نوشته شده توسط : کاریاب

تفاوت میان بازاریابی و فروش

گاهی اوقات، اصطلاح بازاریابی (یا مارکتینگ) چنان به شکل عمومی مورد اشاره قرار می‌گیرد که فروش را هم شامل می‌شود. اما اگر بخواهیم دقیق تر باشیم، بهتر است فروش (Selling) را جدا از بازاریابی (Marketing) در نظر بگیریم. در کتاب‌های بازاریابی هم، معمولاً اگر اشاره‌ی مختصری به فروش می‌شود، بیشتر بحثِ سیستم فروش است و نه فروشندگی . بازاریابی ، مشتری های بالقوه (lead) و مشتری های احتمالی (prospect )  را به سمت شرکت شما و همچنین خدمات یا محصولات مورد نظر جذب میکند. از طرفی دیگر ، فروش مستقیما با مشتری های احتمالی در تعامل است تا آنها را متوجه ارزش های شرکت کند به طوری که در نهایت مشتری احتمالی به مشتری واقعی تبدیل شود.

به نظر ساده می آید ، درسته ؟

با وجود اینکه عملکرد این دو کسب و کار متفاوت از یکدیگر است ، اما هر دو هدف مشترکی را دنبال می کنند : جذب مشتری های احتمالی و تبدیل آنها به مشتری های واقعی که در نهایت منجر به ایجاد درآمد میشود. گزارش وضعیت ورودی سال 2018 نشان میدهد سازمان هایی که بین بازاریابی و فروش خود توافق نامه سطح خدمات ( SLA ) داشته اند ، سه برابر بیشتر از افرادی که این توافقنامه را ندارند امکان موفق شدنشان وجود دارد ، اما در نهایت تعجب تنها 26 درصد از شرکت ها از توافق نامه سطح خدمات رسمی برخوردار هستند .  

بنابراین ، این واحدهای تجاری چه می کنند و آیا می توانند با هم کار کنند؟

بهتر است در ابتدا تفاوت میان بازاریابی و فروش را بررسی کنیم و یاد بگیریم چگونه این دو را همتراز کنیم.

بازاریابی و فروش دو کارکرد تجاری در یک سازمان هستند – هر دو آنها در ایجاد مشتری های احتمالی ( لید ) و تبدیل آنها به درآمد موثر هستند. در صورتی که ، فروش به تمام فعالیت هایی که منجر به فروش کالا یا خدمات میشود اطلاق می شود و بازاریابی فرایند جلب علاقه افراد نسبت به کالا و خدمات فروخته شده است.

فروش چیست ؟

فروش یک اصطلاح استفاده شده برای بیان فعالیت هایی است که در نهایت به فروش کالا یا خدمات ختم شده است. فروشنده ها وظیفه مدیریت روابط بین مشتری های بالقوه و ارائه راه کار برای مشتری های احتمالی که نهایتا منجر به فروش می شوند را دارند. یعنی فروشنده ها باید بتوانند ارتباط میان این دو را مدیریت کنند.

بازاریابی چیست ؟

بازاریابی شامل کلیه فعالیت هایی است که به ایجاد علاقه در تجارت و کسب و کار شما کمک می کند. بازاریاب ها از تحقیق و تحلیل بازار برای فهمیدن علایق متشریان استفاده می کنند. شرکت های بازاریابی وظیفه ایجاد همایش هایی در راستای نحوه جذب مردم به یک محصول ، خدمات و یا برند تجاری را دارند.

موارد گفته شده تنها چند تفاوت کلی میان بازاریابی و فروش است. به طور مثال ، بازاریابی بر روی گروه های بزرگتر مردمی تمرکز دارد ، در حالی که فروش گروههای مردمی کوچکتر یا زیرمجموعه های عمومی را هدف قرار می دهد. اما تفاوت عملکرد این دو تجارت در چیست ؟

بازاریابی و فروش

برای ایجاد یک مشارکت منسجم بین بازاریابی و فروش ، ما باید عناصر اصلی هربخش را بشناسیم.

فرایند

چه در حال نوشتن برنامه بازاریابی باشید ، چه فروش ، هردو آنها جزئیاتی در مورد تاریخچه شرکت و اهداف و ابتکارات کلی را شامل خواهند شد. سپس برنامه ها باتوجه به جنبه های هر یک از بخش ها خصوصی سازی می شوند و به چشم انداز های مدنظر خود اختصاص می یابند.

  برنامه بازاریابی ، نوع محصول ، قیمت آن ، شخصی که آن را میفروشد و مکانی که محصول به فروش خواهد رفت را مشخص می کند. اهداف مشخص اند ، شبکه های بازاریابی انتخاب شده اند و بودجه ای برای تیم بازاریابی در نظر گرفته شه است.

برنامه های فروش شامل جزئیاتی در مورد فرایند فروش ، ساختار تیم ، بازار موردنظر و اهداف می باشد. به علاوه ، برنامه فروش ، برنامه اجرایی ، ابزارها و منابعی را كه برای رسیدن به این اهداف استفاده خواهند شد را تشریح می كند.

اهداف

اهداف کلیدی که بازاریابی و فروش تنظیم میکنند چیست ؟ اصلی ترین تمرکز هردو اینها تولید درآمد برای شرکت است.

هدف اصلی بازاریابی ، برجسته کردن و ارتقاء شرکت ، محصول یا خدمات و برند است. دپارتمان های بازاریابی وظیفه قیمت گذاری محصولات و برقراری ارتباط با نحوه تهیه نیاز و خواسته های مشتریان را بر عهده دارند. و اهداف آن معمولا بلند مدت است زیرا کمپین ها می تواند در طی ماه های زیادی ادامه یابند.

در فروش ، تمرکز بر روی آمار سهام و فروش اهداف تعیین شده است و اینها اهداف کوتاه مدت هستند. اهداف فروش اغلب ماهانه تعیین می شوند. اهداف فروش مشخص شده اند و مدیریت فروش محاسبه می کند که تیم ها و هر کدام از اعضای تیم فروشندگان برای رسیدن به هدف کلی نیاز به چه مقدار فروش دارند.

ابزارها و منابع

بانک اطلاعات مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) ابزاری است که می تواند توسط فروش ، بازاریابی و توسط کل شرکت مورد استفاده قرار گیرد. بانک اطلاعاتی بدون توجه به اینکه در کدام مرحله از قیف فروش هستید ،  به همه دپارتمان ها کمک میکند تا ارتباط با مخاطبان خود را مدیریت کنند.

رسانه های اجتماعی نیز می توانند از هر دو اهرم تجاری استفاده کنند. در مبحث بازاریابی ، رسانه های اجتماعی می توانند برای ارتقاء محتوا و در بخش فروش میتوانند به عنون بخشی از یک استراتژی فروش اجتماعی مورد استفاده قرار بگیرند.

علاوه بر همه اینها ، ابزارهایی وجود دارند که مخصوص هریک از بخش های بازاریابی و فروش هستند.

ابزارهای بازاریابی

  • بهینه سازی نرخ تبدیل (CRO)
  • ابزار بهینه سازی موتور جستجو (SEO)
  • ابزار مدیریت پروژه
  • اپلیکیشن مدیریت بازاریاب ها
  • نرم افزار گزارش داده
  • ابزار تولید محتوا

ابزارهای فروش

  • ابزار اسناد
  • نرم افزار فاکتورگیری
  • ابزار مدیریت ایمیل
  • نرم افزار مدیریت موجودی و سفارش

معرفی منایع  در زمینه استراتژی بازاریابی یا فروش کاملا به فناوری جدید بستگی دارد. به طور مثال ، اینستاگرام یک ابزار نسبتا جدیدی برای بازاریابی و فروش است که می توانید از آن جهت بهبود روابط خود با مشتریان احتمالی و معرفی هرچه بیشتر محصولات یا خدمات خود استفاد ه کنید.

استراتژی های بازاریابی و فروش

همانطور که ما انواع روش های بازاریابی را داریم که با توجه به نوع تجارت شما ، می توانید مناسب ترین روش بازاریابی را انتخاب کنید ، در اینجا هم انواع استراتژی های بازاریابی و فروش را بیان کرده ایم . تیم های بازاریابی با توجه به نوع شرکت و مشتریان مورد نظر خود می توانند رویکردهای مختلف استراتژیک را در پیش بگیرند. متداول ترین استراتژی های بازاریابی عبارتند از :

  • بازاریابی اینترنتی
  • بازاریابی چاپی
  • بازاریابی وبلاگی
  • بهینه سازی موتور جستجو
  • بازاریابی رسانه اجتماعی
  • بازاریابی ویدئویی

همانند استراتژی های بازاریابی ، روش های فروش نیز بستگی زیادی به صنعت ، محصولات ، بازار  و مشتریان مدنظر دارد. برخی از محبوب ترین متدهای فروش عبارتند از :

  •  فروش اسپین (SPIN Selling )
  • فروش اسنپ ( SNAP Selling )
  • فروش راه کاری (Solution Selling )
  • فروش مفهومی (Conceptual Selling )
  • فروش مشتری محور (CustomerCentric Selling )
  • فروش درونگرایی (Inbound Selling )
  • سیستم سندلر (The Sandler System )

هرکدام از این روش های فروش به خریدار کمک میکند تا مشکلش را برطرف کند ، به هدف خود دست پیدا کند یا نیاز او برآورده شود. و خوشبختانه تکنیک فروش تیم فروش منجر به جذب مشتری جدید و فروش بیشتر می شود. برای اینکه ممکن است با برخی از این روش های فروش آشنا نباشید در ادامه تعدادی از آنها را شرح میدهیم :

متد فروش اسپین (SPIN Selling )

 

روش فروش اسپین مربوط به « سوال صحیح پرسیدن » است. زیرا سوالات اشتباه نه تنها به ارتقاء میزان فروش شما کمک نمی کند بلکه موجب تزلزل در فروش نیز میشود. بنابراین سوال پرسیدن از مشتری خود یک هنر محسوب میشود زیرا با این کار شما به او اجازه صحبت کردن میدهید.

واژه SPIN مخفف چهار کلمه است که این کلمات عبارتند از :

  • SITUATION questions سوالات موقعیت
  • PROBLEM questions سوالات مشکل
  • IMPLICATION questions سوالات نتیجه
  • NEED-PAYOFF questions سوالات پرداخت

سوالات موقعیت

سوالات مرتبط با موقعیت ، اساس چرخه فروش را تشکیل میدهد. هدف از پرسیدن این سوالات ، درک مشتری بالقوه و کشف موقعیت کنونی در مواجه با پیشنهاد فروشنده است.

به چند مثال در مورد سوالات موقعیتی توجه کنید :

  • شما معمولا جزئیات اطلاعات مشتریان خود را چگونه مدیریت می کنید ؟
  • چگونه اتفاقاتی که در خط فروش شما رخ میدهد را پیگیری می کنید ؟
  • چگونه عملکرد هرکدام از نماینده های فروشتان را متوجه می شوید ؟

قطعا هرچقدر تعداد این سوالات در اولین مکالمه های شما بیشتر باشد و سوالات هوشمندانه تری بپرسید ، اطلاعات ارزشمندتری کسب خواهید کرد و این اطلاعات نقش بسیار حیاتی در تدوین چرخه فروش شما ایجاد خواهد کرد.

سوالات مشکل

هدف از پرسیدن این سوالات این است که سطح آگاهی مشتریان بالقوه را به درجه ای برسانید که متوجه شوند مشکلی وجود دارد یا مشکلات موجود باید حل شوند و راه حلی برای آنها پیدا شود. همین مشکلات و نقص ها هستند که تسهیل کننده معامله و فروش می شوند. 

چند مثال از سوالات مشکل :

  • آیا به نظر شما اضافه کردن کاربران جدید به CRM هزینه گزافی خواهد داشت ؟
  • اصلی ترین مشکل شما در مدیریت خط فروش چیست ؟

سوالات نتیجه

این سوالات برای این طراحی شده اند تا تاثیر مستقیمی بر مشکلات و مسائلی که در قسمت سوالات مشکل مطرح شد داشته باشند. و همچنین بر نتایج منفی ناشی از مشکلات مشتری متمرکز است و سعی دارد تا فوریت برخورد با آن را گوشزد کند.

سوالات نتیجه خیلی بر این موضوع تاکید دارند که مشتری های بالقوه بدانندکه این مشکلات همین الان باید حل شوند نه بعدا.

چند مثال از سوالات نتیجه :

  • اگر مشتری های احتمالی وارد سیستم CRM شما نشوند ، چه تاثیری بر روی فروش شما دارد ؟
  • اگر کارکردن بر روی CRM هزینه بر و زمان بر است ، وقتی نماینده فروش بخواهد کار خود را آغاز کنید این چه معنی خواهد داشت ؟ 
  • اگر نمی توانید به طور دقیق عملکرد خود را تا به امروز مشاهده کنید و احتمال میدهید فروش شما از هدف تعیین شده کمتر شده است ، چقدر برای بررسی آن زمان دارید ؟

سوالات پرداخت

اکنون که مشتری بالقوه متوجه شد که اگر مشکلات را برطرف نکند ، شرایطش بدتر شدن میشود ، اکنون شما باید این بینش را به آنها بدهید که یک راه حل واقعی برای درمان مشکلات و مسائل آنها چقدر ارزشمند خواهد بود.

چند مثال از سوالات پرداخت

  • چرا داشتن یک تصویر کلی از خط فروش انقدر برای شما حائز اهمیت است ؟
  • اگر میتوانستید از زمانی که برای استخدام کارمندان جدید میگذارید صرف نظر کنید ، چقدر میتوانست برای شما موثر  باشد ؟
  • اگر میتوانستید موقعیت های موجود در خط فروش خود را مشاهده کنید ، چقدر میتوانست در رسیدن به اهداف فروش به شما کمک کند ؟

راز موفقیت در این روش این است که مشتری درک مناسبی از فواید راه حل داشته باشد. سعی کنید آنها را به این موضوع تشویق کنید و بتوانند تفاوت بین مسئله برطرف شده و برطف نشده را تصور کنند.

استفاده از این چهار سوال به شما کمک خواهد کرد تا نیازها و نحوه کمک به مشتری را درک کنید استراتژی فروش اسپین برای دریافت پاسخ های مناسب در مقابل پرسش های صحیح است.

متد فروش اسنپ (Snap Selling )

به طور خیلی ساده ، تکنیک فروش اسنپ درک کردن خریدار و کمک به تصمیم گیری او میباشد. یعنی خیلی اوقات مشتری در تصمیم گیری بین چند مورد دچار مشکل می شود و در این لحظه است که شما باید بتوانید اثرگذاری مثبتی بر تصمیم گیری آنها داشته باشید و مشتری نیز فکر میکند خودش به تنهایی این تصمیم را گرفته است. 

در انجام این روش 4 عنصر اصلی وجود دارد که عبارتند از :

  • ساده سازی : این روزها مشتریان پرمشغله تر از این هستند که بخواهند وقت خود را برای تشخیص و تمایز برخی پیچیدگی ها در خرید بگذارند. فروشنده باید خرید را برای آنها به قدری ساده و آسان بکند که آنها به راحتی با محصول شما سازگار شوند و عادت های فعلی خود را تغییر دهند.
  • ارزشمند بودن : خریداران معمولا پریشان و مشوش هستند . فروشندگان باید بهترین متخصص در برجسته کردن و نشان دادن ارزش کالاها باشند.
  • همسو بودن : امروزه فروش به معنی همسو بودن عناصر تجارت با نیازها و باورهای مشتری است. این باعث میشود مشتریان بخواهند با شما همکاری کنند.
  • اولویت بندی : خریداران همیشه دارای اولویت های خاصی هستند. یک فروشنده موفق باید این اولویت ها را درک کند و آنها را مدنظر قرار دهد.

متد فروش سندلر ( Sandler Selling )

این تکنیک تا حدی تلنگری به روش فروش سنتی است. با وجود اینکه خرید و فروش در طول تاریخ به این ایده دامن زده است که این فروشندگان هستند که باید خریداران را متقاعد کنند ، اما متد سندلر بر این باور است که هر دو طرف به یک اندازه در معامله نقش دارند. اگرچه این تکنیک نقش هر دو طرف را نقض نمی کند اما انجام این روش فروش نیازمند مقیاس مشخصی است.

 بعد از اینکه انواع تعاریف « مدیریت بازاریابی و فروش » را از منظر بزرگان این حیطه فرا گرفتید و اکنون که تفاوت میان « بازاریابی و فروش » را هم میدانید و متوجه وظایف و استراتژی های هرکدام شده اید ، خیلی راحت تر میتوانید تیم فروش و بازاریابی خود را انتخاب کنید و به طور دقیق تری مسئولیت های هرکدام را برای آنها شرح دهید. با وجود اینکه این دو موضوع در عمل هرکدام رویکرد جداگانه ای دارند اما کاملا با یکدیگر مرتبط هستند ، به طوری که اگر هرکدام از آنها کار خود را به درستی انجام ندهند کل چرخه بازاریابی و فروش و درآمد شرکت مختل می شود و زمانی که بازاریابی و فروش باهم هم راستا می شوند ، تجارت آماده جذب مشتری های احتمالی بیشتر و در نتیجه درآمد بیشر میشود.



:: بازدید از این مطلب : 26
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

عملکرد مديريت بازاريابي

برخي از اصلي ترين وظايف مديريت بازاريابي و فروش عبارتند از :

  • بررسي و تحقيق در مورد نيازهاي مصرف کننده گان
  • ارائه پيشنهاد بر مبناي نيازهاي مشتريان به منظور ايجاد تنوع در در راستاي براورده کردن نيازهاي فعلي و آينده مشتريان
  • استفاده از ابزارهاي تبليغاتي به منظور معرفي محصولات و خدمات به طيف وسيعي از مشتريان
  • بررسي و قيمت گذاري محصولات و خدمات به منظور کسب سود بيشتر در دراز مدت

نتیجه گیری از تعریف مدیریت بازاریابی و فروش

پس می توان گفت بازاریابی یک فرایند گسترده و پیچیده ای است که در آن قرار است با استفاده از روش های تحقیقات بازاریابی، محصول مورد نظر را شناسایی و تعیین کرد و سپس آن را مطابق خواست و نیاز مشتریان تولید کرد.

در این میان مباحثی همچون تبلیغات ، برند ، قیمت گذاری محصول، توزیع محصول, بسته بندی و غیره نیز در زمره مدیریت بازاریابی قرار می گیرد و تیم مدیریت بازاریابی برای موفقیت و فروش محصول باید این موارد را نیز در نظر بگیرد.

به طور کلی ، مديريت بازاريابي و فروش شامل طيف وسيع فعاليت هاي تجاري در حيطه کسب و کار است که شامل برنامه ريزي ، بررسي بازار هدف ، نياز سنجي مشتريان ، طراحي و ايجاد شبکه توزيع ، و در نهايت فروش کالا و خدمات مورد نظر است

 



:: بازدید از این مطلب : 21
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

تعریف مدیریت بازاریابی و فروش

یکی از کلماتی که امروزه در دنیای کسب و کار زیاد شنیده می شود، بازاریابی و مدیریت بازاریابی و فروش است . اگر شما تعریف درستی از بازاریابی و فروش بدانید ، خیلی راحت تر می توانید تیم بازاریابی و فروش خود را انتخاب کنید و درآمد شرکت خود را به صورت چشمگیری افزایش دهید زیرا بسیاری از مدیران به غلط فکر میکنند بازاریابی و فروش یکی هستند و هر دو یک وظیفه ای به عهده دارند.

به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم در این مقاله ابتدا به تعریف « مدیریت »  بازاریابی بپردازیم و از دیدگاه بزرگان این عرضه بازاریابی را بررسی کنیم. زیرا همانطور که میدانید ، مدیریت بازاریابی فعالیت ها و عملکردهایی که در توزیع کالاها و خدمات درگیری دارند را تسهیل می کند . در ادامه استراتژی های متفاوت بازاریابی و فروش را به صورت مجزا بررسی کنیم.

به همان اندازه که در تاریخچه بازاریابی، شاهد تغییر و تحول بوده و هستیم، تعریف مدیریت بازاریابی هم، پیوسته دچار تحول و دگرگونی شده است. این تعریف با توجه به انواع بازاریابی متغیر است و به قول کاتلر: بازاریابی را می توان یک روزه یاد گرفت ، اما تسلط بر آن یک عمر زمان می خواهد.

تعریف مدیریت بازاریابی و فروش از نقطه نظر « فیلیپ کاتلر » :

مدیریت بازاریابی و فروش شامل آنالیز ، فرایند برنامه ریزی ، پیاده سازی برنامه توزیع محصولات و کنترل برنامه هایی است که برای ایجاد مبادلات مورد نظر با بازارهای مورد هدف طراحی شده اند تا دستیابی به اهداف سازمانی که همان جلب رضایت مشتری است را امکان پذیر سازند.

این امر به شدت به طراحی سازمانهای ارائه دهنده بر اساس نیازها و خواسته های بازار هدف و استفاده از قیمت گذاری های مؤثر متکی است . به بیانی دیگر ، مدیریت بازاریابی فرآیندی است که بصورت کار تیمی باید اجرا شود و یکی از لازمه های موفقیت سازمان ها در دنیای کسب و کار است.

مدیریت بازاریابی بدلیل افزایش رقابت و نیازی که برای پیشرفت روش هایی در جهت کاهش ضرر و افزایش سود وجود دارد ، اهمیت زیادی پیدا کرده است، به طوری که امروزه مدیریت بازاریابی مهم ترین عملکرد در شرکت های بازرگانی و تجاری محسوب می شود.

مدیریت بازاریابی یک نظم و انظباط کاری است که بر روی برنامه های کاربردی انواع روش های بازاریابی و مدیریت منابع و فعالیت های بازرگانی یک شرکت تمرکز دارد.

تعریف مدیریت بازاریابی و فروش از نقطه نظر « پیتر دراکر »:

هدف بازاریابی شناخت و درک مشتری است تا محصول و خدمات مورد نظر کاملا با انتظارات آنها مطابقت داشته باشد و به خوبی به فروش برسد .

وقتی شما مشتریان خود را بشناسید ، و مطمئن باشید که برند شما به راحتی برای مشتریان قابل پذیرش است ، در آن صورت عشق متقابلی از بازاریابی دریافت می کنید و در آن موفق می شوید. به همین دلیل است که مدیریت بازاریابی در هر زمینه ای بسیار حائز اهمیت است.

بازاریابی عمدتا تحت عنوان « هنر فروش محصولات » شناخته شده است. اما پیتر تراکر معتقد است که هدف بازاریابی رساندن میزان فروش به بالاترین حد ممکن است.

به طور ایده آل ، بازاریابی و مارکتینگ باید بر مشتری که آماده خرید است اثرگذار باشد.

در مدیریت بازاریابی و فروش ، بحث چرخه عمر محصول نیز مطرح است و اینکه این محصول تا چه زمانی می تواند در بازار بماند و به فروش ادامه بدهد. در نتیجه باید در طراحی قیف فروش در بازاریابی عمر محصول و نوع آن را نیز در نظر گرفت.

از این رو خواهید فهمید که چرا بسیاری از سازمان های رسانه ای و آژانس های خلاق در سراسر جهان ظاهر شدند . این به این دلیل است که امروزه با افزایش کسب و کار و رقابت ، تبلیغات در اولویت تمایز یک برند از رقبای خود قرار گرفته اند . از این رو اهمیت بازاریابی رو به افزایش است.



:: بازدید از این مطلب : 23
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

عبارت بازاریابی به چه معنی و مفهومی می‏باشد؟ اکثر مردم به طور اشتباه، بازاریابی را فقط به عنوان فروش و فعالیت‏های پیشبرد فروش مثل تبلیغات، تصور می‏کنند ولی فروش تنها یکی از وظایف بازاریابی می‏باشد و مهمترین جزء به شمار نمی‏رود. اگر بازاریاب بتواند با یک بررسی کامل در شناخت کالاهای موردنیاز مصرف‏کننده توفیق یافته و میزان توسعه کالاهای مرغوب، قیمت‏گذاری و توزیع کردن را به نحو موثری انجام دهد، کالاها به سادگی به فروش خواهند رفت، هر کسی اطلاعاتی در مورد کالاهایی که موردتوجه مصرف‏کنندگان است دارد، مثلا وقتی که ایستمن کداک دوربین اینستاماتیک خودش را طراحی کرد، وقتی که آتاری نخستین بازیهای ویدیویی را طراحی کرد و وقتی که هندا اتومبیل آکورد خود را تولید کرد، این تولیدکنندگان با درخواست‏های خرید مواجه شدند. آنها به جای طراحی کالاهایی برای استفاده شخصی، محصولاتی مناسب با خواست عموم تولید کردند. پیتر دراکر یکی از صاحبنظران و اندیشمندان مدیریت هدف بازاریابی را بدین شرح بیان می‏کند: «هدف بازاریابی این است که بیشترین فروش را انجام دهد و این ممکن نخواهد شد تا موقعی که مشتری را آنطور که خدمات یا تولیدات دقیقا متناسب با خواسته‏های او باشد، بشناسیم و درک کنیم. این بدین معنی نیست که فروش و تبلیغات مهم نیستند زیرا گذشته از اینکه قسمتی از مجموعه فعالیت‏های زنجیره‏ای بازاریابی هستند، به صورت ابزارهای بازاریابی با هم به کار می‏روند تا بر بازار تاثیر بگذارند.

تعریف بازار با دید بازاریابی کاربردی

:بازار محلی است که در آنجا کالا جهت تبادل وجود داشته باشد یا به عبارت دیگر مکانی که شامل حضور مشتری و عرضه باشد. مشتری باید دارای

  • پول
  • نیاز
  • میل به خرید باشد

بازاریابی

تعریف کلاسیک بازاریابی شامل آن دسته از فعالیت‏هایی است که کالاها و خدمات را از واحد تولیدی و خدماتی به مصرف‏کننده می‏رساند چنین تعریفی ناقص بوده و فعالیت‏های بازاریابی را محدود به انجام وظایفی که صرفا مابین تولید و مصرف قرار گرفته‏اند می‏نماید. از جمله این فعالیت‏ها می‏توان بسته‏بندی کالاها، نامگذاری و علائم تجاری فراورده‏های کانال‏های توزیع (نظیر فروش مستقیم به مصرف‏کننده نهایی، عمده فروش، واسطه، خرده‏فروش) ترابری، انبارداری، روش‏های فروش، آگهی‏های بازرگانی، قیمت‏گذاری و اعتبارات مصرفی را نام برد. امروزه این امر مسلم شده است که یک مدیر بازاریابی موفق نمی‏تواند فعالیت‏های خود را از زمانی که کالا تولید گردیده و آماده پخش است آغاز نموده و با تحویل کالا به مصرف‏کننده به پایان برساند. قسمتی از فعالیت‏های عمده بازاریابی به کارهای پیش تولیدی معطوف می‏شود ازجمله فعالیت‏های بازاریابی پیش‏تولیدی، شناخت مصرف‏کنندگان و رفتار آنان در بازار را می‏توان نامبرد. فعالیت دیگر شامل بررسی بازار کالا جهت تولید و فروش مقرون به صرفه آنها می‏باشد باز هم قبل از اینکه واحد تولیدی به ساخت محصول اقدام کند مدیر بازاریابی باید کالا را طوری طرح‏ریزی کند که پس از تولید موردپسند مصرف‏کنندگان قرار گرفته و نیازها و خواسته‏های آنها را برآورده سازد. نوآوری محصولات و خرید کالا و قطعات به منظور تولید و فروش نیز از جمله فعالیت‏های بازاریابی پیش تولیدی می‏باشد. مدیر بازاریابی همچنین نمی‏تواند وظایف خود را با فروش و تحویل کالا به مصرف‏کننده خاتمه یافته پندارد. ازجمله وظایف پس از فروش کالا را می‏توان تعمیر و نگهداری کالاهای فروش رفته، اجرای قرارداد ضمانت کالا، ارائه خدمات به مشتریان و گردآوری اطلاعات پیرامون رضایت مصرف‏کننده نسبت به کالاهای فروش رفته و پیشنهاد آن اطلاعات به قسمت‏های مختلف سازمان به ویژه واحد طرح‏ریزی کالا نام برد. علاوه بر فعالیت‏های پیش تولیدی، توزیعی و پس از فروش بازاریابی تعدادی از فعالیت‏های مدیریت بازار نیز وجود دارد که دامنه آنها محدود به هیچ یک از حوزه‏های سه گانه بالا نمی‏باشد. ازجمله این فعالیت‏های بازاریابی را می‏توان پژوهش‏های بازار، شرایط محیطی بازار، قوانین و مقررات بازار، سیستم‏های اطلاعات بازار، تعهدات اخلاقی در امور بازاریابی و بازاریابی بین‏المللی نام برد. بدین ترتیب روشن می‏گردد که دامنه بازاریابی بسیار وسیع بوده و فعالیت‏های گسترده اقتصادی را شامل می‏گردد. به همین جهت در حدود نیمی از جمعیت فعال کشورهای پیشرفته صنعتی را شاغلین امور بازار تشکیل می‏دهند در کشورهای در حال توسعه از جمله در کشور ایران با اینکه تمام وظایف نام برده شده به وسیله شرکت‏ها و کارخانجاتی که سهم عمده‏ای در بازار دارند اعمال می‏گردد لیکن نظر به شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی این کشورها تکیه بر پاره‏ای از فعالیت‏های بازاریابی بیشتر از سایر فعالیت‏ها می‏باشد. مثلا نحوه توزیع کالا از تولید به مصرف و حذف واسطه هایی که صرفا جنبه احتکار و بورس‏بازی دارند یکی از وظایف مهم مدیران بازار در کشورهای در حال رشد می‏باشد در مقابل به علت کمبود منابع تولیدی و نیاز فراوان مصرف‏کنندگان در مواردی که رقابت عامل موثری در سهم بازار باشد توجه زیادی به آگهی‏های بازرگانی جهت انگیزش خریداران نمی‏شود. همچنین در جوامعی نظیر کشور ایران که نرخ تورم به نسبت بالاتر از مشابه آن در کشورهای صنعتی است انگیزه‏هایی برای فروش قسطی باقی نمی‏ماند. بدین ترتیب این روش حمایت از فروش کمتر مورد استفاده قرار می‏گیرد. اطلاعات نقش مهمی در فعالیت‏های مدیریت بازاریابی استراتژیک دارد، اطلاعات قابل اطمینان - موثق و در دسترس بخصوص در جهت تشخیص نیازمندی‏های بازار بهبود کالا و خدمات - نوآوری و خلاقیت - برنامه‏ریزی و کنترل برای مدیریت بازاریابی با ارزش و موثر است که این موضوع به عنوان یکی از مسائل مهم مدیران بازاریابی در ایران و سایر کشورهای در حال توسعه می‏باشد. تعریف ما از بازاریابی به شرح ذیل می‏باشد:
«بازاریابی عبارت از فعالیت‏های نیروی انسانی است که از طریق تبادل فرایندها به سمت ارضاء نیازها و خواسته‏ها هدایت شود.» برای روشن‏تر کردن این تعریف، نگاهی به واژه‏های ذیل خواهیم داشت: احتیاجات، خواسته‏ها، تقاضاها، محصولات، داد و ستد، معاملات و بازارها.

احتیاجات (Needs)

اساسی‏ترین و زیربنایی‏ترین مفهوم بازاریابی، نیازهای بشر می‏باشد که ما آن را به شرح زیر تعریف می‏کنیم: احتیاجات عبارت از بیان احساس کمبود در یک فرد می‏باشد. وقتی که یک نیاز ارضاء نشود، شخص ناراحت است. یک فرد ناراضی یکی ازاین دو کار را انجام می‏دهد: یا به دنبال چیزی خواهد گشت که نیاز او را برطرف کند و یا کوشش می‏کند که نیازهایش را کاهش دهد. مردم در جوامع صنعتی سعی می‏کنند کالاهایی را پیدا کرده یا توسعه دهند که خواسته‏های آنها را ارضاء نماید. مردم در جوامع فقیر سعی می‏کنند که خواسته‏های خود را به چیزهایی که قابل دسترس باشند کاهش دهند.

خواسته‏‌ها( Wants)

دومین مفهوم اساسی در بازاریابی، خواسته‏های بشر می‏باشد. خواسته‏های بشر زمانی که توسط فرهنگ و شخصیت افراد شکل بگیرند، شناخته می‏شوند. همراه با تکامل جامعه، خواسته‏های اعضای آن نیز افزایش و گسترش می‏یابد. مردم در معرض کالاهای متنوعی که علاقه و تمایلات آنها را برمی‏انگیزد قرار دارند. تولیدکنندگان کوشش می‏کنند که رابطه‏ای بین چیزهایی که آنها تولید می‏کنند و نیازهای مردم برقرار نمایند.

تقاضاها (Demands)

مردم اکثرا خواسته‏های نامحدود، اما منابع محدود دارند. آنها تولیداتی را انتخاب می‏کنند که حداکثر رضایتمندی را در مقابل پولشان ایجاد نماید. خواسته‏ها وقتی تبدیل به تقاضاها می‏شوند که با قدرت خرید همراه باشند. مصرف‏کنندگان به تولیدات به عنوان مجموعه‏های پرمنفعت می‏نگرند و کالاهایی را انتخاب می‏کنند که بهترین و بیشترین استفاده را به آنها می‏دهد. پس یک تویوتا یعنی یک حمل و نقل اساسی، یک قیمت پایین و سوخت اقتصادی (کم مصرف) ، یک اتومبیل خوب یعنی: راحتی، تجمل و منزلت. مردم کالایی را انتخاب می‏کنند که حداکثر رضامندی را در ارتباط با خواسته‏ها و منافع آنها ایجاد نماید.

محصولات (Products)

احتیاجات، خواسته‏ها و تقاضاهای بشر، اشاره ضمنی به این مطلب دارد که محصولاتی وجود دارند که می‏توانند آنها را ارضاء نمایند ما محصول را به شرح ذیل تعریف می‏نماییم: یک محصول عبارت از هر چیزی است که بتواند جهت اطلاع و رویت، اکتساب، استفاده یا مصرف، به بازار ارائه شود و بتواند یک خواسته یا یک نیاز را ارضاء نماید. تمامی محصولات به طور مساوی مورد درخواست نیستند. قابل دسترس‏ترین و کم قیمت‏ترین محصولات محتملا در درجه اول اهمیت، برای خریده شدن قرار دارند. مفهوم یک محصول محدود به اشیاء فیزیکی نمی‏باشد بلکه هر عاملی که توانایی برآورده کردن یک نیاز را داشته باشد یک محصول است علاوه بر کالاها وخدمات محصول شامل: افراد، مکانها، سازمانها، فعالیت‏ها وایده‏ها می‏باشد. یک مصرف‏کننده در مورد سرگرمی‏هایش تصمیم می‏گیرد: تلویزیون تماشا می‏کند، به چه مکانهایی برای تعطیلات برود، در سازمان‏ها عضو شود، از عقاید و نظرات حمایت کند. برای مصرف‏کننده تمام اینها یک محصول هستند. اگر واژه «محصول» مناسب نباشد، می‏توانیم از واژه‏های ارضاءکننده «منبع یا پیشنهاد» استفاده نماییم.

مبادله (Exchange)

بازاریابی زمانی صورت می‏گیرد که مردم تصمیم می‏گیرند نیازها و خواسته‏های خودشان را از طریق مبادله ارضاء نمایند. مبادله عبارتست از عمل به دست آوردن چیز مورد درخواست از یک شخص و دادن چیزی در مقابل آن. مبادله طریقه‏ای است که مردم می‏توانند توسط آن کالای موردنیاز و درخواست خود را به دست آورند. مبادله از محدودیت خاص خود برخوردار است: مردم ناچار به التماس یا محتاج بخشش دیگران نیستند. مردم باید دارای مهارت‏ها و تخصص‏هایی باشند که بتوانند چیز مورد احتیاجی را تولید نمایند یا خدمت موردنیازی را ارائه کنند و در مقابل کار یا کالای تولید یا ارائه شده دیگران را به دست آورند. مبادله هدف اصلی بازاریابی می‏باشد. برای اینکه یک مبادله صورت پذیرد، شرایط متعددی وجود دارد که باید در نظر گرفته شوند: باید حداقل دو طرف وجود داشته باشد و هر طرف نیز باید چیز ارزشمندی برای طرف مقابل در اختیار داشته باشد، هر طرف باید بخواهد تا با طرف دیگر معامله کند و هرکدام باید در قبول یا رد محصول ارائه شده توسط دیگری آزاد باشند و بالاخره هر طرف باید قادر به برقراری ارتباط و تحویل کالا باشد. این شرایط، مبادله را ممکن می‏سازد. برای اینکه یک معامله واقعا صورت پذیرد، دو طرف باید به توافق برسند. اگر آنها موافق باشند، چنین نتیجه می‏گیریم که عمل مبادله، طرفین را در شرایط و موقعیت بهتری از کار قرار داده است. زیرا هر یک از آنها در قبول یا رد پیشنهاد آزاد بوده است. با این توصیف، درست همانطور که تولید محصول ایجاد ارزش می‏کند، مبادله نیز ایجاد ارزش می‏کند و این امر توانایی‏های مصرفی بیشتری را به مردم می‏دهد.

معاملات (Transaction)

از آنجایی که مبادله هدف اساسی بازاریابی می‏باشد، معامله محور فعالیت‏های بازاریابی است. معامله عبارتست از یک داد و ستد ارزش‏ها بین دوطرف. یک معامله حداقل شامل دو چیز با ارزش، شرایطی که در یک زمان معین روی آنها توافق شده و یک محل مورد توافق است. بازاریابی مجموعه اقداماتی است در جهت رساندن تولیدات، خدمات، ایده‏ها و امثال آن به مرحله مبادله یا معامله.

بازارها (Markets)

مفهوم معاملات ما را به مفهوم یک بازار هدایت می‏نماید. یک بازار عبارتست از مجموعه خریداران واقعی و بالقوه یک کالا. همانطور که تعداد افراد و معاملات در یک جامعه رو به افزایش است، تعداد تجار و مکان‏های بازار نیز رو به افزایش است. در جوامع پیشرفته، بازار لزومی ندارد که به صورت مکانی که خریدار و فروشنده در آن به داد و ستد ارزشها می‏پردازند، باشد با حمل و نقل و ارتباطات مدرن، یک تاجر می‏تواند یک کالا را در برنامه آخر شب تلویزیون تبلیغ نماید. توسط تلفن از صدها مشتری سفارش بگیرد و روز بعد آن کالا را برای خریداران پست نماید بدون اینکه هیچ گونه برخورد حضوری با خریدار داشته باشد. یک بازار می‏تواند در اطراف یک محصول، یک خدمت، یا هر چیز با ارزشی رشد نماید. به عنوان مثال: یک بازار کار، شامل افرادی است که تمایل دارند کار خود را در مقابل دستمزد یا محصولات، ارائه دهند. موسسات مختلفی از قبیل موسسات کاریابی و موسسات مشاوره، در اطراف یک بازار کار رشد کردند تا بتوانند به عملکرد آن به نحو بهتری کمک نمایند. بازار پول یکی دیگر از بازارهای مهم می‏باشد که برای این به وجود آمده است تا احتیاجات مردم را برآورده کند، بنابراین آنها می‏توانند پول قرض بگیرند، قرض بدهند یا پس‏انداز کنند.

بازاریابی ( Marketing )

بالاخره مفهوم بازار ما را به چرخه کامل مفهوم بازاریابی می‏رساند. بازاریابی یعنی کار کردن با بازارها، به این منظور که باعث رضامندی احتیاجات و خواسته‏های بشر می‏گردد. پس ما به تعریف خودمان در مورد بازاریابی ، برمی‏گردیم. به عنوان «فعالیت‏های بشر که برای ارضاء کردن احتیاجات و خواسته‏ها از طریق تبادل فرایندها هدایت می‏شود» تبادل فرایندها، مستلزم کار است. فروشندگان مجبورند خریداران را جستجو کنند، نیازهای آنها را شناسایی نموده و کالاهای خوب و مناسب طراحی نمایند، آنها را توسعه داده، انبار نموده و قیمت‏گذاری کرده و تحویل نمایند. چنین فعالیت هایی از قبیل توسعه محصول، تحقیق، ارتباطات، توزیع، قیمت‏گذاری و خدمات،فعالیت‏های اصلی بازاریابی می‏باشند. اگرچه مامعمولا به بازاریابی به عنوان ادامه کسب توسط فروشنده، می‏اندیشیم اما خریداران نیز به فعالیت‏های بازاریابی می‏پردازند. مصرف‏کنندگان وقتی «بازاریابی» می‏کنند که به جستجوی کالاهایی که توان پرداخت قیمت آنهارا دارند می‏پردازند. نمایندگی یک شرکت زمانی بازاریابی می‏کند که به دنبال فروشندگان رفته و برای شرایط خوب، چانه می‏زند. یک «بازار فروشندگان» بازاری است که در آن فروشنده دارای قدرت زیادتری می‏باشد و خریداران مجبورند که خیلی دقیق و کوشا باشند. در یک «بازار خریداران»، خریدار دارای قدرت زیادی بوده و فروشنده، مجبور است که بسیار فعال و کوشا باشد.

وظایف مدیریت بازار

عالیت‏های مدیریت بازاریابی باید در چارچوب برنامه‏های استراتژیک یک شرکت و با نگرش نظام‏گرا انجام گیرد. مدیریت بازاریابی وظایف زیر را به عهده دارد:
جمع‏آوری و بررسی اطلاعات به منظور تشخیص وضعیت و استعداد بازار و به طور کلی تعیین نیاز مصرف‏کنندگان موردنظر. لازم به توضیح می‏باشد که مدیران بازاریابی باید از طریق تقسیم بازار بتوانند مصرف‏کنندگان موردنظر را شناسایی نمایند و با توجه به خصوصیات مصرف‏کنندگان، کالا و خدمات موردنیاز آنها را تامین کنند. تعیین هدفهای بازاریابی با توجه به نتایج اطلاعات به دست آمده و منابع شرکت مانند مشخص کردن هدف‏های فروش و سهمیه بازار. تعیین آمیزه و یا ترکیب بازاریابی Mix Marketing که عناصر عمده آن عبارتند از محصول، قیمت، کانال‏های توزیع و فعالیت‏های پیشبرد فروش که این عناصر به عنوان فعالیت‏های قابل کنترل مدیریت بازاریابی می‏باشند. مدیران بازاریابی باید به این سوالات جواب دهند که چه محصولی، با چه قیمتی تولید و در چه مکانی عرضه نمایند و با چه شیوه تبلیغاتی به اطلاع مصرف‏کنندگان برسانند. بدیهی است که این عوامل قابل کنترل مدیریت بازاریابی با توجه به شرایط محیطی (سیاسی، اقتصادی، بازرگانی، فرهنگی و. .. ) که بر فعالیت‏های بنگاه اقتصادی تاثیر دارند با امکانات موسسه مشخص می‏گردند. در نتیجه مدیریت بازاریابی با توجه به نیاز مصرف‏کنندگان و منابع سازمان باید کالا یا خدمات موردنیاز مصرف‏کنندگان را تهیه و عرضه نمایند.

سازماندهی: به منظور اینکه مدیریت بازاریابی بتواند به اهداف موردنظر برسد باید فعالیت‏های بازاریابی خود را سازماندهی نماید و نیروی انسانی و آموزش لازم را تامین نماید و ضمنا جهت پیشبرد فعالیت‏ها هماهنگی‏های لازم را داشته باشد.
کنترل و یا نظارت: به منظور اینکه فعالیت‏ها با توجه به برنامه پیش برود مدیریت بازاریابی باید در مقاطع زمانی مختلف عملکرد را با برنامه مورد بررسی و مقایسه قرار دهد و در جهت رفع مشکلات و تجدیدنظر در برنامه اقدام نماید.
تامین خدمات بعد از فروش: مثل تامین لوازم و قطعات و ارائه خدمات تعمیراتی جهت محصولاتی که به فروش رفته‏اند. بدیهی است مصرف‏کنندگان در تصمیم‏گیری جهت خرید کالا در یک بازار رقابتی حتما به پارامتر خدمات بعد از فروش توسط تولیدکنندگان نیز توجه دارند.
بررسی نظریات مصرف‏کنندگان: مدیران بازار در نهایت، نقطه‏نظرات و عکس‏العمل مصرف‏کنندگان را در مورد کالا یا خدماتی که ارائه شده باید از طریق شیوه‏های مختلف تحقیقات بازاریابی دریافته و آنها را بررسی و مورد استفاده در تصمیم‏گیری و برنامه‏های خود قرار دهند. زیرا فرض ما در بازاریابی پیشرفته این است که مصرف‏کنندگان حرف اول را می‏زنند و اگر بنگاه اقتصادی بخواهد در اقتصاد رقابتی (اقتصاد بازار) فعال باشد و سهم عمده‏ای از بازار را به خود اختصاص دهد و در نتیجه سود داشته باشد و به زندگی خود ادامه دهد باید حتما به مصرف‏کنندگان توجه لازم را داشته باشد.

علاوه بر وظایف مذکور، ایجاد تقاضا برای محصول و خدمات ارائه شده نیز جزو وظایف مدیریت بازار می‏باشد. مدیریت بازاریابی وظیفه دارد «مقدار»، «زمان» و «خصوصیات» تقاضا را طوری هماهنگ کند که سازمان بتواند به اهداف خود برسد. بدیهی است در هر زمان مقدار واقعی تقاضا برای کالا یا خدمات ممکن است «پایین‏تر»، «مساوی» و یا «بالاتر» از سطح تقاضای موردنظر باشد. برای ایجاد تقاضا در مورد کالا سه شرط باید وجود داشته باشد: اول باید نیاز برای آن کالا توسط گروهی از مردم وجود داشته باشد، دوم آنکه این گروه قدرت خرید کالاها را داشته باشند و سوم آنکه میل داشته باشند قسمتی از پول خود را در رفع نیاز خود بپردازند.

اهم وظایف مدیریت بازار

  • جمع‏آوری و بررسی اطلاعات به منظور تشخیص وضعیت و استعداد بازار و تعیین نیاز مصرف‏کنندگان
  • مشخص نمودن هدف‏های فروش و سهمیه بازار
  • تعیین آمیزه و یا ترکیب بازاریابی که عناصر آن از محصول، قیمت، کانال‏های توزیع و فعالیت‏های پیشبرد فروش می‏باشند.
  • سازماندهی فعالیت‏های بازاریابی و نیروهای انسانی و آموزش لازم برای آن
  • کنترل و یا نظارت به منظور اینکه فعالیت‏ها با توجه به برنامه پیش برود.
  • تامین خدمات بعد از فروش: مثل تامین لوازم یدکی و قطعات
  • بررسی نظریات مصرف‏کنندگان در ارتباط با محصولات و خدمات ارائه شده
  • ایجاد تقاضا برای محصول و خدمات
  • ایجاد هماهنگی بین مقدار، زمان و خصوصیات تقاضا


:: بازدید از این مطلب : 22
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مهر 1403 | نظرات ()