نوشته شده توسط : کاریاب

منظور از بازاریابی چیست؟ بازاریابی پروسه برقراری ارتباط با مشتری جهت قانع کردن اوست؛ اینکه چرا او باید از میان دیگر رقبا محصول یا خدمت شما را انتخاب کند. این فرایند شامل ۴ اصل مهم تولید محصول یا ایجاد خدمت، تعیین قیمت، تبلیغ و انتقال آن به کانال های فروش است. این اصول باید طی شش مرحله مهم شناخت تجارت، تعیین بازار هدف و بودجه مارکتینگ، تحلیل رقبا، تنظیم اهداف بازاریابی و طراحی استراتژی، در چرخه این فرایند پیاده شوند. قطعا موفقیت در این مسیر مستلزم تدوین استراتژی و برنامه اجرایی درست است. ا

 

منظور از بازاریابی چیست؟

بازاریابی یا مارکتینگ (Marketing) از ارکان مهم هر کسب و کاری است. این مفهوم به زبان ساده “تطبیق محصولات یا خدمات یک کسب و کار با مشتریانی است که خواهان دسترسی به آنها هستند” تعریف می شود. در یک تعریف جامع تر می توان آن را فرایندی از ارکان زیر تعریف کرد:

  • بررسی، ایده پردازی و شناخت نیاز بازار
  • انتخاب، توسعه، خلق و ایجاد محصول
  • تعیین قیمت مناسب محصول
  • معرفی به مخاطب هدف از طریق تبلیغات
  • انتخاب کانال توزیع آن به مشتری

بهترین تعریف بازاریابی از دیدگاه انجمن بازاریابی آمریکا

انجمن بازاریابی آمریکا مارکتینگ را ماهیتی چند وجهی معرفی می کند که مراحلی چون ایجاد محصول یا خدمت، انتقال ارزش، ارائه به مشتریان و تسهیل مبادلات را در بر می گیرد. در این تعریف از بازاریابی بر جنبه های اخلاقی این مفهوم چون بکارگیری شیوه هایی مسئولانه برای رفاه مشتری تاکید می شود. بر این اساس، این انجمن دستورالعمل هایی را برای کمک به بازاریابان جهت عبور از تنگناهای اخلاقی و توانمندی آنها ارائه می کند.

تعریف بازاریابی کاتلر

در پاسخ این پرسش که “منظور از بازاریابی چیست”، پدر بازاریابی مدرن “فیلیپ کاتلر” آن را از منظری متفاوت تعریف می کند.

او بر جنبه اجتماعی، اهمیت برآوردن نیازهای مشتری و تبادل ارزش بین دو سوی درگیر در مارکتینگ تاکید دارد. از دیدگاه او بازاریابی فرایندی اجتماعی تعریف می شود که از طریق آن افراد با ایجاد، ارائه و مبادله محصولات ارزشمند با دیگران، آنچه نیاز دارند به دست می آورند. 

تاریخچه مارکتینگ

اولین نشانه های حضور این مفهوم را می توان در تاریخ یونان باستان جستجو کرد. زمانی که کاسبان در غرفه هایی شلوع به خرید و فروش می پرداختند. این مفهوم در اواخر قرن ۱۹ برای عموم معرفی شد و از اوایل قرن ۲۰ در مجامع علمی مورد بررسی قرار گرفت.

در قرن ۲۱ همزمان با رشد بازارهای جهانی و افزایش خریدهای آنلاین، مارکتینگ به عنوان یک اصل حرفه ای در تجارت مدرن معرفی می شود. در این دوره شرکت ها و سازمان های مختلف این اصل را بخشی لاینفک از موفقیت در بازار عصر دیجیتال می دانند.

انواع بازاریابی

روش های زیادی برای بازاریابی وجود دارد. در واقع هر روشی که بتواند در جذب مخاطب هدف موفق عمل کند، نوعی بازاریابی است. اما رایج ترین انواع این مفهوم را می توان در چند مورد زیر خلاصه کرد.

۱. بازاریابی دهان به دهان (Word Of Mouth Marketing)

این روش از قدرتمندترین مدل های بازاریابی است. این روش نوعی ترویج رایگان کسب و کار است که طی آن مشتریانی که محصول یا خدمات یک شرکت رضایت دارند، رضایتمندی خود را به صورت شفاهی یا مکتوب به دیگران می گویند.

۲. اینفلوئنسری (Influencer Marketing)

روشی است که پیام یک برند را به سوی بازارهای بزرگ تر هدایت می کند. این متد بر قدرت نفوذ بر خریداران بالقوه و جهت دهی فعالیت های بازاریابی این افراد از طریق اینفلوئنسرها تمرکز دارد.

۳. بازاریابی ویروسی (Viral Marketing)

Viral Marketing یک روش مرسوم مارکتینگ در شبکه های اجتماعی است. در این متد افراد ترغیب می شوند تا پیام های بازاریابی را به دیگران انتقال دهند. در وایرال مارکتینگ رشد پیام و اطلاعات مانند ویروس بسیار زیاد و سریع است.

۴. چریکی (Guerilla Marketing)

بازاریابی چریکی یک استراتژی مارکتینگ برای رسیدن به بیشترین نتایج با کمترین منابع است. این روش مارکتینگ دست یابی به مخاطب هدف و آگاهی از برند را با انجام فعالیت هایی هوشمندانه در مکان هایی پربازدید دنبال می کند.

۵. دیجیتال (Digital Marketing)

Digital Marketing شیوه های جذب مخاطب از طریق دستگاه های الکترونیکی و در بستر اینترنت را شامل می شود. این روش از طریق موتورهای جستجو، ایمیل و شبکه های اجتماعی با مشتریان ارتباط برقرار می کند.

۶. بازاریابی موتورهای جستجو (Search Engine Marketing)

بازاریابی موتورهای جستجو شامل روش هایی برای دیده شدن محصولات یا خدمات یک کسب و کار در نتایج SERPs است. در این نوع بازاریابی از روش هایی چون SEO و PPC برای افزایش حضور در صفحه نتایج سرپ استفاده می شود.

۷. بازاریابی مباحثه ای (Conversational Marketing)

این نوع مارکتینگ به ملاقات با مشتریان از طریق کانال های مختلف اشاره می کند. در مارکتینگ مباحثه ای از تماس تلفنی، ایمیل، پیام و … برای برقراری ارتباط با مخاطب استفاده می شود.

۸. بازاریابی ایمیلی (Email Marketing)

Email Marketing ارسال پیام تبلیغاتی یا محتوای آموزشی و … برای مشتریانی است که موافقت خود را با این برنامه اعلام کرده اند. به این روش می توان ضمن ارتباط با مشتریان واقعی آنها را به سمت خرید راغب کرد.

۹. بازاریابی مفهومی (Contextual Marketing)

Contextual Marketing یک نوع مارکتینگ بر اساس علاقمندی کاربران است. در این روش کاربران با توجه به رفتارشان در وبگردی یا عباراتی که سرچ کرده اند هدف تبلیغات قرار می گیرند.

۱۰. بازاریابی صوتی (Voice Marketing)

Voice Marketing روشی برای دستیابی به مخاطبان هدف از طریق دستیارهای صوتی است. در این روش از سخنگوهای هوشمند (گوگل هوم و آمازون الکسا و …) برای آگاهی و پاسخ به سوالات آنها استفاده می شود.

۱۱. بازاریابی ویدئویی (Video Marketing)

Video Marketing استفاده از ویدئو به عنوان رسانه ارتباط با مخاطب است. در این روش از طریق آپلود ویدئو در شبکه های اجتماعی آگاهی از برند و افزایش نرخ تبدیل انجام می شود.

۱۲. بازاریابی شبکه های اجتماعی (Social Media Marketing)

این نوع بازاریابی بر پایه تبلیغات برند و محصولات یک کسب و کار در پلتفرم های شبکه های اجتماعی طراحی شده است. در این روش افزایش ارتباط با مخاطب و برندسازی از طریق اشتراک گذاری محتوایی منحصر به فرد در این شبکه ها انجام می شود.

۱۳. بازاریابی محتوا (Content Marketing)

Content Marketing ایجاد، انتشار و توزیع محتوا برای مخاطبان هدف است. این روش بر تدوین و انتشار محتواهای آموزشی برای جذب مخاطب تکیه دارد.

۱۴. بازاریابی درون گرا و برونگرا (Inbound & outbound marketing)

بازاریابی درونگرا رویکردی است که با تمرکز بر تولید محتوا و خلق تجربیات ارزشمند برای ساخت روابط بلند مدت با مخاطب تلاش می کند. در مقابل، بازاریابی برونگرا روشی است که از طریق تماس مستقیم با مشتریان آنها را به خرید کالا یا خدمات ترغیب می نماید.

مفاهیم و اصول تشکیل دهنده بازاریابی

اگر پاسخ پرسش “منظور از بازاریابی چیست” را دریافت کرده باشید، حتما دریافته اید که این مفهوم بر پایه مفاهیم و اصولی شکل گرفته است. شناخت این اصول لازمه درک ساز و کار بازاریابی است.

کانال های بازاریابی

این مفهوم سه کانال ارتباطی، توزیع و خدماتی را در بر می گیرد:

  • کانال های ارتباطی: ابزارهایی برای رساندن پیام یک کسب و کار به خریداران هدف هستند؛ مانند بیلبورد، اینترنت، تلویزیون، رادیو و …
  • کانال های توزیع: مسیری برای نمایش، فروش یا تحویل محصول به خریدار به صورت مستقیم یا غیر مستقیم است.
  • کانال های خدماتی: واسطه هایی هستند که بازاریاب ها از آنها برای انجام معامله استفاده می کنند؛ مانند بانک ها، انبارها و شرکت های بیمه.

بازار هدف (Target Market)

بازار هدف مجموعه ای از افراد با نیازهای مشترک هستند که یک کسب و کار قصد خدمت به آنها را دارد. این مجموعه افرادی را در بر می گیرد که محصولات یا خدمات یک کسب و کار را با احتمال بالایی خریداری می کنند.

ایمپرشن و تعامل

ایمپرشن معیاری برای سنجش دامنه و وسعت دسترسی یک ارتباط است. این مفهوم زمانی اتفاق می افتد که مصرف کننده پیام کسب و کار را ببیند. اما تعامل میزان توجه و مشارکتی است که مشتری در یک ارتباط دارد.

محیط بازاریابی

این مفهوم به تمام عواملی اشاره می کند که فعالیت های بازاریابی یک کسب و کار را هدایت و تحت تاثیر قرار می دهند. کاتلر این مفهوم را ترکیبی از دو محیط اجرایی و گسترده معرفی می کند.

ارزش و رضایت

ارزش معیاری از سه پارامتر قیمت، کیفیت و خدمت است. این مفهوم ارتباط هزینه های پرداخت شده و مزایای دریافت شده توسط مشتری را بیان می کند. رضایت هم قضاوتی است که یک فرد از عملکرد یک محصول ارائه می دهد.

رقابت

رقابت مجموعه ای از عوامل است که باعث می شود یک رقیب در بازار های داخلی یا خارجی عملکرد موثرتری داشته باشد. این مفهوم تمام پیشنهادات قطعی یا بالقوه رقیب و جایگزین های مدنظر خریدار را در بر می گیرد.

نیاز و تقاضا

نیاز به ملزومات اصلی انسان اشاره می کند؛ در حالی که تقاضا خواسته ای برای یک خدمت یا محصول است که انسان توانایی پرداخت هزینه آن را دارد.

اهداف مارکتینگ

با تحلیل پاسخ پرسش “منظور از بازاریابی چیست” می توان اهداف آن را شناسایی کرد. جلب توجه مخاطب هدف و متقاعد کردن مشتری برای خرید محصول بخشی از اهداف مستتر در تعریف این مفهوم هستند. سایر هدف های بازاریابی را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:

  • افزایش آگاهی از برند
  • افزایش ارزش مشتری
  • ایجاد سرنخ های با کیفیت

ارتباط بازاریابی و فروش

فروش مفهومی مجزا از بازاریابی است و نمی توان آن را زیر مجموعه بازاریابی محسوب کرد. آنچه در کتب بازاریابی به آن اشاره می شود، سیستم های فروش است و نه فروشندگی. کاتلر نیز در کتاب مدیریت بازاریابی خود به این موضوع اشاره می کند.

تفاوت دو مفهوم مارکتینگ و فروش

مارکتینگ وارد کردن محصولات یا خدمات به ذهن مصرف کنندگان و ترغیب آنها به خرید است؛ در حالیکه، فروش به برانگیخته کردن ذهن آنها به محصولات یا خدمات مربوطه اشاره دارد. از سویی دیگر، بازاریابی بر نیازهای مشتری تمرکز می کند، اما تمرکز فروش بر خرید است. در نهایت اینکه، فعالیت های بازاریابی با هدف افزایش سود انجام می شوند، اما فروش به حداکثر رساندن خرید مشتریان را دنبال می کند.

تفاوت بازاریابی و تبلیغات

تبلیغات یکی از تکنیک های بازاریابی است. در پاسخ “منظور از بازاریابی چیست” یکی از ارکان این مفهوم را معرفی کالا یا خدمت به مخاطب از طریق تبلیغات معرفی کردیم. پس می توان تبلیغات را زیر مجموعه ای از مارکتینگ معرفی نمود. با این تفاوت که از آن برای ارائه پیشنهاد و ارسال پیام به مخاطبان هدف و مشتریان در مورد ویژگی های محصولات و تشویق آنها به خرید استفاده می شود.

چرخه (مراحل) بازاریابی

هر کسب و کار برای فروش محصولات یا خدمات خود باید این مراحل را طی کند:

  • شناخت تجارت و بازنگری عملکرد کلی کسب و کار
  • تعیین بازار هدف جهت پیاده سازی استراتژی های بازاریابی
  • تحلیل رقبا
  • تنظیم اهداف بازاریابی
  • طراحی استراتژی برای رسیدن به اهداف
  • تعریف بودجه مارکتینگ

۴ اصل مهم در مارکتینگ (آمیخته بازاریابی)

قلب استراتژیک هر فعالیت تجاری از ۴ اصل تعریف شده در مارکتینگ تشکیل می شود. این اصول، که آمیخته بازاریابی یا 4P شناخته می شوند، شامل ۴ عنصر زیر هستند:

  • محصول
  • قیمت
  • تبلیغ
  • مکان توزیع

محصول (Product)

اولین گام مارکتینگ جستجو و تحقیقات علمی در بازار درباره ایده محصول تعریف شده هر کسب و کار است. قبل از پر و بال دادن به ایده اولیه باید اطمینان حاصل کرد که:

  • آیا محصول مدنظر منحصر به فرد است یا نظیری از آن قبلا به بازار عرضه شده است؟
  • اگر قبلا موجود بوده، وضعیت کنونی آن در بین مصرف کنندگان چگونه است؟
  • این ایده می تواند نقایص محصولات کنونی بازار را برطرف کند؟

در این مرحله ایده اولیه محصول یا خدمتی که برای فروش عرضه می شود باید ضمن برآورده کردن نیاز مصرف کنندگان، در بین رقبا ایستادگی کند.

قیمت (Price)

قیمت همان مبلغی است که مصرف کننده در ازای محصول یا خدمت دریافت شده از یک کسب و کار پرداخت می کند. این قیمت نباید چندین برابر محصولات یا خدمات موجود در بازار باشد؛ بلکه طبق تعریفی که در پاسخ به “منظور از بازاریابی چیست” اشاره کردیم، باید با ارزش کالا یا خدمت متناسب باشد.

تبلیغ (Promotion)

تبلیغات ارائه اطلاعاتی هدفمند به مصرف کنندگان برای علاقمند کردن آنها به کالا یا خدمات یک کسب و کار است. این اصل از مارکتینگ دو هدف “تولید سرنخ و شروع خرید واقعی” را دنبال می کند. تبلیغات روش های مختلفی چون نصب بیلبورد تا صحبت کردن درباره کالا در شبکه های اجتماعی، تبلیغات کلیکی، راه اندازی سایت و … را در بر می گیرد.

مکان فروش (Place)

این اصل به یافتن بهترین محل برای توزیع و فروش کالا یا خدمات به مشتریان و دسترسی آسان مخاطب به مکان توزیع اشاره می کند. مکان فروش می تواند به صورت حضوری یا آنلاین تعریف شود.

تعیین استراتژی های بازاریابی

تعیین استراتژی در بازاریابی و قرار گرفتن در مسیری متمایز و موفق با دو قدم مهم “درک کسب و کار” و “درک بازار” انجام می شود. تعریف استراتژی های موفق در این مسیر مستلزم بکارگیری قابلیت های بالقوه و بالفعل جهت برخورد با موانع و بهره برداری از فرصت هاست. بر این اساس باید ۴ مولفه اصلی را در چیدمان استراتژی های بازاریابی مدنظر قرار داد:

  • شناسایی بازارهای جدید
  • فروش بیشتر محصول موجود در بازارهای کنونی
  • فروش محصول جدید در بازارهای کنونی
  • فروش محصول جدید در بازارهای جدید

۵ مرحله برای تدوین برنامه بازاریابی

حال که دریافتید منظور از بازاریابی چیست، بهتر است مراحل تدوین یک استراتژی در این حوزه را نیز بشناسید.

برای موفقیت در مارکتینگ باید مسیر را از طریق برنامه ریزی و استراتژی صحیح طی ۴ مرحله زیر مشخص کرد:

  • مستند کردن اهداف تجاری
  • تعیین میزان بودجه مارکتینگ
  • تعریف پرسونای مشتری
  • توسعه اهداف بازاریابی
  • ایجاد کمپین تبلیغاتی

مستند کردن اهداف تجاری

هر کسب و کاری باید اهداف تجاری خود را در بازاریابی برای ۳-۱ سال آینده تعریف کند. این اهداف باید ۵ اصل شناخته شده در هدفگذاری (SMART) را در برگیرند؛ یعنی مشخص، در دسترس، قابل اندازه گیری، مرتبط و زمان دار باشند.

تعیین میزان بودجه مارکتینگ

طبق یک قاعده کلی ۱۲-۶ درصد درآمد ناخالص کسب و کار به بودجه بازاریابی اختصاص دارد. در این مرحله باید نقاط ضعف، قوت، فرصت ها و تهدیدهای پیش رو را مشخص نمود. یک استراتژی مارکتینگ و برنامه اجرایی درست می تواند به هر کسب و کار را در مسیر رسیدن به اهداف تجاری آن کمک کند.

تعریف پرسونای مشتری

در این مرحله باید بر اساس اطلاعات جمعیتی، تحصیلات، سن، انگیزه ها و … پرسونای مشتریان را شناسایی کرد. در ادامه، متناسب با نیازهای هر گروه برنامه های بازاریابی و فروش تدوین نمود.

توسعه اهداف بازاریابی

این مرحله کمک می کند تا روی مشتریانی که پتانسیل خرید بیشتر دارند تمرکز کرد و از سویی چنانچه بودجه محدودی برای بازاریابی تعریف شده، اهداف را متناسب با آن تنظیم نمود.

ایجاد کمپین تبلیغاتی

در این مرحله فاز اجرایی برنامه بازاریابی تدوین شده آغاز می شود. استفاده از کمپین های تبلیغاتی، به ویژه کمپین های محتوایی، موثرترین راه جهت اجرایی کردن استراتژی تدوین شده است.

در پایان، تعریف بازاریابی به زبان ساده

منظور از بازاریابی چیست؟ این مفهوم فرایند تولید یک کالا، شناسایی بازار هدف و مشتریان بالقوه و معرفی کالا از طریق کانال های فروش است. این پروسه به روش های مختلفی چون بازاریابی محتوا، ویدئو، صوت، ویروسی، دهان به دهان و … انجام می شود. تمام فعالیت های انجام شده در هر مدل بازاریابی اهدافی چون جلب توجه مخاطب هدف، افزایش آگاهی از برند و در نهایت فروش بیشتر را دنبال می کنند. دستیابی به این اهداف در گرو شناخت کسب و کار، تحلیل رقبا، تعیین بازار هدف و طراحی یک استراتژی موفق است که آن نیز حوزه با تعیین اهداف تجاری، میزان بودجه، پرسونای مشتری و توسعه اهداف حاصل می شود. برای تدوین یک استراتژی برنده و سود بیشتر کسب و کارتان از کارشناسان ما در آژانس حافظ مشاوره دریافت کنید

سوالات متداول

آمیخته بازاریابی چیست؟

این مفهوم به تمام فعالیت هایی اشاره دارد که یک کسب و کار برای افزایش تقاضای محصولات خود انجام می دهد.

هدف از بازاریابی چیست؟

جلب توجه مخاطب هدف، متقاعد کردن مشتری برای خرید محصول، افزایش ارزش مشتری و آگاهی از برند.



:: بازدید از این مطلب : 19
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 29 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

مدیریت بازاریابی (Marketing Management) به عنوان فرایندی مدیریتی-اجتماعی تعریف می‌شود که بوسیلهٔ آن افراد و گروه‌ها از طریق تولید و مبادلهٔ کالا با یکدیگر، به امر تأمین نیازها و خواسته‌های خود اقدام می‌کنند. برای روشن شدن این تعریف باید ابتدا اصطلاحات مهم نیاز، خواسته، تقاضا، کالا، مبادله، معامله و بازار را بررسی کرد. از دیدگاه فیلیپ کاتلر بازاریابی، فعالیتی انسانی در جهت ارضای نیازها و خواسته‌ها از طریق فرایند مبادله است. به عبارت دیگر بازاریابی، همگراسازی ‌همه ‌فعالیت‌های ‌شرکت ‌در ‌مسیر ‌فروش ‌بیشتر است.

برخلاف استنباط سطحی رایج، که مفهوم بازاریابی را ایجاد تقاضا برای محصول می‌داند، بازاریابی به طیف وسیعی از فعالیت‌ها اطلاق می‌گردد که از تحقیقات بازاریابی، برنامه‌ریزی، اجرا و کنترل تقاضا تشکیل شده‌است. مدیر بازاریابی، در چارچوب برنامهٔ بازاریابی، در مورد بازارهای هدف، تولید کالای جدید، قیمت‌گذاری، کانال‌های توزیع کالا، ارتباطات، برندسازی و تبلیغات، فعالیت‌های لازم برای رسیدن به اهداف سازمانی را ساماندهی و هدایت می‌کند.

همان‌طور که از تعریف برمی آید، بازاریابی امری ست که در جهت برنامه‌ریزی نحوه حضور در بازارهای هدفگیری شده برای محصولات/خدمات نقشی پررنگتر ایفا می‌کند. اما باید توجه داشته باشیم، امر برنامه‌ریزی کردن صرفاً نوشتن چند بند از وظایف و مشخص کردن زمان انجام آن‌ها نیست، بلکه وجود یک تیم اجرایی قوی در این زمینه بسیار مهم است.

تعریف مدیریت بازاریابی

بازاریابی بیش از آنکه یک مفهوم تجاری یا علمی باشد، مفهومی فلسفی است که در ابعاد مختلف ارتباطات و حتی در زندگی ما جاریست. مدیریت بازاریابی آن فعالیت، و همچنین مجموعۀ موسسه‌ها و فرآیند‌هایی است که در راستای ساخت، انتقال، رساندن و تبادل آن پیشنهادهایی انجام شوند که برای مشتری، ارباب رجوع، همکاران و در کل، جامعه، ارزشمند باشند. به تعریف رجیس مک‌کنا (اسطوره بازاریابی) “بازاریابی همه چیز است”. تعریف مک‌کنا از بازاریابی با شهرتش همخوانی دارد. تعریفی جسورانه که به ما می‌گوید هر کاری که می‌کنیم بخشی از بازاریابی ماست. این یعنی بازاریابی به تحقیق، طراحی محصول، قیمت‌گذاری و تبلیغات محدود نمی‌شود و در نگاه مشتری به شرکت ما تاثیر خواهند داشت.

بازاریابی فرایندی است که در آن شرکت برای مشتری ارزش ایجاد کرده و رابطه مستحکمی با او برقرار می‌کند تا بتواند در عوض از مشتری ارزش دریافت کند. مدیریت بازاریابی، دانش و هنر کشف، خلق و ارائه‌ی ارزش، با هدف تأمین نیازهای یک بازار هدف، هم‌زمان با کسب سود است.

بازاریابی اجرای فعالیت‌هایی در فضای کسب‌وکار است که جریان کالا و خدمات را از تولیدکننده به سمت مصرف‌کننده هدایت می‌کند.

بـازاریابی یکی از وظایف سازمانی و مجموعه‌ای از فرایندهای مرتبط با خلق ارزش، اطلاع‌رسانی درباره‌ی آن ارزش و تحویل آن به مشتریان است.

بازاریابی فرایند برنامه‌ریزی و اجرای فعالیت‌های مربوط به شکل‌گیری، قیمت گذاری، ترویج و توزیع ایده‌ها، کالاها و خدمات است به شکلی که در تبادلات انجام شده، اهداف فردی و سازمانی تأمین شوند.

بازاریابی مجموعه‌ی نهادها، فعالیت‌ها و فرایندهایی است که به خلق، ارتباط،اطلاع‌رسانی و کسب اطلاع، تحویل و تبادل پیشنهادها مربوطند.

ابعاد گوناگون بازاریابی

جنبه‌های مختلف بازاریابی

بازارگرایی: گرایش به بازار و نیازهای مشتریان اولین ویژگی بازاریابی جدید است. مدیران موفق کسانی هستند که سازمان و محصولات خود را با شرایط روز همگام سازند. این همگامی زمانی امکان پذیر است که کارکنان و مدیران، گرایش به بازار را به عنوان یک فرهنگ و بینش بپذیرند و دنبال کنند.

بازارشناسی: شناخت لازمه ی هر حرکت عاقلانه و هر تصمیم اصولی است. شناخت بازار تلاشی نظام‌مند است برای گردآوری، ثبت و نگهداری اطلاعات مربوط به اجزای تشکیل دهنده بازار.

بازارجویی: یعنی جستجو برای یافتن مناسبترین بازار و بخشهایی که سازمان می‌تواند در آنجا به صورت مفید و موثرتر حضور یابد و پاسخگوی نیازها و خواسته‌های مردم باشد.

بازارسازی: بازارسازی یعنی ارائه ی محصولی مناسب به مشتری با قیمتی مطلوب، در محل و زمان موردنظر و دلخواه او و با استفاده از ابزار و روشهای تبلیغاتی، تشویقی و آگاه کننده.

بازارگردی: بازارگردی وظیفه‌ای است که تیم بازاریابی را وادار می‌سازد تا بیش از دیگران و پیش از آنها از تحولات و تغییرات بازار آشنا گردد. این آگاهی از طریق حضور در صحنه ی رقابت و مبادله و مشاهده بازارها امکان پذیر است.  بازارگردی دید تازه‌ای به مدیران می‌دهد و افقهای تازه‌ای فرا روی مدیران قرار می‌دهد.

بازارسنجی: بازارسنجی یعنی اندازه‌گیری عملکرد، یافتن انحراف‌ها و تشخیص فاصله‌ها بین هدف و عملکرد واقعی و ارائه پیشنهادها برای اصلاح امور بازاریابی سازمان.

بازارداری: بازارداری یعنی حفظ مشتریان کنونی و تشویق و ترغیب آنان به خرید بیشتر و تداوم خرید از طریق ایجاد رضایت در آنان. بازارداری هنر و مهارت راضی سازی مشتری است.

بازارگرمی: برای بازارداری لازم است بازارگرمی را از دست ندهیم. بازارگرمی یعنی تبلیغات و تشویقات به موقع جهت آگاه ساختن، متقاعد ساختن و ترغیب مشتریان برای ارتباط بیشتر با سازمان و خرید از آن و مقابله با حرکات رقیب. یکی از مهمترین ابزارهای بازارگرمی استفاده از خلاقیتها، نوآوریها و ابتکارات است.

بازارگردانی: همه فعالیت‌های بازاریاب را می‌توان در بازارگردانی خلاصه نمود. بازارگردانی یعنی مدیریت بازار که شامل برنامه‌ریزی، سرپرستی، اجرا و کنترل امور گوناگون و ابعاد مختلف بازاریابی است.

با توجه به ابعاد گوناگون بازاریابی، می‌توان گفت واژه مناسب برای marketing بازارگردانی است که همان مدیریت بازار است. به عبارتی بازارگردانی یعنی انجام فعالیت‌های نظام‌مند و دائم بازارگرایی، بازارشناسی، بازاریابی، بازارسازی و بازارگرمی، بازارگردی، بازارسنجی و بازارداری.

عوامل اصلی بازار یابی

در نمودار زیر رابطه بین صنعت و بازار نشان داده شده است. خریداران و فروشندگان به چهار طریق ارتباط برقرار می‌کنند. فروشنده محصول یا خدماتی به بازار می‌فرستد و یا رابطه‌ای برقرار میکند و در ازای آن پول دریافت می‌کند. دو خط داخلی نشان دهنده داد و ستد پول در ازای محصول است. دو خط بیرونی نشان دهنده داد و ستد اطلاعات است.

در واقع هدف بازاریاب این است که جذابیت‌ها و نیازهای بازا خاص را درک و بازاری را انتخاب کند. در این صورت می‌تواند نیازهای ان را به بهترین شکل ممکن تامین کند. از سوی دیگر بازاریاب می‌تواند محصولات و یا کالاهایی را تولید و به این بازار عرضه کند. این موجب افزایش ارزش مورد نظر مشتری می‌گردد و او را ارضا می‌کند. در نتیجه فروش شرکت بالا رفته و سود به دست می‌آید.

عوامل اصلی بازاریابی

در شکل بالا ارکان یا عوامل اصلی بازار یابی ارائه شده است. در حالت عادی بازاریابی شامل ارائه خدمات به بازار مصرف‌کننده نهایی در حضور قبا می‌باشد. شرکت و شرکت‌های رقیب به صورت مستقیم یا از طریق بازاریابی محصولات و خدمات خود را به مصرف‌کننده می‌رسانند. همه عواملی که در این نظام فعال هستند تحت تاثیر نیروهای اصلی محیط قرار می‌گیرند. در این نظام هر گروه به میزان مشخصی بر ارزش محصول یا خدمت می‌افزاید تا به سطح دیگر داده شود. بنابراین موفقیت شرکت نه تنها در گروه اقدامات آن است بلکه بستگی بع این امر دارد که کل زنجیره ارزش چگونه نیازهای مصرف‌کننده نهایی را ارضا می‌کند.

اصول مدیریت بازاریابی سنتی

مدیریت بازاریابی در مفهوم سنتی خود براساس سه اصل زیر استوار است:

  • بخش بندی بازار
  • انتخاب بازار هدف
  • جایگاه یابی (موضع‌یابی)

بخش بندی بازار، انتخاب بازار هدف و جایگاه یابی

در بازاریابی سنتی تاکید بر عناصر آمیخته بازاریابی بوده است. بعدها این رویکرد به صورت آمیخته بازاریابی مشتری محور مطرح گردید و با رشد مباحث پایداری و بازاریابی سبز برای انجم مسئولیت اجتماعی سازمان، آمیخته بازاریابی سبز نیز مطرح شد. عمده ترین متغیرهای کلاسیک بازاریابی برای مدیریت رفتار مصرف‌کننده عبارتند از:

  • کیفیت خدمات
  • اعتماد مشتریان
  • رضایت مشتریان
  • وفاداری مشتریان

متغیرهای کلاسیک بازاریابی

تحولات مدیریت بازاریابی

زمانی بازاریابی مبتنی بر فلسفه تولید بود و تمرکز بر تولید انبوه برای تقاضای سیری ناپذیر بازار بود. با رشد رقابت فلسفه فروش و ایجاد بازار حاکم شد. سرانجام فلسفه مشتری رویکرد حاکم در بازاریابی شد. وفاداری مشتریان کلیدی برای جلوگیری از ریزش مشتریان و البته افزایش قصد خرید مشتریان بوده است. براین اساس تحولات زیر مدیریت بازاریابی را دستخوش تغییر کرد.

  • مشتری‌محوری
  • بازارمحوری
  • بازاریابی رابطه مند
  • مدیریت ارتباط با مشتری
  • بازاریابی داخلی

با این رویکردهای مدرن سازمان‌ها به دنبال افزایش ارزش ویژه برند و کسب مزیت رقابتی پایدار بوده اند. تحول بعدی با انقلاب اینترنت رخ داد.

بازاریابی آنلاین و تجارت الکترونیک

روش انجام عملیات بازاریابی تغییر کرده است چرا که زمینه‌ای که بازاریابی در آن صورت می‌گیرد تغییر کرده است. منظور از زمینه، مواردی چون فاصله فیزیکی، زمان، اقتصاد، قانون زدائی‌ها، انتظارات مشتری و فناوری اطلاعات نوین است. فهم ماهیت این تغییرات حائز اهمیت بسیاری است. رشد فناوری اینترنت و گستردگی آن مباحث جدیدی در بازاریابی را فراهم کرده است. به مدد فناوری مباحثی مانند هوش تجاری مطرح گردید و مدیریت ارتباط الکترونیک با مشتری جایگزین رویکرد سنتی مدیریت ارتباط با مشتری شد. از عمده ترین مباحث الکترونیک می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • تجارت الکترونیک
  • بانکداری الکترونیک
  • تجارت مشارکتی
  • تـجارت سیار
  • تجارت اجتماعی

مدیریت بازاریابی استراتژیک

استراتژی بازاریابی دیگر موضوع مهمی است که برای مراحل مختلف بازار باید جداگانه بررسی شود.

  • استراتژی بازاریابی مرحله ورود به بازار
  • اسـتراتژی بازاریابی مرحله رشد بازار
  • استراتژی بازاریابی مرحله بلوغ بازار
  • استراتژی بازاریابی مرحله افول بازار

همچنین سازمان باید برای بازاریابی بین‌الملل نیز استراتژی بازاریابی مناسبی داشته باشد.

خلاصه و جمع‌بندی

تصور عمومی از مدیریت بازاریابی، تلاش برای یافتن مشتریان کافی برای محصولات فعلی شرکت می‌باشد. اما این نوع نگاه بسیار محدود است. در هر مقطع زمانی، یک شرکت ممکن است یا با فقدان تقاضا یا تقاضای کافی بی قاعده و غیرمعقول و یا تقاضای زیاد از حد روبرو باشد. این وظیفه مدیریت بازاریابی است که راه حل‌های لازم برای روبرو شدن با این وضعیت‌ را بیابد. وظیفه مدیریت بازاریابی فقط به جستجو برای تقاضا و افزایش آن نیست. بلکه تغییر و حتی کاهش آن  نیز، بر عهده او است. بنابراین، برای نیل به اهداف شرکت، مدیریت می‌کوشد به طریقی که می‌تواند سطح، زمانبندی و ماهیت تقاضا را تحت تأثیر قرار دهد. به عبارت ساده، مدیریت بازارایابی، همان مدیریت سطح تقاضا است.

مدیریت بازاریابی به مجموعه‌ای از کارکنان سازمان همچون مدیر مدیریت تبلیغات، مدیریت فروش و فروشندگان اطلاق می‌شود که با فروش محصول و خدمات نهایی سروکار دارند. مدیریت بازاریابی مهم ترین نقش را در افزایش کسب‌وکار سازمان برعهده دارد. پس می‌توان گفت بازاریابی یکی فرایند گسترده و پیچیده‌ای است. در آن قرار است با استفاده از روش‌های تحقیقات بازاریابی، محصول مورد نظر را شناسایی و تعیین کرد. سپس آن را مطابق خواست مشتریان تولید کرد. در این میان مباحثی همچون تبلیغات، برند، قیمت گذاری محصول، توزیع محصول, بسته بندی و … نیز در زمره مدیریت بازاریابی قرار می‌گیرد. تیم مدیریت بازاریابی برای موفقیت و فروش محصول باید این موارد را در نظر بگیرد.



:: بازدید از این مطلب : 25
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 29 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

تعاریف به ما کمک می‌کنند تا هنگام بحث در مورد یک موضوع مطمئن باشیم که درباره آن مفهوم، با دیگر افراد به یک درک مشترک رسیده‌ایم. اگر تعریف کلمات و مفاهیم دقیق نباشد، نمی‌توانیم درباره آن‌ها با یکدیگر صحبت کنیم.

بنابراین از آنجا که تعاریف مهم هستند، در ادامه به تعریف بازاریابی می‌پردازیم.

بازاریابی چیست؟

بازاریابی علم نسبتا جدیدی است و تعاریف متنوعی دارد. تاریخچه مهم‌ترین تعاریفی که از بازاریابی وجود دارد:

تعریف انجمن بازاریابی آمریکا در سال 1935:

بازاریابی یعنی جریان کالا و خدمات را از تولیدکننده به سمت مصرف‌‌کننده هدایت کنیم.

تعریف انجمن بازاریابی آمریکا در سال 1985:

بازاریابی یعنی با هدف تامین منافع سازمان و ذی‌نفعان، مجموعه‌ای از فرآیندهای مرتبط با خلق ارزش، اطلاع‌رسانی درباره این ارزش، تحویل این ارزش به مشتریان و مدیریت ارتباط با مشتریان را مدیریت کنیم.

تعریف انجمن بازاریابی آمریکا در سال 2004:

بازاریابی یعنی برنامه‌‌ریزی و اجرای فرآیندهای مرتبط با شکل‌‌گیری، قیمت‌گذاری، ترویج و توزیع «ایده‌ها، کالاها و خدمات»، به‌شکلی که در تبادلات انجام‌ شده، اهداف فردی و سازمانی تامین شوند.

تعریف انجمن بازاریابی آمریکا در سال 2013:

بازاریابی مجموعه فعالیت‌‌ها و فرآیندهای مرتبط با خلق، ارتباط، تحویل و تبادل پیشنهادات است. این تبادل پیشنهادات و ارزش‌ها باید برای مشتری، کارفرما، شرکا و جامعه، دارای ارزش باشند.

تعریف بازاریابی از نظر فیلیپ کاتلر:

بازاریابی دانش و هنرِ کشف، خلق و ارائه ارزش با هدف تامین نیازهای یک بازارِ هدف همزمان با کسب سود است. بازاریابی، نیازها و خواسته‌‌های تامین‌ نشده را تشخیص می‌دهد، بازار آن‌ها را تعریف می‌‌کند، حجم بازار را اندازه‌‌گیری می‌‌کند، سود احتمالی‌اش را برآورد می‌‌کند، مشخص می‌‌کند که کدام بخش از بازار سودآورتر است یا من بهتر می‌‌توانم در آن به ارائه ارزش بپردازم و بعد، این محصول یا خدمت را طراحی و سپس ترویج (معرفی) می‌کند.

تا اینجا چند تعریف معتبر و جهانی از بازاریابی را دیدیم. ولی هنوز تعریف‌ها تمام نشده است. در ادامه یک تعریف از دکتر روستا خواهیم داشت. تعریفی که آقای احمد روستا از بازاریابی دارند، دقیقا در فضای دیجیتال قابل اجرا است.

از نظر عادل طالبی، تعریف خوب از بازاریابی که بتوانیم به عنوان یک مبنا در نظر بگیریم و با استفاده از آن فرآیندهای بازاریابی را در فضای دیجیتال انجام بدهیم و پیاده کنیم، همین تعریف آقای روستا است.

البته یادتان باشد تمام تعاریفی که قبلا گفتیم درست هستند، منتها ما قرار است یک تعریف، از بازاریابی بپذیریم و بعد بر اساس آن در طول دوره پیش برویم. تعریفی که تا آخر این دوره مدنظر خواهد بود و باید گوشه ذهن شما هم باشد، تعریف دکتر روستا است.

تعریف بازاریابی از نگاه دکتر احمد روستا:

  • بازارشناسی: به‌‌معنای شناخت مشتریان و نیازهای آنهاست.
  • بازارسازی: به‌‌معنای خلق و به‌‌دست آوردن سهم بازار (جذب مشتری) است.
  • بازارداری: به‌‌معنای حفظ سهم بازار (حفظ مشتری) است.

تعریف بالا کمک می‌کند بتوانیم هر ابزار را روی یک مدل ببریم.

مدل چیست؟

مدل، مفهوم مهمی است که دو کارکرد اصلی دارد:

1. مدل‌ها سیستم‌های پیچیده را ساده می‌کنند و با این کار، باعث می‌شوند که نحوه کارکرد اجزا و ارتباط بین اجزای یک سیستم پیچیده را بفهمیم.

2. از آنجا که مدل‌ها سیستم‌های پیچیده را به زیرسیستم‌ها تقسیم می‌کنند، کمک می‌کنند بتوانیم هر بخشی از فرآیندها را جداگانه ارزیابی کنیم.

نکته مهم: تا وقتی بازاریابی را نشناسید، نمی‌توانید بازاریابی دیجیتال را به بهترین شیوه اجرا کنید



:: بازدید از این مطلب : 17
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 29 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

استراتژی بازاریابی چیست؟

این روزهای در فضای به شدت رقابتی بازار کسب و کارهایی می‌توانند به موفقیت دست پیدا کنند که استراتژی‌های خود را به شکل درست تدوین کرده باشند. در واقع برندهای مختلف در صورتی می‌توانند در این بازار موفق و ماندگار باشند که از انواع استراتژی بازاریابی کمک بگیرند و یک طرح دقیق و به‌روز برای بازاریابی خود داشته باشند. اما استراتژی بازاریابی چیست و چه کارکردی دارد؟ فرقی نمی‌کند که کسب و کار شما در چه حوزه‌ای فعالیت می‌کند چون برای جذب مشتری باید با سازمان‌ها و کسب و کارهای مختلفی در بازار به رقابت بپردازد و فقط در صورتی از استراتژی بازاریابی به صورت اصولی شکل گرفته باشد ، می‌تواند باعث پیروی و ماندگاری کسب و کار شما در این بازار رقابتی شود.

مفهوم استراتژی بازاریابی چیست؟

استراتژی بازاریابی (Marketing Strategy) در حقیقت یک رویکرد بلند مدت و آینده‌نگرانه به حساب می‌آید. استراتژی بازاریابی در واقع یک نقشه راه کلی است که به کسب و کارها کمک می‌کند از طریق درک نیازها و خواسته‌های مشتریان خود به یک مزیت رقابتی پایدار دست پیدا کنند. این مفهوم یک استراتژی گسترده است که می‌تواند در یک سازمان هر چیزی از جایگاه سازمان گرفته تا روابط رسانه‌ای و غیره را شامل شود.
در اینجا این سوال مطرح می‌شود که منظور از یک استراتژی بازاریابی چیست؟ به بیان ساده استراتژی بازاریابی نقشه راه کلی است که نحوه بدست آوردن مشتریان بالقوه و تبدیل کردن آن‌ها به مشتریان واقعی را در کسب و کارهای مختلف تعیین می‌کند. عناصری مانند گزاره ارزش، پیام اصلی برند، داده‌های مرتبط با مخاطبان هدف، داده‌های دموگرافیک و غیره از مهم‌ترین عناصر آن هستند.

انواع استراتژی بازاریابی چیست؟

اگر از افراد متخصص در این حوزه سوال شود که استراتژی بازاریابی چیست و چه انواعی دارد، بدون شک در پاسخ از کلمه بی‌نهایت استفاده می‌کنند. چون هر کسب و کار می‌تواند بر اساس عوامل مختلف یک استراتژی بازاریابی خاص برای خود انتخاب کند. اما برخی از استراتژی‌های بازاریابی وجود دارند که اثرگذاری آن‌ها باعث شده است که بسیاری از سازمان‌ها و کسب و کارها از آن استفاده کنند که در ادامه با مهم‌ترین موارد آشنا می‌شویم.

 

  1. استراتژی تجارت به مصرف کننده (B2C)

    هدف از این نوع استراتژی بازاریابی چیست؟ در این استراتژی که بازاریابی برای فروش مستقیم و بدون واسطه محصولات و خدمات به مصرف کننده است، شناخت دقیق مصرف‌کنندگان از اهمیت زیادی برخوردار است. استفاده از شبکه‌های اجتماعی در این روش یکی از بهترین تاکتیک‌ها محسوب می‌شود.

  2. بازاریابی پرسنلی

    در این استراتژی بازاریابی از کارکنان سازمان و کسب و کار به عنوان سفیر و نمایندگان برند استفاده می‌شود. در واقع اگر یک کسب و کار بتواند کارکنان خود را با محصولات و خدماتی که ارائه می‌دهد راضی نگه دارد، شرایطی را به وجود می‌آورد که کارکنان به صورت دهان به دهان محصولات و خدمات سازمان و کسب و کار را به دوستان و آشنایان خود معرفی کنند. این استراتژی برای سازمان‌ها یا کسب و کارهایی که نیروی انسانی زیادی دارند بسیار مؤثر خواهد بود.

  3. استراتژی تجارت به تجارت (B2B)

    این روش که می‌تواند به نوعی یک تفکر استراتژیک سازمانی هم محسوب شود، برای سازمان‌ها و کسب و کارهایی است که مشتریان آن‌ها افراد حقوقی هستند و آن‌ها محصولات و خدمات خود را به سازمان‌های دیگر ارائه می‌کنند. اما مفهوم این نوع استراتژی بازاریابی چیست؟ این استراتژی نسبت به B2C پیچیدگی‌های بیشتری دارد و با توجه به اینکه سازمان‌ها برای خرید محصول یا دریافت خدمات تحقیقات بیشتری انجام می‌دهند، برقراری رابطه با سازمان یا عقد قراردادهای همکاری بلند مدت می‌تواند یکی از روش‌های این استراتژی باشد.

  4. بازاریابی شبکه‌ای

    بازاریابی شبکه‌ای (Network Marketing) یکی از استراتژی‌های مؤثر در بازاریابی است. اما اساس کار این نوع استراتژی بازاریابی چیست؟ در این نوع بازاریابی هر یک از مشتریان در ازای ایجاد یک شبکه زیر مجموعه و فروش محصولات و خدمات، پاداش یا پورسانت دریافت می‌کنند که یکی از روش‌های نوین بازاریابی به حساب می‌آید.

  5. نیچ مارکتینگ (Niche Marketing)

    واژه Niche در لغت به معنای حجره یا فضای بسیار کوچک است. بر همین اساس می‌توان گفت که این نوع استراتژی بر بازاریابی هدفمند تمرکز دارد. در این استراتژی مهم‌ترین مسئله شناخت مخاطب و ساخت پرسونای مخاطب است که با دقت بالایی باید انجام شود. این استراتژی زیر مجموعه از مدیریت کسب و کار، برای بیزینس‌هایی که محصول یا خدمات خاصی را ارائه می‌کنند بهترین گزینه به حساب می‌آید.

  6. بازاریابی خیرخواهانه

    در بسیاری از موارد مشتریان به دلایلی غیر از منفعت شخصی خود از یک سازمان یا کسب و کار محصول خریداری می‌کنند. همین تمایل مشتریان به خریدهای خیرخواهانه یک فرصت طلایی برای کسب و کارها به حساب می‌آید تا بتوانند این انگیزه را در مخاطبان خود ایجاد کنند. به عنوان مثال افراد خرید محصولاتی که تأکید شده آسیب کمتری به محیط زیست وارد می‌کنند را بیشتر ترجیح می‌دهند و حتی در مواقعی هزینه بیشتری برای آن می‌پردازند.

  7. استراتژی بازاریابی ویروسی

    نوعی از استراتژی بازاریابی است که مانند یک ویروس گسترده و تکثیر می‌شود. اما اساس کار این نوع استراتژی بازاریابی چیست؟ لازمه این نوع استراتژی تولید محتوا با قابلیت ویروسی شدن است. به این معنی که مخاطبان از طیف‌های مختلف تمایل به اشتراک‌گذاری این نوع از محتوا داشته باشند.
    محتواهای ویروسی معمولا محتواهایی هستند که از جذابیت بالایی برای کاربران برخوردار هستند و به همین دلیل در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شوند تا کاربران به راحتی آن را با سایر افراد به اشتراک بگذارند و در اصطلاح محتوا وایرال شود. دقیقا شبیه به انتشار و تکثیر یک ویروس این محتوا منتشر شده و کاربران و مخاطبان بیشتری را به خود جذب می‌کند.

  8. بازاریابی مشارکتی

    در این بخش از آشنایی با مفهوم استراتژی بازاریابی چیست یا یکی از انواع این استراتژی، یعنی بازاریابی مشارکتی آشنا می‌شویم. در این روش یک کسب و کار با کسب و کار دیگری که مخاطبین هدف مشابهی دارند، همکاری کرده و بازاریابی انجام می‌دهد. گذراندن دوره mba مدیریت کسب و کار حتی در گرایش‌هایی به غیر از گرایش استراتژی مدیریت کسب و کار هم می‌تواند به شما برای کسب دانش بیشتر و حداقل‌های مدیریت استراتژیکی سازمان، کمک زیادی کند. 

  9. بازاریابی اینترنتی

    در حال حاضر یکی از بهترین و مؤثرترین استراتژی‌های بازاریابی محسوب می‌شود که با نام دیجیتال مارکتینگ نیز شناخته می‌شود. اما اساس کار این نوع استراتژی بازاریابی چیست؟ در این استراتژی، بازاریابی بر بستر اینترنت و از طریق سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی انجام می‌شود.

  10. بازاریابی محتوایی

    آخرین و مهم‌ترین استراتژی در مبحث استراتژی بازاریابی چیست، بازاریابی محتوایی یا Content Marketing است. در این روش از بازاریابی، کسب و کارها با ارائه محتواهای ارزشمند و مرتبط با حوزه کاری، مخاطبان را به صفحات فروش خود هدایت می‌کنند.
    اما مهم‌ترین لازمه این نوع از استراتژی بازاریابی چیست؟ شناخت دقیق مخاطب و تعریف پرسونای کاربری دقیق اولین قدم در این روش بازاریابی محسوب می‌شود. گام بعدی تولید محتواهای مفید و جذاب و در عین حال مرتبط با کسب و کار به صورت متنی، عکس، ویدئو، پادکست و غیره و انتشار آن در وب‌سایت یا شبکه‌های اجتماعی است به صورتی که کاربر را به صفحه فروش محصول یا خدمات هدایت کند.
    یکی از مهم‌ترین تاکتیک‌های این استراتژی بازاریابی SEO با بهینه‌سازی محتوا برای موتورهای جستجو است. در این روش کسب و کارها از طریق اصول سئو محتوایی و سئو فنی تلاش می‌کنند که رتبه وب‌سایت خود را در نتایج موتورهای جستجو به خصوص موتور جستجوی گوگل ارتقا دهند تا در صورت جستجوی محصولات و خدمات مرتبط توسط کاربران، صفحه سایت آن‌ها در رتبه‌های اول نمایش داده شود.

 

سخن آخر

در این مطلب از بلاگ بازاریابان ، به بررسی انواع استراتژی های بازاریابی و نحوه استفاده از آن در کسب و کار پرداختیم. امروزه کسب و کارهای مختلف برای کسب موفقیت و ماندگاری در بازار در رقابت شدیدی با سایر کسب و کارها قرار دارند. بازاریابی و تعیین استراتژی بازاریابی یکی از راه‌هایی است که می‌تواند با تعیین نقشه راه کلی و نحوه تبدیل مخاطبان و مشتریان بالقوه به مشتری واقعی، کسب و کارهای مختلف را در مسیر موفقیت قرار دهد. در واقع در پاسخ به این سوال که استراتژی بازاریابی چیست، می‌توان گفت که نقشه راه آینده یک کسب و کار برای جذب مشتریان و ارائه محصولات و خدمات به طیف گسترده‌تری از آنان است.



:: بازدید از این مطلب : 36
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

انواع بازاریابی محتوایی، مزایا و مراحل آن

بازاریابی محتوایی (Content Marketing) چیست؟

بازاریابی محتوا، فرآیندی است که در آن برنامه‌ریزی، تولید، توزیع، به‌اشتراک‌گذاری و انتشار محتوا در کانال‌هایی مثل شبکه‌های اجتماعی، وبلاگ، سایت‌ها، پادکست‌ها، اپلیکیشن‌ها و سایر موارد انجام می‌شود. هدف از بازاریابی محتوایی می‌تواند رسیدن به مخاطبان هدف و افزایش آگاهی از برند، فروش، تعامل و وفاداری باشد.

چرا به بازاریابی محتوا نیاز داریم؟

بازاریابی از طریق محتوا برای هر کسب‌وکاری لازم است چون:

  • به کاربران و مخاطبان می‌تواند نحوه استفاده از خدمات و محصولات را آموزش دهد.
  • باعث تقویت نرخ تبدیل شود.
  • باعث بهبود روابط بین مشتری و کسب‌وکار می‌شود که نتیجه آن افزایش میزان وفاداری است.
  • به مخاطبان و کاربران شما نشان می‌دهد که محصولات و خدماتی که ارائه می‌کنید، چگونه می‌تواند باعث حل مشکلاتشان شود.
  • این توانایی را دارد که تصویر برند شما را در ذهن مخاطب ایجاد کند.

تفاوت بازاریابی محتوا و تبلیغات

بازاریابی محتوا و تبلیغات به دلیل اینکه هدف مشترکی دارند، گاها با یکدیگر اشتباه گرفته می‌شوند؛ اما این دو مفهوم کاملا مجزا هستند و برای رسیدن به موفقیت باید به خوبی تفاوت‌های میان آن‌ها را شناخت.
در تبلیغات شما تمام پیام خود را به صورت یک‌طرفه و بدون هیچ تعاملی به مخاطبان منتقل می‌کنید و اکثرا هم عمر بلندی ندارند. در طرف دیگر بازاریابی محتوایی وجود دارد که در آن پیام به صورت دوطرفه به مخاطب می‌رسد و شما از سمت مخاطبان هم می‌توانید بازخورد دریافت کنید. عمر محتوایی که در این سمت تولید می‌شود هم با ویرایش و به‌روز شدن محتوا می‌تواند تا مدت‌های زیادی ادامه داشته باشد.

انواع بازاریابی محتوا

گونه‌های مختلفی از بازاریابی محتوا وجود دارد که شما می‌توانید در استراتژی خود به کار ببرید و در ادامه با مهم‌ترین آن‌ها آشنا خواهیم شد.

  • شبکه‌های اجتماعی

با بیش از 3.6 میلیارد کاربر شبکه‌های اجتماعی در دنیا، به راحتی می‌توان متوجه شد که کسب‌وکارها در این زمینه سرمایه‌گذاری می‌کنند. تعداد زیادی پلتفرم (مثل اینستاگرام، فیسبوک، لینکدین، پینترست و…) برای کار کردن وجود دارند که به روش‌های مختلف می‌توان برای آن‌ها محتوا خلق و منتشر کرد.

  • اینفوگرافیک

اینفوگرافیک‌ها محتوا، اطلاعات و داده‌ها را در قالب طرح گرافیکی که فهم آن ساده باشد، به تصویر می‌کشند. در این نوع، ترکیبی از کلمات ساده، جملات کوتاه و تصاویر واضح مورد استفاده قرار می‌گیرند تا محتوای موثرتری را به مخاطب انتقال دهند.
در مواقعی که قصد دارید مفاهیم پیچیده و سخت را به تعداد زیادی از افراد منتقل کنید؛ استفاده از اینفوگرافیک می‌تواند به کمک شما بیاید و کار را برای شما و درک محتوا را برای مخاطبان ساده‌تر کند.

  • بلاگ

محتوای مورد استفاده در بلاگ که با عنوان بلاگ‌پست هم شناخته می‌شوند، یکی از روش‌های قدرتمند بازاریابی درونگراست. در محتوای بلاگ دست شما کاملا باز است و می‌توانید به اندازه کافی خلاقیت خود را در متن پیاده کنید.
در این نوع از محتوا، امکان پروموت و تبلیغ سایر محتواهای داخلی و خارجی با یک لینک ساده، اضافه کردن دکمه‌ای برای به‌اشتراک‌گذاری در شبکه‌های اجتماعی و توضیحاتی در مورد محصولات را هم خواهید داشت.

  • پادکست

تحقیقاتی در آمریکا نشان می‌دهند که در سال 2020 حدود 49 درصد از افرادی که بین 12 تا 32 سال دارند، در ماه به حداقل یک پادکست و به صورت میانگین 6 ساعت در هفته گوش می‌دهند. به همین دلیل، بسیاری از کسب‌وکارها و رسانه‌ها شروع به ضبط پادکست‌های خودشان کرده‌اند.
پادکست‌ها به شما اجازه می‌دهند که در انتخاب موضوع، خلاقیت به خرج دهید. جدای از انتخاب موضوع، فاکتورهای مرتبط با پادکست دیگری مثل هماهنگی اپیزودها، گوینده پادکست، زمان بیان تبلیغات در پادکست و مدت زمان هر اپیزود هم وجود دارند که می‌توانند در تاثیرگذاری بیشتر پادکست نقش داشته باشند.

  • ویدیو

براساس مطالعات، 69 درصد از مشتریان ترجیح می‌دهند که از طریق ویدیو با محصولات و خدمات یک برند آشنا شوند. همچنین ویدیو مارکتینگ می‌تواند نرخ تبدیل بیشتری را به همراه داشته باشد، نرخ بازگشت سرمایه (ROI) را بهبود ببخشد و روابط موثرتری با کاربران ایجاد کند. از محتوای ویدیویی می‌توان در شبکه‌های اجتماعی، لندینگ پیج‌های مختلف و در سایت شرکای تجاری استفاده کرد و به اهداف موردنظر رسید.

  • تبلیغات پولی

تبلیغات پولی می‌توانند به شما کمک کنند تا به مخاطبان جدیدی برسید و برند خود در هرجایی که می‌خواهید دیده شوید، به معرض نمایش بگذارید. تبلیغات پولی به طور ویژه زمانی که با بازاریابی درونگرا هم‌راستا شوند، تاثیرگذاری بیشتری دارند.
مکان‌های زیادی وجود دارند که می‌توانید تبلیغات پولی خود را نمایش دهید مثل شبکه‌های اجتماعی، لندینگ پیج‌ها، بنرهای داخل سایت‌های پربازدید و رپورتاژ آگهی‌ها

مزایای بازاریابی محتوا

شاید این سوال در ذهن شما هم به وجود آمده باشد که بازاریابی محتوایی به چه کاری می‌آید و چه فوایدی نسبت به سایر روش‌های بازاریابی برای کسب‌وکار ما دارد؟ در ادامه با بیان مزایای بازاریابی محتوا به این سوال پاسخ خواهیم داد.

  • مقرون‌ به‌صرفه

روش‌های بازاریابی معمولا هزینه‌های سنگینی را برای کسب‌وکارها به همراه دارند. در این میان بازاریابی محتوایی اگر به درستی انجام شود می‌تواند موثرتر و در عین حال کم‌هزینه‌تر از سایر روش‌های بازاریابی باشد. مبحث هزینه‌ها برای کسب‌وکارها خصوصا استارت‌آپ‌ها و بیزینس‌های کوچک از اهمیت زیادی برخوردار است و به همین خاطر این نوع بازاریابی می‌تواند به آن‌ها کمک کند تا منابع مالی خود را بهینه مصرف کنند.

  • آگاهی از برند

با استفاده از تولید محتوا می‌توانید در مورد برند خود صحبت کنید و جوانب مختلف آن را مورد بررسی قرار دهید. محتوا و بازاریابی از این طریق می‌تواند صدای شما را به گوش مخاطبان بیشتری برساند و در ذهن آن‌ها همان چیزی را ثبت کند که شما می‌خواهید. پس اگر به دنبال برندینگ و افزایش آگاهی از برند کسب‌وکار خود هستید، کانتنت مارکتینگ را فراموش نکنید.

  • آموزش و حل مشکلات مخاطبان

در هر حوزه‌ای که کسب‌وکار شما فعالیت کند، مخاطبان هدفتان سوالات و مشکلاتی پیرامون آن خواهند داشت. بازاریابی محتوایی راه مناسبی برای پاسخ‌دهی به چالش‌های کاربران است. با تدوین استراتژی محتوا مناسب، می‌توانید خدمات و محصولات خود را به عنوان راه‌حلی برای نیازهای کاربران معرفی و آن‌ها را به مشتریان خود تبدیل کنید.

چند نکته در این مورد وجود دارد که رعایت آن‌ها می‌تواند باعث جذب مخاطبان بیشتری شود.

  1. حتما سعی کنید از منابع معتبر و موثق مطالب خود را بنویسید و از انتشار چیزی که صحت آن را نمی‌دانید، بپرهیزید.
  2. محتوای رقبای خود را مطالعه کنید و سعی کنید جامع‌تر و البته جذاب‌تر موضوع را پوشش دهید.
  3. به نکات سئویی و اصول نگارشی توجه کنید.
  4. به هیچ عنوان در مطالب سایت خود مدام از محصولات و خدمات خود تعریف نکنید و جنبه تبلیغاتی به محتواها ندهید.
  • سئو

برای رسیدن به رتبه‌های برتر در نتایج جستجو، باید به گوگل نشان دهید که سایت باکیفیتی دارید و به مخاطبان خود اهمیت می‌دهید. نتایج گوگل درست مثل بازار شلوغی است که رقابت در آن شدید است و همه به نوعی می‌خواهند مشتری جذب کنند. هرچقدر کیفیت محتواهایی که تولید می‌کنید، بیشتر باشد و توجه مخاطبان را به خود جلب کند، می‌توانید در این بازار شلوغ جای مناسبی برای خود دست و پا کنید.
برای رسیدن به این مهم نیاز به سئو دارید که اصلی‌ترین بخش آن محتواست. محتوایی که با دید بازاریابی نوشته شده باشد و اصول سئو در آن رعایت شود، می‌تواند به رشد و موفقیت شما کمک زیادی کند.

قوانین بازاریابی محتوا

کانتنت مارکتینگ هم مثل هر مفهوم دیگری قوانینی دارد که بد نیست از آن‌ها اطلاع داشته باشید.

  • بازدهی بلند مدت

اولین قانونی که در کانتنت مارکتینگ وجود دارد؛ زمان است. این روش مثل یک سرمایه‌گذاری بلند مدت است که به زمان نیاز دارد تا نتیجه دلخواه را بدهد. به همین خاطر نباید انتظار داشته باشید که با تعداد اندکی محتوا و زمانی کوتاه به نتیجه برسید.
با استمرار و تولید محتوای باکیفیت بعد از چند ماه می‌توانید نتایج مثبتی را مشاهده کنید. چیزی که اهمیت دارد این است که با دیدن تاثیر ناچیز محتواهای اولیه ناامید نشوید و به مسیر خود ادامه دهید تا به نتیجه برسید.

  • کاربران حقیقی

به هیچ عنوان دنبال استفاده از بازدید فیک و روش‌های بازدید غیرواقعی نباشید. محتوایی که مخاطب حقیقی از آن استفاده نکند و بازدید واقعی نداشته باشد، در واقع ارزشی ندارد و تاثیر مثبتی در کسب‌وکار شما ایجاد نخواهد کرد. بنابراین سعی کنید به جای استفاده از این روش‌ها، محتوای خلاقانه و باکیفیت تولید کنید تا بتواند مخاطبان را به سمت خود جذب کند و نتایج خوبی همراه خود بیاورد. همچنین اگر بازدید فیک و استفاده از ربات برای گوگل معین شود، سایت شما را جریمه خواهد کرد.

  • تحقیق و پژوهش

یکی از مهم‌ترین قوانینی که در بازاریابی محتوا وجود دارد، تحقیق و پژوهش است. در نگاهی جزئی‌تر، می‌توان تحقیق در مورد موضوع محتوا، تحقیق در مورد نیاز و چالش کاربران و نوشتن محتوایی برای رفع آن و پژوهش در مورد روش‌های جدید بازاریابی محتوایی و قوانین گوگل و… را می‌توان زیرمجموعه این مورد قرار داد.

  • استراتژی بازاریابی محتوایی

برای اینکه بتوانید بازاریابی محتوایی را به درستی انجام دهید و برای آن برنامه‌ریزی دقیقی داشته باشید، نیاز است که برای کسب‌وکار خود استراتژی طراحی کنید. تدوین استراتژی بازاریابی محتوایی می‌تواند مسیر را برای شما مشخص کند و راه را برای انجام اقدامات بعدی به شما نشان دهد. در ادامه مراحل تدوین استراتژی را مرور خواهیم کرد.

  • مشخص کردن اهداف با مدل SMART

اولین قسمت استراتژی بازاریابی محتوایی تنظیم اهداف با استفاده از مدل SMART (به صورت خلاصه یعنی اهداف باید مشخص، قابل اندازه‌گیری، دست‌یافتنی، واقع‌بینانه و زمان‌بندی‌شده باشند) است. این اهداف برای هرکسب‌وکاری به صورت خاص تعریف می‌شوند و به مواردی مثل اهداف برند و تکنیک‌های بازاریابی شما نیز بستگی دارد.

چند نمونه از این اهداف را می‌توانید در ادامه مطالعه کنید:

  1. افزایش آگاهی از برند
  2. افزایش درآمد
  3. افزایش نرخ تبدیل
  4. افزایش وفاداری نسبت به برند
  5. افزایش میزان تعامل مشتریان
  6. ایجاد حس مثبت و اعتماد بین مشتری و کسب‌وکار
  7. جذب کردن شرکای استراتژیک
  • تعیین KPI

در گام بعدی باید برای هر یک از اهدافی که تعیین کرده‌اید، KPI مشخص کنید. KPIها باید داده‌های کمیتی باشند که بتوانند عملکرد شما را در مقابل اهدافتان اندازه‌گیری کنند. به عنوان مثال برای افزایش آگاهی از برند، می‌توان ترافیک سایت، تعداد فالوور شبکه‌های اجتماعی، تعداد سابسکرایب، تعداد ثبت‌نام و غیره را به عنوان KPI درنظر گرفت.

  • تصمیم‌گیری در استفاده از نوع محتوا

از چه نوع محتوایی قرار است برای رساندن پیام خود استفاده کنید؟ این مرحله جایی است که باید با شناخت دقیق مخاطبان هدف و پرسونای مشتریان خود، نوع محتوا را انتخاب کنید.

پاسخ‌دهی به سوالات زیر در مورد مخاطبان هدف، می‌تواند به شما کمک کند تا محتوا را به شکل درست‌تری تولید کنید:

  1. به چه‌چیزی از کسب‌وکار شما نیاز دارند؟
  2. در پی حل چه چالش‌هایی هستند؟
  3. چرا به خدمت یا محصول شما نیاز دارند؟
  4. چگونه می‌توانید به آن‌ها کمک کنید، موفق شوند؟
  5. کجا زمان خود را سپری می‌کنند؟
    بعد از جواب دادن به این سوالات، به سراغ گونه‌های مختلف محتوا که بالاتر به آن اشاره کردیم بروید و مواردی که مناسب شماست را انتخاب کنید.
  • انتخاب کانال توزیع محتوا

بعد از اینکه مشخص شد چه نوع محتوایی قرار است تولید کنید، نوبت به انتخاب کانال توزیع محتواست. این مرحله می‌تواند تا حد زیادی به شما کمک کند که پیام خود را از راه درستی به مخاطبان برسانید.
برای انتخاب کانال مناسب، می‌توانید خود را به جای مشتری تصور کنید و از دیدگاه یک مشتری به محتوایی که ارائه می‌کنید، بنگرید. این کار تقریبا معین می‌کند که مشتریان با چه کانالی بیشتر ارتباط برقرار می‌کنند.

  • تعیین بودجه

تعیین بودجه برای کسب‌وکارها از اهمیت زیادی برخوردار است؛ گاهی اوقات به دلیل عدم وجود بودجه کافی برنامه‌ها می‌توانند جابه‌جا شوند و تصمیمات جدیدی اتخاذ شود. برای برآورد بودجه می‌توانید سوالات زیر را از خود بپرسید:

  1. آیا به اشتراک نرم‌افزار خاصی نیاز است؟
  2. آیا به لوازم و وسایلی برای تولید محتوا احتیاج داریم؟
  3. آیا باید نیروی بازاریابی محتوایی یا طراح گرافیک استخدام شود؟
  4. آیا بودجه‌ای برای تبلیغات محتوا نیاز است؟
  5. آیا به دوره‌ یا منبع خاصی باید دسترسی داشت؟
    به غیر از این سوالات هم می‌توانید سوالات دیگری که مربوط به کسب‌وکارتان است را اضافه کنید تا پیش‌بینی دقیق‌تری از بودجه به دست آورید.
  • تولید و توزیع محتوا

دیگر نوبتی هم که باشد، نوبت تولید محتواست. حالا زمان آن است که محتوای کاربردی تولید کنید و آن را به دست مخاطبانتان برسانید تا به اهداف خود برسید. حتما به این نکته توجه داشته باشید که استمرار در این کار با توجه به زمان‌بندی درست می‌تواند مخاطبان زیادی را به سمت شما جذب کند.
استفاده از تقویم محتوایی در این مرحله می‌تواند به شما کمک کند که با دقت بیشتری عمل کنید و از راه پیش‌روی خود، دید بهتری داشته باشید.

  • آنالیز و بررسی نتایج

در انتها هم باید نتایجی که از تولید و توزیع محتوا به دست آمده را تحلیل کنید تا برای دفعات بعدی اصلاحات لازم را انجام دهید و فرایند را بهبود ببخشید تا به مخاطبان بیشتری دست پیدا کنید.



:: بازدید از این مطلب : 25
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

4 فرمول و مولفه اصلی مدیریت بازاریابی

در این مطلب به معرفی چهار مولفه اصلی مدیریت بازاریابی می پردازیم که می تواند به سازمان ها کمک کند تا مدیریت بهتری بر روی بازار داشته باشند و با فروش بهتر از رقبای خودشان پیشی بگیرند. این چهار مورد شامل محصول، قیمت، ترویج و محل است که امروزه با عنوان 4P بازاریابی یا آمیخته بازاریابی شناخته می شود. البته امروز تعاریف دیگر و Pهای دیگر هم اضافه شده است و تغییراتی در این مفهوم آورده شده است، اما وقتی دقت می کنیم، همچنان این چهار مولفه است که نقش محوری و مهم را دارد.

در واقع اگر شما می خواهید مدیریت بازاریابی بهتری را در پیش بگیرید، می توانید از این فرمول استفاده کنید و نتیجه قطعی بگیرید.

از آنجا که محصولات، بازار، مشتریان و نیازهای شما به سرعت تغییر می کند، باید به طور مستمر این چهار مولفه مهم بازاریابی را دوباره بررسی کنید تا مطمئن شوید که در مسیر هستید و به حداکثر نتایج ممکن برای شما در بازار امروز دست پیدا می کنید.

 

چهار فرمول اصلی مدیریت بازاریابی:

 

1- تولید محصول:

برای شروع، این ذهنیت را به وجود آورید که به عنوان یک مشاور و متخصص بازاریابی در منطقه ای  از کشور معرفی شده اید و قرار است به شرکت خود کمک کنید تا تصمیم بگیرد که در این زمان آیا این تجارت در آن کشور مناسب هست یا خیر.

سوالات اساسی مانند “آیا محصول یا خدمات فعلی شما یا ترکیبی از محصولات و خدمات مناسب، برای بازار و مشتریان امروزی، مناسب است یا خیر؟” بپرسید و این باعث می شود تا به تولید محصولی کاملتر و مشتری پسندتر، کمک کنید.

هر زمان که در فروش بیشتر محصولات یا خدمات خود مشکل داشته باشید، باید این عادت را داشته باشید که صادقانه ارزیابی کسب و کار خود را انجام دهید و این سوال بپرسید که “آیا این ها امروز محصولات یا خدمات مناسبی برای مشتریان ما هستند؟”

این سوال در هر زمانی به شما کمک می کند تا از زاویه دید مشتری به محصولتان نگاه کنید و بتوانید درک بهتری نسبت به کارایی محصولات خودتان داشته باشید. این موضوع باعث می شود از بروز فاجعه هایی که به یکباره سازمان و یا محصولی خاص را به مرز ورشکستگی می رساند، جلوگیری نمایید.

 

2- قیمت:

فرمول دوم برای مدیریت بازاریابی، قیمت است. این عادت را هم باید داشته باشید که به طور مداوم بررسی مجدد در خصوص قیمت محصولات و خدماتی را که می فروشید، طبق واقعیت های بازار فعلی داشته باشید تا مطمئن باشید که آیا قیمتی که می دهید قیمت صحیحی هست یا خیر.

بعضی اوقات باید قیمت خود را پایین بیاورید، در موارد دیگر ممکن است مناسب باشد که قیمت های خود را بالا ببرید، تا با بازار و نیاز مشتری ها همسو باشید.

بسیاری از شرکت ها دانسته اند که سودآوری برخی از محصولات یا خدمات، میزان تلاش و منابعی را که به برای  تولید آن محصول مصرف می شود را توجیه نمی کند. در خیلی از این مواقع چاره ای جز بالابردن قیمت وجود ندارد و با بالا رفتن قیمت ممکن است درصدی از مشتریان خود را از دست بدهند، اما درصد باقیمانده سود خود را برای هر فروش ایجاد می کند و اینگونه است که مدیریت بازاریابی را می توانید به خوبی انجام دهید.

البته خیلی اوقات سازمان ها استراتژی فروش خاص خودشان را دارند و برروی یک محصول سود نمی برند تا بتوانند در کنار این محصول، محصولات دیگری که سود بهتری دارند را بفروشند. همه این ها در زمره استراتژی های قیمت گذاری در بازاریابی است.

3- ترویج یا پروموشن:

سومین عادت در زمینه مدیریت بازاریابی و فروش، ارتقاء دادن محصولات شما است که به آن پروموشن (Promotion) می گویند و یکی از زیرمجموعه های پروموشن یا ارتقا فروش، موضوع تبلیغات است.

تبلیغات شامل تمام روش هایی است که شما در مورد محصولات یا خدمات خود به مشتریان می گویید و نحوه خرید و فروش آن ها را به مشتریان خود ارائه می کنید.

تغییرات کوچک در نحوه تبلیغ و فروش محصولات شما می تواند منجر به تغییرات چشمگیر در نتایج شما شود. حتی تغییرات کوچک در تبلیغات شما می توانند فورا به فروش بیشتر منجر شوند. تبلیغ نویسان با تجربه اغلب می توانند با تغییر دادن عنوان یک آگهی، میزان پاسخ از تبلیغات را 500 درصد افزایش دهند.

شرکت های بزرگ و کوچک در هر صنعت به طور مداوم با روش های مختلف تبلیغ، فروش محصولات و خدمات خود آزمایش می کنند و در اینجا این قانون وجود دارد: هر روش بازاریابی و فروش که شما امروز استفاده می کنید، دیر یا زود، از کار می افتد.

بعضی اوقات به دلایلی که می دانید کار شما متوقف خواهد شد و بعضی اوقات به دلایلی که نمی دانید این اتفاق می افتد.

در هر صورت، سرانجام روش های بازاریابی و فروش، فروش محصولات شما متوقف خواهد شد و شما باید رویکردهای جدید فروش، بازاریابی و تبلیغات، پیشنهادات و استراتژی های جدید را توسعه دهید.

4- محل:

فرمول چهارم در ترکیب و مدیریت بازاریابی، مکانی است که محصول یا خدمات شما در آنجا به فروش می رسد. عادت به بررسی و تامل در مورد محل دقیق ملاقات مشتری با فروشنده را توسعه دهید و بعضی اوقات تغییر مکان می تواند منجر به افزایش سریع فروش شود.

شما می توانید محصول خود را در جاهای مختلف به فروش برسانید و برخی از شرکت ها از فروش مستقیم استفاده می کنند و فروشندگان خود را به خارج از شرکت می فرستند تا شخصا با این افراد دیدار و گفتگو کنند. برخی از طریق تلگرام می فروشند و برخی از طریق کاتالوگ یا سفارش پستی اقدام به فروش محصولات خود می کنند.

برخی ممکن است در نمایشگاه ها یا خرده فروشی ها اجناس خود را به فروش برسانند و برخی نیز در سرمایه گذاری مشترک با سایر محصولات یا خدمات مشابه می فروشند که بسته به نوع مدیریت بازاریابی کسب و کار می تواند این روش ها متفاوت باشند.

برخی از شرکت ها از نمایندگان تولید کنندگان یا توزیع کنندگان استفاده می کنند و بسیاری از شرکت ها از ترکیبی از یک یا چند روش استفاده می کنند.

اما نکته مهم این است که محلی که قرار است محصول شما ارائه شود، بستگی به استراتژی و نوع محصول شما دارد، اینکه فردی در فروش تلفنی موفق بوده است، دلیل نمی شود که برای کسب و کار شما هم دقیقاً همین روش موفقیت آمیز باشد. فلذا با توجه به بازار و مشتریان و همچنین نوع محصولی که می فروشید، برنامه ریزی کنید.



:: بازدید از این مطلب : 26
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

آموزش تحلیل بازار و مشتری در بازاریابی

تحلیل بازار و مشتری یک فرایند حیاتی در بازاریابی است که به شما اطلاعات قابل قبولی درباره بازار و مشتریان شما می‌دهد. با تحلیل بازار و مشتری، شما می‌توانید درک عمیقی از نیازها، خواسته‌ها، ترجیحات و رفتار مشتریان پیدا کنید و براساس آنها استراتژی‌های بازاریابی موثری را طراحی کنید.

تحلیل بازار شامل بررسی عوامل محیطی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری و قانونی است که بر تصمیم‌گیری شما در بازار تأثیر می‌گذارد. این تحلیل شامل ارزیابی رقبا، تحلیل SWOT (نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها) و تحلیل پنج نیروی رقابتی پورتر است.

تحلیل مشتری همچنین نقش مهمی در بازاریابی دارد. شما باید با تحلیل جامع و دقیقی از مشتریان خود، به آنها بیشتر بشناسید و نیازها، انتظارات، ترجیحات و رفتار آنها را درک کنید. این تحلیل شامل بررسی دقیق جمعیت، شیوه‌ها و الگوهای خرید مشتریان، عوامل روانشناختی و اجتماعی تأثیرگذار بر تصمیمات آنها و همچنین ارزیابی سیکل زندگی مشتری است.

با تحلیل دقیق بازار و مشتریان، شما می‌توانید استراتژی‌های موثرتری را طراحی کنید، بهترین محصولات و خدمات را ارائه دهید و بازاریابی هدفمندتری را اجرا کنید.

تحلیل بازار و مشتریان به شما این امکان را می‌دهد که به طور دقیق‌تر مشخص کنید که کدام گروه هدف در بازار شما وجود دارد و نیازهای آنها چیست. با داشتن این اطلاعات، می‌توانید استراتژی‌های مناسبی برای جذب و نگه‌داری مشتریان این گروه طراحی کنید.

علاوه بر این، تحلیل بازار و مشتریان به شما کمک می‌کند تا درک عمیقی از رقبا و رقابت در بازار پیدا کنید. با بررسی قوت‌ها و ضعف‌های رقبا و تهدیدهای موجود، می‌توانید استراتژی‌های خود را بهینه‌سازی کنید و فرصت‌های جدید در بازار را بهره‌برداری کنید.

همچنین، تحلیل بازار و مشتریان به شما کمک می‌کند تا به تعیین میزان تقاضا در بازار بپردازید. با بررسی نیازها و ترجیحات مشتریان، می‌توانید محصولات و خدماتی را ارائه دهید که به بهترین شکل با تقاضای آنها همخوانی داشته باشد و در نتیجه، فروش خود را افزایش دهید.

در نهایت، تحلیل بازار و مشتریان به شما این امکان را می‌دهد تا به طور استراتژیک برنامه‌ریزی کنید و تصمیم‌های بهتری در زمینه بازاریابی، توسعه محصولات و خدمات و تعیین قیمت بگیرید. با بررسی اطلاعات جامع و دقیق، می‌توانید راهکارهای مناسبی را برای رشد و موفقیت کسب و کار خود پیاده‌سازی کنید.

شناخت رفتار مصرف‌کننده

شناخت رفتار مصرف‌کننده به ما کمک می‌کند تا بهترین راهکارها را برای جذب و نگه‌داشت مشتریان پیدا کنیم. با بررسی و درک عمیق از رفتار مصرف‌کننده، می‌توانیم بهترین استراتژی‌ها را در زمینه تولید، بازاریابی و فروش محصولات و خدماتمان انتخاب کنیم.

به عنوان مثال، با شناخت ترجیحات مصرف‌کننده، می‌توانیم محصولات و خدماتی را ارائه دهیم که بهترین تطبیق را با نیازها و ترجیحات آنها داشته باشد. این می‌تواند شامل تنوع در طرح، اندازه، قیمت، کیفیت و ویژگی‌های دیگر محصولات باشد. همچنین، با شناخت عوامل مؤثر در تصمیم‌گیری مصرف‌کننده، می‌توانیم استراتژی‌های مناسبی در زمینه تبلیغات، تخفیفات، بسته‌بندی و تجربه مشتری ایجاد کنیم.

علاوه بر این، شناخت رفتار مصرف‌کننده به ما کمک می‌کند تا روند خرید و تصمیم‌گیری مشتری را درک کنیم. با بررسی عوامل موثر بر تصمیمات مشتری مانند نیازها، ترجیحات، تمایلات، اعتماد، تجربه‌های گذشته و تأثیر رسانه‌ها، می‌توانیم استراتژی‌های مناسبی را در جهت جلب توجه، تشویق به خرید و حفظ مشتریان انتخاب کنیم.

به طور کلی، شناخت رفتار مصرف‌کننده به ما امکان می‌دهد تا درک عمیقی از نیازها، ترجیحات و رفتار مشتریانمان داشته باشیم و بر اساس آنها استراتژی‌های بازاریابی و فروش موثری ارائه کنیم.

تحلیل روند رفتار مشتریان در طول زمان 

تحلیل روند رفتار مشتریان در طول زمان یکی از جنبه‌های مهم در شناخت مشتریان و ارائه استراتژی‌های بازاریابی موثر است. با بررسی روند رفتار مشتریان در طول زمان، می‌توانیم الگوها، تغییرات و روندهای رفتاری آن‌ها را درک کنیم و بهترین راهکارها را برای جذب و نگه‌داشت آن‌ها پیدا کنیم.

این تحلیل می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • تغییرات در الگوی خرید: با بررسی الگوی خرید مشتریان در طول زمان، می‌توانیم تغییرات رفتاری آن‌ها را تشخیص داده و بهترین راهکارها را برای جلب توجه و حفظ آن‌ها پیشنهاد کنیم. ممکن است مشتریان در طول زمان به محصولات یا خدمات مشابهی نیاز داشته باشند، ولی رفتار خرید آن‌ها تغییر کند.
  • تغییرات در مشتریان هدف: با تحلیل روند رفتار مشتریان، می‌توانیم تغییرات در ترکیب و ویژگی‌های مشتریان هدف را مشاهده کنیم. ممکن است ترکیب سن، جنسیت، محل سکونت و سایر عوامل مشخصه مشتریان تغییر کند و به ما کمک کند تا استراتژی‌های بازاریابی مناسب برای هر گروه مشتری را تدوین کنیم.
  • عوامل تأثیرگذار بر تغییر رفتار: با تحلیل روند رفتار مشتریان، می‌توانیم عواملی که در تغییر رفتار آن‌ها تأثیر دارند را شناسایی کنیم. ممکن است تغییرات در عوامل اقتصادی، فرهنگی، فناوری، رقابت و سایر عوامل باعث تغییر رفتار مشتریان شود. با شناخت این عوامل می‌توانیم استراتژی‌های بازاریابی خود را به‌طور مناسب تطبیق دهیم.

تحلیل روند رفتار مشتریان در طول زمان به ما کمک می‌کند تا بازاریابی خود را به‌طور هوشمندانه‌تر و بهینه‌تر انجام دهیم و با تغییرات در رفتار مشتریان همراه باشیم.

مطالعه رقبا و نقاط قوت و ضعف آن‌ها چه اهمیتی دارد

مطالعه رقبا و تحلیل نقاط قوت و ضعف آن‌ها برای هر کسب و کار بسیار اهمیت دارد. در ادامه توضیح می‌دهم:

شناخت رقبا: مطالعه رقبا به ما کمک می‌کند تا رقابت‌هایی که در صنعت خود داریم را بهتر درک کنیم. با شناخت رقبا می‌توانیم نقاط قوت و ضعف آن‌ها را شناسایی کنیم و استراتژی‌هایی را تدوین کنیم که ما را از رقبا تمایز دهد.

مزایای رقابتی: با بررسی نقاط قوت رقبا، می‌توانیم بفهمیم که آن‌ها در چه زمینه‌هایی عملکرد برتری دارند. این اطلاعات به ما کمک می‌کند تا بتوانیم مزایای رقابتی خود را تعیین کنیم و استراتژی‌هایی را انتخاب کنیم که بر این مزیت‌ها تمرکز داشته باشند.

نقاط ضعف رقبا: شناخت نقاط ضعف رقبا به ما امکان می‌دهد که به عواملی که در بهبود عملکرد رقبا تأثیر می‌گذارند، توجه کنیم. این اطلاعات به ما کمک می‌کند تا استراتژی‌هایی را اتخاذ کنیم که در نقاط ضعف رقبا موفقیت‌آمیز باشیم و بازار را از آن‌ها جذب کنیم.

فرصت‌های رقابت: مطالعه رقبا به ما کمک می‌کند تا فرصت‌هایی را که به دلیل نقاط ضعف یا نیازهای بازار وجود دارد، شناسایی کنیم. این اطلاعات به ما کمک می‌کند تا استراتژی‌هایی را تدوین کنیم که از این فرصت‌ها بهره‌برداری کنند و رقبا را در این زمینه‌ها پیشی بگیریم.

در کل، مطالعه رقبا و تحلیل نقاط قوت و ضعف آن‌ها برای هوشمندانه‌تر و بهینه‌تر انجام دادن فعالیت‌های بازاریابی و ایجاد مزایای رقابتی بسیار حائز اهمیت است.

تحلیل فرصت‌ها و تهدیدهای بازار

تحلیل فرصت‌ها و تهدیدهای بازار به معنای شناسایی و ارزیابی عوامل و شرایطی است که در محیط خارجی کسب و کار تأثیرگذارند. در ادامه توضیح می‌دهم:

فرصت‌های بازار: فرصت‌ها به عوامل و شرایطی اشاره دارند که برای کسب و کار موقعیت‌ها و امکانات جدید را فراهم می‌کنند. این موقعیت‌ها می‌توانند شامل رشد بازار، تغییرات در عادات مصرفی مشتریان، ورود به بازارهای جدید، توسعه فناوری‌های نوین و... باشند. شناسایی و بهره‌برداری از این فرصت‌ها می‌تواند به رشد و موفقیت کسب و کار کمک کند.

تهدیدهای بازار: تهدیدها به عوامل و شرایطی اشاره دارند که برای کسب و کار خطرات و چالش‌ها ایجاد می‌کنند. این تهدیدها می‌توانند شامل رقابت فزاینده، تغییرات در عرضه و تقاضا، تغییرات قوانین و مقررات، افزایش هزینه‌ها و... باشند. شناسایی و مدیریت این تهدیدها به کسب و کار کمک می‌کند تا به طور مؤثری با چالش‌های بازار روبه‌رو شده و به استراتژی‌های مناسب برای مقابله با آن‌ها دست یابد.

به طور کلی، تحلیل فرصت‌ها و تهدیدهای بازار به ما کمک می‌کند تا بهترین استراتژی‌ها و تصمیمات را در راستای تغییرات و شرایط بازار انتخاب کنیم و به‌طور هوشمندانه با چالش‌ها و فرصت‌های محیطی روبرو شویم.

بررسی ترجیحات و نیازهای مشتریان چه اهمیتی دارد

بررسی ترجیحات و نیازهای مشتریان بسیار اهمیت دارد. در ادامه به توضیح آن می‌پردازم:

تفهیم بهتر نیازهای مشتریان: بررسی ترجیحات و نیازهای مشتریان به ما کمک می‌کند تا بهتر بفهمیم چه چیزی را مشتریان از محصولات و خدمات ما انتظار دارند. این اطلاعات به ما کمک می‌کند تا محصولات و خدماتمان را براساس نیازهای واقعی مشتریان طراحی و بهبود ببخشیم.

طراحی استراتژی بازاریابی مؤثر: با بررسی ترجیحات و نیازهای مشتریان، ما قادر خواهیم بود استراتژی بازاریابی مناسب را طراحی کنیم. این استراتژی باید بر اساس نیازها و ترجیحات مشتریان متمرکز شده و به ما کمک کند تا به طور دقیق تر محصولات و خدماتمان را به مخاطبان هدف ارائه دهیم و بازاریابی موثرتری را داشته باشیم.

ایجاد ارتباط و ارتباط مؤثر با مشتریان: با شناخت نیازها و ترجیحات مشتریان، ما می‌توانیم بهترین راهکارها را برای برقراری ارتباط موثر با مشتریان پیدا کنیم. این ارتباطات می‌تواند شامل ارتباطات تبلیغاتی، ارتباطات مستقیم، بهبود خدمات مشتریان و... باشد. با ارائه محصولات و خدماتی که به نیازهای مشتریان پاسخ می‌دهند، ما می‌توانیم رابطه قوی‌تری با مشتریان برقرار کنیم و اعتماد آن‌ها را بیشتر کنیم.

ایجاد مزایای رقابتی: با شناخت نیازها و ترجیحات مشتریان، ما می‌توانیم مزایای رقابتی برای کسب و کار خود ایجاد کنیم. با ارائه محصولات و خدماتی که بهترین پاسخ را به نیازهای مشتریان می‌دهند، ما می‌توانیم از رقابت در بازار جدا شویم و موقعیت منحصر به فردی برای خود ایجاد کنیم.

به طور کلی، بررسی ترجیحات و نیازهای مشتریان به ما کمک می‌کند تا محصولات و خدماتمان را بهتر طراحی کنیم، استراتژی بازاریابی مؤثری را انتخاب کنیم، ارتباط موثر با مشتریان برقرار کنیم و مزایای رقابتی خود را ایجاد کنیم.

تکنیک‌ها و ابزارهای تحلیل بازار و مشتری

تکنیک‌ها و ابزارهای تحلیل بازار و مشتری ابزارهای مهمی هستند که به کسب و کارها کمک می‌کنند تا بهترین تصمیم‌ها را در زمینه بازاریابی و رشد کسب و کار بگیرند. در ادامه به توضیح برخی از این تکنیک‌ها و ابزارها می‌پردازم:

تحلیل SWOT: این تکنیک به کسب و کار کمک می‌کند تا نقاط قوت، ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهدیدهای خود را شناسایی کند. این تحلیل باعث می‌شود که کسب و کار بتواند استراتژی‌های مناسبی را برای بهره‌برداری از فرصت‌ها و مقابله با تهدیدها تعیین کند.

تحلیل PESTEL: این تکنیک به کسب و کار کمک می‌کند عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فناوری، محیطی و قانونی را در نظر بگیرد و تأثیر آن‌ها بر کسب و کار را بررسی کند. با شناخت این عوامل، کسب و کار می‌تواند بهترین راهکارها را برای موفقیت و رشد انتخاب کند.

تحلیل 5 نیروی رقابتی پورتر: این تحلیل به کسب و کار کمک می‌کند تا رقابت‌پذیری خود را در بازار درک کند. با بررسی نیروهای قدرت خریداران، نیروهای قدرت تأمین‌کنندگان، تهدید جدید ورودی، تهدید جایگزینان و رقابت داخلی، کسب و کار می‌تواند استراتژی‌های مناسبی را برای رقابت با رقبا تعیین کند.

تحلیل نیازها و ترجیحات مشتریان: این تحلیل به کسب و کار کمک می‌کند تا نیازها و ترجیحات مشتریان خود را شناخته و بر اساس آن‌ها استراتژی‌های بازاریابی مناسب را انتخاب کند. با شناخت عمیق نیازها و ترجیحات مشتریان، کسب و کار می‌تواند بهبوداتی در محصولات و خدمات خود ایجاد کند و رضایت مشتریان را بالا ببرد.

تحلیل جایگاه رقبا: این تحلیل به کسب و کار کمک می‌کند تا رقبا را شناسایی کرده و جایگاه خود را در بازار در مقابل آن‌ها بررسی کند. با شناخت جایگاه رقبا و نقاط ضعف و قوت آن‌ها، کسب و کار می‌تواند استراتژی‌های مناسبی را برای رقابت با آن‌ها تعیین کند.

توجه داشته باشید که استفاده از این تکنیک‌ها و ابزارها به تنهایی کافی نیست و نیاز به تحلیل و تفسیر دقیق دارد تا بتوان از آن‌ها بهره‌وری کرد. همچنین، هر کسب و کار ممکن است نیازهای خاص و منحصر به فرد خود را داشته باشد که باید در تحلیل‌ها و استراتژی‌ها مد نظر قرار گیرد.

استفاده از داده‌ها برای اتخاب استراتژی مارکتینگ مؤثر

استفاده از داده‌ها به عنوان یک ابزار قدرتمند در انتخاب استراتژی مارکتینگ مؤثر بسیار اهمیت دارد. داده‌ها می‌توانند اطلاعات قابل اعتمادی را درباره مشتریان، بازار، رقبا و عملکرد کسب و کار فراهم کنند. در زیر به برخی از نکات مهم در استفاده از داده‌ها برای اتخاب استراتژی مارکتینگ مؤثر اشاره می‌کنم:

تجزیه و تحلیل داده‌ها: با تجزیه و تحلیل داده‌ها، می‌توان الگوها، روندها و رفتارهای مشتریان را شناخت و درک کرد. این اطلاعات به کسب و کار کمک می‌کنند تا استراتژی‌های مناسب را برای جذب و نگه‌داشت مشتریان تعیین کنند.

شناخت مشتریان: با تحلیل داده‌های مشتری، می‌توان اطلاعاتی درباره نیازها، ترجیحات و رفتار مشتریان کسب کرد. این اطلاعات به کسب و کار کمک می‌کنند تا استراتژی‌های هدفمند و شخصی‌سازی شده برای جذب و نگه‌داشت مشتریان را اجرا کنند.

ارزیابی عملکرد بازاریابی: با استفاده از داده‌ها، می‌توان عملکرد استراتژی‌های بازاریابی را ارزیابی کرده و تاثیر آن‌ها بر فروش، درآمد و سود کسب و کار را تحلیل کرد. این اطلاعات به کسب و کار کمک می‌کنند تا استراتژی‌های خود را بهبود ببخشند و به سمت موفقیت حرکت کنند.

شناخت رقبا: با تحلیل داده‌های مربوط به رقبا، می‌توان جایگاه، استراتژی‌ها و نقاط قوت و ضعف آن‌ها را شناسایی کرد. این اطلاعات به کسب و کار کمک می‌کنند تا استراتژی‌های مناسبی را برای رقابت با رقبا تعیین کنند و بازار را به نفع خود تسخیر کنند.

پیش‌بینی و تصمیم‌گیری: با استفاده از داده‌ها و تکنیک‌های تحلیلی، می‌توان روندها و تغییرات بازار را پیش‌بینی کرده و بر اساس آن‌ها تصمیم‌گیری‌های مؤثر در حوزه بازاریابی انجام داد. این اطلاعات به کسب و کار کمک می‌کنند تا با توجه به شرایط بازار، استراتژی‌های مناسبی را انتخاب کنند و به تغییرات رسانه‌ها و نیازهای مشتریان واکنش نشان دهند.

با استفاده از داده‌ها به صورت صحیح و هوشمندانه، کسب و کار می‌تواند استراتژی‌های موثرتری را در حوزه مارکتینگ انتخاب کند و رو به رشد و موفقیت حرکت کند.

نقش شبکه‌های اجتماعی در مارکتینگ

شبکه‌های اجتماعی در حوزه مارکتینگ نقش بسیار مهمی ایفا می‌کنند. این شبکه‌ها به کسب و کارها امکان می‌دهند تا با مشتریان خود در ارتباط باشند، ارتباطات مؤثری را برقرار کنند و استراتژی‌های بازاریابی خود را اجرا کنند. به برخی از نقش‌های شبکه‌های اجتماعی در مارکتینگ می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

ارتباط مستقیم با مشتریان: شبکه‌های اجتماعی، فرصتی را برای برقراری ارتباط مستقیم با مشتریان فراهم می‌کنند. این شبکه‌ها به کسب و کارها اجازه می‌دهند تا با مشتریان خود در تعامل باشند، سوالات و نیازهای آن‌ها را مطرح کنند و پاسخ‌های لازم را ارائه دهند.

ارائه محتوای جذاب: شبکه‌های اجتماعی بستری مناسب برای ارائه محتوای جذاب و متنوع به مشتریان هستند. کسب و کارها می‌توانند از طریق پست‌ها، تصاویر، ویدیوها و مطالب متنی محتوایی جذاب و ارزشمند را با مخاطبان خود به اشتراک بگذارند و از طریق آن‌ها روابط قوی‌تری برقرار کنند.

تبلیغات هدفمند: شبکه‌های اجتماعی به کسب و کارها امکان می‌دهند تا تبلیغات هدفمند و بازده‌مندی را انجام دهند. با توجه به اطلاعات کاربران و قابلیت‌های تارگتینگ شبکه‌های اجتماعی، کسب و کارها می‌توانند تبلیغات خود را به صورت دقیق به گروه‌های هدف واگذار کنند و از این طریق نتایج بهتری را در بهبود فروش و شناخت برند خود ببینند.

افزایش آگاهی و شناخت برند: حضور در شبکه‌های اجتماعی به کسب و کارها امکان می‌دهد تا شناخت برند خود را افزایش دهند و آگاهی بیشتری را در مورد محصولات و خدمات خود به مخاطبان منتقل کنند. این شبکه‌ها به کسب و کارها فرصت می‌دهند تا قصد و ارزش ارائه شده توسط برند خود را به صورت مستقیم و غیرمستقیم نشان دهند.

شبکه‌های اجتماعی با این نقش‌های مهم، به کسب و کارها امکان می‌دهند تا به صورت فعال و موثر در محیط آنلاین حضور داشته باشند و از مزایای بیشتری در حوزه مارکتینگ برخوردار شوند.

تأثیر تحولات تکنولوژی بر روند مارکتینگ: چالش‌ها و فرصت‌ها

تحولات تکنولوژی در دهه‌های اخیر تأثیر قابل توجهی بر روند مارکتینگ داشته است. این تحولات، همچنین چالش‌ها و فرصت‌های جدیدی را برای کسب‌وکارها ایجاد کرده است. یکی از چالش‌های اصلی درگیر شدن با تحولات تکنولوژی در مارکتینگ، تغییرات سریع در روش‌ها و رویکردهای بازاریابی است. به عنوان مثال، رشد استفاده از رسانه‌های اجتماعی، تبلیغات آنلاین و بازاریابی محتوا، نیازمند بهینه‌سازی استراتژی‌های مارکتینگ در این پلتفرم‌ها و بهره‌گیری از ابزارهای نوین می‌باشد.

از طرفی، تحولات تکنولوژی نیز فرصت‌های جدیدی را برای کسب‌وکارها به ارمغان آورده است. افزایش استفاده از اینترنت و تلفن همراه، امکان دسترسی سریع و آسان به مشتریان را فراهم کرده است. این مسئله به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد تا روش‌های هدفمندتری در بازاریابی اعمال کنند و با استفاده از اطلاعات تحلیلی و داده‌ها، بهبود عملکرد خود را درک کنند و به روش‌های بهتری در تبلیغات و فروش متمرکز شوند.

بنابراین، تحولات تکنولوژی همزمان با چالش‌هایی همراه است که نیازمند تطبیق و تغییرات در استراتژی‌های مارکتینگ می‌باشد، اما در عین حال فرصت‌های جدیدی را برای رشد و توسعه کسب‌وکارها فراهم می‌کند. به همین دلیل، به روز بودن با تحولات تکنولوژی و بهره‌گیری از آن‌ها در استراتژی‌های مارکتینگ، امری بسیار حیاتی و ضروری است.

تأثیر شبکه‌های اجتماعی در ارتباط با مشتریان

شبکه‌های اجتماعی نقش بسیار مهمی در ارتباط با مشتریان داشته و تأثیر قابل توجهی در روند بازاریابی و ارتباطات سازمانی دارند. با فراگیر شدن شبکه‌های اجتماعی و استفاده گسترده افراد از آن‌ها، کسب‌وکارها توانسته‌اند با استفاده از این پلتفرم‌ها، به طور مستقیم با مشتریان خود در ارتباط باشند و با ایجاد تعاملات فعال، روابط مستدام با آن‌ها برقرار کنند.

یکی از اصلی‌ترین تأثیرات شبکه‌های اجتماعی در ارتباط با مشتریان، افزایش قدرت و نفوذ کاربران در انتقال اطلاعات و تجربیات خود است. افراد به راحتی می‌توانند نظرات، بررسی‌ها و تجربیات خود را درباره محصولات و خدمات روی شبکه‌های اجتماعی به اشتراک بگذارند. این امر برای کسب‌وکارها اهمیت بسیاری دارد، زیرا این نظرات و تجربیات می‌توانند به عنوان یک منبع ارزشمند اطلاعات درباره نیازها و ترجیحات مشتریان عمل کنند و برای بهبود محصولات و خدمات، ارتقای کیفیت و پاسخگویی بهتر به مشتریان مورد استفاده قرار بگیرند.

همچنین، شبکه‌های اجتماعی امکان ایجاد ارتباط نزدیکتر و دوسویه با مشتریان را فراهم می‌کنند. کسب‌وکارها می‌توانند از طریق پروفایل‌ها، صفحات و گروه‌های مختلف در شبکه‌های اجتماعی، ارتباط مستقیم با مشتریان خود برقرار کنند و با انتشار محتوا، پاسخ به سوالات و درخواست‌های آن‌ها، به نیازها و انتظارات مشتریان پاسخ دهند. این ارتباط نزدیک باعث ایجاد اعتماد و ارتباط احساسی با مشتریان می‌شود که به دلیل تأثیرات مثبت در فرآیند تصمیم‌گیری خرید، می‌تواند به افزایش فروش و وفاداری مشتریان منجر شود.

علاوه بر این، شبکه‌های اجتماعی فرصتی مناسب را برای برندهای تجاری فراهم می‌کنند تا ارتباط بینندگان را به عنوان یک مخاطب فعال و هدفمند بهره‌برداری کنند. با استفاده از تکنیک‌ها و ابزارهای هدفمندسازی در شبکه‌های اجتماعی، برندها می‌توانند با دقت به مخاطبین موردنظر خود دسترسی داشته باشند و پیام‌های تبلیغاتی، محتواهای مرتبط و عروض ویژه را به صورت دقیق و هدفمند به آن‌ها ارائه کنند. این امر سبب افزایش احتمال موفقیت تبلیغات و کاهش هدررفت منابع می‌شود.

به طور کلی، شبکه‌های اجتماعی با ایجاد ارتباط مستقیم و نزدیک با مشتریان، فرصتی برای شناخت بهتر نیازها و ترجیحات آن‌ها، تبادل اطلاعات و تجربیات، ارائه پشتیبانی و خدمات مؤثر و افزایش نفوذ برندها در بازار ایجاد می‌کنند. در نتیجه، استفاده بهینه از شبکه‌های اجتماعی در راستای ارتباط با مشتریان، می‌تواند به توسعه و رشد کسب‌وکارها و افزایش رضایت و وفاداری مشتریان کمک کند.

تبلیغات و افزایش شناخت برند را بررسی کنید

تبلیغات و افزایش شناخت برند دو عامل مهم در راستای توسعه کسب‌وکار و جذب مشتریان جدید هستند. تبلیغات با ارائه اطلاعات، پیام‌ها و محتواهای تبلیغاتی، به هدفمندسازی و ارتقای شناخت برند کمک می‌کند. برای مطرح کردن برند و ارائه ویژگی‌ها، مزایا و ارزش‌های آن، تبلیغات به عنوان ابزاری قدرتمند در افزایش شناخت برند و ایجاد تمایز رقابتی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تبلیغات به وسیله انواع رسانه‌ها و کانال‌های ارتباطی مانند تلویزیون، رادیو، رسانه‌های آنلاین، روزنامه‌ها و مجلات، تابلوهای تبلیغاتی و سایر وسایل تبلیغاتی منتشر می‌شود. این تبلیغات می‌توانند به صورت تصویری، صوتی و متنی باشند و با استفاده از روش‌های خلاقانه و جذاب، توجه مشتریان را جلب و شناخت برند را افزایش دهند.

با افزایش شناخت برند، مشتریان بهتر با محصولات و خدمات برند آشنا می‌شوند و در فرآیند تصمیم‌گیری خرید، به برند ترجیح می‌دهند. همچنین، شناخت برند می‌تواند اعتماد مشتریان را به برند افزایش دهد و به ایجاد ارتباط عاطفی و ارزشمند با آنها کمک کند. مشتریانی که با برند آشنا هستند و به آن اعتماد دارند، به احتمال زیاد موجودیت برند را ترجیح می‌دهند و به طور مداوم خریداری می‌کنند.

برای افزایش شناخت برند، برندها می‌توانند از استراتژی‌های تبلیغاتی مختلفی استفاده کنند، از جمله:

تبلیغات تلویزیونی و رادیویی: با پخش تبلیغات در شبکه‌های تلویزیونی و رادیو، برند را به گروه‌های گسترده‌تری ارائه می‌دهند و شناخت آن را افزایش می‌دهند.

تبلیغات آنلاین: با استفاده از رسانه‌های دیجیتال، مانند وب‌سایت، رسانه‌های اجتماعی و تبلیغات درون برنامه‌ها، برند را به صورت هدفمند به مشتریان ارائه می‌دهند و شناخت برند را در محیط آنلاین افزایش می‌دهند.

تبلیغات روزنامه‌ها و مجلات: با انتشار تبلیغات در روزنامه‌ها و مجلات، برند را به خوانندگان و مخاطبان این رسانه‌ها معرفی می‌کنند و شناخت برند را افزایش می‌دهند.

تبلیغات مستقیم: با استفاده از روش‌های تبلیغات مستقیم، مانند ارسال ایمیل‌های تبلیغاتی و بروشورهای تبلیغاتی، برند را مستقیماً به مشتریان هدف معرفی می‌کنند و شناخت برند را افزایش می‌دهند.

از طریق استفاده هوشمندانه از این روش‌های تبلیغاتی و ایجاد محتوای جذاب و متنوع، برندها می‌توانند شناخت برند را بهبود داده و به جذب مشتریان جدید و افزایش فروش خود بپردازند.

نکاتی درباره استفاده اثربخش از شبکه‌های اجتماعی

استفاده اثربخش از شبکه‌های اجتماعی برای توسعه کسب‌وکار و ارتباط با مشتریان بسیار حائز اهمیت است. در ادامه، نکاتی راجع به استفاده اثربخش از شبکه‌های اجتماعی برای مارکتینگ را بررسی خواهیم کرد:

شناخت مخاطب: برندها باید مخاطبان خود را به خوبی شناسایی کنند و درک دقیقی از نیازها، علاقه‌ها و رفتار مشتریان خود داشته باشند. با استفاده از شبکه‌های اجتماعی، می‌توان به راحتی به این اطلاعات دسترسی پیدا کرد و استراتژی‌های بازاریابی را براساس آنها شکل داد.

ایجاد محتوا مناسب: شبکه‌های اجتماعی به برندها امکان می‌دهند تا محتوای جذاب و متنوعی را برای جذب مخاطبان ارائه کنند. با ایجاد محتوای باارزش، آموزشی و سرگرم‌کننده، می‌توان رابطه نزدیکی با مخاطبان ایجاد کرد و اعتماد آنها را به برند افزایش داد.

تعامل با مشتریان: شبکه‌های اجتماعی به برندها امکان می‌دهند تا به صورت مستقیم با مشتریان خود در تماس باشند و به نظرات، سوالات و نیازهای آنها پاسخ دهند. این تعاملات بین برند و مشتریان، ارتباط عمیقتر و قوی‌تری را بین آنها برقرار می‌کند و مشتریان را به خرید و همکاری بیشتر ترغیب می‌کند.

تبلیغات هدفمند: شبکه‌های اجتماعی به برندها امکان می‌دهند تا تبلیغات را به صورت هدفمند و با توجه به ویژگی‌های خاص مخاطبان نمایش دهند. با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی شبکه‌های اجتماعی، می‌توان به دقت بیشتری در نمایش تبلیغات و جذب مخاطبان هدف دست یافت.

اندازه‌گیری و تجزیه و تحلیل: شبکه‌های اجتماعی ابزارهای قدرتمندی برای اندازه‌گیری و تجزیه و تحلیل عملکرد بازاریابی فراهم می‌کنند. برندها می‌توانند به راحتی عملکرد تبلیغات، تعاملات با مشتریان و بازدهی کمپین‌های مارکتینگ را ارزیابی کنند و بر اساس این داده‌ها استراتژی‌های خود را بهبود بخشند.

به طور کلی، استفاده اثربخش از شبکه‌های اجتماعی می‌تواند به برندها کمک کند تا به شناخت مخاطبان، جذب مشتریان جدید، افزایش فروش و ارتقای برند خود بپردازند. با استفاده مناسب از این ابزار، برندها می‌توانند ارتباط نزدیک و پایداری با مشتریان خود ایجاد کنند و در محیط رقابتی امروزی موفقیت بیشتری را به دست آورند.

راهکارهای تعامل با مخاطبان و تحلیل نتایج

تعامل با مخاطبان و تحلیل نتایج یکی از عوامل کلیدی در موفقیت استراتژی بازاریابی است. در زیر راهکارهایی برای تعامل با مخاطبان و تحلیل نتایج را بیان خواهم کرد:

تعامل فعال با مخاطبان: برندها باید با مخاطبان خود در شبکه‌های اجتماعی فعالیت کنند و به پیام‌ها، نظرات و سوالات آنها پاسخ دهند. این تعامل به مشتریان احساس ارتباط نزدیکتر با برند می‌دهد و اعتماد را تقویت می‌کند.

ایجاد محتوای تعاملی: برندها می‌توانند با ایجاد محتوای تعاملی و جذاب، مخاطبان را به تعامل دعوت کنند. این محتوا می‌تواند شامل پرسش و پاسخ، نظرسنجی، مسابقه یا چالش باشد. این راهکارها مخاطبان را به مشارکت فعال و تعامل بیشتر با برند ترغیب می‌کنند.

استفاده از ابزارهای تحلیل: برندها برای تحلیل نتایج استراتژی بازاریابی خود باید از ابزارهای تحلیل و گزارشگیری مدیریتی استفاده کنند. این ابزارها اطلاعات مربوط به بازدهی تبلیغات، تعامل با مشتریان، ترافیک وبسایت و فروش را فراهم می‌کنند. با تحلیل این اطلاعات، برندها می‌توانند الگوها، روندها و نقاط قوت و ضعف استراتژی خود را شناسایی کنند و بهبودهای لازم را اعمال کنند.

تست و بهینه‌سازی: برندها باید استراتژی‌های بازاریابی خود را مداوم تست کنند و بر اساس نتایج بهبودهای لازم را اعمال کنند. آزمایش A/B و تجزیه و تحلیل چند متغیره می‌تواند در اینجا مفید باشد. با انجام آزمایش‌ها و بهینه‌سازی مداوم، برندها می‌توانند بازدهی استراتژی بازاریابی خود را افزایش دهند و به نتایج بهتری دست یابند.

با استفاده از این راهکارها، برندها قادر خواهند بود تا با مخاطبان خود در شبکه‌های اجتماعی به صورت موثر تعامل کرده و نتایج استراتژی بازاریابی خود را بهبود بخشند. همچنین، تحلیل دقیق این نتایج، به برند کمک خواهد کرد تا استراتژی‌های مناسب تری را انتخاب و به عملیات بازاریابی خود ادامه دهد



:: برچسب‌ها: بازار , بازاریاب ,
:: بازدید از این مطلب : 30
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

بازاریابی حرفه ای فراتر از معرفی یک محصول یا خدمات است؛ این فرایند یک نبرد تن به تن برای جلب توجه مشتری، ایجاد تمایز و در نهایت، تصاحب سهمی از بازار است. اهمیت بازاریابی تا حدی است که امروزه صدها کتاب با موضوعات مختلف بازاریابی و روش‌های اصولی آن به چاپ می‌رسند و مخاطبان بسیاری را به خود جلب می‌کنند.

بازاریابی (Marketing) به عنوان ابزاری قدرتمند، پل ارتباطی میان کسب‌وکار و مخاطبان هدف را ایجاد می‌کند؛ محصولی که به بهترین نحو تولید شده باشد، اگر به درستی معرفی و بازاریابی نشود، در جذب مشتری و افزایش فروش ناکام خواهد ماند. در مقابل، محصولاتی که حتی از نظر کیفیت یا کارایی متوسط باشند، می‌توانند با بازاریابی هوشمندانه و حرفه ای به موفقیت چشمگیری دست پیدا کنند.

اما چگونه می‌توان به یک بازاریاب حرفه‌ای تبدیل شد؟ پاسخ به این سوال ساده نیست، زیرا بازاریابی یک رشته تخصصی است که نیازمند مهارت‌ها و دانش مختلفی است.

آیا می دانستید!

هزینه جهانی بازاریابی همچنان در حال افزایش است و در سال ۲۰۲۳ به بیش از ۱.۶۵ تریلیون دلار رسیده است. همچنین طبق یک مطالعه در سال ۲۰۲۳، سابقه خرید، باارزش‌ترین داده بازاریابی برای کسب‌وکارها است. [منبع: Statista]

استفاده از مقالات و پست‌های کوتاه (۹۴٪)، ویدئو (۸۴٪) و مطالعات موردی (۷۸٪) در بین بازاریابان B2B رایج است. بر اساس نظر ۵۳٪ از بازاریابان، ویدئوها و مطالعات موردی موثرترین نوع محتوا هستند. [منبع: Content Marketing Institute]

۵۰٪ از بازاریابان قصد دارند در سال ۲۰۲۴ سرمایه‌گذاری خود را در بازاریابی محتوا افزایش دهند و بر روی ایجاد محتوای جذاب و موثر تمرکز کنند. [منبع: HubSpot]

بازاریاب حرفه ای کیست؟

اگر شما هم فردی آینده‌نگر هستید که به دنبال حرفه‌ای ترکیبی از خلاقیت، استراتژی و نوآوری می‌گردید، پس بازاریابی حرفه ای یک مسیر مناسب برای شماست!

بازاریاب حرفه‌ای (Professional Marketer) تنها یک فروشنده نیست، بلکه او هنرمندی است که با خلاقیت و ظرافت، ذهن مشتریان را به خود جلب کرده و آنها را به خرید ترغیب می‌کند.

یک بازاریاب حرفه‌ای با روشن کردن نقاط قوت خود و ایجاد تمایز در میان انبوه رقبا، فرصت‌های جدیدی را برای رشد و توسعه‌ی کسب و کارش به وجود می‌آورد. او به خوبی می‌داند که مشتری به دنبال چه چیزی است و با ارائه راه‌حلی مناسب برای نیازهای او، اعتماد و وفاداری او را به دست می‌آورد.

بازاریابان حرفه‌ای به طور مداوم در حال یادگیری و به‌روزرسانی دانش خود هستند و از نوآورانه‌ترین روش‌ها برای ارتباط با مشتریان و تبلیغات محصولات و خدمات خود استفاده می‌کنند. در واقع، آنها با مهارت‌های ارتباطی قوی، ذهن و قلب مشتریان را تسخیر می‌کنند و آنها را به طرفداران وفادار برند خود تبدیل می‌سازند.

مهارت های لازم برای تبدیل شدن به یک بازاریابی حرفه ای 

1. داشتن مهارت ارتباطی؛ کلید طلایی بازاریابی

اولین و شاید مهم‌ترین ابزار هر بازاریاب موفق، مهارت ارتباطی اوست. این مهارت شامل مواردی مانند فن بیان قوی، لحنی رسا، اعتماد به نفس بالا و توانایی درک و همدلی با مخاطب می‌شود.

بازاریابی که به درستی با مشتری ارتباط برقرار می‌کند، می‌تواند به نیازها، خواسته‌ها و احساسات او پی ببرد و در نهایت، محصول یا خدماتی را ارائه دهد که دقیقاً همان چیزی است که او به دنبال آن است.

2. داشتن خلاقیت؛ چاشنی‌ معجزه آسا

در دنیایی که مملو از تبلیغات و پیام‌های تجاری است، خلاقیت حرف اول را می‌زند. بازاریاب خلاق کسی است که از کلیشه‌ها دوری می‌کند و با ایده‌های نو و خلاقانه، توجه مخاطب را به خود جلب می‌کند. او به دنبال راه‌هایی جدید برای معرفی محصول یا خدمات خود می‌گردد و از ابزارهای مختلفی مانند داستان‌سرایی و حتی  طنز برای تحت تأثیر قرار دادن مخاطب استفاده می‌کند.

3. کسب اعتماد مشتری؛ قلب تپنده هر معامله

هیچ معامله‌ای بدون اعتماد شکل نمی‌گیرد؛ در دنیای بازاریابی نیز این موضوع صدق می‌کند. مشتری زمانی به شما و محصول‌تان اعتماد می‌کند که احساس کند شما در وهله اول به دنبال منافع او هستید و نه صرفاً به دنبال سود خودتان! صداقت، شفافیت و تعهد به رضایت مشتری، پایه‌های اصلی اعتماد را تشکیل می‌دهند. بازاریابی که بتواند اعتماد مشتری را جلب کند، در واقع نیمی از مسیر را طی کرده است.

4. شناخت نیاز مشتری؛ قطب‌نمای بازاریابی

موفقیت در بازاریابی بدون شناخت دقیق نیاز مشتریان، امری غیر ممکن است. بازاریاب موفق کسی است که به دقت به حرف‌های مشتری گوش می‌دهد، نیازها و خواسته‌های او را درک می‌کند و در نهایت، محصول یا خدماتی را ارائه می‌دهد که به طور خاص برای رفع آن نیازها طراحی شده است. این امر مستلزم تحقیقات دقیق بازار، نظرسنجی از مشتریان و برقراری ارتباط صمیمی و دوطرفه با آنها است.

صدای مشتری چیست

5. شنیدن خواسته مشتری؛ هنری ویژه

برخلاف تصور بسیاری، بازاریابی فقط در مورد صحبت کردن نیست، بلکه شنیدن نیز نقشی اساسی در این فرآیند ایفا می‌کند. بازاریاب موفق کسی است که با دقت به حرف‌های مشتری گوش می‌دهد، به نظرات و ایده‌های او احترام می‌گذارد و از آنها برای بهبود محصولات و خدمات خود استفاده می‌کند. این امر حس ارزشمند بودن را در مشتری ایجاد می‌کند و او را به یک حامی برای برندتان تبدیل می‌نماید.

6. سخنرانی جذاب؛ کلید ماندگاری در ذهن مخاطب

یک سخنران ماهر می‌داند که یکنواختی در لحن و بیان، مخاطب را خسته و بی‌انگیزه می‌کند. تنوع در لحن، تأکید بر کلمات کلیدی و استفاده از مکث‌ها و سکوت‌ها، به سخنرانی‌هایتان جان می‌بخشد و توجه مخاطبان را تا پایان سخنان‌تان به خود جلب می کند.

فرصت های بازاریابی

7. فرصت‌شناسی؛ شکار لحظه‌های طلایی

یک بازاریاب تیزبین، همیشه به دنبال فرصت‌هایی برای معرفی محصول یا خدمات خود است. او می‌داند که در چه مکانی و در چه زمانی باید سخن بگوید تا بیشترین تأثیر را بر مخاطب بگذارد.

8. شخصیت‌شناسی؛ کلید ارتباطی موثر

هر فرد، تیپ شخصیتی خاص خود را دارد. یک بازاریاب حرفه‌ای با مطالعه و شناخت تیپ‌های شخصیتی مختلف، می‌تواند رویکردی متناسب با هر مخاطب اتخاذ کند و پیام خود را به شکلی موثرتر انتقال دهد.

9. شناخت کامل محصول؛ شرط لازم موفقیت

هیچ چیز ناامید کننده‌تر از این نیست که یک بازاریاب نتواند به سوالات مشتری در مورد محصول خود پاسخ دهد! شناخت کامل محصول یا خدمات، به بازاریاب کمک می‌کند تا با اعتماد به نفس و تسلط کامل به سوالات پاسخ دهد و حس اطمینان را در مشتری ایجاد کند.

استراتژی های تخفیف دهی

10.  تخفیف؛ چاقویی دو لبه

تخفیف می‌تواند ابزاری قدرتمند در بازاریابی باشد، اما استفاده نادرست از آن می‌تواند مانند چاقویی دو لبه عمل کند. از یک سو، تخفیف‌های جذاب می‌توانند مشتریان را به سمت محصول یا خدمات شما جذب کنند و فروش را در کوتاه‌مدت افزایش دهند. اما از سوی دیگر، استفاده بیش از حد از تخفیف می‌تواند حس بی‌ارزشی محصول را به مشتری القا کرده و به مرور زمان به اعتبار برند شما، خدشه وارد کند.

11. رقابت درست؛ فرصتی برای رشد

رقابت در دنیای بازاریابی امری اجتناب‌ناپذیر است. اما به جای اینکه رقبای خود را دشمن بدانید، آنها را به عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد ببینید.

بازاریاب موفق کسی است که به جای تمرکز بر نقاط ضعف رقبا، بر نقاط قوت خود تمرکز دارد و با ارائه محصولاتی با کیفیت بالا و قیمتی مناسب، مشتریان را به سمت خود جذب می‌کند. مطالعه دقیق و تحلیل عملکرد رقبا، می‌تواند به شما در شناخت نقاط قوت و ضعف آنها و در نهایت، انتخاب بهترین استراتژی برای پیشی گرفتن از آنها کمک کند.

12. آراستگی؛ بازتابی از احترام

اولین چیزی که در برخورد با دیگران به چشم می‌آید، ظاهر ماست. یک بازاریاب حرفه‌ای همواره به ظاهری آراسته و مرتب توجه دارد، چرا که این امر نشان‌دهنده احترام به خود و مشتریان است.

لباس‌های تمیز و اتوکشیده، موهای مرتب و آراستگی ظاهری، به شما کمک می‌کند تا حس اعتماد و اطمینان را در مشتریان خود ایجاد کنید.

13. آموزش مستمر؛ کلید ارتقای مهارت‌ها

بازاریابی علمی پویا و رو به تکامل است که برای موفقیت در آن، نیاز به آموزش و به‌روزرسانی مداوم دانش و اطلاعات خود دارید. مطالعه کتب و مقالات تخصصی، شرکت در دوره‌های آموزشی و سمینارها و تبادل نظر با متخصصان این حوزه، از جمله راه‌هایی هستند که می‌توانند به شما در ارتقای دانش و مهارت‌هایتان کمک کنند. توصیه أکید ما این است که سعی کنید خود را به سلاحی بنام بازاریابی دیجیتال مجهز کنید.

14. درس گرفتن از اشتباهات؛ گامی به سوی پیشرفت

هیچ بازاریابی بی‌نقصی وجود ندارد. همه ما در طول مسیر اشتباهاتی را مرتکب می‌شویم. اما مهم این است که از این اشتباهات درس بگیریم و از آنها برای بهبود عملکرد خود در آینده استفاده کنیم.

هر بار که با شکستی در بازاریابی مواجه می‌شوید، به جای ناامیدی، به دنبال علت آن باشید. نقاط ضعف خود را شناسایی کنید و برای رفع آنها تلاش کنید. با درس گرفتن از اشتباهات، می‌توانید به مرور زمان به یک بازاریاب ماهر و کارآمد تبدیل شوید.

15. تفکر تحلیلی؛ قطب‌نمای تصمیم‌گیری

بازاریابی بدون تحلیل و بررسی داده ها، مانند رانندگی بدون نقشه است. یک بازاریاب موفق باید با استفاده از ابزارهای تحلیلی، داده‌های مربوط به مشتریان، بازار و رقبا را جمع‌آوری و تحلیل کند و از نتایج آن برای تدوین استراتژی‌های بازاریابی خود استفاده کند.

تحلیل داده‌ها می‌تواند به شما در درک نیازها و خواسته‌های مشتریان، شناسایی فرصت‌های جدید در بازار و ارزیابی اثربخشی کمپین‌های بازاریابی‌تان کمک کند.

واقعیت این است که در دنیای بازاریابی مدرن، تصمیم‌گیری بر اساس حدس و گمان جایی ندارد. بازاریاب موفق به کمک ابزارهای تحلیلی قدرتمند، داده‌ها را موشکافی می‌کند، عملکرد خود را زیر ذره‌بین می‌گذارد و نقاط قوت و ضعف را به دقت شناسایی می‌کند. او با درک عمیقی از رفتار و ترجیحات مصرف‌کنندگان، مسیر حرکت خود را تصحیح می‌کند و با اتکا به آمار و ارقام، گام‌های بعدی را برمی‌دارد.

16. تعهد به مشتری؛ قلب تپنده بازاریابی

همانطور که گفتیم موفقیت در دنیای بازاریابی، بدون جلب رضایت و اعتماد مشتریان امکان‌پذیر نیست. یک بازاریاب موفق کسی است که به مشتریان خود احترام می‌گذارد، به نیازها و خواسته‌های آنها توجه می‌کند و در تلاش است تا بهترین خدمات را به آنها ارائه دهد.

تعهد به مشتری، در تمام ابعاد فعالیت‌های بازاریابی، از جمله تولید محصول، ارائه خدمات، قیمت‌گذاری و تبلیغات، باید نمود داشته باشد. بازاریابی که به مشتریان خود متعهد باشد، می‌تواند در بلندمدت، وفاداری آنها را جلب کند و به موفقیت پایدار دست یابد.

تفکر استراتژیک در بازریابی

17. تفکر استراتژیک؛ نقشه راه پیروزی

بازاریاب موفق بدون تفکر استراتژیک، مانند مسافری است که بدون نقشه راه به دل بیابان زده است. این مهارت به او کمک می‌کند تا تصویری جامع از بازار، مخاطبان هدف و رقبا داشته باشد، فرصت‌ها را شکار کند و با تدوین برنامه‌ای دقیق، به سوی اهداف خود گام بردارد.

تحلیل داده‌ها، شناخت روندهای بازار و درک عمیق از نیازها و خواسته‌های مشتریان، از جمله ابزارهای کلیدی در جعبه ابزار تفکر استراتژیک یک بازاریاب موفق هستند.

18. قدرت مشاوره و همکاری؛ کلید انسجام و همدلی

 بازاریاب حرفه ای از مهارت‌های ارتباطی قوی برخوردار است و می‌تواند ایده‌ها، استراتژی‌ها و مفاهیم خود را به طور واضح و شفاف به دیگران منتقل کند. او با همکاران، مشتریان و ذینفعان مختلف به طور مؤثر تعامل برقرار می‌کند و با ایجاد فضایی صمیمی و همدل، زمینه را برای همکاری و هم‌افزایی فراهم می‌نماید.


مهارت حل مسئله در بازاریابی

19. قدرت حل مسئله؛ عبور از موانع و چالش‌ها

مسیر بازاریابی همواره هموار و بدون چالش نیست. موانع و مشکلات مختلفی در این مسیر وجود دارند که می‌توانند مانع از پیشرفت شوند. بازاریاب موفق با اتکا به مهارت‌های حل مسئله خود، بر این چالش‌ها غلبه می‌کند و با خلاقیت و ابتکار، راه‌حل‌های نوآورانه‌ای برای دستیابی به اهداف بازاریابی می‌یابد. او از شکست‌ها درس می‌آموزد و با روحیه‌ای قوی، به مسیر خود ادامه می‌دهد.

20. قابلیت انطباق و انعطاف‌پذیری؛ رمز موفقیت 

چشم‌انداز بازاریابی دائماً در حال تحول است و متخصصان موفق با قابلیت انطباق و انعطاف‌پذیری، تغییر را می‌پذیرند. در این میدان نبرد پرهیاهو، تنها کسانی سربلند بیرون می‌آیند که با چابکی و انعطاف‌پذیری، خود را با امواج تغییر وفق دهند و از فرصت‌های نوظهور، بهترین بهره را می‌برند.

21. مهارت‌های مدیریت پروژه؛ هدایت کننده مسیر

در دنیای بازاریابی، مدیریت همزمان چندین پروژه و وظیفه، لازمه ی پیشرفت هر کسب و کاری است. بازاریابان موفق از مهارت‌های قوی مدیریت پروژه برخوردارند که به آن‌ها امکان اولویت‌بندی وظایف، مدیریت جدول زمانی و ارائه نتایج را می‌دهد. آن‌ها جزئیات را دقیقاً دنبال می‌کنند و می‌توانند در محیط‌های پرشتاب پیشرفت کنند.

کتاب های بازاریابی و فروش

6 کتاب بازاریابی برای تبدیل شدن به یک بازاریاب حرفه ای

1. “‌ اثر ال ریس و جک تروت

کتاب Positioning: The Battle for Your Mind کتابی کلاسیک است که به کسب و کارها یاد می‌دهد چگونه خود را در ذهن مصرف کنندگان جایگاه سازی کنند. نویسندگان معتقدند که در یک بازار شلوغ، برای کسب و کارها ضروری است که جایگاه واضح و منحصر به فردی در ذهن مصرف کنندگان داشته باشند.

2. “22 قانون تغییر ناپذیر بازاریابی” اثر ال ریس و جک تروت 

کتاب The 22 Immutable Laws of Marketing یک اثر کلاسیک است که بر اصول بنیادی بازاریابی تمرکز کرده و برای هر بازاریابی، صرف نظر از سطح تجربه اش، ضروری است که آن را بخواند. محتوای این کتاب شامل 22 قانون تغییر‌ناپذیر بازاریابی است که برای همه مشاغل، بدون توجه به صنعت یا اندازه، کاربرد دارد.

3. “ساختن برند داستانی” اثر دونالد میلر 

کتاب Building a Story Brand نوشته دونالد میلر به شما می‌آموزد که چگونه با استفاده از داستان‌سرایی، با مشتریان خود ارتباط موثرتری برقرار کرده و کسب‌وکارتان را ارتقا دهید.

میلر در این کتاب، چارچوبی به نام SB7 را معرفی می‌کند که شامل هفت مرحله کلیدی برای خلق یک داستان جذاب و مشتری‌پسند است. با استفاده از این چارچوب، می‌توانید پیام برند خود را به وضوح بیان کرده و مشتریان را به اقدام ترغیب کنید.

4. “بازاریابی اجازه ای” اثر ست گودین

کتاب Permission Marketing بر ایجاد روابط با مشتریان و کسب رضایت آنها تمرکز دارد؛ این نوع بازاریابی در مقابل بازاریابی سنتی یا مزاحمتی قرار می‌گیرد که در آن تبلیغات به طور ناخواسته به مخاطبان ارائه می‌شود.

گادین در این کتاب استدلال می‌کند که در عصر حاضر، بازاریابی سنتی دیگر کارآمد نیست، زیرا مردم از انبوه تبلیغات اشباع شده‌اند و به راحتی آنها را نادیده می‌گیرند. در مقابل، بازاریابی اجازه‌ای بر ایجاد روابط با مخاطبان تمرکز دارد. در این روش، بازاریابان با ارائه محتوای ارزشمند و جذاب، به مخاطبان اجازه می‌دهند تا خودشان در مورد دریافت اطلاعات بیشتر و یا خرید محصولات تصمیم بگیرند.

5. “قلاب یا هوک” اثر نیر ایال 

کتاب Hooked با شعار چگونه محصولات عادت ساز بسازیم (How to Build Habit-Forming Products)؛ کتابی خواندنی و آموزنده است که به شما کمک می کند تا درک کنید که چگونه عادت ها شکل می گیرند و چگونه می توان از آنها برای ایجاد محصولات موفق استفاده کرد.

6. “بازاریابی نوین” نوشته دکتر علی اکبر اسلامی

این کتاب یکی از جامع ترین و پرمخاطب ترین کتاب های بازاریابی در ایران است. نویسنده در این کتاب به طور کامل به مبانی تئوری و عملی بازاریابی پرداخته و جدیدترین مباحث و رویکردهای این حوزه را بررسی کرده است. کتاب بازاریابی نوین برای دانشجویان رشته های بازاریابی، مدیران و کارشناسان بازاریابی و همچنین صاحبان کسب و کارها بسیار مفید و کاربردی است.



:: بازدید از این مطلب : 22
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

امروزه واژه بازاریابی یا مارکتینگ (Marketing) به قدری رایج و متداول شده که اگر از کسی بپرسیم که این واژه به چه معنا است و چه مفهومی دارد، توضیحاتی هر چند مختصر به ما خواهد داد چرا که تقریباً همه با این واژه آشنا هستند. این مفهوم نقش مهم و ویژه‌ای در صنایع مختلف دارد. این نکته مهم را بدانید که اگر بازاریابی به درستی و با دقت انجام نشود، ممکن است هیچ کمکی به کسب و کار ما نکند و حتی به بیزینس ما آسیب هم بزند. این در حالی است که بازاریابی درست می‌تواند فروش ما را متحول کند. در این مقاله قصد داریم به صورت کامل و جامع در مورد بازاریابی صحبت کنیم. در صورتی که شما هم می‌خواهید با این مفهوم آشنا شوید و شیوه درست آن را یاد بگیرید، تا پایان این مقاله با ما همراه بمانید.

منظور از مارکتینگ یا بازاریابی چیست ؟

در دنیای امروز بسیاری از افراد، بازاریابی یا مارکتینگ را معادل تبلیغات (Advertising) می‌گیرند، در حالی که مارکتینگ بسیار گسترده‌تر و وسیع‌تر از این صحبت‌ها است. قبل از آنکه بخواهیم بازاریابی را تعریف کنیم، بد نیست که با تاریخچه یا پیشینه آن آشنا شویم؛ زیرا هر علمی را که بخواهیم خیلی خوب تجزیه و تحلیل کنیم، باید ابتدا به ریشه آن پی ببریم.

تاریخچه ای کوتاه از دانش بازاریابی

اگر بخواهیم کاملاً علمی و واقع‌بینانه به قضیه نگاه کنیم، بحث مارکتینگ یا بازاریابی به دوران انقلاب صنعتی برمی‌گردد. پیش از آن دوران هم این مبحث وجود داشت ولی چون عرضه و تقاضا در حالت تعادل قرار داشتند، نیازی به صحبت کردن در مورد مارکتینگ نبود. انقلاب صنعتی تمام معادلات را بر هم زد و باعث شد که مردم به این فکر و اندیشه بیفتند که تولید را به طرز چشمگیری افزایش دهند. وقتی عرضه بیشتر از تقاضا شد، پای استادان مارکتینگ و بازاریابی به میان آمد. همه به این فکر بودند که چگونه این همه محصولی که تولید کرده‌اند را در بازار بفروشند.

اگر تمام طول تاریخ را به دقت بررسی و تجزیه و تحلیل کنید، هر جا عرضه بر تقاضا پیشی گرفته، علم بازاریابی به بهترین شیوه ممکن نقش خودش را ایفا کرده است. نکته دیگری که باید به آن اشاره کنیم این است که قبل از انقلاب صنعتی هر کالا و محصولی مطابق با میل و نظر مشتری تولید می‌شد ولی امروز داستان فرق کرده است. یک کارخانه 1000 دست کت و شلوار تولید می‌کند و متخصصان بخش فروش و بازاریابی در آن مجموعه باید مشتریان را برای خرید این 1000 دست کت و شلوار متقاعد و راضی کنند.

 

در واقع دانش مارکتینگ به وجود آمد تا پیامدها و مشکلات ناشی از انقلاب صنعتی را برطرف کند. این دانش در دنیای امروز هم نقش مهمی را ایفا می‌کند و می‌تواند فروش کسب و کارها را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. اکنون که با تاریخچه بازاریابی و ریشه آن آشنا شدیم، زمان آن فرارسیده است که تعریفی از این دانش ارائه دهیم.

تعریف دانش بازاریابی از نگاه سازمان ها و متخصصان بزرگ این علم

بزرگان علم بازاریابی در جهان تلاش کرده‌اند تا نظر خودشان را در مورد این علم اعلام کنند. در این بخش از مقاله قصد داریم 7 تعریف مختلف از مارکتینگ را ارائه دهیم. هر کدام از متخصصانی که در ادامه در مورد آن‌ها صحبت می‌شود، افراد شناخته‌شده و مطرحی در زمینه بازاریابی هستند که با یک جستجوی ساده در اینترنت می‌توانید اطلاعات زیادی در مورد آن‌ها کسب کنید.

1. دکتر محمود محمدیان

اولین دانشمندی که نظر او را مطرح می‌کنیم، دکتر محمود محمدیان است که عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی و از اساتید بزرگ بازاریابی و برندسازی در کشورمان است. وی در کتاب «تکنیک‌های بازاریابی در بازار ایران» می‌نویسد:

بازاریابی علمی است که می‌خواهد استاندارد زندگی مردم را بالا ببرد و راه حل ارائه کند. این دانش در مسیر خود، شرکت‌ها را موفق می‌کند و فروش آن‌ها را بالا می‌برد. این علم تغییر دیگری که با خودش به وجود آورد، این بود که تا پیش از آن ابتدا تولید انجام می‌شد و پس از آن به دنبال مشتری می‌رفتند اما مارکتینگ آمد و گفت که اول مشتری را پیدا کنید، نیازسنجی کنید و بعد سراغ تولید بروید.

2. متخصصان انجمن بازاریابی آمریکا

انجمن بازاریابی آمریکا یکی از بزرگ‌ترین و معروف‌‌ترین سازمان‌های جهان است که در زمینه بازاریابی فعالیت می‌کند. این مجموعه کلکسیونی از بزرگ‌ترین دانشمندان این علم را در خود جای داده است. از نگاه این مرکز:

بازاریابی، زنجیره‌ای از اقدامات، روش‌های رایج و فرآیندهایی شامل خلق، برقراری ارتباط و ارائه پیشنهادهایی است که مشتریان، مراجعه‌کنندگان، شریک‌های تجاری و کل جامعه برای آن پیشنهادها ارزش و اهمیت قائل هستند.

3. فیلیپ کاتلر، پدر علم بازاریابی مدرن

فیلیپ کاتلر، پدر علم بازاریابی مدرن به حساب می‌آید و آثار بی‌نظیری در این زمینه به بازار عرضه کرد. بر اساس گزارش‌ها او 34 جلد کتاب و بیش از 100 مقاله در این زمینه به رشته تحریر درآورده است. یکی از این آثار، کتاب «مدیریت بازاریابی» است که اصلی‌ترین مفاهیم در حوزه مارکتینگ در آن آمده و مورد بحث، تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. او در تعریف مارکتینگ می‌نویسد که:

بازاریابی در واقع نوعی علم و هنر کشف، خلق و تولید ارزش برای ایجاد رضایت در بازار هدف است. البته تمرکز این علم بر سودآفرینی است. در واقع مارکتینگ نیازها و خواسته‌های تحقق‌نیافته را شناسایی می‌کند. مارکتینگ می‌کوشد یک بازار شناسایی‌شده را اندازه‌گیری و بزرگی آن را تعیین کند. این دانش، استعداد سوآوری یک بازار را هم به خوبی درک می‌کند. بازاریابی با طراحی و ارتقای خدمات و محصولات متناسب با بازار، نقش‌آفرینی می‌کند.

4. رجیس مک‌کنا، مردی با لقب بازاریاب اسطوره ای

رجیس‌ مک‌کنا همان کسی است که انواع روش‌های مدرن بازاریابی (مبتنی بر فناوری) را به وجود آورد. او تاکنون با شرکت‌های بزرگی مانند اپل و مایکروسافت فعالیت داشته و به همین خاطر لقب «بازاریاب اسطوره‌ای» را به خود اختصاص داده است. استیو جابز شخصاً از او خواهش کرد که بازاریابی اولین کامپیوتر شرکت اپل را بر عهده بگیرد. رجیس مک‌کنا تخصص خودش را به صورت زیر تعریف می‌کند:

بازاریابی همه چیز است.

5. جی کانرد لوینسون، پدر بازاریابی چریکی

در مجامع بازاریابی جهان، جی کانرد لوینسون بسیار معروف است. او یکی از افرادی است که بازاریابی سنتی را کنار زد تا روش جدید خود تحت عنوان «گوریلا مارکتینگ یا همان بازاریابی چریکی» را جایگزین کند. از نگاه لوینسون متقاعدسازی یکی از مهم‌ترین نقش‌هایی است که بازاریاب باید بتوانید به بهترین شکل ایفا کند. در ادامه به تعریف او از مارکتینگ می‌پردازیم:

در واقع بازاریابی هر نوع ارتباط و تعاملی است که کسب و کار شما با دیگران (هر کس در کسب و کار شما نیست) برقرار می‌کند. این دانش وظیفه دارد حقایق را برای مخاطب جذاب کند و طرز فکر مردم را تغییر دهد. این علم فرصتی برای شما به وجود می‌آورد تا از کسب و کار خودتان به سود برسید. مارکتینگ فرصتی برای همکاری با کسب و کارهای دیگر و ایجاد روابط بلندمدت فراهم می‌کند.

6. موسسه بازاریابی چارترد

موسسه بازاریابی چارترد (سی.آی.ام) یکی از موسسات تخصصی بین‌المللی است که در حوزه بازاریابی فعالیت می‌کند. دفتر مرکزی این موسسه در کشور انگلستان قرار دارد و بیش از 35 عضو و دانشجو در آن فعالیت می‌کنند. تعریفی که این مجموعه از فرآیند بازاریابی ارائه می‌دهد، به عنوان یکی از جامع‌ترین و در عین حال ساده‌ترین تعاریف شناخته می‌شود:

بازاریابی یک فرآیند مدیریتی است که کار آن، شناسایی، پیش‌بینی و برآورده کردن نیازهای مشتریان به روشی سودآور است.

7. آن هندلی؛ یکی از سردمداران بازاریابی محتوا در جهان

خانم آن هندلی یکی از بانوان تأثیرگذار جهان است که توانست در دنیای بازاریابی به شهرت و معروفیت برسد. وی یکی از بزرگان و سردمداران بازاریابی محتوا در جهان است. او به روایت داستان علاقه زیادی دارد و بر این باور است که بازاریابی در واقع همان داستانی است که یک برند برای مخاطبان خودش نقل می‌کند. وی می‌گوید:

مارکتینگ هر چیزی است که بسازید یا به اشتراک بگذارید و داستان شما را نقل کند.

در این بخش از مقاله تلاش کردیم تعاریف مختلفی از مارکتینگ یا بازاریابی ارائه دهیم. در گام بعدی قصد داریم در مورد این دانش مهم‌، شفاف‌سازی و ابهام‌زدایی کنیم. متأسفانه در سال‌های اخیر مسائل زیادی با بازاریابی عجین شده و مدیران و صاحبان کسب و کار، درک و بینش‌های مختلفی در مورد بازاریابی دارند.

شفاف ‌سازی و ابهام ‌زدایی در مورد بازاریابی

باورهای نادرستی که در مورد بازارایابی وجود دارد، تیم‌های بازاریابی را با مشکلات زیادی روبرو کرده است. در ادامه این بخش از مقاله می‌خواهیم این باورهای نادرست را اصلاح کنیم. در ادامه ابتدا باور نادرست را بیان می‌کنیم و سپس با چند نکته، این باور را اصلاح خواهیم کرد.

باورهای نادرست در مورد بازاریابی

1. باور نادرست اول

بخش مارکتینگ در سازمان، بخشی است که فقط هزینه می‌تراشد و هیچ سودی هم ندارد. این باور در بسیاری از سازمان‌ها وجود دارد. وقتی تیم مارکتینگ عملکرد درستی نداشته باشد و نتواند از راهکارهای موجود به بهترین شکل ممکن استفاده کند، چنین باوری را در ذهن مدیران و صاحبان کسب و کار ایجاد خواهد کرد.

اصلاح باور نادرست اول

  • اولین نکته‌ای که باید در مورد مارکتینگ بدانید این است که بازاریابی در درازمدت جواب می‌دهد؛ زیرا مارکتینگ یک فرآیند اجتماعی و مدیریتی است و موفقیت در آن نیاز به صبر، کوشش مستمر و اشتیاق دارد.
  • بعضی از مدیران و صاحبان کسب و کار وقتی صحبت از کمبود بودجه و مدیریت هزینه‌ها به میان می‌آید، تصور می‌کنند که باید از سر و ته بخش مارکتینگ بزنند. این که مدیران تلاش‌های کارکنان این بخش را بی‌اثر بدانند و هزینه‌های سازمان در این بخش را تلف شده فرض کنند، کاملا اشتباه است.
  • شرکت‌هایی که می‌خواهند در بلندمدت در بازار باقی بمانند و به یک برند جاودانه و منحصر به فرد تبدیل شوند باید روی بازاریابی سرمایه‌گذاری کنند؛ زیرا مارکتینگ همان عاملی است که به بقای یک کسب و کار کمک می‌کند.

2. باور نادرست دوم

برخی تصور می‌کنند که فرآیند بازاریابی در واقع ایجاد اشتیاق کاذب در مخاطب و بیان مسائل غیرواقع‌بینانه برای مشتری است. این در حالی است که اصلاً چنین تفکری درست نیست. تیم‌های بازاریابی باید بتوانند جنبه‌های درست و منطقی این دانش را به مدیران و صاحبان کسب و کار نشان دهند.

اصلاح باور نادرست دوم

یکی از مهم‌ترین ملاک‌ها و معیارها در این علم، افزایش آگاهی در مردم است. مارکتینگ با بیان حقایق در مورد یک محصول تلاش می‌کند آگاهی مردم را در مورد آن محصول بالا ببرد. زمانی که آگاهی افراد بالا رفت، اگر محصول خوب باشد قطعاً برای خرید آن مشتاق می‌شوند. البته منکر این حقیقت نمی‌شویم که گاهی بازاریاب‌ها با زدن حرف‌های دروغ می‌خواهند فروش محصول را بالا ببرند ولی صحبت ما در مورد متخصصان و کارشناسان این حوزه است نه کسانی که نام بازاریاب را روی خودشان گذاشته‌اند.

3. باور نادرست سوم

برخی از مدیران و صاحبان کسب و کار، بازاریابی را مساوی با تبلیغات در نظر می‌گیرند. این تفکر کاملاً اشتباه است؛ چون تبلیغات تنها بخش کوچکی از بازاریابی است.

اصلاح باور نادرست سوم

یکی از باورهای کاملاً اشتباهی که در مورد دانش مارکتینگ وجود دارد، این است که مارکتینگ همان تبلیغات است. برخی افراد چون تبلیغات تلویزیونی یا تبلیغات موجود در رسانه‌های اجتماعی را می‌بینند تصور می‌کنند که بازاریابی فقط همین است. در حالی که اگر از یک متخصص این حوزه بپرسید که مارکتینگ چیست؟ قطعاً توضیحات مفصلی خواهد داد و متوجه خواهید شد که تبلیغات یکی از بخش‌های جزئی و کوچک مارکتینگ است و بحث‌های تخصصی و تحلیلی زیادی در این زمینه وجود دارد.

4. باور نادرست چهارم

برخی افراد تصور می‌کنند که در سازمان‌ها واحد بازاریابی و فروش با هم هستند و نتیجه می‌گیرند که فروش و بازاریابی یک معنای واحد دارند. یکی از نکاتی که مدیر بازاریابی در هر سازمان باید روی آن کار کند، نهادینه کردن تفاوت فروش و بازاریابی است.

اصلاح باور نادرست چهارم

قطعاً بخش‌های بازاریابی و فروش به یکدیگر وابسته هستند. اگر بخش مارکتینگ به خوبی و به صورت حرفه‌ای کار نکند، قطعاً کارکنان بخش فروش هم بیکار خواهند ماند و نمی‌تواند محصولات و خدمات سازمان یا کسب و کار را به خوبی به فروش برسانند ولی مشکلی که وجود دارد این است که بسیاری از مدیران و صاحبان کسب و کار این دو بخش را یکسان فرض می‌کنند.

بازاریاب بررسی، تحقیق، تجزیه و تحلیل می‌کند تا ببیند محصولی که سازمان روانه بازار کرده با نیاز مشتری سازگاری و مطابقت دارد یا اینکه سازمان باید در محصولات و خدمات خودش تجدید نظر کند. این در حالی است که فروشنده وظیفه دارد انگیزه خرید ایجاد کند. در واقع باید تلاش کند که مشتری را برای خرید محصول متقاعد کند.

5. باور نادرست پنجم

برخی از مدیران می‌گویند که تنها بازاریاب‌های سازمان وظیفه مارکتینگ را بر عهده دارند. این در حالی است که تک تک اعضای سازمان باید برای محصولات و خدمات شرکت بازاریابی کنند.

اصلاح باور نادرست پنجم

تمام اعضای سازمان از مدیرعامل تا پایین‌ترین سطوح سازمان وظیفه بازاریابی برای سازمان را بر عهده دارند. وقتی تمام افراد سازمان بتوانند نماینده خوبی برای سازمان خود باشند، برندسازی به بهترین شکل ممکن صورت می‌گیرد. وقتی برندسازی به خوبی انجام شد، فروش هم به میزان قابل توجهی بیشتر می‌شود.

6. باور نادرست ششم

بازاریاب‌ها افراد سمجی هستند که با پافشاری و اصرار می‌خواهند چیزی به ما بفروشند. برخی از تیم‌های بازاریابی با بی‌تجربگی، آبروی دانش مارکتینگ را می‌برند. به عنوان مثال می‌توان به استفاده نادرست از بازاریابی تلفنی یا بازاریابی پیامکی اشاره کرد. برخی از بازاریاب‌ها از ابزارهای مختلف بازاریابی استفاده نمی‌کنند و همین مسئله باعث می‌شود که مخاطبان احساس کنند که شما قصد آزار آن‌ها را دارید به همین خاطر هم از برند شما فرار می‌کنند.

اصلاح باور نادرست ششم

بازاریاب می‌کوشد نیاز مشتریان را به بهترین شکل ممکن بشناسد و بهترین محصول یا خدمت را با توجه به این نیاز به مشتری عرضه کند. بازاریاب تلاش می‌کند محصولی را به مشتری  عرضه کند که مورد نیاز او باشد و بی‌بروبرگرد آن را خریداری کند. از طرفی بازاریاب سعی می‌کند از روش‌های مختلف بازاریابی استفاده کند تا نزد مخاطبان محبوب بماند.

7. باور نادرست هفتم

بازاریابی امروز به معنای استفاده از سلبریتی‌ها و افراد معروف برای فروش محصول است. برخی از صاحبان کسب و کار تصور می‌کنند که بازاریابی فقط به اینفلوئنسر مارکتینگ خلاصه می‌شود و بازاریابی به کمک افراد تأثیرگذار موثرترین روش برای مارکتینگ است.

اصلاح باور نادرست هفتم

درست است که در جهان امروز سلبریتی‌ها و افراد معروف درآمد زیادی از طریق تبلیغات و مارکتینگ دارند ولی این بدین معنا نیست که مارکتینگ فقط همین است! اینفلوئنسر مارکتینگ یا بازاریابی به کمک افراد تأثیرگذار اهمیت زیادی دارد و یکی از بخش‌های مهم و اثربخش بازاریابی است ولی بازاریابی منحصر به اینفلوئنسر مارکتینگ نیست. بازاریابی به کمک افراد تأثیرگذار بخش کوچکی از مارکتینگ دیجیتال است و نباید آن را تمام بازاریابی دانست. روش‌های مختلفی برای بازاریابی وجود دارد که می‌تواند حتی بیشتر از اینفلوئنسر مارکتینگ موثر باشد.

مزایای بازایابی و مارکتینگ

بازاریابی مزایای زیادی برای کسب و کارهای حضوری و اینترنتی دارد. به عنوان مثال اگر بازاریابی به درستی انجام شود، بدون شک می‌تواند میزان فروش یک کسب و کار را بیشتر کند. بسیاری از متخصصان و کارشناسان حوزه مدیریت کسب و کار بر این باور هستند که وقتی یک کسب و کار فروش خوبی ندارد، حتماً باید ریشه این مسئله را در نحوه بازاریابی آن کسب و کار جستجو کرد. بنابراین مارکتینگ درست می‌تواند مزایای زیادی داشته باشد و حتی یک بیزینس را از مرگ نجات دهد. در ادامه این بخش به چند مورد از مهم‌ترین مزایای بازاریابی می‌پردازیم.

مزایای بازاریابی

1. درک درست از نیازها و خواسته های مشتریان

یکی از مهم‌ترین مزایای بازاریابی این است که به کمک آن به نیازها و خواسته‌های مشتریان پی می‌برید. به عنوان مثال بازاریابی در اینستاگرام را در نظر بگیرید که از طریق استوری و پست می‌توانید نظرها، پیشنهادها و خواسته‌های مخاطبان خود را کشف کنید. درک درست نسبت به نیازها و خواسته‌های مشتریان اهمیت زیادی دارد. بنابراین اگر ما طبق خواسته‌های مشتریان و مخاطبان احتمالی خودمان رفتار نکنیم، خیلی زود به مشکل می‌خوریم؛ چون ما این کسب و کار را برای خدمت به مشتریان راه اندازی کرده‌ایم و به همین خاطر باید بدانیم مشتریان چه نیازی دارند و سپس این نیاز را به بهترین شکل ممکن برآورده کنیم.

از طرفی وقتی بازاریابی می‌کنیم به مسائلی پی می‌بریم که پیش از این از آن‌ها اطلاع نداشتیم. به عنوان مثال متوجه می‌شویم که مشتریان به یک محصول یا ویژگی خاص علاقه دارند و دوست دارند که ما آن ویژگی خاص را به محصولات خودمان اضافه کنیم. بنابراین اگر بازاریابی نکنیم، چگونه می‌توانیم از این نیاز مخاطبان خود باخبر شویم؟ از طرفی از طریق مارکتینگ می‌توانیم محصولات جدید بیشتری را بفروشیم. از این رو گفته می‌شود که بازاریابی، بازار هدف ما را گسترش می‌دهد و به ما این امکان را می‌دهد که محصولات بیشتری بفروشیم و به سود بیشتری دست پیدا کنیم.

برخی از تولیدکنندگان سؤال می‌کنند که بازاریابی چه سودی برای تولیدکننده دارد؟ در پاسخ باید گفت که بازاریابی به نفع تولیدکنندگان هم هست چرا که به آن‌ها این امکان را می‌دهد که محصولات بیشتری تولید کنند و بتوانند نیاز جامعه بزرگ‌تری از مشتریان را برآورده سازند. وقتی نیاز مشتریان بیشتری برآورده شود، قطعاً سود بیشتری هم نصیب تولیدکننده خواهد شد.

2. اطلاع پیدا کردن بازار هدف از محصولات و خدمات شما

یکی دیگر از نکات مهم و اساسی که باید مد نظر قرار دهیم، اطلاع پیدا کردن بازار هدف از محصولات و خدمات شما است. فرض کنید که شما یک فروشگاه پوشاک در بخشی از شهر راه اندازی می‌کنید و بوتیک خود را با محصولات عالی و درجه یک با قیمت مناسب پر می‌کنید. از نظر خودتان همه چیز عالی است و مشتریان باید به فروشگاه شما هجوم بیاورند و محصولاتتان را خریداری کنند. از خودتان این سوال را بپرسید که مشتریان چگونه باید از محصولات و خدمات شما اطلاع پیدا کنند تا برای خرید از شما هجوم بیاورند؟ پاسخ واضح است: بازاریابی! رمز موفقیت شما در بازاریابی یا مارکتینگ است. شما از این طریق می‌توانید با بازار هدف خود ارتباط برقرار کنید و به آن‌ها بگویید که چه محصولات و خدماتی دارید.

هیچ راهی غیر از بازاریابی برای شناخت مشتریان از شما وجود ندارد. حتی در دوران قدیم هم بازاریابی موجب شناخته شدن کسب و کارها و افزایش فروش آن‌ها می‌شد. در گذشته این کار از طریق بازاریابی دهان به دهان صورت می‌گرفت. امروزه هم بازاریابی ویروسی مثل بازاریابی دهان به دهان در قدیم عمل می‌کند. در صورتی که خدمات و محصولات خوبی داشته باشید، به مرور زمان بین مشتریان و بازار هدف خود معروف می‌شوید ولی اگر بتوانید از ابزارهای مدرن مثل وب‌سایت و رسانه‌های اجتماعی کمک بگیرید، خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنید به یک برند شناخته‌شده و معروف تبدیل خواهید شد.

3. برندسازی و معروف شدن بین مشتریان

یکی دیگر از مزایای مهم بازاریابی این است که شما را به یک برند معروف و نام‌آشنا تبدیل می‌کند و باعث می‌شود که مشتریان خیلی راحت‌تر به شما اعتماد و از شما خرید کنند. یکی از ارزشمندترین دارایی‌های یک سازمان یا کسب و کار، برند آن است. مطالعات تخصصی و روانشناسی نشان داده است که اگر مشتریان حتی یک بار اسم برند شما را شنیده باشند، خیلی راحت‌تر به شما اعتماد می‌کنند و حاضر می‌شوند که از شما خرید کنند.

برندینگ در جهان امروز اهمیت زیادی دارد. ما باید تمام تلاش خود را بکنیم که برندمان معروف شود و در حوزه تخصصی خودمان معروف شویم. بازاریابی این امکان را برای ما و کسب و کارمان فراهم می‌کند که خیلی راحت‌تر با مشتریان خودمان ارتباط برقرار کنیم و نام خود را سر زبان‌ها بیندازیم. در گذشته فرایند برندینگ خیلی زمان‌بر و دشوار بود ولی امروز به لطف ابزارها و پلتفرم‌های آنلاین این کار خیلی راحت و در سریع‌ترین زمان ممکن انجام می‌شود. تنها کاری که باید انجام دهید این است که روش برندینگ را یاد بگیرید.

4. سرعت بخشیدن به سایر فعالیت ها

همان طور که پیش از این بیان کردیم بازاریابی، فرایند فروش محصول را سرعت می‌بخشد. وقتی فروش محصول به سرعت انجام شود، تولیدکننده هم مجبور می‌شود که محصولات را با سرعت بیشتری تولید کند. از طرفی شرکت حمل و نقل هم باید محصولات را با سرعت بیشتری منتقل کند. شرکت بیمه هم باید محصولاتی که قرار است منتقل شود را با سرعت بیشتری بیمه کند. در نتیجه بازاریابی به تمام کارها و فعالیت‌های دیگر سرعت می‌بخشد و باعث می‌شود که کسب و کارهای مختلف با سرعت بالاتری رشد و پیشرفت کنند.

5. تقویت تولید داخلی یک کشور

در همین ایران خودمان بعضی محصولات نسبت به محصول مشابه خارجی، کیفیت بالاتر و قیمت مناسب‌تری دارد ولی چون محصولات خارجی برندسازی و بازاریابی می‌کنند، مصرف کنندگان ایرانی ترجیح می‌دهد که قیمت بالاتری بپردازند و محصولی با کیفیت پایین‌ را خریداری کنند. این در حالی است که اگر شرکت‌ها و تولیدکنندگان ایرانی روش درست و اساسی مارکتینگ را یاد بگیرند، می‌توانند خیلی بهتر و هوشمندانه‌تر محصولات خود را بفروشند و کل بازار را از آنِ خود کنند.

از این جهت بازاریابی می‌تواند ورق را به نفع تولید ملی کشورها برگرداند. تنها کاری که شرکت‌ها باید یاد بگیرند، روش درست بازاریابی است. شرکتی که بازاریابی را بلد باشد، محصول خود را خیلی بهتر به مشتری معرفی می‌کند و مشتری را متقاعد می‌کند که محصول او را خریداری کند. البته شرکت‌ها باید تلاش کنند که کیفیت محصول خود را بالا ببرند و دنبال راه‌هایی برای کاهش قیمت محصولات خود باشند.

6. افزایش آگاهی، دانش و ارتقای استاندارد زندگی مشتریان و مخاطبان بالقوه

بازاریابی به شما و کسب و کارتان کمک می‌کند که مخاطبان و مشتریان خود را آگاه‌تر کنید. یکی از مهم‌ترین و ظریف‌ترین اهداف بازاریابی محتوایی این است که مشتریان با موضوعات و مسائل مختلف آشنا شوند و بتوانند انتخاب‌های بهتر و هوشمندانه‌تری داشته باشند. فرض کنید یک شرکت دارویی تصمیم می‌گیرد که مارکتینگ محتوایی انجام دهد و از طریق موتورهای جستجو (خصوصاً گوگل) کاربران و مخاطبان علاقمند را جذب کند. این شرکت باید روی کلمات کلیدی مختلف در صنعت خودش کار کند تا بتواند مخاطبان مختلف را وارد سایت خود کند و از این راه ترافیک سایت خود را بالا ببرد. اگر این سایت بخواهد در زمینه بازاریابی محتوایی موفق باشد، چاره‌ای جز تولید محتوای ناب و درجه یک ندارد.

وقتی مخاطب محتوای خوب، باکیفیت و دست اول بخواند، دانش و اطلاعات او بیشتر می‎‌شود. به همین خاطر است که می‌گوییم بازاریابی می‌تواند دانش و اطلاعات تخصصی مخاطبان را افزایش دهد. در صورتی که شما می‌خواهید بازاریابی محتوا انجام دهید، باید سعی کنید که در مقالات خود به تمام سوالات احتمالی مخاطبان پاسخ دهید و هدفتان افزایش دانش و آگاهی مخاطبان باشد. وقتی دانش و آگاهی مخاطبان بیشتر شود، استاندارد زندگی آن‌ها هم ارتقا پیدا می‌کند. به عنوان مثال (در سایت دارویی) وقتی مخاطب وارد سایت شما می‌شود و می‌فهمد که چه روش‌ها و موادی برای حفاظت از پوست او وجود دارد، قطعاً سعی می‌کند که از این روش‌ها و مواد استفاده کند و در نتیجه استاندارد زندگی او بالاتر می‌رود.

از طرفی با بازاریابی محتوایی می‌توانید محصولات باکیفیت خود را به مشتری معرفی کنید و وقتی مشتری متقاعد شود که محصول شما به دردش می‌خورد، محصول را خریداری می‌کند و درنهایت با استفاده از محصول، میزان رضایتش از زندگی بیشتر می‌شود و می‌تواند زندگی بهتری و شادتری را تجربه کند. از این رو بازاریابی، از همه جهات به نفع بشریت است و می‌تواند استاندارد زندگی تمام انسان‌ها را ارتقا دهد.

7. افزایش تعداد مشاغل در جهان

یکی از مهم‌ترین مزایای بازاریابی، رشد و توسعه کسب و کارها و افزایش سودآوری آن‌ها است. وقتی کسب و کارها بدانند که با توسعه به سود بیشتری می‌رسند، حتماً اقدامات لازم را انجام می‌‎دهند. بسیاری از کسب و کارها برای رشد و توسعه نیاز به نیروی انسانی کارآمد و حرفه‌ای دارند. در نتیجه میزان مشاغل بیشتر شده و موقعیت‌های شغلی زیادی در جهان ایجاد می‌شود. افزایش موقعیت‌های شغلی باعث می‌شود که انسان‌ها قدرت انتخاب بیشتری داشته باشند، مشغول به کار شوند، به درآمد برسند و سطح زندگی آن‌ها ارتقا پیدا کند.

حال بیایید از یک زاویه دیگر به این مسئله نگاه کنیم. فرض کنید که یک کسب و کار فرایند بازاریابی را شروع می‌کند و برند خودش را می‌سازد. وقتی این برند با محصولات عالی ساخته شد، افراد مختلف در تمامی سطوح جامعه به آن علاقمند می‌شود و دوست دارند که در این مجموعه مشغول کار و فعالیت شوند. وقتی یک برند عالی تصمیم می‌گیرد که کسب و کار خودش را توسعه دهد، بهترین افراد برای حضور در این مجموعه درخواست می‌دهند و در آن مشغول به کار می‌شوند. به همین خاطر مجموعه‌ها و کسب و کارهای خوب می‌توانند از طریق بازاریابی روز به روز بهتر شوند و روند رشد و پیشرفت را با سرعت بیشتری طی کنند.

8. تثبیت و تحکیم شرایط اقتصادی کشور

وقتی یک کسب و کار محصولات خوب و باکیفیت تولید کند، این محصولات را با قیمت مناسب به بازار عرضه کند و سپس تلاش کند که از طریق مارکتینگ این محصولات را بفروشد، مشتریان زیادی را جذب می‌کند. پس از مدتی این کسب و کار به خاطر فروش بالا به فکر رشد و توسعه میفتد. این بیزینس برای رشد و توسعه نیاز به نیروی انسانی دارد و در نهایت کارکنان مورد نظر خودش را استخدام می‌کند.

وقتی یک کسب و کار چنین فرایندی را طی می‌کند هم باعث شده که یک سری افراد به درآمد برسند و هم محصولات خوب به بازار عرضه می‌کند. اگر کسب و کارهای یک کشور چنین کاری انجام دهند، پس از مدتی شرایط اقتصاد آن کشور به ثبات می‌رسند و تمام مردم از یک رفاه و آسایش نسبی برخوردار می‌شوند. از این رو است که می‌گوییم بازاریابی باعث می‌شود که شرایط اقتصادی یک کشور تثبیت و بدنه اقتصادی کشور مستحکم‌تر شود.

9. دستیابی به سهم بیشتر در بازار هدف

در حال حاضر بسیاری از کسب و کارها می‌کوشند که به هر شکل ممکن بر رقبای خود پیروز شوند تا بتوانند سهم بیشتری از بازار هدف را از آن خودشان کنند. یکی از مهم‎ترین کارهایی که سهم شما را در بازار بیشتر می‌کند، بازاریابی است. اگر واقعاً می‌خواهید سهم بیشتری از بازار را از آن خودتان کنید، باید این کار را از طریق مارکتینگ انجام دهید. امروزه بازاریابی دیجیتال، رسانه‌های اجتماعی و دانش سئو مهیا است تا به شما کمک کند سهم بیشتری از بازار به دست بیاورید.

10. ایجاد منابع ماندگار برای کسب و کار

وقتی یک کسب و کار فرایند مارکتینگ را آغاز می‌کند، در واقع در حال ساخت منابعی برای خودش است که این منابع کاملاً ماندگار هستند. منظور از منابع ماندگار چیست؟ جلب اعتماد مشتری یکی از این منابع ماندگار است. وقتی دارید بازاریابی می‌کنید، در واقع دارید تلاش می‌کنید که اعتماد مشتری را جلب و او را برای خرید محصول خود متقاعد کنید، اگر موفق شدید و اعتماد او را جلب کردید، این اعتماد یک منبع ماندگار است و تا زمانی که خودتان آن را از بین نبرید ماندگار خواهد بود.

یکی دیگر از منابع هر کسب و کار، برند آن است. مارکتینگ برای شما برندسازی می‌کند و این برند در ذهن مشتری خواهد ماند. همین که مشتری اسم برند شما را بشنود، احتمال خرید او از شما بیشتر می‌شود. بنابراین حتماً تلاش کنید که یک برند خوب ثبت کنید و کاری کنید که مشتریان به خوبی از شما یاد کنند؛ چون این مورد یکی از منابع و دارایی‌های ماندگار شماست.

مارکتینگ در هر کسب و کاری کاربرد دارد پس آن را یاد بگیرید

دنیای امروز، دنیای رقابت است و ما هر روز شاهد طیف وسیعی از کسب و کارها هستیم که وارد دنیای تجارت می‌شوند و می‌خواهند محصولات و خدمات خودشان را به مشتریان عرضه کنند. در این میان تنها کسانی برنده می‌شوند که دانش مارکتینگ را درک کنند و بتوانند بهترین استفاده را از ابزارهای آن ببرند. امروزه دیجیتال مارکتینگ یکی از داغ‌ترین شاخه‌های بازاریابی است که با استفاده از آن می‌توانید یک فروش فوق‌العاده را تجربه کنید.

باید گفت که مرزهای بازاریابی خیلی وسعت پیدا کرده و تقریباً تمام مسائل زندگی ما را دربرگرفته است. سازمانی که می‌خواهد در بازار موفق شود، باید بفهمد که مارکتینگ یک فرآیند اجتماعی و مدیریتی است و باید در تمامی ابعاد سازمان اعمال شود. پای این دانش به کسب و کارهای شخصی و کوچک هم باز شده است. به عنوان مثال گاهی می‌گوییم یک معلم دانش خوبی دارد ولی بیانش خوب نیست. معنای دیگر این صحبت آن است که معلم مورد بحث، بازاریابی بلد نیست. نمونه دیگری از کاربرد بازاریابی در بحث فروش در اینستاگرام است که برای رسیدن به فروش بالا لازم است در بحث بازاریابی اطلاعات کافی داشته باشید تا بتوانید مخاطبان را متقاعد کنید.



:: برچسب‌ها: بازاریابی , مارکتینگ , ,
:: بازدید از این مطلب : 27
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 25 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب
4 روش بازاریابی موفق برای رسیدن به بازار هدف
 

چهار روش برای بازاریابی موفق و دسترسی به بازار هدف برای فروش محصولات و خدمات وجود دارد.

1. خلق نتیجه

نخستین روش خلق نتیجه و مفید کردن محصول و تامین نیازهای مشتریان برای رسیدن به یک نتیجه خاص است. این رویکرد مستلزم این است که چیزی را به مشتریان ارائه کنید که به آن نیاز دارند و می‌توانند برای دستیابی به سایر اهدافشان از آن استفاده کنند. یک مثال خوب بیل یا ماشین شخم‌زنی است که هر دو ارزش کاربردی بالایی دارند، اما شاید هدفی نباشند که مشتری در ذهنش تصور می‌کند. حتما این ضرب‌المثل را شنیده‌اید که «مردم مته نمی‌خرند؛ سوراخ‌های دیوار را می‌خرند».

یکی از صنایع جدیدی که بر اساس ارزش نتیجه یا نیازها ایجاد شد، پست «فِدِکس» است. سال‌ها پیش از اینکه اپل صنایع کاملا جدیدی را برای آی‌پاد، آیفون و آی‌پد ایجاد کند، فدکس صنعتی را برای پست یک‌شبه ایجاد کرد که پیش از آن نظیر نداشت. با توجه به کُندی پست‌های معمولی، فِرِد اسمیت ‌موسس فدکس نیاز شدید به ارسال سریع و یک‌شبه نامه‌ها و بسته‌ها را احساس کرد.

به بازار امروز خود نگاه کنید. مشتریان فعلی و احتمالی‌تان چه خواسته‌ها و نیازهایی دارند و حاضرند در ماه‌ها و سال‌های پیش‌رو برای چه مواردی پول پرداخت کنند؟ به گفته پیتر دراکر «روندها از هر چیز دیگری مهم‌ترند». روند‌ تقاضای مشتری در بازار شما چگونه است؟ اگر بتوانید با دقت به این سوال پاسخ دهید، اغلب می‌توانید از رقبای خود پیشی بگیرید و حتی پیش از ظهور یک بازار جدید بر آن تسلط یابید.

2. قیمت‌گذاری مناسب

دومین روش بازاریابی موفق، تغییر قیمت‌ها است. با قیمت‌گذاری محصولات و خدمات در دامنه توان مشتریان، می‌توانید بازارهای کاملا جدیدی ایجاد کنید که در حال حاضر وجود ندارند.

هنری فورد پس از دهه‌ها مبارزه مالی به یکی از ثروتمندترین مردان دنیا تبدیل شد، زیرا از این بینش کمیاب برخوردار بود. او فهمید که با تولید انبوه اتومبیل می‌تواند قیمت را تا حدی پایین آورد که اغلب آمریکایی‌ها توانایی مالی خرید یکی از آن‌ها را داشته باشند. او برای رسیدن به این هدف روند تولید و مصرف انبوه را برای همیشه متحول کرد.

بسیاری از شرکت‌ها توانسته‌اند با تعیین قیمت‌هایی که در محدوده توان مالی تعداد بیشتری از مشتریان است، رهبر بازار شوند. ما دریافته‌ایم که هرچه سهم‌ بازار بیشتری داشته باشید و هزینه تولید‌تان کمتر باشد، می‌توانید قیمت‌های کمتری برای محصولات خود تعیین کنید. سال‌ها است که ژاپنی‌ها هنرمندانه از این استراتژی استفاده می‌کنند. آن‌ها برای به دست آوردن سهم بازار، قیمت محصولات و خدمات خود را در پایین‌ترین حد ممکن تعیین می‌کنند.

سپس بعد از اینکه سهمی از بازار به دست آوردند، از صرفه‌ مقیاس استفاده کرده و محصولاتشان را با قیمت‌های بسیار کمتری تولید می‌کنند.
سپس با تعیین قیمت‌های کمتر و افزایش مجدد سهم بازار، این صرفه‌جویی‌ها را به مشتریان منتقل می‌کنند و به تدریج به همه بازارهای هدف مسلط می‌شوند.

 

3. شرایط واقعی مشتری

سومین استراتژی بازاریابی موفق، سازگاری با شرایط واقعی اجتماعی و اقتصادی مشتری است. شرکت Sears که با ابداع سیاست ضمانت بی‌قیدوشرط استرداد مبلغ در صورت نارضایتی، در صنعت طراحی کاتالوگ به بزرگترین خرده‌فروش عصر خودش تبدیل شد، مثالی عالی از این استراتژی است.

تا آن زمان شرایط واقعی مشتری این بود که اگر محصولی را می‌خرید که کار نمی‌کرد یا سالم نبود، باید آن را تحمل می‌کرد. سیرز فهمید که برای غلبه بر این مانع بزرگ خرید باید محصولات خود را با شرایط واقعی مشتری هماهنگ کند. این کار منجر به انقلابی در تجارت و خرده‌فروشی شد.

هر محصول یک «مزیت کلیدی» دارد که دلیل اصلی مشتری برای خرید است و موجب یک «ترس کلیدی» نیز می‌شود که مشتری را از خرید آن بازمی‌دارد.

برای مثال، مشتریان به شدت از خطر کردن می‌ترسند. می‌ترسند پول زیادی بپردازند، محصول بدی تحویل بگیرند،‌ ضرر کنند و مجبور به تحمل چیزی شوند که برای اهدافشان نامناسب است. ترسشان هرچه هست، دلیل اصلی عدم خرید محصولات و خدمات با هر قیمتی به شمار می‌آید.

وقتی بر مزیت کلیدی تاکید کنید و مشتری با خرید محصول یا خدمت شما ارزش‌افزوده منحصربه‌فردی دریافت ‌کند و ترس بزرگش از بین برود، می‌توانید بازار عظیمی برای فروش محصولات خود بیابید.

 

4. تحویل ارزش واقعی

چهارمین روش بازاریابی موفق این است که به مشتری «ارزش واقعی» تحویل دهید. ارزش واقعی در نظر مشتریان را می‌توان از طریق تماس نزدیک با آن‌‌ها مشخص کرد.

شرکت آی.بی.ام. نمونه‌ای عالی از اجرای این روش است. این شرکت در روزهای اوج خود بر 80 درصد بازار کامپیوتر جهان تسلط داشت. آی.بی.ام فهمید که در حوزه تجهیزات پیشرفته و گرانی که صدها هزار یا میلیون‌ها دلار به فروش می‌رسند، کارایی کامپیوتر عامل جذب خریداران نیست، بلکه اطمینان از خدمات پس از فروش و تعمیر سریع، عامل اصلی جذب آن‌ها به شمار می‌آید.

آی.بی.ام نه تنها محصولات کامپیوتری در سطح جهانی تولید می‌کرد، بلکه این اطمینان را هم می‌داد که وقتی محصولی را از این شرکت می‌خرید، در صورت هرگونه نقص و خرابی، بهترین خدمات پشتیبانی دنیا به شما ارائه می‌شود. «ارزشِ واقعی» همین بود.

در بازاریابی موفق شوید!



:: بازدید از این مطلب : 24
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

۱۰ اصل اساسی کاربردی بازاریابی

اصول بازاریابی

عدم تسلط به اصول بازاریابی یکی از مهمترین خلع های هر مدیر کسب و کاری کوچک است. شاید در هنگام صحبت با مدیر بازاریابی خود مثلا با واژه “جمعیت شناختی” برخورد نماید یا مثلا به شما پیشنهاد نماید تا “آمیخته بازاریابی” را تعیین نماییم.

هرچه تعداد جلسات شما با تیم بازاریابی بیشتر میشود ، نقاط ضعف شما بیشتر مشخص شود.

اما زمانی که از اصول بازاریابی صحبت میکنیم ، به کتاب اصول بازاریابی کاتلر به عنوان پدر علم بازاریابی با حدود ۶۰۰ صفحه اشاره مینماییم.

این کتاب از سیر تا پیاز بازاریابی بیان نموده است که بسیاری از قسمتها و یا مثالهای آن در ایران کاربرد ندارد یا برای همه کس قابل درک نیست.

آیا شما وقت خواندن آن را دارید ؟ البته که خیر.

بنابراین ما ۱۰ تا از اصول بسیار مهم بازاریابی را به عنوان چکیده اصول بازاریابی خدمتتان ارائه می نماییم.

چکیده اصول بازاریابی

اصل اول بازاریابی

محصول یا خدمت به عنوان یک پیشنهادی

بسیاری از صاحبان مشاغل ، خاطرات جالبی در مورد مرحله ایده پردازی در شکل گیری محصول دارند.

بسیاری فکر میکنند پیشنهاد فقط به معنای ایده ای در خصوص محصول است، اما همانطور که بسیاری از مشاغل ارائه دهنده خدمات هستند ، ایده پیشنهادی میتواند یک خدمت باشد. مانند خدمات تعمیرات اتومبیل تا حسابداری.

محصول یا خدمات باید دارای نکات مثبت و بهتر از رقبا باشد. همچنین باید یک نیاز را برآورده کند – باید مشکلی را حل کند یا زندگی را به نوعی آسان تر یا بهتر کند .

بازاریابی از کلیدیترین اصول بازاریابی است

اصل دوم بازاریابی

اجرا تحقیقات بازار

شما نمی توانید در فروش یک محصول یا خدمات موفق باشید اگر مخاطب خود را به صورت احتمالی در نظر بگیرید.

به همین دلیل متخصصان بازاریابی برای درک صحیح “مشتری ایده آل” روی تحقیقات بازاریابی سرمایه گذاری میکنند.

این مشخصات از تحقیقات گسترده بازار ، از جمله آمیزه هایی از جمعیت شناسی – سن ، جنس ، نژاد ، وضعیت تأهل ، شغل ، درآمد سالانه ، سطح تحصیلات – و همچنین روانشناسی ، یا اطلاعات بصری در مورد نگرش ، اعتقادات و سبک زندگی مشتری ایده آل شما.

تحقیقات بازار باید بطور منظم انجام شود. مشتریان جابجا می شوند ، خواسته ها و نیازهای آنها تغییر می کند. تحقیقات به صاحبان مشاغل کوچک کمک می کند تا مشتری ایده آل خود را پیدا نمایند..

اصل سوم بازاریابی

بازارهای هدف خود را مشخص کنید

شاید فردی بگوید که مشتری ایده آل شما ممکن است یک یا دو حالت بیشتر نداشته باشند. گاهی اوقات ، تحقیقات بازار نشان می دهد که “همه” در شعاع ۵ کیلومتری مشتری بالقوه هستند.

شاید در آغاز امیدوار کننده به نظر می رسد. اما به ندرت از این طریق به نتیجه ای خواهید رسید.

تحقیقات جامع بازار باید موجب شناخت بخشهای بازار برای بخش بندی بازار شود. شاید بخش بندی بر اساس جنسیت ، سن ، .. – مدیر باید بیشترین منابع را بر این بخش ها متمرکز نماید.

شما نمی توانید – و نباید تلاش کنید – که محصولات و یا خدمات خود را برای همه مشتریان در نظر بگیرید. هر کسب و کاری روی یک مسئله ای تخصص دارد.

یک سرآشپز می تواند بگوید که “همه غذا می خورند”، اما اگر این سرآشپز در پخت غذاهای فرانسوی تخصص داشته باشد ، چه ؟

اما در مورد آشپزی که در کنار خیابان مثلا ساندویج هات داگ میفروشد ، چه باید گفت ؟

 آنها باید برای محصولات خود مشتریان خاصی را تعریف و بازار خود را اینگونه بخش بندی نمایند.

اصل چهارم بازاریابی

شناخت رفتار مصرف کننده

فرآیند خرید پنج مرحله ای مصرف کننده در سال ۱۹۱۰ در کتاب های بازاریابی معرفی شد.

سفر مصرف کنندگان عبارت است از :

  1. شناخت یک نیاز یا مشکل
  2. جستجوی اطلاعات برای رفع این نیاز یا مشکل
  3. ارزیابی گزینه های موجود
  4. خرید
  5. ارزیابی پس از خرید

برای مدیران کسب و کارهای کوچک ، قسمت جذاب بازاریابی تعیین روشی برای تأثیرگذاری بر حرکتهای یک مشتری در حال سفر در این مسیر است.

روشهای فروش و تبلیغات فقط یک گوشه از این روشهای اثرگذار است.

مرحله ۳ بیشترین امید را برای صاحبان مشاغل کوچک ایجاد مینماید.

مشتری باید این مرحله شما را بر بقیه ترجیح دهد. اما مرحله ۵ نیز بسیار حیاتی است.

زیرا مشتری وفادار در این مرحله قوام میابد. یک مشتری وفادار مشتری می تواند ستون فقرات تجارت شما باشد.

اصل پنجم بازاریابی

یک برنامه بازاریابی تهیه کنید

در کنار بیزینس پلن ( طرح توجیهی) شما ، برنامه بازاریابی ( مارکتینگ پلن ) شما مهمترین سندی است که تاکنون تهیه نموده اید.

برنامه بازاریابی یک نگاه ۳۶۰ درجه ای به تلاش های بازاریابی شما ، از جمله اهداف میان مدت و بلندمدت ، محصولات یا خدمات ، بازارهای هدف ، رقابت و منابع بازاریابی (پول و استعداد) ارائه می دهد.

همچنین حاوی مارکتینگ میکس 4Ps یا 7Ps میباشد و تجزیه و تحلیل SWOT ، مجموعه ای نقاط قوت و ضعف داخلی کسب و کار شما و فرصت ها و تهدیدهای خارجی شما است.

نوشتن یک برنامه بازاریابی کار کوچکی نیست ، بنابراین از همان ابتدا برای تکمیل آن مشاوره دریافت نمایید. بسیاری از شرکتها در ابتدا برای نوشتن برنامه بازاریابی با سرعت بالایی حرکت و در میانه راه آن را رها میکنند.

اصل ششم بازاریابی

4Ps خود را به درستی تعیین نمایید

4Ps یک ترکیب جالب از عناصر مهم بازاریابی است که از 4 کلمه با حرف p تشکیل شده است. محصول Product، مکان Place ، قیمت Price  و ترفیع Promotion. به این ترکیب ، مارکتینگ میکس گویند.

 4Ps نیاز به یک تحلیل طولانی و مدبرانه در مورد هر عنصر دارند.

  • محصول (یا خدمات) توصیف صحیح از محصول یا خدمات و ویژگیهای آن است.
  • مکان به مکانی که محصول یا خدمات شما فروخته می شود و روشی برای توزیع آن اشاره دارد.
  • قیمت گذاری می تواند آزار دهنده باشد ، خصوصاً اگر شغلی فصلی داشته باشید و تمایل به طولانی شدن دوره های کند داشته باشید.
  • پروموشن (با تبلیغ اشتباه نشود) فعالیت هایی است که صاحبان مشاغل کوچک معمولاً بیشتر از آنها لذت می برند ، زیرا می توانند پیام خود را به سرعت به مشتری مخاطب برسانند.

از بین تمام اصول بازاریابی ، این اصلی است که ممکن است شما را به یک مأموریت مخفی بفرستد تا در مورد رقبای خود  اطلاعات جمع آوری نمایید – نه برای کپی کردن (لزوما) بلکه برای یادگیری

اصل هفتم بازاریابی

روابط عمومی و رسانه های اجتماعی

نام تجاری ، تصویر برند و نحوه ارتباط آن با ذینفعان یک شرکت شاید در مدیریت روابط عمومی شرکت مشهود است

انجمن بازاریابی آمریکا بیان مینماید که روابط عمومی عبارت است از “نوعی مدیریت ارتباطات که سعی در استفاده از تبلیغات و سایر اشکال غیرپرداختی تبلیغات و اطلاعات برای تأثیر بر احساسات ، نظرات یا عقاید در مورد شرکت ، محصولات یا خدمات آن یا ارزش محصول یا خدمات یا فعالیت های سازمان برای خریداران ، مشریان بالقوه یا سایر سهامداران است ” به این ترتیب ، بازاریابی با زمان تکامل یافته است.

زمانی بود که فقط شرکت های بزرگ دپارتمان روابط عمومی داشتند. اکنون ، حتی کوچکترین شرکت ها نیز حداقل یک نفر را که وظیفه ارسال پست های منظم در شبکه های اجتماعی را دارد ، را به این کار گمارده اند.

همانطور که نمی توانید برای همه محصول داشته باشید ، نمی توانید در همه رسانه های اجتماعی حضور داشته باشید.

هزاران شبکه اجتماعی وجود دارد. چند مورد را انتخاب کنید که به بهترین وجه شما ، ارزشهای شما و تجارت شما را نشان دهند و سپس انرژی خود را بر روی آنها متمرکز کنید. روابط عمومی یکی از ضرورترین اصول بازاریابی برای برندسازی است.

اصل هشتم بازاریابی

بودجه بازاریابی خود تعیین نمایید

برای فعالیتهای نوشته شده در سند بازاریابی نیاز به انجام هزینه دارید. اما چه هزینه ای در اولویت است ؟ کدام هزینه در چه زمانی باید انجام شود. مثلا برای تبلیغات چه میزان باید پول برای کدام نوع از رسانه باید تخصیص داد ؟

حتی مشاغل فصلی باید در تمام طول سال برای بازاریابی پول اختصاص دهند. مبالغ ممکن است نوسان داشته باشد ، اما باید به بازاریابی به عنوان یک هزینه ثابت و منظم نگاه کرد. تلاش برای عقب انداختن تخصصی هزینه به بودجه بازاریابی یک فرار رو به جلو است.

اینها همان بودجه بازاریابی است. برای تعیین بودجه بازاریابی خود حتما از یک مشاور کمک بگیرید.

اصل نهم بازاریابی

اندازه گیری عملکرد

شما بعنوان یک مدیر ، واژه نرخ بازگشت سرمایه ROI باید بشناسید. تنها راه موفقیت هر ابتکار بازاریابی ، سنجش و اندازه گیری نحوه عملکرد آن ابتکار بازاریابی است. فروش فقط بخشی از داستان را بازگو می کند. اما باید تماس های تلفنی (و بازدیدها ، پیامک ها و کلیک ها) را نیز ارزیابی نمایید.

باید بتوانید اثر ابتکار عمل بر کسب و کار و میزان ایجاد اشتیاق در مورد محصول یا خدمات خود را تعیین نمایید.

افرادی که با تجارت شما تعامل دارند ، ممکن است هم اکنون نیز خرید ننمایید.

اینها افرادی هستند که باید تمرکز تلاش بعدی شما در بازاریابی روی آنها باشند. اما بدون داشتن اعداد و ارقام پیرامون قیف فروش ، نمی توان ROI را تعیین نمود. اعداد ROI دقیق به شما کمک می کند تا در آینده تصمیمات بهتری بگیرید.

ده ها معیار برای اندازه گیری میزان بازگشت سرمایه وجود دارد . نرخ بازگشت سرمایه بازاریابی MROI نیز حائز اهیمت است.

اصل دهم بازاریابی

رضایت و وفاداری مشتری را ارزیابی کنید

تعجب نکنید اگر “رضایت مشتری” به زودی به یک اصطلاح بازاریابی باستانی تبدیل شود.

“مدیریت وفاداری” کنار گذاشته شده است ، اصطلاحی که به این معنی است که هرگاه شرکتی مشتری جدید را جذب نمود ، شرکت تمام تلاش خود را برای ایجاد و رضایت خاطر مشتری انجام می دهد.

اما در عصر رسانه های اجتماعی ، حتی این تلاش ها برای ایجاد وفاداری مشتری کافی نیست. تحقیقات نشان می دهد مشتریان می خواهند “با” شركت هایی كه با آنها تجارت می كنند “آشنا شوند” – دقیقاً تا یاد بگیرند كه چگونه محصولات خود را تولید كنند.

مصرف کنندگان می خواهند شرکت ها نیز آنها را درک کنند و آزادانه مایلند اطلاعاتی را به اشتراک بگذارند که بازاریابان حتی در همین ۱۰ سال پیش برای آنها پول هنگفتی پرداخت میکردند.



:: بازدید از این مطلب : 29
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

راهنمای کامل مشاغل بازاریابی ، صقر تا صد بازاریابی

در این مقاله می‌تونین هر چیزی که برای موفق شدن در مشاغل بازاریابی یا همون مارکتینگ لازم دارین رو پیدا کنین. اگه کسی از شما بپرسه «می دونی مارکتینگ چیه؟» احتمالا بهش می‌گین آره! اما اگه کسی ازتون بپرسه تعریف مارکتینگ چیه، ممکنه یک مقدار سردرگم بشین. این طبیعیه! مارکتینگ یا بازاریابی در نگاه اول مفهوم ساده‌ای به نظر میاد اما وقتی اون رو به بخش‌های مختلف تقسیم می‌کنین، پیچیده تر و پیچیده تر می‌شه.

کار روزانه یک بازاریاب چیه؟ فناوری چطور باعث گسترش مشاغل حوزه‌های بازاریابی شده؟ چطور می‌شه به یکی از حوزه های بازاریابی وارد شد و در اون موفقیت به دست آورد؟ چطور می‌شه بین حوزه‌های مختلف بازاریابی جا به جا شد؟

اول اجازه بدین بهتون بگیم که بازاریابی سرگرم کننده و جذابه، همچنین بازاریابی فوق العاده پویا هستش و حوزه‌های مختلفی که داره به افراد با استعدادهای متفاوت اجازه میده در سمَت شغلی خودشون بدرخشن. هر فردی که قدرت تحلیل و خلاقیت خوبی داشته باشه می‌تونه به حوزه بازاریابی وارد بشه. د

در این مقاله می‌خواهیم خیلی شفاف بگیم بازاریاب‌ها چه کاری انجام میدن و شما چطور می‌تونین وارد این حوزه جذاب بشین و بدونید مشاغل بازاریابی که در اقتصاد امروز وجود دارند چه مواردی رو شامل می‌شن. بعد از اینکه مقاله رو مطالعه کردین می‌تونین مسیر شغلی روشنی برای ورود و پیشرفت در حوزه بازاریابی داشته باشین و اهدافتون رو مشخص کنین و همچنین میتونین به سوالات زیر پاسخ بدین.

  1.  برای بازاریاب شدن به چه چیزی نیاز دارین؟
  2. بازار مشاغل بازاریابی چطوره؟
  3. چطور میتونین یک شغل در حوزه بازاریابی داشته باشین؟
  4. منابع مفید برای مشاغل بازاریابی چیست؟

یک بازاریاب چه کاری انجام میده؟

بازاریاب‌ ها مسئولیت تبلیغ یک شرکت و محصولات یا خدماتی که به فروش می‌رسونه رو دارن برای مثال تبلیغ برای شرکتی که نرم افزار CRM ارائه می ده. افرادی که در حوزه مارکتینگ کار می‌کنن معمولا با کمک کمپین‌های تبلیغاتی درون گرا و بیرون گرا سعی می‌کنن سطح آگاهی برند رو افزایش بدن و با استفاده از تاکتیک‌های بازاریابی، مشتری‌ها رو متقاعد کنن تا یک محصول رو از شرکت مذکور خریداری کنن.

بر اساس تعریفی که در دیکشنری مریام-وبستر اومده، بازاریابی یعنی فرایند یا تکنیکی برای تبلیغ، فروش و توزیع یک محصول یا خدمات. اما در عمل، شغل بازاریابی خیلی پیچیده تر از اینه! فعالیت‌های روزمره یک بازاریاب معمولا به این بستگی داره که چه محصول یا خدماتی رو بازاریابی می‌کنه، چه مخاطبینی رو هدف گرفته و از چه پلتفرم‌هایی برای تبلیغ محصول یا خدمات استفاده می‌کنه.

سمَت‌های بازاریابی زیادی وجود داره و واقعا نمی‌شه یک تعریف جامع رو برای تمام اونها ارائه کرد. قبل از اینکه به سمَت‌های مختلفی که در حوزه بازاریابی وجود داره بپردازیم، اجازه بدین در مورد ابزارها و تحصیلاتی که برای بازاریاب شدن نیاز دارین، صحبت کنیم.

برای بازاریاب شدن به چه چیزی نیاز دارین؟

برای هیچ حوزه شغلی یک مسیر واحد و کاملا مشخص تعریف نشده. بازاریابی حوزه‌ایه که افرادی با سوابق مختلف در اون فعالیت می‌کنن؛ از ژورنالیست‌ها گرفته تا روانشناس‌ها و غیره. سعی کردیم شفاف ترین مسیری که برای ورود به حوزه بازاریابی رو برای شما مشخص کنیم و در ادامه مقاله می‌تونین نحوه به دست آوردن یک شغل در حوزه مارکتینگ رو ببینین.

 

– تحصیلات لازم برای مشاغل بازاریابی

اگه قصد دارین بازاریابی رو خیلی جدی دنبال کنین و به شغل ثابت و تمام وقتتون تبدیل بشه، یک مدرک لیسانس در حوزه بازاریابی می‌تونه مفید باشه. چهار سال تحصیل در دانشگاه به شما سرنخ‌های خوبی میده که می‌تونین اونها رو دنبال کنین و دانش خودتون رو در حوزه بازاریابی افزایش بدین. بعضی از حوزه‌هایی که توصیه می‌شه در اونها دانش خودتون رو افزایش بدین شامل توانایی سخنرانی در جمع، مهارت حل مساله خلاق، لجستیک، فروش و تحلیل می‌شه. اگه بتونین در رشته‌های زیر مدرک دانشگاهی به دست بیارین، به شما کمک می‌کنه با شرایط بهتری به حوزه بازاریابی وارد بشین:

  • بازاریابی
  • مدیریت
  • کسب و کار
  • اقتصاد
  • روانشناسی
  • ارتباطات
  • روابط عمومی
  • روزنامه نگاری

این روزها دیگه مهم نیست در کجا زندگی می‌کنین و به چه مدارس یا دانشگاه‌هایی دسترسی دارین. اگه واقعا به این حوزه علاقه‌مند هستین تعداد زیادی دوره‌های آموزشی آنلاین و حضوری وجود داره که می‌تونن در خصوص بازاریابی دیدگاه خوبی بهتون بدن.

خیلی از بازاریاب‌هایی که الان در بازار کار مشغول هستن رشته MBA رو در دانشگاه خوندن. در مقطع ارشد، این رشته بیشتر بر روی حوزه‌های انسانی کسب و کار مثل مدیریت افراد، رفتار سازمانی و رهبری تمرکز می‌کنه. علاوه بر این، رفتار مشتری، تغییرات در بازار محلی و بین المللی و رشد ترندهای دیجیتال از دیگر مواردی هستش که در این رشته پرطرفدار مورد بررسی قرار می‌گیره.

کارآموزی و همکاری در مشاغل حوزه مارکتینگ

شاید تحصیلات دانشگاهی برای بعضی از افراد میسر نباشه یا اونقدری که باید مفید نبوده باشه. اما کارآموزی چون شما رو در شرایط واقعی قرار میده همیشه مفیده و می‌تونین خیلی سریع‌تر مهارت‌های لازم رو به دست بیارین. فرصت‌های کارآموزی در حوزه بازاریابی بسیار ارزشمند هستن چرا که با کمک اونها می‌تونین حوزه‌‌هایی که علاقه دارین رو شناسایی کنین.

آیا از بخش خلاقیت در بازاریابی خوشتان می‌آید یا بیشتر به قسمت اعداد و ارقام و تحلیل اونها تمایل دارین؟ آیا تبلیغ و فروش یک محصول براتون جذابه یا ترجیح می‌دین سطح آگاهی برند رو افزایش بدین؟ دپارتمان‌های بازاریابی از اجزای مختلفی تشکیل شده و کارآموزی و فرصت‌های همکاری مشابه به شما کمک می‌کنه تا سریع‌تر متوجه بشین به کدوم پروژه‌ها و رویکردها علاقه‌مند هستین.

در نهایت، کارآموزی برای اشتغال در بازار کار امروزی یک فرصت عالیه که می‌تونه اعتبار خوبی براتون به ارمغان بیاره. هر سال هزاران فارغ التحصیل در رشته مشابه شما به دنبال کار می‌گردند و مهارت‌های آنها صرفا در حد همان واحدهای پاس شده دانشگاهی است. اما با گذراندن دوره کارآموزی، مهارت‌هایی دارید که برای استخدام در شرکت‌ها شما را به گزینه به مراتب بهتری تبدیل می‌کند. علاوه بر این، بعضی از فرصت‌های کارآموزی این امکان رو به شما میدن تا بعد از اتمام دوره در همون شرکت استخدام بشین! خیلی از موسسات آموزشی خصوصی امکان کارآموزی و معرفی به بازار کار رو به دانشجوهای خودشون ارائه میدن.

اینطوری بعد از اینکه یک دوره تخصصی در حوزه بازاریابی رو گذروندین و جزو نفرات برتر بودین، می‌تونین این شانس رو داشته باشین که در یک شرکت معتبر به عنوان کارآموز یا حتی نیروی تمام وقت استخدام بشین. برای ورود به حوزه بازاریابی نیازی نیست حتما تحصیلات دانشگاهی مرتبط رو گذرونده باشین. کافیه از دوره‌های آموزشی تخصصی که امروزه خیلی از اونها به صورت آنلاین برگزار می‌شه، استفاده کنین.

مهارت‌ها و استعداد های لازم برای موفقیت در مارکتینگ

جراحان صبر و پایداری بالایی دارن، روانشناسان شنونده‌های فوق العاده ای هستن و سرآشپزها حافظه بسیار خوبی دارن. مثل هر شغل و تخصص دیگه‌ای، یک بازاریاب حرفه‌ای هم باید مجموعه‌ای از مهارت‌ها رو داشته باشه. این مهارت‌ها می‌تونن ذاتی باشن و یا در طول زمان اونها رو به دست بیارین و تقویت کنین. در هر دو صورت، مهارت‌ها و استعدادهایی که در ادامه به اونها اشاره می‌کنیم برای اینکه در حوزه بازاریابی عملکرد خوبی داشته باشین، ضروری هستن:

– خلاقیت در مشاغل بازاریابی

چه قصد نوشتن بیزینس پلن رو داشته باشین و چه بریف کمپین تبلیغاتی جدید شرکت، اینکه بتونین با خلاقیت ایده‌های خودتون رو به متن تبدیل کنین یکی از ضروری ترین مهارت‌هایی هسته که باید در حوزه بازاریابی داشته باشین. در دنیای امروز، جلب توجه مشتریان اصلا آسون نیست. بازاریاب‌ها دائما باید به دنبال روش‌های جدیدی برای جذب مخاطب باشن و اونها رو برای خرید محصول یا خدمات ترغیب کنن. بازاریاب‌های موفق افراد خلاقی هستن.

 

– داشتن توانایی حل مساله

وقتی دستگاه‌های DVR به بازار عرضه شدن و هیچ تبلیغات درست و حسابی هم برای اونها انجام نشده بود، خیلی از بازاریاب‌ها با این چالش مواجه شدن که چطور این محصولات رو به مشتری‌ها معرفی کنن. یا در مثالی دیگه، چالش زا بودنِ تشویق کاربرها به استفاده از دستگاه‌های موبایل و قابل حمل به جای دسکتاپ رو در نظر بگیرین.

این ترندها جزو مواردی بودن که تغییرات گسترده ای رو در بازار و محصولات و خدماتی که از اون به بعد به ما فروخته شدن، ایجاد کردن. این بازاریاب‌ها بودن که باعث شدن این جا به جایی‌ها در نحوه استفاده کاربرها از محصولات اتفاق بیفته. در واقع اگه توانایی حل مساله و قدرت اونها برای پیدا کردن راه حل‌های کارآمد نبود، شاید الان خیلی از محصولات هنوز در جامعه پذیرفته نشده بودن! بازاریاب‌ها موفق توانایی حل مساله بالایی دارن.

 

– اشتیاق برای اعداد

حتی بازاریاب‌هایی که ضعیف ترین نمرات رو در ریاضیات به دست آوردن، باز هم اشتیاق بالایی نسبت به اعداد و ارقام و محاسبه نرخ بازگشت سرمایه (ROI) دارن!

اگه اینطور نباشه چطور می‌تونن به مدیران شرکت ثابت کنن تلاش‌های بازاریابی و تبلیغاتی اونها ثمربخش بوده؟! بازاریاب‌ها با انبوهی از تعاملات در شبکه‌های اجتماعی مختلف مثل اینستاگرام، ایکس (یوتیوب)، توییتر و غیره سر و کار دارن و دائما باید بازدهی کمپین‌ها و روش‌های استفاده شده رو به صورت عددی با همدیگه مقایسه کنن. در واقع بازاریاب‌ها با اعداد و ارقام زندگی می کنن و برای اینکه بتونن کارشون رو با ارزش نشون بدن، به مهارت‌های تحلیلی نیاز دارن.

 

– کنجکاوی

تغییرات در سرزمین بازاریابی همیشگی هستن و کسب و کارها ممکنه هر روز با فرصت‌های جدیدی برای معرفی محصولات مواجه بشن. اما بازاریاب‌ها اگه هر روز از خودشون این سوال رو نپرسن که «چی می شد اگه…» چطور می‌تونن این فرصت ها رو قبل از اینکه دیر بشه شناسایی کنن؟

بازاریاب‌های موفق همیشه کنجکاو هستن و در طول زندگیشون، تشنگی اونها برای یادگیری مطالب جدید کم نمی‌شه! حالا که با نیازمندی‌های مهم برای ورود به حوزه بازاریابی آشنا شدین، اجازه بدین به بازار کار بازاریاب‌ها نگاهی بیندازیم. تعداد افرادی که به دنبال ورود به این حوزه شغلی هستن چقدره و چه شرکت‌هایی معمولا به دنبال جذب بازاریاب هستن؟ آیا جایی برای رشد و نوآوری در این حوزه وجود داره؟

بازار کار مشاغل بازاریابی

براساس گزارش وب‌ سایت مانستر، انتظار میره از سال 2018 تا 2028 رشد 8 درصدی رو در مشاغل بازاریابی شاهد باشیم. این نرخ نسبت به هر شغل دیگه ای بالاتره و به نظر نمی‌رسه به این زودی روند کاهشی به خودش بگیره! بازاریابی و کمپین‌های تبلیغاتی برای هر شرکتی ضروری هستن و فرقی نداره در چه صنعتی فعالیت می‌کنن. بدون شک هر سازمانی به دنیال اینه که سهم خودش از بازار رو حفظ کنه و اون رو افزایش بده.

به همین دلیل، مشاغل بازاریابی تقریبا در هر سازمانی مورد نیاز هستش و از استارتاپ‌ها و کسب و کارهای کوچک گرفته تا شرکت های بزرگ چند ملیتی و سازمان‌های غیرانتفاعی، به متخصص‌های بازاریابی نیاز دارن. اما در بعضی از شهرها به دلیل اینکه جمعیت بیشتری ساکن هستش و یا شرکت های بیشتری فعالیت می‌کنن، فرصت های شغلی بیشتری برای بازاریاب‌ها وجود داره.

بازار کار امروز برای متخصصان بازاریابی بسیار گسترده و پررونق هستش. اما تا حالا از خودتون پرسیدین که فرصت‌های شغلی موجود برای یک بازاریاب چه موارد هستن؟ در ادامه چند حوزه و مسیر شغلی مهم در بازاریابی رو توضیح میدیم.

بازاریابی و مشاغل مختلف

هر دپارتمانی از بازاریابی دارای سمَت های شغلی، پروژه و اهداف متنوعی هستش. تفاوت بین این نقش ها می‌تونه خیلی جزئی یا گسترده باشه. همه چیز به شیوه انجام کار، محصول یا خدماتی که تبلیغ میشه و مخاطبین هدف بستگی داره.

مشاغل حوزه دیجیتال مارکتینگ

بازاریابی دیجیتال یا دیجیتال مارکتینگ به بازاریابی از طریق کانال‌های دیجیتال مثل موتورهای جستجو، وب سایت‌ها، ایمیل و اپلیکیشن‌های موبایل اشاره می‌کنه. در 30 سال گذشته، پیدایش اینترنت، گوشی‌های هوشمند و ابر داده (Big Data) شیوه هایی که شرکت‌ها محصولات و خدماتشون رو بازاریابی و تبلیغ می‌کردن رو به طور کامل تغییر داده. در نتیجه ی این تغییرات گسترده، مشاغل بازاریابی جدیدی هم ایجاد شدن.

  • بهینه سازی موتور جستجو (SEO)
  • متخصص بازاریابی و موتور جستجو (SEM)
  • بازاریاب ایمیلی (Email Marketer)
  • بازاریاب رشد (Growth Marketer)
  • بازاریاب محتوا (Content Marketer)
  • طراح گرافیک (Graphic Designer)
  • بازاریاب شبکه اجتماعی (Social Media Marketer)
  • متخصص بهینه سازی نرخ تبدیل (CRO)
  • بازاریابی محصول (Product Marketing)
  • بازاریابی برند (Brand Marketing)
  • بازاریابی رویداد (Event Marketing)
  • تحلیل گر بازاریابی (Marketing Analysis)

 

+ بهینه سازی موتور جستجو (SEO) و متخصص بازاریابی موتور جستجو (SEM)

بهینه سازی موتور جستجو اساسا به بهینه سازی محتوای وب برای ایندکس یا ثبت شدن بهتر در موتورهای جستجو اشاره داره. بدین ترتیب مخاطب هدف به راحتی می‌تونه محتوای شما رو پیدا کنه. بازاریابی موتور جستجو در واقع همون فضای تبلیغاتی غیررایگان در موتورهای جستجو هستش که به وب سایت ها یا شرکت ها اجازه میده کسب و کار خودشون رو تبلیغ کنن. SEO و SEM ترندهای در حال تغییر آنها جزو بخش های تاثیرگذار در فرایند بازاریابی هستند که اکثر شرکت ها به دنبال جذب افراد متخصص در این دو حوزه هستن. مسئولیت یک متخصص SEO شامل بهبود رنک یا رتبه یک وب سایت در صفحه نتایج موتور جستجو (SERP)، انجام تحقیق کلمه کلیدی، ارائه توصیه‌هایی برای بهبود سئو تکنیکال و طراحی ساختار سایت و در نهایت زیرنظر گرفتن عملکرد سایت و کلمه کلیدی انتخابی می‌شه. مسئولیت یک متخصص SEM شامل بهره گیری از موتورهای جستجو اصلی مثل گوگل و بینگ برای افزایش بازدیدهای وب سایت، نرخ تبدیل و کسب درآمد بیشتر از طریق تبلیغات پولی می‌شه. مهارت‌ها و صلاحیت‌هایی که متخصصین SEO و SEM لازمه داشته باشن شامل تجربه تفسیر و استفاده از تحلیل‌ها، توانایی مدیریت و تخصصی بودجه بازاریابی، توانایی خواندن و استفاده از تحلیل‌های وب سایت و موتورهای جستجو، تخصص در گوگل ادوردز، گوگل آنالیتیکس و آشنایی با اخبار و ترندهای جدید حوزه موتورهای جستجو میشه. متخصصین SEO و SEM در خارج از کشور به ترتیب سالیانه بین 34 تا 64 هزار دلار و 36 تا 67 هزار دلار حقوق دریافت می کنن.

 

+ بازاریاب ایمیلی (Email Marketer)

ایمیل به عنوان یکی از روش های بازاریابی ممکنه کمی قدیمی به نظر برسه، اما هنوز هم تاثیر زیادی در جذب مخاطب داره. بازاریابی ایمیلی یا ایمیل مارکتینگ با استفاده از یک کانال و ایمیل های متنی و تبلیغات دیجیتالی، سعی می کنه به مشتریان فعلی و بالقوه دسترسی پیدا کنه. مسئولیت یک ایمیل مارکتر شامل آماده سازی ایمیل هایی جذاب با پتانسیل تعامل بالا، افزایش درآمد و فروش از طریق بازاریابی دیجیتال، ایجاد لیست های ایمیل و افزایش مشترکین خبرنامه و خواندن و تحلیل اطلاعات برای بهینه سازی تبلیغات و افزایش شانس باز کردن ایمیل‌ها از سوی کاربران میشه. تخصص در برنامه‌های بازاریابی ایمیلی و ردیابی کمپین‌های مبتنی بر اون، مهارت های ارتباطی و طراحی خلاقانه، آشنایی با HTML، تحلیل و تفسیر اطلاعات جزو مهارت‌ها و صلاحیت‌هایی هستن که هر ایمیل مارکتری باید داشته باشه. میزان حقوق سالیانه یک ایمیل مارکتر بین 40 تا 69 هزار دلار است.

 

+ بازاریاب رشد (Growth Marketer)

بازاریابی رشد که اکثرا اون رو با عنوان هک رشد میشناسن، واژه نسبتا جدیدی هستش و به نوعی بازاریابی اشاره می‌کنه که تمام بخش‌های قیف بازاریابی (و نه فقط بخش هایی بالایی) رو هدف می‌گیره. بازاریابی رشد بر اساس این واقعیت به وجود اومده که نگهداری مشتری یکی از عوامل اصلی برای رشد کسب و کار هستش و به همین دلیل، هم به راضی نگه داشتن مشتری های فعلی اولویت میده و هم جذب مشتری‌های جدید. بازاریاب‌های رشد همزمان با چند رسانه و تیم همکاری می‌کنن. تیم های SEO و SEM، شبکه‌های اجتماعی، روابط عمومی یا PR و ایمیل از جمله این موارد هستن. محدوده فعالیت در حوزه هک رشد گسترده هستش و می تونه شامل تست های A/B برای بهینه سازی نرخ تبدیل در سراسر قیف بازاریابی، تولید محتوا و طراحی تجربه کاربری یا UX باشه. مهارت‌ها و صلاحیت هایی که این افراد نیاز دارن شامل نوآوری و ذهن خلاق، مهارت‌های حل مساله به صورت کمی و کیفی، آشنایی خوب با سیستم‌های مختلف دیجیتال مارکتینگ و داشتن تجربه در تفسیر و استفاده از اطلاعات میشه. حقوق سالیانه یک بازاریاب هک رشد بین 46 تا 146 هزار دلار هستش.

 

+ بازاریاب محتوا (Content Marketer)

محتوایی مانند بلاگ، کتاب‌های الکترونیکی، توضیحات محصول یا White Paper، مقالات آموزشی و راهنما، اجزای حیاتی و بسیار مهمی از یک استراتژی بازاریابی درون گرا هستن. بازاریاب‌های محتوا افرادی هستن که این محتواها رو تولید می‌کنن. بازاریابی محتوایی از طریق محتوای بلندمدت، وب سایت ها، بلاگ‌ها و حتی محتوای صوتی و تصویری، بازاریابی رو انجام میده. مسئولیت یک بازاریاب محتوا شامل مشخص و اجرا کردن استراتژی تولید محتوا و انتشار اون، ردیابی میزان تاثیرگذاری استراتژی محتوا و مدیریت تیمی از نویسندگان، طراحان و استراتژیست‌ها میشه. مهارت‌های قوی نویسندگی و ویراستاری، تخصص در تولید محتوا و ابزارهای مدیریتی، مدیریت پروژه و تجربه در افزایش مخاطبین آنلاین از جمله مهارت‌ها و صلاحیت‌هایی هستن که بازاریاب های محتوا باید برخوردار باشن. بازاریاب های محتوا سالیانه بین 36 تا 81 دلار حقوق دریافت می‌کنند.

 

+ طراح گرافیک (Graphic Designer)

طراحی گرافیک یکی از زیرمجموعه‌های بازاریابی محتوا است که بر روی جذابیت‌های بصری وب و محتوای چاپی تمرکز دارد. طراحان گرافیک معمولا بر روی طراحی وب سایت، طراحی تبلیغات و هر گرافیک و تصویری مورد نیازِ کمپین‌های بازاریابی و تبلیغاتی کار می‌کنن. مسئولیت‌های یک طراح گرافیک شامل طراحی انواع المان‌های بصری مورد استفاده در بازاریابی و کمپین‌ها می شود.

این المان‌ها می‌تواند در انواع فرم‌ها و به دو صورت چاپی یا دیجیتال آماده بشن. بعضی از طراحان گرافیک روی ساخت هویت بصری برند و نحوه ارتباط بصری شرکت با مشتریان کار می‌کنن. اینطوری شرکت‌ها می‌تونن پیام و شعار کلی خودشون رو به شکل بهتری ارائه بدن. مهارت‌ها و صلاحیت های لازم برای یک طراح گرافیک شامل تسلط در نرم افزارهای طراحی گرافیک مثل فتوشاپ، ایلوستریتور و ایندیزاین، آشنایی با المان‌های طراحی، مهارت‌های ارتباط کلامی و تصویری عالی و تجربه طراحی هنرهای بصری با مضامین تبلیغاتی و بازاریابی می‌شه. حقوق سالیانه یک طراح گرافیک بین 33 تا 63 هزار دلار است.

 

تو سال 2024 فروش خوب کافی نیست، باید عالی باشید.
 
 
  • کاربری آسان
  • پشتیبانی قدرتمند

+ بازاریاب شبکه اجتماعی (Social Media Marketer)

بازاریابی شبکه اجتماعی یکی دیگه از مسیرهای جدید بازاریابی به حساب میاد که متخصصین و افراد خبره خودش رو نیاز داره. بازاریابی شبکه اجتماعی با بهره گیری از پلتفرم‌هایی مثل فیسبوک، توییتر و اینستاگرام یک شرکت و محصولات و خدماتش رو تبلیغ می کنه و از اون مهم تر، با مخاطبین هدف به شکل جدید و بهتری تعامل برقرار می‌کنه. مدیریت حضور اجتماعی یک برند یا شرکت، نظارت روی نرخ تبدیل آنلاین، سامان دهی خدمات مشتری از طریق شبکه اجتماعی، تولید محتوا برای کانال های مختلف شبکه اجتماعی و به روز بودن نسبت به اخبار و ترندهای جدید شبکه اجتماعی از جمله مسئولیت های یک بازاریاب شبکه اجتماعی محسوب میشن. مهارت ها و صلاحیت هایی که یک بازاریاب شبکه اجتماعی لازمه داشته باشه شامل مهارت های ارتباطی کلامی و دیجیتالی عالی، رویکرد خلاقانه و نوآورانه نسبت به دیجیتال مارکتینگ، تخصص در کانال های شبکه اجتماعی و تجربه در روابط عمومی یا مدیریت برند عمومی میشه. حقوق سالیانه یک بازاریاب شبکه اجتماعی بین 35 تا 81 هزار دلار هستش.

 

+ متخصص بهینه سازی نرخ تبدیل (CRO)

هدف اصلی بازاریابی محتوا اینه با استفاده از محتوا به کاربرها آموزش داده بشه، توجه اونها جلب بشه و در نهایت خوانندگان به مشتری تبدیل بشن. اما محتوا همیشه به خودی خود این کار رو انجام نمیده. اینجاست که متخصصین CRO وارد عمل می‌شن. متخصصین بهینه سازی نرخ تبدیل یا CRO بر روی بهینه سازی وب سایت‌ها، جریان کاربر و محتواهای پیشنهادی کار می‌کنن تا بالاترین نرخ تبدیل رو به دست بیارن. این تبدیل می‌تونه باعث فروش، حفظ سهمِ بازار و یا به دست آوردن یک مشترک جدید در سرویس خبرنامه بشه. مسئولیت‌های یک بازاریاب CRO می‌تونه شامل تولید محتوای اثربخش، اندازه گیری نحوه تعامل بازدیدکنندگان و خوانندگان با محتوای منتشر شده و استفاده از این اطلاعات برای بهبود عملکرد کلی بشه. یک متخصص بهینه سازی نرخ تبدیل باید در زمینه نظارت و تولید محتوای دیجیتال تجربه داشته باشه، توانایی انجام تست A/B و اندازه گیری میزان تاثیر محتوا رو داشته باشه. تسلط به پلتفرم های محتوایی آنلاین و ابزارهای تحلیلی مهارت های دیگه ای هستن که بهتره یک متخصص CRO از اونها بهره ببره. متخصصین CRO به طور متوسط سالیانه بین 32 تا 132 هزار دلاری حقوق دریافت می‌کنن.

 

+ بازاریابی محصول (Product Marketing)

بازاریابی محصول بر روی لحن و اینکه یک محصول یا خدمات شرکت چطور، کجا، چه زمانی و چرا باید تبلیغ بشه تمرکز داره. بازاریاب‌های محصول معمولا روی یک محصول یا سری محصول (لاین) تمرکز می‌کنن و به عنوان مبلغ و استراتژیست ارشد برای اون محصول شناخته می‌شن. مسئولیت‌های یک بازاریاب محصول شامل تعیین پیام کلی و موقعیت محصول، ترسیم نقشه سفر مشتری و همکاری با تولیدکننده های محصول، طراحان و سایر بازاریاب ها میشه. یک بازاریاب محصول برای اینکه در کار خودش موفق باشه بهتره این مهارت ها و صلاحیت ها رو داشته باشه؛ مهارت‌های ارتباطی کلامی و نوشتاری عالی، روحیه همکاری تیمی، تجربه تعیین استراتژی و تحلیل کمپین های بازاریابی و مهارت های هوش رقابتی. یک بازاریاب محصول سالیانه بین 58 تا 129 هزار دلار درآمد داره.

 

+ بازاریابی برند (Brand Marketing)

در اقتصاد دنیای امروز، برند یا نام تجاری یک شرکت در نحوه خرید مشتری ها نقش مهمی داره. در واقع، 59 درصد از خریداران ترجیح میدن محصولات یا خدمات مورد نظر خودشون رو از برندهایی که میشناسن تهیه کنن و 21 درصد محصولات رو فقط به این دلیل میخرن که یک برند خاص رو دوست دارن! این رفتار مشتری ها باعث شده تا به مرور زمان مسیرهای شغلی جدیدی در مدیریت برند و روابط عمومی ایجاد بشه.

مسئولیت های یک مدیر روابط عمومی (PR) یا بازاریاب برند شامل ایجاد و حفظ تصویر عمومی یک شرکت، همکاری با سایر تیم ها برای اطمینان از یکنواختی محتوا و پیام کلی برند و طراحی کمپین‌هایی برای بهبود آگاهی برند میشه. مهارت‌ها و صلاحیت‌هایی که یک مدیر PR یا بازاریاب برند باید داشته باشه شامل مهارت‌های ارتباطی نوشتاری و کلامی عالی، تجربه در مدیریت برند و بحران، تسلط به بازاریابی ایمیلی و شبکه اجتماعی و توانایی مدیریت پروژه ها و افراد میشه. مدیران روابط عمومی به طور متوسط سالیانه بین 44 تا 98 هزار دلار و بازاریاب های برند هم بین 49 تا 107 هزار دلار حقوق دریافت می‌کنن.

 

+ بازاریابی رویداد (Event Marketing)

رویدادهای برگزار شده تحت مدیریت شرکت یکی از روش‌های محبوب برای ایجاد تعامل با مشتریان فعلی و مشتریان بالقوه و سرگرم کردن اونها محسوب میشه. رویدادها باعث می‌شن تا جامعه مشتریان شما دور هم جمع بشن، مشتریانتون به وجد بیان و احساس ارزشمندی داشته باشن و نام تجاری شرکت چهره ای دوستانه ای به خودش بگیره. این روش مخصوصا برای بازاریاب های B2B خیلی مفیده. به همین دلیل، خیلی از شرکت‌های بزرگ به بازاریاب های رویداد نیاز دارن.

سازمان دهی و تبلیغ رویدادها، تولید پیام های برند، طراحی و سازمان دهی کمپین‌های بازاریابی، برقراری ارتباط با مخاطبین برند و مدیریت تیمی از بازاریاب‌ها از جمله مسئولیت‌هایی هستن که یک بازاریاب یا مدیر رویداد برعهده می‌گیره. مهارت‌ها و صلاحیت‌هایی که برای تبدیل شدن به یک بازاریاب یا مدیر رویداد قوی نیاز دارین شامل مهارت‌های ارتباطی دیجیتال و نوشتاری عالی، تمایل به کار تحت فشار و دِدلاین‌های فشرده و مهارت‌های مذاکره و سازمانی در سطح بالا می‌شه. حقوق سالیانه یک بازاریاب رویداد به طور متوسط بین 37 تا 77 هزار دلار هستش.

 

+ تحلیل گر بازاریابی (Marketing Analysis)

در دنیای بازاریابی، اعداد پادشاه هستن! هیچ عامل دیگه ای اونقدر قدرت نداره که بتونه کمپین‌ها رو به جلو ببره، بودجه ها رو تغییر بده، نیروها رو استخدام یا اخرج کنه و یا سرمایه گذاران رو به سمت شرکت جذب کنه. تحلیل گر بازاریابی یک سمَت منحصر به فرد هستش. اگرچه اکثر شرکت‌های تحلیل گرهای داخلی رو استخدام می‌کنن، اما مشاورین و آژانس های جانبی یا ثالث هم وجود دارن که به کسب و کارها کمک می‌کنن داده های موجود رو تفسیر و از اونها استفاده کنن.

مهم نیست دانشمندان داده یا به طور خاص تحلیل گران بازاریابی، برای چه کسانی کار می‌کنن، هدف اصلی اونها خواندن و تفسیر داده های دیجیتالیه تا به این ترتیب بتونن به کسب و کارها و دپارتمان های فعال در حوزه مارکتینگ کمک کنن تصمیمات تجاری بهتری بگیرن. مسئولیت های یک تحلیل گر بازاریابی می تونه شامل استفاده از داده برای بهبود تاثیر کمپین، تخصیص بودجه ها، تعیین نحوه طراحی و بهینه سازی وب سایت، تعیین قیمت محصولات و خدمات و تعداد زیادی وظیفه ی دیگه باشه! تحلیل گرا همچنین فرصت‌ها و ابتکارات جدید رو شناسایی می‌کنن و اگه لازم باشه شاخص‌ها، بنچمارک‌ها و استانداردهای جدیدی رو برای اندازه گیری عملکرد شرکت در آینده توسعه میدن.

مهارت‌ها و صلاحیت هایی لازم برای تبدیل شدن به یک تحلیل گر بازاریابی موفق شامل توانایی مدیریت و تحلیل داده، تسلط به نرم افزارهایی مثل اکسل، SPSS و SAAS و همچنین آشنایی و تجربه کافی نسبت به ترندهای جدید در حوزه ابر داده (Big Data) میشه.

متوسط حقوق سالیانه یک تحلیل گر بازاریابی بین 40 تا 79 هزار دلار هستش. همون طور که دیدین واقعا محدودیتی در مشاغل بازاریابی وجود نداره و با توجه به مهارت‌ها و علاقه‌ای که دارین می‌تونین به حوزه‌های مختلفی وارد بشین. اما نکته مهم اینه که بازار کار مشاغل بازاریابی فوق العاده رقابتی هستش!

با توجه به سرعت تغییر ترندها و تغییرات همیشگی در رفتار مشتری‌ها، بازاریاب‌ها باید در حوزه خودشون سطح بالایی از مهارت‌ها رو ارائه بدن و برای پیشرفت اشتیاق خوبی داشته باشن. در ادامه به شما می‌‌گوییم چطور می توان یک شغل در حوزه بازاریابی رو پیدا کنید، درخواست بدین و در نهایت اون رو به دست بیارین.

چطور یک شغل در حوزه مشاغل بازاریابی به دست بیاریم؟

به دست آوردن یک شغل در حوزه بازاریابی ممکنه پیچیده باشه اما غیرممکن نیست! چند نکته وجود داره که با رعایت اونها هنگام درخواست استخدام می‌تونین بهترین نسخه از خودتون رو نشون بدین و شانس پذیرش رو بالا ببرین.

 

– به دنبال چه حوزه کاری هستین

قبل از اینکه برای به دست آوردن یک شغل درخواست بدین، اول مشخص کنین واقعا چه نوع شغل بازاریابی رو می‌خواین. همون طوری که در بالا اشاره کردیم، فرصت‌های شغلی مختلفی در حوزه بازاریابی وجود داره و در این مقاله فقط به چند مورد از اونها اشاره شد! قبل از اینکه برای استخدام درخواست بدین، یک لطفی به خودتون (و احتمالا همکاران آینده تون) بکنین و با کمی شخصیت شناسی و مطالعه مجدد مشاغلی که در این مقاله معرفی شدن، ببینین نسبت به کدوم حوزه کشش بیشتری دارین.

ببینین کدوم بخش از بازاریابی بیشترین تاثیر رو روی زندگی روزمره شما میذاره و کدوم بخش‌ها برای شما فوق العاده جذابه. آیا به سمت بخش‌های خلاقانه بازاریابی کشش دارین و یا تحلیل اعداد و ارقام رو بیشتر دوست دارین؟ هر دو سمت نقش مهمی در بازاریابی ایفا می‌کنن اما مشاغلی که در اونها وجود داره با همدیگه متفاوت هستن.

از علایقی که دوست دارین در سمَت شغلی خودتون وجود داشته باشه یک لیست تهیه کنین. مثلا لیست زیر رو ببینین:

  • بهینه سازی موتور جستجو
  • متخصص بازاریابی و (SEO)
  • موتور جستجو (SEM)
  • بازاریاب ایمیلی (Email Marketer)
  • بازاریاب رشد (Growth Marketer)
  • بازاریاب محتوا (Content Marketer)
  • طراح گرافیک (Graphic Designer)
  • بازاریاب شبکه اجتماعی (Social Media Marketer)
  • متخصص بهینه سازی نرخ تبدیل (CRO)
  • بازاریابی محصول (Product Marketing)
  • بازاریابی برند (Brand Marketing)
  • بازاریابی رویداد (Event Marketing)
  • تحلیل گر بازاریابی (Marketing Analysis)

مشخص کنین کدوم مشاغل بازاریابی نظرتون رو جلب می‌کنه. اینطوری خیلی راحت تر می‌تونین به دنبال فرصت‌های شغلی بگردین و با توجه به علایق و مهارت‌هایی که دارین، مناسب ترین سمَت‌های شغلی رو به دست بیارین.

 

– پیدا کردن مشاغل بازاریابی که با علایق شما همخوانی دارند

دیگه لازم نیست برای پیدا کردن شغل مورد علاقه تون هر روز روزنامه بخرین! به لطف وب سایت‌های کاریابی و کانال‌های مختلفی که در شبکه‌های اجتماعی مثل تلگرام و اینستاگرام وجود داره، خیلی راحت می تونین شغل مورد نظرتون رو پیدا کنین. معمولا وب سایت‌هایی که در این زمینه فعالیت دارن امکان فیلتر کردن اطلاعاتی مثل میزان حقوق، مکان شرکت، نوع همکاری (تمام وقت، کارآموزی، پاره وقت و …) و حوزه شغلی رو در دسترس کاربر قرار میدن.

اینطوری خیلی سریع می‌تونین دقیقا در همون محدوده ای که تعیین کردین جستجو برای شغل مناسب رو انجام بدین. با ورود به صفحه هر کدوم از آگهی‌های شغلی می‌تونین مهارت‌ها و انتظاراتی که از شما میره رو با جزئیات ببینین. علاوه بر این، در این صفحات می‌تونین فرصت‌های شغلی مشابه رو هم مشاهده کنین و حتی با حوزه‌های مختلفی که به کار شما ارتباط داره آشنا بشین.

روش دیگه اینه که مستقیما به وب سایت شرکتی که میشناسین یا به شما توصیه شما مراجعه کنین و فرم‌های استخدام رو به صورت کاملا آنلاین پر کنین. اگه تو شبکه اجتماعی لینکدین حساب کاربری دارین، می تونین از اونجا هم درخواست کار بدین و اگه فعال باشین و مهارت‌هاتون رو به خوبی مشخص کرده باشین، ممکنه از سمت شرکت‌های مختلف دعوت به کار بشین. برای جستجوی بهتر سعی کنین تا جایی که میشه یک دسته بندی شغلی رو به طور کامل بررسی کنین و از جستجوی واژه ای مثل «تولیدکننده محتوا» یا امثال اونها استفاده نکنین. هر شرکتی ممکنه در آگهی استخدامش از عبارت های متفاوتی استفاده کرده باشه و اینطوری شانس خودتون رو کم می‌کنین!

 

– مطالعه توضیحات مشاغل بازاریابی

در صفحه آگهی استخدام برای یک شغل می‌تونین تمامی مواردی که در خصوص اون شغل دوست دارین رو پیدا کنین. اینطوری خیلی راحت تر می‌تونین فرصت‌های شغلی رو با همدیگه مقایسه کنین و متناسب بودن نیازمندی‌های شغل با توانایی شما شانس استخدامتون رو بالاتر می‌بره.

 

– خودتون رو تبلیغ کنین!

خوبه بدونین که به عنوان یک بازاریاب باید اول بتونین خودتون رو تبلیغ کنین! در واقع گاهی اوقات این توانایی برای بعضی از شرکت‌ها حتی از رزومه کاری یا مهارت‌هایی که دارین هم مهم تره. در شبکه‌های اجتماعی حضور فعالی داشته باشین. اطلاعات حساب‌های کاربری لینکدین، اینستاگرام، توییتر یا هر شبکه اجتماعی دیگه ای که در اون حضور دارین رو بروزرسانی کنین. دقت کنین که این اطلاعات باید در تمام شبکه ها یکسان و یکنواخت باشن.

اسم خودتون رو گوگل کنین و مطمئن بشین تمام نتایجی که نمایش داده میشه مثبت و تاثیرگذار هستن. علاوه بر این، بسته به شغلی که قراره واردش بشین، ایجاد یک پورتفولیو و نمونه کاری از سوابق بازاریابی می‌تونه خیلی موثر باشه. مثلا اگه قراره در زمینه بازاریابی شبکه اجتماعی فعالیت کنین، چندتا از پست‌ها و استوری‌هایی که کار کردین رو به کارفرما نشون بدین. اگه قراره سمَت روابط عمومی رو به دست بیارین، از همین الان مشخص کنین قراره در جلسه مصاحبه چطور صحبت و چه مسیری رو دنبال کنین. اگه این نکات رو رعایت کنین این شانس رو دارین تا از رقبای خودتون پیشی بگیرین.

 

انتخاب یک نرم افزار CRM خوب از هر تصمیمی مهم تره، درنگ نکنید!

منابع مفید برای مشاغل بازاریابی

برای اینکه به یک بازاریاب قوی تبدیل بشین لازم نیست همه چیز رو خودتون تجربه کنین! منابع زیادی وجود دارن که به شما کمک می‌کنن درک بهتری نسبت به اجزای مختلف مشاغل بازاریابی پیدا کنین و مهارت‌های خودتون رو بهبود بدین. در این بخش به چند مورد از معتبرترین منابع اشاره کردیم و مطالعه اونها در هر سطحی از بازاریابی که باشید، می تونه مفید باشه. بعضی از این منابع دوره‌های رایگان برگزار می‌کنن و در انتها از شما آزمون می‌‌گیرن. اگه بتونین این آزمون‌ها رو با موفقیت پاس کنین و گواهینامه ها رو دریافت کنین، رزومه کاریتون غنی تر میشه و شانس استخدامتون بالاتر می‌ره.

 

سخن پایانی

بازاریابی یک دارای ارزشمند برای هر شرکتی هستش. به همین دلیل، رونقِ مشاغل بازاریابی به این زودی کم نمیشه اما این حوزه روز به روز داره رقابتی تر و پیچیده تر میشه و فقط افرادی به موفقیت می‌رسن که مهارت‌های خودشون رو ارتقا داده باشن. هجوم ترندهای دیجیتال و حوزه‌های مختلفی که وجود داره، شما دیگه نمی تونین بگین من یک بازاریاب هستیم! برای ورود به حوزه بازاریابی باید دقیقا مشخص کنین به کدوم حوزه میخواین وارد بشین و مهارت‌ها و صلاحیت‌های ضروری اون حوزه رو کسب یا تقویت کنین. خوشبختانه بازاریابی همچنان یکی از پویاترین و متنوع ترین زمینه‌های شغلی محسوب میشه. چه آدم خلاقی باشین و چه قدرت تحلیل بالایی داشته باشین، حوزه‌های مختلفی برای شما وجود داره.

سوالات متداول

  • مشاغل بازاریابی شامل چه حوزه هایی میشه؟

    بازاریابی خیلی گسترده هستش و حوزه‌های مختلفی مثل بازاریابی شبکه‌های اجتماعی، بازاریابی موتورهای جستجو، بازاریابی ایمیلی، بازاریابی برند، بهینه سازی نرخ تبدیل و بسیاری دیگه رو شامل میشه.

  • برای ورود به شغل بازاریابی چه مهارت هایی لازمه؟

    حوزه‌های مختلفی وجود داره و برای موفقیت در هر کدوم به مهارت‌های متفاوتی نیاز دارین. اما به طور کلی مهارت حل مساله، خلاقیت، روحیه کار تیمی و توانایی تحلیل و تفسیر اعداد جزو نیازمندی‌هایی هستن که هر بازاریابی بهتره داشته باشه.

  • چطور مهارت های لازم رو به دست بیارم؟

    با تحصیل در رشته‌های مدیریت، MBA و هر رشته دیگه‌ای که با بازاریابی مرتب هستش مثل روانشناسی یا روزنامه نگاری می‌تونین دانش اولیه رو به دست بیارین. دوره‌های تخصصی آنلاین یا حضوری که موسسه های خصوصی برگزار می کنن قدم بعدی برای به دست آوردن مهارت‌های لازمه.

  • بازار کار مشاغل بازاریابی چطوره؟

    متنوع بودن حوزه‌های کاری در مشاغل بازاریابی باعث شده تا بازار کار خیلی خوبی داشته باشه. البته بهتره بدونین که این بازار کار جدیدا خیلی رقابتی شده و برای اینکه بتونین به سطوح بالا برسید، باید مهارت‌هاتون رو ارتقا بدین.

  • چطور در حوزه بازاریابی کار پیدا کنیم؟

    سایت‌های کاریابی، وب سایت رسمی شرکت‌ها و شبکه های اجتماعی مختلف مثل لینکدین، توییتر و تلگرام از جمله جاهایی هستن که خیلی راحت می تونین شغل مورد علاقه تون رو پیدا کنین.



:: بازدید از این مطلب : 25
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

بازاریابی و تعریف مدیریت بازاریابی

امروزه واژه، بازاريابي را بسیار شنیده ایم، و شاید بارها و بارها در دنیای کسب و کار، به عنوان شغل بازاريابي، کسانی را دیده ایم که مشغول به این حرفه هستند.

امروزه گوش هایمان واژه، بازاريابي ( یک نوع بازاریابی را می توان بازاریابی یا تبلیغات آنلاین دانست. مانند تبلیغات در اینستاگرام ) را بسیار شنیده است، و شاید بارها و بارها در دنیای کسب و کار، به عنوان شغل بازاريابي (Marketing)، کسانی را دیده ایم که مشغول به این حرفه هستند.

حال میخواهیم بدانیم بازاريابي چه تعریفی دارد و با این واژه آشنا شویم و بدانیم چگونه حرفه ای است ، آیا فقط میتوان به عنوان یک حرفه از آن یاد کرد و یا در جامعه کنونی کاربرد های دیگری نیز دارد و بدانیم که در جهان امروز ما چه نقشهایی را ایفا میکند.

بازاريابي چیست؟

بازاريابي، تلاش میکند به ارتباط بین کالا و خدمات و مشتری، بازاریابی یک هنر است که امروزه به شکوفا کردن کسب و کارها بسیار اثر میگذارد. واژه بازاريابي را به صورت کامل می توان، تهیه کردن محصولات و  خدمات برای برطرف کردن نیاز مشتریان بازگو کرد. و در واقع بازاريابي درک متقابل بین مشتری و محصولات فروشندگان برای رفع نیاز مشتری و ایجاد سود برای شرکت های فروشنده است.

ومیشود اینطور بیان کرد که بازاريابي یک نوآوری است، که میان فعالیت های یک شرکت و احتیاجات مشتریان هماهنگی و تعادل برقرار میکند. بازاريابي روشی است که یک بازار را هدفمند و در مسیر کسب درآمد برای فروشندگان که ارائه دهنده کالا و خدمات هستند، برای رفع نیاز مشتریان ایجاد تعادل میکند. سرجیو زیمن،  نویسنده کتاب پایان عصر بازاریابی  سنتی است، بازاريابي را اینگونه بیان می کند:

 بازاريابي داشتن هدف و برنامه برای تبلیغات موفق و خیلی چیز های موثر زیادی است برای جذب افراد یک جامعه، به خرید یک کالا بازاريابي کمک می کند به افراد در انتخاب بهتر برای خرید محصول خود و در واقع بازاريابي مهره ای است بین اتصال فروشنده و مشتری که نقش جالبی را بازی می کند و برای حفظ این ارتباط می کوشد تا دوام و ماندگاری بیشتری داشته باشد.

 نکته قابل توجهی که در مورد بازاريابي می توان در نظر گرفت علاقه ای است که در مشتریان برای جذب خرید محصولات ایجاد می کند و رضایتی که در این بین برای مشتریان ایجاد می کند در ذهن افراد می ماند و باعث می شود که محصول جایگاه خاصی را در بین مخاطبین خاص خود داشته باشد. بازاريابي می تواند نقش شادی در بین افراد که در واقع مصرف کننده ها و یا مشتریان هستند ایفا کند چون آن ها را به خواسته های خود در امر خرید یک محصول مناسب هدایت کرده است.

تحقیق در مورد بازاریابی:

می خواهیم تحقیق کوچکی در مورد بازاريابي داشته باشیم ، بشر از زمانی که پا به حیات می گذارد و تا لحظه آخر، دست از حرکت نمی کشد و تلاش می کند برای گذراندن روزگار خود و هرکسی به نوبه خود در تلاش برای رسیدن به اهداف خود در هر مسیری هستند. و باید بدانیم، چیزی که میان افراد باعث می شود از تلاش دست نکشند و به فعالیتهای خود ادامه بدهند و به این فعالیت هدف بدهند که در مسیر رسیدن به آرزو هایشان ثابت قدم باشند ، و میتوان گفت وجه مشترکی است ، (نیاز) برای همه است.

انسان در جامعه کنونی بیش از هروقت دیگری با نبود منبع روبرو است و می کوشد تا با کمک کمترین امکانات موجود اندکی از نیازهای تمام نشدنی خود را برآورده سازد. بازاريابي این مهارت را در خود دارد که کمبود ها را بشناسد و از طریق هماهنگی و ایجاد ارتباط برای رفع نیاز ها مدیریت داشته باشد.

عبارت بازاريابي ، تلاش برای هدفمند کردن روشی است برای ارایه محصولات و خدمات و جذب مشتریان زیاد و ماندگار، که تلاش میکند در جهت جذب مشتری بیشتر، برای ارائه کیفیت مطلوب محصولات به طور ارزنده و فروش کالا به طور مداوم و تعداد بالا به طوری که شرکت درآمد بیشتری را کسب کند و باعث برندسازی محصولاتش شود.

بازاريابي در واقع حرکتی با هدف، و مسیری مشخص است که در بازار کسب و کار امروز موثر است. نگاهی که امروز در جهان از بازار رو به پیشرفت میتوان داشت باید نگاهی تخصصی باشد که از دید یک بازاریاب مخفی نماند.بازاریاب باید بشناسد و بفهمد که مسیر بازار چگونه است و سلول های خاکستری مغزش را به کار بگیرد و نقش شکارچی تیز بینی را بازی کند و بتواند فرصت تحلیل در این دنیای رنگارنگ بازار را بدون اینکه فرصت طلایی که در این فعالیت ها بدست می آورد به درستی انجام دهد.

تعريف بازاريابي كاتلر

تعریف بازاريابي کاتلر، در هر جایی و هر موقعیتی که مصرف کننده، و در واقع هرگاه  نیازی احساس شود و در آنجا خرید و فروش انجام شود، می توان گفت بازاريابي حکم  فرمایی می کند. بازاريابي پیدا کردن یک بازار مناسب و بخشی که برای یک شرکت می تواند موثر باشد ورود میکند و جوابگوی درخواست های مردم است. و در واقع در بیانی دیگر بازاريابي فعالیتی آگاهانه است برای تخصصی بودن فروش محصولات در بازار کسب و کار.

شرکت ها باید از بازار هدفمندی برخوردار باشند تا کالاها و خدمات را بتوانند در راستای نیاز مصرف کننده شناسایی کنند و مناسب با شرایط مشتریان و رضایت آنها قدم بردارند. دقیقا اصول رفتاری بازاريابي مقاومت کردن در مقابل از بین رفتن منبع و منابع مختلف و پیدا کردن بهترین جایگاه برای فروشندگان کالا و خدمات در بازار فروش محصولات است.

بازاريابي میتواند به این معنی نیز باشد که تقسیم بازار و مشخص کردن محصول یک شرکت، برای شناخت بهترین بازار است. حال باید بازاريابي به روش صحیح و هدفمند، برای ارائه و معرفی کالا و خدمات در بازار کسب و کار فعالیت کند تا از ضرر های احتمالی برای شرکت های ارائه خدمات جلوگیری شود و هرچه بهتر و قوی تر ایفای نقش کند و شرایط مطلوب تری را برای فروشنده و خریدار ایجاد کند. اکنون باید بدانیم که چند نمونه بازاريابي وجود دارد و با مثال بازاريابي آن آشنا شویم.

انواع زیادی از بازاريابي وجود دارد که ما به چند نمونه از مثال های بازاریابی ، که بیشتر امکان دارد با آن برخورد داشته باشیم و رایج تر هستند را نام میبریم و به مختصر توضیح میدهیم.

انواع بازاریابی چیست:

بازاريابي تجاری و برند کردن محصولات

یکی از روش های بازاریابی مطرح کردن کالا در بازار به صورت برندی خاص است. کالاها و خدماتی که به بازار معرفی می شوند باید هدفمند باشند و از نظر معرفی محصول و برند شدن، باید از یک اسم تجاری مناسب برخوردار باشد تا بتواند جای مطلوب خود را در بازار بدست آورد و به یک برند مطرح و ماندگار تبدیل شود و موفقیت خود را در جذب افراد و جامعه تجاری کسب کند.

اسم تجاری مناسب کمک می کند تا معرفی کالا وخدمات در ذهن ها بیشتر بماند و اثربخشی مطلوب و بهتری برای شناخت یک محصول در افکار عمومی ایجاد کند. لازم به ذکر است که اسامی تجاری یک محصول بیشتر از طرح های لوگویی برای جذاب بودن بیشتر استفاده می شود.

بازاريابي توسط ارتباطات

 نوعی از تبلیغ در بازار کسب و کار است که افکار عمومی را با تبلیغات گوناگون به خود جلب می کند که شامل تبلیغ در شبکه های رسانه ای و روزنامه ها و سایت های خبری و حتی رسانه عمومی را در بر میگیرد.

بازاريابي خرید و فروش کالای های جعبه بندی

 نوع بسته بندی یک محصول در ارائه به بازار کسب و کار یکی از روشهای مهم در بازاريابي می باشد. بسته بندی محصول به جذاب تر کردن آن کمک بسیاری می کند و برای اینکه محصول را در فروشگاه های عرضه کننده محصولات، به ویژه گی آن افزوده کنند آن را در بسته بندی های خاص به بازار عرضه می کنند تا اسم تجاری کالا را به بهترین شکل ممکن معرفی کند.

بازاريابي  به روش آنلاین یا همان اینترنتی

 این روش از بازاریابی، در دنیای امروز مورد توجه زیادی از افراد دربازارکسب وکار واقع شده است. در جهان امروز شاهد تبلیغات به روش آنلاین هستیم و بازاريابي در این نوع، جایگاه ویژه ای را در میان بازارهای کسب و کار بدست آورده است و توانسته بخشی عظیمی از دنیای مجازی را به خود اختصاص دهد.

اگر تصمیم به راه اندازی کسب و کاری را دارید بهتر است برای اینکه محصول شما و نوع فعالیت شما مطرح شود از بازاریابان اینترنتی کمک بگیرید فعالان که در این حیطه از تخصص برخوردار هستند. دنیای اینترنت در عصری که در آن به سر می بریم ، برای این بازاريابي جذابیتی شگرف ایجاد ساخته و میان کسب کار های اینترنتی ویژه ترین روش به چشم می خورد.

در این نوع از بازاريابي ، روشی ارزان است و برای مصرف کننده و تولید کننده به صرفه است و رسیدن به مقصد آسانتر. حال باید بدانیم یکی از ویژگی های  بازاریابی آنلاین این است که، در همه ساعات شبانه روز فعالیت می کنند و در همین راستا دسترسی بیشتری به انواع محصولات دارند.  

بازاريابي به روش حضوری

  زمانی که فروشندگان به طور مستقیم با خریداران در ارتباط هستند و برای معرفی یک کالا که بدون هیچ رابطه،  میان فروشنده و خریدار واسطه گری کند و فقط یک فرد نقش معرفی محصول و جذب مشتری را دارد و خرید و فروش مستقیما انجام میشود، بازاريابي مستقیم نامیده می شود که می توان از روشهای اینترنتی و پست به آن اشاره کرد.

در بازاريابي مستقیم یا حضوری فرد با قدرت بیان بالا می کوشد تا جلب رضایت و اعتماد مشتری را ایجاد کند و این فرد در جذب مشتری بسیار موثر خواهد بود.

بازاريابي چند منظوره یا شبکه ای

مدلی از بازاريابي می باشد که ارتباط بین شرکت ها را با یکدیگر مانند زنجیر بهم متصل می کند و خرید و فروش محصولات از این طریق صورت می گیرد. و کسانی که در این مجموعه فعالیت دارند بدون اینکه از تبلیغات استفاده کنند و یا واسطه ای میان، باشد فعالیت فروش خود را انجام می دهند.

در این روش فروش تبلیغات به صورت کلامی انجام می شود و بازاریاب ارتباط چهره ای با مشتری برقرار میکند و این قدرت بیان بازاریاب هست که باعث جذب مشتریان میشود. و از این روش فروش کالاها و ارائه خدماتی که انجام می دهند کسب درآمد می کنند.

در این روش از بازاريابي بازاریاب به صورت پله ای یا تصاعدی درآمدش را دریافت می کند یعنی به ازای هرخریدار امتیازی به بازاریاب تعلق میگرد که هم میزان فروش بالا می رود هم درآمد حاصل از فروش به تعداد افراد برای بازاریاب بالا می رود .

بازاريابي به روش چریکی یا پارتیزانی

نام این نوع از بازاريابي، از جنگ های چریکی که به صورت بی نظم و استراتژی های کوچک بدست افرادی که نظامی بودند و به صورت مخفیانه حرکات مخرب و اتفاقی انجام میدادند. حال بازاریابی چریکی از این روش تبعیت می کند. این روش از بازاريابي انرژی بسیاری می طلبد و ذهن قوی با قوه درک و تخیلات متمرکز بر روی فعالیتی که باعث می شود مشتری جذب شود.

در واقع این نوع روش هیجان برای مشتری ایجاد میکند و در ذهن افراد ماندگار خواهد بود. بازاریابی پارتیزانی یا همان چریکی بیشتر برای تولید کننده های کوچک اما متقاضیان زیاد ایده ای جالب است و انگیزه برای مطرح کردن محصول به عنوان یک برند هدف است و ایجاد تصویری ماندنی در ذهن مصرف کنندگان است و نوعی از ترکیب بازاریابی ها است. 

بازاريابي به روش شبکه های اجتماعی

از دیگر نمونه های بازاریابی، فعالیت کردن به عنوان بازاریاب در دنیای مجازی است. که روشی جذاب در بین انواع بازاریابی ها جلوه گری میکند. پیشروی در شبکه های اجتماعی (مانند Instagram ، TikTok )و گروه های اجتماعی دلیل بر خاص بودن این نوع فعالیت در دنیای دیجیتال شده است و نوع فروش توسط این روش در بازارهای کسب و کار جذابیت ایجاد کرده است و چشمگیر تر به نظر میرسد.

در جهان امروز ارتباط برقرار کردن افراد با همدیگر ،تحقیقات علمی و پژوهشی ،خرید و فروش هر چیزی که افراد به آن نیاز دارند و حتی تفریحات و سرگرمی و پر کردن ساعت بیکاری مردم جهان در رسانه های اجتماعی به چشم میخورد. جذابیت شبکه های مجازی در بین مردم جهان باعث شده است که کسب و کارها نیز به این سمت و سو کشیده شود و در این محیط به فعالیت و کسب درآمد بپردازند.

و از طریق جذب مخاطبان توسط بازاریابان حرفه ای به کار خود رونق بیشتری دهند. که فعالیت کردن در هریک از شبکه های اجتماعی به گونه ای متفاوت خواهد بود زیرا انواع زیادی از شبکه های مجازی هستند که مخاطبان خاص خود را دارند و نوع فعالیتشان نیز متفاوت است، که مورد مبحث ما نیست.

مدیریت بازاریابی چیست:

میخواهیم تعریفی از مدیریت بازاريابي داشته باشیم تا بیشتر با این گزینه و در واقع شغل و حرفه ای که امروزه در سیستم کسب و کار قوی عمل میکند آشنا شویم. مدیریت بازاريابي  در نگاهی مستلزم راهی هدفمند است و تلاش برای مثبت بودن این فعالیت که اثر زیادی در کسب و کار خواهد داشت و باید پذیرفت که این هدف کاربردی، در جهت مدیریتی کار آمد خواهد بود. در حقیقت به بیان ساده بازاريابي باید در قالب مدیریتی فعالیت داشته باشد تا بازدهی مفیدتر و هدفمند تری داشته باشد.

برای مثال و آشنایی با این فعالیت می توانیم از شرکت رایا مارکتینگ که در حیطه مدیریت بازاریابی نقش مهمی در بازار کسب و کار ایفا کرده است و هماهنگی بین فروشنده و خریدار را به طور صحیح انجام داده است نام ببریم. در واقع مدیریت بازاريابي، رسیدن به هدفی مشخص برای آشنایی با بازارهای مختلف و اطلاع از نیاز بازار و خواسته مخاطبین که شامل مصرف کننده و تولید کننده میباشد.

و این شناخت از بازار برحسب نیاز جامعه است که رقابتی را در بازار کسب و کار ایجاد میکند، و هوشمندی یک مدیریت بازاريابي ، از شرایط حاکم بر بازار اینست که بر روی مشتری هدف می گذارد و باعث جذب آن میشود و به سودآوری و موفقیت در فروش کمک می کند.

یکی از اهداف مدیریت بازاريابي هماهنگی با تیم اجرایی است و راه حلی صحیح برای برطرف کردن نیاز مصرف کننده میباشد و این روش جذبی است برای مشتریان و فروش مناسب برای محصولات و کالاها است. یکی دیگر از اهداف مدیریت بازاریابی را میتوان مداوم بودن یک محصول و همچنین برند بودن یا ماندگاری یک محصول در چرخه بازار چقدر است و تا چه وقت قدرت فروش این محصول در بازار قوی میباشد.

نتیجه گیری:

در متن بالا در مورد بازاريابي چیست و انواع  بازاريابي صحبت شد دانستیم مدیریت بازاریابی چیست. اکنون با توجه به اطلاعات کسب شده در این خصوص، ما متوجه شدیم که در دنیای امروز که تکنولوژی  و پیشرفت در عصر دیجیتال به سرعت در حال رشد است .

و مردم برای رفع نیاز های خود در این محیط چه برای راه اندازی کسب و کار و چه برای رفع مایحتاج خود در تلاش هستند و از روشهای به روز دنیا  برای کم کردن ریسک های احتمالی در مورد شناخت محصول و خرید آن و یا هر فعالیتی مربوط به کسب و کار بازاريابي، نقش به سزایی را ایفا می کند و مدیریت بازاریابی میتواند این حرفه و فعالیت را با برنامه ریزی های صحیح صیقل دهد.



:: بازدید از این مطلب : 23
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

مقاله کامل درباره بازاریابی و فروش

یکی از مهمترین‌ها برای به نتیجه رسیدن در هر کسب و کار را می‌توان مدیریت و آگاهی در اصل و اساس یک بازاريابي و فروش دانست. باید بدانیم که در رونق هر کسب و...

امروزه در هر کسب و کاری داشتن دانش و آگاهی یکی از الزامات برای پیشرفت و موفقیت در آن کار است و یا هر کار دیگری اطلاع داشتن در آن زمینه می‌تواند کمک بزرگی در رشد و بدست آوردن موفقیت‌ها باشد. یکی از مهمترین‌ها برای به نتیجه رسیدن در هر کسب و کار را می‌توان مدیریت و آگاهی در اصل و اساس یک بازاريابي و فروش دانست.

باید بدانیم که در رونق هر کسب و کار، یکی از اساسی‌ترین کاربرد‌های موفقیت آمیز فروش محصول و یا کالا است. و در این میان جذب افراد و مشتریان بالقوه را نمیتوان گفت که سابقه و یا تجربه در نوع فروش ایجاد می‌کند. حتی داشتن مدرک فوق العاده را نمی‌توان گفت باعث جذب یک مشتری می‌شود. بلکه باید گفت که فروش یک هنر است که با وجود علم بدست آمده در این زمینه و یا عملکرد، داشتن مهارت می‌تواند در کسب موفقیت موثر باشد.

تعریف بازاريابي و فروش

یکی از نکات قابل توجه در بازاريابي و فروش فرق بین آنها است که باید بدانیم نیاز به تخصص و کسب مهارت در هر یک به صورت جداگانه دارد. برای بدست آوردن یک رشد خوب در‌بخش کسب و کار بهتر است در هر‌بخش جداگانه‌ای مدیریت در فروش و مدیریت در بازاریابی داشته باشید. در ادامه به تعریفی از مبحث بازاريابي و فروش برای آشنایی و تفاوت این دو‌بخش اشاره خواهیم داشت.

فروش: کار ساده است که باید آنچه برای فروش است تبدیل به پول کند. در واقع تمام افرادی که جذب محصول می‌شوند تبدیل به مشتریان بالقوه کند که در قبال خرید پول پرداخت می‌کنند و اینکار متقاعد کردن مشتریان است برای خرید و تبدیل شدن به مشتری ثابت. باید بگوییم که هر تجارتی که دارای محصول و کالا است و خدماتی را به مشتریان ارائه می‌دهد آن محصول و یا کالا باید به فروش برسد.

بر همین اساس فروشندگان در ارتباط نزدیکی که با مشتری برقرار می‌کنند، رضایت مشتری را بدست آورده و مخالفت‌های او را به خرید محصول تبدیل می‌کند و با چانه زنی‌ها در مورد قیمت مشتری را با رضایت به نتیجه مطلوب خود تبدیل می‌کند. بازاریابی: هدف از بازاریابی علاقمند کردن مشتریان به خدمات و یا محصولات و ترغیب کردن آنها به خرید محصول است. در واقع می‌توان گفت هدف از بازاریابی و فعالیت آن در چند مورد شامل می‌شود،

هدف اصلی از بازاريابي و فروش

هدف و وظیفه دو‌بخش بازاريابي و فروش به طور نهایی افزایش در فروش است و نتیجه در کسب سود، هر دو قسمت ارتباطی فشرده با هم دارند و زیر مجموعه هم محسوب می‌شوند. و باید گفت که بازاریابی حمایت گسترده‌ای از فروش دارد. در سایت‌های اینترنتی این بازاریابی است که می‌تواند به معرفی و فروش یک محصول بعد از تبلیغات نقش اساسی داشته باشد.

در واقع می‌توان گفت تبلیغات نیز زیر مجموعه یک بازاریابی موفق است. و در تعریفی دیگر می‌توان گفت بازاریابی تکمیل کننده‌بخش مهمی از تبلیغات و فروش ( مانند تبلیغات در اینستاگرام ، تبلیغ در گوگل و ...) در سایت‌های اینترنتی است. در ادامه به برخ از اهداف بازاریابی در فروش اشاره خواهیم داشت.
1. کسب اطلاعات درباره مصرف کنندگان و تحقیق در مورد نیاز آنها در بازار
2. ایده و خلاقیت در گستردگی و توسعه یک محصول برای رفع نیاز‌های مشتریان در زمان حال و آینده
3. آگاه‌سازی از طریق تبلیغات برای برند‌سازی یک محصول
4. برای بدست آوردن سود در فروش محصولات قیمت گذاری شود و زمینه‌سازی برای سود بیشتر در طولانی مدت

آشنایی با وظایف بازاريابي و فروش

وظایف فروش: 
1. ادامه دادن به مسیر بازاریابی است
2. ساخت یک رابطه و ایجاد اعتماد بین خریدار و مشتری
3. به وجود آوردن فروش
4. اقدام به حفظ مشتری
وظایف بازاریابی: 
1. اطلاعات و داشتن آگاهی
2. برقراری ارتباط
3. تبدیل کردن مشتری بالفعل به مشتری ثابت
4. اقدام و حفظ مشتری

تکنولوژی در بازاريابي و فروش چه نقشی دارد

امروزه یکی از نقش‌های مهم در بازاريابي و فروش تکنولوژی است که در میان این دوبخش یعنی بازاریابی و فروش ارتباط و کار را آسانتر می‌کند. یکی از سیستم‌های مدیریت در رابطه با مشتریان، سی آر‌ام است که تکنولوژی را در این زمینه به صورت شفاف نشان می‌دهد.

در واقع این نوع سیستم برای مشتری یک منبع اطلاعاتی محسوب می‌شود. و از این طریق تیم فروش می‌تواند به سرنخ مشتریان پی ببرد و آنها را به مشتری بالقوه تبدیل کند. عملکرد تکنولوژی در سیستم فروش و بازاریابی کمک می‌کند چرخه فروش در جریان باشد و فروش‌هایی که به واقعیت تبدیل می‌شوند و حفظ مشتریان بیشتر.

تفاوت‌های میان بازاريابي و فروش

1. می‌توان گفت در بازاریابی سعی می‌شود که محصولات و ارائه خدمات در سمت و سوی علایق و سلیقه مخاطبین و مشتریان در بازار عرضه شود. ولی هدف از فروش محصولات این است که در ذهن مشتریان ایجاد انگیزه برای خرید و جذب بیشتر آن به محصول شود
2. یکی از اهداف بازاریابی این است که در بازار مقصد ریشه می‌کند ولی در‌بخش فروش هدف از آغاز یعنی تولید از کارخانه مد نظر می‌گیرد
3.  بازاریاب به دنبال نیاز مشتریان است. ولی در فروش، محصول جایگاه ویژه‌ای دارد
4. دیدگاه یک بازاریاب از بیرون به درون است. اما برای یک فروشنده دیدگاهی متفاوت است و از درون به بیرون استنباط می‌کند
5. در مبحث بازاریابی شاهد این هستیم که برنامه‌ریزی به مدت طولانی صورت می‌گیرد، اما در مبحث فروش که کاملا متفاوت است برنامه‌ریزی مدت کوتاهی را در نظر می‌گیرند.
6. در بازاریابی سود، محور اصلی است اما در فروش حجم فروش مورد هدف است
7. در بازاریابی می‌توان گفت یک سیستم یکپارچه نقش آفرینی می‌کند اما در فروش این تبلیغات هستند که به صورت گسترده نقش دارند
8. در بازاریابی قیمت گذاری بر اساس اختیارات بازار مشخص می‌شود. اما در‌بخش فروش این محصولات هستند که قیمت را مشخص می‌کنند.

آشنایی با انواع مدل‌های بازاریابی 

در دنیای تجارت امروز تعداد زیادی از انواع مدل‌های بازاریابی وجود دارد که ما به برخی از آنها برای آشنایی شما اشاره خواهیم داشت. در انواع بازاریابی شاهد ابزارهایی توسط مدل بازاریابی هستیم که باعث می‌شود افکار و تصمیم‌هایی که در روند بازاریابی صورت می‌گیرد واضح‌تر عمل کند و این ابزار‌ها می‌توانند در پیشرفت و استراتژی‌های یک بازاریابی نقش بسزایی داشته باشند. 
1. بازاریابی به صورت بالای خط
2. بازاریابی به صورت مبتنی بر حساب کاربری
3. بازاریابی به صورت اکتسابی
4. بازاریابی به صورت همکاری در فروش
5. بازاریابی به صورت پیوسته
6. بازاریابی به صورت چابک
7. بازاریابی به صورت اتحادی
8. بازاریابی به صورت کمینی
9. بازاریابی به صورت مقاله ای
10. بازاریابی به صورت افزایشی
11. بازاریابی به صورت رفتاری
12. بازاریابی به صورت زیر خط
13. بازاریابی به صورت کلاه سیاه
14. بازاریابی به صورت برند
15. بازاریابی به صورت آجر و ملات
16. بازاریابی به صورت تجاری و تجاری
17. بازاریابی به صورت سازمان دادن به مشتری
18. بازاریابی به صورت سازمان داده به مردم
19. بازاریابی به صورت مبنای شایعه 
20. بازاریابی به صورت تماس

معرفی ابزارهای بازاريابي و فروش

ابزارهای بازاریابی:
1. بهینه سازی در نرخ تبدیل سی آر او
2. ابزار برای بهینه سازی و موتور جستجوگر اس ای او
3. ابزار برای مدیریت یک پروژه
4. اپلیکیشن برای مدیریت در بازاریابی
5. نرم افزار برای گزارش داده در مورد بازاریابی
6. ابزار برای تولید محتوا
ابزارهای فروش:
1. ابزار برای اسناد فروش
2. نرم افزاری برای تهیه فاکتورها و ثبت فاکتور گیری
3. ابزار برای اجرای مدیریت ایمیل های ارسالی
4. تهیه نرم افزار برای مدیریت مالی، در واقع موجودی و دادن سفارش ها



:: بازدید از این مطلب : 22
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

بازاریابی چیست؟

دنیای امروز مثل یه بازار بزرگه و هر کسب‌وکاری دنبال یه راهی می‌گرده که برند خودشو توی این بازار نمایش بده. یعنی بازاریابی (Marketing) یه جورایی کلید موفقیت یه کسب‌وکاره. بازاریابی به تصمیم‌گیری خرید افراد جهت میده. در واقع بازاریابی اصلی‌ترین راه برای متقاعد کردن مردمه که محصولات/خدمات شما رو بخرن.

تفاوت بازاریابی و فروش

بیاید فرق بازاریابی و فروش رو اینطوری بررسی کنیم: فرض کنید یه شرکت تاسیس کردید که کسی اون رو نمیشناسه. پس شما فروشی ندارید. برای فروش به مشتری نیاز دارید. حالا بگید چیکار می‌کنید که مشتری پیدا کنید؟ به چندتا راه‌حل فکر کنید.

95 درصد راه‌حل‌هایی که به ذهنتون رسید، زیرمجموعه بازاریابی هستن. جالبه نه؟! یعنی هر کاری که برای جذب مشتری می‌کنید (کارهایی که باعث بشه مردم با برند شما آشنا بشن) جزء بازاریابیه. و هرکاری که بعد از بازاریابی انجام میدین (مثلا تماس با مشتری، پیگیری و غیره) زیرمجموعه‌ی فروش میشه. بازاریابی درآمد مستقیمی براتون ایجاد نمیکنه و بیشتر هزینه میتراشه. ولی فروش منبع اصلی درآمدتون میشه و شاید اونقدرها هم هزینه نداشته باشه.

آموزش بازاریابی

دنیای امروز با سرعت خیلی بالایی تغییر میکنه. همین شبکه‌های اجتماعی رو در نظر بگیرید؛ 10 سال پیش اصلا وجود نداشتن، اما دو سالی هست که شدن اصلی‌ترین کانال بازاریابی. روش‌های بازاریابی زیاد و متنوع هستن و هر روز تکنیک‌های جدیدی برای بازاریابی مطرح میشن. اگه فکر کردین توی این فضا می‌تونید الکی الکی موفق بشید و یا دست خالی به یه جایی برسید، بدونید که سخت در اشتباهید! آموزش بازاریابی اصلی‌ترین دلیل موفقیت بازاریاب‌ها هستش. باید متغیرهای خیلی زیادی رو بشناسید که توی حوزه بازاریابی موفق بشید.

 

بازاریابی یه مهارته که باید مثل هر مهارت دیگه‌ای اونو یاد بگیرید. شاید بتونید با تلاش و تجربه بازاریاب موفقی بشید. ولی می‌دونید نکته چیه؟ هزینه‌ی اشتباه کردن توی بازاریابی خیلی سنگینه!! کلا بازاریابی و تبلیغات گرونه و هزینه بالایی داره. حالا فرض کنید اشتباهی هم مرتکب بشید؛ پولِ الکی صرف بازاریابی کردین و در نهایت سرنخ‌های خوبی هم پیدا نکردید که به فروش برسن و درآمدی براتون ایجاد کنن. انرژی و زمانی که هدر دادید هم به کنار.

مزایای آموزش بازاریابی

هدف بازاریابی دوتا چیزه: در درجه اول هدف فروش محصوله و در درجه دوم برندینگ و شناسایی شرکت به مخاطب‌ها. اگه روی آموزش بازاریابی سرمایه‌گذاری کنید:

  • دانش و تخصص به‌روز کسب می‌کنید و بهترین بازاریاب کشور میشید.
  • با آخرین استراتژی‌ها و تکنولوژی‌های دنیا آشنا میشید.
  • به جای حدس و گمان بر اساس اعداد و ارقام پیش میرید و ضرر نمی‌کنید.
  • ارتباط قوی‌تر و بهتری با مخاطب‌ها برقرار می‌کنید.
  • بهتر میتونید با رقبا رقابت کنید.
  • برای کسب‌وکارتون اعتبار می‌سازید.
  • فروش بالاتری دارید.


:: بازدید از این مطلب : 28
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

انواع روش های نوین بازاریابی

بازاریابی در دنیای امروز ارزش و اهمیت والایی پیدا کرده و به همین خاطر است که بسیاری از سازمان‌ها تلاش می‌کنند از روش‌های مختلف بازاریابی برای پیدا کردن مشتریان و مخاطبان بیشتر استفاده کنند. در صورتی که بازاریابی در یک سازمان به درستی و بادقت انجام شود، مطمئن باشید که جواب می‌دهد و می‌توانید با استفاده از آن فروش خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید. در حال حاضر روش‌های نوینی برای بازاریابی به بازار عرضه و معرفی شده و استفاده از این روش‌ها می‌تواند فروش شما را به صورت کامل متحول کند. در این مقاله می‌خواهیم چند مورد از بهترین روش‌ها و تکنیک‌های بازاریابی را مرور کنیم. اگر دنبال دگرگونی کسب و کار خودتان هستید و می‌خواهید فروش خودتان را به میزان قابل توجهی افزایش دهید و برند خودتان را معروف‌تر کنید، تا پایان این مقاله با ما همراه شوید.

آشنایی با ۵ روش نوین بازاریابی

پیش از آن‌که بخواهیم با ۵ روش عالی و نوین برای بازاریابی آشنا شویم، باید بدانیم که اصلاً بازاریابی چیست و چه وظیفه‌ای بر عهده دارد. یکی از افرادی که بازاریابی را تعریف کرده، فیلیپ کاتلر است که به عنوان پدر علم بازاریابی نوین شناخته می‌شود. در ادامه به تعریف او می‌پردازیم:

بازاریابی در واقع نوعی علم و هنر کشف، خلق و تولید ارزش برای ایجاد رضایت در بازار هدف است. البته تمرکز این علم بر سودآفرینی است. در واقع مارکتینگ نیازها و خواسته‌های تحقق‌نیافته را شناسایی می‌کند. مارکتینگ می‌کوشد یک بازار شناسایی‌شده را اندازه‌گیری و بزرگی آن را تعیین کند. این دانش، استعداد سوآوری یک بازار را هم به خوبی درک می‌کند. بازاریابی با طراحی و ارتقای خدمات و محصولات متناسب با بازار، نقش‌آفرینی می‌کند.

البته تعاریف ساده‌تر و سرراست‌تری هم برای این دانش وجود دارد. موسسه بازاریابی چارترد یکی از مجموعه‌هایی است که یک تعریف خوب برای دانش بازاریابی ارائه داده است. در ادامه تعریف این مجموعه را می‌خوانیم:

بازاریابی یک فرآیند مدیریتی است که کار آن، شناسایی، پیش‌بینی و برآورده کردن نیازهای مشتریان به روشی سودآور است.

این تعاریف نشان می‌دهد که بازاریابی بسیار مهم و کاربردی است. در صورتی که خواهان موفقیت در زمینه کاری خودتان هستید و می‌خواهید فروش محصولات خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهید، باید بازاریابی را یاد بگیرید و برای آن وقت بگذارید. در ادامه به پنج مورد از بهترین روش‌های بازاریابی اشاره شده است:

۱. بازاریابی شبکه ای یا نتورک مارکتینگ

یکی از بهترین شکل‌های بازاریابی، بازاریابی شبکه‌ای است. همان طور که از اسم این روش بازاریابی مشخص است، باید در آن دنبال ایجاد شبکه‌ای از افراد باشیم. این شبکه به ما کمک می‌کنند که فروش محصولات خود را به بیشترین میزان ممکن برسانیم. در واقع فلسفه این نوع بازاریابی این است که به جای اینکه از ۱۰۰ درصد توانمندی‌های خودمان استفاده کنیم، بیاییم از ۱ درصد توانمندی‌های ۱۰۰ نفر استفاده کنیم. در این روش مجموعه‌ای از افراد دور هم جمع می‌شوند و یک شبکه را تشکیل می‌دهند. این شبکه هم خودش محصولات یک کسب و کار را خریداری می‌کند و هم به سایر افراد پیشنهاد می‌دهد که محصولات این کسب و کار را بخرند. این شبکه از افراد از سایر افراد هم می‌خواهند که به این شبکه یا نتورک ملحق شوند و به درآمد برسند.

در بازاریابی شبکه ای یا نتورک مارکتینگ، سود حاصل از فروش محصولات به تمام افراد حاضر در مجموعه تقسیم می‌شود و به همین دلیل است که نتورک مارکتینگ تا این حد طرفدار دارد. هر چه یک محصول را افراد بیشتری خریداری کنند، قطعاً درآمد مجموعه افزایش می‌یابد و در نتیجه سود بیشتری بین اعضای مجموعه تقسیم می‌شود.

۲. بازاریابی در شبکه های اجتماعی (سوشیال مدیا مارکتینگ)

یکی دیگر از روش‌های بسیار عالی و کارآمد برای بازاریابی و فروش، بازاریابی در رسانه‌های اجتماعی است که به این روش سوشیال مدیا مارکتینگ هم گفته می‌شود. در این روش باید از پلتفرم‌های رسانه اجتماعی یا سوشال مدیا مثل اینستاگرام، توییتر، فیسبوک و حتی پیام‌رسان‌هایی مثل تلگرام برای بازاریابی محصولات و خدمات خود استفاده کنیم. بسیاری از کسب و کارهای اینترنتی تلاش می‌کنند که از این ابزارها بیشترین بهره ممکن را ببرند. در صورتی که یک کسب و کار حضوری دارید هم هیچ مشکلی نیست و می‌توانید از این ابزار به نفع خودتان استفاده کنید. در روزهای کرونا که بسیاری از مغازه‌ها، فروشگاه‌ها و کسب و کارهای حضوری به تعطیلی کشیده شد، رسانه‌های اجتماعی نقش خود را به بهترین شکل ممکن ایفا کردند و اجازه ندادند که درآمد کسب و کارها به صورت کامل قطع شود.

البته بازاریابی در رسانه‌های اجتماعی هم فوت و فن خاص خودش را دارد و به همین خاطر اگر می‌خواهید از این پلتفرم‌ها استفاده کنید باید تلاش کنید که در این زمینه به تخصص و تسلط برسید. در بخش پایانی این مقاله یک پیشنهاد عالی به شما می‌دهیم که با استفاده از این پیشنهاد می‌توانید یک درآمد شگفت انگیز برای خودتان رقم بزنید.

۳. بازاریابی به روش هک رشد

یکی از مفاهیم امروزی و جدیدی که خیلی به گوش می‌رسد، هک رشد (Growth Hacking) است. هک را در اینجا می‌شود «شکستن قفل» معنا کرد. در واقع هکر رشد همان کسی است که قفل‌هایی که در مسیر رشد قرار دارد را می‌شکند و ما را به آن اهداف و ارزش‌هایی که مد نظر داریم می‌رساند. با توجه به تعریفی که ارائه دادیم موضوع هک رشد فقط برای بازاریابی نیست؛ بلکه تمام حوزه‌های بیزینس و کسب و کار را پوشش می‌دهد. در صورتی که این مفهوم را در بازاریابی به کار ببندید، می‌توانید مشکلات و موانعی که در مسیر موفقیت در زمینه بازاریابی دارید را از میان بردارید و مشتریان زیادی را به سمت کسب و کار خود جلب و جذب کنید.

کسی که می‌خواهد به یک هکر رشد تبدیل شود باید مهارت‌های زیادی داشته باشد و این مهارت‌ها را به تدریج در وجود خودش رشد و پرورش دهد. به عنوان مثال باید تجزیه و تحلیل داده را به خوبی بلد باشد. باید توانایی و قابلیت خوبی در زمینه یادگیری داشته باشد. همچنین باید با حفظ و توسعه پایگاه مشتریان آشنا باشد و بداند که از کدام روش‌های بازاریابی برای این کار استفاده کند.

هکر رشد موفق همیشه دنبال بهینه‌سازی نرخ تبدیل است و سعی می‌کند تمام موانعی که در مسیر افزایش نرخ تبدیل وجود دارد را از میان بردارد. او تمرکز بالایی روی بازاریابی و فروش دارد و اجازه نمی‌دهد که فعالیت‌ها و روندهای کورکورانه به یک مجموعه آسیب برساند و برند آن را تخریب و فروش آن را کاهش دهد.

۴. بازاریابی محتوا

بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی یکی از بخش‌های کوچک بازاریابی محتوا یا بازاریابی محتوایی است. در بازاریابی محتوا ما تلاش می‌کنیم که از تمام بسترهای موجود برای برقراری ارتباط با مشتریان استفاده کنیم. به عنوان مثال در سایت خودمان مقاله منتشر می‌کنیم و در این مقاله هم از محتوای متنی، محتوای تصویری، محتوای ویدیویی و محتوای صوتی استفاده می‌کنیم. به این کار بازاریابی محتوای گفته می‌شود.

یکی از اهداف بازاریابی محتوایی این است که نظر موتورهای جستجو و خصوصاً گوگل را به سایت خودمان جلب کنیم و کاری کنیم که این موتورهای جستجو ما را به مخاطبان خودشان پیشنهاد دهند. برای این کار باید محتوایی تولید کنیم که با قوانین، اصول و الگوریتم گوگل سازگاری و همخوانی داشته باشد. به زبان ساده باید اصول سئو را در محتوای خودمان رعایت کنیم. اصول سئو بسیار مهم و ضروری هستند و مخاطبان و علاقمندان زیادی را به سمت سایت ما جذب می‌کنند.

۵. بازاریابی قطره ای

آخرین مدل از بازاریابی که می‌خواهیم در این مقاله معرفی کنیم، بازاریابی قطره ای نام دارد. بازاریابی قطره‌ای هم یکی از روش‌های نوین و حرفه‌ای در بازاریابی است که با ابزارهای دیجیتال خصوصاً ایمیل گره خورده است. به این روش اصطلاحاً دریپ مارکتینگ (Drip Marketing) هم گفته می‌شود. در واقع ما در بازاریابی قطره‌ای مجموعه‌ای از ایمیل‌ها را به صورت زنجیروار (قطره قطره) برای مشتری یا مخاطب بالقوه که قبلاً ایمیلش را به ما داده ارسال می‌کنیم. ارسال ایمیل‌ها با یک هدف و برنامه خاص انجام می‌شود. با استفاده از بازاریابی قطره‌ای می‌توانید با مخاطب خود در ارتباط باشید و ارتباط خود را با او حفظ کنید. به بیانی ساده بازاریابی قطره ای به معنای ارسال اطلاعات درست در زمان مناسب برای افرادی است که به طریقی ایمیل خود را در اختیار کسب و کار شما قرار داده‌اند.

تا به اینجای کار تلاش کردیم با ۵ مدل از روش‌های نوین بازاریابی آشنا شویم. در بخش پایانی این مقاله می‌خواهیم یک پیشنهاد عالی و ارزشمند را با شما در میان بگذاریم که می‌تواند بازاریابی و فروش کسب و کار شما را متحول کند. در صورتی که بتوانید از این پیشنهاد استفاده کنید، مطمئن باشید که در مدت کوتاهی مشتریان زیادی به سمت کسب و کار شما جلب و جذب می‌شوند.

دوره آموزش اینستاگرام همیار آکادمی؛ سبکی نوین در بازاریابی و فروش

دنیای امروز، دنیای رسانه‌های اجتماعی است. چندی پیش اینستاگرام نتیجه یکی از مطالعات خود را منتشر کرد و همگان را از تعجب، انگشت به دهان گذاشت. هیچ کس باورش نمی‌شد که بشر تا این اندازه به اینستاگرام وابسته شده باشد. مطالعات این رسانه اجتماعی نشان داد که تعداد کاربران اینستاگرام به بیش از ۱ میلیارد نفر رسیده است و جالب است بدانید که هر کاربر به صورت میانگین ۵۳ دقیقه از روز خود را به حضور در این رسانه پرطرفدار اختصاص می‌دهد. همین یک عدد می‌تواند سوالات زیادی در ذهن به وجود آورد. اگر شما بتوانید در این رسانه محتوای عالی، نو و جذاب تولید و سپس منتشر کنید مطمئن باشید که طرفداران زیادی را به سمت خودتان جلب و جذب خواهید کرد. این رسانه پر از مخاطبان بالقوه است که منتظر محصولات و خدمات ناب و باکیفیت شما هستند. تنها کاری که باید یاد بگیرید و در این رسانه به صورت هوشمندانه و استادانه انجام دهید، بازاریابی است.

همیار آکادمی سال‌ها است که می‌کوشد فرهنگ کسب و کار اینترنتی را در ایران پیاده کند و از این رو دوره‌های آموزشی بسیار خوبی هم آماده و عرضه کرده است. یکی از دوره‌های آموزشی عالی این مجموعه، دوره آموزش اینستاگرام است. تدریس این دوره را علی حاجی محمدی، بنیانگذار و مدیرعامل همیار آکادمی بر عهده دارد و تلاش کرده که تمام دانش و نکاتی که برای موفقیت در اینستاگرام می‌داند را در این دوره در اختیار شما قرار دهد.

ممکن است بگویید که الآن رقبا وارد اینستاگرام شده و سهم خود را در این بازار به دست آورده‌اند و اکنون دیگر هیچ جایگاهی برای شما نمانده است. این تفکر کاملاً اشتباه است. اگر بتوانید به صورت حرفه‌ای در این رسانه فعالیت کنید، مطمئن باشید که گوی سبقت را از آن‌ها می‌ربایید و برند خود را در سریع‌ترین زمان ممکن معروف‌ می‌کند.



:: بازدید از این مطلب : 31
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

تفاوت میان بازاریابی و فروش

گاهی اوقات، اصطلاح بازاریابی (یا مارکتینگ) چنان به شکل عمومی مورد اشاره قرار می‌گیرد که فروش را هم شامل می‌شود. اما اگر بخواهیم دقیق تر باشیم، بهتر است فروش (Selling) را جدا از بازاریابی (Marketing) در نظر بگیریم. در کتاب‌های بازاریابی هم، معمولاً اگر اشاره‌ی مختصری به فروش می‌شود، بیشتر بحثِ سیستم فروش است و نه فروشندگی . بازاریابی ، مشتری های بالقوه (lead) و مشتری های احتمالی (prospect )  را به سمت شرکت شما و همچنین خدمات یا محصولات مورد نظر جذب میکند. از طرفی دیگر ، فروش مستقیما با مشتری های احتمالی در تعامل است تا آنها را متوجه ارزش های شرکت کند به طوری که در نهایت مشتری احتمالی به مشتری واقعی تبدیل شود.

به نظر ساده می آید ، درسته ؟

با وجود اینکه عملکرد این دو کسب و کار متفاوت از یکدیگر است ، اما هر دو هدف مشترکی را دنبال می کنند : جذب مشتری های احتمالی و تبدیل آنها به مشتری های واقعی که در نهایت منجر به ایجاد درآمد میشود. گزارش وضعیت ورودی سال 2018 نشان میدهد سازمان هایی که بین بازاریابی و فروش خود توافق نامه سطح خدمات ( SLA ) داشته اند ، سه برابر بیشتر از افرادی که این توافقنامه را ندارند امکان موفق شدنشان وجود دارد ، اما در نهایت تعجب تنها 26 درصد از شرکت ها از توافق نامه سطح خدمات رسمی برخوردار هستند .  

بنابراین ، این واحدهای تجاری چه می کنند و آیا می توانند با هم کار کنند؟

بهتر است در ابتدا تفاوت میان بازاریابی و فروش را بررسی کنیم و یاد بگیریم چگونه این دو را همتراز کنیم.

بازاریابی و فروش دو کارکرد تجاری در یک سازمان هستند – هر دو آنها در ایجاد مشتری های احتمالی ( لید ) و تبدیل آنها به درآمد موثر هستند. در صورتی که ، فروش به تمام فعالیت هایی که منجر به فروش کالا یا خدمات میشود اطلاق می شود و بازاریابی فرایند جلب علاقه افراد نسبت به کالا و خدمات فروخته شده است.

فروش چیست ؟

فروش یک اصطلاح استفاده شده برای بیان فعالیت هایی است که در نهایت به فروش کالا یا خدمات ختم شده است. فروشنده ها وظیفه مدیریت روابط بین مشتری های بالقوه و ارائه راه کار برای مشتری های احتمالی که نهایتا منجر به فروش می شوند را دارند. یعنی فروشنده ها باید بتوانند ارتباط میان این دو را مدیریت کنند.

بازاریابی چیست ؟

بازاریابی شامل کلیه فعالیت هایی است که به ایجاد علاقه در تجارت و کسب و کار شما کمک می کند. بازاریاب ها از تحقیق و تحلیل بازار برای فهمیدن علایق متشریان استفاده می کنند. شرکت های بازاریابی وظیفه ایجاد همایش هایی در راستای نحوه جذب مردم به یک محصول ، خدمات و یا برند تجاری را دارند.

موارد گفته شده تنها چند تفاوت کلی میان بازاریابی و فروش است. به طور مثال ، بازاریابی بر روی گروه های بزرگتر مردمی تمرکز دارد ، در حالی که فروش گروههای مردمی کوچکتر یا زیرمجموعه های عمومی را هدف قرار می دهد. اما تفاوت عملکرد این دو تجارت در چیست ؟

بازاریابی و فروش

برای ایجاد یک مشارکت منسجم بین بازاریابی و فروش ، ما باید عناصر اصلی هربخش را بشناسیم.

فرایند

چه در حال نوشتن برنامه بازاریابی باشید ، چه فروش ، هردو آنها جزئیاتی در مورد تاریخچه شرکت و اهداف و ابتکارات کلی را شامل خواهند شد. سپس برنامه ها باتوجه به جنبه های هر یک از بخش ها خصوصی سازی می شوند و به چشم انداز های مدنظر خود اختصاص می یابند.

  برنامه بازاریابی ، نوع محصول ، قیمت آن ، شخصی که آن را میفروشد و مکانی که محصول به فروش خواهد رفت را مشخص می کند. اهداف مشخص اند ، شبکه های بازاریابی انتخاب شده اند و بودجه ای برای تیم بازاریابی در نظر گرفته شه است.

برنامه های فروش شامل جزئیاتی در مورد فرایند فروش ، ساختار تیم ، بازار موردنظر و اهداف می باشد. به علاوه ، برنامه فروش ، برنامه اجرایی ، ابزارها و منابعی را كه برای رسیدن به این اهداف استفاده خواهند شد را تشریح می كند.

اهداف

اهداف کلیدی که بازاریابی و فروش تنظیم میکنند چیست ؟ اصلی ترین تمرکز هردو اینها تولید درآمد برای شرکت است.

هدف اصلی بازاریابی ، برجسته کردن و ارتقاء شرکت ، محصول یا خدمات و برند است. دپارتمان های بازاریابی وظیفه قیمت گذاری محصولات و برقراری ارتباط با نحوه تهیه نیاز و خواسته های مشتریان را بر عهده دارند. و اهداف آن معمولا بلند مدت است زیرا کمپین ها می تواند در طی ماه های زیادی ادامه یابند.

در فروش ، تمرکز بر روی آمار سهام و فروش اهداف تعیین شده است و اینها اهداف کوتاه مدت هستند. اهداف فروش اغلب ماهانه تعیین می شوند. اهداف فروش مشخص شده اند و مدیریت فروش محاسبه می کند که تیم ها و هر کدام از اعضای تیم فروشندگان برای رسیدن به هدف کلی نیاز به چه مقدار فروش دارند.

ابزارها و منابع

بانک اطلاعات مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) ابزاری است که می تواند توسط فروش ، بازاریابی و توسط کل شرکت مورد استفاده قرار گیرد. بانک اطلاعاتی بدون توجه به اینکه در کدام مرحله از قیف فروش هستید ،  به همه دپارتمان ها کمک میکند تا ارتباط با مخاطبان خود را مدیریت کنند.

رسانه های اجتماعی نیز می توانند از هر دو اهرم تجاری استفاده کنند. در مبحث بازاریابی ، رسانه های اجتماعی می توانند برای ارتقاء محتوا و در بخش فروش میتوانند به عنون بخشی از یک استراتژی فروش اجتماعی مورد استفاده قرار بگیرند.

علاوه بر همه اینها ، ابزارهایی وجود دارند که مخصوص هریک از بخش های بازاریابی و فروش هستند.

ابزارهای بازاریابی

  • بهینه سازی نرخ تبدیل (CRO)
  • ابزار بهینه سازی موتور جستجو (SEO)
  • ابزار مدیریت پروژه
  • اپلیکیشن مدیریت بازاریاب ها
  • نرم افزار گزارش داده
  • ابزار تولید محتوا

ابزارهای فروش

  • ابزار اسناد
  • نرم افزار فاکتورگیری
  • ابزار مدیریت ایمیل
  • نرم افزار مدیریت موجودی و سفارش

معرفی منایع  در زمینه استراتژی بازاریابی یا فروش کاملا به فناوری جدید بستگی دارد. به طور مثال ، اینستاگرام یک ابزار نسبتا جدیدی برای بازاریابی و فروش است که می توانید از آن جهت بهبود روابط خود با مشتریان احتمالی و معرفی هرچه بیشتر محصولات یا خدمات خود استفاد ه کنید.

استراتژی های بازاریابی و فروش

همانطور که ما انواع روش های بازاریابی را داریم که با توجه به نوع تجارت شما ، می توانید مناسب ترین روش بازاریابی را انتخاب کنید ، در اینجا هم انواع استراتژی های بازاریابی و فروش را بیان کرده ایم . تیم های بازاریابی با توجه به نوع شرکت و مشتریان مورد نظر خود می توانند رویکردهای مختلف استراتژیک را در پیش بگیرند. متداول ترین استراتژی های بازاریابی عبارتند از :

  • بازاریابی اینترنتی
  • بازاریابی چاپی
  • بازاریابی وبلاگی
  • بهینه سازی موتور جستجو
  • بازاریابی رسانه اجتماعی
  • بازاریابی ویدئویی

همانند استراتژی های بازاریابی ، روش های فروش نیز بستگی زیادی به صنعت ، محصولات ، بازار  و مشتریان مدنظر دارد. برخی از محبوب ترین متدهای فروش عبارتند از :

  •  فروش اسپین (SPIN Selling )
  • فروش اسنپ ( SNAP Selling )
  • فروش راه کاری (Solution Selling )
  • فروش مفهومی (Conceptual Selling )
  • فروش مشتری محور (CustomerCentric Selling )
  • فروش درونگرایی (Inbound Selling )
  • سیستم سندلر (The Sandler System )

هرکدام از این روش های فروش به خریدار کمک میکند تا مشکلش را برطرف کند ، به هدف خود دست پیدا کند یا نیاز او برآورده شود. و خوشبختانه تکنیک فروش تیم فروش منجر به جذب مشتری جدید و فروش بیشتر می شود. برای اینکه ممکن است با برخی از این روش های فروش آشنا نباشید در ادامه تعدادی از آنها را شرح میدهیم :

متد فروش اسپین (SPIN Selling )

 

روش فروش اسپین مربوط به « سوال صحیح پرسیدن » است. زیرا سوالات اشتباه نه تنها به ارتقاء میزان فروش شما کمک نمی کند بلکه موجب تزلزل در فروش نیز میشود. بنابراین سوال پرسیدن از مشتری خود یک هنر محسوب میشود زیرا با این کار شما به او اجازه صحبت کردن میدهید.

واژه SPIN مخفف چهار کلمه است که این کلمات عبارتند از :

  • SITUATION questions سوالات موقعیت
  • PROBLEM questions سوالات مشکل
  • IMPLICATION questions سوالات نتیجه
  • NEED-PAYOFF questions سوالات پرداخت

سوالات موقعیت

سوالات مرتبط با موقعیت ، اساس چرخه فروش را تشکیل میدهد. هدف از پرسیدن این سوالات ، درک مشتری بالقوه و کشف موقعیت کنونی در مواجه با پیشنهاد فروشنده است.

به چند مثال در مورد سوالات موقعیتی توجه کنید :

  • شما معمولا جزئیات اطلاعات مشتریان خود را چگونه مدیریت می کنید ؟
  • چگونه اتفاقاتی که در خط فروش شما رخ میدهد را پیگیری می کنید ؟
  • چگونه عملکرد هرکدام از نماینده های فروشتان را متوجه می شوید ؟

قطعا هرچقدر تعداد این سوالات در اولین مکالمه های شما بیشتر باشد و سوالات هوشمندانه تری بپرسید ، اطلاعات ارزشمندتری کسب خواهید کرد و این اطلاعات نقش بسیار حیاتی در تدوین چرخه فروش شما ایجاد خواهد کرد.

سوالات مشکل

هدف از پرسیدن این سوالات این است که سطح آگاهی مشتریان بالقوه را به درجه ای برسانید که متوجه شوند مشکلی وجود دارد یا مشکلات موجود باید حل شوند و راه حلی برای آنها پیدا شود. همین مشکلات و نقص ها هستند که تسهیل کننده معامله و فروش می شوند. 

چند مثال از سوالات مشکل :

  • آیا به نظر شما اضافه کردن کاربران جدید به CRM هزینه گزافی خواهد داشت ؟
  • اصلی ترین مشکل شما در مدیریت خط فروش چیست ؟

سوالات نتیجه

این سوالات برای این طراحی شده اند تا تاثیر مستقیمی بر مشکلات و مسائلی که در قسمت سوالات مشکل مطرح شد داشته باشند. و همچنین بر نتایج منفی ناشی از مشکلات مشتری متمرکز است و سعی دارد تا فوریت برخورد با آن را گوشزد کند.

سوالات نتیجه خیلی بر این موضوع تاکید دارند که مشتری های بالقوه بدانندکه این مشکلات همین الان باید حل شوند نه بعدا.

چند مثال از سوالات نتیجه :

  • اگر مشتری های احتمالی وارد سیستم CRM شما نشوند ، چه تاثیری بر روی فروش شما دارد ؟
  • اگر کارکردن بر روی CRM هزینه بر و زمان بر است ، وقتی نماینده فروش بخواهد کار خود را آغاز کنید این چه معنی خواهد داشت ؟ 
  • اگر نمی توانید به طور دقیق عملکرد خود را تا به امروز مشاهده کنید و احتمال میدهید فروش شما از هدف تعیین شده کمتر شده است ، چقدر برای بررسی آن زمان دارید ؟

سوالات پرداخت

اکنون که مشتری بالقوه متوجه شد که اگر مشکلات را برطرف نکند ، شرایطش بدتر شدن میشود ، اکنون شما باید این بینش را به آنها بدهید که یک راه حل واقعی برای درمان مشکلات و مسائل آنها چقدر ارزشمند خواهد بود.

چند مثال از سوالات پرداخت

  • چرا داشتن یک تصویر کلی از خط فروش انقدر برای شما حائز اهمیت است ؟
  • اگر میتوانستید از زمانی که برای استخدام کارمندان جدید میگذارید صرف نظر کنید ، چقدر میتوانست برای شما موثر  باشد ؟
  • اگر میتوانستید موقعیت های موجود در خط فروش خود را مشاهده کنید ، چقدر میتوانست در رسیدن به اهداف فروش به شما کمک کند ؟

راز موفقیت در این روش این است که مشتری درک مناسبی از فواید راه حل داشته باشد. سعی کنید آنها را به این موضوع تشویق کنید و بتوانند تفاوت بین مسئله برطرف شده و برطف نشده را تصور کنند.

استفاده از این چهار سوال به شما کمک خواهد کرد تا نیازها و نحوه کمک به مشتری را درک کنید استراتژی فروش اسپین برای دریافت پاسخ های مناسب در مقابل پرسش های صحیح است.

متد فروش اسنپ (Snap Selling )

به طور خیلی ساده ، تکنیک فروش اسنپ درک کردن خریدار و کمک به تصمیم گیری او میباشد. یعنی خیلی اوقات مشتری در تصمیم گیری بین چند مورد دچار مشکل می شود و در این لحظه است که شما باید بتوانید اثرگذاری مثبتی بر تصمیم گیری آنها داشته باشید و مشتری نیز فکر میکند خودش به تنهایی این تصمیم را گرفته است. 

در انجام این روش 4 عنصر اصلی وجود دارد که عبارتند از :

  • ساده سازی : این روزها مشتریان پرمشغله تر از این هستند که بخواهند وقت خود را برای تشخیص و تمایز برخی پیچیدگی ها در خرید بگذارند. فروشنده باید خرید را برای آنها به قدری ساده و آسان بکند که آنها به راحتی با محصول شما سازگار شوند و عادت های فعلی خود را تغییر دهند.
  • ارزشمند بودن : خریداران معمولا پریشان و مشوش هستند . فروشندگان باید بهترین متخصص در برجسته کردن و نشان دادن ارزش کالاها باشند.
  • همسو بودن : امروزه فروش به معنی همسو بودن عناصر تجارت با نیازها و باورهای مشتری است. این باعث میشود مشتریان بخواهند با شما همکاری کنند.
  • اولویت بندی : خریداران همیشه دارای اولویت های خاصی هستند. یک فروشنده موفق باید این اولویت ها را درک کند و آنها را مدنظر قرار دهد.

متد فروش سندلر ( Sandler Selling )

این تکنیک تا حدی تلنگری به روش فروش سنتی است. با وجود اینکه خرید و فروش در طول تاریخ به این ایده دامن زده است که این فروشندگان هستند که باید خریداران را متقاعد کنند ، اما متد سندلر بر این باور است که هر دو طرف به یک اندازه در معامله نقش دارند. اگرچه این تکنیک نقش هر دو طرف را نقض نمی کند اما انجام این روش فروش نیازمند مقیاس مشخصی است.

 بعد از اینکه انواع تعاریف « مدیریت بازاریابی و فروش » را از منظر بزرگان این حیطه فرا گرفتید و اکنون که تفاوت میان « بازاریابی و فروش » را هم میدانید و متوجه وظایف و استراتژی های هرکدام شده اید ، خیلی راحت تر میتوانید تیم فروش و بازاریابی خود را انتخاب کنید و به طور دقیق تری مسئولیت های هرکدام را برای آنها شرح دهید. با وجود اینکه این دو موضوع در عمل هرکدام رویکرد جداگانه ای دارند اما کاملا با یکدیگر مرتبط هستند ، به طوری که اگر هرکدام از آنها کار خود را به درستی انجام ندهند کل چرخه بازاریابی و فروش و درآمد شرکت مختل می شود و زمانی که بازاریابی و فروش باهم هم راستا می شوند ، تجارت آماده جذب مشتری های احتمالی بیشتر و در نتیجه درآمد بیشر میشود.



:: بازدید از این مطلب : 20
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

عملکرد مديريت بازاريابي

برخي از اصلي ترين وظايف مديريت بازاريابي و فروش عبارتند از :

  • بررسي و تحقيق در مورد نيازهاي مصرف کننده گان
  • ارائه پيشنهاد بر مبناي نيازهاي مشتريان به منظور ايجاد تنوع در در راستاي براورده کردن نيازهاي فعلي و آينده مشتريان
  • استفاده از ابزارهاي تبليغاتي به منظور معرفي محصولات و خدمات به طيف وسيعي از مشتريان
  • بررسي و قيمت گذاري محصولات و خدمات به منظور کسب سود بيشتر در دراز مدت

نتیجه گیری از تعریف مدیریت بازاریابی و فروش

پس می توان گفت بازاریابی یک فرایند گسترده و پیچیده ای است که در آن قرار است با استفاده از روش های تحقیقات بازاریابی، محصول مورد نظر را شناسایی و تعیین کرد و سپس آن را مطابق خواست و نیاز مشتریان تولید کرد.

در این میان مباحثی همچون تبلیغات ، برند ، قیمت گذاری محصول، توزیع محصول, بسته بندی و غیره نیز در زمره مدیریت بازاریابی قرار می گیرد و تیم مدیریت بازاریابی برای موفقیت و فروش محصول باید این موارد را نیز در نظر بگیرد.

به طور کلی ، مديريت بازاريابي و فروش شامل طيف وسيع فعاليت هاي تجاري در حيطه کسب و کار است که شامل برنامه ريزي ، بررسي بازار هدف ، نياز سنجي مشتريان ، طراحي و ايجاد شبکه توزيع ، و در نهايت فروش کالا و خدمات مورد نظر است

 



:: بازدید از این مطلب : 21
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

تعریف مدیریت بازاریابی و فروش

یکی از کلماتی که امروزه در دنیای کسب و کار زیاد شنیده می شود، بازاریابی و مدیریت بازاریابی و فروش است . اگر شما تعریف درستی از بازاریابی و فروش بدانید ، خیلی راحت تر می توانید تیم بازاریابی و فروش خود را انتخاب کنید و درآمد شرکت خود را به صورت چشمگیری افزایش دهید زیرا بسیاری از مدیران به غلط فکر میکنند بازاریابی و فروش یکی هستند و هر دو یک وظیفه ای به عهده دارند.

به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم در این مقاله ابتدا به تعریف « مدیریت »  بازاریابی بپردازیم و از دیدگاه بزرگان این عرضه بازاریابی را بررسی کنیم. زیرا همانطور که میدانید ، مدیریت بازاریابی فعالیت ها و عملکردهایی که در توزیع کالاها و خدمات درگیری دارند را تسهیل می کند . در ادامه استراتژی های متفاوت بازاریابی و فروش را به صورت مجزا بررسی کنیم.

به همان اندازه که در تاریخچه بازاریابی، شاهد تغییر و تحول بوده و هستیم، تعریف مدیریت بازاریابی هم، پیوسته دچار تحول و دگرگونی شده است. این تعریف با توجه به انواع بازاریابی متغیر است و به قول کاتلر: بازاریابی را می توان یک روزه یاد گرفت ، اما تسلط بر آن یک عمر زمان می خواهد.

تعریف مدیریت بازاریابی و فروش از نقطه نظر « فیلیپ کاتلر » :

مدیریت بازاریابی و فروش شامل آنالیز ، فرایند برنامه ریزی ، پیاده سازی برنامه توزیع محصولات و کنترل برنامه هایی است که برای ایجاد مبادلات مورد نظر با بازارهای مورد هدف طراحی شده اند تا دستیابی به اهداف سازمانی که همان جلب رضایت مشتری است را امکان پذیر سازند.

این امر به شدت به طراحی سازمانهای ارائه دهنده بر اساس نیازها و خواسته های بازار هدف و استفاده از قیمت گذاری های مؤثر متکی است . به بیانی دیگر ، مدیریت بازاریابی فرآیندی است که بصورت کار تیمی باید اجرا شود و یکی از لازمه های موفقیت سازمان ها در دنیای کسب و کار است.

مدیریت بازاریابی بدلیل افزایش رقابت و نیازی که برای پیشرفت روش هایی در جهت کاهش ضرر و افزایش سود وجود دارد ، اهمیت زیادی پیدا کرده است، به طوری که امروزه مدیریت بازاریابی مهم ترین عملکرد در شرکت های بازرگانی و تجاری محسوب می شود.

مدیریت بازاریابی یک نظم و انظباط کاری است که بر روی برنامه های کاربردی انواع روش های بازاریابی و مدیریت منابع و فعالیت های بازرگانی یک شرکت تمرکز دارد.

تعریف مدیریت بازاریابی و فروش از نقطه نظر « پیتر دراکر »:

هدف بازاریابی شناخت و درک مشتری است تا محصول و خدمات مورد نظر کاملا با انتظارات آنها مطابقت داشته باشد و به خوبی به فروش برسد .

وقتی شما مشتریان خود را بشناسید ، و مطمئن باشید که برند شما به راحتی برای مشتریان قابل پذیرش است ، در آن صورت عشق متقابلی از بازاریابی دریافت می کنید و در آن موفق می شوید. به همین دلیل است که مدیریت بازاریابی در هر زمینه ای بسیار حائز اهمیت است.

بازاریابی عمدتا تحت عنوان « هنر فروش محصولات » شناخته شده است. اما پیتر تراکر معتقد است که هدف بازاریابی رساندن میزان فروش به بالاترین حد ممکن است.

به طور ایده آل ، بازاریابی و مارکتینگ باید بر مشتری که آماده خرید است اثرگذار باشد.

در مدیریت بازاریابی و فروش ، بحث چرخه عمر محصول نیز مطرح است و اینکه این محصول تا چه زمانی می تواند در بازار بماند و به فروش ادامه بدهد. در نتیجه باید در طراحی قیف فروش در بازاریابی عمر محصول و نوع آن را نیز در نظر گرفت.

از این رو خواهید فهمید که چرا بسیاری از سازمان های رسانه ای و آژانس های خلاق در سراسر جهان ظاهر شدند . این به این دلیل است که امروزه با افزایش کسب و کار و رقابت ، تبلیغات در اولویت تمایز یک برند از رقبای خود قرار گرفته اند . از این رو اهمیت بازاریابی رو به افزایش است.



:: بازدید از این مطلب : 21
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

عبارت بازاریابی به چه معنی و مفهومی می‏باشد؟ اکثر مردم به طور اشتباه، بازاریابی را فقط به عنوان فروش و فعالیت‏های پیشبرد فروش مثل تبلیغات، تصور می‏کنند ولی فروش تنها یکی از وظایف بازاریابی می‏باشد و مهمترین جزء به شمار نمی‏رود. اگر بازاریاب بتواند با یک بررسی کامل در شناخت کالاهای موردنیاز مصرف‏کننده توفیق یافته و میزان توسعه کالاهای مرغوب، قیمت‏گذاری و توزیع کردن را به نحو موثری انجام دهد، کالاها به سادگی به فروش خواهند رفت، هر کسی اطلاعاتی در مورد کالاهایی که موردتوجه مصرف‏کنندگان است دارد، مثلا وقتی که ایستمن کداک دوربین اینستاماتیک خودش را طراحی کرد، وقتی که آتاری نخستین بازیهای ویدیویی را طراحی کرد و وقتی که هندا اتومبیل آکورد خود را تولید کرد، این تولیدکنندگان با درخواست‏های خرید مواجه شدند. آنها به جای طراحی کالاهایی برای استفاده شخصی، محصولاتی مناسب با خواست عموم تولید کردند. پیتر دراکر یکی از صاحبنظران و اندیشمندان مدیریت هدف بازاریابی را بدین شرح بیان می‏کند: «هدف بازاریابی این است که بیشترین فروش را انجام دهد و این ممکن نخواهد شد تا موقعی که مشتری را آنطور که خدمات یا تولیدات دقیقا متناسب با خواسته‏های او باشد، بشناسیم و درک کنیم. این بدین معنی نیست که فروش و تبلیغات مهم نیستند زیرا گذشته از اینکه قسمتی از مجموعه فعالیت‏های زنجیره‏ای بازاریابی هستند، به صورت ابزارهای بازاریابی با هم به کار می‏روند تا بر بازار تاثیر بگذارند.

تعریف بازار با دید بازاریابی کاربردی

:بازار محلی است که در آنجا کالا جهت تبادل وجود داشته باشد یا به عبارت دیگر مکانی که شامل حضور مشتری و عرضه باشد. مشتری باید دارای

  • پول
  • نیاز
  • میل به خرید باشد

بازاریابی

تعریف کلاسیک بازاریابی شامل آن دسته از فعالیت‏هایی است که کالاها و خدمات را از واحد تولیدی و خدماتی به مصرف‏کننده می‏رساند چنین تعریفی ناقص بوده و فعالیت‏های بازاریابی را محدود به انجام وظایفی که صرفا مابین تولید و مصرف قرار گرفته‏اند می‏نماید. از جمله این فعالیت‏ها می‏توان بسته‏بندی کالاها، نامگذاری و علائم تجاری فراورده‏های کانال‏های توزیع (نظیر فروش مستقیم به مصرف‏کننده نهایی، عمده فروش، واسطه، خرده‏فروش) ترابری، انبارداری، روش‏های فروش، آگهی‏های بازرگانی، قیمت‏گذاری و اعتبارات مصرفی را نام برد. امروزه این امر مسلم شده است که یک مدیر بازاریابی موفق نمی‏تواند فعالیت‏های خود را از زمانی که کالا تولید گردیده و آماده پخش است آغاز نموده و با تحویل کالا به مصرف‏کننده به پایان برساند. قسمتی از فعالیت‏های عمده بازاریابی به کارهای پیش تولیدی معطوف می‏شود ازجمله فعالیت‏های بازاریابی پیش‏تولیدی، شناخت مصرف‏کنندگان و رفتار آنان در بازار را می‏توان نامبرد. فعالیت دیگر شامل بررسی بازار کالا جهت تولید و فروش مقرون به صرفه آنها می‏باشد باز هم قبل از اینکه واحد تولیدی به ساخت محصول اقدام کند مدیر بازاریابی باید کالا را طوری طرح‏ریزی کند که پس از تولید موردپسند مصرف‏کنندگان قرار گرفته و نیازها و خواسته‏های آنها را برآورده سازد. نوآوری محصولات و خرید کالا و قطعات به منظور تولید و فروش نیز از جمله فعالیت‏های بازاریابی پیش تولیدی می‏باشد. مدیر بازاریابی همچنین نمی‏تواند وظایف خود را با فروش و تحویل کالا به مصرف‏کننده خاتمه یافته پندارد. ازجمله وظایف پس از فروش کالا را می‏توان تعمیر و نگهداری کالاهای فروش رفته، اجرای قرارداد ضمانت کالا، ارائه خدمات به مشتریان و گردآوری اطلاعات پیرامون رضایت مصرف‏کننده نسبت به کالاهای فروش رفته و پیشنهاد آن اطلاعات به قسمت‏های مختلف سازمان به ویژه واحد طرح‏ریزی کالا نام برد. علاوه بر فعالیت‏های پیش تولیدی، توزیعی و پس از فروش بازاریابی تعدادی از فعالیت‏های مدیریت بازار نیز وجود دارد که دامنه آنها محدود به هیچ یک از حوزه‏های سه گانه بالا نمی‏باشد. ازجمله این فعالیت‏های بازاریابی را می‏توان پژوهش‏های بازار، شرایط محیطی بازار، قوانین و مقررات بازار، سیستم‏های اطلاعات بازار، تعهدات اخلاقی در امور بازاریابی و بازاریابی بین‏المللی نام برد. بدین ترتیب روشن می‏گردد که دامنه بازاریابی بسیار وسیع بوده و فعالیت‏های گسترده اقتصادی را شامل می‏گردد. به همین جهت در حدود نیمی از جمعیت فعال کشورهای پیشرفته صنعتی را شاغلین امور بازار تشکیل می‏دهند در کشورهای در حال توسعه از جمله در کشور ایران با اینکه تمام وظایف نام برده شده به وسیله شرکت‏ها و کارخانجاتی که سهم عمده‏ای در بازار دارند اعمال می‏گردد لیکن نظر به شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی این کشورها تکیه بر پاره‏ای از فعالیت‏های بازاریابی بیشتر از سایر فعالیت‏ها می‏باشد. مثلا نحوه توزیع کالا از تولید به مصرف و حذف واسطه هایی که صرفا جنبه احتکار و بورس‏بازی دارند یکی از وظایف مهم مدیران بازار در کشورهای در حال رشد می‏باشد در مقابل به علت کمبود منابع تولیدی و نیاز فراوان مصرف‏کنندگان در مواردی که رقابت عامل موثری در سهم بازار باشد توجه زیادی به آگهی‏های بازرگانی جهت انگیزش خریداران نمی‏شود. همچنین در جوامعی نظیر کشور ایران که نرخ تورم به نسبت بالاتر از مشابه آن در کشورهای صنعتی است انگیزه‏هایی برای فروش قسطی باقی نمی‏ماند. بدین ترتیب این روش حمایت از فروش کمتر مورد استفاده قرار می‏گیرد. اطلاعات نقش مهمی در فعالیت‏های مدیریت بازاریابی استراتژیک دارد، اطلاعات قابل اطمینان - موثق و در دسترس بخصوص در جهت تشخیص نیازمندی‏های بازار بهبود کالا و خدمات - نوآوری و خلاقیت - برنامه‏ریزی و کنترل برای مدیریت بازاریابی با ارزش و موثر است که این موضوع به عنوان یکی از مسائل مهم مدیران بازاریابی در ایران و سایر کشورهای در حال توسعه می‏باشد. تعریف ما از بازاریابی به شرح ذیل می‏باشد:
«بازاریابی عبارت از فعالیت‏های نیروی انسانی است که از طریق تبادل فرایندها به سمت ارضاء نیازها و خواسته‏ها هدایت شود.» برای روشن‏تر کردن این تعریف، نگاهی به واژه‏های ذیل خواهیم داشت: احتیاجات، خواسته‏ها، تقاضاها، محصولات، داد و ستد، معاملات و بازارها.

احتیاجات (Needs)

اساسی‏ترین و زیربنایی‏ترین مفهوم بازاریابی، نیازهای بشر می‏باشد که ما آن را به شرح زیر تعریف می‏کنیم: احتیاجات عبارت از بیان احساس کمبود در یک فرد می‏باشد. وقتی که یک نیاز ارضاء نشود، شخص ناراحت است. یک فرد ناراضی یکی ازاین دو کار را انجام می‏دهد: یا به دنبال چیزی خواهد گشت که نیاز او را برطرف کند و یا کوشش می‏کند که نیازهایش را کاهش دهد. مردم در جوامع صنعتی سعی می‏کنند کالاهایی را پیدا کرده یا توسعه دهند که خواسته‏های آنها را ارضاء نماید. مردم در جوامع فقیر سعی می‏کنند که خواسته‏های خود را به چیزهایی که قابل دسترس باشند کاهش دهند.

خواسته‏‌ها( Wants)

دومین مفهوم اساسی در بازاریابی، خواسته‏های بشر می‏باشد. خواسته‏های بشر زمانی که توسط فرهنگ و شخصیت افراد شکل بگیرند، شناخته می‏شوند. همراه با تکامل جامعه، خواسته‏های اعضای آن نیز افزایش و گسترش می‏یابد. مردم در معرض کالاهای متنوعی که علاقه و تمایلات آنها را برمی‏انگیزد قرار دارند. تولیدکنندگان کوشش می‏کنند که رابطه‏ای بین چیزهایی که آنها تولید می‏کنند و نیازهای مردم برقرار نمایند.

تقاضاها (Demands)

مردم اکثرا خواسته‏های نامحدود، اما منابع محدود دارند. آنها تولیداتی را انتخاب می‏کنند که حداکثر رضایتمندی را در مقابل پولشان ایجاد نماید. خواسته‏ها وقتی تبدیل به تقاضاها می‏شوند که با قدرت خرید همراه باشند. مصرف‏کنندگان به تولیدات به عنوان مجموعه‏های پرمنفعت می‏نگرند و کالاهایی را انتخاب می‏کنند که بهترین و بیشترین استفاده را به آنها می‏دهد. پس یک تویوتا یعنی یک حمل و نقل اساسی، یک قیمت پایین و سوخت اقتصادی (کم مصرف) ، یک اتومبیل خوب یعنی: راحتی، تجمل و منزلت. مردم کالایی را انتخاب می‏کنند که حداکثر رضامندی را در ارتباط با خواسته‏ها و منافع آنها ایجاد نماید.

محصولات (Products)

احتیاجات، خواسته‏ها و تقاضاهای بشر، اشاره ضمنی به این مطلب دارد که محصولاتی وجود دارند که می‏توانند آنها را ارضاء نمایند ما محصول را به شرح ذیل تعریف می‏نماییم: یک محصول عبارت از هر چیزی است که بتواند جهت اطلاع و رویت، اکتساب، استفاده یا مصرف، به بازار ارائه شود و بتواند یک خواسته یا یک نیاز را ارضاء نماید. تمامی محصولات به طور مساوی مورد درخواست نیستند. قابل دسترس‏ترین و کم قیمت‏ترین محصولات محتملا در درجه اول اهمیت، برای خریده شدن قرار دارند. مفهوم یک محصول محدود به اشیاء فیزیکی نمی‏باشد بلکه هر عاملی که توانایی برآورده کردن یک نیاز را داشته باشد یک محصول است علاوه بر کالاها وخدمات محصول شامل: افراد، مکانها، سازمانها، فعالیت‏ها وایده‏ها می‏باشد. یک مصرف‏کننده در مورد سرگرمی‏هایش تصمیم می‏گیرد: تلویزیون تماشا می‏کند، به چه مکانهایی برای تعطیلات برود، در سازمان‏ها عضو شود، از عقاید و نظرات حمایت کند. برای مصرف‏کننده تمام اینها یک محصول هستند. اگر واژه «محصول» مناسب نباشد، می‏توانیم از واژه‏های ارضاءکننده «منبع یا پیشنهاد» استفاده نماییم.

مبادله (Exchange)

بازاریابی زمانی صورت می‏گیرد که مردم تصمیم می‏گیرند نیازها و خواسته‏های خودشان را از طریق مبادله ارضاء نمایند. مبادله عبارتست از عمل به دست آوردن چیز مورد درخواست از یک شخص و دادن چیزی در مقابل آن. مبادله طریقه‏ای است که مردم می‏توانند توسط آن کالای موردنیاز و درخواست خود را به دست آورند. مبادله از محدودیت خاص خود برخوردار است: مردم ناچار به التماس یا محتاج بخشش دیگران نیستند. مردم باید دارای مهارت‏ها و تخصص‏هایی باشند که بتوانند چیز مورد احتیاجی را تولید نمایند یا خدمت موردنیازی را ارائه کنند و در مقابل کار یا کالای تولید یا ارائه شده دیگران را به دست آورند. مبادله هدف اصلی بازاریابی می‏باشد. برای اینکه یک مبادله صورت پذیرد، شرایط متعددی وجود دارد که باید در نظر گرفته شوند: باید حداقل دو طرف وجود داشته باشد و هر طرف نیز باید چیز ارزشمندی برای طرف مقابل در اختیار داشته باشد، هر طرف باید بخواهد تا با طرف دیگر معامله کند و هرکدام باید در قبول یا رد محصول ارائه شده توسط دیگری آزاد باشند و بالاخره هر طرف باید قادر به برقراری ارتباط و تحویل کالا باشد. این شرایط، مبادله را ممکن می‏سازد. برای اینکه یک معامله واقعا صورت پذیرد، دو طرف باید به توافق برسند. اگر آنها موافق باشند، چنین نتیجه می‏گیریم که عمل مبادله، طرفین را در شرایط و موقعیت بهتری از کار قرار داده است. زیرا هر یک از آنها در قبول یا رد پیشنهاد آزاد بوده است. با این توصیف، درست همانطور که تولید محصول ایجاد ارزش می‏کند، مبادله نیز ایجاد ارزش می‏کند و این امر توانایی‏های مصرفی بیشتری را به مردم می‏دهد.

معاملات (Transaction)

از آنجایی که مبادله هدف اساسی بازاریابی می‏باشد، معامله محور فعالیت‏های بازاریابی است. معامله عبارتست از یک داد و ستد ارزش‏ها بین دوطرف. یک معامله حداقل شامل دو چیز با ارزش، شرایطی که در یک زمان معین روی آنها توافق شده و یک محل مورد توافق است. بازاریابی مجموعه اقداماتی است در جهت رساندن تولیدات، خدمات، ایده‏ها و امثال آن به مرحله مبادله یا معامله.

بازارها (Markets)

مفهوم معاملات ما را به مفهوم یک بازار هدایت می‏نماید. یک بازار عبارتست از مجموعه خریداران واقعی و بالقوه یک کالا. همانطور که تعداد افراد و معاملات در یک جامعه رو به افزایش است، تعداد تجار و مکان‏های بازار نیز رو به افزایش است. در جوامع پیشرفته، بازار لزومی ندارد که به صورت مکانی که خریدار و فروشنده در آن به داد و ستد ارزشها می‏پردازند، باشد با حمل و نقل و ارتباطات مدرن، یک تاجر می‏تواند یک کالا را در برنامه آخر شب تلویزیون تبلیغ نماید. توسط تلفن از صدها مشتری سفارش بگیرد و روز بعد آن کالا را برای خریداران پست نماید بدون اینکه هیچ گونه برخورد حضوری با خریدار داشته باشد. یک بازار می‏تواند در اطراف یک محصول، یک خدمت، یا هر چیز با ارزشی رشد نماید. به عنوان مثال: یک بازار کار، شامل افرادی است که تمایل دارند کار خود را در مقابل دستمزد یا محصولات، ارائه دهند. موسسات مختلفی از قبیل موسسات کاریابی و موسسات مشاوره، در اطراف یک بازار کار رشد کردند تا بتوانند به عملکرد آن به نحو بهتری کمک نمایند. بازار پول یکی دیگر از بازارهای مهم می‏باشد که برای این به وجود آمده است تا احتیاجات مردم را برآورده کند، بنابراین آنها می‏توانند پول قرض بگیرند، قرض بدهند یا پس‏انداز کنند.

بازاریابی ( Marketing )

بالاخره مفهوم بازار ما را به چرخه کامل مفهوم بازاریابی می‏رساند. بازاریابی یعنی کار کردن با بازارها، به این منظور که باعث رضامندی احتیاجات و خواسته‏های بشر می‏گردد. پس ما به تعریف خودمان در مورد بازاریابی ، برمی‏گردیم. به عنوان «فعالیت‏های بشر که برای ارضاء کردن احتیاجات و خواسته‏ها از طریق تبادل فرایندها هدایت می‏شود» تبادل فرایندها، مستلزم کار است. فروشندگان مجبورند خریداران را جستجو کنند، نیازهای آنها را شناسایی نموده و کالاهای خوب و مناسب طراحی نمایند، آنها را توسعه داده، انبار نموده و قیمت‏گذاری کرده و تحویل نمایند. چنین فعالیت هایی از قبیل توسعه محصول، تحقیق، ارتباطات، توزیع، قیمت‏گذاری و خدمات،فعالیت‏های اصلی بازاریابی می‏باشند. اگرچه مامعمولا به بازاریابی به عنوان ادامه کسب توسط فروشنده، می‏اندیشیم اما خریداران نیز به فعالیت‏های بازاریابی می‏پردازند. مصرف‏کنندگان وقتی «بازاریابی» می‏کنند که به جستجوی کالاهایی که توان پرداخت قیمت آنهارا دارند می‏پردازند. نمایندگی یک شرکت زمانی بازاریابی می‏کند که به دنبال فروشندگان رفته و برای شرایط خوب، چانه می‏زند. یک «بازار فروشندگان» بازاری است که در آن فروشنده دارای قدرت زیادتری می‏باشد و خریداران مجبورند که خیلی دقیق و کوشا باشند. در یک «بازار خریداران»، خریدار دارای قدرت زیادی بوده و فروشنده، مجبور است که بسیار فعال و کوشا باشد.

وظایف مدیریت بازار

عالیت‏های مدیریت بازاریابی باید در چارچوب برنامه‏های استراتژیک یک شرکت و با نگرش نظام‏گرا انجام گیرد. مدیریت بازاریابی وظایف زیر را به عهده دارد:
جمع‏آوری و بررسی اطلاعات به منظور تشخیص وضعیت و استعداد بازار و به طور کلی تعیین نیاز مصرف‏کنندگان موردنظر. لازم به توضیح می‏باشد که مدیران بازاریابی باید از طریق تقسیم بازار بتوانند مصرف‏کنندگان موردنظر را شناسایی نمایند و با توجه به خصوصیات مصرف‏کنندگان، کالا و خدمات موردنیاز آنها را تامین کنند. تعیین هدفهای بازاریابی با توجه به نتایج اطلاعات به دست آمده و منابع شرکت مانند مشخص کردن هدف‏های فروش و سهمیه بازار. تعیین آمیزه و یا ترکیب بازاریابی Mix Marketing که عناصر عمده آن عبارتند از محصول، قیمت، کانال‏های توزیع و فعالیت‏های پیشبرد فروش که این عناصر به عنوان فعالیت‏های قابل کنترل مدیریت بازاریابی می‏باشند. مدیران بازاریابی باید به این سوالات جواب دهند که چه محصولی، با چه قیمتی تولید و در چه مکانی عرضه نمایند و با چه شیوه تبلیغاتی به اطلاع مصرف‏کنندگان برسانند. بدیهی است که این عوامل قابل کنترل مدیریت بازاریابی با توجه به شرایط محیطی (سیاسی، اقتصادی، بازرگانی، فرهنگی و. .. ) که بر فعالیت‏های بنگاه اقتصادی تاثیر دارند با امکانات موسسه مشخص می‏گردند. در نتیجه مدیریت بازاریابی با توجه به نیاز مصرف‏کنندگان و منابع سازمان باید کالا یا خدمات موردنیاز مصرف‏کنندگان را تهیه و عرضه نمایند.

سازماندهی: به منظور اینکه مدیریت بازاریابی بتواند به اهداف موردنظر برسد باید فعالیت‏های بازاریابی خود را سازماندهی نماید و نیروی انسانی و آموزش لازم را تامین نماید و ضمنا جهت پیشبرد فعالیت‏ها هماهنگی‏های لازم را داشته باشد.
کنترل و یا نظارت: به منظور اینکه فعالیت‏ها با توجه به برنامه پیش برود مدیریت بازاریابی باید در مقاطع زمانی مختلف عملکرد را با برنامه مورد بررسی و مقایسه قرار دهد و در جهت رفع مشکلات و تجدیدنظر در برنامه اقدام نماید.
تامین خدمات بعد از فروش: مثل تامین لوازم و قطعات و ارائه خدمات تعمیراتی جهت محصولاتی که به فروش رفته‏اند. بدیهی است مصرف‏کنندگان در تصمیم‏گیری جهت خرید کالا در یک بازار رقابتی حتما به پارامتر خدمات بعد از فروش توسط تولیدکنندگان نیز توجه دارند.
بررسی نظریات مصرف‏کنندگان: مدیران بازار در نهایت، نقطه‏نظرات و عکس‏العمل مصرف‏کنندگان را در مورد کالا یا خدماتی که ارائه شده باید از طریق شیوه‏های مختلف تحقیقات بازاریابی دریافته و آنها را بررسی و مورد استفاده در تصمیم‏گیری و برنامه‏های خود قرار دهند. زیرا فرض ما در بازاریابی پیشرفته این است که مصرف‏کنندگان حرف اول را می‏زنند و اگر بنگاه اقتصادی بخواهد در اقتصاد رقابتی (اقتصاد بازار) فعال باشد و سهم عمده‏ای از بازار را به خود اختصاص دهد و در نتیجه سود داشته باشد و به زندگی خود ادامه دهد باید حتما به مصرف‏کنندگان توجه لازم را داشته باشد.

علاوه بر وظایف مذکور، ایجاد تقاضا برای محصول و خدمات ارائه شده نیز جزو وظایف مدیریت بازار می‏باشد. مدیریت بازاریابی وظیفه دارد «مقدار»، «زمان» و «خصوصیات» تقاضا را طوری هماهنگ کند که سازمان بتواند به اهداف خود برسد. بدیهی است در هر زمان مقدار واقعی تقاضا برای کالا یا خدمات ممکن است «پایین‏تر»، «مساوی» و یا «بالاتر» از سطح تقاضای موردنظر باشد. برای ایجاد تقاضا در مورد کالا سه شرط باید وجود داشته باشد: اول باید نیاز برای آن کالا توسط گروهی از مردم وجود داشته باشد، دوم آنکه این گروه قدرت خرید کالاها را داشته باشند و سوم آنکه میل داشته باشند قسمتی از پول خود را در رفع نیاز خود بپردازند.

اهم وظایف مدیریت بازار

  • جمع‏آوری و بررسی اطلاعات به منظور تشخیص وضعیت و استعداد بازار و تعیین نیاز مصرف‏کنندگان
  • مشخص نمودن هدف‏های فروش و سهمیه بازار
  • تعیین آمیزه و یا ترکیب بازاریابی که عناصر آن از محصول، قیمت، کانال‏های توزیع و فعالیت‏های پیشبرد فروش می‏باشند.
  • سازماندهی فعالیت‏های بازاریابی و نیروهای انسانی و آموزش لازم برای آن
  • کنترل و یا نظارت به منظور اینکه فعالیت‏ها با توجه به برنامه پیش برود.
  • تامین خدمات بعد از فروش: مثل تامین لوازم یدکی و قطعات
  • بررسی نظریات مصرف‏کنندگان در ارتباط با محصولات و خدمات ارائه شده
  • ایجاد تقاضا برای محصول و خدمات
  • ایجاد هماهنگی بین مقدار، زمان و خصوصیات تقاضا


:: بازدید از این مطلب : 17
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

پایگاه مشتریان فعلی یک کسب‌وکار، منبعی کاملا سودآور از فرصت‌های تجاری جدید و البته پایدار هستند، که باید دائما از آن‌ها نگهداری شود. حلقه گمشده موفقیت بسیاری از کسب‌وکارهایی که بعد از ماه‌ها دست از تلاش برای تبلیغات بَرمی‌دارند، مشتری است. مشتریِ راضی اصلی‌ترین نقش را در بازاریابی ارجاعی دارد و می‌تواند مانند یک بازاریاب برای برند کار کند. به‌این‌ترتیب نه تنها هزینه‌ها کاهش پیدا می‌کنند بلکه با وفادارسازی مشتریان فعلی، ریزش مشتری نیز کاهش می‌یابد. با توجه به اهمیت ویژه و نقش مشتری در حیات کسب‌وکارها، در این مقاله از وبلاگ بازاریابان به بررسی بازاریابی مشتری (Customer Marketing) یا بازاریابی مشتری محور می‌پردازیم.

بازاریابی مشتری به‌چه معناست؟

بازاریابی مشتری (Customer Marketing) یا بازاریابی از طریق مشتری روشی است که بر ارتقا و استفاده از تجربیات مشتریان فعلی با هدف بهبود فرایند حفظ مشتری و رشد کسب‌وکار تمرکز دارد. یک بازاریابی مشتری موفق بر تقسیم‌بندی مناسب مخاطبان، تعامل موثر با مشتریان و حفظ رابطه با مشتریان فعلی متکی است.

بازاریابی مشتری به کمپین‌ها یا فعالیت‌های بازاریابی خاص اشاره دارد که روی جذب مشتریان فعلی به‌جای مشتریان بالقوه جدید متمرکز هستند. کسب‌وکارها این کمپین‌ها و فعالیت‌های بازاریابی را با هدف تقویت وفاداری مشتری، بهبود تعامل، حفظ و نگهداری مشتری، غنی‌سازی تجربه کاربری و افزایش مشارکت ایجاد می‌کنند.

بازاریابی مشتری (بازاریابی از طریق مشتری) تا حد زیادی به هنر ایجاد اشتیاق و وفاداری در میان مشتریان وابسته است. خرید محصولات و خدمات جدید توسط مشتریان فعلی به عبارتی نشان‌دهنده ارتقا سطح مشتریان فعلی است. به این مفهوم که مشتریان فعلی یک کسب‌وکار آنقدر مشتاق و وفادار به برند هستند که با عرضه هر محصول و خدمت جدید، برای خرید اقدام می‌کنند. از طرفی آن‌ها به دوستان و خانواده خود نیز توصیه می‌کنند تا از محصول شما استفاده کنند.

یک استراتژی بازاریابی مبتنی بر مشتری، روشی برای استفاده از مشتریان فعلی کسب‌وکار به‌عنوان یک دارایی بازاریابی است. این فرایند فوق‌العاده مفید بوده اما اغلب مسیری سخت دارد.

چرا بازاریابی مشتری مهم است؟

حفظ یک مشتری فعلی برای کسب‌وکارها می‌تواند ۵ برابر ارزان‌تر از جذب یک مشتری جدید باشد. این آمار نشان‌دهنده اهمیت کار با پایگاه داده فعلی در شرکت‌هاست که صاحبان بسیاری از مشاغل را به تدوین استراتژی مشتری تشویق می‌کند.

یک استراتژی بازاریابی مبتنی بر مشتری به کسب‌وکارها امکان می‌دهد تا نرخ ریزش را کاهش داده و مصرف‌کنندگان وفادار بیشتری را برای برند حفظ کنند. این موضوع به‌صورت مستقیم روی فروش و سود برند تاثیر می‌گذارد چون افزایش نرخ نگهداری به میزان ۵% به افزایش سود ۲۵% تا ۹۵% کمک خواهد کرد.

مشتریان فعلی احتمالا ۳۰۰% بیشتر از مشتریان جدید پول خرج می‌کنند. همچنین تقریبا ۱۶ برابر بیشتر از مشتریان جدید درآمد موثر، برای برند به ارمغان می‌آورند.

دستیابی به مشتری جدید بین ۵ تا ۲۵ برابر گران‌تر از حفظ مشتری فعلی است. ارزش واقعی در این میان، تبدیل مشتری راضی به یک بازاریاب برند است. پیشرفت ۵ درصدی در حفظ مشتری می‌تواند سودآوری شرکت را تا ۷۵% افزایش دهد.

یک استراتژی بازاریابی مشتری قوی و موثر به کسب‌وکار کمک می‌کند تا مشتریان جدید را به مشتریان وفادار و سپس حامیان برند تبدیل کنند. ۷۲% از مردم یک تجربه مثبت را با ۶ نفر یا تعداد بیشتری از افراد به اشتراک می‌گذارند. این به کسب‌وکارها امکان می‌دهد تا توصیه‌های رایگان بیشتری دریافت کنند که همان بازاریابی دهان‌به‌دهان است. همان‌طور که می‌دانید تبلیغات دهان‌به‌دهان، ۵ برابر بیشتر از تبلیغات پولی، فروش دارد.

چطور یک استراتژی بازاریابی مشتری بنویسیم؟

ایجاد روابط بلندمدت با مصرف‌کنندگان می‌تواند سود زیادی برای شرکت داشته باشد. در ادامه راهنمای گام‌به‌گام نوشتن استراتژی بازاریابی مشتری آمده است.

داده‌های مصرف‌کننده را جمع‌آوری و مخاطبان هدف را بررسی کنید

طبق مطالعات Salesforce ، نود و هفت درصد از بازاریابان هنگامی که شروع به ارائه تجربیات مشتری می‌کنند، افزایش نتایج مشارکت آن‌ها را مشاهده خواهند کرد. برای رسیدن به نتایج مشابه، باید درک درستی از مخاطبان هدف خود داشته باشید. در اولین قدم، یک پرسونا برای کسب‌وکار خود تعریف کنید پیشنهاد می کنیم مقاله پرسونا چیست بلاگ راتین را برای درک بهتر این موضوع، مطالعه کنید.

جمعیت‌شناسی، نیازها، نقاط درد، خواسته‌ها و محرک‌های مخاطبان هدف خود را کشف کنید. حتی می‌توانید از تجزیه‌وتحلیل شبکه‌های اجتماعی نیز استفاده کنید. در نهایت نیز داده‌های مصرف‌کننده را در  نرم افزار CRM وارد کرده و تحقیقاتی روی جستجوهای محبوب در موتورهای جستجو انجام دهید. به این ترتیب وجه اشتراک و موضوعات مشابه مورد علاقه مشتریان خود را کشف خواهید کرد. حتی می‌توانید روی یک گروه از مخاطبان تمرکز کرده و با آن‌ها مصاحبه کنید تا اطلاعات کیفی و کمی بیشتری به‌دست آورید. تعیین دسته‌های مشخص برای زمینه فعالیت مشتریان و گزارش‌گیری بر اساس فیلتر آن‌ها می‌تواند راهکار مناسبی برای آگاهی شما از مخاطبان و مشتریان هدفتان باشد.

برای دسته‌بندی و مدیریت مخاطبان هدف و مشتریان کسب‌وکارتان بر اساس فیلترهای تعیین‌شده توسط خودتان، می‌توانید از نرم‌افزارهای مختلف سی‌آر‌ام یا نرم افزار CRM راتین استفاده کنید.

شخصیت‌های خریدار را تقسیم‌بندی کرده و آن‌ها را اولویت‌بندی کنید

اکنون که می‌دانید مشتریان شما چه کسانی هستند، زمان آن رسیده تا آن‌ها را به گروه‌هایی مشخص تقسیم‌ کنید. بهتر است ۳ تا ۵ بخش از مصرف‌کنندگان را بر اساس داده‌های موجود تعریف کنید. این داده‌ها همان‌هایی هستند که می‌توانند روی خدمات کسب‌وکار و تکنیک‌های تبلیغاتی آینده تاثیر بگذارند. همچنین می‌توانید شخصیت‌های خریدار را بر اساس فرایندهای قیف فروش نیز دسته‌بندی کنید.

تعیین اولویت، بخشی حیاتی در این مرحله خواهد بود. طبق قانون پارتو، ۲۰% از مشتریان شما، ۸۰% از فروش کسب‌وکار را رقم می‌زنند. بنابراین سود‌آورترین بخش‌ها را شناسایی کرده و روی رفع نیازهای آن‌ها تمرکز کنید. به این ترتیب می‌توانید نیازهای آن گروهی از شخصیت‌های خریدار را در اولویت قرار دهید که بیشترین میزان فروش برند را محقق می‌کنند. دسته‌های بعدی را فراموش نکنید و برای رفع نیازهای آن‌ها نیز برنامه‌ داشته باشید.

از مشتریان جدید به گرمی استقبال کنید

استقبال گرم از مشتریان جدید یک استراتژی بازاریابی مشتری مهم خواهد بود. به‌محض اینکه مشتری، محصول یا خدمتی را خریداری می‌کند، به گرمی از او استقبال کنید. این کار می‌تواند در قالب یک ایمیل مارکتینگ حرفه‌ای، ارائه کد تخفیف برای خرید دوم یا حتی عضویت رایگان در خبرنامه شرکت باشد. وقتی مشتری متوجه شود که کسب‌وکار، فعالیت‌های او را زیرنظر داشته و برای هر کار مثبتی از جمله خرید و ثبت‌نام و غیره که انجام می‌دهد، پاداشی در نظر گرفته، برای خریدهای بعدی تشویق می‌شود. نیازی نیست پاداشی سنگین و گران‌قیمت در نظر بگیرید، همین‌که در اولین خرید استقبالی گرم از او داشته باشید کافی است.

استراتژی فعلی کسب‌وکار را تجزیه‌وتحلیل کرده و آن را بهینه کنید

ممکن است یک استراتژی تبلیغاتی داشته باشید، اما زمانش رسیده تا آن را بهبود دهید. لازم است استراتژی تبلیغاتی خود را مشتری‌مدارتر کنید. بازگشت سرمایه و پتانسیل رشد کسب‌وکار را مطالعه کنید تا عملکرد فعلی را بهتر درک کنید. سپس از مصرف‌کنندگان خود بخواهید تمایل‌شان برای توصیه برند شما به دوستان و آشنایانان را از ۱ تا ۱۰ رتبه‌بندی کنند. از داده‌های به‌دست آمده می‌توانید برای شناسایی موانع و یافتن راه‌حل‌هایی برای رفع فوری آن‌ها استفاده کنید.

روی ارائه تجربیات مثبت مشتری تمرکز کنید

زمان آن رسیده تا محصولات و خدمات خود را برای برآورده کردن انتظارات مصرف‌کنندگان بهینه کنید. به تجربیاتی که مصرف‌کننده در هر نقطه از تماس با برند شما تجربه می‌کند، تمرکز کرده و آن را مثبت و ثابت نگه دارید. پس از خرید، با مصرف‌کننده در تماس باشید تا اهمیت خود برای برند را احساس کنند. مراقب مشکلات و دردهاشان باشید و به آن‌ها کمک کنید تا در سریع‌ترین زمان ممکن، راه‌حلی پیدا کنند. در نهایت نیز داده‌های مربوط به هر مصرف‌کننده را جمع‌آوری کنید تا ارتباطات شخصی‌سازی شده و در نتیجه روابط بلندمدت ایجاد شود.

بازخوردهای مشتری را ارزیابی کرده و با استراتژی بازاریابی تطبیق دهید

وقتی از مردم بازخورد می‌خواهید، آن‌ها درک می‌کنند که نظرشان مهم است. این موضوع به شما کمک می‌کند سطح وفاداری و تعامل آن‌ها را افزایش دهید. با این حال، دریافت نظر مصرف‌کنندگان، کافی نیست. باید تغییراتی در محصولات و برنامه‌های بازاریابی خود ایجاد کنید تا نشان دهد به بازخوردهای آن‌ها اهمیت می‌دهید. این تغییرات به کسب‌وکار امکان می‌دهد تا کمپین‌های مرتبط‌تر و موثرتری طراحی و اجرا کند. به این ترتیب می‌توانید مشتریان بالقوه بیشتری جذب کرده و مشتریان فعلی را برای خرید بیشتر ترغیب کنید.

برنامه‌های وفادارسازی مشتری را راه‌اندازی کنید

به مخاطبان هدف خود یک مزیت رقابتیِ قوی ارائه کنید تا تشویق شوند برای مدت بیشتری از شرکت شما خدمات دریافت کنند. تخفیف‌های دوره‌ای، اطلاع ویژه از رونمایی یک محصول جدید، خدمات پس از فروش و چندین مزیت دیگر می‌تواند آن‌ها را یک قدم به وفادار شدن به برند نزدیک‌تر کند. چنین استراتژی‌ای به کسب‌وکار کمک می‌کند تا روابط بلندمدت ایجاد کرده و به افراد انگیزه دهد تا همواره در کنار برند بمانند.

به مشتریان خود خدمات نمونه ارائه کنید

جلب توجه مشتری کار آنچنان ساده‌ای نیست. چون همزمان با تلاش‌های بی‌وقفه تیم بازاریابی شما، شرکت‌های رقیب نیز برنامه‌هایی دارند. تجربیات مشتریان در مواجهه با برند و استفاده از محصولات و خدمات، گره خورده است. کنترل تجربه مشتری در استفاده از محصول و خدمت بسیار سخت‌تر خواهد بود. چون هر فردی نیازها و خواسته‌ها و البته نقاط درد متفاوتی با دیگری دارد. برای ساختن یک تجربه عالی از برخورد با برند، مطمئن شوید که زیرساخت‌های پشتیبانی مشتری به‌خوبی کار می‌کنند.

ساختاری برای ارائه خدمات به مشتریان طراحی کنید. این ساختار به شما کمک می‌کند تا مشتریانی خوشحال داشته باشید. با منابع در دسترس، خدماتی نمونه به مشتریان ارائه کنید و مشکلات احتمالی آن‌ها را بلافاصله، با حوصله و هوشمندانه برطرف کنید. نیازی نیست محصولی خارق‌العاده یا با پایین‌ترین قیمت ممکن ارائه کنید تا مشتری از شما راضی باشد، همین که بداند خدماتی نمونه از شما دریافت می‌کند برای او کافی خواهد بود. به این ترتیب پایگاه مشتریان راضی و البته شاد‌تری خواهید داشت.

تاکتیک‌های بازاریابی مشتری چیست؟

طبق نظرسنجی که توسط North Highland صورت گرفته‌است، 87% از کسب‌وکارها تجربه مشتری را به‌عنوان موتور محرکه رشد خود در نظر می‌گیرند. اجرای تاکتیک‌هایی کاملا تعریف شده برای بازاریابی مشتری در چنین بازار رقابتی، حیاتی خواهد بود. در ادامه ایده‌هایی برای تقویت استراتژی بازاریابی مبتنی بر مشتری آمده است.

احساسات خاصی را منتقل کنید

۲ تا از بازی‌های نهایی استراتژی بازاریابی مبتنی بر مشتری، جلب وفاداری و تسهیل تعامل با مشتری است. این عوامل به تجربیات مشتریان شما بستگی دارند. تجربیات آن‌ها در استفاده از محصول یا خدمت یا برخورد با برند، منجر به سرمایه‌گذاری رفتاری خواهد شد.

برای تقویت تبلیغات کسب‌وکار، توصیه می‌شود از توصیف‌ ویژگی‌های کسل‌کننده و خسته‌کننده محصول، خودداری کنید. مشتریان به دنبال درک خارق‌العاده بودن محصول شما نیستند، آن‌ها به دنبال راهکاری برای حل مشکل و رفع نیاز خود هستند. در عوض می‌توانید به طریقی نشان دهید که محصولات و خدمات شما چطور زندگی دیگر مصرف‌کنندگان را بهتر کرده است.

این موضوع شرایطی را ایجاد می‌کند تا در مخاطبان هدف خود این احساس را ایجاد کنید که اگر می‌خواهند مانند آن شخص در تبلیغاتِ شما زندگی کنند، باید محصول شما را بخرند.

به مشتریان خود گوش دهید و با آن‌ها تعامل سازنده داشته باشید

بازخورد مشتری در اثربخشی استراتژی بازاریابی نقشی اساسی ایفا می‌کند. اگر به مشتریان خود گوش ندهید، چگونه متوجه می‌شوید که از برند و محصول شما چه انتظاری دارند؟

اگر افکار، نظرات و خواسته‌های آن‌ها را نادیده بگیرید، به‌زودی جایگزینی مناسب برای شما پیدا خواهند کرد. این جایگزین، قطعا یکی از رقبا خواهد بود.

به نحوه تعامل مشتریان خود با برند در رسانه‌های اجتماعی توجه کنید. آنچه را که آن‌ها در این کانال‌های ارتباطی می‌گویند به‌خوبی بشنوید و با استفاده از انتقادات، پیشنهادات و شکایات آن‌ها برای توسعه محصول و بهینه‌سازی استراتژی‌های بازاریابی مشتری محور قدم بردارید.

در بسیاری از موارد، تنها گوش دادن کافی نیست، با مشتریان خود به‌صورت آنلاین ارتباط بگیرید و سطح فعالیت خود را در شبکه‌های اجتماعی افزایش دهید. هر جایی که نامی از برند و محصول شما برده می‌شود در بحث حضور پیدا کنید تا آن‌ها بدانند صدای‌شان به گوش شما رسیده است.

استراتژی‌ بازاریابی مشتری محور هر برند، وسیله‌ای برای پرورش و سرمایه‌گذاری روی رضایت مشتریان است. یکی از بهترین راه‌ها برای انجام هر دو کار، این است که به مشتریان خود نشان دهید آن‌ها برای شما مهم هستند، مایل به گوش‌دادن به حرف‌هایشان هستید و بر اساس بازخوردی که ارائه کرده‌اند عمل خواهید کرد.

از بازاریابی محتوا استفاده کرده و با مشتریان به‌صورت آنلاین تعامل داشته باشید

رسانه‌های اجتماعی در حال حاضر یکی از بهترین و مناسب‌ترین بسترها برای ایجاد ارتباط سازنده و تعامل با مخاطبان هستند. چند پلتفرم را که مشتریان شما بیشتر در آن‌ها حضور دارند انتخاب کرده و با تولید محتوایی مفید و کاربردی، گروه مشتریان و مخاطبان خاص خود را بسازید. برای این کار به تدوین یک تقویم محتوایی نیاز دارید بنابراین بهتر است مقاله تقویم محتوایی چیست را در بلاگ راتین مطالعه کنید.

حتی می‌توانید برای ارائه داده‌های خاص و تعامل بیشتر با مشتریان، بلاگ شرکت خود را در رسانه‌های اجتماعی معرفی کنید. بازاریابی محتوایی ۶۲% کمتر از بازاریابی سنتی هزینه داشته و این روش می‌تواند به صرفه‌جویی در بودجه بازاریابی منجر شود.

احساس انحصار و فوریت در مصرف‌کنندگان ایجاد کنید

با ارائه خدمات نمونه به مشتریان می‌توانید احساس ویژه بودن را در آن‌ها بیدار کنید. بازاریابان اغلب از تکنیک انحصار و فوریت برای جذب سرنخ‌های جدید استفاده می‌کنند. اما شما می‌توانید از این تکنیک برای مشتریان فعلی خود نیز استفاده کنید. چنین روشی به کسب‌وکارها امکان می‌دهد تا با تبلیغ محصولات و خدمات خاص، فروش آن‌ها را افزایش دهند. در عین حال به مصرف‌کننده نیز اجازه می‌دهید تا احساس منحصربه‌فرد بودن کند.

از نظرات مشتریان در تبلیغات خود استفاده کنید

زمانی‌که به‌صورت دوره‌ای بازخوردهای مصرف‌کننده‌ها را جمع‌آوری کرده باشید، ایده‌های خوبی برای راه‌اندازی کمپین‌های بازاریابی خواهید داشت. داستان‌های موفقیت مشتری که با استفاده از محصول و خدمتی خاص رقم خورده به شما این امکان را می‌دهد که سرنخ‌های بیشتری جذب کنید. ۹۰% از مصرف‌کنندگان تمایل دارند به برندی توصیه‌شده اعتماد کنند، حتی اگر برای اولین‌بار نام آن برند را شنیده باشند. علاوه‌براین، ۹۵% از خریداران قبل از خرید، نظرات دیگران را می‌خوانند. استفاده از نظرات مشتریان در تبلیغات علاوه‌بر اینکه برای حفظ مشتری فعلی مفید است به تولید سرنخ‌های جدید و ایجاد احساس ارزشمندبودن نیز کمک خواهد کرد.

پس از خرید با مشتریان در ارتباط باشید

هنگام رسیدگی به مشکلات و نگرانی‌های مشتریان در مورد محصول و خدمات، چه از طریق ایمیل مارکتینگ یا از طریق چت‌آنلاین یا تلفنی و حضوری، دقیق و پاسخگو باشید. برای مشتریان یک برند، حیاتی است که با برند مورد نظرشان ارتباطی عاطفی داشته باشند. از مشتریان خود، بازخورد بخواهید و بعدا بر اساس این بازخوردها، تغییراتی ایجاد کرده و به مشتریان در مورد این تغییرات گزارش دهید. همچنین می‌توانید آموزش‌هایی در مورد نحوه استفاده از محصول و خدمات را در وب‌سایت و بلاگ خود قرار دهید. این آموزش‌ها به مشتریان و مخاطبان برند کمک می‌کند تا محصولات و خدمات را بهتر شناخته و بعد از خرید این احساس در وجود آن‌ها ایجاد شود که کسب‌وکار به آن‌ها اهمیت می‌دهد.

مشتریان را تشویق کنید تا حامی برند شما باشند

مشتریان می‌توانند بهترین تبلیغ‌کننده برای یک برند باشند. سعی کنید الهام‌بخشِ مخاطبانی باشید که توصیه‌ای برای کسب‌وکار شما دارند. برای اینکه مشتریان در شبکه‌های اجتماعی شخصی خود به برند شما اشاره کنند، کدهای تبلیغاتی برای دوستان‌شان در نظر بگیرد یا هدایایی برای افرادی که جذب می‌شوند در نظر بگیرید. ارائه تخفیف گروهی یا حتی اطلاع‌رسانی برای فروش‌های ویژه به‌صورت خاص برای گروهی خاص می‌تواند بهترین تشویق برای این کار باشد. آن‌ها را درگیر نگاه دارید تا حامی برند شما شوند، به این ترتیب به میزان قابل توجهی در هزینه‌های بازاریابی صرفه‌جویی خواهد شد. این روش می‌تواند به تولید سرنخ‌های جدید و قوی نیز کمک کند.

مزایای بازاریابی مشتری چیست؟

اکنون که با استراتژی بازاریابی مبتنی بر مشتری و تاکتیک‌های آن آشنا شده‌اید وقت صحبت از مزایا رسیده است.

کاهش ریزش مشتری

افزایش حفظ مشتری و وفاداری به برند یکی از مهم‌ترین و باارزش‌ترین مزایایی است که بازاریابی مشتری محور برای کسب‌وکارها به همراه دارد. زمانی‌که یک استراتژی بازاریابی مشتری به‌درستی اجرا شود، می‌تواند تجربه مشتری را بهبود ببخشد. بهبود تجربه مشتری منجر به بالاتر رفتن نرخ حفظ مشتری و ایجاد احساس قوی‌تری از وفاداری خواهد شد. تعامل با مشتریان و گوش‌دادن به آن‌ها، آن‌ها را برای مدتی طولانی‌تر در اطراف کسب‌وکار نگاه می‌دارد.

ارجاعات و طرفداران بیشتر برند

بازاریابی مشتری محور به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد تا حامیان برند خود را شناسایی کنند. وجود این افراد برای بازاریابی دهان‌به‌دهان ضروری هستند. با یک برنامه ارجاع (Referral Marketing) ممکن است نتایج مثبتی به‌دست آورید. مشتری راضی می‌تواند یک تبلیغ‌کننده یا بازاریابی خارق‌العاده برای برند باشد.

درآمد بالاتر

در حالی که استراتژی‌های بازاریابی مبتنی بر مشتری، بر مشتریان فعلی متمرکز است، اما فعالیت‌هایی که در این راستا انجام می‌شوند با چاشنی روابط طولانی‌مدت می‌توانند به خرید بیشتر منجر شوند. استراتژی بازاریابی مشتری یک راه عالی برای نشان‌دادن قدر‌شناسی برند در مقابل مشتریانی است که درآمد سازمان را با خرید بیشتر، افزایش می‌دهند.

تایید اجتماعی بیشتر

مشتریان راضی از طریق بررسی‌ها، توصیفات، توصیه‌ها، داستان‌های موفقیت و غیره، مهرِ تایید اجتماعی بر یک کسب‌وکار می‌زنند. تایید اجتماعی (Social Proof) روی مشتریان احتمالی برند تاثیر می‌گذارد و آن‌ها را برای خرید وسوسه می‌کند. یک استراتژی بازاریابی مشتری که به‌خوبی طراحی شده باشد، شامل استراتژی‌های خاصی برای به‌دست آوردن تایید اجتماعی بیشتر خواهد بود.

بهبود فرایندها در کسب‌وکار

اجرای استراتژی بازاریابی مشتری محور می‌تواند به بهبود فرایندهای کسب‌وکار کمک کند. شاید این موضوع به‌نظرتان عجیب برسد اما وقتی استراتژی یک کسب‌وکار روی مشتری بسته می‌شود، بخش‌های مختلف مانند تیم بازاریابی، فروش و پشتیبانی، روند کاری خود را مطابق با آن تغییر خواهند داد. این تغییرات می‌تواند به بهبود فرایندها و افزایش بهره‌وری شرکت منجر شود.

سخن پایانی

بازاریابی مشتری یا بازاریابی مشتری محور می‌تواند به روش‌های مختلفی سودهی یک کسب‌وکار را تضمین کند. این مدل بازاریابی، فراتر از فرایندهای فروش و دیگر استراتژی‌های بازاریابی بوده و روی تعامل و بهبود تجربه کلی از برند استوار است. پیگیری بازخورد، جمع‌آوری داده‌ها و تعاملی عمیق‌تر می‌تواند از مشتری فعلی برند، بازاریابی خودجوش بسازد که با ابزار بازاریابی دهان‌به‌دهان و UGC هزینه‌های بازاریابی را به میزان قابل توجهی کاهش می‌دهد. اما بازاریابی مبتنی بر مشتری تنها منجر به کاهش هزینه‌ها و کاهش ریزش مشتری نمی‌شود، افزایش فروش و آگاهی از برند از دیگر مزایای برتر این مدل هستند.

 منابع: 

پی‌یر۲پی‌یر مارکتینگ، کام‌باکس، جی‌۲، هاب‌اسپات، سندپالس، ایندید، پروداکت مارکتینگ آلیانس و آنچه ارزش خواندن شما را داشت!



:: بازدید از این مطلب : 33
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

یکی از رویکردهایی که به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا به‌طور موثر با مخاطبان هدف خود ارتباط برقرار کنند، بازاریابی مستقیم یا Direct Marketing است. هدف این نوع بازاریابی، شخصی‌سازی پیام برای گیرنده هدف است. این رویکرد امکان سنجش و بررسی اثربخشی بازاریابی را در مقایسه با انواع دیگر آن راحت‌تر فراهم می‌کند. در این نوشته شما را با بازاریابی مستقیم آشنا کرده و انواع، مزایا، معایب و اهداف اصلی آن را مورد بررسی قرار دهیم.
شاید شما هم پس از مطالعه این مقاله، درست به هدف زدید!

بازاریابی مستقیم چیست؟

بازاریابی مستقیم (Direct Marketing) نوعی تبلیغات است که در آن کسب‌وکارها از طریق رسانه‌های مختلف از جمله ایمیل، پست، رسانه‌های اجتماعی، بازاریابی تلفنی و تبلیغات آنلاین هدفمند، به‌طور مستقیم با مشتریان ارتباط برقرار می‌کنند. هدف از این نوع بازاریابی، تبلیغ محصولات یا خدمات به یک مخاطب خاص و تشویق او به پاسخ مستقیم، مانند خرید، ثبت نام در خبرنامه، یا بازدید از یک وب‌سایت است.

این رویکرد به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد تا پیام‌های بازاریابی خود را برای مصرف‌کنندگان فردی یا گروه‌های خاص، با هدف ایجاد تعامل شخصی‌تر و هدفمندتر تنظیم کنند. دایرکت مارکتینگ اغلب برای ایجاد آگاهی از برند، تولید سرنخ فروش و ایجاد وفاداری مشتری از طریق تعاملات مستقیم و قابل اندازه‌گیری استفاده می‌شود.

بازاریابی مستقیم چگونه انجام می‌شود؟

اکنون که متوجه شدید، بازاریابی مستقیم چیست، در این قسمت با نحوه انجام آن آشنا خواهید شد. دایرکت مارکتینگ با هدف قراردادن افراد یا گروه‌های خاص به‌وسیله پیام‌ها یا پیشنهادات تبلیغاتی شخصی‌سازی‌شده و با هدف ایجاد پاسخ مستقیم انجام می‌شود. در ادامه نحوه عملکرد آن را بررسی می‌کنیم.

  •       شناسایی مخاطبان هدف: ابتدا کسب‌وکارها داده‌های مشتری و جمعیت‌شناسی آن‌ها را تجزیه‌وتحلیل می‌کنند تا گروه‌ها یا افراد خاصی را شناسایی کنند که به محصولات یا خدمات آن‌ها علاقه دارند. شاید بتوان گفت اثرش را در طراحی پرسونای برند نشان می‌دهد.
  •       ایجاد پیام‌های شخصی‌‌سازی‌شده: پیام‌های بازاریابی، متناسب با مخاطبان شناسایی‌شده ایجاد می‌شوند و نیازها، اولویت‌ها و Pain Point آن‌ها را در نظر می‌گیرند.
  •       انتخاب کانال‌های ارتباطی: بازاریابان مستقیم، مناسب‌ترین کانال‌ها را برای دستیابی به مخاطبان هدف خود انتخاب می‌کنند؛ مانند ایمیل، پست مستقیم، رسانه‌های اجتماعی یا بازاریابی تلفنی.
  •       تحویل پیام: پیام‌های شخصی‌سازی‌شده به‌طور مستقیم از طریق کانال‌های ارتباطی انتخاب‌شده به گیرندگان مورد نظر تحویل داده می‌شوند.
  •   موفقیت در  call to action : پیام‌ها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که یک پاسخ مستقیم مانند خرید یا ثبت‌نام در یک سرویس را ارائه دهند.
  •       ردیابی و سنجش اثربخشی: بازاریابان، اثربخشی کمپین‌های بازاریابی خود را با نظارت بر نرخ پاسخ، نرخ تبدیل و سایر معیارهای مرتبط، ردیابی و اندازه‌گیری می‌کنند.
  •       تنظیم و بهینه‌سازی: یادگیری از اقدامات انجام شده گام بسیار مهمی در بازاریابی است. بازاریابان براساس داده‌های عملکرد کمپین‌های پیشین رفتار مخاطب را می‌سنجند و بر اساس اطلاعات به دست آمده تنظیمات و بهینه‌سازی‌هایی را برای بهبود کمپین‌های آینده و به‌حداکثر رساندن تاثیر آن‌ها انجام می‌دهند.

 

دایرکت مارکتینگ با هدف قرار دادن مخاطبان خاص با پیام‌های شخصی‌‌سازی‌شده و اندازه‌گیری پاسخ‌های مستقیم، به کسب‌وکارها امکان می‌دهد تا آگاهی از برند را ایجاد، افراد را به‌سمت فروش هدایت کنند و وفاداری مشتری را به روشی قابل اندازه‌گیری و هدفمند پرورش دهند.

انواع بازاریابی مستقیم

برای اینکه این مدل بازاریابی را بهتر درک کنید، شناخت انواع بازاریابی مستقیم می‌تواند مفید باشد. در ادامه شما را با انواع آن آشنا خواهیم کرد.

اینترنت مارکتینگ

در عصر استفاده گسترده از اینترنت در سراسر جهان، بازاریابی اینترنتی یکی از رایج‌ترین انواع بازاریابی دیجیتال است که شامل استفاده از موتورهای جستجو برای هدایت ترافیک وب به سایت یک کسب‌وکار می‌شود. از محبوب‌ترین انواع اینترنت مارکتینگ، می‌توان به SEO (بهینه سازی موتور جستجو) اشاره کرد. همچنین تبلیغات نمایشی و SEM (بازاریابی موتورهای جستجو) نیز جزو این تبلیغات محسوب می‌شوند.

بازاریابی محتوایی

بازاریابی محتوا نوعی بازاریابی مستقیم است که شامل ارائه ارزش به مصرف‌کنندگان از طریق محتوا می‌شود. محتوا اشکال مختلفی دارد؛ مانند بلاگ‌ها، مقالات، محتواهای تعاملی، بیانیه‌های مطبوعاتی، داستان‌ها، مطالعات موردی، کتاب‌های الکترونیکی و غیره. بسته به علاقه مخاطبان هدف یک کسب‌وکار، می‌توان محتوای آموزشی، انگیزشی، اطلاعاتی، الهام‌بخش یا سرگرم‌کننده تولید کرد.

بازاریابی کاتالوگی

کاتالوگ‌ها، مجلات یا کتابچه‌های کوچکی هستند که پیشنهادات و ویژگی‌های یک برند را نمایش می‌دهند و تبلیغ می‌کنند. این امر به کسب‌وکارها امکان می‌دهد تا حجم عظیمی از اطلاعات محصول را به شیوه‌ای قابل مصرف برای مخاطبان ارسال کنند. سایت‌های تجارت الکترونیک، فروشگاه‌های دپارتمانی، فروشگاه‌های لباس و غیره، معمولاً از بازاریابی کاتالوگی برای نمایش مجموعه محصولات خود استفاده می‌کنند.

بازاریابی بروشوری

بروشورها، اسناد کاغذی آموزنده‌ای هستند که محصولات و خدمات یک کسب‌وکار را تبلیغ می‌کنند. آن‌ها برای جلب توجه گیرنده، با رنگ‌های جذاب و تصاویر زیبا طراحی می‌شوند. بروشورها به‌عنوان نوعی بازاریابی بصری عمل می‌کنند که حاوی اطلاعاتی در مورد یک برند، ارزش‌ها، تاریخچه، اهداف و غیره هستند. بازاریابی بروشوری، یافتن مشتریان جدید را تسهیل می‌کند.

تبلیغات نمایشی

این نوع تبلیغات که به‌عنوان تبلیغات بنری نیز شناخته می‌شوند، نوعی دایرکت مارکتینگ هستند که از تصاویر، ویدیوها یا رسانه‌های تعاملی برای انتقال پیام تبلیغاتی استفاده می‌کنند. این نوع تبلیغات در وب‌سایت‌ها، اپلیکیشن‌ها یا پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی نمایش داده می‌شوند و به گونه‌ای طراحی می‌شوند که توجه مخاطبان هدف را به خود جلب و آن‌ها را تشویق کنند تا برای ورود به وبسایت یا صفحه فرود تبلیغ‌کننده، کلیک کنند.

تبلیغات نمایشی می‌توانند در اندازه‌ها و فرمت‌های مختلفی باشند. این شکل از تبلیغات معمولاً برای افزایش آگاهی از برند، هدایت ترافیک سایت و تبلیغ محصولات یا خدمات به مخاطبان آنلاین گسترده استفاده می‌شوند.

فروش مستقیم

در این نوع بازاریابی مستقیم، محصولات یا خدمات به‌طور مستقیم به مشتریان خارج از یک فروشگاه سنتی خرده‌فروشی عرضه می‌شود و به فروش می‌رسد. فروش مستقیم اغلب توسط نمایندگان فروش یا توزیع‌کنندگان مستقل انجام می‌شود که از طریق کمیسیون یا پاداش براساس فروش، تشویق می‌شوند. این رویکرد به کسب‌ و کارها اجازه می‌دهد تا به‌صورت مستقیم با مصرف‌کنندگان ارتباط برقرار کنند، روابط شخصی ایجاد کنند و سطح بالایی از خدمات مشتری را ارائه دهند. همچنین کسب‌وکارهای تازه‌ کار با فروش مستقیم می‌توانند با سرمایه‌گذاری کم، فعالیت خود را شروع کنند.

بازاریابی تجربی

این بازاریابی که به‌عنوان بازاریابی تعاملی نیز شناخته می‌شود، یک استراتژی است که بر درگیر کردن مشتریان و ایجاد تجربیات به‌یادماندنی برای ایجاد آگاهی از برند و تقویت وفاداری مشتری تمرکز دارد. به‌جای تبلیغ ساده یک محصول یا خدمات، هدف بازاریابی تجربی، درگیرکردن مصرف‌کنندگان در یک تجربه فراموش‌نشدنی و معنادار است که به‌طور مستقیم با برند مرتبط است.

بازاریابی تجربی را می‌توان از طریق رویدادهای تعاملی، نمایش محصول، فروشگاه‌های پاپ‌آپ یا سایر تجربیات زنده که به افراد اجازه می‌دهد با برند به‌شیوه‌ای ملموس تعامل داشته باشند، اجرا کرد. هدف این بازاریابی، ایجاد یک وابستگی عاطفی قوی بین مصرف‌کننده و برند است که منجر به افزایش ماندگاری برند، تبلیغات دهان‌به‌دهان مثبت و در نهایت وفاداری و حمایت مشتری می‌شود. بازاریابی چریکی را می‌توان به‌نوعی زیرمجموعه این نوع بازاریابی در نظر گرفت.

بازاریابی متنی

بازاریابی متنی یا پیامکی، نوعی بازاریابی است که در آن برندها از طریق پیامک با مشتریان در ارتباط هستند. علاوه‌براین، استفاده از اختصارات متنی می‌تواند راهی موثر برای انتقال پیام‌های مختصر و جذاب در محدوده حروف پیامک باشد. این روش بسیار کارآمد است؛ زیرا جمعیت زیادی از تلفن همراه استفاده می‌کنند. همچنین از آنجا که اپراتورهای تلفن همراه بسته‌هایی را ارائه می‌دهند که ارسال پیامک انبوه را با قیمت مناسب امکان‌پذیر می‌کند، مقرون‌به‌صرفه است. (نوشتن متن پیام با توجه به پروتکل‌های برند و شخصیت آن می‌تواند اثر بخشی را افزایش در دهد در غیر اینصورت می تواند باعث سردرگمی مخاطبان شود )

ایمیل مارکتینگ

ایمیل مارکتینگ یا بازاریابی ایمیلی، احتمالا قدیمی‌ترین روش بازاریابی دیجیتال است. برندها و کسب‌وکارها می‌توانند با ارسال ایمیل‌های انبوه به مخاطبان خود، به مشتریان هدفشان دسترسی پیدا کنند. برای به‌دست‌آوردن حداکثر نتایج از این نوع رویکرد، تجزیه‌ و‌ تحلیل منظم بسیار مهم است. استفاده از ابزارهای تجزیه‌وتحلیل ایمیل مارکتینگ می‌تواند به کسب‌وکارها در این زمینه کمک کند؛ زیرا این ابزارها بینش‌های ارزشمندی در مورد کمپین‌های ایمیلی ارائه می‌دهند.

بازاریابی QR کد

این بازاریابی نوعی از بازاریابی دیجیتال است که از کدهای پاسخ سریع (QR) استفاده می‌کند تا به مشتریان امکان دسترسی سریع به سایت، کوپن یا سایر محتواهای دیجیتال را بدهد. مشتریان کد را با گوشی‌های هوشمند خود اسکن می‌کنند و برای دسترسی به تخفیف‌ها، کوپن‌ها، اطلاعات محصول یا سایر محتوای تبلیغاتی، به وبسایت خاصی منتقل می‌شوند. این نوع بازاریابی در سال‌های اخیر با رایج‌تر‌شدن تلفن‌های هوشمند و گسترده‌ترشدن اپلیکیشن‌های اسکن QR کد، به‌طور فزاینده‌ای محبوب شده است.

بازاریابی تلفنی

این بازاریابی شامل تبلیغ محصولات یا خدمات به مشتریان بالقوه از طریق تلفن است. بازاریاب‌های تلفنی معمولاً با هدف فروش، جمع‌آوری اطلاعات، انجام نظرسنجی یا تنظیم قرار ملاقات، با افراد یا شرکت‌ها تماس‌ برقرار می‌کنند. همچنین بازاریابی تلفنی ممکن است شامل دریافت تماس از سمت مشتریانی باشد که به تلاش‌های بازاریابی قبلی پاسخ داده‌اند. این نوع بازاریابی می‌تواند یک راه موثر برای دستیابی به مخاطبان گسترده و ارائه یک طرح فروش شخصی‌‌سازی‌شده باشد. البته برای انجام این بازاریابی مستقیم، رعایت الزامات قانونی برای اطمینان از ارتباط اخلاقی و محترمانه با مشتریان بالقوه ضروری است.

بازاریابی رسانه‌های اجتماعی

این بازاریابی از پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی برای ارتباط با مخاطبان هدف برای ایجاد یک برند، افزایش فروش و افزایش ترافیک سایت استفاده می‌کند. بازاریابی رسانه‌های اجتماعی ، شامل ایجاد و به‌اشتراک‌گذاری محتوا در شبکه‌های رسانه‌های اجتماعی مانند فیس‌بوک، اینستاگرام، توییتر، لینکدین و غیره برای دستیابی به اهداف بازاریابی و برندسازی است. هدف این بازاریابی ایجاد و به‌اشتراک‌گذاری محتوایی است که کاربران آن را ارزشمند بدانند و با شبکه‌های اجتماعی خود به اشتراک بگذارند که در نهایت منجر به افزایش دید برند و جذب مشتری می‌شود.

۷ مزیت بازاریابی مستقیم

استفاده از این نوع بازاریابی، مزایای مختلفی را برای کسب‌وکارها به همراه دارد که می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

  •       ارتباطات هدفمند: بازاریابی مستقیم به کسب‌وکارها امکان می‌دهد تا پیام‌های خود را برای افراد یا گروه‌های خاص تنظیم کنند و ارتباط و اثربخشی تلاش‌های بازاریابی‌شان را افزایش دهند.
  •   امکان شخصی‌سازی: این بازاریابی با استفاده از داده‌های مشتری و تقسیم‌بندی، ارتباطات شخصی‌سازی‌شده را امکان‌پذیر می‌کند که می‌تواند میزان تعامل و پاسخ مشتری را ارتقا دهد.
  •       نتایج قابل اندازه‌گیری: کمپین‌های این مدل بازاریابی را می‌توان به‌راحتی ردیابی و اندازه‌گیری کرد و بینش‌های ارزشمندی را در مورد اثربخشی تلاش‌های بازاریابی و بازگشت سرمایه به دست آورد.
  •     هزینه مقرون‌به‌صرفه: در مقایسه با تبلیغات انبوه سنتی، دایرکت مارکتینگ می‌تواند مقرون‌به‌صرفه‌تر باشد، به‌خصوص زمانی‌که می‌توان بخش‌های خاصی از مشتریان را با پیام‌های شخصی هدف قرار داد.
  •       ‌ایجاد رابطه و وفاداری: این بازاریابی به ایجاد و تقویت روابط با مشتریان از طریق تعاملات شخصی کمک می‌کند و منجر به افزایش وفاداری و حفظ مشتری می‌شود.
  •       نتیجه‌گیری فوری: این بازاریابی اغلب پاسخ‌های فوری را به‌دنبال دارد و به کسب‌وکارها امکان می‌دهد تا سرنخ ایجاد کنند، فروش را هدایت کنند و مشتریان بالقوه را به انجام اقدامات خاصی وادار کنند.
  •     انعطاف‌پذیری: این نوع بازاریابی از نظر کانال‌ها و روش‌های مورد استفاده، انعطاف‌پذیری بالایی دارد و به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا استراتژی‌های خود را براساس ترجیحات مشتری و روند بازار تطبیق دهند.

معایب بازاریابی مستقیم

علی‌رغم مزایای قابل توجه دایرکت مارکتینگ، مثل هر روش و مدل دیگر بازاریابی معایب خودش را نیز دارد. که ۴ مورد از مهم‌ترین آن‌ها را به طور مختصر باریتان توضیح می‌دهیم.

  • ایجاد مزاحمت: این نوع بازاریابی مانند بازاریابی تلفنی یا ایمیل مارکتینگ، می‌تواند توسط برخی از افراد به‌عنوان نوعی مزاحمت تلقی شود که ذهنیتی منفی در مورد برند ایجاد می‌کند.
  • نگرانی‌های مربوط به حفظ حریم خصوصی داده‌ها: این بازاریابی به داده‌های مشتری متکی است و اگر با دقت از آن‌ها محافظت نشود، ممکن است نگرانی‌های مربوط به حریم خصوصی را افزایش دهد.
  • تغییر نرخ پاسخ‌دهی : کمپین‌های این مدل بازاریابی ممکن است نرخ‌های پاسخ متفاوتی را ارائه دهند. برای همین پیش‌بینی و کنترل سطح تعامل و تبدیل مشتری، می‌تواند چالش‌برانگیز باشد.
  • درخواست‌های انصراف و لغو اشتراک: این نوع بازاریابی ممکن است به درخواست‌های انصراف یا لغو اشتراک منجر شود، اندازه پایگاه داده بازاریابی را کاهش دهد و فرصت‌های دسترسی آتی را محدود کند.

بنابراین کسب‌وکارها باید پیش از اجرای یکردن و پیاده سازی انواع بازاریابی مستقیم، به این معایب آن هرچند اندک و محدود توجه داشته باشند و با تمرکز بر ارتباط، احترام به حریم خصوصی و ترجیحات مشتری، تلاش‌های بازاریابی خود را انجام دهند.

۶ هدف اصلی در بازاریابی مستقیم

این نوع بازاریابی اهدافی را دنبال می‌کند که در این قسمت به مهم‌ترین آن‌ها اشاره خواهیم کرد.

هدایت فروش

یکی از اهداف بازاریابی مستقیم، هدایت فروش فوری و مستقیم محصولات یا خدمات به مشتریان بالقوه از طریق ارتباطات هدفمند و شخصی‌سازی‌شده است.

ایجاد آگاهی از برند

این نوع بازاریابی را می‌توان برای افزایش شناخت و دیده‌شدن برند در میان بخش‌های خاص مشتری مورد استفاده قرار داد که منجر به افزایش یادآوری و توجه به برند می‌شود.

جذب مشتری از اهداف بازاریابی مستقیم

تلاش‌های این مدل بازاریابی معمولاً بر روی دستیابی به مشتریان جدید از طریق ارتباط با افراد یا گروه‌هایی که پتانسیل تبدیل‌شدن به حامیان وفادار کسب‌وکار را دارند، متمرکز است.

حفظ مشتری

این مدل بازاریابی می‌تواند برای تعامل با مشتریان فعلی، تشویق به تکرار خرید و تقویت وفاداری و حفظ مشتریان بلندمدت استفاده شود.

تولید سرنخ

این بازاریابی به‌دنبال ایجاد سرنخ‌ها و کوئری‌هایی از مشتریان بالقوه است که به محصولات یا خدمات ارائه‌شده توسط کسب‌وکار ابراز علاقه کرده‌اند.

ایجاد ارتباط

هدف بازاریابی مستقیم، ایجاد و تقویت روابط با مشتریان از طریق تعاملات شخصی‌سازی‌شده است که در نهایت منجر به ایجاد یک پایگاه مشتری وفادار می‌شود.

۹ گام بلند برای موفقیت در بازاریابی مستقیم

برای اینکه بتوانید در این بازاریابی موفق شوید، لازم است که به یکسری نکات مهم توجه کنید. نمی شود همین‌جور دل به دریا زد و کمپین های بازاریابی مستقیم را اجرایی کرد.
این نکات که بر اساس منابع معتبر بازاریابی بین المللی و تجربیات تیم راتین به دست آمده‌است عبارت‌اند از:

  •       مخاطبان هدف خود را تعریف کنید: گروه خاصی از افراد را که به محصول یا خدمات شما علاقه‌مند هستند، شناسایی کنید.
  •       محصول خود و ارزش پیشنهادی آن را درک کنید: توضیح دهید که چگونه محصول شما زندگی افراد را بهبود می‌بخشد و مشکلات آن‌ها را بهتر از پیشنهادات رقبا برطرف می‌کند.
  •       به محصول خود ایمان داشته باشید: نشان‌دادن اشتیاق واقعی به محصول می‌تواند به شما کمک کند تا به‌طور موثر مزایای آن را به مشتریان هدف خود منتقل کنید.
  •       اعتبار و تخصص خود را نشان دهید: با نشان‌دادن دانش و تجربه خود در صنعتی که در آن فعالیت می‌کنید، اعتماد مخاطبان‌تان را جلب کنید.
  •       از داده‌ها برای بهبود رویکرد خود استفاده کنید: داده‌های مشتری را برای شناسایی گرایش‌ها و سلیقه آن‌ها تجزیه‌وتحلیل و استراتژی بازاریابی خود را براساس آن تنظیم کنید.
  •       ارتباط خود را با مشتریان حفظ کنید: تمرکز بر ایجاد و حفظ روابط با مشتریان، منجر به افزایش رضایت مشتریان و وفاداری طولانی‌مدت آن‌ها می‌شود.
  •       شفاف و روراست باشید: پیام بازاریابی و ارزش پیشنهادی خود را به وضوح به مشتریان بالقوه منتقل کنید.
  •       از کانال‌های مختلف بازاریابی مستقیم استفاده کنید: از روش‌های مختلفی مانند ایمیل مارکتینگ، بازاریابی تلفنی، رسانه‌های اجتماعی و پست مستقیم برای دستیابی به مخاطبان هدف خود استفاده کنید.
  •       اهداف واقع‌بینانه تعیین کنید: اهداف واضح و قابل دستیابی برای کمپین‌های بازاریابی خود داشته باشید.

با اجرای این استراتژی‌ها، می‌توانید یک کمپین بازاریابی موثر ایجاد کنید که به شما کمک می‌کند تا به مخاطبان هدف خود برسید، روابط ایجاد کنید و اهداف کسب‌وکارتان را برآورده سازید.

سخن پایانی

بازاریابی مستقیم به‌عنوان یک ابزار قدرتمند برای کسب‌و‌کارها عمل می‌کند تا از طریق آن با مخاطبان هدف خود درگیر شوند، فروش را افزایش دهند و روابط پایدار با مشتریان ایجاد کنند. با استفاده از ارتباطات شخصی، پیام‌های هدفمند و نتایج قابل اندازه‌گیری، کسب‌وکارها می‌توانند به طیف وسیعی از اهداف تجاری خود دست یابند. درحالی‌که این بازاریابی مزایای متعددی را ارائه می‌دهد؛ اما کسب‌وکارها باید چالش‌های آن را نیز در نظر بگیرند و با تمرکز بر احترام به ترجیحات مشتری، برنامه‌های بازاریابی خود را طراحی و پیاده‌سازی کنند.

با استراتژی‌های مناسب و رویکرد مشتری محور، دایرکت مارکتینگ می‌تواند یک دارایی ارزشمند در مجموعه ابزار بازاریابی باشد و به کسب‌وکارها کمک کند تا با مخاطبان خود به شیوه‌ای معنادار و تاثیرگذار ارتباط برقرار کنند.



:: بازدید از این مطلب : 28
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

معرفی دیجیتال مارکتینگ

دیجیتال مارکتینگ اصطلاحی است که برای بازاریابی هدفمند، قابل اندازه گیری و تعاملی محصولات یا خدمات با استفاده از فناوری های دیجیتال برای دستیابی به...

دیجیتال مارکتینگ چیست؟

اصطلاحی است که برای بازاریابی هدفمند، قابل اندازه گیری و تعاملی محصولات یا خدمات با استفاده از فناوری های دیجیتال برای دستیابی به بینندگان، تبدیل آنها به مشتری و حفظ آنها استفاده می شود.

دیجیتال مارکتینگ به شاخه‌های متعددی تقسیم می‌شود که در این مقاله به طور خلاصه تمام شاخه ها را با به شما معرفی خواهیم کرد و اگر به فکر افزایش فروش در کسب و کار خود می باشید، مطالعه این صفحه به شما پیش نهاد می شود.

1.وب سایت مارکتینگ

بازاریابی وب سایت به معنای تبلیغ یک وب سایت تجاری به منظور جذب بازدیدکنندگان بیشتر است. این بازدیدکنندگان باید افرادی باشند که احتمالاً خدمات یا محصولات کسب و کار را خریداری می کنند. بازدیدکنندگان بیشتر به معنای فرصت های بیشتری برای تلاش برای متقاعد کردن مشتریان به خریدار است.

بازاریابی وب سایت معمولاً به معنای قرار گرفتن در صفحه اول نتایج جستجو است برای اینکار باید وارد جزئیات بیشتر بازاریابی سایت شد. وب سایت مارکتینگ از طریق تبلیغات(ریپورتاژ آگهی و تبلبیغات گوگل)، سئو و طراحی اصولی سایت انجام می‌شود.

بازاریابی تبلیغاتی راهی برای دستیابی به افراد از طریق روش های تبلیغات پولی است. وقتی از بازاریابی تبلیغاتی استفاده می‌کنید، پیام‌ها  یا بنرهای خاصی را ایجاد می‌کنید تا مردم را تشویق به کلیک بر لینک مورد نظر شما کنند. چه برای ثبت نام در یک خبرنامه چه خرید محصولات خود، از یک پیام هدفمند برای ترغیب مخاطبان خود به تعامل با کسب و کارتان استفاده می کنید.

• سئو (SEO)

بهینه سازی موتور جستجو یا SEO فرآیند بهبود کیفیت و کمیت ترافیک وب سایت به یک وب سایت یا یک صفحه وب از موتورهای جستجو است.سئو به جای ترافیک مستقیم یا ترافیک پولی، ترافیک بدون پرداخت (معروف به نتایج "طبیعی" یا "ارگانیک") را هدف قرار می دهد. ترافیک بدون پرداخت ممکن است از انواع مختلف جستجوها، از جمله جستجوی تصویر، جستجوی ویدئو، جستجوی دانشگاهی، جستجوی اخبار و موتورهای جستجوی ویژه کسب و کار شما، منشاء گرفته شود.

به عنوان یک استراتژی بازاریابی اینترنتی، سئو نحوه کار موتورهای جستجو، الگوریتم های برنامه ریزی شده کامپیوتری که رفتار موتورهای جستجو را دیکته می کند. آنچه افراد جستجو می کنند، عبارات جستجوی واقعی یا کلمات کلیدی تایپ شده در موتورهای جستجو و اینکه کدام موتورهای جستجو توسط مخاطبان مورد نظر ترجیح داده می شوند را در نظر می گیرد. سئو به این دلیل انجام می شود که وقتی وب سایت ها در صفحه نتایج موتور جستجو (SERP) رتبه بالاتری داشته باشند، یک وب سایت بازدیدکنندگان بیشتری از موتور جستجو دریافت می کند. این بازدیدکنندگان می توانند به طور بالقوه به مشتریان تبدیل شوند.

شما میتوانید با یادگیری اصول سئو، سایت خود را بهینه کنید. درصوتی که کمبود زمان دارید از شرکت هایی که خدمات سئو ارائه میدهند میتوانید کمک بگیرید. هزینه سئو به عوامل مختلف و اهداف تجاری شما بستگی دارد.

• طراحی سایت

طراحی سایت با اصول به طراحی و توسعه وب سایت های سئو پسند اشاره دارد. یک وب سایت دوستدار SEO از بهترین شیوه های سئو پیروی می کند، مانند ارائه یک تجربه سازگار با موبایل، زمان بارگذاری سریع و URL های توصیفی. کسب و کارها با تمرین طراحی وب سایت SEO، درک و رتبه بندی وب سایت آن شرکت را در نتایج جستجو برای موتورهای جستجو آسان تر می کنند که می تواند منجر به افزایش رتبه و ترافیک شود.

• تبلیغ گوگل یا گوگل ادورز (همین الان صفحه اول گوگل باشید)

تبلیغات در گوگل، گوگل ادز یا گوگل ادورز نامیده می‌شود. محبوبترین موتور جستجو در دنیا گوگل است پس بهترین مکان برای دیدن شما هم گوگل است. برای داشتن تبلیغات در گوگل در ابتدا نیاز است که شما سایت خود را در گوگل ثبت نام کنید و نوع تبلیغات مدنظر خود را مشخص کنید. از آنجایی که قیمت تبلیغات به دلار محاسبه می‌شود در ایران هزینه این نوغ تبلیغات بسیار زیاد است اما نگران نباشید از آنجایی که تبلیغات در گوگل به صورت کلیکی CPC پرداخت می‌شود نگران هزینه‌ها نباشید شما به همان میزان که کاربران رو تبلیغات شما در گوگل کلیک می‌کنند باید هزینه پرداخت کنید.

نکته دیگری که باید در زمینه گوگل ادز بدانید آن است که تبلیغات گوگل به طور مستقیم روی سئو سایت شما تاثیر ندارند بلکه رفتار کاربران نسبت به دیدن تبلیغات است که باعث افزایش بازدید سایت و در نتیجه بهتر شدت سئو سایت شما و رتبه گرفتن در صفحه نتایج جستجو با کلمات کلیدی می‌شود.

• درج ریپورتاژ خبری

همانطور که در مقاله روش های موثر در تبلیغات آنلاین گفته شد یکی از راه‌های افزایش بازدید و ورودی سایت درج ریپورتاژ در سایت ها است و هدایت کاربران از سایت‌های دیگر به سایت خودتان است.

شما به راحتی با درج خبر در سایت های خبری معتبر و مرتبط میتوانید بک لینک های دائمی بگیرید. رایا مارکتینگ مجری درج خبر در بیش از 200 سایت خبری معتبر ایرانی، با تولید محتوای رایگان صفر تا صد کار را برایتان انجام خواهد داد. با درج ریپورتاژ به محتوای سایت خود نسیمی قدرتمند بورزید.

2.بازاریابی محتوایی (تبلیغات از طریق تولید محتوای متنی)

بازاریابی محتوا شاخه ای از بازاریابی دیجیتال یا دیجیتال مارکتینگ است که در این روش تمرکز اصلی روی تولید محتوای متنی به منظور جذب مخاطبان جدید یا حفظ مخطبان قبلی است. در واقع ما باتولید محتوا یا سفارش تولید محتوا سعی می‌کنیم رفتار کاربر را کنترل کنیم یا تغییر دهیم.

حال این تولید محتوای متنی می‌تواند در همه سایت‌ها از جمله سایت های خبری، تبلیغاتی، آموزشی و ... کارآمد باشد و در صورت ارزشمند و با کیفیت بودین ای محتوا آن سایت رتبه خوبی در گوگل دریافت کند.

تمامی سایت های معتبر مثل دیجی کالا، ورزش 3، تبیان و... همه و همه با تولید محتوا جزو برترین سایت های ایران هستند. تولید محتوا را جدی بگیرید. ستون اصلی دیجیتال مارکتینگ، تولید محتواست. شکم گوگل را با محتوا پر کنید تا معجزه آن را ببینید. رایا مارکتینگ با به کارگیری بیش از  7000 نویسنده متخصص در تمامی زمینه ها نوید با کیفیت ترین محتواها را با کمرین هزینه ممکن برایتان دارد.

3.بازاریابی شبکه‌های اجتماعی

بازاریابی رسانه های اجتماعی استفاده از پلتفرم ها و وب سایت های رسانه های اجتماعی برای تبلیغ یک محصول یا خدمات است. اگرچه واژه‌های بازاریابی الکترونیکی و دیجیتال مارکتینگ هنوز در دانشگاه‌ها غالب هستند، بازاریابی رسانه‌های اجتماعی هم برای پزشکان و هم برای محققان محبوب‌تر می‌شود. اکثر پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی دارای ابزارهای تحلیل داده داخلی هستند که شرکت‌ها را قادر می‌سازد پیشرفت، موفقیت و مشارکت کمپین‌های تبلیغاتی را ردیابی کنند.

شرکت ها از طریق بازاریابی رسانه های اجتماعی به طیفی از کاربران، از جمله مشتریان فعلی و بالقوه، کارمندان فعلی و بالقوه، روزنامه نگاران، وبلاگ نویسان و عموم مردم توجه می کنند. در سطح استراتژیک، بازاریابی رسانه‌های اجتماعی شامل مدیریت یک کمپین بازاریابی، مدیریت، تعیین دامنه (به عنوان مثال استفاده فعال یا غیرفعال) و ایجاد «فرهنگ» و «لحن» رسانه‌های اجتماعی مورد نظر یک شرکت است.

شبکه های اجتماعی زیادی وجود دارند که به مارکتینگ دیجیتال شما کمک میکنند از جمله:Instagram, Twitter, YouTube, LinkedIn و...

تیم دیجیتال مارکتینگ شرکت رایامارکتینگ به شما در بازاریابی شبکه های اجتماعی شما به ویژه اینستاگرام کمک میکند پس ایتن موقعی را از دست ندهید و با ما تماس بگیرید.

4.طراحی موشن گرافیک برای بازاریابی تصویری

چرا آپارات خیلی راحت برنده شد؟ به خاطر تولید محتوای تصویری.

یکی از دلایلی که موشن گرافیک ها باعث رشد سریع سایت شما می‌شوند آن است که ب طور کلی محتوای تصویری خیلی راحت تر باعث جلب اطمینان مخاطبان می‌شود و موشن گرافیم نیز از این قانون مستثنی نیست.

در دنیای دیجیتال امروز اکثر افراد بازاریابی دیجتال خود را از شبکه های اجتماعی شروع می کنند زیرا می توانند با کمترین هزینه کسب و کار خود را دیجیتال کنند و از دنیای بازاریابی سنتی عبور کنند.

در گذر زمان و تجربه‌ای که ما در زمینه دیجیتال مارکتینگ بدست آورده ایم نشان می‌دهد ویدیوهایی که کابرد یک محصول را نشان می‌دهند و نقاط مثبت محصول را به مخاطبان نشان می‌دهند رشد هشتاد درصدی در فروش خواهند داشت پس هرگز از اهمیت تولید محتوای ویدیویی یا موشن گرافیک غافل نشوید.
موشن گرافیک‌ها در کمترین زمان می‌توانند بیشترین بازده را برای شما داشته باشند به ویژه در تبلیغات تصویری.

در همین صفحه سه موشن گرافیک درج شده است واقعا چه تاثیر مثبتی بر روی شما گذاشته است؟ چقدر نرخ پرش را کنترل کرده است؟ حتما برای مجموعه و کسب و کار خودتان موشن گرافیک طراحی کنید. گروه تولید محتوای تصویری رایامارکتینگ از صفر تا صد این کار را برای شما انجام خواهد داد، به ما اعتماد کنید.

5.بازاریابی ایمیل (ایمیل مارکتینگ)

بازاریابی ایمیلی عمل ارسال یک پیام تجاری، معمولاً برای گروهی از افراد، با استفاده از ایمیل است. در مفهوم گسترده آن، هر ایمیلی که به مشتری بالقوه یا فعلی ارسال می شود، می تواند بازاریابی ایمیلی در نظر گرفته شود. این شامل استفاده از ایمیل برای ارسال تبلیغات، درخواست کسب و کار، یا درخواست فروش یا کمک مالی است. استراتژی های بازاریابی ایمیلی معمولاً به دنبال دستیابی به یک یا چند هدف از سه هدف اصلی، ایجاد وفاداری، اعتماد یا آگاهی از برند هستند. این اصطلاح معمولاً به ارسال پیام‌های ایمیل با هدف تقویت رابطه یک تاجر با مشتریان فعلی یا قبلی، تشویق وفاداری مشتری و تکرار تجارت، جذب مشتریان جدید یا متقاعد کردن مشتریان فعلی برای خرید فوری چیزی و به اشتراک‌گذاری تبلیغات شخص ثالث اشاره دارد.

5- طراحی بنر ثابت و متحرک

در دنیای دیجیتال امروز یکی از روش‌های تبلیغات استفاده از بنرهای ثابت و متحرک در سایت ها و شبکه های اجتماعی است که باید با توجه به نیاز کسب و کار و رفتار کاربران تهیه شود.



:: بازدید از این مطلب : 32
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

برنامه بازاریابی (Marketing Plan)

فرض کنین برای مدتی تلاش های مربوط به بازاریابی محتوایی سازمان خودتون رو رهبری کردین. عملکرد تیم شما مدیریت رو متقاعد کرده تا استراتژی های بازاریابی محتوایی پیشنهادی شما رو پیاده سازی کنه.

حالا، رئیستون از شما میخواد که یک برنامه بازاریابی بنویسین و ارائه بدین. اما شما قبلا چنین کاری رو انجام ندادین و حتی نمی دونین از کجا باید شروع کنین!

در این مقاله ما بهترین برنامه های بازاریابی  رو برای کمک به شما آماده کردیم، شما می تونین در این مقاله ببینین که بازاریابی بازاریابی اصلا چی هست و برنامه های بازاریابی موثر از چه استراتژی هایی برخوردار هستن؟

برنامه بازاریابی چیه؟

برنامه بازاریابی (Marketing Plan) یک نقشه راه استراتژیک هستش که کسب و کارها برای سازماندهی، اجرا و پیگیری استراتژی بازاریابی خودشون در یک دوره معین از اون استفاده می کنن. برنامه های بازاریابی می تونن شامل استراتژی های بازاریابی مختلف براری تیم های بازاریابی مختلف در سراسر شرکت باشن که همگی در جهت رسیدن به یک هدف کسب و کار تلاش می کنن.

هدف از یک مارکتینگ پلن، نوشتن استراتژی ها به شیوه ای سازمان یافته هستش. این رویکرد به شما کمک می کنه تا در مسیر خودتون قرار بگیرین و موفقیت کمپین های خودتون رو اندازه گیری کنین.

نوشتن یک برنامه بازاریابی به شما کمک می کنه تا به ماموریت هر کمپین، پرسوناهای خریدار، بودجه، تاکتیک ها و موارد قابل تحویل فکر کنین. وقتی تمام این اطلاعات در یک مکان واحد جمع آوری بشه، باقی موندن شما در مسیر کمپین خیلی راحت تر می شه.

شما همچنین متوجه می شین که چه مواردی خوب کار می کنن و چه مواردی نیاز به بهبود دارن. بنابراین، باید موفقیت استراتژی خودتون رو اندازه گیری کنین.
اگر از نظر زمان یا منابع تحت فشار هستین، ممکنه به برنامه بازاریابی فکر نکنین. اما یک marketing plan بخش مهمی از برنامه کسب و کار شما به حساب میاد.

برنامه بازاریابی در برابر برنامه کسب و کار

برنامه بازاریابی یک سند استراتژیکه که اهداف، استراتژی ها و تاکتیک های بازاریابی رو مشخص می کنه.

برنامه کسب و کار یا بیزینس پلن هم یک سند استراتژیک هستش. اما این برنامه تمام جنبه های عملیات یک شرکت اعم از مالی، عملیات و غیره رو در بر می گیره. این برنامه همچنین می تونه بهتون کمک کنه تا برای نحوه توزیع منابع بر اساس رشد کسب و کارتون، تصمیمات بهتری بگیرین.

برنامه بازاریابی زیرمجموعه مهمی از یک برنامه کسب و کار هستش که نشون میده چطور استراتژی ها و اهداف بازاریابی می تونن از اهداف کلی کسب و کار پشتیبانی کنن.

یادتون باشه که بین برنامه بازاریابی و استراتژی بازاریابی تفاوت هایی وجود داره.

استراتژی بازاریابی در برابر برنامه بازاریابی

یک استراتژی بازاریابی شیوه ای که یک کسب و کار به یک هدف یا ماموریت خاص دست پیدا می کنه رو توصیف می کنه. این شامل کمپین ها، محتوا، کانال ها و نرم افزار بازاریابی می شه که برای اجرای ماموریت و پیگیری موفقیت اون استفاده می شه.

مثلا یک برنامه یا دپارتمان بزرگ تر ممکنه بازاریابی رسانه های اجتماعی رو مدیریت کنه؛ اما تلاش شما در اینستاگرام ممکنه فقط به عنوان یک استراتژی بازاریابی فردی در نظر گرفته بشه.

یک برنامه بازاریابی شامل یک یا چند استراتژی بازاریابی می شه. این چارچوبیه که تمام استراتژی های بازاریابی شما بر اساس اون ایجاد می شه و به شما کمک می کنه تا هر استراتژی رو به یک عملیات بازاریابی بزرگ تر و هدف کسب و کار مرتبط کنین.

مثلا، شرکت شما در حال راه اندازی یک محصول نرم افزاری جدید هستش و از مشتریان میخواد که ثبت نام کنن. این امر مستلزم اینه که بخش بازاریابی یک مارکتینگ پلن ایجاد کنه که به معرفی این محصول به صنعت کمک و ثبت نام های مورد نظر رو هدایت کنه.

این دپارتمان تصمیم می گیره یک وبلاگ رو به این صنعت اختصاص بده، یک سری ویدیوی جدید در یوتیوب یا آپاراتش با هدف نمایش تخصص منتشر کنه و یک حساب کاربری در توییتر ایجاد کنه تا به گفتگو در رابطه با این موضوع بپردازه. همه اینها در خدمت جذب مخاطب و تبدیل این مخاطبان به کاربران محصول نرم افزاری جدید هستش.

به طور خلاصه، برنامه مارکتینگ کسب و کار به معرفی یک محصول نرم افزاری جدید به بازار و ایجاد ثبت نام برای اون محصول اختصاص داره. این کسب و کار برنامه بازاریابی خودش رو با سه استراتژی بازاریابی اجرا می کنه؛ یک وبلاگ جدید مخصوص این صنعت، انتشار یک سری ویدیو در یوتیوب و ایجاد حساب در توییتر.

البته، کسب و کار ممکنه این سه مورد رو یک استراتژی بازاریابی خیلی بزرگ در نظر بگیره که هر کدوم استراتژی های محتوایی خاص خودشون رو دارن. اینکه قراره برنامه مارکتینگ شما چقدر دقیق باشه به خودتون بستگی داره. اما به طور کلی هر برنامه بازاریابی بعد از طی کردن چند مرحله ایجاد می شه. در ادامه با این مراحل بیشتر آشنا می شیم.

 

چطور یک برنامه بازاریابی بنویسیم؟

  1. ماموریت کسب و کارتون رو بیان کنین
  2. KPIها رو برای این ماموریت تعیین کنین
  3. پرسوناهای خریدارتون رو شناسایی کنین
  4. ابتکارات و استراتژی های محتوایی خودتون رو شرح بدین
  5. حذفیات بازاریابی خودتون رو به طور واضح تعریف کنین
  6. بودجه بازاریابی خودتون رو مشخص کنین
  7. وضعیت رقابت خودتون رو مشخص کنین
  8. مشارکت کنندگان برنامه خودتون و مسئولیت های اونها رو مشخص کنین

1. ماموریت کسب و کارتون رو بیان کنین

اولین قدم شما در نوشتن برنامه بازاریابی اینه که ماموریت خودتون رو بیان کنین. با اینکه این ماموریت مختص دپارتمان بازاریابی شماست، اما باید بیانیه ماموریت اصلی کسب و کار شما رو در نظر داشته باشه. در واقع، خاص باشین اما نه خیلی خاص. شما در این برنامه بازاریابی برای اینکه نحوه جذب مشتریان جدید و انجام این ماموریت رو توضیح بدین، فضای زیادی رو در اختیار دارین.

مثلا، اگر ماموریت کسب و کار شما تبدیل رزرو کردن بلیط سفر به یک تجربه لذت بخش هستش، ماموریت بازاریابی شما ممکنه جذب مخاطبانی از گروه مسافران، آموزش اونها در مورد صنعت گردشگری و تبدیل اونها به کاربران پلتفرم خودتون باشه.

2. KPIها رو برای این ماموریت تعیین کنین

هر برنامه بازاریابی به خوبی توضیح میده که دپارتمون چطور باید پیشرفت ماموریت خودش رو رصد کنه. برای انجام این کار، باید در مورد شاخص های کلیدی عملکرد (KPI) خودتون تصمیم بگیرین. KPIها معیارهای فردی هستن که عناصر مختلف یک کمپین بازاریابی رو اندازه گیری می کنن.

این معیارها به شما کمک می کنن تا اهداف کوتاه مدت رو در چارچوب ماموریت خودتون تعیین کنین و پیشرفتتون رو با رهبران کسب و کار در میون بگذارین.

مثلا ماموریت بازاریابی در مثال قبلی رو در نظر بگیرین. اگر بخشی از ماموریت ما جذب مسافران باشه، ممکنه بازدیدهای وب سایت رو با استفاده از بازدیدهای ارگانیک صفحه ردیابی کنیم. در این مورد، نمایش صفحه ارگانیک یک KPI هستش و ما می تونیم تعداد بازدیدهای صفحه موردنظر رو در طول زمان افزایش بدین.

 

3. پرسوناهای خریدارتون رو شناسایی کنین

پرسونا یا شخصیت خریدار افرادی رو توصیف می کنه که شما به دنبال جذب اونها هستین. این توصیف می تونه سن، جنسیت، مکان، تعداد اعضای خانواده و عنوان شغلی افراد رو شامل بشه. هر پرسونای خریدار باید مستقیما منعکس کننده مشتریان فعلی و بالقوه کسب و کار شما باشه. بنابراین، تمام رهبران کسب و کار باید در مورد پرسوناهای خریدار شما توافق داشته باشن.

 

4. ابتکارات و استراتژی های محتوایی خودتون رو شرح بدین

در این مرحله شما نکات اصلی استراتژی بازاریابی و محتوای خودتون رو می نویسین. از اونجایی که لیستی از انواع محتوا و کانال در دسترس شما قرار داره، باید عاقلانه انتخاب کنین و نحوه استفاده از محتوا و کانال های انتخابی رو در این بخش از برنامه بازاریابی توضیح بدین.

یک استراتژی محتوا باید این موارد رو تصریح کنه:

  • چه نوع محتوایی رو ایجاد می کنین. این موارد می تونه شامل پست های وبلاگ، ویدیوهای یوتیوب، اینفوگرافیک ها و کتاب های الکترونیکی باشه.
  • به چه میزان تولید می کنین. می تونین حجم محتوا رو در فواصل زمانی روزانه، هفتگی، ماهانه یا حتی فصلی توصیف کنین. همه چیز به گردش کار شما و اهداف کوتاه مدتی که برای محتوای خودتون تعیین می کنین بستگی داره.
  • اهداف و KPI که برای ردیابی هر نوع محتوا استفاده می کنین. KPI می تونه شامل ترافیک ارگانیک، ترافیک رسانه های اجتماعی، ترافیک ایمیل و ترافیک ارجاعی باشه. اهداف شما همچنین باید شامل صفحاتی باشه که تمایل دارین ترافیک رو به اونها هدایت کنین. این صفحات می تونه شامل صفحات محصول، صفحات وبلاگ یا لندینگ پیج ها باشه.
  • کانال هایی که در اونها این محتوا رو توزیع می کنین. کانال های محبوبی که در اختیار شما قرار دارن شامل فیس بوک، توییتر، لینکدین، یوتیوب، پینترست و اینستاگرام هستش.
  • هر نوع تبلیغات پولی که در این کانال ها قراره انجام بشه.

 

تو سال 2024 فروش خوب کافی نیست، باید عالی باشید.
 
  • کاربری آسان
  • پشتیبانی قدرتمند

 

5. حذفیات برنامه خودتون رو به طور واضح تعریف کنین

یک برنامه بازاریابی توضیح میده که تمرکز تیم بازاریابی بر روی چه مواردی قرار داره. این برنامه همچنین توضیح میده که تیم بازاریابی روی چه چیزی قرار نیست تمرکز کنه.

اگر جنبه های دیگه ای از کسب و کار شما وجود داره که در این برنامه خاص به اونها توجه نمی کنین، در این بخش قرار بدین. این حذفیات به توجیه ماموریت، پرسوناهای خریدار، KPI و محتوای شما کمک می کنه.

شما نمی تونین تمام موارد رو یک کمپین بازاریابی به خوبی تامین کنین و اگر تیم شما به موردی قرار نیست توجه کنه، باید اون رو اعلام کنین.

 

6. بودجه بازاریابی خودتون رو مشخص کنین

استراتژی محتوای شما ممکنه از خیلی از کانال ها و پلتفرم های رایگان استفاده کنه؛ اما چندین هزینه وجود داره که یک تیم بازاریابی باید اونها رو در نظر بگیره. این هزینه ها شامل هزینه های فریلنسری، هزینه های اسپانسری یا استخدام نیروهای تمام وقت باشه.

با مشخص شدن این هزینه ها، می تونین از اونها برای تهیه بودجه بازاریابی و قرار دادن هزینه ها در این بخش از برنامه بازاریابی استفاده کنین.

 

7. وضعیت رقابت خودتون رو مشخص کنین

بخشی از بازاریابی اینه که بدونین علیه چه کسی بازاریابی می کنین. در مورد بازیگران کلیدی صنعت خودتون تحقیق کنین و اونها رو تحت نظر بگیرین.

یادتون باشه که تمام رقبا چالش های یکسانی رو برای کسب و کار شما ایجاد نمی کنن. مثلا شاید یک رقیب در موتورهای جستجو برای کلمات کلیدی که قرار وب سایت شما رنک بگیره، رتبه بالایی داشته باشه. یک رقیب دیگه ممکنه در شبکه اجتماعی که قراره در اون حساب ایجاد کنین، چندین سال سابقه فعالیت داشته باشه.

 

8. مشارکت کنندگان برنامه خودتون و مسئولیت های اونها رو مشخص کنین

وقتی برنامه بازاریابی شما کاملا مشخص شد، حالا موقع اینه توضیح بدین که چه کسی قرار چه کاری رو انجام بده. لازم نیست خیلی و با جزئیات تک تک موارد رو مشخص کنین؛ اما باید بدونین که کدوم تیم ها و رهبران تیم مسئول چه محتوا، کانال، KPI و موارد دیگه ای هستن.

حالا که می دونین چرا باید یک مارکتینگ پلن موثر ایجاد کنین، وقتش رسیده که دست به کار بشین. اگر قبلا این کار رو انجام ندادین، نوشتن یک برنامه بازاریابی از اول می تونه سخت باشه. به همین دلیل منابع مفید زیادی وجود داره که می تونه در برداشتن اولین قدم ها به شما کمک کنه. ما یک نمونه از بهترین قالب های Marketing Plan رو به اشتراک گذاشتیم که از اون می تونین برای نوشتن برنامه های موثر کمک بگیرین.

 

انواع برنامه های بازاریابی

بسته به شرکتی که در اون کار می کنین، ممکنه قرار باشه برنامه های بازاریابی مختلفی رو ایجاد کنین. در اینجا ما نمونه های مختلفی رو با توجه به نیازهای شما گردآوری کردیم:

1. برنامه های بازاریابی سه ماهه یا سالانه

این برنامه ها، استراتژی ها یا کمپین هایی که قراره در دوره ای معین انجام بشن رو مشخص می کنه.

فوربس یک قالب برنامه بازاریابی منتشر کرده که کاربران خیلی زیادی از اون استقبال کردن. این قالب می تونه به شما کمک کنه تا یک نقشه راه بازاریابی با چشم انداز واقعی ایجاد کنین. قالب برنامه بازاریابی فوربس این کار رو با آموزش نحوه پر کردن 15 بخش کلیدی یک برنامه بازاریابی انجام میده:

  • خلاصه اجرایی
  • مشتریان هدف
  • پیشنهاد فروش منحصر به فرد
  • استراتژی قیمت گذاری و تعیین جایگاه
  • برنامه توزیع
  • پیشنهادهای شما
  • متریال های بازاریابی
  • استراتژی تبلیغات
  • استراتژی بازاریابی آنلاین
  • استراتژی تبدیل
  • سرمایه گذاری مشترک و مشارکت
  • استراتژی ارجاع
  • استراتژی افزایش ارزش تراکنش ها
  • استراتژی حفظ
  • پیش بینی های مالی

اگر واقعا نمی دونین چطور کارتون رو در یک برنامه مارکتینگ شروع کنین، این راهنما می تونه به شما کمک کنه تا مخاطبان هدفتون رو تعریف کنین، نحوه دسترسی به اونها رو پیدا کنین و مطمئن بشین که مخاطبان به مشتریان وفاداری تبدیل می شن.

 

2. برنامه بازاریابی رسانه های اجتماعی

این نوع برنامه، کانال ها، تاکتیک ها و کمپین هایی رو که قصد دارین به طور خاص در رسانه های اجتماعی پیاده سازی کنین، مشخص می کنه. یکی از زیرمجموعه‌های فرعی این نوع برنامه، برنامه بازاریابی پولی هستش که در استراتژی های پولی مثل تبلیغات نیتیو، PPC یا تبلیغات پولی رسانه های اجتماعی رو مشخص میک نه.

برنامه بازاریابی شین اسنو برای کتاب خودش با عنوان «تیم رویایی» یک نمونه عالی از برنامه مارکتینگ رسانه های اجتماعی محسوب می شه.

عرضه موفق کتاب نمونه ای بارز از محتوای مبتنی بر داده و بازاریابی اجتماعی هستش. استفاده از داده ها برای بهینه سازی استراتژی اجتماعی، آگاهی بیشتری رو نسبت به کتاب شما ایجاد می کنه، افراد بیشتری رو به اشتراک محتوای شما وادار می کنه، مشترکان بیشتری رو به خریدار تبدیل می کنه و در نهایت خریداران بیشتری رو تشویق می کنه که کتاب شما رو به دوستان خودشون توصیه کنین.

وقتی که شین اسنو تبلیغ در مورد کتاب جدیدش رو شروع کرد، می دونست که باید از چارچوب استراتژی محتوای مبتنی بر داده استفاده کنه. بنابراین، او رویکرد مورد علاقه خودش یعنی استراتژی محتوای آبشاری رو انتخاب کرد.

نشریه اکونومیک تایمز از استراتژی محتوای آبشاری به عنوان مدلی برای ایجاد یک سیستم با رویکرد خطی و ترتیبی استفاده می کنه. برای درک بهتر این رویکرد به تصویر زیر دقت کنین:

اسنو در یک پست وبلاگی نوشت که چطور استراتژی محتوای آبشاری به او کمک کرد تا کتاب جدیدش رو با موفقیت عرضه کنه. در این پست او به تاکتیک های مختلفی اشاره می کنه. به طور کلی شین اسنو موفق شد این کارها رو انجام بده:

  • اهداف کسب و کار خودش رو برای تصمیم گیری در مورد معیارهای بازاریابی به کار ببره.
  • از هدف نهایی کسب و کار خودش یعنی کسب 200 هزار دلار از فروش فروش یا خرید 10 هزار نسخه از کتاب، برای تخمین نرخ تبدیل هر مرحله از قیف خودش استفاده کرد.
  • پرسوناهای خریدار رو ایجاد کرد تا بفهمه مخاطبانش کدوم کانال ها رو برای مصرف محتوای او ترجیح میدن.
  • از میانگین بازدید پست خودش در هر کدوم از کانال های بازاریابی برای تخمین میزان محتوا و تعداد دفعات ارسال در رسانه های اجتماعی استفاده کرد.
  • اسنو محاسبه کرد که رسانه های اکتسابی و پولی چقدر می تونن میزان محتوایی رو که او باید ایجاد و ارسال می کرد رو کاهش بدن.
  • فرآیند و گردش کار خودش رو طراحی کرد، تیم خودش رو ساخت و وظایف رو به اعضای تیم محول کرد.
  • معیارهای عملکرد محتوا رو برای اصلاح استراتژی محتوای کلی خودش تجزیه و تحلیل کرد.

می تونین از برنامه بازاریابی اسنو برای ایجاد یک برنامه استراتژی محتوای بهتر استفاده کنین، مخاطبان خودتون رو بهتر بشناسین و در مورد تبلیغ و توزیع محتوا خلاقانه فکر کنین.

 

3. برنامه بازاریابی محتوا

این برنامه می تونه استراتژی ها، تاکتیک ها و کمپین هایی رو که در اونها برای تبلیغ کسب و کار یا محصول خودتون از محتوا استفاده می کنین، مشخص کنه.

ایجاد یک استراتژی بازاریابی محتوا به آماده سازی موارد مختلفی بستگی داره که میزان موفقیت اون رو تعیین می کنه.

 

4. برنامه بازاریابی عرضه محصول جدید

این یک نقشه راه برای استراتژی ها و تاکتیک هایی هستش که برای تبلیغ یک محصول جدید به کار می گیرین.

 

5. برنامه بازاریابی رشد

برنامه های بازاریابی رشد از آزمایش و داده ها برای به دست آوردن نتایج استفاده می کنن.

 

بازاریابی رشد Venture Harbour جایگزینی مبتنی بر داده و آزمایش برای برنامه بازاریابی سنتی هستش. این قالب دارای پنج مرحله هستش که با هر چرخه تست-اندازه گیری-یادگیری اصلاح می شن. این پنج مرحله عبارتند از:

  • هدف
  • تجسم
  • آزمایش
  • نقشه راه
  • بینش ها

اگر قصد دارین با پلتفرم ها و کمپین های مختلف آزمایش کنین، قالب برنامه بازاریابی رشد Venture Harbour یک گزینه عالی به حساب میاد.

انتخاب یک نرم افزار CRM خوب از هر تصمیمی مهم تره، درنگ نکنید!

سوالات متداول برنامه بازاریابی

یک برنامه بازاریابی معمولی چیه؟

اکثر برنامه های بازاریابی اسنادی هستن که جنبه های زیر رو از بازاریابی یک کسب و کار نشون میدن:

  • استراتژی ها
  • اهداف
  • مخاطب هدف
  • تاکتیک

هر برنامه بازاریابی باید شامل یک یا چند هدف، مسیری که تیم شما برای رسیدن به اون اهداف طی می کنه و نحوه برنامه ریزی شما برای سنجش موفقیت باشه.

مثلا فرض کنیم یک استارت آپ فناوری در حال انتشار یک اپلیکیشن موبایل جدید هستش. مارکتینگ پلن اون معمولا موارد زیر رو شامل می شه:

  • مخاطبان یا پرسوناهای خریدار رو برای اپلیکیشن مورد نظر هدف قرار بدین
  • مشخص کنین ویژگی های اپلیکیشن چطور با نیازهای مخاطب هماهنگ هستش
  • تحلیل رقابتی
  • اهداف برای قیف تبدیل و جذب کاربر
  • استراتژی ها و تاکتیک های بازاریابی برای جذب کاربر

 

یک برنامه بازاریابی خوب باید شامل چه مواردی باشه؟

یک برنامه بازاریابی خوب یک نقشه راه واضح برای تیم بازاریابی منحصر به فرد شما ایجاد میک نه. این یعنی بهترین برنامه بازاریابی برای کسب و کار شما با توجه به نیازهای تیم و کسب و کار شما تعیین می شه.

اما با این حال، در اکثر برنامه های بازاریابی بخش هایی وجود دارن که یک یا چند مورد از موارد زیر رو شامل می شن:

  • تجزیه و تحلیل واضح از بازار هدف
  • توضیح دقیق محصول یا خدمات
  • تحلیل رقابتی
  • جزئیات آمیخته بازاریابی استراتژیک (مثل محصول، قسمت، مکان، پروموشن)
  • اهداف قابل اندازه گیری با زمان بندی مشخص

این موارد در کنار هم می تونن به شما کمک کنن تا بهترین برنامه بازاریابی رو برای کسب و کار خودتون ایجاد کنین. یک برنامه بازاریابی خوب همچنین باید ارزش پیشنهادی منحصر به فرد یک محصول یا خدمات، یک استراتژی بازاریابی جامع شامل کانال های آنلاین و آفلاین و یک بودجه تعریف شده رو در بر بگیره.

 

مهم ترین بخش های یک برنامه بازاریابی چیه؟

قبل از رفتن به مسافرت، برای تعیین مسیر، مسیریابی مرحله به مرحله و تخمین زدن زمان رسیدن به مقصد به یک نقشه نیاز دارین. در واقع نحوه رسیدن شما به مقصد خیلی مهمه.

درست مثل یک نقشه مسیریابی، برنامه بازاریابی هم فقط وقتی مفیده که به شما کمک کنه به مقصد موردنظرتون برسین. بنابراین، تمام بخش های یک برنامه بازاریابی در جای خودشون مهم هستن.

اما برای راحتی بیشتر می تونین از لیست زیر استفاده کنین تا مطمئن بشین که هر کدوم از موارد زیر رو در برنامه بازاریابی خودتون اضافه کردین یا حداقل در نظر گرفتین:

  • اهداف بازاریابی
  • خلاصه اجرایی
  • تحلیل بازار هدف
  • تحلیل رقابتی
  • استراتژی های بازاریابی
  • تاکتیک
  • بودجه
  • معیارها

 

هنگام تهیه برنامه بازاریابی باید چه سوالاتی بپرسیم؟

در مواقعی که گیر کردین یا میخواین مطمئن بشین جزئیات مهم رو در برنامه بازاریابی خودتون وارد کردین، سوال پرسیدن یکی از مفیدترین ابزارها می تونه باشه.
سعی کنین موقع ایجاد برنامه بازاریابی خودتون، از یک یا چند مورد از سوالات زیر به عنوان نقطه شروع استفاده کنین:

 

  • مخاطب هدف من کیه؟
  • نیازها، انگیزه ها و نقاط درد اونها چیه؟
  • چطور محصول یا خدمات ما مشکلات اونها رو حل می کنه؟
  • چطور به اونها دسترسی پیدا کنم و درگیر بشم؟
  • رقبای من چه کسانی هستن؟ آیا اونها رقیب مستقیم حساب می شن یا غیرمستقیم؟
  • نقاط فروش منحصر به فرد محصول یا خدمات من چیه؟
  • کدوم کانال های بازاریابی برای برند بهتر هستش؟
  • بودجه و برنامه زمانی در دسترس چقدره؟
  • چطور موفقیت تلاش های بازاریابی رو اندازه گیری می کنیم؟

 

هزینه یک برنامه بازاریابی چقدر هستش؟

ایجاد یک مارکتینگ پلن معمولا بدون هزینه هستش. اما هزینه اجرای هر برنامه مارکتینگ بسته به مواردی که پوشش میده متفاوت هستش.

هزینه های برنامه بازاریابی بسته به کسب و کار، صنعت و دامنه برنامه متفاوت هستش. اینکه تیم بازاریابی شما امور مربوط به بازاریابی داخلی رو انجام میده یا مشاوران خارجی رو استخدام می کنه هم می تونه تفاوت ایجاد کنه. مجموع هزینه ها می تونه از چند هزار دلار تا ده ها هزار دلار متغیر باشه. به همین دلیل هستش که اکثر برنامه های بازاریابی دارای بودجه مشخصی هستن.

قالب برنامه بازاریابی چیه؟

قالب برنامه بازاریابی یک ساختار یا چارچوب از پیش طراحی شده هستش که به شما کمک می کنه marketing plan خودتون رو مجسم کنین. این قالب نقطه شروعی رو ارائه میده که می تونین اون رو با توجه به نیازها و اهداف کسب و کار خودتون شخصی سازی کنین. مثل قالب برنامه بازاریابی که ما ارائه میدیم بخش های زیر رو شامل می شه که قابلیت ویرایش آسون رو داره:

  • خلاصه وضعیت کسب و کار
  • ابتکارات کسب و کار
  • بازار هدف
  • استراتژی بازار
  • بودجه
  • کانال های بازاریابی
  • تکنولوژی بازاریابی

سخن پایانی

این برنامه های بازاریابی به عنوان منابع اولیه برای شروع برنامه بازاریابی محتوایی شما عمل می کنن. اما، برای اینکه واقعا اون چیزی که مخاطبان شما میخوان و نیاز دارن رو ارائه بدین، احتمالا باید ایده های مختلفی رو آزمایش کنین، موفقیت اونها رو اندازه گیری کنین و سپس اهداف خودتون رو در طول مسیر اصلاح کنین.



:: بازدید از این مطلب : 20
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

وقتی صحبت از بازاریابی میشود،فکر می کنیم قرار است حتما چیزی را به ما بفروشند اما در این مقاله به اینکه بازاریابی چیست پرداخته ایم تا تآثیر آن را دریابیم

وقتی در میان مردم صحبت از بازاریابی می شود، فکر می کنند کسی قرار است حتما چیزی را به آن ها بفروشد. وقتی هم که بین مدیران حرفی از آن می شود آن را مرحله سخت و دشوار تصور می دانند. در این مقاله می خواهیم بازاریابی را به شیوه ای درست معرفی کرده و راحتی های آن را نسبت به فروش بگوییم

بازاریابی در دیدگاه عرف جامعه:

"بازاریابی همه چیز است" این تعریفی است که رجیس مک کنا بنیان گذار شیوه های بازاریابی مبتنی بر تکنولوژی می گوید.

این تعریف برای عموم دقیق و واضح نیست، امروزه هر کس می تواند تعریفی جداگانه ارائه دهد.

صرف نظر از درست یا غلط بودن، تمامی افراد جامعه می توانند آن را از دیدگاه خود تعریف کنند.

مثلا اگر از یک خانم خانه دار بخواهید تا بگوید بازاریابی را تعریف کند ممکن است به شما بگوید: "کاریه که در اون اشخاصی می خوان به زور محصولی را به ما بفروشن!"

اگر از یک مدیر کسب و کار بپرسید می گوید: "بازاریابی یعنی ایجاد یک چرخه سود".

همچنین اگر از یک فرد مسن بپرسید  اینچنین خواهد گفت: "شرکت هایی با پیشنهادات جذاب که همه ش به نفع خودشونه نه ما! اینها می خوان بگن من نیازایی دارم که خودم نمیدونم!"

مسلما اینگونه تعاریف نیز صحیح نیستند،اما چرا همه مردم حق دارند نظر خود را بیان کنند؟

به این دلیل که تقریبا اغلب افراد جامعه روزانه در فرآیند آن حضور دارند، این افراد تامین کننده، فروشنده، مشتری، مصرف کننده و یا حتی کارمند شرکت هایی هستند که می خواهد محصول یا خدمتی را بفروشند.

در این روزگار همه ما فروشنده هستیم

فروش واژه ایست که همه ما در زندگی روزمره خود درگیر آن هستیم، ما چرخه فروش را در زندگی مان از همان روز های اول وقتی که نوزاد بودیم و با گریه کردن تقاضای غذا می کردیم، آغاز کرده ایم.

آن زمان در عوض گریه و آرامشی که باقطع شدن آن به خانواده می دادیم درخواست غذا می کردیم.

پس ابتدا دریافتیم که در نظر افراد جامعه بازاریابی فرآیندی خطی است که در آن فروشنده سعی دارد محصولی را به مشتری بفروشد، پس وجه اشتراک این تعاریف شامل 4 عنصر فروشنده، محصول،خریدار و نهایی شدن فروش است.

اغلب افراد فکر می کنند بازاریابی یک فرآیند تک بعدی و خطی مثل بالا است در صورتی که اینطور نیست. این فرآیند خطی شاید شامل بخش کوچکی از فرآیند فروش باشد اما به هیچ عنوان مصداق آن نیست.

بازاریابی از کجا شروع شد؟

در دنیای ما جایگاه بازاریابی در سال های انقلاب صنعتی از اهمیت زیادی بر خوردار شد چرا که در آن زمان به سبب تولید روز افزون صنعت گران، عرضه بیش از تقاضا شد.

وقتی عرضه بیش از تقاضا می شود رقابت معنا پیدا می کند.

پس از آن زمان رقابت تولیدکنندگان دیگر برای افزایش حجم تولید نبود چرا که اینبار عاملی مهم تر شکل گرفته بود و آن هم فروش محصولات تولیدی بود.

با شکل گیری بازاریابی تولید کنندگان فهمیدند می توانند محصولاتی با هزینه کم تر و باب میل بخش اعظمی از بازار هدف را تولید کنند تا در این صورت سهم بیشتری از بازار نصیبشان شود.

بعد ها با پیشرفته تر شدن محصولات، بازار ها نیز به تبعیت از آنها پیشرفته تر و پیچیده تر شدند.

این پیچیدگی آن قدر زیاد شده است که نمی توان تعریف واحدی برای بازاریابی پیدا کرد

چرا که در هر بازار(مصرفی،صنعتی،تولیدی و ...) می تواند به گونه متفاوت بیان شود اما در نهایت کلیه تعاریف از یک خط مشی پیروی می کنند

در زیر به تعریف بازارایابی از نگاه چند تن از بزرگان این صنعت می پردازیم:

بازاریابی در نگاه کلان:

فیلیپ کاتلر مولف بیش از 55 عنوان کتاب تخصصی می گوید:

"بازاریابی یک فرآیند اجتماعی است که به وسیله آن افراد و گروه ها چیزی که می خواهند و نیاز دارند را با تولید و مبادله محصولات و ارزش با دیگران به دست می آورند"

کمی پیچیده شد؟ می رویم سراغ تعریفی ساده تر، موسسه بازاریابی CIM اینچنین می گوید:

"یک فرآیند مدیریتی است که مسئول شناسایی،پیش بینی و برآورده کردن خواسته های مشتریان به روشی سود آور است"

این تعریف جامع تر و روان است که طی آن اعلام می کند علاوه این بازاریابی یک چرخه مدیریتی است، سود نیز از ارکان مهم در این فرآیند است.

حال به تعریفی ساده تر از پاول کلویس از متخصصان بازاریابی اشاره می کنم که می گوید:

"یعنی شناسایی خواسته و نیاز مشتری، و ارائه آن به روشی موثرتر از رقبا"

تعریف کلویس به این سبب حائز اهمیت است که تمرکزش بر رقبا است.

اکنون در زمانی به سر می بریم که اغلب کسب و کارها به بلوغ رسیده و رقابت های سنگین پدیدار شده اند.

از سه دیدگاه فوق می توانیم برداشتی ساده ارائه دهیم:

  • مدیریت مجموعه ای از اقدامات است که مصرف کننده و مشتری را تشویق می کند تا برای رفع نیازها و علایق خود ،محصول ما را از میان رقبا انتخاب کنند.

و در آخر شخصا به عنوان یک مشاور بازاریابی و پژوهشگر بازار، مبحث را اینچنین تعریف می کنم :

»» "بازاریابی یعنی ایجاد یک تعامل برد-برد میان ما و مشتری.این تعامل هر چه عمیق تر باشد چرخه سود بزرگ تر می شود"

در ادامه جمله بالا می بایست عرض کنم که در فروش قصد فقط کسب سود ولی بازاریابی اقداماتی را صورت می دهد که در طی آن مشتری نه تنها به دلیل رفع نیاز هایش، بلکه از کل سازمان و تمام فرآینده آشنایی تا خرید خود حس پیروزی کند.

ما نیز به سبب کسب سود حس رضایت کنیم.

مشتری از ما راضی خواهد بود و این رضایت منجر به تکرار خرید و تبلیغات رایگان می شود،هر چه این رضایت بیشتر شود به سبب فروش بیشتر نه تنها سود بیشتری عایدمان می شود بلکه آغازی است برای افزایش میزان سهم بازار و فضای بازار.

افزایش این دو شاخص یعنی پیروزی ما در بین رقبا.

بازاریابی چه تفاوتی با فروش دارد؟

در این بخش می خواهیم تفاوت این دو اصل را در 6 بخش کلی شامل عنصر، مراحل اجرا، محوریت، هدف، مدت زمان و راهبرد بررسی کنیم.

عناصر فروش:

همانطور که در بخش ابتدایی اشاره کردیم فروش فرآیندی تک بعدی و خطی است که در آن فروشنده، محصول و مشتری دست به دست هم میدهند تا "فروش" صورت گیرد.

هدف از فروش انتقال مالکیت یک محصول به خریدار و کسب سود برای فروشنده است.

شخص فروشنده در فرآیند فروش می تواند تولید کننده، تامین کننده،واسط،عمده فروش،خرده فروش و ... باشد.

مشتری هم میتواند مصرف کننده، خرده فروش،تکمیل کننده و ... باشد.

محصول هم خدمت و یا کالایی است که قبلا توسط فروشنده تولید و یا آماده فروش شده است.

مراحل اجرای فروش:

به طور کلی فروش در 4 مرحله صورت می گیرد:

  • - یافتن مشتری بالقوه.
  • - تشخیص نیاز.
  • - معرفی و ارائه محصول.
  • - دعوت به تصمیم گیری و اقدام برای خرید.

محوریت فروش:

فرآیند فروش مشتری محور است یعنی تنها راه بدست آوردن هدف مطلوب(سود بیشتر) یافتن مشتری های بیشتر است.

ممکن است یک فرآیند فروش تنها یک بار انجام شود و دیگر تکرار نشود. پس تعدد مشتریان در فروش بسیار حائز اهمیت است.

هدف فروش:

هدف فروش کسب سود و درآمد در مدت زمان کوتاه می باشد.

 

 مدت زمان فروش:

از دیگر ویژگی های فروش این است که این فرآیند به صورت کوتاه مدت (سه ماه تا شش ماه) برنامه ریزی می شود تا محصولاتی که توسط شرکت تولید شده است به دست مشتری برسد.

راهبردهای فروش:

دایره فعالیت هایی که در این فرآیند خطی موجب افزایش درآمد می شوند محدود هستند.

کسب و کارها در صورتی که نخواهند اقدامات بازاریابی خاصی انجام دهند می توانند فعالیت هایی مانند زیر را جهت افزایش فروش دنبال کنند:

  • - افزایش پرزنتوری مستقیم و یا حضوری (Direct Selling)
  • - نمایش محصولات با تبلیغات.
  • - فعالیت در بستر اینترنت(منظور صفحات اجتماعی و وب سایت هایی هستند که فقط قصد فروش محصول را دارند)
  • - اصلاحات سبد محصول بر اساس نیاز های مشتری.
  • - مذاکره برای پرداخت.
  • - ارائه پیشنهادات پاداش فروش مانند تخفیف،اشانتیون و ...
  • - ایجاد شبکه همکاری با دیگران جهت گستردگی سبد محصول.

سبک بازاریابی در کسب و کارهای ایرانی عموما به صورت موارد گفته شده در بالا است، اگر شرکت ها و یا کسب و کارهایی را می بینیم که روز به روز گسترده تر و بزرگ تر می شوند

مطمئنا مدت هاست از فرآیند فروش خطی پیشی گرفته و وارد حوزه استراتژیک آن شده اند.

و اما در مورد بازاریابی....

متوجه شدیم که مجموعه اقداماتی است که باعث می شود مشتری ما را از میان رقبا انتخاب کند. این انتخاب یک تعامل برد- برد را به دنبال خواهد داشت که در دراز مدت سبب شکل گیری سود های کلان می شود،

این سود ها هم مادی (افزایش سهم بازار) و هم معنوی (جایگاه برند) هستند.

عناصر بازاریابی:

بر خلاف فروش، بازاریابی یک فرآیند تک بعدی و خطی نیست. در متداول ترین و پایه ای ترین حالت عناصر بازاریابی به طور کلی بر 4 پایه استوارند که به آن 4 پایه بازاریابی یا 4P بازاریابی نیز می گویند:

  • قیمت Price
  • محصول Product
  • محل (توزیع) Place
  • ترویج و ارتقا Promotion

به بیان ساده تر این 4 رکن بیانگر آن هستند که اگر اقداماتی در خصوص قیمت گذاری، بهبود محصول، شبکه توزیع، تبلیغات و... صورت بگیرند می توانند سبب افزایش سطح ثروت مادی و معنوی شرکت شوند.

امروزه تعداد این P ها به ده ها عدد رسیده که ذکر و تفصیل آنها برای مقالات بعدی می گذاریم.

مراحل اجرا فرآیند بازاریابی:

همانطور که مطالعه کردید محصول موجود در فرآیند فروش، محصولی است که از پیش آماده شده است در صورتی که بازاریابی این امکان را می دهد که قبل از تولید محصول زمینه سازی فروش آن را انجام دهید

این مراحل به طور کلی شامل موارد زیر می شود(توضیح هر مورد در مقالات بعدی در دسترستان قرار خواهد گرفت):

  • - تحقیقات بازاریابی : اقداماتی جهت شناخت بازار هدف، نیاز های بازار، و...
  • - تولید و قیمت گذاری محصول بر اساس تحقیقات بازاریابی صورت گرفته.
  • - تبلیغات هدفمند، تاثیر گذار و مرتبط با عوامل روانشناختی بازار هدف.
  • - ایجاد ارزش برای محصول.
  • - ایجاد شبکه مشتریان و تعامل با آنها.
  • - خدمات حمایتی.
  • - ایجاد رضایت حداکثری در مشتریان.

هدف بازاریابی:

علاوه بر کسب درآمد به دنبال اهداف بلند مدت نظیر جایگاه سازی برند، بدست آوردن سهم بازار و فضای بازار بیشتر از طریق کسب رضایت حداکثری مشریان است.

محوریت بازاریابی:

بر خلاف فروش که محوریت آن مشتری بود، بازاریابی محصول محور است، و به جای یافتن مشتریان زیاد به دنبال این است که چه طور محصول را بهبود بخشد تا مناسب سلایق و نیاز های بازار هدف باشد.

در صورتی که محصول به صورت کیفی ارتقا یابد و ارکان آن متناسب با بازار هدف باشد، با هزینه های کم تر نسبت به فرآیند فروش، به مرور شبکه مشتریان ایجاد می گردد.

پس از ارتقا محصول فعالیت های بازاریابی برای کسب رضایت بیشتر مشتری صورت خواهد گرفت.

مدت زمان بازاریابی:

ابن موضوع نیازمند یک برنامه ریزی طولانی مدت (یک تا چند ساله)و انعطاف پذیر است، این برنامه ریزی به مرور زمان سبب افزایش ثروت شرکت ها و کسب و کارهایی می شود که نمی خواهند خیلی زود بازار را ترک کنند.

شرکت هایی که برنامه های بازاریابی خود را در پیش می گیرند عموما با اهدافی بالاتر از کسب سود مقطعی در بازار حضور دارند.

راهبردهای بازاریابی:

دایره فعالیت در این فرآیند بسیار گسترده است.

امروزه به سبب پیچیدگی بازار ها و شکل گیری سلایق و نیاز هایی که هنوز کشف نشده هستند استراتژی ها و راهبرد های بسیار متنوعی برای هر بخش از بازار تبیین شده اند.

تعداد راهبردهایی که برای فعالیت های بازاریابی در نظر گرفته شده است بیش از 150 مورد است که برخی در ایران قابلیت پیاده سازی ندارند

ولی اکثریتشان توسط شرکت های پیشرو در حال اجرا هستند، هر یک از این راهبردها شیوه اجرایی جالبی دارند،

در زیر به چند راهبرد اشاره می کنیم و در مقالات بعدی به بررسی آن ها می پردازیم:

  • - دیجیتال مارکتینگ Digital Marketing
  • - برند مارکتینگ Brand Marketing
  • - بازاریابی سازمانی B2B Marketing
  • - بازاریابی مصرفی B2C Marketing
  • - بازاریابی بر اساس فرهنگ Culture Marketing
  • - بازاریابی متمرکز Concentrated Marketing و ....
  • در جدول فوق تفاوت های فروش با بازاریابی ذکر شده است.

شباهت های فروش با بازاریابی:

با اینکه فروش و بازاریابی هر یک اهداف جداگانه ای را دنبال می کنند اما تلفیق درست این دو در کنار هم ضامن ماندگاری یک کسب و کار است، وجود هر دو در کنار هم می تواند باعث افزایش درآمد بنگاه اقتصادی و برند سازی شود.

از طرفی یکی از انواع فروش یعنی فروش مستقیم(رو در رو) زیر مجموعه ای از پایه چهارم ذکر شده (ترویج و ارتقا ) است.

قصد من در این مقاله مزمت فروش نیست بلکه سعی در درک تفاوت بین این دو به زبان ساده داشتم.

فکر کنید که شما واردکننده یک محصول هستید ترجیح می دهید ابتدا محصول را وارد و سپس به همان شکلی که هست قیمت گذاری کنید و به دنبال مشتریان بگردد

و یا اینکه ترجیح می دهید ابتدا نیاز ها، سلایق، سطح درآمد و ... بازار هدفتان را بشناسید و بعد محصول خود را مطابق اطلاعاتی که دارید بهینه سازی کنید؟

قطعا که در مورد دوم امکان موفقیت شما بسیار پررنگ تر خواهد شد.

جمع بندی :پس به طور خلاصه متوجه شدیم بازاریابی مجموعه اقداماتی است که نه تنها موجب کسب مشتریان بلکه باعث کسب رضایت و ترغیب آنها برای تکرار خرید می شود اما فروش هر اقدامی است که با هدف کسب سود و فروختن به مشتری انجام می شود. فروش نتایج زود هنگام می خواهد و رشد خطی را در اولویت قرار می دهد اما بازاریابی به رشد چند بعدی، افق های روشن و توسعه کسب و کار اهمیت می دهد.



:: بازدید از این مطلب : 21
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

تعریف بازاریابی از نظر ۱۵ متخصص

کلمه بازاریابی به قدری وارد زندگی روزانه ما شده است که شاید دیگر پرسیدن این سوال که «بازاریابی چیست؟»در نگاه اول کار مسخره‌ای باشد:

"خب بازاریابی بازاریابیه دیگه. این چه سوالیه؟"

اما اگر کمی در موضوع دقیق شویم، می‌بینیم که ارائه یک تعریف دقیق از مفهوم بازاریابی کار چندان راحتی نیست. واقعاً چگونه می‌توانیم بگوییم که کدام فعالیت‌های یک کسب و کار، بازاریابی محسوب می‌شوند و کدام فعالیت‌ها نمی‌شوند؟

متاسفانه، در حال حاضر تصور بسیاری از شرکت‌های ایرانی این است که بازاریابی صرفاً یک معادل برای کلمه تبلیغات بوده و چیزی بیش از آن نیست. اما ما نوینی‌ها، به عنوان یک تیم فعال در این زمینه، می‌دانیم که بازاریابی مبحثی بسیار گسترده‌تر از تبلیغات است. و دقیقاً به همین دلیل بود که تصمیم گرفتیم در مورد معنای بازاریابی یک مقاله بنویسیم. ما در این مقاله، برای پیدا کردن یک تعریف خوب از بازاریابی، به سراغ متخصصان جهانی می‌رویم و می‌بینیم از نظر هر یک از آنها، بازاریابی چیست.

البته قبل از رفتن به سراغ این نظرات، پیشنهاد می‌کنیم ویدیوی کوتاه زیر که خلاصه ای از نگاه و تعریف ما از بازاریابی است، را ببینید.

تعریف بازاریابی از نگاه 15 متخصص مطرح جهانی

با کمی گشت و گذار در اینترنت توانستیم صدها تعریف مختلف برای بازاریابی پیدا کنیم. اما مطمئناً ارائه تمام آنها از حوصله این مقاله خارج بود. پس به 15 تعریف برگزیده بسنده کردیم که هر یک را با توضیحی کوتاه به شما ارائه خواهیم کرد. این تعریف‌ها تقریباً اکثر جوانب بازاریابی را در بر می‌گیرند.

اما قبلش می‌خواهیم یک تصور رایج درباره بازاریابی را از بین ببریم و سپس بدون نگاه بدبینانه به سراغ تعاریف متخصصان برویم.

عده‌ای فکر می‌کنند بازاریابی کثیف است و هرگز تمیز بشو نیست، بازاریابان قرار است که آن‌ها را فریب دهند و در ازای گرفتن پولشان یک محصول بدرد نخور به آن‌ها بدهند!

اما صبر کنید...
همین بازاریابی می‌تواند هم باعث رشد یک کسب و کار شود و هم مخاطبانش! پس قبل از خواندن ادامه مقاله، ویدئوی زیر را ببینید تا هم تصورتان نسبت به بازاریابی عوض شود و هم تعریف بازاریابی را از نگاه نوین بشنوید.

 

خب، بیایید شروع کنیم و تعاریف مارکتینگ را از نگاه متخصصان این حوزه بخوانیم:

یک تعریف شسته رفته و کامل از بازاریابی

بازاریابی فعالیت و فرآیند‌هایی است که در راستای ساخت، تبادل و رساندن پیشنهادهایی انجام شوند که برای مشتری، ارباب رجوع، همکاران و در کل، جامعه، ارزشمند باشند.
– اتحادیه بازاریابی آمریکا

تعریف اتحادیه بازاریابی آمریکا (American Marketing Association یا AMA) نتیجه سال‌ها بحث است و تعجبی هم ندارد که یک نگاه جامع، ولی دقیق به بازاریابی را ارائه می‌دهد. این تعریف تمام بخش‌های بازاریابی، از جمله توسعه محصول، روابط عمومی، قیمت‌گذاری و دیگر جوانب استراتژیک بازاریابی را در بر می‌گیرد.

تعریف مارکتینگ از نگاه یک اسطورۀ بازاریابی

بازاریابی همه‌چیز است.
- رجیس مک‌کِنا

خب، قبل از اینکه راجع به حرف رجیس مک‌کنا حرف بزنیم، بگذارید خود او را بهتر بشناسیم. او همان بازاریابی است که اکثر روش‌های مارکتینگ با تکنولوژی را به جهان معرفی کرده و با شرکت‌های بزرگی همچون اپل، مایکروسافت، اینتل و ... در زمینه مارکتینگ همکاری داشته است. تاثیر کارهای مک‌کنا باعث شده در جهان تجارت از او به عنوان بازاریاب اسطوره‌ای (و بسیاری القاب دیگر) یاد شود. پس اینکه استیو جابز خودش مستقیماً از او درخواست کرده که در بازاریابی اولین کامپیوتر شرکت اپل کمکشان کند، نباید باعث تعجب شما شود.

تعریف مک‌کنا از بازاریابی با شهرتش همخوانی دارد. تعریفی جسورانه که به ما می‌گوید هر کاری که می‌کنیم بخشی از بازاریابی ماست. این یعنی بازاریابی به تحقیق، طراحی محصول، قیمت‌گذاری و تبلیغات محدود نمی‌شود و کوچکترین مسائل کاری از جمله نحوه پاسخ دادن به تلفن و سرعت ما در حل مشکلات را شامل می‌شود. بله! تمام این موارد در نگاه مشتری به شرکت ما تاثیر خواهند داشت.

بازاریابی: نگاه مشتری به تجارت

بازاریابی مبحثی بسیار گسترده‌تر از فروش است، که اصلاً به یک فعالیت مشخص محدود نمی‌شود و تمام بخش‌های یک تجارت را در بر می‌گیرد. بازاریابی، کلیّت یک تجارت است که بر طبق نتیجۀ نهایی و از نگاه مشتری دیده می‌شود. بنابراین توجه و قبول مسئولیت بازاریابی باید توسط تمام بخش‌های یک سازمان انجام شود.
- پیتر دراکر

پیتر دراکر یکی از تاثیرگذارترین افراد در شکل‌دهی اصول و اساس تجارت مدرن است. همانطور که دیدید، این متخصص تجارت و بازاریابی نیز این ایده را ترویج می‌دهد که بازاریابی همه‌چیز است. البته او توضیحی کامل‌تر در این زمینه به ما ارائه می‌دهد. به علاوه، (به درستی) به ما می‌گوید که بازاریابی با فروش فرق می‌کند.

در همین راستا، بد نیست ببینیم او در مورد هدف بازاریابی به ما چه می‌گوید:

هدف بازاریابی این است که مشتری را به خوبی بشناسد و بفهمد، تا به این ترتیب بتواند محصولات و خدماتی را ارائه دهد که برای او مناسب باشند و خود به خود فروش بروند.

تعریف بازاریابی از یک نگاه آکادمیک

فیلیپ کاتلر

 

بازاریابی یک فرآیند اجتماعی است که به وسیله آن افراد و گروه‌ها، چیزی که می‌خواهند و نیاز دارند را با تولید و مبادله محصولات و ارزش با دیگران، بدست می‌آورند.
- فیلیپ کاتلر

فیلیپ کوتلر یکی از تاثیرگذارترین چهره‌های بازاریابی در جهان است و بیش از 55 کتاب در این زمینه به چاپ رسانده است. بد نیست بدانید که یکی از کتاب‌‎های او به نام «مدیریت بازاریابی: تحلیل، برنامه‌ریزی و کنترل» به عنوان محبوب‌ترین کتاب درسی برای کلاس‌های رشته تجارت شناخته شده است.

بنابراین کاملاً طبیعی است که نگاه او به بازاریابی هم یک نگاه سنتی و دانشگاهی باشد: دقیق و سرد. استفاده از عبارت «فرآیند اجتماعی» در این تعریف، کمی توجه را از بخش تجاری دور می‌کند و کلمه «افراد» شاید چندان جایگزین مناسبی برای «مشتریان» نباشد.

بازاریابی قرار است واکنشی در مشتری برانگیزد

منظور از بازاریابی، آن پیام‌ها و فعالیت‌هایی است که باعث به وجود آمدن پیام‌ها یا فعالیت‌های دیگری می‌شوند.

- جی بائر

جی بائر یک مشاور مطرح بازاریابی است که شرکت بازاریابی Convince & Convert (متقاعد و تبدیل کن) را تاسیس کرده و کتابی پر فروش در زمینه بازاریابی به چاپ رسانده است. بد نیست بدانید که وبلاگ او به عنوان یکی از پربازدیدترین منابع مرتبط با بازاریابی شناخته شده است.

توضیح او از مفهوم بازاریابی، در عین سادگی، حرف زیادی برای گفتن دارد. کار بازاریابی فقط فروش محصول نیست و باید کاری کند که مشتریان پیام کسب و کار ما را منتقل کنند.

 

سوال بازاریابی چیست و پدر بازاریابی چریکی

بازاریابی هر نوع ارتباط و تعاملی است که کسب و کار شما با کسانی دارد که جزو کسب و کار شما نیستند. بازاریابی هنری است که حقایق را برای مخاطب جذاب می‌کند و طرز فکر مردم را تغییر دهد. این علم فرصتی برای شما به وجود می‌آورد تا از کسب و کار خودتان به سود برسید. همچنین فرصتی برای همکاری با کسب و کارهای دیگر و ایجاد روابط بلندمدت فراهم می‌کند.
- جی کانرد لوینسون 

لوینسون شاید معرف حضور شما هم باشد. او همان کسی است که علیه روش‌های سنتی بازاریابی قیام کرد و یک شیوه مدرن بازاریابی به اسم گوریلا مارکتینگ یا بازاریابی چریکی را به جهان معرفی نمود. آنچه خواندید، بخشی از یک سخنرانی پر شور توسط این بازاریاب خلاق است که در آن، نقش متقاعدسازی در بازاریابی کاملاً برجسته شده است.

بازاریابی: راهی برای کسب اعتماد

بازاریابی یعنی کسی را که نیاز به دانستن دارد، به خود علاقه‌مند کرده و اعتماد او را بدست آورید.
– جان جانتش

جان جانتش یک متخصص بازاریابی است که به خاطر معرفی روش بازاریابی چسب پهن یا داکت تیپ مارکتینگ (Duct Tape Marketing) معروف شد. تخصص او کمک به کسب و کارهای کوچک برای رشد است. تعریف جانتش از بازاریابی، دقیقاً همچون تعریف لوینسون، روی بحث متقاعدسازی مخاطب تاکید بسیاری دارد، اما نگاه او، یک نگاه بسیار شخصی‌تر است و بحث جلب اعتماد مشتری را نیز پوشش می‌دهد.

 

تعریف مارکتینگ از نگاه یک موسسه بین‌المللی

"بازاریابی یک فرآیند مدیریتی است که کارش شناسایی، پیش‌بینی و برآورده کردن خواسته‌های مشتریان به روشی سودآور است."
- موسسۀ بازاریابی چارترد

موسسۀ بازاریابی چارترد (Chartered Institution of Marketing) یا به اختصار CIM، بزرگترین مرکز جهانی در زمینه بازاریابی است که در انگلستان فعالیت می‌کند. برای آنکه بفهمید چقدر بزرگ، باید بدانید که این موسسه بیش از 35 هزار عضو و دانشجو از سراسر جهان دارد.

تعریف CIM از بازاریابی یک تعریف دقیق و جامع است که به این موضوع اشاره دارد که کار بازاریابی، برطرف کردن نیازهای مشتریان است. فقط نباید فراموش کرد که این رفع نیاز باید به طریقی باشد که پول وارد شرکت شود.

تعریف مارکتینگ از نگاه باهوش‌ترین مرد دنیا

بازاریابی یعنی یک تجربه وسوسه‌انگیز بسازید و بوسیله آن، یک ارتباط شخصی با آدم‌ها برقرار کنید و کاری کنید آن‌ها دلشان بخواهد این تجربه را با دیگران به اشتراک بگذارند. 
- ساول کلت

ساول کلت، یک متخصص بازاریابی دیجیتال و دهان به دهان است. او در وبلاگش، خود را به عنوان «باهوش‌ترین مرد جهان» معرفی می‌کند. اما اگر از خودمحوری ساول بگذریم، تعریف او جای بحث دارد.

درست است که این تعریف کمی محدود است، اما از تعریف‌های مورد علاقۀ من از مارکتینگ است. چرا؟ به خاطر تاکید آن بر ارائه تجربه کاربری عالی و انسانی، ایجاد محتوای ارزشمند و بازاریابی دهان به دهان.

بازاریابی، داستانی است که برند شما نقل می‌کند

بازاریابی هر چیزی است که بسازید، اشتراک بگذارید و داستان شما را نقل کند.
- آن هَندلی

هَندلی یکی از آن زنانی است که توانسته در جهان بازاریابی برای خود اسم و رسمی به هم بزند. او در زمینه بازاریابی محتوا فعالیت دارد و یک کتاب پر فروش در این زمینه هم به چاپ رسانده است. دلیل من برای اینکه تعریف او را در این لیست آوردم، تاکیدی بود که بر تولید محتوا و روایت داستان یک برند دارد.

بازاریابی یعنی مشتریان وفادار و فروش موفق

بازاریابی محصولاتی هستند که باز نمی‌گردند و مشتریانی هستند که باز می‌گردند.
- استیو داوسون

شاید که استیو داوسون - مدیر یک شرکت بازاریابی آمریکایی - به اندازۀ افراد قبلی این لیست مطرح نباشد. اما این موضوع نباید باعث شود که حداقل کمی به تعریف او از بازاریابی و تاکید آن بر ایجاد مشتریان وفادار و یک رابطه طولانی‌مدت، با ارائه خدمات عالی، فکر نکنیم.

ویدیو زیر را با دقت ببینید تا در چند دقیقه، نگاه کامل‌تری درباره معنی مارکتینگ در کسب‌و‌کار پیدا کنید.

 

تعریف بازاریابی از نگاهی نیمه سرمایه‌داری

بازاریابی یعنی به مشتریان خود کمک کنید تا بفهمند که چقدر به چیزی نیاز دارند که هیچوقت نمی‌دانستند به آن نیاز دارند.
- دورن موران

دورِن موران هم همچون نفر قبلی که معرفی کردیم، اسم و رسمی از خود ندارد و در حال حاضر، به عنوان مدیر ارشد بخش تنظیم استراتژی دیجیتال در یک شرکت بازاریابی کار می‌کند. با این حال، او هم یک تعریف جالب از بازاریابی به ما ارائه می‌دهد. بسیاری از بازاریابان بر این عقیده‌اند که کار ما ایجاد حس نیاز در بازار است. خانم موران نیز بر این موضوع تاکید می‌کند، اما همزمان به ما می‌گوید که باید چیزی ارزشمند به مشتری ارائه بدهیم.

به شخصه چندان با ایده سرمایه‌گذاری (یعنی همان کمیکی که در ابتدای این مطلب خواندید) موافق نیستم که فقط بر ایجاد حس نیاز در مشتری تکیه دارد. با این حال، قصد نداشتم به کل این نگاه را در مقاله خود حذف کنم. فکر می‌کنم، تعریف خانم موران یک پل ارتباطی خوب بین بازاریابی اصولی و البته، نظام سرمایه‌داری باشد.

 

بازاریابی: آموزش درست به مخاطب

وقتی که محصول خوبی ارائه می‌دهید، آن وقت بازاریابی به آموزش ختم می‌شود. اینکه ما خیلی خوب در مورد محصولمان به مردم آموزش دهیم، باعث می‌شود انگیزه‌ای برای استفاده در آن‌ها ایجاد شود.
- جفری هارمون

جفری هارمون کسی بود که شرکت اورابراش را ظرف مدت یک سال در جهان مطرح کرد. شخصاً تعریف او از بازاریابی را بیشتر از تمام تعریف‌های دیگر می‌پسندم. وقتی آنچه ارائه می‌دهیم ارزشمند باشد، پس کافی است آن را به درستی به مخاطبان خود معرفی کرده و با آموزش درست، به آنها کمک کنیم تا با ترس‌های خود در مورد آن روبرو شوند. یک بازاریابی اصولی، سالم و موفق! اینطور نیست؟

مارکتینگ راهی است برای بهتر بودن از رقبا

بازاریابی یعنی شناسایی خواسته و تقاضای مشتری، و ارائه آن به روشی بهینه‌تر و موثرتر از رقبا.
- پاول کالاویس

پاول کالاویس یکی از متخصصان بازاریابی در شرکت Sterling Park Group است. آنچه تعریف او از بازاریابی را از دیگر افراد این لیست متمایز می‌کند، تمرکز او بر بحث رقبا و نقش آنها در بازاریابی یک تجارت است.

بازاریابی چیست؟ یک رابطه طولانی‌مدت با مشتری


بازاریابی یک تعامل طولانی‌مدت با مشتریان است. در این تعامل، شما باید به مشتری آموزش بدهید، اطلاعات بدهید و به تدریج  با او رابطه برقرار کنید. این «به تدریج» مهم است، چون فقط در گذر زمان است که می‌توان پایه‌های اعتماد را ساخت. با اعتماد، یک جامعۀ طبیعی حولِ محصولات و خدمات شما به وجود می‌آید و مشتریان، به اندازۀ خودتان، در مورد محصولات شوق پیدا می‌کنند. به این ترتیب، آنها تبدیل به ترویج‌دهندگان، مبلّغان وفادار، مشتریان همیشگی و در اغلب موارد، دوستان شما خواهند شد. بازاریابی، راهی عالی است برای اینکه بفهمید چه چیزی آدم‌ها را جذب و آنها را به محصولات و خدمات برند شما مشتاق می‌کند. سپس این چیز را به آنها بدهید و آنها را در یک فرآیند لذت‌بخش درگیر کنید. و صد البته، در طول این فرآیند، دوستی‌هایی به یادماندنی بسازید.
- رنه بلاجت

رنه بلاجت یک متخصص بازاریابی است که شرکت بازاریابی Magic Sauce Media را تاسیس کرده و راهکارهای مارکتینگ بسیار صمیمی و شخصی به مشتریان خود ارائه می‌دهد. دلیل اینکه تعریف او در این مقاله آورده شد، دقیقاً همین تاکید او بر ایجاد روابط طولانی‌مدت با مشتریان و علاقه‌مند کردن آنها به برند است.

اصلا چرا مهارت بازاریابی برای همه ما اهمیت دارد؟ در پادکست زیر به این سوال پاسخ می‌دهیم.

نتیجه‌گیری

آن پیامی که تمام این تعریف‌های مارکتینگ به نحوی القا می‌کنند، این است که بازاریابی باید نیاز و خواسته مشتری را بشناسد و آن را فراهم نماید – و البته، اینکه کار بازاریابی چیزی بیشتر از فروش صرف است.

همانطور که تمام این متخصصان بازاریابی به شما گفتند، اگر می‌خواهید بازاریابی بهتری انجام دهید، لازم است بر روی تجربه کلی مشتریان از برند خود تمرکز کنید و به این ترتیب، شانس فروش خود را بیشتر کنید. به علاوه، در بازاریابی درست نباید فقط به دنبال تبلیغات و بدست آوردن مشتری باشید و قصدتان ارائه یک تجربه عالی به مشتریان باشد. اینگونه است که از جهانِ تبلیغات صرف، وارد جهان بازاریابی خواهید شد. (این موضوع بازاریابی آنلاین و آفلاین هم نمی‌شناسد.) حالا اگر دوست داشتید می‌توانید به سراغ مطلب دیگر ما در زمینۀ انواع استراتژی های بازاریابی بروید و ببینید کدام استراتژی‌های مارکتینگ می‌توانند برای شما مناسب باشند.



:: بازدید از این مطلب : 21
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

بازاریابی (marketing) چیست؟

مقدمه:

حضور بازاریابی در عرصه تجارت از زمان مبادلات پایاپای وجود داشته و در طول قرن ها با رشد و پیشرفت تجارت مفهوم مارکتینگ و فعالیت های مارکتینگ نیز کاملتر شده است. مارکتینگ به عنوان یک علم در طی چند قرن اخیر دو بار دستخوش تحولات پایه ای و اساسی شده : یکبار با ظهور انقلاب صنعتی و بار دوم با ظهور علم فناوری اطلاعات در عرصه تجارت که در نهایت منجر به شکل گیری مفهومدیجیتال مارکتینگ (Digital Marketing) شد.

یادمان باشد که دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی اینترنتی بر اساس اصول قواعد و استراتژی های بازاریابی بنا شده و به منظور پیشبرد هرچه بهتر فعالیت های بازاریابی بکار برده می شود.

امروزه بازاریابی متاسفانه یا خوشبختانه به نوعی با زندگی انسانها و بیشتر تصمیماتی که می گیرند، از انتخاب محل زندگی و دانشگاه گرفته تا سبک زندگی و حتی کتابی که می خوانند، عجین شده که خود نشات گرفته از مفاهیم جدیدی است که در این علم تعریف می شوند و معنا می یابند. مثل بازاریابی پارتیزانی ، بازاریابی مویرگی، بازاریابی حسی، و بازاریابی قطره ای که همگی از جمله مفاهیم جدید در مارکتینگ محسوب می شوند.

بازاریابی با تمام جنبه های مختلف کسب و کار مرتبط است، از توسعه و تولید محصول گرفته تا روش های مختلف توزیع محصول و خدمات، قیمت گذاری، استراتژی های فروش، تبلیغات، روابط عمومی و خدمات پس از فروش به مشتریان.

یادتان باشد که در مارکتینگ مشتریان شما تنها به افرادی که محصول شما را از قفسه­ ها خریداری می ­کنند یا از خدماتتان استفاده می کنند، محدود نمی­ شوند بلکه سرمایه گذاران، توزیع­ کنندگان، خرده ­فروشان و دیگر ذینفعان نیز به نوعی مشتریان شما هستند، که تنها نحوه تعاملشان با برند شما متفاوت است.
گاهی مارکتینگ (Marketing) به اشتباه مترادف با تبلیغات (Advertising) در نظر گرفته می شود، در صورتی که اگر بازاریابی را یکی از چرخ دنده های اصلی کسب وکار بدانیم، تبلیغات تنها جزئی از این چرخ دنده است.

بازاریابی چیست؟ بررسی مفهوم بازاریابی

به همان اندازه که در تاریخچه بازاریابی، شاهد تغییر و تحول بوده و هستیم، تعریف مارکتینگ و بازاریابی هم، پیوسته دچار تحول و دگرگونی شده است.

در اینجا پنج تعریف را با هم مرور می‌کنیم

  1. فرایندی که به‌وسیله آن شرکت‌ها مشتری را درگیر می‌کنند و به ساخت روابط مستحکم با مشتری و آفرینش ارزش برای او در مقابل کسب ارزش از او می‌پردازند.  فیلیپ کاتلر (Philip Kotler)
  2. بازاریابی اجرای فعالیت‌هایی در فضای کسب و کار است که جریان کالا و خدمات را از تولیدکننده به سمت مصرف‌کننده هدایت می‌کند.  (انجمن بازاریابی آمریکا – ۱۹35)
  3. بازاریابی یکی از وظایف سازمانی و مجموعه‌ای از فرایندهای مرتبط با خلق ارزش، اطلاع‌رسانی درباره‌ی آن ارزش و تحویل آن به مشتریان است.بازاریابی هم‌چنین مدیریت ارتباط با مشتریان را، به شکلی که منافع سازمان و ذی‌نفعان آن را تأمین کند، شامل می‌شود.  (انجمن بازاریابی آمریکا – ۱۹۸۵)
  4. بازاریابی فرایند برنامه ریزی و اجرای فعالیت‌های مربوط به شکل‌گیری، قیمت گذاری، ترویج و توزیع ایده‌ها، کالاها و خدمات است؛به شکلی که در تبادلات انجام شده، اهداف فردی و سازمانی تأمین شوند.  (انجمن بازاریابی آمریکا – ۲۰۰۴)
  5. بازاریابی مجموعه‌ی نهادها، فعالیت‌ها و فرایندهایی است که به خلق، ارتباط [اطلاع‌رسانی و کسب اطلاع]، تحویل و تبادل پیشنهادها (Offerings) مربوطند.مبادله‌هایی که برای مشتریان، کارفرما، شرکا و در مقیاس بزرگتر، جامعه، ارزشمند محسوب می‌شوند.  (انجمن بازاریابی آمریکا – ۲۰۱۳)

ترکیب بازاریابی و چهار «P» بازاریابی:

یکی از شناخته‌شده‌ترین عبارات بازاریابی، مفهومی با نام «Marketing Mix» است که به عباراتی مانند «آمیزه بازاریابی» یا «آمیخته بازاریابی»، «ترکیب عناصر بازاریابی» و «ترکیب بازاریابی» ترجمه شده است. این مفهوم در دنیای بازاریابی بیشتر با عنوان «چهار P» معروف است؛ چرا که نام انگلیسی هر یک از چهار مؤلفه تشکیل دهنده ترکیب بازاریابی با حرف P آغاز می‌شود. ترکیب بازاریابی از گذشته آمیزه‌ای بوده است از محصول (Product)، قیمت (Price)، ترویج (Promotion) و مکان عرضه و توزیع (Place). اساساً بازاریابی حول محور این چهار مؤلفه انجام می‌شود. در واقع، تاکتیک‌ها و کانال‌های بازاریابی همواره در حال تغییر و تحول هستند، اما این مؤلفه‌ها اصولی هستند که هرگز تغییر نمی‌کنند و تمامی اقدامات بازاریابی با محوریت آن‌ها انجام می‌شود.

البته مدل‌های دیگری (از جمله مدل هفت P) هم وجود دارد، اما همین چهار مورد برای درک نحوه کارکرد بازاریابی کفایت خواهد کرد. 

انواع بازاریابی:

بازاریابی را می‌توان با توجه به شاخص‌های مختلف به انواع متفاوتی تقسیم بندی کرد؛ به عنوان نمونه، بازاریابی سنتی و مدرن یا بازاریابی آنلاین و آفلاین. در این بخش به برخی از مهم‌ترین انواع بازاریابی اشاره می‌کنیم.

بازاریابی B2B و بازاریابی B2C: منظور از بازاریابی B2B (بنگاه به بنگاه، تجارت با تجارت، بیزنس با بیزنس، شرکت با شرکت یا صنعتی) بازاریابی محصولات شرکت برای فروش به شرکت‌های دیگر است. از طرف دیگر، هدف بازاریابی B2C (تجارت با مصرف کننده یا بازاریابی مصرفی) مصرف کننده معمولی است. 

بازاریابی آفلاین و بازاریابی آنلاین: با توجه به استفاده از اینترنت یا عدم استفاده از آن، می‌توان بازاریابی را به دو نوع آنلاین (با استفاده از اینترنت) و آفلاین (بدون استفاده از اینترنت) تقسیم بندی کرد. در اینجا مروری خواهیم داشت بر انواع هر یک از این دو مدل بازاریابی: 

 انواع بازاریابی آنلاین:

امروزه رشد روزافزون اینترنت و توسعه بازاریابی آنلاین بسیاری از روش‌های سنتی بازاریابی را منسوخ یا به‌روز کرده و ارتقا داده است. 9 مورد زیر متداول‌ترین انواع بازاریابی آنلاین هستند که در کسب‌وکارهای مختلف می‌توان از آن‌ها استفاده و بهره برداری کرد:

  1. بازاریابی محتوایی:هر سال بازار بازاریابی محتوایی نسبت به سال گذشته داغ‌تر می‌شود که البته این بی‌دلیل نیست: مردم بیشتر از آنکه به دنبال آن باشند که چیزی به آن‌ها بفروشید یا با تبلیغات گاه و بیگاهتان مزاحم کارشان شوید، تمایل دارند که به آن‌ها کمک کنید و اطلاعات بیشتر، متناسب‌تر و باکیفیت‌تری را در اختیارشان قرار بدهید. هدف اصلی بازاریابی محتوایی تولید محتوایی است که به مخاطب و حل مشکلات وی کمک می‌کند. از این طریق چند هدف مهم محقق می‌شود؛ به‌این‌ترتیب که به‌تدریج جامعه‌ای از مخاطبان متناسب برای کسب‌وکار شکل می‌گیرد و اعتبار کسب‌وکار و در نهایت مقدار فروش آن افزایش پیدا می‌کند. «محتوا»ی بازاریابی محتوایی می‌تواند هر چیزی باشد؛ از وبلاگ نویسی و انتشار محتوای متنی در وب‌سایت گرفته تا ایمیل، شبکه‌های اجتماعی، ویدئو، کتاب‌های الکترونیکی یا هر محتوای دیجیتال دیگری که بتوان از آن با اهداف بازاریابی استفاده کرد. آیتم‌های چاپی مانند بروشورها یا مجلات را نیز می‌توان به عنوان نوع سنتی بازاریابی محتوایی قلمداد کرد.
  2.  بازاریابی ایمیلی:شاید تصور کنید که ایمیل منسوخ شده و به تاریخ پیوسته است، اما آمار و ارقام چیز دیگری را نشان می‌دهد. در واقع، آمارهای مختلف حاکی از آن است که میزان بازگشت سرمایه (ROI) بازاریابی ایمیلی (یا ایمیل مارکتینگ)چیزی بین 3800 تا 4200 درصد متغیر است؛ به این معنی که در ازای هر ریالی که هزینه می‌کنید، 38 تا 42 ریال درآمد خواهید داشت.
  3. بازاریابی شبکه‌های اجتماعی: انسان به عنوان یک موجود اجتماعی با حضور در شبکه‌های اجتماعی اینترنتی تلاش می‌کند تا پاسخگوی نیازهای اجتماعی خود باشد. با بهره برداری از این نیاز و علاقه می‌توانید آگاهی مردم نسبت به برند خود را تقویت کنید، یک اجتماع فعال و علاقه‌مند از مشتریان بالقوه و بالفعل تشکیل بدهید و محتوا و محصولات خود را در برابر افراد جدیدی قرار بدهید.
  4. تبلیغات آنلاین و کلیکی: تبلیغات کلیکی (PPC) همان تبلیغاتی هستند که در بالای نتایج جستجو مشاهده می‌کنید. مزیت این نوع از تبلیغات و اکثر تبلیغات اینترنتی مشابه این است که هدفمند هستند و به‌علاوه، آمار دقیقی از وضعیت کلیک‌ها و کلیک کنندگان را در اختیار تبلیغ‌کننده قرار می‌دهند که می‌توانید از آن برای پیشبرد بهتر اهداف بازاریابی خود کمک بگیرید.
  5. سئو یا بهینه سازی برای موتورهای جستجو: یکی از مؤثرترین روش‌های بازاریابی و جذب ترافیک، سئو (SEO) یا بهینه سازی برای موتورهای جستجو است. در طول فرآیند بهینه سازی، با سازمان‌دهی محتوا و انجام سایر اقدامات مرتبط با سئوی کلاه‌سفید (به معنی استفاده از راهکارهای استاندارد و تخطی نکردن از اصول) مخاطب متناسبی را جذب می‌کنید که به موضوعات وب‌سایت شما و تولیدات شرکتتان علاقه‌مند است و در نتیجه، احتمال تبدیل شدن وی به مشتری بالفعل بیشتر است.
  6. روابط عمومی: حتی در روزگاری که کانال‌ها و تاکتیک‌های مدرن و پر زرق و برقی در دسترس کسب‌وکارها و مردم قرار دارد، هنوز هم شکل دادن به رابطه‌ها به سبک و سیاق قدیم برای بازاریابی کارآمد ضروری است. از طریق روابط عمومی یا PR در جهت مدیریت رابطه‌ها تلاش می‌کنیم تا تصور مردم نسبت به برند ما همواره مثبت باقی بماند.
  7.  اینفلوئنسر مارکتینگ: کمک گرفتن از افراد تأثیرگذار یا «اینفلوئنسر» در حوزه‌های مختلف یکی از روش‌های مؤثر برای بازاریابی و تبلیغات است. در روش اینفلوئنسر مارکتینگ با تکیه بر شهرت یک شخص شناخته شده یا تأثیرگذار و علاقه‌مندان و دنبال کنندگان وی می‌توانید مردم را نسبت به خرید محصول خود متقاعد کنید.
  8. بازاریابی مشارکتی:بازاریابی مشارکتی (Affiliate Marketing) که با عناوین «بازاریابی پورسانتی»، «سیستم همکاری در فروش» و «بازاریابی رابطه‌ای» نیز شناخته می‌شود، به زبان ساده به معنای کمک گرفتن از دیگران در فروش و پرداخت درصدی از فروش به عنوان حق‌الزحمه یا پورسانت به آن‌هاست.
  9.  بازاریابی ویروسی: منظور از بازاریابی ویروسی، استفاده از یک آیتم محتوایی (متن، تصویر یا ویدئو) تأثیرگذار در راستای اهداف بازاریابی است. این محتوا باید به قدری جالب یا عجیب و به طور کلی تأثیرگذار باشد که کاربران اینترنت نتوانند در برابر به اشتراک گذاشتن آن با دیگران مقاومت کنند.

 انواع بازاریابی آفلاین:

امروزه کمک گرفتن از اینترنت در بازاریابی نه‌تنها ممکن و مفید است، بلکه اینترنت چنان با زندگی ما درآمیخته است که استفاده از انواع بازاریابی آنلاین به یک ضرورت تبدیل شده است. در عین حال، بسیاری از روش‌های آفلاین یا سنتی هنوز به تاریخ نپیوسته‌اند و استفاده از آن‌ها خالی لطف نخواهد بود. در اینجا به چند مورد از رایج‌ترین روش‌های بازاریابی آفلاین اشاره می‌کنیم:

  • تبلیغات رادیویی، تلویزیونی یا تبلیغ در نشریات
  • بازاریابی دهان به دهان: به‌این‌ترتیب که یک مشتری تجربه مثبت خود را به مشتری دیگر انتقال می‌دهد، آن شخص مشتری شما می‌شود و او هم تجربه مثبت خود را به فرد دیگری انتقال می‌دهد و این زنجیره ادامه پیدا می‌کند. لازم به ذکر است که امروزه معمولاً بیشتر از اینترنت و ابزارهای مرتبط با آن برای انتقال این تجربه‌ها استفاده می‌شود.
  • علائم، تابلوها و تبلیغات محیطی
  • ارائه رایگان محصولات یا پاداش‌های جانبی
  • اسپانسر شدن در رویدادهای بشردوستانه، ورزشی و موارد مشابه
  • فلایرها و تراکت‌های تبلیغاتی
  • حضور در نمایشگاه‌های محلی و تجاری
  • بازاریابی درون‌گرا و بازاریابی برونگرا

انواع مختلف بازاریابی را می‌توان در یکی از دو گروه «بازاریابی درون‌گرا» و «بازاریابی برونگرا» گنجاند. بازاریابی برونگرا (Outbound marketing) هنگامی اتفاق می‌افتد که بازاریاب به سراغ مشتری بالقوه می‌رود. از جمله تاکتیک‌های بازاریابی برونگرا می‌توان به تبلیغ در موتورهای جستجو یا وب‌سایت‌ها، پیام‌های بازرگانی تلویزیونی و استفاده از بازاریابی ایمیلی اشاره کرد. از طرف دیگر، در بازاریابی درون‌گرا (Inbound marketing) که با عناوین «بازاریابی ربایشی» و «بازاریابی کششی» نیز شناخته می‌شود، به جای آنکه ما به سراغ مشتری برویم به او کمک می‌کنیم تا ما را پیدا کند. بازاریابی محتوایی و سئو از جمله مهم‌ترین تاکتیک‌های بازاریابی درون‌گرا محسوب می‌شوند.

سایر انواع بازاریابی:

علاوه بر انواعی از بازاریابی که در بالا ذکر شد، انواع و گونه‌های متعدد دیگری نیز وجود دارند که یا محبوبیت و کاربرد آن‌ها کمتر است؛ یا اینکه دقیقاً و کاملاً در یکی از دسته‌بندی‌های بالا نمی‌گنجند. در اینجا به طور خلاصه به آن‌ها اشاره می‌کنیم.

  • بازاریابی سببی (Cause Marketing): استفاده از انگیزه‌های آرمانی و نوع دوستانه در راستای بازاریابی؛ به عنوان مثال، با خرید هر جفت کفش، یک جفت کفش به یک نیازمند اهدا می‌شود.
  • بازاریابی بُرد نزدیک (Close Range): استفاده از وای فای یا بلوتوث برای ارسال پیام‌های تبلیغاتی به گوشی و تبلت مشتریانی که در نزدیکی محل مورد نظر حضور دارند.
  • بازاریابی رابطه‌ای: تلاش در جهت ایجاد رابطه نزدیک و صادقانه و ایجاد علاقه مشتری نسبت به برند.
  • بازاریابی تراکنشی (Transactional): بازاریابی با هدف فروش بیشتر بدون توجه زیاد به مشتری و ارزش او.
  • بازاریابی کمیابی (Scarcity Marketing): ایجاد انگیزه در مخاطب با تأکید بر محدودیت موجودی و زمان.
  • بازاریابی تنوع گرا (Diversity): تدوین استراتژی بازاریابی با دسته بندی مشتریان با توجه به سلایق، نیازها، جهان بینی و ویژگی‌هایشان.
  • بازاریابی پنهانی (undercover یا stealth): معرفی محصول به نحوی که مانند تبلیغ به نظر نرسد.
  • بازاریابی انبوه (Mass Marketing): بازاریابی عمومی برای کل مشتریان بالقوه.
  • بازاریابی فصلی: بازاریابی برای فرصت‌هایی مانند تغییرات آب و هوایی و تعطیلات.
  • بازاریابی بشارتی (Evangelism Marketing): نوع پیشرفته‌تر بازاریابی دهان به دهان که طی آن، مشتریان بسیار علاقه‌مندی را ایجاد می‌کنید (عاشقان برند) که به سفیران برند شما تبدیل می‌شوند.
  • بازاریابی رویدادی: بازاریابی در گردهمایی‌ها و رویدادهای مختلف.
  • بازاریابی مستقیم: بازاریابی از طریق ارتباط مستقیم با مشتریان بالقوه از طریق پست، ایمیل، فلایر و موارد مشابه. بازاریابی مستقیم یک مفهوم نسبتاً گسترده است که انواع مختلفی از بازاریابی را در بر می‌گیرد.
  • بازاریابی اشانتیون (Freebie Marketing): ارائه محصول با قیمت کمتر یا رایگان با هدف فروش بیشتر سایر محصولات مرتبط.
  • بازاریابی جاویژه (Niche Marketing): انتخاب یک بازار کوچک و تخصصی‌تر به عنوان بازار هدف.
  • بازاریابی قطره‌ای (Drip Marketing): ارسال خودکار و تدریجی پیام‌های بازاریابی در موقعیت‌ها و زمان‌های مختلف.
  • بازاریابی چندرسانه‌ای (Cross-Media Marketing): ارائه اطلاعات به مشتری از طریق کانال‌های مختلف بازاریابی برای ترویج گسترده محصول.
  • بازاریابی ترویجی (Promotional Marketing): استفاده از هر نوع پیشنهاد خاص برای تقویت علاقه مشتری و ترغیب به خرید.
  • بازاریابی کمینی یا غافلگیرانه (Ambush Marketing): هجمه به کمپین بازاریابی یک شرکت دیگر برای یک رویداد، بدون اسپانسر شدن برای آن.
  • بازاریابی موبایلی (Mobile Marketing): بازاریابی با تکیه بر دستگاه‌های همراه مانند تبلت و گوشی‌های هوشمند.
  • بازاریابی مشارکتی (Affinity Marketing): همکاری کسب‌وکارهای مکمل در بازاریابی.
  • بازاریابی ائتلافی (Alliance Marketing): اتحاد بین دو یا چند کسب‌وکار برای استفاده از منابع بازاریابی.
  • بازاریابی معکوس (Reverse Marketing): انواعی از بازاریابی که از طریق آن‌ها به جای تلاش در جهت فروش محصول، مشتری ترغیب می‌شود تا به سراغ شرکت یا محصول مورد نظر برود.
  • بازاریابی تلفنی (تلِمارکتینگ): استفاده از تلفن برای بازاریابی.
  • بازاریابی با نمونه رایگان (Free Sample Marketing): ارائه نمونه رایگانی از محصول برای ترغیب مشتری به خرید.
  • بازاریابی پایگاه داده (Database Marketing): یکی از انواع بازاریابی مستقیم که از اطلاعات مشتریان به منظور تولید و ارائه پیام‌های شخصی‌سازی‌شده برای بازاریابی محصول استفاده می‌کند.
  • بازاریابی شخصی‌سازی‌شده (Personalized Marketing) یا یک به یک (One to One) یا فردی (Individual): استفاده از اطلاعات تحلیلی و فناوری‌های دیجیتال برای ارائه پیشنهادات و پیام‌های متناسب به مخاطب.
  • بازاریابی فرقه-فرهنگی (Cult-tural Marketing): توجه به دنباله‌روی‌های فرقه‌ای و فرهنگی که با توجه به مؤلفه‌های روانشناسی و رفتاری پشتوانه آن‌ها می‌توان برای اهداف بازاریابی از آن‌ها استفاده کرد.
  • بازاریابی بر اساس نیاز انسانی (Humanistic Marketing): بازاریابی با توجه به نیازهای اجتماعی، فردی، جسمانی و موارد مشابه.
  • بازاریابی چریکی یا پارتیزانی (Guerrilla Marketing): استراتژی‌های تبلیغاتی «نامتعارف» برای دریافت بیشترین بازده در قبال کمترین هزینه.

سخن آخر

در بازاریابی (Marketing) آنچه که حائز اهمیت است، اطمینان از این موضوع است که مشتری در مرکز همه تصمیم گیری های کلان کسب و کارهای بزرگ و کوچک قرار دارد ونیاز ها و خواسته هایش توسط هر یک از کارکنان برند درک و برآورده می شود. هر شخصی که به نوعی با کسب و کار در تعامل است، باید بداند بازاریابی چیست و چگونه می تواند از مفاهیم و استراتژی های بازاریابی به منظور پیشبرد اهداف کسب وکارش استفاده نماید.

 



:: برچسب‌ها: بازاریابی ,
:: بازدید از این مطلب : 23
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

تکنیک های فروش در بازاریابی

تکنیک های فروش در بازاریابی یکی از با ارزشترین مهارت هایی است که یک مدیر یا مدیرفروش با استفاده از آنها می تواند در روندکارش مورد استفاده قرار دهد . این مقاله تکنیک های فروش بی نظیری را در یکجا گرد آورده است حتما آنرا با دقت و گام به گام دنبال کنید .

داستانی در مورد فروش و بازاریابی:

یک پسر تگزاسی برای پیدا کردن کار از خانه به راه افتاد و به یکی از فروشگاه های بزرگ در ایالت کالیفرنیا که همه چیز می فروشند، رفت.مدیر فروشگاه به او گفت: «یک روز فرصت داری تا بطور آزمایشی کار کرده و در پایان روز با توجه به نتیجه ی کار در مورد استخدام تو تصمیم می گیریم.»

در پایان اولین روز کاری، مدیر به سراغ پسر رفت و از او پرسید که چند تا فروش داشته است.

پسر پاسخ داد: « یک فروش »

مدیر با تعجب گفت: «تنها یک فروش؟! بی تجربه ترین متقاضیان در اینجا حداقل ده تا بیست فروش در روز دارند. حالا مبلغ فروشت چقدر بوده است؟»

پسر گفت: «۱۳۴,۹۹۹ دلار.»

مدیر تقریباً فریاد کشید: «۱۳۴,۹۹۹ دلار؟ مگر چه فروخته ای؟»

پسر گفت: «اول یک قلاب ماهیگیری کوچک فروختم، بعد یک قلاب ماهیگیری بزرگ، بعد یک چوب ماهیگیری گرافیت به همراه یک چرخ ماهیگیری ۴ بلبرینگه. بعد پرسیدم کجا می روید، گفت ماهیگیری در خلیج پشتی. من هم گفتم پس به قایق هم احتیاج دارید و یک قایق توربوی دو موتوره به او فروختم. بعد پرسیدم اتومبیل تان چیست و آیا می تواند این قایق را بکشد که گفت هوندا سیویک. پس من هم یک بلیزر به او پیشنهاد دادم که او هم خرید.»

مدیر با تعجب پرسید: «او آمده بود که یک قلاب ماهیگیری بخرد و تو به او قایق و بلیزر فروختی؟»

پسر به آرامی گفت: «نه، او با همسرش دعوا کرده و اعصابش به هم ریخته بود و آمده بود یک بسته قرص اعصاب بخرد که من گفتم پس آخر هفته ی شما خراب شده است، بیا یک برنامه ی ماهیگیری برایت ترتیب بدهم!»

دلیل این موفقیت بی نظیر چه بود؟

احترام به مشتری، حس کمک کردن به مشتری و هم درد بودن با مشتری، اینها همگی می توانند جواب درست باشند.

چرا بازاریابی ؟!

دنیای امروز دنیای تحولات سریع و گسترده در تمام ابعاد است. حال وهوای امروز تجارت نشان از جهانی شدن آن دارد فرایندی که منجربه حضور و رقابت تنگاتنگ ظرفیت های مختلف تجاری شده است.

آنچه به یقین می توان گفت این است که چنانچه کشوری به هر علت نتواند به این موج شتابان فراگیر بپیوندد در آینده ای نچندان دور، در صحنه ی رقابت های بین المللی به حاسیه رانده می شود و بسیاری از فرصت های کسب و کار را به سود دیگران از دست می دهد.

در این شرایط همپای تجارت عرصه ی فروشندگی نیزبه عنوان زیر مجموعه ی تجارت –چه به صورت کلی در نظر گرفته شود یا جزئی- دستخوش تغییر است. هر فروشنده ای باید تصمیم بگیرد که در ارتباط با این تغییر کجا قرار بگیرد.

بازار پر رقابت امروزی کمپانی ها را بر آن داشته است که با موضوع فروش بطور جدی برخورد کنند و فقط از فروشندگان حرفه ای و خبره برای فروش کالاهای خود استفاده نمایند.

تعریف فروش

تعریف مدیریت بازاریابی – فروش شخصی

یکی دیگر از تکنیک های فروش در بازاریابی  و سیاستهای ترفیعی و تشویقی، فروش شخصی است. فروش یک ارتباط دوطرفه است. یک راه، ارتباط شخصی بین نماینده شرکت و مشتری بالقوه و ارتباط دوم، برگشت مشتری به شرکت است.

در تعریف مدیریت بازاریابی وظیفه فروشنده این است که باید با فهم و شناخت نیاز مشتری، آن نیاز را با محصول شرکت تطبیق دهد و سپس مشتری را برای خرید ترغیب کند.

فروش شخصی موثر در کشور فروشنده (مادر)، مستلزم ایجاد ارتباط مطلوب با مشتری است. بازار جهانی به علت این که خریدار و فروشنده ممکن است از فرهنگهای متفاوت برخوردار باشند، دچار چالش میشود. روشها و تلاشهای رودررو در فروش شخصی برای محصولات صنعتی اهمیت زیادی دارد.

در سال ۱۹۹۳، یک شرکت مالزیایی به نام YTL، به دنبال یک مناقصه هفتصد میلیون دلاری برای توربینهای ژنراتور بود که در آن زیمنس از آلمان و جنرال الکتریک شرکت داشتند.

فرانسیس یو ، مدیر وای تی ال از مدیران عالی هر دو شرکت، درخواست جلسه کرد. وی گفت من میخواستم که رو در رو و حضوری آنها را ببینم و پی ببرم که آیا میتوانیم با آنها کار کنیم و معامله را انجام بدهیم یا نه.

زیمنس دعوت را اجابت کرد ولی جنرال الکتریک، نماینده اجرایی خود را برای جلسه فرستاد. زیمنس بابت رفتن به جلسه، برنده قرارداد مربوطه شد.

 

تعریف بازاریابی کاتلر

بازاریابی فرآیندی مدیریتی – اجتماعی است که بوسیله آن افراد و گروه ها از طریق تولید و مبادله، به رفع نیاز و (خواسته) خود میپردازند. در این تعریف کاتلر بر مفهوم ارزش تأکید دارد زیرا ارزش، مفهومی فراتر از کالا و خدمات دارد. بطور خلاصه بازاریابی فرآیند رفع نیاز از طریق تولید و مبادله ارزش است.

فرایند فروش معمولا به مراحل مختلفی تقسیم میشود:

  • جستوجوگری یا مشترییابی
  • مرحله قبل از نزدیکی یا تماس با مشتری
  • مرحله تماس با مشتری
  • نمایش
  • حل مشکل
  • برطرف کردن اعتراضات
  • بستن قرارداد
  • پیگیریهای پس از فروش

**اهمیت هر مرحله در هر کشور متفاوت است**

نمایندگان با تجربه فروش، میدانند که حضور در بازار، یکی از تاکتیکهای لازم برای بهره برداری از سفارشات است. در آمریکا این حضور به معنی حضور جدی است، مانند تم “در جواب دادن، نه نیاورید.

در بعضی از کشورها، حضور به معنی صبر و تداوم در بازار است، یعنی تمایل بالقوه برای ماهها و یا سالها سرمایهگذاری قبل از آنکه تلاشها به فروش واقعی منتج شود.

به عنوان مثال، شرکتی که بخواهد در بازار ژاپن وارد شود، باید برای مذاکرات که ۳ الی ده سال طول میکشد، آمادگی داشته باشد!

جستجوگری یا مشتری یابی، فرآیند شناسایی خریداران بالقوه و تخمین سودآوری خرید آنهاست. اگر شرکتی بخواهد محصول خود را در کشور دیگر بفروشد باید بداند که در آنجا چه مصرفی از آن خواهند کرد، چه شرکتی آن را خواهد خرید و کدام شرکت توان مالی خرید را دارد. هر شرکتی که بهتر پاسخ دهد، موفقتر خواهد بود.

مشتری یابی موثر مستلزم تکنیکهای حل مساله است که شامل شناخت و تطبیق نیاز مشتری با محصولات شرکت، هنگام ارایه نمایش فروش است.

دو قدم بعدی، تماس با مشتری و نمایش است که شامل جلسات بین فروشنده و خریدار هستند. در فروش نهایی، شناخت فرهنگ و هنجارها کاملا لازم است. در بعضی از کشورها، خریدار منتظر معیارهایی است که فروشنده به وی ارایه میدهد.

 یک تم معمول در آموزش فروش این است که شنونده خوبی باشیم. طبیعی است که در فروش جهانی، موانع ارتباطات بیانی و غیربیانی، تلاش فروشنده را دوچندان میکنند.

وقتی که نتیجه با موفقیت فروشنده پایان یابد، فروشنده به پایان وظیفه خود یعنی مرحله گرفتن درخواست سفارش میرسد. ولی یک فروش موفق در اینجا پایان نمییابد، بلکه قدم آخر در فرآیند فروش پیگیریهای بعد از فروش است تا از رضایت مشتری جهت خرید اطمینان کامل حاصل شود.

فروش سنتی

فروش یکی از قدیمی‌ترین حرفه‌هاست و شاید یکی از ارکان شکل دهنده اجتماع و برآورده‌سازی نیازهای انسان‌ها بوده و هست. در شکل سنتی آن که بیشتر فضای حجره‌های تجار در ذهن تداعی می‌شود تا جهان شبکه‌ای و دنیای مجازی و بازارهای رقابتی و جهانی دنیای امروز، همه جلوه‌ها و مصادیق گذشته و امروز فروش است.

اما آنچه بیشتر از ظواهر فروش دچار تغییر شده است، پارادایم‌ها و مفاهیم اساسی آن است که معلول حوادث و تحولات بنیادی صنعت و زنجیره عرضه می‌باشد.

در فضای سنتی فروش، به دلیل عرضه اندک و رقابتی نبودن فضای فروش، بسیاری از فعالیت‌های فروشندگی، حول سفارش‌گیری و تشکیل صف‌های انتظار توسط مشتریان دوران می‌کرد و یا به دلیل دانش اندک مشتریان از پارامترهای دقیق محصولات و کالاهای جایگزین آن، موجب تحمیل اقلام کم کیفیت و انحصاری به مشتریان می‌شد.

همچنین تصور ذهنی از فروشندگی در نظام سنتی مبتنی بر شخصیتی پرحرف و چرب زبان چاپلوس و تا حدی دروغ‌پرداز شکل گرفته، حال آنکه بسیاری از این مفاهیم و انگاره‌ها در طی دهه‌های گذشته دچار تغییرات اساسی محتوایی شده‌اند.

چند قانون مهم که در تکنیک های فروش در بازاریابی می تواند تغییر ایجاد کند:

قانون۲۰/۸۰ مشتری یابی

مطابق قانون۲۰/۸۰، به تقریب، ۸۰ درصد از محصولات شما را ۲۰ درصد از مشتریان تان خریداری می کنند. یعنی ۲۰ درصد از مشتریان شما ۸۰ درصد از درآمدتان را تأمین می کنند. پس در فرایند مشتری یابی ، برای مشتریان بهتر، زمان بیشتری صرف کنید. ارتباط برقرار کنید و به مشتریان قدیمی خود زنگ بزنید.

این کار بسیار آسان و البته مهم است. اما در عین حال همیشه به جذب مشتریان جدید فکر کنید.

قانون ۷۰/۳۰

معمولاً فروشنده ها خیلی حرف می زنند. اما فروشنده خوب، سوال های خوب و گزیده می پرسد. شما باید به عنوان یک فروشنده، ۷۰ درصد گوش کنید و ۳۰ درصد سوال کنید. کار شما فقط کمک به مشتری است. تنها فروشنده های ضعیف هستند که زود قیمت می دهند. در یک گفتگوی خوب، مشتری خودش قیمت را می پرسد. وقتی مشتری با رفتارش به شما«نه» می گوید، فروش را متوقف نمی کند، بلکه شما را دعوت می کند به این که اطلاعات بیشتری در اختیارش بگذارید.

فروش، نوعی کمک به دیگران است برای ارتقای کیفیت کار و زندگی آنها. در سال های اخیر، فروش تغییرات شگرفی داشته. رقابت ها، فوق العاده شدیدتر و فروشنده ها خیلی بیشتر شده اند. آنهایی که می خواهند مشتری بیشتری جذب کنند، باید هوش و شخصیت برتری داشته باشند و حتی نوع لباس پوشیدن، صحبت کردن و راه رفتنشان هم اهمیت پیدا می کند. رقابت در فروش، مثل رقابت در مسابقات ورزشی است که اگر دایم آموزش نبینید و تمرین نکنید، رقبا از شما جلو می زنند.

شناخت گروه هدف

مشتریان شما واقعاً چه کسانی هستند؟ کجایی اند؟ چند ساله اند؟ میانگین در آمدشان چقدر است؟ میانگین تحصیلاتشان چطور؟ آن وقت به جای اینکه مسلسل بردارید و شروع کنید به رگبار بستن، کافی است یک تیر و کمان بردارید و با دقت تیر بیاندازید.

واقعیت این است که هیچکدام از مشتریها به شما، شرکت شما و محصول شما اهمیتی نمی دهند. آنها فقط نگاه می کنند که شما چکار می کنید تا آنها راحت تر زندگی کنند.

چه تفاوت فاحشی را می توانید در کیفیت زندگی آنها ایجاد کنید؟ مثلاً اگر یک مشتری می رود سراغ بیمه، هیچ علتی ندارد جز اینکه می خواهد احساس امنیت داشته باشد و احساس امنیت یعنی ارتقای کیفیت زندگی، یعنی بهبود زندگی. پس شما باید درباره محصولات و خدمات خودتان تبلیغ کنید و به وضوح به مشتریانتان بگویید که مزایای محصول شما چیست.

مشتری باید این را درک کند که شما خصوصیات کالای مورد نیاز او را کاملاً شناخته اید و توانسته اید محصولی به او عرضه کنید که اگر بهترین نباشد، یکی از بهترین های موجود در بازار است.

ارجاع، مهمترین کلید فروش و مشتری یابی

ارجاع، مهمترین کلید فروش است. تا حالا شده است که محصولی را خریده باشید و بعد از خرید، بفهمید چه کلاهی سرتان رفته؟ کافی است فقط یک بار این اتفاق برایتان افتاده باشد تا از آن به بعد، همیشه موقع خرید، به فروشنده شک کنید. این اتفاق برای همه مشتریان- دست کم یک بار- افتاده و بنابراین آنها همیشه شکاکند، چه در ایران و چه در هر جای دیگر دنیا.

شما باید به مشتری اطمینان بدهید تا این ترس و شک او از بین برود. بنابراین، نحوه صحبت کردن شما و طرز لباس پوشیدنتان اهمیت پیدا می کند. خوش قول بودنتان مهم می شود و همین طور سایر ویژگی هایی که در واقع، ملاک قضاوت مشتری درباره شخصیت و میزان صداقت شماست.

در این سفر به یکی از رستورانهای تهران رفتم و دیدم حسابی شلوغ است. درباره آن رستوران سوال کردم و به من گفتند که اینجا همیشه همین طور است و همه آن را به دوستان و آشنایانشان معرفی می کنند. این یعنی عملکرد درست.

پاسخگویی به مخالفت های مشتری

قدرت پاسخگویی به مخالفت های مشتری، یک مهارت موثر در بحث فروش است. هر چه مشتری بیشتر از شما سؤال کند، باید با علاقه بیشتری به او جواب بدهید، چون این سؤال نشانه آن است که مشتری از محصول شما خوشش آمده. موقع پاسخ گویی حق ندارید عصبانی شوید. اگر مشتری سوال کرد و شما خودتان را از بحث کنار کشیدید، باخته اید، باید پیشاپیش سوال های مشتریانتان را پیش بینی کنید و برای هر کدام، جواب مناسبی تدارک ببینید.

روش ارتباطی

مشتری از شما خرید نمی کند، مگر اینکه احساس کند شما به او اهمیت می دهید. اینکه مشتری در صحبت با شما احساس امنیت کند، بسیار مهم است. صحبت شما با مشتری، باید ترس و شک او را از بین ببرد. پس ارتباط بعد از فروشتان را با هیچ کدام از مشتری ها قطع نکنید، چون این ارتباط باعث ارجاع مشتریان بعدی می شود.

برای یک فروشنده موفق، فروش صرفاً شروع یک ارتباط است، نه پایان یک ارتباط. محصولات مهم نیستند، ارتباط مهم است. پس روی رابطه تمرکز کنید.

ایجاد اثرگذاری در مشتری اصلی ترین قسمت فروشندگی می باشد . شما باید حین فرایند فروش تعادل را رعایت کنید

تکنیک های فروش موفق

نهایی سازی فروش، بخش پایانی و مهم فروش است، یعنی وقتی مشتری آماده خریدن شده، نباید بگذارید کار به جایی بکشد که او بگوید بسیار خوب، حالا می روم و فکر می کنم و. . . باید طوری رفتار کنید که مشتری در همان لحظه به تصمیم برسد. عملکرد شما در آن لحظه، بسیار مهم است. نهایی سازی فروش، تکنیک های بسیاری دارد که برخی از آنها را برای شما می گویم.

فنون بازاریابی حضوری

۱.تکنیک دعوت

ساده ترین تکنیک برای نهایی سازی فروش، دعوت کردن مشتری به خرید است:

اگر از این خوشت آمده، چرا امتحانش نمی کنی؟

اغلب مشتریان برای خرید، روی لبه تصمیم گیری هستند. در همان حالی که دارند برای خرید تصمیم می گیرند، تجربه های بدی را که از خرید قبلی شان دارند، به یاد می آورند. آن وقت می‌گویند نه، نیازی ندارم، نمی دانم. . .

فروشنده خوب ، هیچ فروشی را بدون اینکه از مشتری دعوت کند ، ترک نمی کند.

تکنیک های فروش در بازاریابی در فروش حضوری

۲.تکنیک جایگزینی

تکنیک های فروش در بازاریابی : در صورتی که مشتری، بیشتر از یک گزینه برای انتخاب دارد و مردد است که کدام را بردارد، باید از مشتری بپرسید کدامش را دوست داری؟ ما آدم ها همگی خوشمان می آید از اینکه چند گزینه خوب برای انتخاب داشته باشیم. اما اگر فقط یک گزینه برای انتخاب وجود دارد، باید گزینه های جدید ایجاد کنید.

۳.تکنیک مراقبت

این حس، حس بسیار خوشایند و خوبی برای مشتری است. اینکه در نوع فروشتان چطور می توانید از این تکنیک استفاده کنید، به خودتان بستگی دارد. مشتریان، حتی در آخرین لحظات خرید هم تردید دارند. همین است که اگر شما به آنها اطمینان بدهید که هیچ دلیلی برای نگرانی وجود ندارد و شما مراقب همه چیز هستید، خیالشان راحت می شود و یک قدم بزرگ به سمت خرید نزدیک می شوند.

۴.تکنیک ثانویه

یکی دیگر از تکنیک های فروش در بازاریابی تکنیک ثانویه است. اگر مشتری شما خریدار ماشین است، روی یک بحث ثانویه در خرید ماشین تمرکز کنید، نه روی بحث اصلی خرید. مثلاً بگویید رنگش چطور است، این رنگ را دوست دارید؟ رنگ، یک عامل ثانویه است. اصل قضیه، خود ماشین است، اما شما با این سوال، فروش را به سمت نهایی شدن می برید.

۵.تکنیک زاویه تند

در این تکنیک از مجموعه تکنیک های فروش در بازاریابی ، شما باید براساس مخالفت ها پیش بروید.

مثلاً مشتری می گوید: این هزینه اش خیلی بالا است، شما در پاسخ می گویید: اگر قسطی کنیم، می توانید همین را بردارید؟

می گوید: آخر من این را فردا احتیاج دارم، شما می گویید: خوب، اگر بتوانم تا غروب برایتان آماده اش کنم، چطور؟

۶.تکنیک اجازه

ما آدم ها دوست داریم که از ما اجازه گرفته شود. پس مشتری را مجبور نکنید. بلکه باید به نحوی با او صحبت کنید که در شرایط انتخاب قرار بگیرد. مثلاً بگویید: اجازه می دهید این کار انجام بشود؟ او هم تصمیم گیری می کند تا به نتیجه آری یا خیر برسد.

طراحی افزایش فروش

برای افزایش فروش سه راه پیش رو داریم:

  • افزایش تعداد موارد فروش فردی
  • افزایش حجم فروش به هر مشتری
  • افزایش تعداد دفعات فروش به هر مشتری.

مدل فروش قدیمی ۴ بخش داشت:

  • ابراز صمیمیت(تحویل گرفتن مشتری)
  • صلاحیت دادن به مشتری(شما چقدر پول دارید یا چقدر می خواهید هزینه کنید)
  • سخنرانی برای مشتری(معرفی کالا)
  • نهایی سازی فروش(کالا را بخر، مشتری!)

اما مدل جدید فروش برعکس شده است. توصیه می شود۴۰ درصد از وقت خود را بگذارید برای ابراز صمیمیت و جلب اعتماد مشتری، ۳۰ درصد از وقت را به شناسایی نیازهای مشتری اختصاص دهید(برای این منظور باید خیلی با دقت به حرفهای مشتری گوش کنید)، ۲۰ درصد از وقت را بگذارید برای معرفی کالا تا نشان دهید این کالا چگونه نیاز مشتری را برطرف می کند و۱۰ درصد آخر را هم اختصاص بدهید به نهایی سازی فروش.

یکی از تکنیک های فروش در بازاریابی این است که صحبت مشتری را قطع نکنید، وقتی او حرف می زند یک کلمه هم نگویید. اگر مکث کنید و با توجه به حرفهایش گوش کنید و سوال های مرتبط بپرسید، مشتری این گونه تعبیر می کند که او برای من ارزش قائل است. خوب سوال کنید.

مرور برنامه و مباحث قبل از ملاقات

این موضوع آن قدر ساده است که اغلب فراموش می شود، اما نشانه یک فروشنده حرفه ای، آمادگی کامل و مرور تمام جزییات قبل از هر جلسه است بهترین فروشندگان آن هایی هستند که به طور مرتب مطالبی را که قرار است بگویند و جزییات مربوط به محصول را، قبل از هر جلسه با مشتری، مرور و بررسی کرده و پیش خود تکرار می کنند.

تصور کنید شما یک فروشنده هستید و قرار است امروز یکی از مهم ترین ملاقات های دوران کاری خود را برای به ثمر نشاندن یک فروش عمده داشته باشید، به نظر شما برای موفقیت در این ملاقات چه چیزهایی لازم است؟ شاید پاسخ شما به این پرسش مواردی از قبیل:

رفتار مناسب، پوشیدن لباس شیک و رسمی، حضور به موقع سرجلسه و. . . .

اما یک نکته مهم در این جا وجود دارد و آن این که:


در هر زمینه ای، افرادی که کامل ترین آمادگی ها را کسب کرده و خودشان را وقف کارشان می کنند، به بالاترین سطح ارتقا پیدا می کنند و فروشندگی نیز از این موضوع مستثنا نیست.

با داشتن تجربه کم هم می توان وارد دنیای خرید و فروش شد، ولی قسمت آسان کار همین جا تمام می شود؛ از این مرحله به بعد، تلاش سخت و آموزش مستمر برای کسب موفقیت ضروری است. پس اگر می خواهید جزو بهترین ها باشید و بهترین نتایج را هم به دست آورید، باید راه بهترین ها را بروید، یعنی خود را از هر جهت آماده کنید و حتی بیش از حد لازم است این کار را انجام دهید.

بهتر است رابطه فروشنده با مشتری تعاملی باشد در اینصورت مشتری خیلی سریعتر جذب شده و شما می توانید فروش را به مرحله نهایی برسانید.

به پرسش نخست باز می گردیم؛ یکی دیگر از مواردی که برای موفقیت در امر فروشندگی لازم است، آشنایی شما به عنوان فروشنده، با وضعیت مشتری است؛ فروشنده ای که بیش ترین آشنایی را با وضعیت مشتری خود داشته باشد، به احتمال قوی برنده معامله خواهد بود.

منظور از شناخت وضعیت مشتری، آگاهی از علایق، خواسته ها و سلیقه هایی است که مشتری را به سمت خرید سوق داده است. مثلا ممکن است مشتری شما از طرفداران پروپا قرص مدل های سنتی کالای مورد عرضه باشد، در این صورت :

تکنیک های فروش در بازاریابی در روش فلدمن

بین انجام مقطعی یک معامله و کیفیت پرسش هایی که به مشکلات مشتری تاکید دارد، رابطه مستقیمی وجود دارد.

بن فلدمن، فروشنده ای که برای شرکت بیمه نیویورک کار می کرد، به عنوان بزرگ ترین فروشنده عصر حاضر شناخته شده است؛ وی هر شب مدت دو ساعت به مرور و تمرین مطالبش می پرداخت تا روز بعد آمادگی کامل داشته باشد.

او در کتاب «روش فلدمن» توضیح می دهد که :

موفقیت بزرگ وی عمدتا به خاطر توانایی های او در پرسیدن سوالات درست، در زمان درست بوده است. فلدمن متوجه شده بود که پرسش هایی مناسب و به جا، می تواند یک فرد بی علاقه یا منفی را گاهی در عرض چند ثانیه به یک مشتری تبدیل کند.

تکنیک های فروش در بازاریابی به روش گلدمن

هینز گلدمن، از دیگر صاحبان عرصه فروش نیز در کتاب خود با نام «مشتری شناسی» می گوید:

«۹۵ درصد فروشندگان فقط با اصلاح جملات خود به هنگام ارایه مطالب می توانند نتایج بهتری به دست آورند. گزینش کلمات صحیح در یک پرسش یا پاسخ می تواند تاثیر عمیقی به جای بگذارد و تنها راه اطمینان از عالی بودن ساختار جملات، نوشتن آن ها روی کاغذ و تمرین مکرر آن هاست.»

همیشه برنامه ریزی قبلی داشته باشید

پیش از ملاقات با مشتری، هدف هایتان را از این دیدار مشخص کنید. چیزهایی را که امیدوارید در این دیدار به دست آورید به تفکیک بنویسید. پس از ملاقات هم فورا هر چه را که بیان شده است یادداشت کنید. به حافظه تان اطمینان نداشته باشید؛ چینی ها ضرب المثلی دارند که می گوید: دوام کم رنگ ترین مرکب، بیش تر از بهترین حافظه هاست.

قبل از هر ملاقات با مشتری صرف نظر از تعداد دیدارهای قبلی با او، چند دقیقه ای را صرف مرور و بررسی پرونده او، وضعیت فعلی و یادداشت های قبلی خودتان بکنید. با انجام این کار، از افزایش فوق العاده میزان آمادگی و تاثیرگذاری خود تعجب خواهید کرد و مشتری ها نیز همیشه متوجه می شوند که شما تکلیفتان را انجام داده اید.

موفق ترین فروشندگان در هر رشته ای قبل از شروع به فروش و ارایه مطالب و پایان دادن به معامله، خودشان را کاملا آماده می کنند. آن ها همه چیز را پیشاپیش می سنجند و هیچ چیز را به شانس واگذار نمی کنند.

به یاد داشته باشید که همین جزییات، تفاوت بین موفقیت و شکست است. فروشنده ای که وقت زیادی را صرف آشنایی با نیازهای خاص مشتری کرده باشد، موفق به ایجاد بالاترین سطح اعتماد و برقراری بهترین رابطه با مشتری خواهد شد. (روزنامه سرمایه، علیرضا پورمحمدی)

هماهنگی فروش با بازاریابی رابطه مند در تکنیک های فروش در بازاریابی

معاملاتی که تنها بر اثر بخشی عناصر آمیخته بازاریابی تاکید داشت، به سوی بازاریابی مبتنی بر رابطه و برقراری مدیریت موثر ارتباط با مشتری تغییر جهت داده است. طی دو دهه گذشته سازمانهای بسیاری به اهمیت رضایتمندی مشتریان خود واقف شده و دریافته‌اند که حفظ مشتریان موجود به مراتب کم هزینه تر از جذب مشتریان جدید است

بازاریابی رابطه مند به دنبال برقراری چنان روابطی با مشتریان هدف است که مجدداً در آینده از او (شرکت) خرید کنند و دیگران را نیز به این کار ترغیب کنند. بهترین رویکرد جهت حفظ و نگهداری مشتریان این است که رضایتمندی فراوان در مشتری ایجاد کرد و آنچه را برای او ارزش تلقی می شود مورد توجه قرار داد تا در نتیجه وفاداری او نسبت به شرکت مستحکم شود.

مدیریت ارتباط با مشتری نیز در پی ارائه ارزشهای بیشتر برای مشتری و دست‌یابی به مزایای ملموس و غیر ملموس ناشی از این رابطه است. در دنیای کنونی توجه و عمل به اصول بازاریابی رابطه مند و مدیریت ارتباط با مشتری به عنوان یک مزیت رقابتی به شمار می رود.

به عبارتی بهتر آنها دریافته‌اند که از دست دادن یک مشتری چیزی بیشتر از دست دادن یک قلم فروش است و آن به معنی از دست دادن کل جریان خرید هایی است که مشتری می توانست در طول زندگی خود یا دوره زمانی که خریدار محصولات شرکت بود، انجام دهد. به عبارتی شرکتها به دنبال کسب ارزش دوره عمر مشتریان خود هستند.

تکنیک دعوت

ساده ترین تکنیک برای نهایی سازی فروش، دعوت کردن مشتری به خرید است:

اگر از این خوشت آمده، چرا امتحانش نمی کنی؟

اغلب مشتریان برای خرید، روی لبه تصمیم گیری هستند. در همان حالی که دارند برای خرید تصمیم می گیرند، تجربه های بدی را که از خرید قبلی شان دارند، به یاد می آورند. آن وقت می‌گویند نه، نیازی ندارم، نمی دانم. . .

تکنیک های فروش – ۱ :تکنیک جایگزینی

تکنیک های فروش در بازاریابی : در صورتی که مشتری، بیشتر از یک گزینه برای انتخاب دارد و مردد است که کدام را بردارد، باید از مشتری بپرسید کدامش را دوست داری؟ ما آدم ها همگی خوشمان می آید از اینکه چند گزینه خوب برای انتخاب داشته باشیم. اما اگر فقط یک گزینه برای انتخاب وجود دارد، باید گزینه های جدید ایجاد کنید.

تکنیک های فروش – ۲ : تکنیک مراقبت

این حس، حس بسیار خوشایند و خوبی برای مشتری است. اینکه در نوع فروشتان چطور می توانید از این تکنیک استفاده کنید، به خودتان بستگی دارد. مشتریان، حتی در آخرین لحظات خرید هم تردید دارند. همین است که اگر شما به آنها اطمینان بدهید که هیچ دلیلی برای نگرانی وجود ندارد و شما مراقب همه چیز هستید، خیالشان راحت می شود و یک قدم بزرگ به سمت خرید نزدیک می شوند.

تکنیک های فروش – ۳ تکنیک ثانویه

یکی دیگر از تکنیک های فروش در بازاریابی تکنیک ثانویه است. اگر مشتری شما خریدار ماشین است، روی یک بحث ثانویه در خرید ماشین تمرکز کنید، نه روی بحث اصلی خرید. مثلاً بگویید رنگش چطور است، این رنگ را دوست دارید؟ رنگ، یک عامل ثانویه است. اصل قضیه، خود ماشین است، اما شما با این سوال، فروش را به سمت نهایی شدن می برید.

تکنیک های فروش – ۴ : تکنیک زاویه تند

در این تکنیک از مجموعه تکنیک های فروش در بازاریابی ، شما باید براساس مخالفت ها پیش بروید.

مثلاً مشتری می گوید: این هزینه اش خیلی بالا است، شما در پاسخ می گویید: اگر قسطی کنیم، می توانید همین را بردارید؟

می گوید: آخر من این را فردا احتیاج دارم، شما می گویید: خوب، اگر بتوانم تا غروب برایتان آماده اش کنم، چطور؟

تکنیک های فروش – ۵ :تکنیک اجازه

ما آدم ها دوست داریم که از ما اجازه گرفته شود. پس مشتری را مجبور نکنید. بلکه باید به نحوی با او صحبت کنید که در شرایط انتخاب قرار بگیرد. مثلاً بگویید: اجازه می دهید این کار انجام بشود؟ او هم تصمیم گیری می کند تا به نتیجه آری یا خیر برسد.

طراحی افزایش فروش

برای افزایش فروش سه راه پیش رو داریم:

  1. افزایش تعداد موارد فروش فردی
  2. افزایش حجم فروش به هر مشتری
  3. افزایش تعداد دفعات فروش به هر مشتری.

مدل فروش قدیمی ۴ بخش داشت:

  1. ابراز صمیمیت(تحویل گرفتن مشتری)
  2. صلاحیت دادن به مشتری(شما چقدر پول دارید یا چقدر می خواهید هزینه کنید)
  3. سخنرانی برای مشتری(معرفی کالا)
  4. نهایی سازی فروش(کالا را بخر، مشتری!)

اما مدل جدید فروش برعکس شده است. توصیه می شود۴۰ درصد از وقت خود را بگذارید برای ابراز صمیمیت و جلب اعتماد مشتری، ۳۰ درصد از وقت را به شناسایی نیازهای مشتری اختصاص دهید(برای این منظور باید خیلی با دقت به حرفهای مشتری گوش کنید)، ۲۰ درصد از وقت را بگذارید برای معرفی کالا تا نشان دهید این کالا چگونه نیاز مشتری را برطرف می کند و۱۰ درصد آخر را هم اختصاص بدهید به نهایی سازی فروش. صحبت مشتری را قطع نکنید، وقتی او حرف می زند یک کلمه هم نگویید. اگر مکث کنید و با توجه به حرفهایش گوش کنید و سوال های مرتبط بپرسید، مشتری این گونه تعبیر می کند که او برای من ارزش قائل است. خوب سوال کنید.

مرور برنامه و مباحث قبل از ملاقات

این موضوع آن قدر ساده است که اغلب فراموش می شود، اما نشانه یک فروشنده حرفه ای، آمادگی کامل و مرور تمام جزییات قبل از هر جلسه است بهترین فروشندگان آن هایی هستند که به طور مرتب مطالبی را که قرار است بگویند و جزییات مربوط به محصول را، قبل از هر جلسه با مشتری، مرور و بررسی کرده و پیش خود تکرار می کنند. تصور کنید شما یک فروشنده هستید و قرار است امروز یکی از مهم ترین ملاقات های دوران کاری خود را برای به ثمر نشاندن یک فروش عمده داشته باشید، به نظر شما برای موفقیت در این ملاقات چه چیزهایی لازم است؟ شاید پاسخ شما به این پرسش مواردی از قبیل:

رفتار مناسب، پوشیدن لباس شیک و رسمی، حضور به موقع سرجلسه و. . . .

اما یک نکته مهم در این جا وجود دارد و آن این که:

در هر زمینه ای، افرادی که کامل ترین آمادگی ها را کسب کرده و خودشان را وقف کارشان می کنند، به بالاترین سطح ارتقا پیدا می کنند و فروشندگی نیز از این موضوع مستثنا نیست.

با داشتن تجربه کم هم می توان وارد دنیای خرید و فروش شد، ولی قسمت آسان کار همین جا تمام می شود؛ از این مرحله به بعد، تلاش سخت و آموزش مستمر برای کسب موفقیت ضروری است. پس اگر می خواهید جزو بهترین ها باشید و بهترین نتایج را هم به دست آورید، باید راه بهترین ها را بروید، یعنی خود را از هر جهت آماده کنید و حتی بیش از حد لازم است این کار را انجام دهید.

به پرسش نخست باز می گردیم؛ یکی دیگر از مواردی که برای موفقیت در امر فروشندگی لازم است، آشنایی شما به عنوان فروشنده، با وضعیت مشتری است؛ فروشنده ای که بیش ترین آشنایی را با وضعیت مشتری خود داشته باشد، به احتمال قوی برنده معامله خواهد بود. منظور از شناخت وضعیت مشتری، آگاهی از علایق، خواسته ها و سلیقه هایی است که مشتری را به سمت خرید سوق داده است. مثلا ممکن است مشتری شما از طرفداران پروپا قرص مدل های سنتی کالای مورد عرضه باشد، در این صورت :

تکنیک های فروش در بازاریابی در روش فلدمن

بین انجام مقطعی یک معامله و کیفیت پرسش هایی که به مشکلات مشتری تاکید دارد، رابطه مستقیمی وجود دارد. تنها راه اطمینان از شفافیت و ارتباط سوالات با موضوع این است که آن ها را قبل از ملاقات با مشتری، کلمه به کلمه روی کاغذ بنویسید. جالب است بدانید بعضی از موفق ترین فروشندگان «متخصص طرح سوال» از مشتری بوده اند.

بن فلدمن، فروشنده ای که برای شرکت بیمه نیویورک کار می کرد، به عنوان بزرگ ترین فروشنده عصر حاضر شناخته شده است؛ وی هر شب مدت دو ساعت به مرور و تمرین مطالبش می پرداخت تا روز بعد آمادگی کامل داشته باشد.

او در کتاب «روش فلدمن» توضیح می دهد که :

موفقیت بزرگ وی عمدتا به خاطر توانایی های او در پرسیدن سوالات درست، در زمان درست بوده است. فلدمن متوجه شده بود که پرسش هایی مناسب و به جا، می تواند یک فرد بی علاقه یا منفی را گاهی در عرض چند ثانیه به یک مشتری تبدیل کند.

تکنیک های فروش در بازاریابی در روش گلدمن

هینز گلدمن، از دیگر صاحبان عرصه فروش نیز در کتاب خود با نام «مشتری شناسی» می گوید:

«۹۵ درصد فروشندگان فقط با اصلاح جملات خود به هنگام ارایه مطالب می توانند نتایج بهتری به دست آورند. گزینش کلمات صحیح در یک پرسش یا پاسخ می تواند تاثیر عمیقی به جای بگذارد و تنها راه اطمینان از عالی بودن ساختار جملات، نوشتن آن ها روی کاغذ و تمرین مکرر آن هاست.»

تکنیک های ثانویه فروش در بازاریابی :

۱ – رقابت با خود برای فروش بیشتر

این اتفاق اغلب تکرار میشود که : شرکتی، محصول جدیدی را توسعه می‌دهد و آن را به بازار عرضه می‌کند بعد از مدتی طرفداران زیادی هم پیدا می کند در نتیجه سفارشاتش بیشتر و بیشتر می‌‌شوند و همه اعضای شرکت هم از این نتایج راضی خواهند بود، ناگهان فروش محصولاتشان شدیدا افت می‌کند‌! به نظر شما چرا این اتفاق می‌افتد؟

دلیلی ندارد جز اینکه قیمت محصولاتشان را در بازار زده‌اند و محصولی با قیمت پایین‌تر وارد بازار کرده‌اند.

یک مثال ساده برای درک این مطلب محصولات بدنسازی “SoloFlex ” است که در برنامه‌های تجاری شبانه تبلیغ می‌شد. این محصولات در نوع خود در بازاریابی بی‌نظیر بودند چرا که در این محصولات برای افزایش قدرت بدن پلاستیک بکار رفته بود.

زمانیکه به نظر می‌رسید، محصول “SOLOFLEX ” نبض بازار را در دست گرفته، محصولاتی از آن جنس با قیمتی نازلتر مانند Bow Flex، Nordic Flex و غیره وارد بازار شدند و با استفاده از شهرت SoloFlex قسمت اعظم سودهایی که قرار بود به آنها برسد را از آن خود کردند.

۲– چگونه با چنین شرایطی در  بازار رقابت ‌کنیم؟

اولین روش این است که: محصولات خود را با قیمت پایین‌تر به بازار عرضه کنیم. با این کار شرکت تولیدکننده بازار فروش را در دست گرفته و شرایط را برای رقبا سخت می‌کند. شاید عده‌ای فکر کنند که این روش کاربردی نیست چون با این کار شرکت سفارشات خرید محصول نخست خود را از دست می‌دهد اما این روش برای شرکتها چاره‌ساز خواهد بود.

روش دوم این است که: شما از آن وسیله با همان کارآیی، مدل ارزانتری را وارد بازار کنید که از طرفی هم به معروف شدن مارک تجاری خود کمک کرده‌ایدو دیگر اینکه وقتی همه مردم مارک تجاری شما را شناختند، سفارشات شما هم بیشتر می‌شود پس در بعضی از موارد، محصول ارزانتر به فروش بیشتر شما کمک می‌کند.

وقتی مشتری فقط با یک آگهی بازرگانی رو به رو ‌شود، انگیزه‌ای برای خرید نخواهد داشت اما زمانیکه با تبلیغات رقابتی متفاوتی از یک محصول روبه‌رو شود، انگیزه خرید هم قویتر خواهد شد.

البته معرفی محصول ارزانتر به بازار نکات منفی هم دارد: این کار می‌تواند بسیار پر هزینه باشد مثل هزینه‌های هنگفت تبلیغات و ممکن است محصول ارزانتر، این هزنیه‌ها را جبران نکند.

قبل از عرضه محصول ارزانتر به بازار، تحقیقات و تحلیل سود و زیان این کار را باید در نظر بگیرید.

راه حل سوم این است که: اگر محصول جدید و پیشرفته‌ایی دارید که به آسانی می‌شود مدلهای ارزانتر آن را عرضه کرد، در اسرع وقت این کار را انجام دهید که نبض بازار همچنان در دست شما باشد.

با توجه به برنامه ی بازاریابی فروشنده یا به عبارتی برنامه ی فروش باید به گونه ای باشد که نیاز مشتری را برطرف کرده یا سایر اقدامات امروزی فروشندگی که در ادامه تحت عناوین دیگری بررسی خواهیم کرد.

اگر ما بازاریاب هستیم باید یک برنامه بازاریابی برای خود داشته باشیم .

۳ – نگرش مثبت فروشنده در تکنیک های بازاریابی و فروش

فروشنده شاید درباره اطلاعات و دانش‌های ذکرشده بتواند خود را به سطح قابل قبولی از آگاهی برساند، اما عنصر حیاتی، حلقه واسط و رمز هماهنگ‌کننده این اطلاعات و دانش‌ها، طرز تفکر و نگرش فروشنده است.

نگرشی که سبب برتری وی بر دیگر فروشندگان و پیروزشدن آنها در جلب مشتری می‌شود، این نگرش به آنها ایده و الهام می‌دهد و رویکردی است که به آن «نگرش مثبت» گفته می‌شود.

این تفکر ذهنی و دیدگاه متکامل، مستمراً در جستجوی بهترین‌هاست. برای این نوع نگرش ناامیدی بی‌معناست. انتظار پیروزشدن و بهینه بودن، توان روبروشدن با هر موقعیت و شرایطی را در وی ایجاد می‌کند و باعث می‌شود از تمام حوادث و اتفاقات، فرصت‌ها و جنبه‌های مثبت را درک کنند.

شاید بارها مثال مثبت‌نگر بودن را در نگرش نسبت به یک لیوان نیمه پر شنیده باشید. این تمرینی است برای اینکه بدانید دیدگاه افراد نسبت به رویدادها و جریانات اطرافشان چه رویکردی است، مثبت یا منفی. در دیدگاه مثبت پاسخ، سوال شونده تکیه بر نیمه پر بودن لیوان دارد و در دیدگاه منفی، پاسخ وی نیمه خالی بودن لیوان را یادآور می‌شود.

رویکرد مثبت یا منفی در نگرش به دنیای پیرامون ریشه در سه ویژگی دارد:

  • زاویه نگرش
  • پیش‌زمینه ذهنی
  • اعتماد به نفس

الف) زاویه نگرش

زاویه نگرش به این معنی است که مدیران فروش یا فروشندگان حرفه‌ای نسبت به بازارهای جدید یا رویدادهای تازه از چه زاویه‌ای نگاه می‌کنند. آیا به مثابه یک تهدید یا به عنوان یک فرصت.

در بسیاری از موارد شکل صحیح تعریف وقایع یا بیان موضوعات، در زاویه نگرش بسیار مهم است. برای مثال به شما می‌گویند در فروش هر کتاب که قیمتی معادل پنج‌هزارتومان دارد، هزارتومان به عنوان حق‌العمل فروش به شما تعلق خواهد گرفت و یا گفته می‌شود در صورت فروش این بسته‌های صدعددی، می‌توانید مبلغ صدهزارتومان کسب درآمد کنید. واضح است که در نگرش دوم، انگیزش بیشتری لحاظ شده است.

در مدیریت فروش باید دقت بسیار زیادی بر این ظرایف کرد. زیرا زاویه دید در مسائل می‌تواند در مخاطب ایجاد انگیزه و تمایل کند.

ب) پیش‌زمینه‌های ذهنی

بسیاری از مردم در درک وقایع اطراف خود، آن را با تجربیات و پارادایم‌های ذهنی خود می‌آمیزند و مفهومی استنباط می‌کنند که شاید با اصل موضوع بسیار متفاوت باشد. این نکته را در هنگام تعریف یک اتفاق توسط افراد مختلف بخوبی می‌توان مشاهده کرد.

فروشندگان حرفه‌ای هنگام مواجهه با افراد و اتفاقات سعی می‌کنند پیش‌زمینه‌های ذهنی خود را در ادراکشان دخیل نکنند. برای مثال، اگر در گذشته چند مراجعه‌کننده اروپایی داشته‌اند که موفق به خرید نشده‌اند، نباید این ذهنیت ایجاد شود که اروپائیان مشتریان خوبی نیستند بلکه ممکن است این مراجعه‌کننده جدید، خریدار بسیار خوبی باشد.

در صورت وجود آن ذهنیت، با اولین پاسخ منفی، فروشنده از خرید وی قطع امید می‌کند، اما اگر تجربه گذشته و پیش‌زمینه ذهنی خود را در این رویداد دخیل نکند، مطمئناً تا راه‌های مختلف را نیازماید خسته نخواهد شد.

ج) اعتماد به نفس

فیدلر معتقد است یکی از پنج ویژگی که باعث تمایز انسان‌های ویژه (همچون رهبران) از سایر انسان‌ها می‌شود، اعتماد به نفس است.

اعتماد به نفس، سومین عامل بسیار مهم در نگرش مثبت و فعال نسبت به رویدادها و اتفاقات پیرامون است. مدیران فروش و فروشندگان حرفه‌ای همواره با تکیه بر توانایی‌های درونی خود، همراه با اعتماد به نفسی آمیخته با تواضع، موفق‌ترین گام‌ها در بازاریابی فروش را برخواهند داشت.

برای کسانی که آراسته به ویژگی اعتماد به نفس هستند، شکست به معنی مرحله اول موفقیت است و تجربیات ناموفق گذشته بر نگرش و رویکرد آنها اثر منفی نمی‌گذارد بلکه راهنمای مطمئنی برای موفقیت‌های آینده آنها به شمار می‌رود.

(موون، جان‌سی، مینور، میشل‌اس، رفتار مصرف‌کننده،.)

۴ – شناخت خود، رقیب و مشتریان هدف

گام نخست در تکنیک های فروش در بازاریابی  این است که مشخص کنیم :

  • محصول ما چیست؟
  • چه خصوصیاتی دارد؟
  • چه خصوصیات منحصر به فردی دارد؟
  • چه قیمتی دارد؟
  • چقدر توان مالی داریم ؟
  • چقدر قدرت ریسک داریم؟
  • وان نیروی انسانی و تخصصی مان چقدر است ؟
  • میزان فروش گذشته مان چگونه بوده است؟
  • چقدر بودجه صرف تبلیغات شده و این تبلیغات تا چه اندازه ای اثرگذار بوده است؟

اطلاعات فوق را حداقل برای ۱۰ رقیب عمده خود نیز کسب می کنیم و با مقایسه آنها با هم به بینشی جهت تصمیم گیری در مورد کیفیت و خصوصیات محصول، قیمت، کانال های توزیع و تبلیغات می رسیم.

نقاط قوت و ضعف معمولا در عوامل زیر درنظر گرفته می شود:

  • کیفیت
  • قیمت
  • شناخته شده بودن مارک تجاری و نام شرکت
  • شیوه های توزیع
  • تبلیغات
  • سرعت تحویل
  • خدمات پس از فروش
  • خدمات حین فروش
  • توان مالی و نقدینگی
  • کارکنان ماهر
  • بازرگانی و فروش
  • و . . .

منبع اطلاعات فوق عبارتند از: تجربیات و آگاهی مدیران و انجام تحقیقات و بررسی های میدانی در بازار

پس از شناخت خود و رقبا باید به سراغ مشتریان برویم، باید بدانیم آنها چه کارهایی انجام می دهند؟ چه چیزهایی می خرند و نیاز آنها چیست؟ چه نیازهایی برای آنها در الویت قرار دارد دارند؟ چه زمانی را برای خرید برنامه ریزی میکنند، دراین صورت در آن زمانها می توانیم به آنها نزدیک شویم؟ (دیوید، مدیریت استراتژیک)

ایجاد  حالت فروش رابطه برد-برد (win-win)

یکی از حالت های فروش ایجاد رابطه برد -برد است . اصل هر رابطه تجاری ادامه دار بودن آن و نفع و برد طرفین است. فروشندگانی که پول را دریافت می کنند و پشت سرشان را نگاه نمی کنند، در نهایت خود را در موقعیتی چندان مناسب حس نمی کنند. اما فروشندگانی که دریافت سفارش را فقط شروعی برای شناخت بیشتر مشتری میدانند در آینده سفارش های بیشتر و محکم تری را دریافت می کنند. (حدادیان، ۱۳۸۷، ۳۵)

حالت فروش  برنده – بازنده:

تصور کنید شما در رستورانی زیبا برای یک موقعیت خاص، جا رزرو می کنید و انتظار داریدکه رستوران کیفیت خود را نشان دهد. آماده اید که پول خوبی برای آن وعده غذا بپردازید، اما رستوان بیش از حد شلوغ است و یک ساعت شما را معطل می کنند تا سر جای خود بشینید. غذا دیر سرو می شود، سفارش ها قاطی می شوند و در نهایت پول زیادی می پردازید اما سرویسی که می گیرید در حد یک رستوران معمولی است.

رستوران، نگاهش به منافع کوتاه مدت خود است و آن روز عصر را با احساس برنده بودن به پایان می رسان چون فروش زیادی داشته است. در این حالت فروش شما و تمام مشتریان دیگر در آن عصر با احساس نارضایتی از آنجا خارج می شوید. این یک حالت از سناریوی حالت فروش (برنده – بازنده) است.

در اینجا دو حالت فروش برای خریدار بوجود می آید:

۱-تاسف: در این مرحله مشتری احساس می کند بازنده است و خودش را به خاطر تصمیمی که گرفته است سرزنش می کند.

۲-انتقام: در این حالت گناه متوجه فروشنده می شود. مشتری فرد دیگری را برای سرزنش کردن پیدا کرده است. انتقام خریداران می تواند انواع مختلفی داشته باشد و هیچ کدام از آنها به نفع فروشنده نیست. حداقل کاری که یک خریدار ناراضی می تواند انجام دهد این است که دیگر از آن فروشنده خرید نکند و به راحتی از لیست مشتریان وی خط می خوردیا اینکه مشتری در مورد محصول شما تبلیغ منفی می کند. به طور متوسط هر مشتری ناراضی حداقل با ۹ نفر دیگر در رابطه با اینکه چگونه باخته است، صحبت خواهد کرد.

حالت فروش  بازنده – برنده:

این روشی است که آگاهانه در برابر مشتری از خود گذشتگی می کنید تا خرید را به دست آورید و اجازه می دهید که خودتان و شرکتتان بازنده شوید به این امید که در فروش بعدی، ضرر را جبران کنید. در این صورت دو مسئله وجود دارد:

  • بوجود آمدن انتظارات نادرست
  • مشتریان شک می کنند که حقه ای در کار است، زیرا همه میدانند که تا چیزی نگیرید، چیزی نمی دهید.

ایجاد رضایتمندی مشتری

به دلایل زیر باید رضایت مشتری را در شرایط رابطه برنده- برنده ایجاد نمود یا به عبارت دیگر تاثیر رضایت مشتری:

  •  موجب افزایش فروش و در همان راستا سود میشود: درک این موضوع بسیار ساده است مشتری راضی مایل است برای کالاها و خدمات پول کافی بپردازد چون آنها را دارای ارزش می یابد. قیمتی را که مشتری می پردازد، بیشتر از مقداری است که شرکت، خود برای تولید کالاها و خدماتش پرداخته است.
  • مشتریان راضی وسیله تبلیغ برای سازمان است : مشتریانی که از شرکت رضایت زیادی دارند، تجربیات مثبت خود را به دیگران منتقل می کنند و بدین ترتیب وسیله تبلیغ برای شرکت شده و در نتیجه هزینه جذب مشتری جدید را کاهش می دهند. این نوع تبلیغ دهان به دهان جزو ارزانترین و مؤثرترین شیوه های تبلیغاتی محسوب می شود.
  • رضایت مشتری موجب صرفه جویی در هزینه و زمان جذب مشتری جدید میشود: بنابر تحقیقات صورت گرفته برای جذب مشتریان جدید نسبت به حفظ مشتریان قدیم، ۵ تا ۱۱ برابر زمان، انرژی و پول بیشتر باید صرف شود.

موفقیت در فروش

بیشتر مدیران بازرگانی این‌گونه می‌اندیشند که یافتن فروشندگان حرفه‌ای که بتوانند نیازهای تجاری آنها را بخوبی تامین کنند، مشکل است و فروشندگان حرفه‌ای که با تکنیک های فروش در بازاریابی آشنا باشند به ندرت یافت می‌شوند.

برخی از افراد که به نحوی در فعالیت‌های فروش درگیر هستند، خود را مدیر اجرایی، مدیرفروش یا مشاور بازرگانی می‌خوانند. این در حالی است که امروزه همه مردم به نحوی کار فروش را انجام می‌دهند؛ پزشکان، مشاوران حقوقی، نمایندگان دولتی، معماران و نمایندگان تبلیغاتی همگی در جست‌و‌جوی بازارهای جدید و مشتریان جدید برای فروش خدمات و توانایی‌های خود هستند.

در عصر کنونی بازارها بسیار رقابتی شده و شرکت‌ها به منظور بقا و پیشرفت به درک سبک‌ها، اصول و فنون فروش و ترغیب مشتریان نیاز دارند. شرکت‌هایی که وارد فضای بازارهای بسیار رقابتی جهانی قرن بیست‌و‌یکم شده‌اند اگر قصد دارند که در قالب شکست خورده نباشند، به افرادی نیاز دارند که این افراد واقعاً فروشنده‌های حرفه‌ای باشند.

بازاریابی نسل چهارم

بازاریابی ۴ ، بازاریابی در عصری است که تحول دیجیتال، روز به روز ابعاد بیشتری از زندگی انسانها را تحت تاثیر خود قرار می دهد و چنان که فیلیپ کاتلر می گوید:

بازاریابی نسل ۴ ، سفری است از بازاریابی سنتی به بازاریابی دیجیتال.

هر چند سال شاهد ظهور جنبش بازاریابی جدیدی هستیم، اما بازاریابان باتجربه می‌دانند که این زمان، متفاوت از زمان‌های قبل است:
نه فقط قوانین، بلکه خود مشتریان تغییر کرده‌اند.

منابع تکنیک های فروش در بازاریابی

  • پرمود باترا، ۱۳۸۳، راه های ساده برای شغل شریف فروشندگی، ترجمه ی طوبی یکتایی، تهران : کتاب سرای تندیس
  • برایان تریسی، ۱۳۸۴، روانشناسی فروش، ترجمه ی مهدی قراچه داغی، تهران : آسیم
  • اسپنسر جانسون، ۱۳۸۲، فروشنده ی یک دقیقه ای، ترجمه ی غلامحسین اعرابی، تهران : انتشارات اردیبهشت
  • فرد آر دیوید، ۱۳۸۱، مدیریت استراتژیک، ترجمه ی دکتر علی پارساییان، تهران : دفتر پژوهشهای فرهنگی
  • علی اکبر سجادی، ۱۳۷۷، نقش رضایت مشتری در تجارت، ماهنامه ی مدیریت ۳۲
  • صمد عالی، ۱۳۸۱، رضایت مشتری، ماهنامه ی تدبیر ۱۳۰
  • فلیپ کاتلر، ۱۳۸۱، کاتلر در مدیریت بازار، ترجمه ی دکتر رضا رضایی نژاد، تهران : فرا
  • حسن کامیار راد، ۱۳۷۹، راز فروشنده ی موفق، تهران : شهیدی پور
  • جیمز آر کوک، ۱۳۸۳، پیش به سوی کار آفرینی، ترجمه ی میترا تیموری، اصفهان : آموزه
  • کریس کول، ۱۳۸۳، کلید طلایی ارتباطات، ترجمه ی محمد رضا آل یاسین، تهران : هامون
  • اسماعیل محمدی، ۱۳۸۲، مشتری مداری و تکریم ارباب رجوع، تهران : رسا
  •  دیوید هیلیر، ۱۳۷۶، اصول و فنون موفقیت در فروش، ترجمه ی اکبر شاه کرمی، تهران : سازمان مدیریت صنعتی
  • استفان هیمن و دیان سانچز، تاکتیک فروش، ترجمه ی محمد راد
  •  استیفن پی رابینز، ، ۱۹۹۸، مبانی رفتارسازمانی، فرزاد امیدواران و دیگران، مهربان نشر، تهران، ۱۳۸۵
  • جان سیموون، رفتار مصرف‌کننده، عباس صالح اردستانی، انتشارات آن، تهران، ۱۳۸۱
  • دنی، ریچارد، ۲۰۰۴، موفقیت در فروش، تکنیک های فروش در بازاریابی- محمود سبزی، حمیدرضا بیرانوندی، انتشارات جزیل، تهران، ۱۳۸۵

 



:: بازدید از این مطلب : 24
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

تعریف درست بازاریابی ، تعریف مارکتینگ

یکی از مهم‌ترین راه‌های فروش در دنیای امروز، مارکتینگ یا بازاریابی است. اما مفهوم بازاریابی دقیقاً چیست و چه اهمیتی دارد؟ چرا در امر فروش، بازاریابی یک مهارت مهم است؟ با ما همراه باشید تا به بررسی بازاریابی و معرفی انواع آن بپردازیم.

بازاریابی چیست؟

بازاریابی در معنای عمومی خود یعنی ایجاد یک فرصت مناسب برای خریدوفروش کالاهای اساسی و در معنای تخصصی به استراتژی‌ای گفته می‌شود که جهت برقراری ارتباط با مشتریان از آن استفاده می‌شود. البته، لازم به ذکر است که انجام بازاریابی موفق برخلاف تصور عامیانه‌ای که در جامعه وجود دارد، به‌هیچ‌وجه کار ساده‌ای نیست و بد نیست بدانید که امروزه روش‌های متعددی برای انجام این کار طراحی شده است که برخی از آن‌ها را در ادامه به شما معرفی می‌کنیم.

اصول بازاریابی و فروش

از مهم‌ترین اصول بازاریابی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. شناخت کامل حصول
  2. شناخت جامعه هدف
  3. علم اصول قیمت‌گذاری
  4. اصول وفادارسازی مستری
  5. هنر معرفی محصول
  6. هنر تبلیغات
مارکتینگ

انواع بازاریابی چیست؟

برای این که بتوانیم به این سوال که بازاریابی چیست پاسخ روشنی بدهیم، لازم است که انواع بازاریابی بشناسیم. در ادامه مهم‌ترین انواع بازاریابی را به شما معرفی کنیم. معروف‌ترین انواع بازاریابی عبارتنداز:

  1. بازاریابی شبکه‌ای
  2. بازاریابی اینترنتی
  3. بازایابی چریکی
  4. بازاریابی ویروسی
  5. بازاریابی دهان‌به‌دهان

۱- بازاریابی شبکه‌ای:

بازاریابی شبکه‌ای که اصطلاحاً به آن نتورک هم گفته می‌شود، یک ساختار سازمانی است که در آن محصولات، از طریق یک شرکت تولیدی غیرمتمرکز توسط فروشندگان مستقل به فروش می‌رسند. معمولاً در این نوع بازاریابی، فروشندگان محصولات را به صورت عمده از تولیدکننده دریافت کرده و سپس بدون واسطه آنها را به فروش می‌رسانند. به طور مثال، در مهمانی‌های خانوادگی و یا دوستانه به معرفی محصولات می‌پردازند. این نوع از بازاریابی، یک ساختار سلسله‌مراتبی دارد. نیازی به تبلیغات نداشته و فروشش مستقیم است.

بازاریابی شبکه‌ای

۲- بازاریابی اینترنتی:

بازاریابی اینترنتی از ملزومات هر نوع کسب‌وکاری است؛ حتی اگر چندان بزرگ نباشند و در سطح محلی فعالیت کنند. لازمه این نوع از بازاریابی، حضور موثر و همیشگی در اینترنت است. بازاریاب اینترنتی بایستی توانایی ترغیب مشتریان مایل به خرید را داشته باشد.شیوه‌های فروش اینترنتی را مطالعه کند. اطلاعات خود را به‌روز نگه دارد.

اینترنت مارکتینگ

۳- بازاریابی چریکی (پارتیزانی):

عنوان چریکی که در دنیای بازاریابی با نام گوریلا مارکتینگ نیز شناخته شده است. این نوع از بازاریابی برخلاف روش‌های سنتی تأثیر بسزایی بر روی مشتریان می‌گذارد. بازاریابی چریکی، به دلیل کم‌هزینه بودن طرفداران زیادی دارد. بازاریابی پارتیزانی بر روی ذهن ناخودآگاه کار می‌کند، زیرا تصمیم خرید مشتریان معمولاً توسط ذهن ناخودآگاه گرفته می‌شود. برای حفظ محصول یا خدمات در ذهن ناخودآگاه نیاز به تکرار است، در حدی که اگر تبلیغ قوی باشد؛ مخاطبان درباره آن با یکدیگر حرف می‌زنندو این تکرار توسط آنان ادامه می‌یابد.

بازاریابی پارتیزانی

۴- بازاریابی ویروسی:

این نوع بازاریابی، بر مخاطب تکیه دارد. مبنای بازاریابی ویروسی، بر انتشار در شبکه‌های اجتماعی متمرکز است و با میزان همه‌گیر شدن در شبکه‌هایی مثل اینستاگرام، تلگرام، یوتیوب و… موفقیت‌آمیز است.  فکر محرک‌هایی باشید که به مردم یادآوری کنید بخواهند دربارهٔ شما حرف بزنند. شما نباید صرفاً در فکر طراحی یک تبلیغ خاص باشید، بلکه باید ببینید چه چیزی باعث می‌شود مخاطب در آینده، شما را دوباره به یاد بیاورد.

وایرال مارکتینگ

۵- بازاریابی دهان‌به‌دهان:

این بازاریابی یا WOMM مخفف(Word Of Mouth Marketing) است. در بازاریابی دهان‌به‌دهان، محصول شما باید به قدری قوی و قابل توجه باشد تا مشتریان دلیلی برای تعریف از محصول شما داشته باشند. عامل کلیدی خرید ۷۴ درصد از مشتریان تعریف و تمجید است. بازاریابان دهان‌به‌دهان، در پی ایجاد یک زنجیره‌ پر از مرجع برای ایجاد ترافیک، سرنخ و یا موقعیت‌های فروش برای یک برند هستند. در ادامه مفصل‌تر به این شیوه پرداخته شده است.

بازاریابی دهان‌به‌دهان

نکات کاربردی بازاریابی شبکه‌ای

بازاریابی شبکه‌ای، با انواع مختلفی از جمله بازاریابی چندسطحی (MLM)، بازاریابی وابسته، سلولی، بازاریابی مستقیم مصرف‌کننده، بازاریابی ارجاعی یا حق رای دادن مشاغل خانگی شناخته می‌شود.

شرکت‌ها و فروشگاه‌هایی که از مدل بازاریابی شبکه ای پیروی می‌کنند ، اغلب سطوح فروشنده ایجاد می‌کنند. حال، سطوح فروشنده چیست؟

سطوح فروشند، به این معناست که فروشندگان تشویق می‌شوند تا شبکه‌های فروشنده خود را استخدام کنند. سازندگان ردیف جدید از فروش خود و از فروش افرادی که در ردیف‌های ایجادشده، کمیسیون دریافت می‌کنند. درآمد فروشندگان به استخدام و همچنین فروش محصولات بستگی دارد. کسانی که زودتر شروع به کار کرده‌اند و در رده بالایی قرار دارند بیشترین سود را می‌برند.

موسسه FCC تأکید می‌کند که “عملیات بازاریابی شبکه‌ای یک لایه، معتبرتر از طرح‌های چندلایه است.”

مشکلات بازاریابی شبکه‌ای

این نوع از بازاریابی، دچار مشکلاتی نیز هست که از متداول‌ترین آن می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  • ایجاد رقیب در حرفه خود
  • وجود تضاد میان فعال بودن و انفعال
  • سوددهی نامشخص
مارکتینگ

اهمیت بازاریابی اینترنتی (دیجیتال مارکتینگ)

در بازاریابی اینترنتی، برخلاف بازاریابی سنتی، مشتری اهمیت دارد.

پس تمامی سازمان‌ها می‌کوشند از طریق ابزارهای دیجیتالی، مثل ایمیل، وب‌سایت، تلفن همراه، تلگرام، یوتیوب و اینستاگرام، داده‌هایی را به دست آورند و رفتار مشتریان را تحلیل نمایند.

بازاریابان دیجیتال، با تحلیل رفتار مشتریان می‌توانند تصمیم‌گیری کنند که چه زمانی و برای چه قشری، تبلیغات خود را انتشار دهند تا بهترین و بیشترین بازخورد برای گسترش کسب‌وکار را داشته باشند. داشتن استراتژی نیز اهمیت زیادی دارد. یکی از مزیت‌های بازاریابی دیجیتال، دردسترس بودن آن در شبانه‌روز است.

اهمیت استفاده از CRM در بازاریابی پارتیزانی

هدف نرم‌افزار CRM که نوعی رسانه است، حداکثرکردن فروش یک محصول است. با وجود یک سیستم قدرتمند CRM نیم بیشتر فروش موفقیت‌آمیز طی شده است. این نرم‌افزار به شما می‌گوید که سرنخ‌های شما به چه موضوعاتی علاقه‌مندند، چه چیزهایی را دوست دارند و چه کالاهایی را بیشتر می‌خرند. رسانه‌های پارتیزانی بازاریابی معمولاً با آمار، فروش و بازاریابی سنجیده نمی‌شود، بلکه ملاک سنجش سودی است که از کمپین به دست می‌آید

هدف از بازاریابی پارتیزانی چیست؟

این بازاریابی، شامل استفاده از تکنیک‌ها و شیوه‌های مختلف برای ایجاد ارتباط مستقیم با مشتریان است. از اهداف مهم این ارتباط، ایجاد واکنش احساسی در مشتریان است و هدف نهایی این بازاریابی نیز این است که مردم یک برند را به شیوه‌ای متفاوت از آنچه که درحال‌حاضر می‌شناسند، ببینند. از نمونه‌های بازاریابی چریکی، می‌توان به توزیع تراکت در فضاهای عمومی تا سخنرانی در رویدادها و جشنواره های بزرگ اشاره کرد. معمولاً این رویدادها با محوریت موضوع رویداد نیستند و بیشتر یک نوع استفاده از فرصت برای ارائه محصولات یا خدمات است. انگیزه و چالش هر کمپین گوریلا مارکتینگ، پیدا کردن مکان و زمان مناسب برای شروع ارائه محصولات بدون درگیری با مسائل قانونی است.

 نکات مهم بازاریابی ویروسی

بازاریابی ویروسی یا وایرال مارکتینگ (Viral Marketing)، به معنای گسترش یک ایده و انتقال آن از فردی به سایر افراد است که روندی شبیه به رشد و تکثیر ویروس‌ دارد برای همین به آن ویروسی گفته می‌شود. این چنین است که باعث می‎شود محصول یا خدمت مورد نظر، با اشتراک گذاری محتوای کمپین تبلیغاتی توسط کاربران متعدد و نامحدود، به اوج شهرت و دیده شدن برسد.

این شیوه از استراتژی بازاریابی، از بهترین روش‌های دیجیتال مارکتینگ است زیرا منجربه شناخت برند شما، در میان حجم زیادی از برندهای رقیب خواهد شد. در این روش، با تشویق کاربران برای اشتراک محتوای کمپین تبلیغاتی خود با سایر افراد در فضای دیجیتال، باعث پخش شدن محتوای موردنظرتان مثل یک ویروس همه‌گیر می‌شوید. عناصر مهم بازاریابی ویروسی عبارتنداز:

  • انتقال سریع پیام و تکثیر تبلیغات
  • شبکه‌های ارتباطی قابل دسترس
  • بهبود شرایط رشد

از جمله مزایای این بازاریابی، می‌توان به رشد زیاد در زمان کم، صرفه اقتصادی، محدودسازی هزینه‌های تبلیغات و افزایش سریع مشتریان اشاره کرد.

قطعاً هر شیوه‌ای در کنار داشتن مزایا، معایبی هم دارد و بازاریابی ویروسی هم از این قاعده مستثنی نیست. از جمله معایب آن می‌توان نوارد زیر را برشمرد:

  1. غیرقابل پیش‌بینی بودن مسیر رشد
  2. دشواری کنترل نشان‌های تجاری
  3. عدم ارزیابی رفتار کاربران به دلیلی دشواری سنجش

نکات مهم بازاریابی دهان‌به‌دهان

در این نوع بازاریابی، تبادل اطلاعات به صورت دهان‌به‌دهان و در قالب گفتگوست. در این روش مشتری‌ها اطلاعات در مورد یک محصول یا خدمت را به واسطه گفتگو دریافت می‌کنند و عمل اشتراک اینگونه شکل می‌گیرد. هرگونه رسانه کلامی نیز در این زمینه قابل اجراست.

از روش‎های طبیعی برای رساندن اطلاعات در این شیوه استفاده می‌شود و تکیه بر این روش‌ها می‌تواند اثربخشی زیادی داشته باشد. از وجوه متمایز بازاریابی دهان‌به‌دهان، استفاده از تبلیغات به شکل رایگان است.

بازاریابی دهان‌به‌دهان به دو شیوه سنتی و مدرن قابل اجراست:

  • بازاریابی دهان‌به‌دهان سنتی: این روش از بازاریابی در گذشته اعمال می‌شد، بازاریاب با افراد صحبت می‌کند و گفتگوهای حضوری به شکل مکالمه پی‌در‌پی ادامه پیدا می‌کرد. شرکت‌های مختلف نیز از افرادی به عنوان مشاور استفاده می‌کردند، تا اطلاعات مورد نظر برای مشتری روشن شود. در بازاریابی WOMM به صورت سنتی، اطلاعات از یک نفر به نفر دیگر با محوریت پیشنهاد منتقل می‌شود.
  •  بازاریابی دهان‌به‌دهان مدرن: با ورود اینترنت و ثبت اطلاعات مربوط به محصول و شرکت‌های مختلف، بدون گفتگوی حضوری اطلاعات به سادگی منتقل می‌شود. شبکه‌های اجتماعی در انتشار اطلاعات کمک می‌کنند و محصولات در شبکه‌های اجتماعی به
  • تایید یک شرکت می‌رسند. شرایط اشتراک برای لینک‌های مختلف به‌راحتی فراهم می‌شود و همه این موارد تاثیرگذار هستند.
عناصر بازاریابی

 معروف‌ترین کتاب‌های بازاریابی

کتاب گاو بنفش 

کتاب گاو بنفش

گاو بنفش، نوشته‌ ست گادین از بهترین کتاب‌های حوزه مارکتینگ است که طی سال‌های اخیر پرفروش بوده است. نویسنده، در این کتاب راهکار‌های ارزشمندی را برای افزایش فروش و استراتژی‌های مرتبط با آن را به صورت جامع ارائه کرده است.ست گادین، در این کتاب از زبانی رسا و شفاف استفاده کرده است.

نظریه‌ گاو بنفش به شما یاد می‌دهد که باید متفاوت عمل کنید. تفاوتی که منجر می‌شود شما در ذهن مشتری بمانید و او را تشویق کنید در میان انتخاب‌های زیاد و گوناگون بازار، محصول شما را انتخاب کند. در واقع شما باید خلاقیت داشته باشید و چیزهایی را به مخاطبان خود بدهید که بقیه حتی به ذهنشان هم نرسیده است. اگر تمام محصولات و خدمات بازار به هم شبیه باشند؛ مشتری به سراغ ارائه‌کننده‌‌های باسابقه و معروفی می‌رود که در این صورت کالاهای دیگر را نیز بررسی نمی‌کند. شیوه‌های قدیمی بازاریابی اهمیتی ندارند. تنها راه نجات محصول در بازار خلاقیت در تبیلغات است.

کتاب بهترین قصه‌گو برنده است

کتاب قصه‌گو برنده است

کتاب “Whoever Tells the Best Story Wins”، اثر آنت سیمونز در سال ۲۰۰۷ تألیف و منتشر شد که یکی از بهترین نمونه‌های بازاریابی است. این کتاب با عنوان قصه‌گو برنده است، منتشر شده است. نویسنده در این کتاب به شما می‌آموزد چگونه با قصه، کسب‌وکار خود را رونق بخشید.  قصه‌گویی به افراد کمک می‌کند تا از جنبه‌های گوناگون به یک موضوع بنگرند و از این طریق تحت‌تأثیر قرار بگیرند.

آنت سیمونز در سه سرفصل قصه‌اندیشی، قصه‌یابی و فوت کوزه‌گری به شما کمک می‌کند تا قصه‌هایی از کسب‌وکارتان روایت کنید که مخاطب از طریق آن بتواند با کار شما ارتباط برقرار کند.

کتاب از صفر به یک

کتاب صفر به یک

ro to one) یکی از کتاب‌های شناخته شده از بهترین کتاب‌های مارکتینگ محسوب می‌شود. پیتر تیل نویسنده‌ این کتاب یکی از معروف‌ترین کارآفرینان آمریکایی و از نخستین سرمایه‌گذاران فیسبوک است. خواندن این کتاب، به تمام کسانی که قصد راه‌اندازی یک استارتاپ را دارند و می‌خواهند از طریق آن شناخته شوند، تغییرات ایجاد کنند و فروش خوبی داشته باشند پیشنهاد می‌شود. این کتاب فقط مخصوص کارآفرینان نیست و بخش‌های مهمی از کتاب به درد تمامی قشر‌های یک جامعه می‌خورد.

کتاب از صفر به یک، نتیجه یکی از کلاس‌های پیتر تیل به نام «کارآفرینی برای دانشجویان» در دانشگاه استنفورد است. این کلاس در سال ۲۰۱۲ به منظور افزایش آگاهی دانشجویان در زمینه‌ کسب‌وکار و کارآفرینی و نگرش عمیق‌تر درباره‌ این موضوع برگزار شد.

کتاب مدیریت بازاریابی

کتاب مدیریت بازرگانی

فیلیپ کاتلر و کوین کلر دو نفر از بزرگ‌ترین فعالان موفق در حوزه‌‌ مدیریت بازاریابی هستند که کتاب‌های بسیاری را در این زمینه تألیف کرده‌اند.

کتاب مدیریت بازاریابی، یکی از معتبر‌ترین مراجع بازاریابی دنیاست. در سرفصل‌های این کتاب، به مباحثی نظیر بازاریابی در قرن ۲۱، تدوین استراتژی‌ها و برنامه‌های بازاریابی، گردآوری داده‌های محیطی و پیش‌بینی تقاضا، انجام تحقیقات بازاریابی، ایجاد روابط طولانی مدت وفادارانه، آنالیز بازار‌های مصرفی، آنالیز بازار‌های صنعتی، بررسی بخش‌های بازار و مشخص کردن بازار هدف، ایجاد ارزش ویژه‌‌ برند‌ها و پویایی‌های رقابت پرداخته شده است.

سخن پایانی 

در این مقاله سعی کردیم مهم‌ترین شیوه‌های بازاریابی را به طور دقیق بررسی کنیم، مزایاو معایب آن را برشمریم، بر اهمیت استفاده از نرم‌افزار CRM نیز تأکید کردیم و همچنین به معرفی چند کتاب در این حوزه هم پرداختیم. موسسات، برندها، شرکت‌های تجاری و… بایستی با توجه به آینده در حال تغییر بازاریابی، برای ایجاد رابطه از فناوری بازاریابی استفاده کنند و به مسئولیت‌های اجتماعی و اخلاقی پایبند باشند.



:: بازدید از این مطلب : 15
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

چرا دانستن تعریف بازاریابی Marketing مهم است؟

  • پیشی گرفتن از رقبا
    طبیعتاً بسیاری از افرادی که وارد یک حرفه‌ای می‌شوند، به‌صورت کامل تعریف مارکتینگ را فرا نمی‌گیرند، به همین دلیل نیز فوت و فن کسب موفقیت را نمی‌دانند و به راحتی می‌توانید از آن‌ها پیشی بگیرید و کسب و کار خود را روز به روز گسترش دهید تا به رقیبی بی‌بدیل تبدیل شوید.
  • جذب مشتریان زیاد
    همچنین با یادگیری دقیق تعریف بازاریابی، متوجه خواهید شد که باید اطلاعات کامل و بی‌نقص به مشتری بدهید و به اصطلاح برای او ارزش قائل شوید، همین کار شما نوعی بازاریابی محسوب خواهد شد و به جذب مشتری کمک شایانی خواهد کرد.
  • افزایش میزان فروش
    با پاسخ به سؤال بازاریابی چیست؟ به راحتی می‌توانید ایده‌های خلاقانه‌ای را در نظر بگیرید و با استفاده از روش‌های بازاریابی که شامل: بازاریابی آنلاین، بازاریابی دهان به دهان، بازاریابی درونگرا و بازاریابی برونگرا، می‌شود، رابطه حسی خوبی میان کالا و مشتری برقرار کنید و به افزایش میزان فروش برسید. لازم به ذکر است که علاقه‌مند هستید تا در ارتباط با روش‌ های بازاریابی مطالب بیشتری را بدانید، می‌توانید با جستجو در همین سایت، به این مطلب دست پیدا کنید.

و در آخر…
امروزه به دلیل افزایش تولید در بخش‌های مختلف کالاها و سایر موارد، نیاز به علمی دارید تا بتوانید انواع بازاریابی را به بهترین شکل آموزش ببینید تا بتوانید رقبا را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارید و به کسب و کار ایده‌آل خود برسید. بهتر است این نکته را بدانید که هدف انواع مارکتینگ، تنها تحریک مخاطب برای خرید محصول شما است و این کار توسط روش‌های مختلف صورت می‌گیرد.

سوالات متداول:

 

بازاریابی چیست؟

می‌توان گفت که یک اصل جدایی‌ناپذیر در رونق‌ هر کسب و کار و هدفی است. به همین دلیل، با استفاده از یک ترفند، مشتری یا مخاطب را باید جذب کالای خود کنید و احساس نیاز را در مشتری یا مخاطب خود ایجاد کنید.

انواع بازاریابی کدام اند؟

انواع بازاریابی شامل: چریکی - ابری - حمایتی - پیامکی - خیابانی - مشارکتی - بین المللی می باشد



:: بازدید از این مطلب : 22
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

5 گام‌ اصلی بازاریابی چیست؟

می‌توان گفت که هر بازاریابی موفقی به 5 گام خلاصه می‌شود که عبارت است از:

گام اول: در گام اول باید بر روی مسائل و اهداف شرکت تمرکز کرد که چگونه می‌خواهد محصولات را برای مشتریان منتشر کند.
گام دوم: در این مرحله، شما باید با استفاده از تحقیقاتی که در ارتباط با نحوه بازاریابی در مرحله اول انجام دادید، به بخش‌بندی بازار ( Segmentation )، هدف‌ گذاری ( Targeting )، و موقعیتیابی ( Positioning ) بپردازید. این مرحله به STP نیز معروف است.
گام سوم: پس از این مرحله، نوبت به آن می‌رسد تا اطلاعاتی در ارتباط با کالا مانند: قیمت ( Price )، نوع محصول ( Product ) و نحوه انتشار ( Prom ) آن به‌دست آورد.
گام چهارم: در این مرحله که جزو مهم‌ترین مراحل بازاریابی نیز به‌حساب می‌آید، باید اطلاعات به‌دست آورده شده از مراحل قبل را با ساختن یک تیم بسیار قوی و کارکشته، به مرحله اجرایی شدن برسانیم و رابطه تنگاتنگی میان مشتری و محصول ایجاد کنیم.
گام پنجم: در این مرحله نیز که به مرحله آخر معروف است، به کنترل تمامی فرآیندها از ابتدا تاکنون می‌پردازید و اصلاحات نهایی را برای بازاریابی انجام می‌دهید.



:: بازدید از این مطلب : 31
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

8 تکنیک برتر بازاریابی

  • تبلیغات متفاوت نسبت به رقبا

توجه کنید که رقبای شما نیز در بحث بازاریابی فعالیتی را خواهند داشت و در این‌جا، متفاوت بودن و عملکرد صحیح در بازاریابی، شما را چند گام از رقبایتان پیش خواهد انداخت. پس حتماً به دنبال یک ایده خلاقانه در بازاریابی باشید.

  • ارائه تخفیفات برای محصولات

یکی از تکنیک‌های بسیار مهم و اصولی در جذب مشتری، ارائه تخفیف بر روی محصولات است. به‌صورت کلی تخفیفات می‌توانند واقعی یا تصنعی باشند. در تخفیفات تصنعی، برخی فروشگاه‌ ها، قیمت را کمی بالاتر درج می‌کنند و با ارائه تخفیف، محصول خود را به قیمت واقعی می‌ فروشند. اما توصیه می‌شود تا چنین کاری را هرگز انجام ندهید زیرا در این صورت، به‌مرور زمان مشتریان خود را از دست خواهید داد.

  • قهرمان‌ سازی از مدیران شرکت

معمولاً یکی از روش‌ های بازاریابی مدرن که به تازگی نیز باب شده است، قهرمان‌ سازی از تأسیس کننده شرکت است. به‌این صورت که با ساختن یک داستان قهرمانانه و تلاش مدیر برند، سعی می‌کنند تا برند را در اذهان عمومی بسیار خوب جلوه دهند تا میزان فروش شرکت افزایش پیدا کند.

  • ایجاد راه‌های ارتباطی با مشتری

یکی از تکنیک‌های طلایی دیگر در بحث بازاریابی، ایجاد ارتباط بین مشتری با شرکت است. به این صورت که با پاسخ دادن به نظرات مشتریان در شبکه‌ های اجتماعی مانند اینستاگرام، توییتر و سایر اپلیکیشن‌ های مشتری مدار، گام بزرگی در موفقیت بردارید.

  • از تفاوت‌های خود با رقبا صحبت کنید
  • طراحی محتوای ارزشمند در وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی
  • ایجاد قرعه‌کشی و اهدای هدایای ارزشمند به مشتریان
  • برگزاری مسابقات در شبکه‌ های اجتماعی

بازاریابی شامل چه فعالیت‌ هایی می‌ شود؟

  • پرسنال برندینگ ( Personal Branding ):
    یکی از بخش‌های بسیار مهم در مارکتینگ، برندسازی برای افراد مشهور است. مارکتینگ تنها برای مبحث محصولات خلاصه نمی‌شود و برای افراد مشهور نیز بسیار کاربردی است. می‌توان گفت که افراد مشهور با برندسازی در شبکه‌های اجتماعی، آنقدر معروف می‌شوند که برای انجام فعالیت‌های هنرمندانه، دستمزد بسیار بالایی را دریافت کنند. برای مثال بازاریابی در زمینه برند سازی، میشل اوباما توانسته است تا به فرد مهمی در نویسندگی تبدیل شود.
  • گردشگری:
    درواقع، صنعت گردشگری، یکی دیگر از بخش‌های مهمی است که برای بقا به مارکتینگ نیاز دارد. در واقع، اکثر کشورهای جوان، سعی دارند تا با استفاده از یک تعریف بازاریابی قوی، افراد را از بقیه کشورهای جهان، به سرزمین خود بکشانند و از این راه کسب درآمد کنند. به‌طور مثال: دبی، توانسته تا از بی‌ارزش‌ترین مکان دنیا یعنی ریگ‌ها و بیابان‌ها، با ساخت مکان‌های گردشگری و ساختمان‌های بلند، از تعریف مارکتینگ، به بهترین نحو ممکن بهره‌برداری کند.
  • محصولات و کالاها:
    همان‌طور که می‌دانید، ساده‌ترین بخش در بازاریابی نیز به مارکتینگ کالا یا محصولات برمی‌گردد. بر همین اساس نیز، تعریف بازاریابی چیست؟ از محصولات و کالاها استارت خورد و به سایر صنایع و بخش‌ها نیز منتقل شد.
  • ایده‌های خلاقانه:
    یکی از دلایل اصلی ظهور ایده‌های خلاقانه، مارکتینگ است. با به وجود آمدن هر یک از روش‌های بازاریابی، درواقع ایده‌ای کلید خورده است و در همین راستا نیز مارکتینگ در خلق ایده نیز موفق بوده است.


:: بازدید از این مطلب : 24
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

بازاریابی چیست؟ معرفی 8 نوع بازاریابی

همان‌ طور که می‌دانید، لازمه داشتن یک کسب و کار خوب، این است که در ارتباط با انواع بازاریابی، اطلاعات مفیدی را کسب کنید. امروزه، بازاریابی یا مارکتینگ، به نوعی با زندگی انسان آمیخته شده است. می‌توان گفت که در گذشته، خیلی به بازاریابی اهمیت داده نمی‌شد، دلیل آن نیز کم بودن رقبا و کوچک بودن بازار صنایع بود. اما امروزه به دلیل افزایش تولید در بخش‌های مختلف کالاها و سایر موارد، نیاز به علمی دارید تا بتوانید انواع بازاریابی را به بهترین شکل آموزش ببینید تا بتوانید رقبا را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارید و به کسب و کار ایدئال خود برسید.

بازاریابی چیست؟

همه شما می‌دانید که برای تعریف بازاریابی Marketing چیست؟ می‌توان گفت که یک اصل جدایی‌ناپذیر در رونق‌ هر کسب و کار و هدفی است. به همین دلیل، با استفاده از یک ترفند، مشتری یا مخاطب را باید جذب کالای خود کنید و احساس نیاز را در مشتری یا مخاطب خود ایجاد کنید. بازاریابی معمولاً تعاریف زیادی دارد و می‌توان گفت که هر کس که در زمینه مارکتینگ حرفی برای گفتن داشته باشد، از دید خود به این ماجرا نگاه کرده است و توضیحاتی را در این‌ باره بیان کرده است.

  • دیدگاه سلی فالکو:
    امروزه، در واقع بازاریابی تمرکز بر مشتری نهایی برای خرید محصول را دارد، که این امر توسط شبکه‌های اجتماعی گوناگون در حال تحقق یافتن است. همچنین او در تعریف بازاریابی بیان کرده است که، هدف مارکتینگ شناخت محصول نهایی برای مشتری است.
  • دیدگاه رنه بلادگت ( Renee Blodgett ):
    در واقع تعریف مارکتینگ به این مبحث اشاره دارد که بازاریابی یک کانال دوسویه میان مشتری و محصول است که در همین راستا نیز باید اطلاعات مربوط به محصول به مخاطبان انتقال یابد. درواقع بازاریابی به علایق، هیجانات و نیازات مشتری بسیار توجه می‌کند. بر همین اساس نیز، بازاریابی امری زمان‌بر است تا مشتری بتواند به محصول شما اعتماد کند و تبدیل به هوادار شما شود. در واقع طی شدن مسیر مشتری به هوادار، مهم‌ترین گامی است که باید در سؤال بازاریابی چیست؟ به آن توجه شود.
  • دیدگاه لیزا بایر ( Lisa Buyer ):
    برای تعریف بازاریابی، می‌توان گفت که شما باید بتوانید پیامی را طراحی کنید تا آن را به فرد مناسب برسانید. اگر بخواهیم این مقوله را بازتر کنیم، باید بگوییم که این طراحی پیام و اطلاعات محصول، می‌تواند خیلی ساده یا خیلی پر سر و صدا مانند تبلیغات در رادیو و تلویزیون یا بیلبوردهای شهر باشد، اما هرچه ایده شما به سمت سادگی در بازاریابی و تبلیغ محصول پیش برود، تعریف بهتری از بازاریابی را داشته‌اید.
  • دیدگاه توبی بلومبرگ ( Toby Bloomberg ):
    او بیان کرد که دکتر کاتلر می‌گوید، تعریف بازاریابی دیدگاه متفاوتی دارد. این دیدگاه بیان می‌کند که شما نباید تنها به معرفی محصول برای مخاطب بپردازید، زیرا ممکن است مخاطب شما اصلا علاقه‌ای به محصول شما پیدا نکند. در همین راستا، شما باید در هر بستری که هستید، با توجه به علایق مشتریان، کالای خود را تبلیغ کنید. به‌عنوان مثال بازاریابی، می‌توان گفت که در شبکه‌ی اجتماعی مانند توییتر، نیازها کاملاً متفاوت از یک سایت بازی آنلاین است و باید تقسیم‌بندی در نوع بازاریابی به بهترین شکل صورت گیرد.

انواع بازار یابی

در واقع، اگر بخواهید در ارتباط با انواع مارکتینگ چیست مطالبی را بدانید، بهتر است این نکته را بدانید که هدف انواع مارکتینگ، تنها تحریک مخاطب برای خرید محصول شما است و این کار توسط روش‌های مختلف صورت می‌گیرد تا بتوان به رقیبی دست نیافتنی در میان بقیه برندها، رسید و به موفقیت دست پیدا کرد.

 

آیا با شغل ویزیتوری آشنایی دارید؟ در مقاله وظایف ویزیتور می‌توانید اطلاعات زیادی کسب کنید.

یکی از انواع بازاریابی، بازاریابی همهمه ای است. برای آشنایی بیشتر با این نوع بازاریابی مقاله بازاریابی هیاهو چیست را مطالعه کنید.

  • بازاریابی چریکی ( Guerilla Marketing )

بازاریابی چریکی چیست ؟ این بازاریابی یکی از انواع بازاریابی است که به هوش و استعداد بالایی نیاز دارد. زیرا نیازمند یک طراحی بسیار خلاقانه برای جذب مشتری است. در واقع بازاریابی چریکی، به نوعی است که شما با حداقل صرف هزینه برای تبلیغات، بیشترین جذب مخاطب یا مشتری را خواهید داشت. در واقع در این روش، باید سعی شود که تأثیر زیادی را با استفاده از یک شوک بر روی مشتری داشته باشید تا بتوانید به‌راحتی آن را مشتری دائمی خود بدانید.

بگذارید تا با یک مثال این نوع بازاریابی هیجانی را بهتر توضیح دهیم. معمولاً اگر یک مقاله در مورد انواع بازار یابی با مثال مطالعه کرده باشید، حتماً به این مثال برخورده‌اید. در رومانیا، سرقت گوشی بسیار مشهور است و بهترین جیب‌برها را می‌توان در این کشور پیدا کرد. از همین رو افراد می‌توانند تا با بیمه کردن گوشی‌های خود در مقابل سرقت، تا حد امکان ضررهای مالی را جبران کنند.

از همین رو، شرکت‌های بیمه زیادی راه‌اندازی شد اما افراد معمولاً از انجام این کار امتناع می‌کردند. شرکت بیمه وودافون با استفاده از بازاریابی چریکی، جیب‌برهایی را استخدام کرد تا در کیف و جیب افراد، تبلیغات این شرکت بیمه را داشته باشند و به افراد گفتند که ما می‌توانستیم گوشی شما را به سرقت ببریم اما بیمه وودافون، شما را حفاظت خواهد کرد. همین ایده خلاقانه موجب شد تا افراد زیادی به سمت این بیمه جذب شوند.

  • بازاریابی ابری ( Cloud Marketing )

یکی دیگر از مهم‌ترین انواع بازاریابی که امروزه بسیار نیز پرکاربرد و کم هزینه است، بازاریابی ابری یا کلود مارکتینگ است. در واقع، با کمک شبکه‌های اجتماعی پر طرفدار مانند توییتر یا وبلاگ‌های فروش آنلاین، بستری فراهم می‌شود تا بازاریابی برای مشتری به‌صورت فردی صورت گیرد. برای اینکه بتوانید رابطه خوبی میان مشتری و کالای خود جذب کنید، می‌توانید با تبلیغ بر روی سایت‌های پرطرفدار، کار خود را برای بازاریابی راحت کنید. همچنین شرکت‌ها به راحتی می‌توانند تا برای بازاریابی ابری، پیامک‌های تبلیغاتی را برای افراد زیادی به‌صورت یکپارچه ارسال نمایند.

  • بازاریابی حمایتی یا سببی

این نوع بازاریابی نیز به‌گونه‌ای است که با تحریک احساسات مخاطب یا مشتری، موجب افزایش فروش شرکت و از جانب دیگر کمک یا حمایت از فرد یا موسسه‌ای صورت می‌گیرد. در واقع در بازاریابی حمایتی، مزایای اجتماعی شامل حال برند و مشتری خواهد شد و در نتیجه موجب خلق یک ارزش اجتماعی می‌شود. معمولا اگر مقاله در مورد انواع مارکتینگ را مطالعه کرده باشید، مثال‌های گوناگونی از بازاریابی حمایتی را مشاهده خواهید .به‌طور مثال می‌توان به ایجاد کمپین “درپوش‌ها را نگه‌دارید” که توسط یک شرکت بزرگ لبنیاتی شکل گرفت اشاره کرد. در واقع منظور، نگه‌داری درپوش‌های ماست بود که به رنگ صورتی درآمده است.

مشتری‌ها با خرید این‌گونه ماست‌ها و نگه‌داری درب‌های آن و در نتیجه تحویل آن به کارخانه، یک جنبش خیرخواهانه در جهت کمک به بیماران سرطان پستان راه‌اندازی کردند. اگر بیشتر دقت کنید، متوجه خواهید شد که در این حالت، فروش شرکت به‌صورت خیره‌کننده‌ای بالا خواهد رفت. شناخت انواع بازاریابی، دید درستی به شما در زمینه مارکتینگ خواهد داد و موجب موفقیت شما در کسب و کار خواهد شد.

  • بازاریابی پیامکی

همانطور که از نام این نوع بازاریابی مشخص است، با استفاده از ارسال پیامک توسط شرکت‌ها به مخاطبان به‌صورت نامحدود و ایجاد قرارداد با مخابرات، شما می‌توانید تا از محصول خود تبلیغ کنید و به عبارتی مارکتینگ انجام دهید. در انواع بازاریابی، نوع پیامکی در ایران خیلی کاربردی نیست. دلیل آن نیز این است که شرکت‌ها معمولاً خلاقیت در ارسال آن‌ها به خرج نمی‌دهند و به همین دلیل موجب شده است تا ارتباط مشتری با شرکت به حداقل برسد.

نکات مهم در بازاریابی پیامکی

  • زمان ارسال پیامک:
    توجه کنید که زمان ارسال پیامک برای بازاریابی بسیار مهم است و اصلاً نباید این نکته را فراموش کنید. به‌طور مثال زمانی که ترافیک کاری وجود ندارد، بهترین زمان برای ارسال پیامک تبلیغاتی به‌شمار می‌آید.
  • نوع مخاطب:
    حتماً با استفاده از دریافت اطلاعات از مخاطبان خود، توجه کنید که به‌صورت گسترده اقدام به ارسال پیامک نکنید و به‌طور مثال، میزان تحصیلات، محل سکونت و سن آن‌ها را در بازاریابی خود دخیل کنید و سپس این کار را انجام دهید تا موجب کاهش هزینه و افزایش بازدهی شوید.
  • تعداد کلمات پیامک:
    خیلی مهم است که به تعداد کلمات و نحوه بیان مطلب مسلط باشید. در این‌صورت به راحتی خواهید توانست تا ارتباط مشتری با کالای خود را داشته باشید. همچنین حتماً سعی کنید تا تعداد کلمات هر پیامک را کمتر از 160 کاراکتر انتخاب کنید.
  • بازاریابی خیابانی ( Street Marketing )

در این نوع بازاریابی، معمولاً در خیابان به دنبال جذب مشتری برای فرآیند بازاریابی هستند. به‌طور مثال می‌توان گفت که اپلیکیشن‌های تپسی و اسنپ از بازاریابی خیابانی استفاده می‌کنند و در این زمینه نیز تا حدودی موفق بوده‌اند.

  • بازاریابی مشارکتی ( Cooperative Marketing )

یکی دیگر از انواع بازار یابی‌ها، مارکتینگ مشارکتی است. همان‌طور که از نام این نوع بازاریابی مشخص است، هدف جلب اعتماد مشتری با مشارکت چند برند معروف بر روی بازاریابی یک کالا به شمار می‌روند. در این نوع مارکتینگ، معمولاً برای اینکه بتوانند یک محصول استراتژیک را به فروش حداکثری برسانند، در بازاریابی با یکدیگر مشارکت خواهند کرد.

  • بازاریابی با استفاده از نمونه رایگان ( Free Sample Marketing)

همان‌طور که از نام این نوع بازاریابی مشخص است، هدف اصلی، تست رایگان محصول برای ایجاد ارتباط بین مشتری و کالا است. معمولاً این نوع بازاریابی در صنایع مواد غذایی اتفاق می‌افتد. به‌طور مثال: اگر به نمایشگاه‌ها مواد غذایی تشریف برده باشید، معمولاً غرفه‌ها برای بازاریابی محصول خود از روش تست رایگان استفاده می‌کنند که معمولاً تاثیرگذار نیز است.

  • بازاریابی بین‌المللی ( International Marketing )

یکی دیگر از انواع بازاریابی که یک پله بالاتر از سایر بازاریابی‌ها به حساب می‌آید، مارکتینگ بین‌المللی است. در این نوع بازاریابی، شما علاوه بر خلاقیت، داشتن کیفیت بالای محصول یا کالا، باید دارای یک کالای به اصطلاح استراتژیک هم باشید تا بتوانید به راحتی مشتریان خود را جذب کنید. اگر محصول شما چنین شرایطی نداشته باشد، معمولاً این نوع بازاریابی جوابگوی شما نخواهد بود. به‌طور مثال، اگر شما شرکتی دارید که شمش آهن، سرب یا نقره دارید، به‌راحتی می‌توانید از این نوع بازاریابی استفاده کنید.



:: بازدید از این مطلب : 28
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

بازاریابی B2C یا بازاریابی مصرفی چیست و شیوه پیاده‌سازی آن

از زمانی که شرکت‌های خصوصی و دانش بنیان شروع به کار کردند و کسب‌وکارها پلتفرم‌های خاصی را برای خدمات پزشکی، حمل‌ونقل، سفارش غذا، خدمات منزل و … راه‌اندازی کردند، نقش بازاریابی مصرفی بیش‌از‌پیش پررنگ شد. کسب‌وکارها و برندها تلاش می‌کنند ارتباط موثری با مشتریان در بازاریابی B2C برقرار کنند.

تا انتهای مطلب همراه ما باشید تا به‌طور کامل بازاریابی B2C را بررسی کنیم، مزایای آن را معرفی کنیم و تفاوت بازاریابی B2C‌ با B2B‌ را توضیح دهیم. بنابراین شما یک راهنمای جامع درباره این سبک از بازاریابی خواهید داشت که می‌توانید با کمک آن، استراتژی مناسب کسب‌وکار خود را تعیین کنید.

بازاریابی B2C چیست؟

زمانی که کسب‌وکارها برای فروش محصول یا ارائه خدماتشان به کمک تبلیغات و روش‌های بازاریابی با مصرف‌کننده ارتباط می‌گیرند، روی تک‌تک افراد تأثیر می‌گذارند و آن‌ها را به مشتری تبدیل می‌کنند، یعنی برند از شیوه بازاریابی مصرفی یا Business to Customer Marketing استفاده می‌کند.

فرض کنید شما مدیر یک آژانس تبلیغاتی هستید و خدماتی ارائه می‌دهید که به هیچ‌وجه برای یک مشتری عادی کارایی ندارد، بلکه متقاضی اصلی این خدمات یک تیم یا یک کسب‌وکار است. برعکس، شما مدیر یک آژانس گردشگری هستید و روزانه افراد زیادی برای خرید بلیط و رزرو تور سفر به شما مراجعه می‌کنند. شرکت‌های B2C با مصرف‌کننده نهایی طرف هستند و بر اساس رفع درخواست و نیاز مشتری با محصولات و خدمات، به فعالیت کاری خودشان ادامه می‌دهند. در نتیجه بازاریابی این شرکت‌ها بسیار متفاوت‌تر از شرکت‌های B2B است.

اهمیت بازاریابی B2C چیست؟

شاید در نگاه اول فکر کنید که این شیوه بازاریابی، روزانه در تمام کسب‌وکارهای کوچک و بزرگ در حال انجام است؛ اما با پرسش سوالات زیر، به این نتیجه خواهید رسید که بازاریابی B2C فراتر از یک خریدوفروش سوپرمارکتی است و موفقیت آن، به فاکتورهای زیادی بستگی دارد.

  • آیا آن‌ها به اندازه کافی درباره مخاطب‌ها و مشتریانشان اطلاعات دارند؟
  • آیا آن‌ها می‌توانند از تمام ابزارهای بازاریابی به‌طور موثر برای تبلیغ و فروش خود استفاده کنند؟
  • آیا محصول یا خدماتشان ویژگی متمایزی برای کاربر دارد؟
  • آیا برای فروش بیشتر و وفاداری مشتریان برنامه ویژه‌ای در نظر دارند؟

موارد زیر از مهم‌ترین دلایل اهمیت بازاریابی B2C هستند:

  • کمک به برندسازی و افزایش شهرت کسب‌وکار:

با پیاده‌سازی استراتژی بازاریابی مصرفی، کسب‌وکارها امکانات بیشتری خواهند داشت تا به جامعه بزرگتری از مخاطبان دست پیدا کنند و با هر دسته از آن‌ها، ارتباط خاصی را شکل دهند. با کمک روش‌های بازاریابی B2C مانند حضور در شبکه‌های اجتماعی، ارسال ایمیل و تبلیغ در کانال‌های مختلف، می‌توانید نرخ تبدیل مشتری و آگاهی از برند خود را افزایش دهید.

  • افزایش ترافیک سایت با کمپین‌های آنلاین B2C:

از آنجایی که یک فروشگاه آنلاین به قابلیت‌هایی دسترسی دارد که یک فروشنده سنتی ندارد، پس با تکنیک‌های بازاریابی مصرفی می‌توانید مخاطب و مشتریان بیشتری را به سمت برند خود جذب کنید. کاربران می‌توانند تبلیغات برند شما را در رسانه‌ها و جایگاه‌های مختلف سطح وب ببینند و برای دریافت اطلاعات بیشتر و خرید از سایت تشویق شوند.

  • ایجاد فرصت استثنایی برای تعامل و ارتباط با مشتریان:

با استراتژی بازاریابی B2C می‌توانید شرایطی را فراهم کنید تا مشتریان بتوانند نظرات، پیشنهادات و انتقاداتی را که درباره خدمات یا محصول دارند، با شما در میان بگذارند. همچنین، شما هم می‌توانید در سریع‌ترین زمان، پاسخ‌گوی آن‌ها باشید و مشکلات پیش‌آمده را رفع کنید. تعامل نزدیک و ارتباط صمیمی باعث می‌شود تا یک برند همراه با مشتریان قدم بردارد و نقاط درد آن‌ها را بهتر درک کند و برای حل آن، برنامه‌ریزی کند.
امکان مشاهده، مقایسه و انتخاب در بستر وب باعث شده است که کاربر در کمترین زمان، این مراحل را پشت‌سر بگذارد و خودش تصمیم بگیرد.

  • کوتاه‌شدن چرخه فروش در بازاریابی B2C:

مشتریان کسب‌وکارهای B2C معمولاً محصولاتی را می‌خرند که دوستانشان معرفی کرده باشند. بنابراین وقتی محصولات و خدمات شما توسط دیگران هم تبلیغ می‌شوند، بدون هزینه زیاد، مشتریان جدیدی را جذب می‌کنید. برای مثال، شبکه‌های اجتماعی یکی از ابزارهایی است که مصرف‌کنندگان برای دنبال‌کردن بازخوردها و نظرات دیگران درباره یک محصول، استفاده می‌کنند و باعث می‌شود چرخه خریدوفروش بسیار کوتاه‌تر شود.

  • بهبود رتبه سایت در نتایج جستجوی گوگل:

در این روش بازاریابی‌، سئوی سایت به کمک بازاریابی محتوایی و تمرکز روی کلمات کلیدی، کمک می‌کند تا سایت کسب‌وکار در رتبه‌های برتر گوگل قرار بگیرد. نمایش سایت در جایگاه برتر گوکل به معنای این است که کاربران بیشتری سایت شما را می‌بینند و با محصولات و خدمات شما آشنا می‌شوند.

بازاریابی B2C چگونه کار می‌ کند؟

تمام کسب‌وکارهایی که از شیوه B2C Marketing استفاده می‌کنند، فقط یک هدف دارند؛ دسترسی مستقیم به مشتریان و ترغیب آن‌ها به خرید. برای اینکه استراتژی B2C شما با موفقیت پیش برود، نیاز دارید تا بدانید مخاطبان شما چه کسانی هستند و در کدام مرحله از قیف فروش قرار دارند. برای مثال، فرض کنید یک فروشگاه آنلاین لباس زنانه دارید و برای این‌ که بتوانید مشتریان بالقوه را به مشتریان وفادار تبدیل کنید، ابتدا باید ببینید که آن‌ها چه می‌خواهند و چرا به کسب‌وکار شما علاقه‌مند هستند. شما باید سه مرحله مهم زیر را در بازاریابی B2C پشت سر بگذارید:

  • معرفی کسب‌وکارتان به مشتریان بالقوه
  • تشویق مشتری به تعامل و ارتباط با برند شما
  • متقاعدکردن مشتری به خرید از برند شما

در مثال فروشگاه آنلاین لباس، در صفحه درباره ما، معرفی دقیق از صاحب فروشگاه، تاریخ شروع فعالیت، داستان شکل‌گیری برند و … را برای کاربران توضیح دهید. سپس به سراغ محصولات بروید و عکس‌های باکیفیتی از آن‌ها در سایت بارگذاری کنید. ویژگی‌های مهم محصولات را در بخش اطلاعات هر محصول اضافه کنید و توضیح دهید که محصول برند شما چه مزایایی دارد و تمایز آن با نمونه‌های مشابه چیست. برای مثال، به مواردی چون پارچه باکیفیت، دوخت تمیز، دوام بالا و مواردی از این دست اشاره کنید.

مزایای بازاریابی B2C

بالطبع داشتن آگاهی راجع‌به هر موضوعی و شناخت مزایای آن می‌تواند ترغیب‌کننده باشد. مواردی که تا این‌جا بیان شدند همگی به نوعی مزایای بازاریابی مصرفی هستند اما برای اینکه دقیق‌تر با این مزایا آشنا شوید، موارد زیر را به‌عنوان مزایای بازاریابی B2C لیست کرده‌ایم:

  • بهبود چشم انداز کسب‌وکار و دستیابی به مشتریان بیش‌تر
  • به دست آوردن سود بیش‌تر در ازای فروش سریع‌تر به مصرف‌‌کنندگان بیش‌تر
  • داشتن تعامل بیش‌تر و موثرتر با مشتریان
  • افزایش آگاهی و شناخت برند
  • توانایی پاسخگویی بهتر با نیاز مشتریان

فرق بازاریابی مصرفی و صنعتی

کسب‌وکارهای B2C فقط برای ارتباط با مصرف کننده نهایی تلاش می‌کنند و قصد دارند از همین شیوه بازاریابی برای ارتباط با آن‌ها استفاده کنند، در حالی که در بازاریابی صنعتی ( B2B)، شما با یک کسب‌وکار کوچک یا بزرگ طرف هستید و نوع ارائه خدمت و ارتباط نیز متفاوت خواهد بود، ولی در استراتژی کلان بازاریابی‌ باهم هم‌پوشانی دارند. چند تفاوت از بازاریابی B2C با B2B را در لیست زیر خواهید دید:

  • ارتباط با مشتری: تمرکز بازاریابی B2B در ایجاد روابط شخصی است، در حالی که بازاریابی B2C تمرکز بیشتری بر معاملات دارد.
  • برندسازی: برندسازی در بازاریابی B2B، بیشتر به معنای موقعیت‌یابی (positioning) است، ولی بازاریابی B2C سعی دارد پیام ارزشمندی را به مخاطب برساند.
  • نحوه تصمیم‌گیری: در حالی که بازاریابی B2B تاکید دارد تا کسب‌و‌کارها در مرحله تصمیم‌گیری، با مشتری ارتباط و تعامل بیشتری داشته باشند، در بازاریابی B2C، مراحل تصمیم‌گیری و خرید تا حد امکان بسیار سریع و آسان پیش می‌رود.
  • فرد تصمیم‌گیرنده: تصمیم‌گیرنده نهایی در بازاریابی مصرفی، فرد خریدار است؛ اما در بازاریابی صنعتی افرادی مانند مدیران، مشاوران، مهندسان یک کسب‌وکار در تصمیم‌گیری مشارکت می‌کنند.
  • تعداد مشتری: در بازاریابی B2B تعداد مشتریان بسیار کمتر از بازاریابی B2C است. برای مثال، اگر شهری ۶۰۰۰۰۰ مشتری برای بازاریابی مصرفی داشته باشد، ممکن است فقط ۲۰۰ کسب‌وکار در این شهر به خدمات و محصولات B2B نیاز داشته باشند.
  • هدف‌گذاری مخاطب: کسب‌وکارها در بازاریابی B2B مخاطب‌های خاصی را هدف قرار داده‌اند، در حالی که رویکرد بازاریابی B2C، روی قیف فروش تمرکز دارد.
  • محتوای تبلیغاتی: متن‌‌های تبلیغاتی که در بازاریابی B2B استفاده می‌شود، باید خیلی مستقیم منظور را به مخاطب برسانند، در حالی که برای نوشتن محتواهای تبلیغاتی در بازاریابی B2C، می‌توان از تکنیک‌های کپی‌ رایتینگ برای درگیرکردن احساس مخاطب استفاده کرد.
  • چرخه فروش: فرایندی که در بازاریابی فروش محصولات B2C طی می‌شود، در مقایسه با چرخه فروش B2B بسیار سریع و کوتاه‌مدت است. برای مثال، اگر بخواهید یک دستگاه قهوه‌ساز بخرید، درباره برندها و محصولات بازار تحقیق می‌کنید، نظرات کاربران در سایت‌های مختلف را می‌خوانید، مقالات بررسی محصول را مطالعه می‌کنید و در نهایت، می‌توانید محصول موردنظر خود را پیدا کنید. در حالی که، فرایند خرید یک محصول B2B ممکن است ماه‌ها و حتی سال‌ها طول بکشد و فقط برای یک بار خریداری شوند.

انواع استراتژی‌های بازاریابی B2C

اگر یادتان باشد در ابتدای مقاله بیان کردیم که بدون داشتن استراتژی و برنامه مشخص نمی‌توانید به اهداف بازاریابی کسب‌وکار دست پیدا کنید. استراتژی‌ B2C به شما کمک می‌کند که بتوانید نیاز مخاطبان را شناسایی کنید و همیشه برای پاسخ‌دهی آماده باشید. توجه داشته باشید که شما باید متناسب با نوع کسب‌وکار و جامعه هدفتان از این روش‌ها استفاده کنید تا به نتیجه مطلوب برسید. برای مثال، اگر بازه سنی مخاطبان شما کمتر از ۴۰ سال است، ترکیبی از پلن‌های وفادارسازی مشتریان، فعالیت در شبکه‌های اجتماعی موثرتر از تبلیغات تلویزیونی عمل می‌کنند. استراتژی‌های رایج Business to Customer Marketing شامل موارد زیر می‌شوند:

1. بازاریابی محتوایی: ارائه اطلاعات مفید و کاربردی راجع‌به محصول و خدماتتان، می‌تواند در بهبود و توسعه کار کمک‌کننده باشد. محتوا می‎تواند در قالب‌های متن، تصویر یا ویدئو در سایت یا شبکه‌های اجتماعی منتشر شود. همیشه ارائه محتوای باکیفیت و کاربردی یکی از راه‌های جذب مخاطب و وفادارکردن آن به برند است.

2. بازاریابی پیامکی: در مناسبت‌های مختلف که می‌خواهید جشنواره فروش و تخفیف راه بیندازید، می‌توانید از این روش استفاده کنید.

3. ایمیل مارکتینگ: یکی از راه‌های شناخته‌شدن در بازاریابی B2C، ارسال ایمیل به مشتریان است. این تکنیک برای مشتریانی که همیشه به ایمیل خود دسترسی دارند و آن را چک می‌کنند، کاربرد بیشتری دارد. محتواهای ایمیل هم می‌تواند مانند ارسال پیامک یا اطلاع‌رسانی هر موضوع مرتبط با کسب‌وکار شما باشد.

 

4. بازاریابی شبکه‌های اجتماعی: فعالیت در شبکه‌های اجتماعی و ارتباط و تعامل با کاربران خود، کمک می‌کند تا کارفرمایان و مشتریان دید بهتری به برند شما داشته باشند و به ارتباط دوسویه، خرید و حتی وفاداری ترغیب شوند.

5. ارتباط با اینفلوئنسرها: بسیاری از کاربران بر اساس پیشنهادها و انتخاب‌های اینفلوئنسرها تصمیم می‌گیرندمحصولی را بخرند یا از خدمات برندی استفاده کنند. معرفی کسب‌وکارها در صفحات اینفلوئنسرها، کاربران را به بازدید و استفاده از امکانات آن‌ها تشویق می‌کند که در نهایت باعث افزایش ترافیک سایت و فروش خواهد شد.

6. برگزاری مسابقه همراه با جایزه: یکی از استراتژی‌های جذاب در بازاریابی B2C، برگزاری مسابقه‌های متنوع و جذاب همراه با جایزه و تخفیف است. این کار مشتری را سر شوق می‌آورد تا از محصولات و خدمات برند استفاده کند.

7. راه‌اندازی باشگاه مشتریان: با وجود باشگاه مشتریان، این پیام را به مشتریان انتقال می‌دهید که خرید از برندتان برای شما چقدر ارزشمند است و شما به پاس قدردانی از آن‌ها، مزایای ویژه‌ای را برایشان در نظر گرفته‌اید. هرچه امتیازها مشتریان افزایش پیدا کند و زمان بیشتری از عضویت آن‌ها بگذرد، وفاداری آن‌ها به کسب‌وکار شما بیشتر خواهد شد.

8. سئوی سایت: اصل‌ترین تکنیک در بازاریابی کسب‌وکارهایی که با مشتریان به‌طور مستقیم در ارتباط هستند، سئو و بهینه‌سازی سایت برای موتور جستجوی گوگل است. با بهبود رتبه سایت، کاربران بیشتری برند شما را می‌بینند و از محصولات و خدمات شما اطلاع پیدا می‌کنند.

9. برندسازی: برندسازی روشی موثر در پیاده‌سازی بازاریابی B2C است. روشی کم‌خطر و پربازده که اگر به خوبی اجرا شود، خودش مشتری را به سمت شما می‌کشاند. به برندهای بزرگ فکر کنید؛ اگر بخواهید کفش ورزشی بخرید، ابتدا چه نامی در ذهنتان شکل می‌گیرد؟ درمورد لوازم خانگی چطور؟

10. تبلیغات کلیکی (PPC): شما به‌ازای هر کلیکی که کاربر روی بنر تبلیغاتی شما کلیک می‌کند، هزینه‌ای را پرداخت می‌کنید. تبلیغات کلیکی گوگل ادز یا تبلیغات کلیکی بنر جزو روش‌های موفق بازاریابی B2C هستند.

تکنیک‌های بازاریابی B2C در سال ۲۰۲۳

  • تولید ویدئوهای کوتاه برای اینستاگرام و یوتیوب
  • اینفلوئنسر مارکتینگ در شبکه‌های اجتماعی
  • تولید محتواهای صوتی
  • توجه به مسئولیت اجتماعی برند
  • استفاده از تکنیک‌های بازاریابی درونگرا

چگونه مشتریان را در بازاریابی B2C شناسایی کنیم؟

در هر نوع از مدل بازاریابی، مشتریان بر اساس نیازهایشان دسته‌بندی و شناسایی می‌شوند و شما به‌عنوان صاحب کسب‌وکار سعی می‌کنید با توجه به این خواسته‌ها، برنامه‌های بازاریابی متنوعی را تعیین کنید. چند نمونه از نیازهای متداول مشتریان در زمان خرید یک محصول عبارتند از قیمت مناسب، عملکرد درست کالا، تجربه کاربری راحت، طراحی بسته‌بندی، خدمات پس از فروش، ارسال سریع، ضمانت کالا و … .

میزان دغدغه‌مندی هر کدام از این موارد با توجه به اطلاعات دموگرافیک مشتری، می‌تواند تفاوت‌های زیادی داشته باشد. برای مثال، نحوه شناسایی نیاز مشتریان فروشگاه فروش کنسول‌های بازی که در بازه سنی ۱۵ تا ۲۵ سال قرار دارند، صددرصد با دغدغه‌های مشتریان یک فروشگاه آنلاین پوشاک که در سن ۲۵ تا ۴۰ سال هستند، فرق دارد.

از چه طریقی بازاریابی B2C را پیاده‌سازی کنیم؟

اکنون زمان پیاده‌سازی استراتژی‌های معرفی شده و استفاده از بازاریابی B2C در کسب‌وکارتان است. مواردی مانند بازاریابی محتوایی، ایمیل مارکتینگ، بازاریابی با شبکه‌های اجتماعی، استفاده از وب‌پوش‌ها، استفاده از کمپین‌های سئو و… روش‌هایی برای پیاده‌سازی بازاریابی مصرفی هستند. اما این روش‌ها تنها زمانی جواب می‌دهند و شما را به نتیجه مطلوب می‌رسانند که درست و اصولی اجرا شوند.

چگونه در بازاریابی B2C مشتریان بیشتری جذب کنیم؟

همه کسب‌وکارها استراتژی‌های خاصی برای جذب مشتریان جدید دارند و ممکن است تکنیک‌های آن به‌طور مرتب، به‌روز شوند تا کسب‌وکار بتواند هم‌راستا با ترندها و تغییرات جدید مارکتینگ پیش برود. علاوه بر تکنیک‌های بازاریابی B2C که در بخش‌ قبلی به آن اشاره کردیم، شما می‌توانید برای افزایش فروش و جذب مشتری جدید، موارد زیر را هم در استراتژی‌های خود در نظر بگیرید.

  • به سراغ مشتریان قدیمی بروید

اطلاعات مشتریان قدیمی خود را که مدت زیادی است از شما خرید نکرده‌اند، پیدا کنید و با پیشنهاد تخفیف بیشتر و هدیه، آن‌ها را به خرید دوباره تشویق کنید.

  • رویداد برگزار کنید، اسپانسر شوید و در نمایشگاه‌ها شرکت کنید

به بهانه برگزاری رویداد حضوری می‌توانید با جامعه هدف خود ارتباط برقرار کنید و خدمات و محصولات خود را معرفی کنید. با شرکت در نمایشگاه‌های مختلف هم می‌توانید خریداران نهایی کسب‌وکارتان را ببینید و با آن‌ها صحبت کنید. اسپانسرشدن هم یکی از راه‌های خوب برای بیشتر شناخته‌شدن برند شما در مکان‌هایی است که مخاطب هدف شما حضور دارد.

  • درباره نحوه آشنایی مشتریان با برند بپرسید

زمانی که کمپین تبلیغاتی برند خود را اجرا می‌کنید، حتماً برنامه‌ای را برای بررسی بازخوردهای هر کانال تبلیغاتی تعیین کنید. یعنی از مشتریان بپرسید که نحوه آشنایی‌شان با برند شما به واسطه کدام تبلیغ بود تا بتوانید اثربخشی هر تبلیغ و کانال را بسنجید و برای کمپین‌های بعدی، بیشتر روی آن‌ها سرمایه‌گذاری کنید.

  • درباره مزیت رقابتی برند خود بیشتر صحبت کنید

در استفاده از تکنیک‌های بازاریابی B2C سعی کنید نکات مثبت و نقاط قوت کسب‌وکار یا محصولات و خدمات خود را پررنگ کنید و به گونه‌های مختلفی، آن‌ها را در تبلیغات استفاده کنید.

  • برای مشتریان خرید اولی، تخفیف یا نسخه رایگان در نظر بگیرید

یکی از بهترین راه‌ها برای افزایش مشتری جدید این است که شما برای مشتریان جدید خود، تخفیف‌های هیجان‌انگیزی در نظر بگیرید یا اگر سرویسی ارائه می‌دهید، نسخه رایگان محصول خود را به‌عنوان آزمایش در اختیارشان قرار دهید. این روش‌ها باعث می‌شوند مشتریانی که برای خرید از شما کمی مردد هستند، تردید خود را کنار بگذارند و برای خرید انگیزه داشته باشند.

نحوه طراحی و نقش کمپین‌ها در بازاریابی B2C

کمپین‌‌های تبلیغاتی مجموعه‌ای از اقداماتی است که پیام یکسانی را با یک هدف مشخص، به دست گروه خاصی از مخاطب می‌رسانند. در نهایت، هر کمپین بازاریابی B2C بر اساس مولفه‌های زیر طراحی می‌شود و موفقیت هر کمپین در گرو اجرای درست مراحل است.

  • اهداف و شاخص‌‎های کلیدی: بعد از اجرای هر کمپینی باید بتوانید بگویید که آیا به هدف اصلی رسیدید؟ هدف یک کمپین بازاریابی می‌تواند برندینگ، معرفی محصولات یا خدمات جدید، تارگت‌کردن مشتریان قدیمی و افزایش فروش باشد. همچنین باید تعیین کنید اگر به چه میزان فروش/ لید/ بازدید/ ترافیک رسیده باشید، یعنی به هدف نهایی کمپین رسیده‌اید.
  • بازار هدف: شما قصد دارید در کمپین تبلیغاتی کدام گروه از مخاطب را هدف قرار دهید و پیام خود را به دستشان برسانید؟ تبلیغات برای کل بازار بسیار هزینه‌بر است و تمام افراد جامعه هم نمی‌توانند مشتری شما باشند. زمانی که فقط یک گروه از افراد جامعه را تارگت می‌کنید، احتمال اینکه تبلیغات شما اثربخشی بهتری داشته باشد، بیشتر خواهد شد.
  • کانال‌های تبلیغاتی: با توجه به مخاطب هدفتان، تصمیم بگیرید که از چه کانالی برای پروموت تبلیغات استفاده کنید. ایمیل مارکتینگ؟ تبلیغات بنری؟ اینفلوئنسر مارکتینگ؟
    برای مثال اگر بازار هدف شما جوانان و نوجوان‌هایی هستند که در شبکه‌های اجتماعی بیشتر وقت می‌گذارنند، پس شاید بهتر باشد تا روی گوگل ادز تمرکز نکنید.
  • بودجه تبلیغاتی: هر نوع استراتژی بازاریابی به هزینه نیاز دارد؛ اما نه اینکه بخواهید میلیاردی برای تبلیغات خود پول خرج کنید. شما نیاز دارید بودجه استانداری را برای کمپین‌ها در نظر بگیرید و زمانی که توانستید فروش خود را افزایش دهید، کم‌کم هزینه‌ تبلیغاتی خود را نیز بیشتر کنید.

سخن پایانی

کسب‌و‌کارهایی که به‌طور مستقیم با مشتری در ارتباط هستند، باید از روش‌های بازاریابی B2C استفاده کنند. هرچه بتوانید با استفاده از تکنیک‌های این مدل بازاریابی، تعامل بهتر و ارتباط نزدیک‌تری با مشتریان برند خود برقرار کنید، تجارت موفق‌تری خواهید داشت. در این راه، مواردی همچون بازاریابی محتوایی، بهینه‌سازی سایت، فعالیت در شبکه‌های اجتماعی و مواردی که در این مقاله نام برده شد، کمک می‌کنند تا اثربخشی بازاریابی B2C کسب‌وکارتان را افزایش دهید.



:: بازدید از این مطلب : 28
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

در دنیای پیچیده و رقابتی کسب‌وکار امروز، درک عمیق از بازاریابی و مارکتینگ  و تفاوت بازاریابی و مارکتینگ اهمیتی حیاتی دارد. این دو اصطلاح، که گاهی به طور مترادف به کار برده می‌شوند، در واقع به یک مفهوم واحد اشاره دارند و نقشی کلیدی در شکل‌دهی استراتژی‌های کسب‌وکار، جذب مشتری، و در نهایت، موفقیت طولانی‌مدت یک سازمان ایفا می‌کنند. بازاریابی، یا به اصطلاح بین‌المللی آن مارکتینگ، فرآیندی است که از طریق آن شرکت‌ها ارزش برای مشتریان ایجاد و ارتباطات موثر با آن‌ها برقرار می‌کنند تا نیازها و خواسته‌های مشتریان را برآورده سازند و در عین حال اهداف خود را نیز تحقق بخشند.

تعریف بازاریابی و مارکتینگ به عنوان فرایندی برای جذب و حفظ مشتریان از طریق توسعه و ارائه ارزش به مشتری، تبلیغات، و ترویج محصولات یا خدمات، نشان‌دهنده این واقعیت است که هر دو مفهوم در هسته خود به ایجاد ارتباطات موثر و ارزش‌آفرینی برای هر دو طرف معامله می‌پردازند. این امر به ویژه در دنیای امروز که تکنولوژی و رسانه‌های دیجیتال بازارها و رفتار مصرف‌کننده را به شدت تحت تأثیر قرار داده‌اند، اهمیت بیشتری یافته است.

در این مقاله با مروری بر مفهوم مارکتینگ/بازاریابی و فرایندهای درون آن، به بررسی اهمیت و جایگاه راهبردی این مفهوم در کسب‌وکارهای مدرن می‌پردازیم. هدف اصلی آن است تا نشان دهیم چرا شرکت‌ها باید رویکردی جامع و یکپارچه نسبت به مسائل مارکتینگ و بازاریابی داشته باشند و این دو مفهوم را به عنوان بخشی از استراتژی کلان کسب‌وکار خود مد نظر قرار دهند.

تفاوت بازاریابی و مارکتینگ

تاریخچه مارکتینگ/بازاریابی به عنوان یک رکن اساسی در دنیای کسب‌وکار، ریشه‌هایی عمیق در گذشته دارد که به دوران قبل از صنعتی شدن بازمی‌گردد، جایی که تبادل کالاها و خدمات از طریق مکانیزم‌های ساده بازار و تجارت انجام می‌شد. با پیشرفت زمان و آغاز انقلاب صنعتی، نیاز به روش‌های پیچیده‌تر و سیستماتیک‌تر برای جذب مشتریان و فروش محصولات افزایش یافت. این دوران شاهد ظهور اولین تکنیک‌های مارکتینگ/بازاریابی بود که شامل تبلیغات چاپی در روزنامه‌ها و مجلات و استفاده از بروشورها و کاتالوگ‌ها برای معرفی محصولات به مشتریان بود. این تکنیک‌ها نقطه آغازینی برای تکامل مارکتینگ/بازاریابی به عنوان یک علم و هنر بودند.

با ورود به قرن بیستم، مارکتینگ/بازاریابی وارد مرحله جدیدی از تکامل خود شدند. تحقیقات بازار و برندسازی به عناصر کلیدی در استراتژی‌های مارکتینگ/بازاریابی تبدیل شدند. شرکت‌ها شروع به شناسایی و هدف‌گیری بازارهای خاص کردند، تاکید بیشتری بر روی نیازها و خواسته‌های مشتریان قرار گرفت و استراتژی‌های متنوعی برای جلب توجه و وفاداری مشتریان به کار گرفته شد. این دوره همچنین شاهد ظهور و رشد رسانه‌های جدید بود، از جمله رادیو و تلویزیون که فرصت‌های نوینی برای رسیدن به مخاطبان گسترده‌تر و اجرای کمپین‌های تبلیغاتی مؤثرتر فراهم آورد.

در دهه‌های اخیر، با ظهور اینترنت و فناوری‌های دیجیتال، مارکتینگ/بازاریابی دیجیتال به یکی از مهم‌ترین ابزارها در استراتژی‌های مارکتینگ/بازاریابی تبدیل شده است. این تحول امکان دسترسی به اطلاعات دقیق‌تر در مورد رفتار و ترجیحات مشتریان را فراهم آورده و به شرکت‌ها اجازه داده است تا با دقت بیشتری بازارهای هدف خود را شناسایی و به آن‌ها دسترسی پیدا کنند. همچنین، این دوران شاهد افزایش اهمیت محتوای با کیفیت و استراتژی‌های مارکتینگ/بازاریابی مبتنی بر داده است که به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا ارتباطات معنادارتری با مشتریان خود برقرار کنند و در نهایت، به موفقیت‌های بلندمدت دست یابند.

اهداف و وظایف بازاریابی

اهداف کلی مارکتینگ/بازاریابی در هسته خود به ایجاد، حفظ، و توسعه روابط موفق و پایدار با مشتریان می‌پردازند که این امر از طریق شناخت دقیق نیازها و خواسته‌های مشتریان و پاسخگویی به آن‌ها با ارائه محصولات یا خدمات مناسب صورت می‌گیرد. هدف اصلی مارکتینگ/بازاریابی، افزایش آگاهی و جذب مشتریان جدید، حفظ مشتریان فعلی، و افزایش وفاداری و ارزش طولانی‌مدت برای هر دو طرف است. این فرایند به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا در بازارهای رقابتی امروزی موقعیت بهتری کسب کنند و رشد و موفقیت پایدار را تجربه کنند. مارکتینگ/بازاریابی نه تنها به فروش محصولات یا خدمات می‌پردازد؛ بلکه در توسعه برند و ساختن یک تصویر مثبت در ذهن مشتریان نقش حیاتی دارد.

وظایف مارکتینگ/بازاریابی بسیار متنوع و چندوجهی هستند و شامل تحقیق بازار، توسعه محصول، تعیین استراتژی‌های قیمت‌گذاری، توزیع، و ترویج می‌شوند. تحقیق بازار به کسب‌وکارها این امکان را می‌دهد که درک بهتری از بازار هدف، رقبا، و فرصت‌های موجود داشته باشند. این اطلاعات برای توسعه محصولات یا خدماتی که به طور مؤثری نیازهای مشتریان را برآورده می‌سازند، حیاتی است. استراتژی‌های قیمت‌گذاری باید به گونه‌ای تعیین شوند که هم ارزش مناسبی برای مشتریان ایجاد کنند و هم سودآوری برای کسب‌وکار را تضمین کنند. توزیع مؤثر محصولات یا خدمات اطمینان حاصل می‌کند که آن‌ها به راحتی برای مشتریان هدف قابل دسترسی هستند، در حالی که ترویج و ارتباطات بازاریابی به ایجاد آگاهی و ترغیب مشتریان به خرید کمک می‌کند.

مارکتینگ/بازاریابی به عنوان یک فرایند دینامیک و مستمر، نیازمند تطبیق و توسعه مداوم است تا بتواند با تغییرات بازار و رفتار مشتریان همگام شود. این امر به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد تا استراتژی‌های خود را بهینه‌سازی کنند و به طور مؤثری با چالش‌ها و فرصت‌های جدید روبرو شوند. موفقیت در مارکتینگ/بازاریابی نه تنها از طریق فروش محصولات یا خدمات بلکه از طریق ایجاد ارزش واقعی برای مشتریان و ساختن روابط معنادار و پایدار با آن‌ها حاصل می‌شود. این رویکرد نه تنها به رشد کسب‌وکار کمک می‌کند؛ بلکه به آن‌ها امکان می‌دهد تا در بازارهای پرچالش امروزی مزیت رقابتی پایداری داشته باشند.

استراتژی‌های بازاریابی و مارکتینگ

در دنیای مدرن مارکتینگ/بازاریابی، استراتژی‌های متنوعی وجود دارد که هر کدام می‌توانند به کسب‌وکارها کمک کنند تا با مشتریان خود به طور مؤثرتری ارتباط برقرار کنند و اهداف خود را دنبال کنند. بازاریابی دیجیتال، به عنوان یکی از مهم‌ترین و محبوب‌ترین استراتژی‌ها، شامل استفاده از کانال‌های دیجیتال مانند وب‌سایت‌ها، رسانه‌های اجتماعی، ایمیل، و تبلیغات آنلاین برای رسیدن به مشتریان است. بازاریابی محتوا که بر تولید و توزیع محتوای ارزشمند، مرتبط و پایدار تمرکز دارد، به شرکت‌ها کمک می‌کند تا اعتماد و اعتبار برند خود را بسازند و مشتریان را به خود جذب کنند. بازاریابی ویروسی که از قدرت اشتراک‌گذاری اجتماعی برای افزایش آگاهی از برند استفاده می‌کند، یک رویکرد قدرتمند برای رسیدن به مخاطبان گسترده‌تر به شکلی سریع و مؤثر است.

انتخاب استراتژی مارکتینگ/بازاریابی مناسب برای یک کسب‌وکار خاص نیازمند درک عمیقی از بازار هدف، اهداف کسب‌وکار، و منابع موجود است. کسب‌وکارهای کوچک ممکن است از بازاریابی محتوا و رسانه‌های اجتماعی به دلیل هزینه‌های نسبتاً پایین‌تر و قابلیت اشتراک‌گذاری بالا بهره ببرند، در حالی که شرکت‌های بزرگ‌تر ممکن است ترجیح دهند در دیجیتال مارکتینگ و کمپین‌های تبلیغاتی آنلاین سرمایه‌گذاری کنند که امکان دسترسی به داده‌های دقیق‌تر و تجزیه و تحلیل‌های عمیق‌تر را فراهم می‌آورد. انتخاب استراتژی مناسب همچنین باید با توجه به رفتار و ترجیحات مشتریان هدف، رقابت در بازار، و تغییرات فناوری انجام شود تا اطمینان حاصل شود که پیام‌های بازاریابی به طور مؤثر به گوش مخاطبان مورد نظر می‌رسند.

توسعه و اجرای استراتژی‌های مارکتینگ/بازاریابی مؤثر نیازمند یک رویکرد همه‌جانبه و مداوم به یادگیری و تطبیق با تغییرات بازار است. کسب‌وکارها باید به طور مداوم عملکرد کمپین‌های خود را ارزیابی کنند و بر اساس بازخورد و داده‌های جمع‌آوری شده، استراتژی‌های خود را تنظیم کنند. این امر به آن‌ها کمک می‌کند تا با چالش‌های پیش‌رو به طور مؤثرتری روبرو شوند، فرصت‌های جدید را شناسایی کنند، و در نهایت، به موفقیت پایدار در دنیای پویا و رقابتی امروزی دست یابند.

تفاوت بازاریابی و فروش: دو وجه یک سکه

واکاوی در تفاوت‌های بین بازاریابی و فروش به ما امکان می‌دهد تا درکی عمیق‌تر از چگونگی تعامل این دو عنصر حیاتی در کسب‌وکار به دست آوریم. بازاریابی و فروش، هرچند که در نگاه اول ممکن است متفاوت به نظر برسند، در واقع دو جزء مکمل در فرایند جذب و حفظ مشتریان هستند. این بخش به بررسی چگونگی تأثیرگذاری این دو حوزه بر یکدیگر و نقش آن‌ها در موفقیت کلی یک کسب‌وکار می‌پردازد.

بازاریابی، به عنوان فرایندی استراتژیک، به شناخت بازار و ایجاد ارتباط معنادار با مشتریان می‌پردازد. این فرایند شامل تحقیقات بازار، توسعه محصول، برندسازی، و ارتباطات بازاریابی است. هدف اصلی بازاریابی ایجاد آگاهی و تمایل در مشتریان است تا آن‌ها را به سمت محصولات یا خدمات شرکت جذب کند. بازاریابی به نوعی “زمینه‌ساز” است، آماده‌سازی مشتریان بالقوه برای مرحله فروش.

در سوی دیگر، فروش به فرایند مستقیم معامله محصول یا خدمت با مشتری می‌پردازد. این شامل تعامل مستقیم با مشتریان، ارائه پیشنهادها، مذاکره و بستن قراردادهای فروش است. فروش به تبدیل تمایلات و آگاهی‌هایی که توسط بازاریابی ایجاد شده‌اند به معاملات واقعی می‌پردازد.

این دو حوزه، هرچند متفاوت، به شدت به یکدیگر وابسته هستند. بازاریابی موثر، زمینه را برای فعالیت‌های فروش آماده می‌کند. بازاریابی می‌تواند به فروش کمک کند تا مشتریان بالقوه را شناسایی کند و با دانش عمیق‌تری در مورد نیازها و خواسته‌های آن‌ها وارد مذاکرات فروش شود. از سوی دیگر، بازخوردهای به دست آمده از تیم فروش می‌تواند به بازاریابی کمک کند تا استراتژی‌های خود را دقیق‌تر و متناسب‌تر با نیازهای بازار تنظیم کنند.

سخن آخر

مارکتینگ/بازاریابی به عنوان یک عنصر حیاتی در موفقیت کسب‌وکارها در دنیای رقابتی امروزی شناخته می‌شود و برای بکارگیری آن لازم است یه دوره دیجیتال مارکتینگ معتبر شرکت کنید. از تاریخچه عمیق و ریشه‌دار آن در تجارت گرفته تا اهداف و وظایف چندوجهی که به ایجاد ارزش برای مشتریان و ساختن روابط پایدار می‌پردازد، و همچنین استراتژی‌های متنوع و پویایی که به کسب‌وکارها امکان می‌دهد تا با مخاطبان خود به طور مؤثرتری ارتباط برقرار کنند، مارکتینگ/بازاریابی یک حوزه دانش و عمل است که نیازمند تفکر استراتژیک، خلاقیت، و تطبیق‌پذیری است. این مقاله نشان داد که چگونه فهم عمیق و کاربرد صحیح مارکتینگ/بازاریابی می‌تواند به کسب‌وکارها کمک کند تا در بازارهای پیچیده امروزی نه تنها برجسته شوند؛ بلکه به رشد و موفقیت پایدار دست یابند.

پرسش‌های متداول کاربران

  1. ۱. آیا بازاریابی و فروش یکسان هستند؟

بازاریابی و فروش دو فعالیت متفاوت هستند. بازاریابی به تعاملات قبل از فروش، ارتباط با مشتریان و تحلیل بازار می‌پردازد، در حالی که فروش فعالیت‌های مستقیم برای انجام معاملات و فروش محصولات به مشتریان است.

  1. ۲. آیا برای یک کسب و کار موفق، بازاریابی مهم‌تر است یا فروش؟

هر دو بازاریابی و فروش برای یک کسب و کار موفق بسیار اهمیت دارند. بازاریابی کمک می‌کند تا محصول یا خدمات به درستی به مشتریان معرفی شود و نیازهای آنها شناسایی شود، در حالی که فروش به انجام معاملات و افزایش درآمد کمک می‌کند.

  1. ۳. آیا یک فرد می‌تواند هم بازاریاب و هم فروشنده باشد؟

بله. در برخی شرکت‌ها یا کسب و کارها، افراد ممکن است هم بازاریاب و هم فروشنده باشند. این افراد باید توانایی برقراری ارتباط با مشتریان، تبلیغات و تحلیل بازار را داشته باشند تا بتوانند به خوبی نقش هر دو را انجام دهند.



:: بازدید از این مطلب : 15
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

در دنیای پرشتاب تکنولوژی، جایی که اینترنت حرف اول را می‌زند، قواعد بازی بازاریابی هم عوض شده است. دیگر روش‌های سنتی و قدیمی بازدهی لازم را ندارند. حالا بازاریابی آنلاین میدان‌دار شده و کسب‌وکارهای موفق، راز موفقیتشان را در قدرت کلیک‌ها و جادوی دنیای دیجیتال می‌دانند. در این مقاله، سفری هیجان‌انگیز به دنیای بازاریابی اینترنتی را آغاز می‌کنیم و قدم به قدم، با انواع روش‌ها و ترفندهای آن آشنا می‌شویم. همراه ما باشید تا این شیوه بازاریابی پر بازده را یاد بگیرید و در کسب‌وکار خود پیاده‌سازی کنید.

تعریف بازاریابی اینترنتی (آنلاین) 

بازاریابی مجازی چیست؟ به تبلیغ و فروش محصولات و خدمات به مشتریان از طریق فضای آنلاین، بازاریابی اینترنتی یاد مجازی گفته می‌شود. در واقع، بازاریابی آنلاین یک شاخه از بازاریابی است و شامل استفاده از ابزارهای انلاینی مانند تبلیغات در گوگل، رسانه‌های اجتماعی، پست‌های بلاگ، پادکست‌ها، ویدئوهای آموزشی و … است.

این روش با استفاده از داده‌های مشتریان، تحلیل رفتار مصرف کنندگان، روانشناسی فروش و شناسایی بازارهای هدف، به بازاریابان کمک می‌کند تا به شکل بهتری با مشتریانشان ارتباط برقرار کرده و محصولات و خدمات خود را به آن‌ها عرضه کنند. با توجه به روند رو به رشد استفاده از اینترنت، بازاریابی آنلاین امروزه به یکی از اصلی‌ترین روش‌های بازاریابی تبدیل شده است.

 موفق‌ترین نمونه‌ بازاریابی آنلاین

یکی از موفق‌ترین نمونه‌های بازاریابی آنلاین، بازاریابی شرکت آمازون است. آمازون به عنوان یکی از بزرگترین فروشگاه‌های آنلاین دنیا، از استراتژی‌های بازاریابی هوشمندانه استفاده می‌کند تا بهترین تجربه خرید را برای مشتریان خود ایجاد کند.

آمازون از تحلیل داده‌های مشتریان استفاده می‌کند تا بهترین پیشنهادات محصولات را برای هر مشتری ارسال کند. با ارائه امکاناتی مانند ارسال رایگان، بازگشت رایگان و سهولت در خرید، توجه بیشتری را به خود جلب کند.

علاوه بر این، آمازون از استراتژی بازاریابی محتوایی نیز بهره می‌برد و با ارائه محتوای آموزشی، مقالات و ویدئوهای آموزشی، به مشتریان کمک می‌کند تا با محصولات بیشتری آشنا شوند و تجربه خرید بهتری داشته باشند. این استراتژی باعث افزایش اعتماد مشتریان به آمازون و بهبود تجربه خرید آن‌ها شده است.

اهمیت بازاریابی اینترنتی چیست؟

اینترنت تنها کانالی است که کسب‌وکارها می‌توانند از طریق آن بازاریابی مستقیم داشته باشند، با مشتریان در ارتباط باشند و محصولات خود را بفروشند.

فرض کنید که یک کسب‌وکار محلی، تصمیم می‌گیرد تبلیغات خود را در روزنامه یا تراکت‌ها به چاپ برساند. در این صورت، باید هزینه‌های زیادی برای طراحی و چاپ تراکت و تبلیغات صرف کند که در آن تحلیل دقیقی از موثر بودن تبلیغات وجود ندارد.

در بازاریابی اینترنتی، تبلیغات هدفمندتر صورت میگیرد با پیاده ‌سازی کمپین تبلیغاتی تلاش می‌شود تا هزینه‌های تبلیغات را مدیریت و بهینه شوند. با روی کار آمدن ابزارهای مختلف تحلیل دقیق و شفافیت بسیار بیشتری برای اندازه‌گیری بازدهی تبلیغات در اینترنت وجود دارد.

مزایای بازاریابی آنلاین

بازاریابی آنلاین مزایای فراوانی دارد. برخی از مزایای بازاریابی آنلاین عبارتند از:

  1. هدفمند بودن: در بازاریابی آنلاین، می‌توان با توجه به مشخصات و ویژگی‌های مشتریان، تبلیغات را به شکل هدفمند و دقیقی ارائه داد و به جامعه مشتریان دقیق و واقعی خود رسید.
  2. به صرفه: در بازاریابی آنلاین، هزینه تولید و انتشار تبلیغات به طور قابل توجهی نسبت به روش‌های سنتی، از جمله تبلیغات تلویزیونی و رادیویی کمتر است.
  3. ارزیابی دقیق تبلیغات: در بازاریابی آنلاین، می‌توان تعداد بازدیدها، نرخ تبدیل و هزینه‌های تبلیغات را با دقت بیشتری ردیابی و اندازه‌گیری کرد.
  4. افزایش راندمان: در بازاریابی آنلاین، می‌توان با بهبود روش‌های بازاریابی و بهبود کارایی تبلیغات، راندمان بالاتری را به دست آورد و مزیت رقابتی برای کسب‌و‌کار خود ایجاد کرد.
  5. دسترسی به مشتریان هدف: با استفاده از بازاریابی آنلاین، می‌توان به جامعه بزرگی از مشتریان دسترسی داشته و به راحتی با آن‌ها ارتباط برقرار کرد.
  6. سرعت و آسانی: بازاریابی آنلاین به سرعت و آسانی قابل انجام است.

معایب بازاریابی آنلاین

مزایای بازاریابی آنلاین بسیار زیاد است، اما مانند هر روش بازاریابی دیگری، بازاریابی آنلاین هم ممکن است با برخی معایب همراه باشد. در ادامه به برخی از این معایب اشاره می‌کنیم:

  1. اشباع بازار: با گسترش اینترنت و رشد سریع تعداد وب سایت‌ها، رقابت برای جذب مشتریان بسیار بالا رفته است. در این شرایط، شرکت‌های کوچک و جدید نیازمند تلاش بیشتری برای رقابت با شرکت‌های بزرگ دارند.
  2. نیاز به توانایی‌های دیجیتال: بازاریابان آنلاین باید توانایی‌های دیجیتالی قوی داشته باشند تا بتوانند به درستی از ابزارهای مختلفی مانند سئو، تبلیغات پرداختی، رسانه‌های اجتماعی و غیره استفاده کنند. 
  3.  محدودیت‌های بودجه: برخی از ابزارهای بازاریابی آنلاین، مانند تبلیغات پرداختی، برای شرکت‌های کوچک و جدید با بودجه محدود، هزینه بالایی دارند. این شرایط باعث می‌شود که این شرکت‌ها برای رقابت با شرکت‌های بزرگ دیگر، با محدودیت‌های بودجه مواجه شوند.
  4. امنیت و حریم خصوصی: یکی از مشکلات بازاریابی آنلاین، مسئله حفظ امنیت و حریم خصوصی کاربران است. برخی شرکت‌های بازاریابی آنلاین به دنبال جمع آوری اطلاعات شخصی کاربران هستند، که ممکن است باعث افزایش احتمال تخلف از حریم خصوصی و نقض آن شوند. 
  5. تغییرات مداوم: بازاریابی آنلاین تحت تاثیر تغییرات مداوم الگوریتم‌های موتورهای جستجو، روش‌های تبلیغاتی و… قرار دارد. این به معنای این است که برای پیگیری تغییرات باید به صورت مداوم به روز باشید و به‌روزرسانی‌های مورد نیاز را انجام دهید.

نقش بازاریابی آنلاین در کسب‌وکارها 

بازاریابی آنلاین در حال حاضر به عنوان یکی از روش‌های مهم تبلیغات و فروش در دنیای تجارت و بازرگانی شناخته می‌شود. استفاده از بازاریابی آنلاین، به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا با استفاده از روش‌هایی مانند تبلیغات در شبکه‌های اجتماعی، تبلیغات گوگل، محتوای کاربردی و سئو، مشتریان بیشتری به دست آورده و افزایش فروش را تجربه کنند. در واقع بازاریابی اینترنتی این شانس را به کسب‌وکارها می‌دهد تا با هزینه کمتری نسبت به روش‌های سنتی تبلیغات، به مشتریان دسترسی پیدا کنند.

با استفاده از بازاریابی آنلاین، کسب‌و‌کارها می‌توانند نسبت به رقبای خود در بازار رقابتی برتری پیدا کنندو با ارائه محتوای جذاب و کاربردی نام خود را در بین مخاطبان و مشتریان جا بیندازند و اعتماد آنان را به دست آورند.

همچنین با استفاده از بازاریابی آنلاین، کسب‌وکارها می‌توانند اطلاعات مناسبی از قیف بازاریابی و  داده‌های کمپین‌های خود را جمع‌آوری کنند و آنان را برای دریافت خدمات و محصولات بیشتری ترغیب کنند. اما مهم ترین حسن بازاریابی آنلاین امکان مشاهده بازدهی تبلیغات است که در بازاریابی سنتی این امکان وجود ندارد. 

بازاریاب اینترنتی کیست؟ 

یک بازاریاب اینترنتی متخصصی است که از اینترنت برای تبلیغ و فروش محصولات یا خدمات استفاده می‌کند. آن‌ها از طیف گسترده‌ای از استراتژی‌ها و تاکتیک‌ها برای رسیدن به مخاطبان هدف خود و دستیابی به اهداف بازاریابی خود استفاده می‌کنند. در ادامه به انواع این استراتژی‌ها می‌پردازیم اما به شما پیشنهاد می‌کنیم جدا از این استراتژس‌ها با استراتژی اقیانوس آبی و استراتژی اقیانوس قرمز آشنا شوید.

انواع بازاریابی اینترنتی

در این بخش انواع بازاریابی مجازی که می‌توانید بسته به حضور مخاطبان خود در آن را انتخاب کنید برای شما آورده‌ایم، برای مطالعه بیشتر و  آشنایی با بازاریابی اینترنتی و استراتژی هر یک از این روش‌ها می‌توانید به وبلاگ مدیانا مراجعه کنید: 

  • بازاریابی موتورهای جستجو یا SEM:

به مجموعه فعالیت‌هایی که در جهت بازدید از سایت‌ها انجام می‌شود بازاریابی موتورهای جستجو یا SEM گفته می‌شود. 

  • سئو (SEO) یا بهینه سازی برای موتورهای جستجو:

جذب بازدیدکننده برای یک سایت از طریق موتورهای جست‌وجو یکی از روش‌های بازاریابی اینترنتی است. چرا که هر روزه، میزان بسیار زیادی جست‌وجو در این موتورها، به ویژه موتور جستجوی گوگل صورت می‌گیرد. اگر یک سایت در نتایج جست‌وجوی گوگل رتبه‌بندی بالایی داشته باشد، می‌تواند ورودی‌ بیشتری را از طریق این موتور به دست آورد. سئو به بهبود رتبه صفحات سایت در نتایج گوگل، از طریق انجام فعالیت‌هایی داخل و خارج از سایت می‌پردازد. بنابراین، کسب‌وکارهایی که سایت دارند نباید این روش ارزشمند افزایش بازدید را نادیده بگیرند.

  •  بازاریابی محتوایی:

بازاریابی محتوایی به فرایند تولید، انتشار و ارائه محتوای مفید به مخاطبان با هدف جذب و نگه‌داشتن توجه آن‌ها، ارتقاء آگاهی و اعتماد، افزایش تعامل و نهایتا تسهیل فرآیند خرید و استفاده از محصول یا خدمات مورد نظر اشاره دارد. این محتواها می‌توانند شامل مقالات، ویدیوها، پادکست‌ها، گزارش‌ها، کتاب‌ها و سایر فرمت‌های مختلف باشند.

  • بازاریابی شبکه‌های اجتماعی:

بازاریابی شبکه‌های اجتماعی (Social Media Marketing یا به اختصار SMM) فعالیتی است که در آن از شبکه‌های اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر، لینکدین، اینستاگرام، تلگرام و… برای تبلیغات، ترویج و فروش محصولات یا خدمات استفاده می‌شود. 

از طریق بازاریابی در شبکه‌های اجتماعی، کسب‌وکارها می‌توانند با جامعه‌ای گسترده از کاربران این شبکه‌ها در تعامل بوده و ارتباط برقرار کنند. بدین ترتیب، می‌توانند بازار هدف خود را به صورت مستقیم هدف قرار دهند، محصولات و خدمات خود را به نمایش بگذارند و در نهایت با متن تبلیغات خلاقانه فروش خود را افزایش دهند. 

  • تبلیغات کلیکی یا PPC:

تبلیغات کلیکی یا PPC به تبلیغاتی گفته می‌شود که در آن پرداخت برای هر بار کلیک بر روی تبلیغات صورت می‌گیرد. این نوع تبلیغات اکثرا در موتورهای جستجو و شبکه‌های تبلیغاتی مثل گوگل ادوردز، بینگ ادز، فیسبوک ادز و لینکدین ادز استفاده می‌شود.

در تبلیغات کلیکی، تبلیغ‌دهنده برای نمایش تبلیغ خود در نتایج جستجو  یا در صفحات وب‌سایت‌ها به موتور جستجو یا شبکه تبلیغاتی مبلغی پرداخت می‌کند. سپس هر بار که کاربران بر روی تبلیغ کلیک می‌کنند، مبلغی برای دسترسی به صفحه ارجاع دهنده یا وب‌سایت تبلیغ دهنده پرداخت می‌شود.

  • بازاریابی وابسته یا همکاری در فروش (Affiliate Marketing):

بازاریابی وابسته (Affiliate marketing) یک روش بازاریابی است که در آن فردی به نام بازاریاب وابسته، برای ترویج محصول یا خدمت شرکتی مشخص، با آن شرکت قراردادی امضا می‌کند و با استفاده از لینک‌های ویژه مرتبط با محصول، آن را به دیگران معرفی و ترویج می‌دهد. در صورتی که افراد به واسطه لینک بازاریاب وابسته، محصول را خریداری کنند، بازاریاب وابسته پورسانتی دریافت می‌کند. این روش از آنجایی که به صرفه و کم هزینه است و برای هر دو طرف مزیت دارد، در بسیاری از کسب و کارهای آنلاین و فروشگاه‌های اینترنتی به کار می‌رود.

  • بازاریابی ایمیلی یا ایمیل مارکتینگ: 

بازاریابی ایمیلی یک روش بازاریابی در دنیای دیجیتال است که در آن از ارسال ایمیل به افراد برای تبلیغ محصول یا خدمات استفاده می‌شود. در این روش، اطلاعات و تخفیف‌هایی در مورد محصولات یا خدمات به مخاطبانی که ایمیل آن‌ها در دسترس شرکت هست، ارسال می‌شود.

آیا پیامک یکی از ابزارهای بازاریابی اینترنتی است؟ 

پاسخ ما به شما مثبت است و  sms مارکتینگ یکی از روش‌های بازاریابی اینترنتی است. اگرچه پیامک به طور مستقیم از طریق اینترنت ارسال نمی‌شود، اما به دلیل روش کارکرد خود، به طور گسترده در استراتژی‌های بازاریابی آنلاین استفاده می‌شود.

پیامک باعث می‌شود تا تبلیغات، اس ام اس‌های تبلیغاتی، اطلاع‌رسانی و… را به شکل فوری و مستقیم به گوش مخاطبان رساند و از این جهت می‌تواند به عنوان یکی از ابزارهای بازاریابی اینترنتی استفاده شود.

مزایای استفاده از پیامک در بازاریابی اینترنتی 

در حالی که هر دو بازاریابی اینترنتی و ارسال پیامک می‌توانند به تنهایی دو روش مجزا و موثر باشند، استفاده از آن‌ها با هم می‌‌تواند مزایای زیادی داشته باشد که در ادامه به رایج‌ترین آن‌ها می‌پردازیم، پس اگر هنوز پنل پیامکی برای کسب‌وکار خود تهیه نکرده‌اید با مقایسه قیمت پنل اس ام اس سامانه‌های مختلف و مزایایی که در اختیارتان قرار می‌دهند بهترین گزینه را انتخاب کنید. 

جمع آوری اطلاعات تماس:

از وب سایت یا صفحات رسانه‌های اجتماعی خود برای جمع آوری آدرس‌های ایمیل و شماره تلفن مشتریان بالقوه استفاده کنید.حال با ارسال پیامک مشتریان را به دریافت کد تخفیف یا بازدید از سایت خود تشویق کنید. 

پرورش مخاطب:

از ایمیل برای ارسال محتوای آموزنده و جذاب به لیست ایمیل خود استفاده کنید تا آن‌ها را در قیف فروش خود جابجا کنید و برای محتواهایی که وابسته به زمان هستند و ارسال سریع و به موقع آن مهم است از پیامک استفاده کنید. 

هدایت ترافیک:

از پیامک برای هدایت ترافیک به وب سایت یا صفحات رسانه های اجتماعی خود استفاده کنید.

مشتریان راضی: 

جذب مشتری فقط نیمی از مسیر است. برای رسیدن به موفقیت واقعی، حفظ مشتریان موجود و تبدیل آن‌ها به مشتریان وفادار نیز به همان اندازه مهم است.

 

در دنیای امروز، مشتریان شما تشنه اطلاعات هستند و می‌خواهند از روند کار شما باخبر باشند. شبکه‌های اجتماعی، به ویژه، می‌توانند ابزاری عالی برای ارتباط با مشتریان و به اشتراک گذاشتن اخبار و به‌روزرسانی‌ها باشند.

با این حال، همه به اینترنت دسترسی ندارند یا ممکن است محتوای شما در دریای بی‌پایان پست‌ها و استوری‌ها گم شود. در اینجاست که پیامک می‌تواند به عنوان یک ابزار قدرتمند برای حفظ مشتری وارد عمل شود.

برای ارسال پیامک، به یک سامانه پیامک نیاز دارید. با استفاده از پیامک به عنوان بخشی از استراتژی حفظ مشتری خود، می‌توانید ارتباط قوی‌تری با مشتریان خود ایجاد کنید، وفاداری آن‌ها را افزایش دهید و به رشد کسب و کار خود کمک کنید.

آیا برای کسب و کارم به بازاریابی اینترنتی نیاز دارم؟

در عصر دیجیتال امروز، پاسخ به این سوال که آیا برای کسب و کارتان به بازاریابی اینترنتی نیاز دارید یا خیر، قاطعانه بله است. اینترنت به ابزاری قدرتمند برای دسترسی به طیف گسترده ای از مشتریان بالقوه تبدیل شده است و مشاغلی که از بازاریابی اینترنتی استفاده نمی‌کنند، در معرض خطر عقب ماندن از رقبا قرار دارند.

اما بهترین راه برای تصمیم‌گیری اینکه آیا بازاریابی اینترنتی برای کسب‌و‌کار شما مناسب است یا خیر، بررسی اهداف کسب‌و‌کارتان است. اگر می‌خواهید آگاهی از برندتان را افزایش دهید، به افراد بیشتری دسترسی پیدا کنید، کالا یا خدمات بیشتری بفروشید، بازاریابی اینترنتی یک انتخاب عالی است.

هر روز، افراد زمان قابل توجهی را صرف بررسی ایمیل‌های خود، رسانه های اجتماعی، استفاده از موتورهای جستجو و بازدید از وب سایت‌ها می‌کنند. پس چه مکانی بهتر از فضای آنلاین وجود دارد؟  

مصرف کنندگان اطلاعات را به دست می‌آورند، تحقیق می‌کنند و در نهایت آنلاین خرید می‌کنند. اگر می‌خواهید در بازار رقابتی باقی بمانید و مشتریان را جذب کنید، داشتن یک استراتژی بازاریابی قوی بسیار مهم است. کافیست کمی بیشتر به اتفاقات روزانه و خریدهای خود توجه کنید. برای مثال: رقابت در صنعت پوشاک، به خصوص در فضای آنلاین، شدید است. برای برجسته شدن و جذب مشتریان، به یک استراتژی بازاریابی پوشاک قوی نیاز است.

جمع بندی

امروزه، بازاریابی اینترنتی به عنوان یکی از ستون‌های اصلی بازاریابی در دنیای مدرن شناخته می‌شود. این نوع بازاریابی شامل استفاده از ابزارهای قدرتمند اینترنت مانند وب‌سایت، تبلیغات کلیکی، سئو، بازاریابی محتوایی، بازاریابی شبکه‌های اجتماعی و بازاریابی ایمیلی می‌شود. در این مقاله به آموزش بازاریابی اینترنتی پرداختیم و مزایای آن را عنوان کردیم.

با بازاریابی آنلاین، کسب‌وکارها می‌توانند به افق‌های جدیدی دست پیدا کنند و از مزایای بی‌شماری بهره‌مند شوند، از جمله:

  • جذب مشتریان جدید: با حضور در فضای آنلاین، می‌توانید به طیف وسیع‌تری از مخاطبان بالقوه دسترسی پیدا کنید و مشتریان جدیدی را جذب نمایید.
  • افزایش فروش: بازاریابی اینترنتی راه‌های متعددی را برای افزایش فروش و سودآوری کسب‌وکارتان به شما ارائه می‌دهد.
  • تقویت برندینگ: با بازاریابی آنلاین می‌توانید برند خود را به طور موثرتری در ذهن مخاطبان جا انداخته و اعتبار و آگاهی از برندتان را افزایش دهید.
  • کاهش هزینه‌ها: بازاریابی اینترنتی در مقایسه با روش‌های سنتی بازاریابی مستقیم، بسیار مقرون به صرفه است و به شما کمک می‌کند تا هزینه‌های تبلیغات خود را بهینه‌سازی کنید.
  • دسترسی به مشتریان جهانی: با بازاریابی آنلاین، مرزهای جغرافیایی بی معنا هستند و شما می‌توانید مشتریانی از سراسر جهان را جذب نمایید.
  • تحلیل و بررسی دقیق: بازاریابی اینترنتی امکان جمع‌آوری و تحلیل داده‌های دقیق و قابل اعتمادی را در مورد مشتریان به شما می‌دهد که به نوبه خود منجر به تصمیم‌گیری‌های بهتر در زمینه بازاریابی خواهد شد.

در ادامه انواع روش‌های بازاریابی را به شما آموزش دادیم. به یاد داشته باشید که بازاریابی اینترنتی یک فرآیند مداوم و پویاست و برای دستیابی به بهترین نتایج، لازم است به طور مستمر استراتژی‌های خود را به‌روزرسانی کرده و از جدیدترین ابزارها و روش‌ها استفاده نمایید.



:: بازدید از این مطلب : 22
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

فروش و بازاریابی دنیای گسترده‌ایست که برای موفق شدن در گستره آن باید به تمام جوانبش کاملا تسلط پیدا کنید. امکان ندارد بتوانید یک بازاریاب یا یک کارشناس فروش موفق در زمینه مدیریت ارتباط با مشتریان باشید اما معنی جملاتی که باید ارائه کنید را ندانید. در این مقاله لیستی از مهم‌ترین اصطلاحات فروش و بازاریابی را بررسی کرده‌ایم.

بازاریابی مبتنی بر حساب کاربری (ABM)

Account-Based Marketing یک رویکرد استراتژیک در بازاریابی و فروش است که منابع موجود در سازمان را بر روی مجموعه خاصی از حساب‌ها یا مشتریان هدف در بازار متمرکز می‌کند. این استراتژی کمپین‌ها را برای هر حساب شخصی‌سازی می‌کند و پیام‌های بازاریابی را بر اساس ویژگی‌ها و نیازهای خاص مشتری طراحی می‌کند.

ABM  نه تنها بازدهی بالاتری را نسبت به روش‌های سنتی از خود نشان می‌دهد، بلکه فعالیت‌های بازاریابی را مستقیماً با اهداف فروش همسو می‌کند. اثربخشی ABM به قابلیت‌های قوی تجزیه و تحلیل داده‌ها بستگی دارد، و کسب‌وکارها را قادر می‌سازد تا مشتریان بالقوه کلیدی را شناسایی کنند، نقاط چالش را شناسایی کنند و بر اساس آن ارتباطات خود را سفارشی‌سازی کنند. رویکرد ABM می‌تواند منجر به روابط بهتر با مشتریان بالقوه و نرخ بالاتر بسته شدن معاملات در کسب و کار شما گردد.

B2B

B2B  به کسب و کارهایی اشاره دارد که به جای یک تجارت و یک مصرف کننده منفرد، بین دو کسب و کار اتفاق می‌افتد. در این نوع رابطه تجاری، یک شرکت محصولات یا خدمات خود را مستقیماً به شرکت دیگری برای استفاده در عملیات، فروش مجدد یا به عنوان اجزای محصولات خود می‌فروشد. فروش B2B در مقایسه با معاملات B2C (کسب و کار به مصرف کننده) شامل حجم بیشتر و چرخه‌های فروش طولانی‌تر است. درک پویایی فروش B2B برای متخصصان در صنایعی مانند تولید، تجارت عمده فروشی و خدمات حرفه‌ای که در آن به طور منظم با سایر مشاغل در ارتباط هستند بسیار مهم است.

سرنخ

سرنخ‌ها مشتریان بالقوه یا افرادی هستند که به محصول یا خدمات ارائه شده توسط یک شرکت علاقه نشان داده اند. این افراد ممکن است اطلاعات تماس خود را ارائه کرده باشند، از وب سایت شرکت بازدید کرده باشند یا به نحوی با برند تعامل داشته باشند. تولید سرنخ بخش مهمی از فرآیند فروش است زیرا فرصت‌هایی را برای کسب و کارها فراهم می‌کند تا این سرنخ‌ها را به مشتریان سودآور تبدیل کنند.

متخصصان فروش از استراتژی‌های مختلفی مانند تولید سرنخ و صلاحیت سرنخ برای شناسایی و اولویت‌بندی سرنخ‌های ارزشمندی که احتمال خرید بیشتری دارند، استفاده می‌کنند. با مدیریت موثر و پرورش سرنخ‌ها، شرکت‌ها می‌توانند شانس خود را برای بستن معاملات و افزایش درآمد افزایش دهند.

تولید سرنخ

تولید سرنخ یک جنبه حیاتی در فرآیند فروش است و شامل یافتن مشتریان بالقوه‌ای که به محصول یا خدمات شما علاقه مندند و جمع آوری اطلاعات آن‌ها برای پیگیری بیشتر می‌باشد. استراتژی‌های تولید سرنخ مؤثر می‌تواند به شما کمک کند تا خط لوله‌ای از سرنخ‌های واجد شرایط ایجاد کنید و تلاش‌های فروش خود را تقویت کنید.

از ایجاد محتوای قانع‌کننده و اجرای کمپین‌های تبلیغاتی هدفمند گرفته تا استفاده از پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی و بهینه‌سازی وب‌سایت خود، تاکتیک‌های مختلفی وجود دارد که می‌توانید برای ایجاد سرنخ با کیفیت بالا از آنها استفاده کنید. با تمرکز مداوم بر تولید سرنخ، می‌توانید شانس خود را برای تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان وفادار و افزایش رشد کسب و کار افزایش دهید.

پرورش سرنخ

پرورش سرنخ گامی مهم در فرآیند فروش است که شامل ایجاد روابط با مشتریان بالقوه و هدایت آنها در سفر مشتری است. پرورش سرنخ مستلزم ارائه اطلاعات ارزشمند، محتوای شخصی‌سازی شده و ارتباط مستمر برای پرورش سرنخ‌ها و درگیر نگه داشتن آنها با برند شما است. با پرورش موثر سرنخ‌ها، می‌توانید احتمال تبدیل را افزایش دهید و وفاداری بلندمدت مشتری را تقویت کنید.

این امر مستلزم یک رویکرد استراتژیک است که شامل درک مخاطبان هدف شما، تقسیم‌بندی سرنخ‌ها بر اساس علایق و رفتارهای آنها و ارائه محتوای مرتبط در هر مرحله از قیف فروش است. پرورش موفق سرنخ می‌تواند به شما در ایجاد اعتماد، ایجاد اعتبار و در نهایت فروش بیشتر برای کسب و کارتان کمک کند.

تعیین صلاحیت سرنخ

تعیین صلاحیت سرنخ فرآیندی است که طی آن مشتریان بالقوه (سرنخ‌ها) بر اساس احتمال تبدیل شدن به مشتری و ارزش آنها برای کسب و کار شما ارزیابی می‌شوند. این ارزیابی به کارشناسان فروش کمک می‌کند تلاش‌های خود را بر سرنخ‌هایی متمرکز کنند که احتمال تبدیل آنها بیشتر است تا در زمان و منابع صرفه‌جویی ‌شود.

در طی احراز صلاحیت سرنخ، عوامل مختلفی در نظر گرفته می‌شود، مانند مشخصات جمعیتی سرنخ، سطح علاقه یا تعامل با برند، و تناسب با محصول یا خدمات ارائه شده با نیاز مشتری. با تعیین صلاحیت سرنخ‌ها به طور موثر، تیم‌های فروش می‌توانند تلاش‌های خود را برای سرنخ‌هایی که احتمال بیشتری برای تبدیل شدن به مشتریان سودده دارند، اولویت‌بندی کنند.

مسیر تبدیل

مسیر تبدیل مجموعه مراحلی است که مشتری بالقوه از اولین برخورد با یک محصول یا خدمات تا خرید انجام می‌دهد. یک مسیر تبدیل با ساختار مناسب شامل عناصری مانند صفحات لندینگ، کال تو اکشن‌ها، فرم‌ها، تبلیغات و… می‌شود. با بهینه‌سازی این مسیر و هدایت موثر از طریق آن، کسب و کارها می‌توانند شانس خود را برای تبدیل مشتریان بالقوه به مشتریان سودده افزایش دهند.

ارزش طول عمر مشتری (CLV)

ارزش طول عمر مشتری (CLV) نشان دهنده کل درآمدی است که انتظار می‌رود مشتری در طول رابطه خود با شرکت ایجاد کند. با محاسبه CLV، شرکت‌ها می‌توانند تصمیمات استراتژیک در مورد برنامه‌های جذب مشتری، حفظ و وفاداری بگیرند. درک CLV به کسب و کارها این امکان را می‌دهد تا مشتریان با ارزش را شناسایی کرده و منابع را بر اساس آن تخصیص دهند که در نهایت منجر به سودآوری و رشد بیشتر می‌شود.

این معیار همچنین بینش‌هایی را در مورد میزان سرمایه گذاری شرکت‌ها در جذب مشتریان جدید در مقابل حفظ مشتریان موجود ارائه می‌دهد. با تمرکز بر به حداکثر رساندن CLV، کسب و کارها می‌توانند روابط قوی با مشتری ایجاد کنند و موفقیت پایدار خود را در بازار تضمین نمایند.

تعامل یا engagement

تعامل یک جنبه کلیدی از فرآیند فروش است که به سطح ارتباط و علاقه نشان داده شده توسط مشتریان بالقوه اشاره دارد. این مفهوم شامل برقراری ارتباط فعال با مشتریان بالقوه از طریق کانال‌های مختلف مانند ایمیل، تماس‌های تلفنی و رسانه‌های اجتماعی است. با تعامل موثر با سرنخ‌ها، متخصصان فروش می‌توانند اعتماد ایجاد کنند، نیازها و نگرانی‌ها را برطرف کنند و آنان را به سمت تصمیم گیری برای خرید راهنمایی کنند.

تعامل با مشتریان در طول سفر فروش برای ایجاد روابط و افزایش شانس بستن معاملات با موفقیت بسیار مهم است. نمایندگان فروش باید بر ایجاد تعاملات معناداری تمرکز کنند که توجه جلب کند و مشتریان بالقوه را در تعامل نگه دارد، به این ترتیب نرخ تبدیل مشتری افزایش پیدا می‌کند.

Pipeline یا خط لوله فروش

خط لوله فروش یا pipeline در واقع نمایش بصری از مراحل مختلف فرآیند فروش است. این خط لوله نشان می‌دهد که مشتریان بالقوه در حال حاضر در کدام مرحله از فرآیند فروش قرار دارند و چه تعداد از آنها در هر مرحله وجود دارند. همچنین پیشرفت هر معامله را نشان می‌دهد و به تیم‌های فروش کمک می‌کند تلاش‌های خود را اولویت‌بندی کنند.

با ردیابی سرنخ‌ها، فرصت‌ها و درآمد در هر مرحله، سازمان‌ها می‌توانند عملکرد فروش را به طور دقیق پیش بینی کنند. علاوه بر این، داشتن یک خط لوله قوی به کسب و کارها این امکان را می‌دهد که چالش‌ها یا مناطقی را که نیاز به بهبود در فرآیندهای فروش خود دارند، شناسایی کنند. به این ترتیب، آن‌ها می‌توانند اقدامات پیشگیرانه‌ای را برای بهینه‌سازی تبدیل‌ها و افزایش مداوم درآمد بدون از دست دادن معاملات بالقوه انجام دهند.

Upsell یا فروش جانبی

افزایش فروش یک تکنیک فروش است که در آن فروشنده مشتری را به خرید محصولات یا خدمات اضافی یا ارتقا یافته تشویق می‌کند. این تکنیک شامل ارائه گزینه‌هایی است که خرید اصلی را بهبود می‌بخش اغلب منجر به ارزش فروش بالاتر و افزایش درآمد برای کسب و کار می‌شود. با برجسته کردن مزایا و ارزش این اقلام اضافی، هدف فروشندگان این است که نیازهای مشتری را به طور جامع‌تر برآورده کنند و در عین حال سود خود را افزایش دهند. Upsell زمانی می‌تواند یک استراتژی موثر باشد که به طور مناسب انجام شود و انتخاب‌های ارزشمندی را به مشتریان ارائه دهد که با ترجیحات و نیازهای آنها هماهنگ باشد.

هزینه هر سرنخ (CPL)

هزینه سرنخ یا CPL مخفف  (Cost Per Lead)و به میانگین هزینه‌ای گفته می‌شود که برای جذب هر سرنخ (مشتری بالقوه) پرداخت می‌کنید. به عبارت دیگر، CPL نشان می‌دهد که برای هر بار که یک کاربر اقدامی خاص مانند پر کردن فرم، ثبت نام در خبرنامه یا درخواست اطلاعات انجام می‌دهد، چقدر هزینه می‌کنید.رایج‌ترین مورد استفاده برای هزینه به ازای هر سرنخ را می‌توان در تبلیغات یافت که در آن رابطه مستقیمی بین مقدار پولی که در پلتفرم‌های تبلیغاتی مانند Google Ads خرج می‌کنید و تعداد سرنخ‌هایی که از آن به دست می‌آورید، وجود دارد.

CRM

نرم افزار CRM یا “مدیریت ارتباط با مشتری” ابزاری است که به شما کمک می‌کند تا تعاملات خود با مشتریان را به طور موثرتر مدیریت کنید. این نرم افزار به شما امکان می‌دهد تا اطلاعات مربوط به مشتریان خود را در یک مکان ذخیره کنید، با آنها ارتباط برقرار کنید و فعالیت‌های آنها را ردیابی کنید. ویژگی اصلی نرم افزار CRM توانایی آن در نگهداری اطلاعات مانند نام، شماره تلفن، ایمیل و سایر سوابق مربوط به یک مخاطب خاص است. با مدیریت بهتر ارتباطات با مشتریان و فرآیند فروش، نرم افزار CRM می‌تواند به افزایش فروش، بهبود رضایت مشتری، کاهش هزینه‌ها و افزایش بهره‌وری در سازمان‌های مختلف کمک کند.

موفقیت مشتری

موفقیت مشتری فرآیندی است که طی آن به مشتریان کمک می‌شود تا به بیشترین حد از موفقیت در استفاده از محصولات یا خدمات شما برسند. این فرآیند شامل شناسایی نیازهای مشتری، ارائه راه حل‌های مناسب، و پشتیبانی مستمر می‌شود. موفقیت مشتری یک عملکرد فعال است که هدف آن کمک به به حداکثر رساندن ارزشی است که مشتریان از همکاری با شرکت شما به دست می‌آورند.



:: بازدید از این مطلب : 19
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

آمیخته بازاریابی چیست ؟

در واقع آمیخته بازاریابی از متغیرهای معین بازارها که ترکیبی از پاسخ های مطلوب به بخش های هدفگیری شده در بازار است، تشکیل می گردد. آمیخته بازاریابی از 4 جزء  تشکیل شده است :

فرآیند بازاریابی

  • محصول
  • قیمت
  • مکان
  • ترفیعات

شرکت ها برنامه بازاریابی خود را با ترکیب مناسبی از 4 جزء بالا برنامه ریزی و اجرا می کنند. آمیخته بازاریابی دیدگاهی از طرف فروشنده است. در طرف مقابل این آمیخته بازاریابی یا 4P’s مفهوم 4C’s قرار دارد :

  • محصول یعنی راه حلی برای مشتری
  • قیمت یعنی هزینه برای مشتری
  • مکان یعنی آسودگی برای مشتری
  • ترفیعات یعنی ارتباطات با مشتری

مدیریت تلاش های بازاریابی

این قسمت از فرآیند بازاریابی در واقع مرحله عملی از توسعه برنامه بازاریابی است و در یک آمیخته بازاریابی و هدفگیری مناسب از بازار صورت می پذیرد. برای مدیریت تلاش های بازاریابی 4 عامل زیر در نظر گرفته می شود :

  • تحلیل بازار

که در آن شرکت به شناسایی نقاط قوت و ضعف به عنوان عوامل داخلی و فرصت ها و تهدیدات به عنوان عوامل خارجی می پردازد.

  • برنامه ریزی بازاریابی

در این بخش برنامه ها و استراتژی های معین بازاریابی برای دستیابی به اهداف کلان کسب و کار مورد نظر است.

  • اجرای مارکتینگ

این بخش اجرای عملی برنامه ها و استراتژی های بازاریابی با هدف دستیابی به اهداف مشخص کسب و کار در برنامه بازاریابی است.

  • کنترل بازاریابی

نتایج عملکرد برنامه ها و استراتژیهای بازاریابی در این قسمت مورد بررسی قرار می گیرند.



:: بازدید از این مطلب : 29
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

فرآیند بازاریابی و گام های آن

فرآیند بازاریابی و گام های آن

تعریف فرآیند بازاریابی و گام های آن : فرآیند بازاریابی ، فرآیند تحلیل فرصت ها در بازار ، انتخاب بازارهای هدف ،  و توسعه آمیخته بازاریابی و همچنین مدیریت تلاشهای بازاریابی است. 4 گام فرآیند بازاریابی به منظور هدفگیری صحیح مخاطبان واقعی بازار را این مقاله با عنوان فرآیند بازاریابی و گام های آن بررسی می کنیم :

گام های فرآیند بازاریابی

  • تحلیل فرصت های بازار
  • انتخاب بازار هدف
  • توسعه آمیخته بازاریابی
  • مدیریت تلاش های مارکتینگ
  • تحلیل فرصت های بازار

اولین جزء فرآیند بازاریابی تحلیل بازار به منظور کشف فرصت های موجود در بازار است. این فرصت ها با نیازها و خواسته های مشتریانی که رضایت کافی از سایر رقبای شما در بازار ندارند، مرتبط است. شرکتی که بر فرصت های بازار در اولین گام فرآیند بازاریابی تمرکز می کند می تواند موفقیت بلند مدت و سودآور را کسب نماید.

برای این کار شرکت ها از سیستم اطلاعات بازاریابی (MIS) کمک می گیرند، که نقش معناداری در ایجاد اطلاعات مفید در مورد بازار ایفا می نماید.

محیط بازاریابی : محیط خرد و کلان

شرکت ها همچنین پژوهش بازاریابی موثر برای کسب اطلاعات با ارزش در مورد مشتریان ، رقبا ، روندهای کلی بازار ،  و هر متغیر بیرونی که می تواند بر فعالیت کسب و کار تاثیر گذار باشد ، انجام می دهند. سپس شرکت ها فرصت های بالقوه را از اطلاعات جمع آوری شده از بخش های مختلف بازار را شناسایی می کنند.

این بخش ها شامل فاکتورهایی مانند گروه سنی ، موقعیت جغرافیایی و غیره است. ارزیابی شرکت ها از هر بخش به طور جداگانه و با بررسی نقاط قوت و ضعف مورد مطالعه قرار می گیرد. در نهایت ، شرکت بازار هدف مشخصی را در نظر می گیرد.

انتخاب بازار هدف

مهمترین گام فرآیند بازاریابی ، انتخاب مشتریان هدف است. برای این کار ، شرکت تحلیل دقیقی از بازارهای هدف به منظور انتخاب مشتریان نهایی انجام می دهد. آنچه واضح است؛ هیچ شرکت با برنامه ای قصد پوشش کل نیازها و خواسته های بازار را نخواهد داشت.

بنابراین بایستی کل بازار را به بخش های مشخصی تقسیم نموده و جذابترین آنها را انتخاب نماید. برای این منظور مراحل زیر انجام می شود :

  • بخش بندی بازار

فرآیندی که در آن کل بازار به واحدهای متفاوتی از مشتریان ، با خواسته ها و ویژگی ها مشابه و همچنین رفتار مصرف کنندگان با نیاز های مختلف تقسیم بندی می گردد.

  • هدفگیری بازار

در فرآیند بازاریابی ، بخش های هدفگیری شده در کل بازار برای تعیین جذابیت هر بخش در نظر گرفته می شود. قاعده ساده انتخاب یک بخش هدفگیری شده  ، فرصت ها و ارزش طول عمر مشتریان بالقوه ای است که این بخش برای شرکت به همراه خواهد داشت.

  • موضع یابی بازار

این مفهوم با موضع یابی محصول شرکت در ذهن مصرف کننده در مقایسه با محصولات رقبا مرتبط است. به عبارت دیگر ، شرکت ها برای حفظ درکی خاص و واضح توسط مشتریان در مورد محصولاتشان تلاش می کنند.



:: بازدید از این مطلب : 16
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

8 مرحله برای بازاریابی کسب و کار

تحقیق در مورد فرصت ها، شناسایی بازار هدف، ایجاد یک پیشنهاد منحصر به فرد، و انتخاب کانال ها، همگی گام های مهمی در مارکتینگ کسب و کار هستند.

هشت مرحله ضروری را که باید برای مارکتینگ کسب و کار خود دنبال کنید، کشف کنید.

تحقیقات بازار انجام دهید

تحقیقات بازار بخش مهمی از توسعه استراتژی بازاریابی است. این فرآیند در مورد جمع آوری اطلاعاتی است که بینشی در مورد تفکر، الگوهای خرید و مکان مشتریان به شما ارائه می دهد. علاوه بر این، تحقیقات بازار همچنین می‌تواند به شما کمک کند تا پیش‌بینی فروش اولیه را انجام دهید. روند بازار را زیر نظر داشته باشید و آنچه را که رقیب شما انجام می‌دهد زیر نظر داشته باشید.

بازارهای هدف خود را مشخص کنید

تلاش برای تبلیغ محصول یا خدمات خود به همه می تواند پرهزینه و بی اثر باشد. گروه بندی یا تقسیم بندی مشتریان بالقوه بر اساس ویژگی های خاص به تمرکز تلاش های شما کمک می کند.

به طور کلی تقسیم بندی بر اساس عواملی مانند:

جغرافیا
  • آنها کجا زندگی می کنند؟
  • در چه مکانی کار می کنند؟
جمعیت شناسی
جنسیت
سن
سطح تحصیلات
اشتغال
درآمد
رفتار – اخلاق
  • دلیل اصلی استفاده افراد از محصول یا خدمات شما چیست؟
  • چه چیزی در مورد برند خاص شما برای آنها جذابیت دارد؟
  • نرخ استفاده مشتریان از محصول یا خدمات تان چقدر است؟
  • بازار معمولاً اطلاعات مربوط به نوع محصول یا خدمات شما را از کجا تهیه می کند؟
سبک زندگی و ارزش ها
  • وضعیت خانوادگی شان چگونه است؟
  • برای چه چیزی در زندگی خود ارزش قائل هستند؟
  • سرگرمی ها و علایق آنها چیست؟
  • بچه دارن؟
  • آیا آنها حیوانات خانگی دارند؟

بازار هدف شما باید به محصول یا خدمات شما نیاز داشته باشد و مایل به پرداخت برای پیشنهاد تان باشد.

پیشنهاد فروش منحصر به فرد خود را شناسایی کنید ( Unique Selling Proposition – USP)

USP دلیل منحصر به فردی است که مشتریان از شما خرید می کنند و نه از رقبای تان . این چیزی است که باعث می شود کسب و کار تان از سایرین متمایز شود. مهم است که کاری را که انجام می دهید متفاوت تعریف کنید. بتوانید آن را به مشتریان بالقوه منتقل کنید. معمولاً این نشان دهنده دانش یا مهارت های خاص شماست.

محصولات شما ممکن است یک پیشنهاد جدید یا منحصر به فرد داشته باشد یا خدمات استثنایی ارائه دهد. با پاسخ دادن به سوالات زیر، توسعه USP خود را شروع کنید:

1.       چه چیزی را در مورد محصولات و خدمات خود بیشتر دوست دارید؟
2.       مهارت یا دانش خاص شرکت چیست ؟
3.       آنچه باعث می شود مشتریان شما به جای رقبایتان به سراغ شما بیایند کدام است؟
4.       مشتریان شما چگونه با خرید محصولات یا خدمات شما سود می برند؟
5.       وقتی کسب و کار خود را برای افراد غریبه توصیف می کنید، به طور کلی کدام جنبه ها را برجسته می کنید؟

برند تجاری خود را توسعه دهید

هر کسب و کاری، صرف نظر از اندازه، احتمالاً به یک برند نیاز دارد. یک برند چیزی فراتر از یک لوگو، رنگ یا برچسب است. برند خوش بیان از لحاظ عاطفی با مشتریان هدف شما ارتباط برقرار می کند و به شما می گوید که چه کسی هستید، و چه چیزی می توانید ارائه دهید.

راه های بازاریابی خود را انتخاب کنید

در حالی که تعداد زیادی در دسترس هستند، زمانی که تصمیم می گیرید از کدام یک استفاده کنید، مخاطبان هدف خود را در نظر بگیرید.

گزینه ها عبارتند از:

  • یک وب سایت تجاری
  • رسانه های اجتماعی
  • وبلاگ نویسی
  • بروشورها و کاتالوگ ها
  • رویدادهای شبکه
  • تبلیغات چاپی
  • دهان به دهان
  • تماس سرد

اهداف و بودجه بازاریابی خود را تعیین کنید

هدفهای مارکتینگ به شما کمک می کند تا آنچه را که می خواهید از طریق فعالیت های بازاریابی خود به دست آورید، تعریف کنید. اهداف شما باید SMART باشند : مشخص، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و مبتنی بر زمان.

همچنین باید بودجه ای را به فعالیت های مارکتینگ خود اختصاص دهید. بودجه مارکتینگ شما باید شامل موارد زیر باشد:

  • توسعه و نگهداری وب سایت
  • استراتژی بهینه سازی موتور جستجو
  • طراحی برندینگ
  •  چاپ مواد تبلیغاتی (کارت ویزیت، بروشور، بیلبورد و غیره)
  • تبلیغات
  • کمک های مالی و حمایت ها
  • استخدام کارکنان برای انجام فعالیت های مارکتینگ

مشتریان وفادار خود را پرورش دهید

خریداران شما کلید موفقیت شما هستند، بنابراین مهم است که مراقب آنها باشید و وفاداری را تشویق کنید. ارائه خدمات استثنایی به مشتریان می تواند باعث بازگشت مردم شود و شما را از رقبای خود متمایز کند.

استراتژی های ایجاد وفاداری در مشتریان عبارتند از:

  • برقراری ارتباط منظم با مشتریان از طریق رسانه های اجتماعی، وبلاگ ها یا اخبار الکترونیکی
  •  ارائه پیگیری پس از فروش
  •  عمل به وعده های خود
  • “مسافت اضافی” را طی کنید و مزایایی فراتر از انتظارات اولیه ارائه دهید
  • استفاده از بازخورد و شکایات به عنوان فرصتی برای بهبود خدمات
  • گوش دادن به مشتریان
  •  آموزش کارکنان در زمینه خدمات مشتری و فرآیندهای اولیه فروش.

نظارت و بررسی در بازاریابی تان داشته باشید

مهم است که به طور منظم فعالیتهای بازاریابی خود را نظارت و بررسی کنید. تا مشخص شود که آیا آنها به نتیجه مطلوب مانند افزایش فروش می رسند یا خیر. در ابتدا باید هر سه ماه یکبار مارکتینگ پلن خود را مرور کنید تا مطمئن شوید که فعالیت های شما از استراتژی شما پشتیبانی می کند.

هنگامی که کسب و کار شما تثبیت شد، زمان معرفی محصول یا خدمات جدید است. اگر رقیب جدیدی وارد بازار شد یا مشکلی پیش آمد که بر صنعت شما تأثیر می گذارد، برنامه خود را مرور کنید.

فعالیت های نظارتی ممکن است شامل بررسی ارقام فروش شما به صورت منظم (ماهانه) یا نظارت بر فعالیت مشتری در طول یک کمپین تبلیغاتی باشد. همچنین می توانید برای تعیین اثربخشی کمپین های رسانه های اجتماعی یا وب سایت خود به ابزارهای تحلیلی رایگان دسترسی داشته باشید و آنها را بررسی کنید.



:: بازدید از این مطلب : 28
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()