نوشته شده توسط : کاریاب

مفاهیم مهم و کلیدی بازاریابی

تعریف بسیار ساده‌ای از بازاریابی (Marketing) وجود دارد که کماکان مورد قبول است، در این تعریف بازاریابی به انجام دادن عملی در کسب و کار اطلاق می‌شود که موجب رضایت مشتری گردد؛ بنابراین، کسب و کار منجر به رضایت مشتری شده و از طریق این رضایت، هم‌زمان سودآوری برای سازمان حاصل می‌شود. یعنی هم رضایت مشتری حاصل گردد و هم سازمان به سودآوری برسد.

شایان ذکر است که در بازاریابی، رضایت مشتری نباید منجر به ضرر سازمان گردد، بلکه فرض بر این است که رضایت مشتری توأمان با سودآوری سازمان باشد. این در واقع مفهوم اصلی بازاریابی است. اما اخیرا تعاریف کامل‌تری برای بازاریابی ذکر کرده‌اند. تعریف نسبتا کاملی که از بازاریابی توسط «فیلیپ کاتلر» ارائه شده این است که: «بازاریابی یک فرایند مدیریتی و اجتماعی است که در آن افراد و گروه‌ها، نیازها و خواسته‌های خود را با یکدیگر مبادله می‌کنند.»

در این تعریف مفاهیمی کلی نهفته است. این مفاهیم نیاز، خواسته و تقاضا را شامل می‌شود که هر یک دارای معنی متفاوتی هستند. نکته کلیدی در این مفاهیم تفاوتی است که در تبیین مفهوم «نیاز»، «خواسته» و «تقاضا» وجود دارد. هر چند در زندگی روزمره ممکن است این مفاهیم به جای یکدیگر به کار برده شوند، اما در بازاریابی، مفاهیم مجزایی را انتقال می‌دهند. علاوه بر این مفاهیم، مفاهیم کلیدی دیگری در بطن بازاریابی وجود دارد که در ادامه معرفی خواهند شد.

نیاز (Need)

نیاز اولین مفهوم در مفاهیم کلیدی بازاریابی است. نیاز یک نوع کمبود و نقص ذاتی است که خالق بشر در وجود همه انسان‌ها قرار داده است. همه انسان‌ها نیاز به غذا پیدا می‌کنند، گرسنه می‌شوند، همه انسان‌ها تشنه می‌شوند و نیاز به رفع عطش پیدا می‌کنند؛ بنابراین نیاز مفهومی طبیعی و پایه‌ای است که خالق انسان در وجود بشر قرار داده است.

بازاریاب نمی‌تواند هیچ‌گونه تأثیری روی نیاز داشته باشد. این نگرش اشتباه است که برخی تصور می‌کنند خلق نیاز از وظایف بازاریابی است. چه اینکه اگر بازاریاب می‌توانست نیازی را خلق نماید، آن نیاز پایدار نبود. نیازهایی که در بشر آفریده شده است، همیشه وجود دارند و همیشه هم وجود خواهند داشت و بازاریاب نمی‌تواند روی نیاز تأثیری داشته باشد.

خواسته (Want)

خواسته یکی دیگر از مفاهیم کلیدی بازاریابی است. آنچه بازاریاب می‌تواند روی آن تأثیر بگذارد خواسته است. خواسته، شکل تأمین نیاز است، یعنی شما گرسنه می‌شوید و می‌توانید غذای آماده میل کنید یا اینکه غذای سنتی بخورید. شیوه پاسخ‌دهی به نیاز، خواسته است و بازاریاب‌ها می‌توانند صرفا روی خواسته تأثیر بگذارند. یعنی در هنگام گرسنگی به شما رستوران غذای آماده یا سنتی را پیشنهاد دهند یا در هنگام تشنگی نوشیدنی خاصی را برای رفع عطش پیشنهاد دهند. بنابراین خواسته، شکل تأمین نیاز است که تحت تأثیر فرهنگ، و شخصیت فرد قرار دارد. چنانچه افراد، تحت تأثیر فرهنگ‌های متفاوت و با شخصیت‌های متفاوت، نیازهای خود را به طرق مختلفی تأمین می‌کنند.

تقاضا (Demand)

تقاضا یکی دیگر از مفاهیم کلیدی مارکتینگ است. تنها خواسته مهم نیست و افراد خواسته‌های زیادی دارند. ممکن است فردی در هنگام گرسنگی بخواهد در یکی از گران‌ترین رستوران‌های دنیا غذا میل کند، اما سؤال این است که آیا قدرت پرداخت هزینه آن را دارد؟

اینجا، وقتی که بحث از قدرت خرید می‌شود، مفهوم دیگری رخ می‌نماید که همان تقاضا است. بنابراین هر خواسته‌ای تبدیل به تقاضا نمی‌شود؛ بلکه تنها خواسته‌ای تبدیل به تقاضا می‌شود که با قدرت خرید همراه باشد. از این رو همگی انسان‌ها، نیازهایی دارند که برای تأمین این نیازها، به طرق مختلفی عمل می‌کنند. به عبارتی خواسته‌ای که با قدرت خرید همراه باشد، تقاضا نامیده می‌شود.

محصول (Product)

محصول یکی دیگر از مفاهیم کلیدی بازاریابی است. مفهوم محصول در بازاریابی با مفهوم محصول در تولید اندکی متفاوت است. در بازاریابی هر چیزی را که برای فروش به بازار پیشنهاد می‌شود تا نیازی را مرتفع نماید، محصول نامیده می‌شود. محصول می‌تواند یک شیء فیزیکی باشد یا خدمتی را شامل شود. اشخاص و سازمان‌ها هم می‌توانند توانمندی‌های خود را به بازار ارائه نمایند. حتی می‌توان یک ایده را به بازار ارائه نمود. مهم این است که آنچه در بازار ارائه می‌شود، بتواند نیازی را برطرف نماید. بنابراین محصول، هر شیء فیزیکی، خدمت، ایده، توانمندی شخصی یا سازمانی یا به طور کلی هر شیوه‌ای است که بتواند به نیازی پاسخ دهد.

خدمات (Service)

خدمات یکی دیگر از مفاهیم کلیدی بازاریابی است. خدمات در بازاریابی، به طور قطع جزئی از محصول می‌باشد. اما در پاره‌ای مواقع، به دلیل خصوصیات کاملا متمایز خدمات، در تبیین آن‌ها تمایز قائل می‌شویم. به علاوه به دلیل نقش مهم خدمات در اقتصاد کشورها و برای تأکید بیشتر به آن، مفهوم خدمات به شکل مستقلی بیان می‌شود.

به طور مثال، 70 درصد تولید ناخالص داخلی کشورهای پیشرفته دنیا مانند آمریکا و اکثر کشورهای پیشرفته دنیا را بخش خدمات تأمین می‌نماید. می‌توان گفت که عصر حاضر، عصر اقتصاد خدمات‌محور است.

همچنین امروزه در ایران، بخش خدمات اهمیت بسیار بالاتری نسبت به بخش تولید یافته است. از این رو به دلیل اهمیت این بخش و برای تأکید بیشتر، خدمات، مبحثی جدای از محصولات در نظر گرفته می‌شود. هر چند خدمات همچنان نوعی محصول محسوب می‌شود که از خصوصیات متمایزی برخوردار است.

یکی از خصوصیات متمایز خدمات، ناملموس بودن آن است. چنانچه فردی یک کالای فیزیکی را خریداری نماید، یک شیء فیزیکی محسوس را مالک شده است. اما خدماتی که از بانک یا شرکت‌های خدماتی دریافت می‌گردد، این خدمات شیء فیزیکی ملموس نمی‌باشد.

یکی از خصوصیات مهم خدمات این است که در این بخش، تولید و مصرف به طور هم‌زمان رخ می‌دهد و امکان ذخیره‌سازی وجود ندارد. برای مثال، تنها در لحظه‌ای که هواپیمایی در حال پرواز است، مسافران در حال استفاده از خدمات شرکت هواپیمایی می‌باشند. علت این امر این است که نمی‌توان زمان را ذخیره کرد.

بنابراین در بخش خدمات، تولید و مصرف هم‌زمان رخ می‌دهد؛ در حالی که در بخش تولید محصولات فیزیکی، این چنین نیست. در تولید، ابتدا محصولات در کارخانه تولید می‌شوند، سپس کالاها در انبار ذخیره می‌شوند؛ و در مرحله بعد محصولات به بازار منتقل می‌شوند. در این فرایند ممکن است محصولات، حتی تا چند ماه در انبار باقی بمانند.

تجربه (Experience)

تجربه یکی دیگر از مفاهیم کلیدی بازاریابی است. تجربه استفاده از محصول، شامل زمان نسبتا زیادی است که مصرف‌کننده قبل و بعد از استفاده از محصول صرف آن می‌نماید. این زمان شامل موارد زیر می‌گردد:

1- زمان قبل از خرید برای انتخاب محصول؛

2- زمانی که صرف خرید محصول می‌شود؛

3- زمانی که هنگام استفاده از محصول سپری می‌شود؛

4- زمان بعد از استفاده از محصول.

یک محصول ممکن است کارایی خوبی داشته باشد، اما مشتری مجبور به تحمل تجربه ناخوشایندی برای به دست آوردن آن گردد. همچنین ممکن است پس از خرید، نگهداری محصول برای وی ناخوشایند باشد. این تجارب ناخوشایند روی رضایت مشتری تأثیر می‌گذارد.

از این رو بازاریابان موفق، نگاه صِرف به محصول ندارند، بلکه نگاه خود را وسیع‌تر کرده و به محصول به صورت تجربه‌ای از زندگی نگاه می‌کنند.

ارزش (Value)

مفهوم بعدی از سنگ بناها و مفاهیم کلیدی بازاریابی، مفهوم ارزش است. مفهوم ارزش در بازاریابی، موضوع متفاوتی است که صرفا قیمت پایین، معیار با ارزش بودن یک محصول نیست. از این رو محصولی دارای ارزش است، که مزایای بیشتری نسبت به هزینه‌های آن به همراه داشته باشد. در یک نگاه کلی، ارزش به معنای سود منهای هزینه‌هاست. نکته قابل تأمل این است که منظور از هزینه، تمام هزینه‌هایی است که مشتری صرف محصول می‌کند و تنها هزینه پولی را شامل نمی‌شود. گاهی اوقات فرد پول کمی را برای خرید یک محصول می‌پردازد اما زمان و انرژی و شرایط روانی هنگام خرید، هزینه بالایی را به هزینه‌ای که فرد صرف تهیه کالا نموده است اضافه می‌کند. از این رو هزینه، به صورت هزینه‌های پولی، هزینه زمانی، هزینه انرژی  و هزینه‌های روانی در نظر گرفته می‌شود.

برخی فروشندگان ادعا می‌کنند که قیمت بسیار پایین‌تری نسبت به رقبا دارند. اما برای به دست آوردن این محصول، مشتری باید زمان بسیار زیادی صرف کند، فشار روانی زیادی را تحمل نماید و انرژی زیادی را از دست بدهد تا نزد فروشنده رفته و کالا را خریداری نماید. تمامی این موارد به هزینه‌های پولی اضافه می‌شود. بنابراین، مزایا شامل مزایای کاربردی و احساسی‌اند و هزینه‌ها، هزینه‌های پولی، زمانی، انرژِی و روانی را شامل می‌شوند.

از این رو در یک جمع‌بندی کلی می‌توان ارزش را این گونه تعریف نمود: «زمانی برای مشتری ارزش حاصل می‌شود که در استفاده از محصول، مزایای بیشتری نسبت به هزینه‌هایی که صرف آن می‌کند دریافت دارد.»

تلخیص از کتاب اصول بازاریابی، تألیف دکتر امیر اخلاصی



:: بازدید از این مطلب : 7
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 14 آبان 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

معنای بازاریابی چیست ، اصول کلیدی افزایش فروش

اهمیت بازاریابی در دنیای امروز بسیار بالاست و هر کسی که به دنبال موفقیت در کسب و کار خود است حتماً باید بازاریابی را به شکل صحیحی در برنامه ی خود قرار دهد. در واقع فر آیندی است که شامل تحلیل بازار، مطالعه رفتار مصرف کنندگان، برنامه ریزی و اجرای استراتژی های بازاریابی است. در این مقاله به بررسی اصول اساسی بازاریابی، نیازمندی های بازاریابی و استراتژی های بازاریابی موثر پرداخته می شود.

بازاریابی اهمیت زیادی در هر شرکت و سازمانی دارد مانند، افزایش فروش، حفظ مشتریان فعلی، جذب مشتریان جدید، شناسایی نیاز های مشتریان، تقویت برند و رقابت پذیری تمام این گزینه ها به ما نشان می دهند که این روش  برای هر سازمان و شرکت بسیار حیاتی است. تمامی شرکت های بزرگ جهان با رعایت اصول این روش و تبلیغات توانسته اند جایگاه خود را حفظ کنند.

بازاریابی فرایندی است که طی آن شرکت‌ ها مشتریان را درگیر می‌ کنند، با مشتری ارتباط قوی برقرار می‌ کنند و برای مشتری ارزش ایجاد می‌ کنند تا در ازای آن از مشتری ارزش دریافت کنند. از آنجایی که از بازاریابی برای جذب مشتری‌ ها استفاده می‌ شود، این فعالیت از اجزای اصلی مدیریت کسب و کار و بازرگانی محسوب می‌ شود.

بازاریابی چیست؟

بازاریابی یا مارکتینگ(Marketing)، به مجموعه فعالیت‌ هایی گفته می‌ شود که برای جذب مشتری و افزایش فروش به کار گرفته می‌ شوند. که شامل تمام فرآیند هایی است که در جایگاه‌ های مختلف یک شرکت، برند یا محصول، با هدف افزایش سود و یا جذب مشتریان، پیاده سازی می‌ شود. اهمیت مارکتینگ در چهار چوب کسب و کار امروزی بسیار پیدا می‌ کند و در حین رقابت بازار، یکی از اصلی‌ ترین عوامل موفقیت در کسب و کار است.

بازاریابی شامل رسیدن به مشتری‌ ها، تحلیل بازار، تحقیق، بهینه‌ سازی محصول و برند، برنامه ریزی و شناسایی رقبا، ارزیابی رفتار مشتری، تعیین نام و بسته بندی محصول، تعیین قیمت، تعیین کانال فروش و شبکه توزیع، انجام تبلیغات و تبلیغات اینترنتی، فروش و صدور فاکتور و تحویل کالا به مشتری، و سایر فعالیت‌ هایی که در ارتباط با جذب و حفظ مشتریان، افزایش فروش، تعامل با بازار، و موفقیت در کسب و کار لازم هستند.

یکی از انواع مارکتینگ، دیجیتال مارکتینگ است که به وسیله اینترنت و آنلاین به نمایندگی از کسب و کار ها، برند ها و محصولات هدفمند به کار گرفته می‌ شود. از طریق دیجیتال مارکتینگ، شرکت‌ ها می‌ توانند به راحتی به مخاطب (مشتری) خود کمک کنند تا با جستجو گر ها، پلتفرم‌ های اجتماعی، بنر های تبلیغاتی و سایر استراتژی‌ های تبلیغاتی دیجیتال مدیریت لسانس هزینه‌ های تبلیغات وفعالیت‌ های مارکتینگ خود باشند.

بنا بر این، بازاریابی نه تنها یکی از موفقیت‌ های بی نظیر کسب و کار است، بلکه نیز اصلی ترین عامل برای پاسخ گویی به نیاز های مشتریان و جذب مشتریان جدید و بالقوه به خلق امنیت و اعتماد در بین سهام داران و حریفان است. با یک کارشناسی موفق، مارکتینگ می تواند شما را به یک رهبر موفق در صنعت خود تبدیل کند.

نیازمندی های بازاریابی

موفقیت هر کسب و کار و محصول بستگی به بازاریابی و تلاش هایی دارد که به منظور جلب توجه مشتریان بکار بسته می شود. برای این که یک محصول بتواند به خوبی مارکتینگ شود، نیاز به بررسی نیازمندی های مشتریان است. به عبارت دیگر نیازمندی بازار باید در نظر گرفته شده و استراتژی های مارکتینگ بر آن مبنا قرار بگیرند. در حقیقت هر گونه فعالیت تجاری باید بر اساس نیازمندی های مارکتینگ خاصی که محصولات یا خدمات مورد نیاز مشتری دارند، طراحی شود.

یکی از مهم ترین نیازمندی های بازاریابی در دنیای امروز بر روی تبلیغات تمرکز دارد. در واقع تبلیغات پیام به مشتریان است که شما وجود دارید و خدماتی که می دهید به چه دردی می خورند. با تبلیغات شما می توانید نیازمندی های مشتریان را برطرف کرده و مشتریان خود را به خدمات خود جذب کنید.

اصول اساسی بازاریابی

اصول اساسی بازاریابی شامل مفاهیم متنوعی از جمله تحلیل بازار و مطالعه مصرف کننده است. با توجه به این مفاهیم، می توانید یک استراتژی مارکتینگ جامع و مؤثر طراحی کنید.

1- شناخت مشتری: شناخت نیاز ها، مسائل، علایق و تمایلات مشتریان برای پیدا کردن بازار جهت ارائه محصول مناسب و خدماتی که می تواند به نیازهای آن ها پاسخ دهد.

2- تحقیق بازار: این عمل به کمک ابزار های تحقیقاتی صورت می گیرد که در نتیجه آن به محصولات مورد نظر و نحوه رقابت با رقبای موجود روشن می شود.

3- تعیین بازار هدف: مشخص کردن بازار هدف برای تمرکز بر روی نیاز های گروه خاصی از مشتریان در بهترین روش برای رسیدن به آن ها می باشد.

4- استراتژی بازاریابی: توسعه استراتژی بازاریابی برای دستیابی به بازار های هدف و جذب مشتریان وافر، با استفاده از انواع ابزار مارکتینگ مثل تبلیغات، فروش، تخفیف ها، بسته بندی و غیره.

5- اجرای برنامه بازاریابی: با توجه به استراتژی مارکتینگ تعیین شده مراحل اجرا شامل اقدامات مارکتینگ ویژه دوره های تبلیغاتی، فعالیت های ارتباطی، تحویل محصولات و خدمات به مشتریان و غیره با هماهنگی و همکاری با تمامی تیم های اجرایی مشتری.

6- بررسی عملکرد: پس از اجرای برنامه های بازاریابی، برای بررسی عملکرد و دریافت باز خورد مشتریان، نتایج برنامه های مارکتینگ بررسی شده و حساب های آنالیز شده و در صورت لزوم معیار هایی به منظور بهبود برنامه های مارکتینگ در آینده تعیین می شود.

تحلیل بازار

تحلیل بازار شامل مطالعه عواملی مانند بخش بازار، محصول، مشتری، مسابقه و تکنولوژی است. این تحلیل به شما کمک می کند تا بهترین راه برای شروع یک تجارت پویا در بخش خاصی از بازار پیدا کنید.

مطالعه مصرف کننده

مطالعه رفتار مصرف کننده شامل مراحلی است که در کشف نیازمندی های مشتریان مؤثر است. با این کار می توانید به نیازمندی هایی که مشتریان دارند در قالب خدمات و محصولات خود پاسخ دهید.

استراتژی های بازاریابی موثر

استراتژی های بازاریابی بسیاری وجود دارد که هر کدام می تواند با نیاز های خاصی تطبیق داده شود. در زیر به برخی از استراتژی های مارکتینگ مؤثر پرداخته می شود.

تبلیغات در جریان

استفاده از تبلیغات در جریان به شما این امکان را می دهد تا برای مشتریان خود در مکان هایی که با آن ها در تماس هستند، تبلیغات خود را قرار دهید. این نوع تبلیغات در حالی موثر است که مشتریان به صورت عمده در یک محیط مشترک هستند.

تبلیغات خدمات

اگر شما به عنوان یک تولید کننده خدمات بازریابی برای خود می کنید، یک استراتژی مؤثر می تواند تبلیغات خدمات با کمک ویدئو ها باشد. با انتشار محتوای جذاب و کاربردی در ویدئو، می توانید به مشتریان نشان دهید که خدمات شما به چه دردی می خورند و چگونه می توانند در بهبود کسب و کار خود به شما وابسته شوند.

تبلیغ با فروش ویژه

یک استراتژی دیگر که می توانید برای مارکتینگ خود انتخاب کنید، استفاده از تبلیغات فروش ویژه است. این برای ایجاد تحریک در مشتریان بسیار مؤثر است زیرا همیشه جذابیت دارد که در یک فروش ویژه فعالیت کنید.

استراتژی حضور در شبکه های اجتماعی

دوستیابی با مشتریان توسط شبکه های اجتماعی یکی از مؤثر ترین استراتژی های بازاریابی برای تحریک در مشتریان امروزی است. این روش برای رسیدن به یک کار آمدی و تأثیرگذاری بیشتر با هزینه کمتر بسیار مؤثر است.

نتیجه گیری

مارکتینگ برای هر کسب و کار بسیار حیاتی است و تمام کسب و کار ها باید برای جذب مشتریان خود به تلاش کنند. بازاریابی شامل عناصر مختلفی است که باید به درستی در نظر گرفته شود. برای موفقیت در بازار باید نیازمندی های مارکتینگ را بررسی کرده و با بهره گیری از استراتژی های مارکتینگ مؤثر، به جذب مشتریان خود دست پیدا کرد. اگر مارکتینگ را به درستی پیاده کنید، می توانید به برنامه های تجاری خود بسیاری از فرصت های موفقیت را فراهم کنید.



:: بازدید از این مطلب : 1
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 14 آبان 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

22 قانون بازاریابی 

در کتاب استراتژی های بازاریابی نوشته آل ریس و جک تروت به 22 قانون بازاریابی اشاره شده است که در این مطلب آموزشی این 22 اصل را با توضیحات منتشر می کنیم. این قوانین عبارتند از :

 

1- قانون رهبری(اول بودن بهتر از برتر بودن است(

همه ما نام بسیاری از محصولاتی که اول بوده اند را می دانیم و حتی آن محصول را به همان نام می شناسیم، مثلا: ریکا(مایع ظرفشویی)، مشکین تاژ، تاید و ….

 

2- قانون طبقه(اگر در یک طبقه نمی توانید اول باشید، طبقه دیگری درست کنید که در آن اول باشید)

شما هم می توانید با تغییری خلاقانه کسب و کار خودتان را طوری ایجاد کنید که اولین باشید، سعی نکنید خودتان را بهتر از برندی نشان بدهید که اولین است، طبقه ای ایجاد کنید که خودتان را بعنوان اولین بشناسند.

 

3- قانون ذهن(وارد شدن به دنیای ذهن مشتریان بهتر از ورود به بازار است)

ورود به بازار کار ساده ای ایست، اما کار دشوار و مهم تر ورود به ذهن مشتری است، تا به ذهن مشتری ورود نکنید جایگاه خوب و با ثباتی در بازار نخواهید داشت.

 

4- قانون تصورات (بازاریابی جنگ محصولات نیست، جنگ تصورات است)

در بازاریابی چیزی که مهم ترین است تصویری است که در ذهن مشتریان نقش بسته، به غیر از این هیچ واقعیت دیگری وجود ندارد.

 

5 – قانون توجه (اثر گذارترین مفهوم در بازاریابی، داشتن کلمه ای در ذهن مشتریان است)

یکی از اثرگذار ترین روش ها ایجاد کلمه، جمله و یا هر مفهومی برای ماندن در ذهن مشتری است، آهنگ ها و یا شعارهای برند های معروف را بیاد بیاورید…. 

انتخابی مطمئن …     پاک یادت نره  ….. 

 

6- قانون انحصار( دو شرکت نمی توانند یک کلمه مشترک در ذهن مشتری داشته باشند)

سعی نکنید از شعار و یا مفهوم های رقیبتان کپی برداری کنید، این کار دیوانگی است. البته الگوبرداری برای یافتن شعار و مفهومی زیبا خوب است اما باید کاملا جدید و خلاقانه باشد.

 

7- قانون نردبان(استراتژی مورد استفاده شما، به پله ای بستگی دارد که در نردبان روی آن ایستاده اید)

در هر حوزه از کسب و کار می توان نردبانی را تصور کرد که در هر پله آن برندی قرار دارد، ممکن است شما اولین نباشید اما بایستی جایگاه خودتان را در حوزه کسب و کار خودتان مشخص کنید، شما برند دوم هستید؟ سوم؟ و یا آخر

برند ها در ذهن مشتریان می ماند و به جرات می توان گفت مشتری ها همیشه سراغ برند اول و پله اول نمی روند، جایگاه خود را در این پلکان بهبود دهید.

به عنوان مثال شاید بتوان اپل را در پله اول گوشی های هوشمند دانست و سامسونگ را در پله دوم، خیلی از مشتریان ترجیج می دهند سراغ پله دوم بروند…

8- قانون مسابقه دو نفره(در بلند مدت هر بازاری به محل مسابقه دو اسب تبدیل می شود)

در هر کسب و کاری می توان گفت به مرور زمان تنها دو پله اول و دوم باقی می ماند و مابقی جایگاهی در ذهن مشتری نخواهند داشت. جک ولچ رییس هیئت مدیره و مدیرعامل مشهور جنرال موتورز گفته است:” فقط شرکت هایی که جایگاه نخست یا دوم را دارند می توانند در بازارهای جهانی که رقابتی روزافزون دارند برنده شوند. بقیه باید تعدیل شوند، بسته شوند یا فروخته شوند.“

 

9- قانون عکس(اگر هدفتان جایگاه دوم است، استراتژی شما را رهبر بازار تعیین می کند)

هنگامی که در پله دوم کسب و کار خودتان هستید حتما به استراتژی های رهبر و برند پله اول نگاه کنید و آنها ر امورد مطالعه قرار بدهید.

از رقابت با پله اول نترسید و جسورانه با او مقابله کنید، مطمئنا درصدی از مشتریان از پله اول خرید نمی کنند و سراغ پله دوم می روند.

 

10- قانون تقسیم

برای کسب و کار هایی که درفکر گسترش هستند، بهتر است بدنبال نام هایی دیگر برای محصولات جدید باشند، استفاده از یک برند معروف و شناخته شده برای محصولات دیگر چندان مطلوب نیست، این همان کاری است که پاکسان انجام داد و برند های مختلف متولد نمود.

 

11- قانون چشم انداز (آثار بازاریابی در گستره زمان نمایان می شود)

در برنامه هایی که دارید حتما به بلند مدت بیاندیشید، همانطور که پرخوری در حال لذت بحش است اما در آینده مشکلاتی را برای فرد مثل افزایش وزن و … ایجاد می کند، در کسب و کار هم حتما بایستی به نتایج بلند مدت اندیشید.

 

12- قانون توسعه خط (فشار غیر قابل مقاومتی برای توسعه محصولات با نام تجاری پیشین وجود دارد)

همواره سعی کنید دامنه کاری خود را محدود کنید، کسی که می خواهد بدرد همه بخورد عاقبت بدرد هیچ کسی نخواهد خورد. بقول بزرگی “بجای آنکه همه جا ضعیف باشم ترجیح میدهم یکجا قوی باشم”.

برروی نقاط قوت خودتان دست بگذارید و بر آنها پافشاری کنید.

 

13- قانون قربانی(برای به دست آوردن چیزی، به ناچار باید چیز دیگری را از دست بدهید)

مطمئنا برای بدست آوردن موفقیت بایستی برخی چیزها را قربانی کنید، بگردید و کارهای کم اهمیت و کم ارزش را شناسایی کنید و آنها را به نفع کارهای باارزش کنار بگذارید.

 

14- قانون ویژگی ها(در برابر هر ویژگی، یک ویژگی اثر گذار دیگر وجود دارد)

معمولا درباره مثبت نگری بسیار شنیده اید، اما در فروش نکته ای وجود دارد و آن این است که اگر درباره موارد منفی محصولاتتان صحبت کنید مشتریان براحتی آن را می پذیرند، اما نکات مثبت را با تردید قبول کرده و می خواهند  که آن را ثابت کنید. ذکر نکات منفی و نقاط ضعف محصولات مطمئنا تصویر ذهنی خوبی از شما در خریدار ایجاد می کند.

 

15- قانون صداقت(هنگامی که شما امتیاز منفی را می پذیرید،مشتری یک امتیاز مثبت به شما می دهد)

همانطور که در بالا گفته شد ایرادات خود را بپذیرید، هیچ شخص و هیج محصولی کامل و بی نقص نیست، مطمئن باشید مشتریان این را می دانند.
 

16- قانون حرکت جسورانه (در هر موقعیت، تنها یک حرکت نتیجه غایی را تعیین می کند)

 

تصمیم گیری اصلی است بسیار حیاتی برای کسب و کارها، این جمله را فراموش نکنید: همیشه آنچه را که انتظار نداری رخ میدهد.

 

17- قانون غیر قابل پیش بینی بودن (اگر نتوانید برنامه رقبای خود را بنویسید، نمی توانید آینده را پیش بینی کنید)

 

مطمئنا هیچ کسی نمی تواند آینده را پیش بینی نماید، گاهی ریسک کردن منطقی است، به هر حال بهترین راه برای پیش بینی آینده مطالعه و اندازه گیری گذشته و همچنین مطالعه در پیشرفت تکنولوژی می باشد.

 

18- قانون موفقیت (موفقیت معمولا غرور می آفریند و غرور به شکست می انجامد)

 

یکی از بزرگترین دشمنان کسب و کار خودپسندی و غرور است، اگر سازمانی در راس حوزه کسب و کار خود قرار گرفت بایستی مراقب این تهدید باشد، بسیاری از کسب و کارها به همین علت سقوط کردند، ماکارونی رشد را بخاطر بیاورید، چندسال پیش چه جایگاهی داشت و اکنون در کجای این صنعت قرار دارد.

 

19- قانون شکست (باید در انتظار شکست بود و آن را پذیرفت)

 

شکست همواره وجود دارد اما مهم شناخت زودهنگام شکست و مقابله  با آن می باشد، شکست را بایستی به سرعت شناخت و بسیار سریع زیرساخت های تغییر برای مقابله با آن را مهیا نمود. نکته مهم در این موضوع شناسایی علل شکست بجای شناسایی مقصر شکست می باشد.

 

20- قانون سر و صدا (شرایط در بیشتر موارد بر عکس چیزی است که در مطبوعات درج می شود)

 

سرو صدا در کسب و کار را می توان همان تبلیغات بر شمرد، مراقب باشید تبلغات نادرست می تواند به ضرر کسب و کار شما باشد…

 

21- قانون شدت (برنامه های موفق مبتنی بر مد نیستند، بلکه بر پایه روند ها تنظیم می شوند)

 

مد را به موج تشبیه می کنند که دیدنی است ولی خیلی سریع از بین می رود اما روند و برنامه را به جزر و مد تشبیه می کنند که آرام است اما اثر گذاری فراوان تری دارد.

 

در کسب و کار نیز این دو مورد صدق می کند مراقب باشید دچار مدهای افراطی نشوید، اگر بازار از محصولات شما اشباع شود، دیگر کسی آن ها را نمیخرد، مطئناً با روندی منظم آینده خودتان را تضمین می کنید.

 

22- قانون منابع (بدون پول کافی هیچ ایده ای به نتیجه نمی رسد)

 

اطمینان داشته باشید هیچ ایده ای بدون منابع کافی بخصوص پول به نتیجه مطلوب نمی رسد. یقین داشته باشید فردی با ایده ای عادی اما یا پول می تواند موفق تر از فردی با ایده ناب و عالی اما بدون پول باشد.



:: بازدید از این مطلب : 0
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 14 آبان 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

آمیخته بازاریابی (Marketing Mix) یا آمیزه بازاریابی مجموعه‌ای از مسائل مختلف است که اگر به درستی در کنار هم قرار بگیرند و مدیریت شوند به پیشرفت و رشد کسب‌وکارتان کمک خواهد کرد.

اما همانطور که بارها اشاره کرده‌ایم بازاریابی مفاهیم گسترده‌ای را شامل می‌شود. در این مقاله شما را با تعریف آمیخته بازاریابی و مدل‌های ۴C، ۷P، ۴P و مثال‌های آن آشنا خواهیم شد.

قبل از بررسی تمام عناصر آمیخته بازاریابی و جلوگیری از ابهام بین ۴p، ۷p و حتی ۴c، باید به تصویر زیر توجه کنید تا عناصر تشکیل دهنده کل آمیخته بازاریابی را مشاهده کنید.

تصویر فوق یک نمودار ساده شده از عناصر آمیخته بازاریابی است.

این یک مفهوم بنیادی است اما در اینجا یک حقیقت قدیمی نهفته است …

اگر جزئیات این مفهوم یا کل آن را متوجه نشدید این احتمال وجود دارد که اجزاء تشکیل دهنده کلیدی موفقیت را از دست بدهید.

خیلی مواقع در کسب‌وکار گفته می‌شود که اگر بازار هدف را بخوبی نشناسید و خواسته‌های آن را ندانید آنگاه مرتکبِ خودکشی سازمانی می‌شوید و کسب‌وکارتان به طور اجتناب‌ناپذیری با شکست مواجه می‌شود. از طرف دیگر اگر این مفاهیم را بخوبی درک کرده باشید قطعأ می‌توانید حجم زیادی از بهره را بدست آورید. اگر این مفاهیم را به طور کامل درک کنید آنگاه دقیقأ می‌دانید بهره‌های کسب‌وکارتان را چگونه به حداکثر برسانید یا چگونه به یک سرمایه ارزشمند در کسب‌وکارتان تبدیل شوید و ترفیع‌های بیشماری بدست آورید.

متأسفانه برای بسیاری از بازاریاب‌های موجود و بازاریاب‌های مشتاق این مفهوم طوری به نظر می‌رسد که گویی همه آن را می‌شناسند و به عنوان دانش بنیادی نادیده گرفته می‌شود. اما واقعأ می‌دانید این مفهوم چیست؟ حالا در اینجا بررسی می‌کنیم که آمیخته بازاریابی واقعأ چیست.

تعریف آمیخته بازاریابی

تعریف آمیخته بازاریابی ساده است. آمیخته بازاریابی یعنی قراردادن محصول یا ترکیب درست در محل درست، زمان درست و با قیمت درست. بخش دشوار آن انجام دادنِ درست این کار است زیرا باید تمام جنبه‌های برنامه کسب‌وکارتان را بشناسید.

همانطور که قبلأ اشاره کردیم آمیخته بازاریابی عمدتأ به ۴P از بازاریابی، ۴P از بازاریابی خدمات و ۴C از نظریات توسعه داده شده در دهه ۹۰ مربوط می‌شود.

در اینجا اصول بکار رفته در آمیخته بازاریابی درست را بررسی می‌کنیم:

۴P از آمیخته بازاریابی

یک کارشناس بازاریابی به نام ای ژرومی مک کارتی ۴P بازاریابی را در دهه ۶۰ ساخت. این طبقه‌بندی در سراسر دنیا بکار می‌رود. مدارس کسب‌وکار این مفهوم را در کلاس‌های بازاریابی پایه تدریس می‌کنند. ۴P بازاریابی اساس ایده آمیخته بازاریابی را تشکیل می‌دهند.

اولین P: محصول (Product)

محصول آیتمی است که برای برطرف کردن نیازهای گروه خاصی از مردم ساخته یا تولید می‌شود. این محصول می‌تواند غیرملموس یا ملموس باشد و به شکل خدمات یا کالا عرضه شود. باید مطمئن شوید که از نوع درستی از محصول در بازارتان استفاده کرده‌اید. بنابراین در مرحله توسعه محصول بازاریاب باید تحقیق گسترده‌ای برروی چرخه حیات محصولی که در دست ساخت است انجام دهد. یک محصول دارای چرخه حیات معینی است که عبارت است از مرحله رشد، مرحله بلوغ و مرحله افت فروش. وقتی محصول به مرحله افت فروش می‌رسد بازاریاب‌ها باید آن را مجددأ ابداع کنند تا نیازها بیشتر شود. بازاریاب‌ها همچنین باید مخلوط محصول درستی را بسازند. باید مخلوط محصول فعلی‌تان را با تنوع بخشیدن و افزایش عمق خط تولید گسترش دهید. به طور کلی بازاریاب‌ها باید این سئوال را از خودشان بپرسند: «چه کاری می‌توانم بکنم تا محصول بهتری را نسبت به رقبایم به این گروه از مردم عرضه کنم؟»

دومین P : قیمت (Price)

قیمت محصول اساسأ مبلغی است که مشتری برای استفاده از محصول پرداخت می‌کند. قیمت مولفه بسیار مهمی از تعریف آمیخته بازاریابی است. همچنین مولفه بسیار مهمی از طرح بازاریابی است زیرا بهره و بقای شرکت را تعیین می‌کند. تنظیم قیمت محصول تأثیر بزرگی بر کل استراتژی بازاریابی و همچنین فروش‌ها و تقاضای محصول می‌گذارد. البته این بخش بسیار حساس است. اگر یک شرکت در بازار تازه وارد باشد و هنوز نامی برای خودش انتخاب نکرده باشد این احتمال وجود ندارد که بازار هدف تمایلی به پرداخت یک قیمت بالا داشته باشد. اگرچه آن‌ها در آینده تمایل دارند مبالغ زیادی پول پرداخت کنند، اما پرداخت این مبالغ در هنگام تولد یک کسب‌وکار به طرز اجتناب‌ناپذیری دشوارتر است. قیمت‌گذاری همیشه برداشت مشتریان از محصول را شکل می‌دهد. همیشه بخاطر داشته باشید که یک قیمت پایین معمولأ از نظر مشتریان به معنای یک کالای سطح پایین است زیرا آن را با کالاهای رقبا مقایسه می‌کنند. در نتیجه قیمت‌های بسیار بالا در ذهن مشتری اینطور به نظر می‌رسند که مزایای بیشتری دارند. حتمأ قیمت‌گذاری و قیمت‌های رقبا را چک کنید. بازاریاب‌ها در زمان تنظیم قیمت محصول باید ارزشِ درک شده محصول را در نظر بگیرند. سه استراتژی قیمت‌گذاری اصلی وجود دارد که عبارتند از:

  • قیمت‌گذاری نفوذ بازار
  • قیمت‌گذاری سطحی بازار
  • قیمت‌گذاری خنثی

در اینجا سئوالات مهمی که در زمان تنظیم قیمت محصول باید از خودتان بپرسید را مشاهده می‌کنید:

  • تولید محصول چقدر برایتان هزینه داشته است؟
  • ارزش درک شده محصول از نظر مشتریان چیست؟
  • آیا تصور می‌کنید که یک کاهش خفیف در قیمت می‌تواند سهم بازار را برای شما به طرز قابل توجهی افزایش دهد؟
  • آیا قیمت فعلی محصول می‌تواند با قیمت رقبای محصول پیش برود؟

سومین P: مکان (Place)

تعیین مکان یا توزیع بخش بسیار مهمی از تعریف آمیخته بازاریابی است. باید محصول را در مکان درستی که برای خریداران بالقوه قابل دسترسی باشد قرار دهید و توزیع کنید. این امر با درک عمیقِ بازار هدف رخ می‌دهد. اگر بازار را عمیقأ درک کنید آنگاه کارآمدترین موقعیت‌یابی و کانال‌های توزیع که مستقیمأ با بازار در ارتباطند را کشف خواهید کرد. استراتژی‌های توزیع زیادی وجود دارد، از جمله:

  • توزیع فشرده (متمرکز)
  • توزیع انحصاری
  • توزیع گزینشی
  • فرانچایزینگ

چهارمین P: ترویج (Promotion)

ترویج مولفه بسیار مهمی از بازاریابی است زیرا می‌تواند به رسمیت شناختن برند و فروش‌ها را تقویت کند. ترویج از عناصر گوناگونی تشکیل شده است که عبارتند از:

  • سازماندهی فروش‌ها
  • روابط عمومی
  • تبلیغات
  • ترویج فروش‌ها

تبلیغات معمولأ روش‌های ارتباطی پولی مثل تبلیغات تلویزیونی، پیام‌های بازرگانی رادیویی، رسانه‌های چاپی و تبلیغات اینترنت را پوشش می‌دهد. در زمان‌های معاصر به نظر می‌رسد تمرکز از دنیای آفلاین به سمت دنیای آنلاین منحرف شده است.

از طرف دیگر روابط عمومی نوع ارتباطاتی است که معمولأ پولی نیست و عبارت است از انتشارات مطبوعات، نمایش‌ها، معاملات اسپانسری، سمینارها، کنفرانس‌ها و رویدادها. دهان به دهان نیز نوعی ترویج محصول است. دهان به دهان یک نوع ارتباطات غیررسمی درباره منافع محصول از زبان مشتریان و افراد عادی است. کارکنان بخش فروش نقش بسیار مهمی در روابط عمومی و بازاریابی دهان به دهان ایفا می‌کنند.

دهان به دهان در اینترنت نیز ایفای نقش می‌کند. دهان به دهان پتانسیل آن را دارد که به یکی از ارزشمندترین سرمایه‌های شما برای تقویت بهره‌های آنلاین تبدیل شود. یک مثال بسیار خوب از دهان به دهان، رسانه‌های اجتماعی آنلاین و مدیریت حضور رسانه‌های اجتماعی آنلاین شرکت است. در ایجاد یک استراتژی کارآمد برای ترویج محصول باید به سئوالات زیر پاسخ دهید:

  • چگونه می‌توانید پیغام‌های بازاریابی را به خریداران بالقوه ارسال کنید؟
  • چه موقعی بهترین زمان برای ترویج محصول است؟
  • آیا از طریق تبلیغات تلویزیونی می‌توانید به مخاطبان و خریداران بالقوه دست پیدا کنید؟
  • آیا استفاده از رسانه‌های اجتماعی برای ترویج محصول بهترین کار است؟
  • استراتژی ترویج رقبایتان چیست؟

ترکیب استراتژی‌های ترویجی شما و نحوه ترویج محصولات به بودجه، پیغامی که قصد دارید بفرستید و بازار هدف که در مراحل قبلی تعریف کردید بستگی دارد.

مثال‌هایی از 4P بازاریابی

اگر بحث درمورد 4P خیلی طولانی بوده اکنون به مثال‌هایی در این زمینه توجه کنید. اولین P به Product (محصول) اشاره دارد. مثال: یک محصول مرغِ KFC شامل ظاهر غذا، ظروف قرمز درخشان با صورت خندان سرهنگ ساندرز، کلمات روی بسته مثل «ظرف دوستی» و غیره است. دومین P به Pricing (قیمت گذاری) اشاره دارد که توسط شرکت Jio Reliance در هند برای نفوذ عمیق در میان مشتریان استفاده شده است. این شرکت تقریبأ تمام ارائه‌دهندگان تلفن همراه را کنار زد. سومین P به Promotion (ترویج) اشاره دارد. مثلأ شرکت Coke در جام جهانی 2010 و آهنگ پس‌زمینه K’naan نفوذ کرد، به حدی که کوکا کولا و فوتبال با هم مترادف شدند و هرجا اسم فوتبال شنیده می‌شد اسم کوکا کولا نیز شنیده می‌شد.

نیوآ

البته اگر مطالعه خوبی از آمیخته بازاریابی نداشته باشید درک تمام شرایط فوق کار آسانی نیست. این مقاله مثالی از یک شرکت زیبایی و مراقبت پوست معروف در زمینه آمیخته بازاریابی ارائه می‌دهد. در ابتدا این شرکت افراد مسن‌تری که به مراقبت پوستی نیاز داشتند تا جوان‌تر به نظر برسند را مورد هدف قرار داد. هرچند پس از تحقیقات فشرده آن‌ها کشف کردند که جوانان نیز به مراقبت پوستی نیاز دارند. این امر منجر به توسعه یک محصول زیبایی و مراقبت پوست برای جوانان شد. این شرکت مطابق با تمام عناصر استراتژی آمیخته بازاریابی محصول را شناسایی کرد، آن را به درستی قیمت‌گذاری کرد، ترویج‌های زیادی برای آن انجام داد و آن را در دسترس مشتریان قرار داد. این مثال از آمیخته بازاریابی به شرکت نیوآ تعلق دارد، یکی از معروف‌ترین شرکت‌ها در زمینه زیبایی و مراقبت از پوست. رعایت این قواعد موجب شد این شرکت برای تمام رقبای دیگر در بازار غیرقابل دسترسی باشد و در نتیجه شرکت نیوآ به غولی تبدیل شد که امروزه همه آن را می‌شناسیم و دوست داریم.

مک دونالد

آمیخته بازاریابی (4P) تشکیلات مک دونالد شامل رویکردهای گوناگونی است که نگرانی‌های تجارت در بازارهای مختلفِ رستوران‌های فست‌فود را در سراسر دنیا برطرف می‌کنند. این آمیخته بازاریابی درواقع استراتژی‌ها و تاکتیک‌هایی که شرکت از آن برای دستیابی به مشتریان هدف استفاده می‌کند را در قالب محصولات، مکان، ترویج و قیمت (4P) تعریف می‌نماید. در این نمونه تحلیل کسب‌وکار مک دونالد استانداردهای شرکتی دارد که آمیخته بازاریابی آن به طور جهانی استفاده می‌کند. برای مثال، استانداردهای شرکتی مک دونالد برای بهره‌وری در مدیریت هریک از مکان‌های تحت مالکیت شرکت و دارای حق امتیاز اجرا می‌شوند. مک دونالد همچنین از تنوعی از آمیخته بازاریابی استفاده می‌کند تا مطابق با شرایط بازارهای محلی یا منطقه‌ای پیش برود. مثلأ، استراتژی‌ها و تاکتیک‌های ترویج این شرکت در برخی از کشورها از رسانه‌های چاپی و در کشورهای دیگر از تبلیغات تلویزیونی استفاده می‌کند. جزئیات متغیرهای 4P درواقع استراتژی‌ها و تاکتیک‌های گوناگونی که مک دونالد در اجرای طرح بازاریابی و دسترسی به اهداف استراتژی مربوطه استفاده می‌کند را تعریف می‌کنند تا کسب‌وکار زنجیره‌ای رستوران‌های چندملیتی را گسترش دهند.

اثربخشی تشکیلات مک دونالد در اجرای آمیخته بازاریابی اش موجب شده برند و کسب‌وکار مک دونالد نقش محوری در صنعت رستوران‌های فست‌فود بین‌المللی ایفا کند. مدیریت استراتژیک این مسئله را در نظر می‌گیرد که 4P آن چگونه با رویکردهای رقبای دیگر مثل Burger King، Wendy، Dunkin’ Donuts و Subway و همچنین شرکت‌های دیگر در صنعت غذا و نوشیدنی مثل شرکت قهوه Starbucks مقابله می‌کند. آمیخته بازاریابی مک دونالد دسترسی موثر به مشتریان هدف را در سراسر دنیا تسهیل می‌بخشد. این شرایط از موضع جهانی پیشروِ این شرکت و همچنین قدرت برند آن پشتیبانی می‌کند، صرف نظر از نیروی قوی رقبا که در تحلیل پنج نیروی تشکیلات مک دونالد نشان داده شد.

محصولات (مخلوط محصول) مک دونالد

شرکت مک دونالد به عنوان یک کسب‌وکار خدمات غذایی دارای مخلوط محصولی است که عمدتأ از محصولات غذایی و نوشیدنی تشکیل شده است. این عنصرِ آمیخته بازاریابی خروجی‌های سازمانی گوناگون (غذاها و خدمات) که شرکت به بازارهای هدف عرضه می‌کند را پوشش می‌دهد. مخلوط محصول مک دونالد دارای خطوط محصول اصلی زیر است:

  • همبرگرها و ساندویچ‌ها
  • مرغ و ماه
  • سالادها
  • اسنک‌ها و تنقلات
  • نوشیدنی‌ها
  • دسرها و شیک‌ها
  • صبحانه / صبحانه در تمام طول روز
  • منوی McCafe

در میان ۴P، محصولات شاخص تعیین‌کننده تصویر شرکتی و برند مک دونالد هستند. این شرکت در اصل بخاطر همبرگرهایش شناخته شده است. هرچند این کسب‌وکار به تدریج مخلوط محصولاتش را گسترش داد. در حال حاضر، مشتریان می‌توانند محصولات دیگری مثل مرغ، ماهی، دسرها و وعده‌های صبحانه نیز از اینجا خریداری کنند. استراتژی عمومی و استراتژی‌های رشد شدید مک دونالد بر خطوط محصول در آمیخته بازاریابی تأثیر می‌گذارند. این شرکت با تنوع بخشیدن به خطوط محصولاتش تقاضای بازار را برطرف می‌کند، درآمدهایش را افزایش می‌دهد و در کسب‌وکارش ریسک می‌کند. از لحاظ ریسک باید گفت که یک مخلوط محصول متنوع تر وابستگی شرکت به یک بخش بازار یا بخش‌های محدودی از بازار را کاهش می‌دهد. این عنصرِ آمیخته بازاریابی مک دونالد نشان می‌دهد که این شرکت محصولات جدید را نوآوری می‌کند تا مشتریان بیشتری را جذب کند و پایداری کسب‌وکارش را ارتقا بخشد.

7P از آمیخته بازاریابی

پنجمین P: مردم (People)

بازار هدف و مردم هر دو رابطه مستقیمی با کسب‌وکار دارند. باید تحقیقات عمیقی انجام شود تا مشخص گردد که آیا افراد کافی در بازار هدف شما وجود دارد که به انواع خاصی از محصولات و خدمات نیاز داشته باشند. کارمندان شرکت نقش مهمی در بازاریابی دارند زیرا آن‌ها کسانی هستند که خدمات را تحویل می‌دهند. باید افراد درستی را استخدام کرده و آموزش دهید تا خدمات برتری را به مشتریان عرضه کنند، چه در بخش پشتیبانی کار کنند، چه خدمات مشتریان، چه کپی رایتر باشند، چه برنامه‌نویس و غیره. وقتی یک کسب‌وکار کسانی را پیدا می‌کند که محصولات و خدماتش را باور دارند این احتمال بالا می‌رود که کارمندان به بهترین نحو عمل کنند. همچنین آن‌ها بیش از پیش پذیرای بازخورد صادقانه درباره کسب‌وکار و افکار و احساسات خودشان هستند تا کسب‌وکار را رشد دهند. این یک راز است: مزیت رقابتی «داخلی» یک کسب‌وکار نسبت به رقبایش می‌تواند بر موقعیت آن کسب‌وکار در بازار ذاتأ تأثیر بگذارد.

ششمینP: فرآیند (Process)

سیستم‌ها و فرآیندهای سازمان بر اجرای خدمات تأثیر می‌گذارند. بنابراین باید مطمئن شوید که از فرآیند مناسبی استفاده می‌کنید تا هزینه‌ها را به حداقل برسانید. ممکن است مجبور شوید که قیف فروش، سیستم پرداخت، سیستم توزیع و روندها و مراحل سیستماتیک دیگر را بررسی کنید تا مطمئن شوید که کسب‌وکارتان به درستی فعالیت می‌کند. افزایش سرعت و پیشرفت‌ها بعدأ قابل اجرا هستند تا هزینه‌ها را به حداقل رسانده و سودها را به حداکثر برسانند.

هفتمین P: شواهد فیزیکی (Physical Evidence)

در صنایع خدماتی باید شواهد فیزیکی وجود داشته باشد مبنی بر اینکه خدمات عرضه شده است. همچنین شواهد فیزیکی نشان می‌دهد که یک کسب‌وکار و محصولاتش چگونه در بازار پذیرفته (درک) شده‌اند. شواهد فیزیکی درواقع مدرکی از حضور و استقرار یک کسب‌وکار است. یک مفهوم در این زمینه برندینگ (برندسازی) است. مثلأ وقتی به «فست‌فود» فکر می‌کنید به طور ناخودآگاه مک دونالد به ذهن شما خطور می‌کند. وقتی به ورزش فکر می‌کنید اسامی نایک و آدیداس به ذهنتان می‌آیند. شما فورأ می‌دانید حضور این برندها در بازار چگونه است زیرا آن‌ها رهبران بازار هستند و شواهد فیزیکی و همچنین شواهد روانشناختی در بازاریابی ایجاد کرده‌اند. آن‌ها ادراک مصرف‌کننده را آنچنان بی‌نظیر دستکاری کرده‌اند که وقتی از او خواسته می‌شد اسم یک صنعت یا برند معروف را نام ببرد ناخودآگاه این اسامی به ذهن مصرف‌کننده خطور می‌کنند.

۴C از آمیخته بازاریابی

مدل بازاریابی 4C را رابرت اف لاتربورن در سال 1990 توسعه داد. این مدل اصلاحی برای مدل 4P است. این مدل بازاریابی بخش اساسی از تعریف آمیخته بازاریابی نیست اما آن را بسط و گسترش می‌دهد. در اینجا مولفه‌های این مدل بازاریابی را مشاهده می‌کنید:

  • قیمت (Cost):

    به گفته لاتربورن قیمت تنها هزینه در زمان خرید یک محصول نیست. هزینه وجدان یا هزینه فرصت نیز بخشی از هزینه مالکیت محصول هستند.

  • نیازها و خواسته‌های مصرف‌کننده (Consumer Wants and Needs):

یک شرکت فقط باید محصولی را بفروشد که نیازهای مصرف‌کننده را برطرف سازد. بنابراین بازاریاب‌ها و محققان کسب‌وکار باید خواسته و نیازهای مصرف‌کننده را با دقت بررسی کنند.

  • ارتباطات (Communication):

به گفته لاتربورن «ترویج» با دستکاری همراه است اما ارتباطات «مشارکتی» است. بازاریاب‌ها باید یک گفتگوی باز با مشتریان بالقوه براساس نیازها و خواسته‌هایشان به راه بیندازند.

  • سهولت (Convenience):

محصول باید به راحتی برای مصرف‌کنندگان در دسترس باشد. بازاریاب‌ها باید محصولات را به طور استراتژیک در چند نقطه توزیع قابل رویت قرار دهند.

چه از ۴P استفاده می‌کنید چه از ۷P یا ۴C، بدانید که برنامه آمیخته بازاریابی‌تان نقش حیاتی را ایفا می‌کند. باید برنامه‌ای را طراحی کنید که بین بهره، رضایت مشتری، به رسمیت شناختن برند و موجود بودن محصول تعادل برقرار کند. همچنین باید جنبه «چگونگی» که موفقیت یا شکست کسب‌وکارتان را مشخص می‌کند را در نظر بگیرید. با درک مفهوم پایه آمیخته بازاریابی و افزونه‌های آن مطمئن می‌شوید که به موفقیت مالی دست پیدا می‌کنید، چه کسب‌وکار خودتان باشد، چه کسب‌وکار فردی دیگر که برایش کار می‌کنید. هدف نهایی کسب‌وکار رسیدن به بهره است و این یک مسیر مطمئن و اثبات شده برای دستیابی به این هدف می‌باشد.



:: بازدید از این مطلب : 1
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 14 آبان 1403 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 43 صفحه بعد