نوشته شده توسط : کاریاب

مشاور بازاریابی کیست؟

به طور معمول، مشاور بازاریابی یک متخصص خارجی است که تلاش ‌های بازاریابی کسب‌ و کارها،

از استارت  ‌آپ ‌ها گرفته تا شرکت ‌های بزرگ و کوچک را طراحی، برنامه ‌ریزی و اجرا می ‌کند.

این افراد متخصص به مشتریان خود کمک می ‌کنند تا چارچوب ‌هایی را برای افزایش آگاهی از برند،

تولید سرنخ ‌های بیشتر، بهبود نرخ تبدیل و دیگر دلایل بازاریابی استراتژیک تنظیم کنند.

برخلاف یک کارمند تمام وقت و داخلی، یک مشاور بازاریابی و یا یک شرکت مشاوره بازاریابی و فروش نیز مانند یک شریک برای شما عمل می کند.

به طور کلی، می توان گفت که آنها می توانند به راحتی به مدیران شرکت ها در مورد بهترین شیوه ها مشاوره دهند و در عین حال این کار دشوار را برای سایر مالکان کسب و کارها آسان تر کنند.

اغلب متخصصان حوزه بازاریابی و فروش در نهایت شرکت های مشاوره بازاریابی خود را ایجاد می کنند و پروفایل های اضافی را برای ارائه مشاوره در مورد نرخ های ثابت به کار می گیرند.

در اینجا باید این نکته را در نظر بگیرید که یک مشاور با آژانس تبلیغاتی و یا بازاریابی سنتی بسیار متفاوت است.

معمولا آژانس های تبلیغاتی و یا بازاریابی سنتی تنها می توانند به یافتن راه های خلاقانه برای اجرای استراتژی و ارائه پیام های بازاریابی به شما کمک کنند.

این در حالی است که یک مشاور و یا یک شرکت مشاوره بازاریابی می تواند به شما در انجام کلیه این کارها که شامل انجام تحقیقات بازار، ایجاد و اجرای کمپین های بازاریابی است، کمک کند.

چگونه یک مشاور بازاریابی می تواند به کسب و کار شما کمک کند؟

در صورتی که به عنوان صاحب یک کسب و کار یا مدیر بازاریابی یک شرکت فعالیت دارید،

برای گسترش کسب و کار خود بهتر است با برخی از مزایای استخدام یک مشاور بازاریابی با تجربه برای رشد شرکت خود آشنا شوید.

در ادامه برخی از مهمترین خدماتی که یک مشاوره بازاریابی و یا یک شرکت بازاریابی و فروش می تواند به شما ارئه دهد را آورده ایم:

  • معمولا شرکت های مشاوره بازاریابی و فروش، تحقیقات بازار شما را به عهده می گیرند و یک استراتژی مشخص برای موقعیت کسب و کار شما طراحی می کنند.
  • یک مشاور بازاریابی که تجربه کافی در این امر دارد می تواند به شما در مورد بودجه بندی و هزینه های فرصت مشاوره دهد.
  • یک شرکت مشاوره بازارایابی و فروش قادر است استراتژی های رشدی را طراحی کند که برای ویژگی های منحصر به فرد کسب و کار شما شخصی سازی شده است.
  • یک مشاور بازاریابی همچنین فرآیندها و چرخه عمر توسعه محصولات شرکت شما را ایجاد می کند.
  • شرکت های مشاوره بازاریابی و فروش قادرند به کسب و کار شما کمک کنند تا بتوانید به راحتی و به طور کاملا موثری تجربه مشتری و روابط عمومی خود را بهبود ببخشید.
  • مشاوران بازاریابی و فروش، استراتژی های منحصر به فردی را برای افزایش نرخ تبدیل طراحی می کنند.
  • یک مشاور بازاریابی می تواند به شما در طراحی استراتژی های بازاریابی شبکه های اجتماعی کمک کند.

با در نظر گرفتن کلیه موارد می توان ادعا کرد که یک شرکت مشاوره بازاریابی که از افراد متخصص و مجرب بهره می برد می تواند بر روی نتیجه کسب و کار شما به طور قابل توجهی تاثیر داشته باشد.

در دنیای مدرن امروز کلیه شرکت ها و کسب‌ و کارهای بزرگ و کوچک برای متمایز شدن از سایر رقبای خود، همچنین تصرف بخش‌ های بازار و انتقال پیام ‌هایشان به کلیه مواردی که در بالا ذکر شد نیاز دارند. بنابراین در صورتی که شما نیز به عنوان مالک یک کسب و کار به کمک افراد مختصص در حوزه مشاوره بازاریابی و فروش نیاز دارید، توصیه می کنم با مشاوران متخصص و مجرب بازاریابی سایت مافینس تماس بگیرید و از راهنمودهای آنها بهره مند شوید.

در ادامه نقش ها و مسئولیت های معمول مشاوران بازاریابی را شرح خواهیم داد. بنابراین پیشنهاد می کنم همچنان ما را تا انتهای مقاله همراهی فرمایید.

نقش ها و مسئولیت های معمول یک مشاور بازاریابی

در نهایت، یک مشاور بازاریابی یک بازاریاب با تجربه به حساب می آید که خدمات خود را به صورت یکپارچه به مشتریان خود ارائه می دهد.

شرکت های مشاوران بازاریابی معمولا برای سازمان ‌هایی مناسب هستند که در طرح‌ های بازاریابی خود به کمک نیاز دارند و به هیچ وجه تمایل ندارند یک کارمند تمام وقت برای این منظور استخدام کنند.

علاوه بر این، شرح شغل مشاور بازاریابی به نوع خدماتی که ارائه می دهد بستگی دارد. یک مشاور معمولی ممکن است تنها در ایجاد استراتژی ها تخصص داشته باشد، اما لزوماً منابع لازم برای اجرای کامل استراتژی های مذکور را نداشته باشد.

اما یک مشاور یا شرکت مشاوره بازاریابی و فروش خبره و مجرب، وظایف زیر را بر عهده دارد (به خاطر داشته باشید که یک کسب و کار و یا یک مشتری لزوماً مشاور خود را مجبور به انجام کلیه کارهای زیر نخواهد کرد).

شناخت اهداف شرکت و انجام تحقیقات بازار

قبل از هر چیز، از یک مشاور بازاریابی انتظار می رود که وظایف خود را انجام دهد و عمیقا برای شناخت تجارت مشتری خود تلاش کند.

غوطه ور شدن در یک ابتکار بازاریابی بدون شناخت اولیه کسب و کار، صنعت و الزامات استراتژیک آن، یک دستورالعمل کلاسیک فاجعه بار است.

برای این منظور، مشاور بازاریابی با ذینفعان اصلی – مدیر عامل یا رئیس شرکت و غیره – برای شناخت اهداف تجاری همکاری نزدیک دارد.

پس از آن، مشاور، تحقیقات گسترده ای را برای شناخت مخاطبان هدف، شناسایی فرصت های رشد و تأیید نیاز محصولات یا خدمات انجام می دهد. با این حال، در صورتی که مشاور تجربه کافی در خدمت به مشتریان مشابه از همان بخش را داشته باشد، ممکن است لزوماً تحقیقات بازار را از ابتدا انجام ندهند.

ایجاد و اجرای استراتژی های بازاریابی

به طور کلی، ایجاد و اجرای استرتژهای بازاریابی از اصلی ترین مسئولیت های هر یک از مشاوران بازاریابی به حساب می آید. مشاوران بازاریابی تجربه کافی در زمینه بازاریابی سنتی و دیجیتال دارند.

اکنون پس از شناخت کامل کسب و کار، الزامات و مخاطبان هدف، یک مشاور بازاریابی از نزدیک با مشتریان خود برای طراحی یک استراتژی بازاریابی همکاری می کنند.

استراتژی اصلی شامل:

  • تحقیقات بازار
  • توصیف مخاطب هدف
  • اهداف تجاری
  • میزان بودجه
  • تحلیل رقبا
  • قیمت گذاری
  • تثبیت موقعیت

برای اجرای استراتژی بازاریابی کلی، مشاور بازاریابی، استراتژی های دیگری را نیز ارائه می دهد. برای آگاهی بیشتر در این باره با مشاوران بازاریابی ما تماس بگیرید.

توسعه ابزارهای تاثیر گذار در بازاریابی

یک مشاور بازاریابی همچنین مسئول توسعه (یا حداقل نظارت) بر ابزارهای تاثیر گذار در بازاریابی است. برای یک بازاریاب، این عمدتا شامل کپی رایتینگ است. با این حال، یک متخصص ماهر نیز ممکن است مستقیماً با فرآیندهای طراحی گرافیک و تولید ویدیو درگیر باشد.

موارد قابل تحویل ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • صفحات فرود فروش
  • کپی ایمیل
  • پست برای وبلاگ شرکت
  • بروشورها
  • جستجوی کپی آگهی
  • اسکریپت های ویدئویی
  • طراحی تبلیغات اجتماعی

با این حال، این تنها نوک کوه یخ است. یک کسب و کار و یا یک مشتری ممکن است از مشاور خود بخواهد که مطالب بیشتری را تهیه کند.

هماهنگ کردن فعالیت های مرتبط با بازاریابی

یک مشاور بازاریابی ممکن است یکی از بهترین گزینه ها باشد، اما برای یک نفر غیرممکن است که کلیه کمپین های بازاریابی را به تنهایی اجرا کند.

به همین دلیل، اغلب مشاوران بازاریابی به سمت ایجاد تیم های داخلی یا خارجی متشکل از خلاقان، متخصصان روابط عمومی و تحلیلگران روی می آورند.

مشاور بازاریابی، برنامه ‌ای مشخص برای ابتکارات بیشتر ایجاد خواهد نمود و با تیم ‌های مربوطه هماهنگ خواهد کرد تا اطمینان حاصل شود که کلیه  فعالیت‌های بازاریابی به موقع انجام می‌ شوند.

بنابراین می توان ادعا کرد که کمک گرفتن از یک شرکت مشاوره بازاریابی و فروش بسیار موثرتر از کمک گرفتن از یک مشاور بازاریابی فردی است.



:: برچسب‌ها: مشاور , بازاریابی , بازاریاب ,
:: بازدید از این مطلب : 31
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

تفاوت بازاریابی و فروش

بازاریابی و فروش از ارکان اصلی کسب و کارها هستند که تعاریف نزدیکی دارند که برداشت‌های نادرستی از هریک صورت می‌گیرد. تعریف بازاریابی وسیع‌تر و پویاتر از تعریف فروش است. فروش کار خود را از محصولات و مشتریان فعلی کسب و کار و افزایش فروش کالا و خدمات به مشتریان آغاز می‌کند در حالی که بازاریابی علاوه بر تمرکز بر مشتریان، محصولات و خدمات فعلی دیدگاهی بلندمدت-تری برای کشف نیازهای بیشتری از مشتریان دارد و شامل مجموعه‌ای از فعالیت‌ها قبل و بعد از فروش و ایجاد آگاهی در مورد یک کسب و کار است. در ادامه به جزئیات هریک می‌پردازیم:

تعریف بازاریابی (Marketing definition):

اقداماتی که منجر به فروش محصولات یا خدمات، از جمله تحقیقات بازار و تبلیغات می‌شود. بازاریابی از ابتدا تا انتهای چرخه کسب و کارها جریان دارد و بسیاری معتقدند کسب و کارها باید بر اساس این خط متمرکز شوند و اقدامات بازاریابی بر کسب و کار تاثیرگذار است. بخش بازاریابی یک کسب و کار تضمین می‌کند که اطلاعات صحیح در مورد محصولات یا خدمات در دسترس مشتریان باشد و به کاوش، ایجاد و ارائه ارزش برای برآوردن نیازهای یک بازار هدف می‌پردازد. انتخاب ویژگی‌ها یا مضامین برای تاکید در تبلیغات، اجرای کمپین‌های تبلیغاتی، حضور در نمایشگاه‌های تجاری و رویدادهای عمومی، طراحی محصولات و بسته بندی برای مشتریان از دیگر وظایف بخش بازاریابی است.

تعریف فروش (Sales definition):

مجموعه فعالیت‌هایی که منجر به توافق بین دو یا چندین طرفین شامل مبادله کالاها، خدمات یا دارایی‌های مشهود یا نامشهود در مقابل یک ارزش (معمولا پول) است. در بازارهای مالی، فروش به توافقی که خریدار و فروشنده در مورد اوراق بهادار مالی نیز می‌گردد. صرف نظر از زمینه، اقدامی که بین فروشنده یک کالا یا خدمت و خریدار که مایل به پرداخت برای آن کالا یا خدمات است. به طور خلاصه فروش مبادله پول برای کالاها، خدمات یا سایر موارد است. فروش در سه مدل فروش مستقیم، فروش غیرمستقیم (واسطه‌ای) و سیستم همکاری جریان دارد.

 

یکپارچگی بازاریابی و فروش (Integrity of marketing and sales)

بازاریابی و فروش در یک کسب و کار رابطه تنگاتنگی دارند و یکپارچه محسوب می‌شوند. هماهنگی تیم‌های بازاریابی و فروش باعث بهبود عملکرد سازمان می‌شود به عنوان مثال بخش بازاریابی باید هنگام اجرای کمپین‌های تبلیغاتی به بخش فروش اطلاع دهد تا بخش فروش بتواند تلاش خود را به حداکثر برساند. به طور مشابه بخش فروش باید نیازهای مشتریان را در اختیار بخش بازاریابی بگذارد تا استراتژی‌های بخش بازاریابی براساس نیاز مشتریان تهیه و تدوین شود.
برای بررسی شباهات بازاریابی و فروش به بررسی عناصر اصلی هر بخش می‌پردازیم.

فرآیندهای بازاریابی و فروش (Marketing and sales process)

هر دو فرآیندهای بازاریابی و فروش شامل جزئیاتی در مورد فلسفه کسب و کار و اهداف کلی آن هستند و سپس فرآیند‌ها به جنبه‌هایی اختصاصی از دو موضوع می‌پردازند. بازاریابی مشخص می‌کند که محصول چیست، قیمت چقدر باشد، به چه کسی فروخته می‌شود و کجا فروخته خواهدشد. سپس فرآیندهای بازاریابی تعیین می‌شوند، کانال‌های بازاریابی انتخاب می‌شوند و بودجه‌ برای کمپین‌هایی که تیم بازاریابی قصد دارد دنبال کند، در نظر گرفته می‌شود. فرآیندهای فروش شامل جزئیاتی در مورد ساختار تیم، بازار هدف و اهداف فروش (Target) است. در ضمن ابزارها و منابعی که برای هدف قرار دادن این موارد استفاده قرار خواهند گرفت، مشخص می‌شوند.

 

اهداف بازاریابی و فروش (Marketing and sales goals)

اهداف بازاریابی و فروش متمرکز بر کسب درآمد برای کسب و کار است. هدف اصلی بازاریابی معرفی و تبلیغ کسب و کار، محصول یا خدمات و برندینگ است. بازاریابی قیمت‌گذاری محصولات و اطلاع‌رسانی چگونگی رفع نیازها و خواسته‌های مشتریان توسط محصول را انجام می‌دهد و اهداف آن اغلب طولانی‌مدت است و می‌توانند در طول چندین ماه ادامه داشته باشند. فروش متمرکز بر رسیدن به افزایش فروش و تارگت فروش است و معمولا کوتاه مدت است. اهداف فروش اغلب ماه به ماه اندازه گیری می شوند و براساس مدل کسب و کار فروش متفاوت است.

استراتژی‌های بازاریابی و فروش (Sales and marketing strategies)

بخش بازاریابی براساس نوع کمپین و مشتریان مورد نظرشان می‌توانند رویکردهای استراتژیک متفاوتی را اتخاذ کنند. استراتژی‌های بازاریابی رایج عبارتند از:

  • بازاریابی اینترنتی
  • بازاریابی وبلاگی
  • بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی
  • بازاریابی ویدئویی
  • بازاریابی حضوری

استراتژی‌های فروش براساس نوع محصولات، بازار و مشتریان متفاوت است. برخی از رایج ترین روش‌های فروش عبارتند از:

  • فروش مفهومی
  • فروش مشتری محور
  • فروش چرخشی
  • سیستم سندلر 

 

ابزارها و منابع بازاریابی و فروش (marketing and sale tools and resources)

در نهایت به ابزارهای رایج در بازاریابی و فروش می پردازیم. 

ابزارهای فروش:

  • سیستم مدیریت ارتباط با مشتری (CRM): از مهم ترین ابزارهایی است که توسط بازاریابی و فروش به طور مشترک مورد استفاده قرار می‌گیرد. این سیستم به هر دو بخش کمک می‌کند تا وضعیت مشتریان را در هر مرحله‌ای از فرآیند مشتریان مورد بررسی قرار دهند.
  • شبکه‌های اجتماعی: از شبکه‌های اجتماعی می‌توان به عنوان ابزارهای ارتباطی با مشتریان استفاده کرد. 
  • نرم افزارهای مرتبط برای مدیریت سرنخ‌ها 
  • نرم افزارهای مدیریت موجودی و سفارشات است.

ابزارهای بازاریابی:

  • شبکه‌های اجتماعی: برای بازاریابی می‌توان از رسانه‌های اجتماعی برای تبلیغ محتوا و اطلاع‌رسانی در مورد کسب و کار استفاده نمود. بنابراین شبکه‌های اجتماعی می‌توانند توسط هر دو واحد بازاریابی و فروش مورد استفاده قرار گیرند.
  • ابزارهای مناسب تولید محتوا
  • ابزارهای بهینه سازی موتور جستجو (SEO)
  • نرم افزارهای گزارش‌دهی

تمامی مطالب ذکر شده را می‌توان به صورت خلاصه در جدول زیر ملاحظه نمود:

مفاهیم

فروش

بازاریابی

تعریف

مبادله پول برای کالاها، خدمات یا سایر موارد است.

بازاریابی درصدد ارضای نیازهای مشتریان تلاش می کند.

اهداف

هدف اصلی بخش فروش کسب و کارها، فروش و افزایش میزان درآمد کسب و کار است. فروش هدف کسب و کار است.

مجموعه ای از فعالیت ­ها در راستای فروش، معرفی و تبلیغ کسب و کار، محصول یا خدمات و برندینگ است. مشتریان هدف کسب و کار است.

استراتژی

بخش فروش متمرکز بر فروش و افزایش درآمد است و درصدد ارضای نیازهای مشتریان فعلی است. به عبارت دیگر به چگونگی فروش می­ پردازد.

بخش بازاریابی علاوه بر تمرکز بر مشتریان، محصولات و خدمات فعلی دیدگاهی بلندمدت­ تری برای کشف نیازهای بیشتری از مشتریان دارد. بازاریابی معتقد به یکپارچگی در بازاریابی و فروش است.

دیدگاه­های بازاریابی و فروش

اولویت فروشندگان برای میزان فروش عامل موثری است. بخش فروش در مرکز ساختار کسب و کار است.

مشتریان چارچوب کلی رویه بازاریابی را مشخص می­ کنند و مشتریان در مرکز ساختار کسب و کار هستند.

محصولات و خدمات

بخش فروش به نحوه چگونگی فروش محصولات و خدمات به مشتریان می­ پردازد.

بخش بازاریابی نیازهای مشتریان را رصد می­ کند تا محصولات و خدمات براساس خواسته­ های مشتریان برنامه­ ریزی شود.

تکنولوژی و ابزارها

اصرار بر تکنولوژی و ابزارهای موجود برای کاهش هزینه­ ها و افزایش اثربخشی.

ابداع تکنولوژی و ابزارهای جدید در راستای ایجاد ارزش برای مشتریان و اثربخشی به فرآیندهای کسب و کار.

دوره فعالیت

معمولا منحصر به دوره فروش است.

بخش بازاریابی قبل و بعد از فروش فعالیت دارد.

هزینه­‌ها

اجرای فرآیندهای فروش نیازمند هزینه‌­های بسیاری است و بخشی است که برای کسب و کار درآمدزایی می ­کند.

هر عملکرد بازاریابی از تبلیغات تا تدارکات هزینه دارد.

 

 




:: برچسب‌ها: بازاریابی , فروش , درآمد ,
:: بازدید از این مطلب : 28
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

۱۰ مورد از مهم‌ترین اصول بازاریابی؛ راهنمایی برای موفقیت در بازار

با شنیدن بازاریابی چه چیزی در ذهن شما تداعی می‌شود؟ آیا شما هم از آن دسته از افراد هستید که بازاریابی را معادل تبلیغات یا فروش می‌دانند؟ اگر این‌گونه است باید بگوییم که اشتباه می‌کنید!
هر کسب‌وکاری که داشته باشید، به یک استراتژی بازاریابی نیاز دارید و برای طراحی این استراتژی باید از اصول بازاریابی آگاه باشید. فرقی نمی‌کند شما یک فروشگاه بزرگ یا یک آنلاین‌ شاپ کوچک داشته باشید، بازاریابی تنها راهی است که مشتریان می‌توانند شما را بشناسند. شاید فکر کنید که در حال حاضر بازاریابی انجام نمی‌دهید؛ اما حتی داشتن یک وبسایت یا حضور در شبکه‌های اجتماعی، نوعی بازاریابی است. بازاریابی موضوع بسیار مهمی است که باید توسط یک تیم حرفه ای انجام شود. قبل از بررسی جامع اصول بازاریابی بیایید به این موضوع بپردازیم که اصلا بازایابی چیست؟

 

بازاریابی چیست؟

طبق تعریف بزرگان این رشته، «بازاریابی فرآیندی است که در طی آن مشخص می‌شود مشتریان خواهان چه محصولات و خدماتی هستند و از چه استراتژی‌هایی باید در فروش، ارتباطات و توسعۀ کسب‌وکار استفاده شود.» این تعریف فیلیپ کاتلر، پدر بازاریابی نوین، از بازاریابی است. برای انجام این فرآیند، باید اصول بازاریابی را بشناسید و آن‌ها را در کسب‌وکار خود به کار بگیرید تا به موفقیت برسید.
برای آگاهی از اصول بازاریابی با ما در این مقاله همراه باشید.

۱۰ اصل مهم بازاریابی

اصول بازاریابی تکنیک‌ها، ترفندها و نکاتی هستند که با رعایت آن‌ها می‌توانید با مشتریان تعامل بهتری داشته باشید، اعتبار برند خود را افزایش دهید و در کمپین‌های بازاریابی خود موفق‌تر عمل کنید. فیلیپ کاتلر در کتاب اصول بازاریابی، ۱۰ اصل را به‌عنوان اصول بازاریابی مشخص کرده است که عبارتند از:

۱ – ارائۀ پیشنهاد به مشتری

اصول بازاریابی فقط دربارۀ تولید کالا نیست؛ بلکه از آن‌ها برای یک خدمت نیز استفاده شود. در کسب‌وکار خود بین کالا و خدمت تفاوت قائل شوید. فرض کنید که کار شما فروش لوازم خانگی است و در کنار آن خدمات دیگری مثل تعمیرات لوازم خانگی هم انجام می‌دهید.
برای پیشنهادات خود باید ۲ نکته را رعایت کنید؛ اول اینکه پیشنهاد شما باید نیاز یا خواستۀ مشتری را برطرف کند. دوم اینکه این پیشنهاد باید بتواند شما را از رقبایتان متمایز کند.

۲ – انجام تحقیقات بازار

بر روی بازار هدف محصول خود تحقیق کنید و دربارۀ مشتریان احتمالی خود اطلاعات جمع کنید. برای شناخت مشتری باید عوامل زیادی را در نظر بگیرید؛ عواملی مثل سن، جنسیت، نژاد، شغل، درآمد، سطح تحصیلات یا اطلاعاتی در مورد اعتقادات و سبک زندگی مشتریانتان.
هرچه تحقیقات بیشتر انجام دهید و درک عمیق‌تری نسبت به مصرف‌کنندگان داشته باشید، با خواسته‌ها و نیازهای آن‌ها بهتر آشنا می‌شوید و محصول متمایزتری نسبت به رقبا تولید می‌کنید.

۳ – شناسایی بازار هدف

شما نه می‌توانید و نه باید محصول خود را برای تمام افراد جامعه تولید کنید! همۀ مردم مخاطب شما نیستند و بسیاری از آن‌ها به کالا یا خدمات شما نیازی ندارند. پس مشتریان واقعی خود را پیدا کنید. اگر اصل دوم را به درستی رعایت کرده باشید کار راحت‌تری برای شناسایی مشتریان خود خواهید داشت.

۴ – شناخت رفتار مصرف‌کنندگان

تجزیه‌وتحلیل رفتار مصرف‌کنندگان اطلاعات زیادی در مورد نحوۀ رفتار و تعامل مشتریان با محصول یا برند به شما می‌دهد. شما می‌توانید از این اطلاعات استفاده کنید تا مراحل سفر مشتری را بهینه‌سازی کنید. ۵ مرحلۀ سفر مشتری به این ترتیب است:

۱ – شناخت یک نیاز یا مشکل

۲ – به دست آوردن اطلاعات در مورد چگونگی حل مشکل

۳ – مقایسه و ارزیابی گزینه‌های موجود

۴ – انتخاب بهترین گزینه و خرید

۵ – ارزیابی محصول پس از خرید

به این نکته توجه کنید که رفتار مشتریان دائما در حال تغییر است و شما باید اصول بازاریابی را کاملا بشناسید تا بتوانید درک درستی از آن داشته باشید و با آن‌ها ارتباط برقرار کنید. مرحلۀ سوم و پنجم بسیار مهم هستند و اگر در این ۲ مرحله موفق باشید می‌توانید مخاطبان خود را به مشتریان وفادار تبدیل کنید.

۵ – طراحی و تهیۀ برنامۀ بازاریابی

بعد از طرح توجیهی (Business plan)، برنامۀ بازاریابی (Marketing plan) مهم‌ترین چیزی است که باید تهیه کنید. در طراحی یک برنامۀ بازاریابی مناسب، باید تمام مراحل بازاریابی خود از جمله اهداف کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت، محصولاتی که ارائه می‌کنید، شناسایی بازارهای هدف و منابع موثر در بازاریابی مانند بودجه و… را در یک بازۀ زمانی مشخص، تعیین کنید. مهم است به این نکته توجه داشته باشید که این برنامه باید با برنامه‌های استراتژیک شما همخوانی داشته باشد. طراحی برنامۀ بازاریابی ۵ مرحله دارد که در ادامه به‌طور خلاصه با آن‌ها آشنا می‌شویم:

۱ – تجزیه‌وتحلیل ماتریس SWOT (نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها)

۲ – شناسایی مشتریان و تقسیم‌بندی آن‌ها

۳ – تعیین اهداف

۴ – تعیین آمیختۀ بازاریابی (۴P)

۵ – مدیریت بودجه

۶ – تعیین ۴P صحیح

آمیختۀ بازاریابی (Marketing Mix) یا ۴P به ترکیب عناصر مهم بازاریابی می‌گویند که در ادامه آن‌ها را به شما توضیح می‌دهیم.

۱ – محصول (Product)

در این قسمت شما باید یک تعریف صحیح از محصول خود ارائه کنید و ویژگی‌های آن را بیان کنید.

۲ – قیمت (Price)

شما باید یک استراتژی صحیح برای قیمت‌گذاری انتخاب کنید. یادتان باشد که تعیین قیمت کار ساده‌ای نیست و همیشه عوامل غیرمنتظره بر قیمت‌گذاری شما تاثیر می‌گذارند؛ عواملی مثل تورم و رقبای جدید.

۳ – مکان توزیع (place)

مکانی که محصولتان را ارائه می‌کنید کجاست و مشتریان کجا به دنبال محصولات شما می‌گردند؟ این مفهوم فقط در مورد فروش حضوری نیست و شما باید فروش آنلاین خود را نیز در نظر داشته باشید.

۴ – پروموشن (promotion)

شما باید از روش‌های هدفمند برای تبلیغات استفاده کنید. در فروش فیزیکی، نمایشگاه‌ها، آگهی‌ها و تبلیغات محلی و در فروش آنلاین، محتوای وبلاگ، شبکه‌های اجتماعی، ویدیوها و پادکست‌ها محل مناسبی برای عرضۀ محصولات شما هستند.

۷ – روابط عمومی و شبکه‌های اجتماعی

برای اجرای اصول بازاریابی باید با مشتریان بالقوه و بازار هدف خود در ارتباط باشید. می‌توانید این کار را با نوشتن یک پست در شبکه‌های اجتماعی یا یک وبلاگ انجام دهید و به مخاطبان نشان دهید که در حوزۀ کاری خود تخصص دارید.
مزیت شبکه‌های اجتماعی این است که می‌توانید مستقیما با مشتریان خود در ارتباط باشید و از نظرات، پیشنهادات و یا انتقادات آن‌ها باخبر شوید و اعتماد آن‌ها را جلب کنید. ایجاد رابطۀ حرفه‌ای با خبرنگاران و رسانه‌های حوزۀ فعالیت شما هم می‌تواند به شناخته شدن برند شما کمک کند.

۸ – تعیین بودجۀ بازاریابی

برای اجرای اصول بازاریابی فقط به روابط عمومی نیاز ندارید؛ شما باید کمپین‌های مناسب و تبلیغات کافی را هم در نظر داشته باشید. همۀ این‌ها هزینه‌بر هستند و باید بودجۀ مناسب را برایشان پیش‌بینی کرد. بر اساس اولویت، آن‌ها را دسته‌بندی کنید و بودجۀ کافی را برای اجرا در نظر بگیرید. در بودجه‌بندی باید به محدودیت‌های شرکت و تغییرات پیش‌بینی نشده هم توجه کنید.

۹ – سنجش و اندازه‌گیری شاخص‌های عملکرد

رسیدن به موفقیت، بدون سنجش عملکرد و بررسی میزان اثربخشی استراتژی‌های بازاریابی ممکن نیست. برای این کار شما باید میزان «نرخ بازگشت سرمایۀ» خود (ROI) را بدانید. فروش فقط یک قسمت از داستان است و شما باید ببینید چه میزان از سرمایه‌ای که برای اجرای یک استراتژی بازاریابی هزینه کردید به شما برگشته است. اندازه‌گیری شاخص‌های مرتبط با قیف فروش در بازه‌های زمانی معین، می‌تواند وضعیت ROI شرکت شما را به وضوح نشان دهد. البته ممکن است همۀ افرادی که در حال حاضر با برند شما در ارتباط هستند از شما خرید نکنند؛ پس در برنامۀ بعدی بازاریابی شما باید روی این افراد تمرکز کنید.

۱۰ – ارزیابی میزان رضایت و وفاداری مشتریان

ارتباط بین مشتری و تولیدکننده، دیگر یک‌طرفه نیست و همۀ تکنیک‌های بازاریابی و فروش باید بر محور مشتری‌مداری باشند. ولی رضایت مشتری به تنهایی کافی نیست و شما باید برای جذب مشتریان وفادار تلاش کنید. در صورتی مشتریان به شما وفادار می‌مانند که پاسخگوی نیازها و مشکلات آن‌ها باشید. برای این کار، تیم پشتیبانی خود را تقویت کنید و پاسخگوی خوبی برای مشتریان خود در شبکه‌های اجتماعی باشید.
اگر مصرف‌کنندگان را درک کنید، آن‌ها اطلاعات باارزشی را در اختیار شما قرار می‌دهند که در گذشته هزینۀ زیادی برای آن‌ها پرداخت می‌شد. در ادامه به اهمیت رعایت اصول بازاریابی می‌پردازیم.

اهمیت اصول بازاریابی

هدف از اصول بازاریابی این است که هر کسب‌وکاری آن‌ها را در استراتژی بازاریابی خود به کار بگیرد. بازاریابی به کسب‌وکار شما اجازه می‌دهد تا با مشتریان فعلی خود ارتباط برقرار کنید. این ایجاد ارتباط، باعث می‌شود تا افراد بیشتری با شما آشنا شوند و در نتیجه تعداد مشتریان شما بیشتر خواهد شد. با بازاریابی شما می‌توانید استراتژی مناسبی طراحی کنید و تمام بخش‌های کسب‌وکار خود را پوشش دهید که هستۀ اصلی این استراتژی باید اصول بازاریابی باشد.
اهمیت بازاریابی علاقه‌مند کردن مشتریان به محصول شما و در نهایت افزایش درآمد است. درک اهمیت بازاریابی در تجارت فرصت‌های خوبی را برای ارتباط با مشتری، به دست آوردن سهم بازار و افزایش درآمد فراهم می‌کند. اصول بازاریابی علاوه بر اینکه باعث می‌شود تا استراتژی صحیحی را طراحی کنید مزایایی هم دارد که عبارتند از:

  • افزایش سودآوری
  • کسب اطلاعات با ارزش برای تصمیم‌گیری‌های تجاری بهتر
  • ایجاد شغل در بازار
  • درک بهتر رقبا و روند تغییرات بازار
  • ایجاد اعتماد و ارتباط با مصرف‌کنندگان
  • خلق ایده‌های جدید با استفاده از نظرات مشتریان
  • افزایش کیفیت محصول

برای درک بهتر اصول بازاریابی بهتر است تا نگاهی هم به مفاهیم اصلی بازاریابی داشته باشیم.

 

مفاهیم اصلی بازاریابی

مفاهیم اصلی بازاریابی به ما می‌گویند بازاریابی چگونه کار می‌کند، اجزای آن چیست و چگونه کامل می‌شود. این مفاهیم عبارتند از:

۱ – نیاز، خواسته و تقاضا

نیاز (Need)، خواسته (Want) و تقاضا (Demand) سه بخش مهم زندگی است که همواره با انسان همراه بوده است. در بازاریابی امروز، این مراحل به‌دقت در سازمان‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرند و برنامه‌های مختلفی برای آنها وجود دارند. در ادامه تعریف هرکدام از این ۳ مورد و نقش آن‌‌ها در بازاریابی را بررسی می‌کنیم.

۱ – ۱ – نیاز

انسان نیازهای متفاوتی را در طول زندگی خود تجربه می‌کند. نیازهای اساسی مانند خوراک، پوشاک و سرپناه برای ادامۀ بقای انسان ضروری هستند. شاید فکر کنید محصولاتی که در این دسته قرار می‌گیرند نیازی به تبلیغ ندارند؛ اما در بازار رقابتی امروز هزاران برند با محصولات مشابه وجود دارند و محصول شما باید در ذهن مصرف‌کنندگان قرار بگیرد تا بتوانید سهمی از بازار را به دست آورید.

معروف‌ترین دسته‌بندی نیازهای انسان، هرم مازلو است که نیازهای انسان را به ۵ دسته تقسیم می‌کند. در عکس زیر این هرم را مشاهده می‌کنید.

 

اما در بازاریابی این دسته‌بندی متفاوت است. نیاز، نقطه شروع بازاریابی است و به ۵ دسته تقسیم می‌شود:

  • نیازهای بیان شده

مصرف‌کننده به‌صراحت نیاز خود را اعلام می‌کند. مثلا مصرف‌کننده با صراحت اعلام می‌کند که نیاز به تلفن همراه دارد.

  • نیازهای واقعی

مشتری نیاز خود را اعلام کرده است؛ اما آنچه که می‌خواهد، تمام آن چیزی که گفته نیست. مثلا مشتری اعلام کرده که نیاز به تلفن همراه دارد، اما می‌خواهد سیستم عامل اندروید داشته باشد.

  • نیازهای بیان نشده

نیازهایی که مشتری از فروشنده انتظار دارد و آن‌ها را بیان نکرده است. مثلا مشتری هنگام خرید تلفن همراه از فروشنده انتظار گارانتی مناسب دارد.

  • نیازهای پنهان

نیازهایی هستند که مصرف‌کننده علاقه‌ای به ابراز آن ندارد؛ اما بخش مهمی از خواستۀ او است. مثلا مشتری آخرین مدل تلفن همراه را فقط برای اعتباری که برای او به دنبال دارد می‌خواهد اما تمایلی به پذیرش نیاز به اعتبار ندارد.

  • نیازهای غیرواقعی یا نیاز لذت‌بخش

نیازی است که مشتری علاقه‌مند است که داشته باشد اما به صراحت آن را بیان نمی‌کند. مثلا مشتری هنگام خریدن تلفن همراه می‌خواهد که دوربین خوب و یا قاب و سیم‌کارت رایگان داشته باشد، اما آن را به فروشنده اعلام نمی‌کند.

۱ – ۲ – خواسته

خواسته، محصولی است که مشتری آن را می‌خواهد؛ اما برای ادامۀ بقای او ضروری نیست. خواسته‌های انسان در گذر زمان تغییر می‌کنند و بر اساس محیط و فرهنگ جامعه در هر فرد متفاوت است. در واقع خواسته مرحله‌ای است که یک انسان برای رفع نیازهای خود محصولی را انتخاب می‌کند. مثلا برای رفع گرسنگی یک نفر فست‌فود را انتخاب می‌کند و یک نفر دیگر غذای سنتی.

خواسته در بازاریابی مرحلۀ پس از نیاز است که در آن مشتری نیاز به یک محصول خاص را احساس کرده و آن را خواسته است.

۱ – ۳ – تقاضا

مرحلۀ آخر پروسۀ خرید مشتری تقاضا است. فرق اساسی بین خواسته‌ و تقاضا میل است. ممکن است مشتری به چیزی علاقه داشته باشد اما نتواند خواسته خود را برآورده کند؛ بنابراین خواسته‌ها زمانی به تقاضا تبدیل می‌شوند که مشتری تمایل و توانایی خرید نیازها یا خواسته‌های خود را داشته باشد. بسیاری از مردم ماشین لوکس می‌خواهند، اما عدۀ کمی می‌توانند آن را خریداری کنند.

۲ – کالا، خدمت، تجربه

کالا، خدمت و تجربه چیزهایی هستند که برای برآوردن نیازها و خواسته‌های مشتریان استفاده می‌شوند. محصولات معمولا به شکل فیزیکی، خدمات ناملموس و تجربه‌ای هستند که مشتری پس از استفاده به دست می‌آورد.

۳ – بازار

بازار مکانی است که در آن خریداران و فروشندگان، کالاها و خدمات را مبادله می‌کنند. بازار، مکان مشخصی ندارد و می‌تواند هر جایی باشد. در واقع هر جایی که خریدار و فروشنده معاملات خود را انجام می‌دهند، بازار محسوب می‌شود.

۴ – مبادله، معامله و رابطه

مبادله یعنی چیزی را به کسی بدهیم و در مقابل چیزی را بگیریم. در مبادلات الزاما پول رد و بدل نمی‌شود و می‌تواند کالا به کالا، خدمت به خدمت و کالا به خدمت باشد.
معامله به معنای ارائۀ کالا یا خدمت به شخص دیگری است که در ازای آن پول دریافت می‌شود. در معامله، برخلاف مبادله الزام به پرداخت پول وجود دارد.
رابطه در دنیای بازاریابی به معنای ایجاد یک ارتباط بلندمدت بین خریداران و فروشندگان است که هستۀ اصلی موفقیت در بازاریابی همین ارتباط بلندمدت است.

۵ – ارزش و رضایت مشتری

ارزش و رضایت مشتری، عملکرد محصولات یا خدمات را نشان می‌دهد. ارزش مشتری (Customer Value) تفاوت بین ارزش خرید و مصرف یک محصول با هزینه‌هایی است که مشتری باید برای داشتن آن بپردازد. به عبارت دیگر وقتی مشتری تصمیم می‌گیرد که محصولی را بخرد، میزان پول، تلاش و سایر هزینه‌هایی که باید در این راه هزینه کند را با ارزش‌هایی که پس از خرید محصول به آن‌ها می‌رسد، مقایسه می‌کند.
رضایت نقطۀ پایانی بازاریابی است. زمانی بازاریابی شما موفق است که رضایت مشتری را به همراه داشته باشد. اگر بتوانید رضایت مشتری را جلب کنید، می‌توانید امیدوار باشید که تعداد مشتریان وفادار شما افزایش پیدا کند.

 

آنچه در این مقاله گفتیم…

در این مقاله در مورد اصول بازاریابی با شما صحبت کردیم. رعایت اصول بازاریابی می‌تواند به توسعه و اجرای موفق استراتژی‌های بازاریابی کمک کند. با وجود تغییر مداوم شرایط بازار، استفاده از این اصول در بلندمدت، می‌تواند شما را به هر آنچه که بازاریابی برای یک کسب‌وکار فراهم می‌کند، برساند. امیدواریم که توانسته باشیم به شما در این راه کمک کنیم.

شاید برای شما هم سوال باشد…

۱ – آمیختۀ بازاریابی ۴P و ۷P چه تفاوتی دارند؟
عناصر آمیخته بازاریابی، به دلیل تغییرات در بازار کار، تغییرات بسیاری کرده‌اند. ۴ عنصر اولیۀ آن محصول، قیمت، مکان توزیع و پروموشن بودند و به‌تدریج ۳ مورد دیگر یعنی شواهد عینی، مردم و فرآیند به آن‌ها اضافه شدند.

۲ – تفاوت فروش و بازاریابی چیست؟
تمرکز فروش بر روی مشتری‌های بالقوه و محصولات موجود است، اما بازاریابی بر ایجاد علاقه به محصولات متمرکز است.

۳ – تحلیل SWOT چه چیزهایی را بررسی می‌کند؟
عبارت SWOT مخفف نقاط قوت (Strengths)، نقاط ضعف (Weaknesses)، فرصت‌ها (Opportunities) و تهدیدها (Threats) است. در تحلیل SWOT این ۴ مورد را مورد بررسی قرار می‌دهیم.



:: بازدید از این مطلب : 44
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 17 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

بازاریابی مجموعه فعالیت‌هایی است که طی آن کسب و کارها: 1.مشتریان را درگیر کنند 2.با مخاطبان ارتباط پایدار برقرار می‌کنند 3.برای مشتری ارزش ایجاد می‌کنند تا از مشتری ارزش دریافت کنند. بازاریابی یا مارکتینگ را باید قلب تپنده کسب و کارهای امروزی دانست؛ چون حیات یک سازمان به وجود این مقوله مهم وابسته است.

اگر مارکتینگ به درستی فهمیده و اجرا نشود، چگونه می‌توان از عملکرد دیگر قسمت‌های سازمان مطمئن شد؟ اگر قلب نتواند به اندازه کافی خون را به نواحی دیگر بدن انسان برساند، عملکرد کلی بدن مختل می‌شود. درواقع، این مارکتینگ است که به هر بخش از سازمان زندگی می‌بخشد به این دلیل که رابطه مستقیمی با مشتری و کسب درآمد دارد. کسب و کاری که درآمد نداشته باشد، زنده نخواهد ماند.

از مهم ترین دلایل اهمیت به این عضو ویژه باید به موارد زیر اشاره کرد: 

  • فروش بیشتر
  • برندسازی 
  • جلب اعتماد 
  • پیدا کردن جایگاه در بازار رقابت

در این بررسی مقاله به طور کامل در مورد بازاریابی و انواع آن می پردازیم اگر به دنبال آموزش و آشنایی با آن هستید تا انتهای مقاله همراه ما باشید.

 

بازاریابی چیست؟

 

بازاریابی (Marketing) یک اصطلاح تجاری است که کارشناسان آن را به ده‌ها روش مختلف تعریف کرده‌اند. حتی در سطح یک شرکت، افراد ممکن است این اصطلاح را به شکل متفاوتی درک کنند.

 

ابتدا دیکشنری کالینز اصطلاح مارکتینگ را به صورت زیر تعریف می‌کند:

“بازاریابی سازماندهی فروش یک محصول است. این مقوله به تصمیم گیری در مورد قیمت محصول، مناطق فروش و نحوه چگونگی تبلیغ محصول مربوط می‌شود.”

همچنین انجمن مارکتینگ آمریکا از بازاریابی تعریف زیر را ارائه داده است:

” بازاریابی مجموعه‌ای از فرآیندهایی است که برای ایجاد، ارتباط، ارائه و توزیع پیشنهادت فروش است که مشتریان را هدف قرار می‌دهد و برای کل جامعه ارزش آفرینی می‌کند.”

اساساً مارکتینگ یک فرآیند مدیریتی است که از طریق آن محصولات و خدمات به مشتری معرفی می‌شوند تا جریان درآمدزایی در شرکت ایجاد شود. مارکتینگ شامل تعیین محصول یا خدمات، تعیین تقاضا، تصمیم گیری در مورد قیمت و انتخاب کانال‌های توزیع است.

مارگتینگ به فعالیت‌های یک کسب و کار مرتبط با خرید و فروش یک محصول یا خدمات اشاره دارد. این موضوع شامل یافتن نیازهای مصرف کنندگان و تعیین این است که آیا امکان تولید محصول با قیمت مناسب وجود دارد یا خیر.

مارکتینگ حوزه وسیعی از تجارت به شرح زیر را پوشش می‌دهد:

  • نحوه ارتباط کسب و کار با مشتری
  • تحقیقات بازار و روانشناسی مصرف کننده
  • بررسی موثرترین کانال‌های فروش
  • نحوه قیمت گذاری محصولات و خدمات
  • اندازه گیری اثربخشی کمپین‌های تبلیغاتی

هسته اصلی مارکتینگ، درک نیاز و ارزش مشتری است. موفقیت بلندمدت یک شرکت به یادگیری نیازهای مشتریان بستگی دارد.

اهداف بازاریابی

بازاریابی از این جهت مهم است که در میان تمام بخش‌های کسب ‌و کار از جمله توسعه محصول، روش‌های توزیع، فروش و تبلیغات جریان دارد و باعث می‌شود کسب ‌و کار از رویکردی جامع پیروی کند. هدف اصلی مارکتینگ برآوردن خواسته‌های مشتریان و کسب سود است. علاوه بر این، چهار هدف دیگر آن عبارتند از:

  • رضایت مشتری: ارضای نیازها، خواسته‌ها و اهداف مشتریان
  • سودآوری: کسب سود برای کسب و کار برای حمایت از رشد پایدار
  • ایجاد تقاضا: تقاضا برای فروش محصولات از طریق برقراری ارتباط با مخاطب
  • توسعه برند: برند سازی برای شرکت جهت متمایز شدن با رقبا

 4 اصل بازاریابی (Marketing Mix)

مارکتینگ مجموع کل فعالیت‌های مربوط به انتقال کالا از فروشنده به خریدار است که بر چهار اصل اساسی (Marketing Mix) استوار می‌باشد. میکس مارکتینگ یا آمیخته بازاریابی(Marketing Mix) اصولی است که تمرکز شما را در مارکتینگ به چند بخش مهم معطوف می‌کند. این اصول به (4P) بازاریابی نیز شناخته می‌شود: قیمت (Price)، محصول (Product)، ترویج (Promotion) و مکان (Place).

 این اصول عبارتند از:

  1.   محصول: پیشنهادی است که شرکت می‌فروشد یا قصد فروش آن را دارد.
  2.   قیمت: مبلغی است که شرکت برای فروش محصول از مشتری دریافت می‌کند.
  3.   مکان: به نقطه فروش اشاره دارد، مکانی که عرضه برای فروش ارائه می‌شود.
  4.   پروموشن: شامل تمام استراتژی‌های ارتباطی بازاریابی برای برقراری ارتباط و ترغیب مشتری به خرید محصول است.

4 اصل بازاریابی شامل محصول، قیمت، مکان و پروموشن است.

این چهار اصل ستون‌هایی را تشکیل می‌دهند که بازاریابی بر روی آنها استوار است. این اصول جای خود را به عملکردهای اصلی مارکتینگ به شرح نیز می‌دهند:

  • توسعه محصول مطابق با نیازهای بازار
  • قیمت گذاری پیشنهادی با پیش بینی تعادل کامل ارزش محصول و ظرفیت پرداخت مشتری، برای به حداکثر رساندن سود
  • استفاده از کانال‌های فروش مناسب برای توزیع محصول
  • ایجاد ارتباط در مورد برند، پیام برند، محصول و پیشنهاد منحصر به فرد فروش (USP)

استراتژی بازاریابی

استراتژی بازاریابی یک شرکت باید تمام اهداف خود را در یک برنامه یکپارچه و جامع ترکیب کند. کسب و کار باید از داده‌های تحقیقات بازار برای ایجاد استراتژی خود جهت فروش محصول استفاده کند. انتخاب درست محصول نیز برای جذب مشتریان هدف و درآمدزایی مهم است.

گرفتن بهترین فرآیند استراتژی مارکتینگ به شما این امکان را می‌دهد که محصولات و خدمات خود را به طور خاص برای مشتریان هدف خود ارائه دهید. یک برنامه مارکتینگ موثر و موفق به یک استراتژی خوب بستگی دارد. استراتژی یک شرکت باید با تعیین اهدافی آغاز شود که از اهداف کلی سازمان پشتیبانی کند. سپس باید راهبردی ارائه شود که به این هدف برسد.

استراتژی بازاریابی می‌توان به این صورت تعریف شود:

” استراتژی شامل تحقیق در مورد توسعه محصول یا خدمات، نحوه دسترسی محصول یا خدمات به بازار (کانال‌های فروش و توزیع) و نحوه اطلاع مشتریان از محصولات یا خدمات (ارتباطات) باشد.”

استراتژی همچنین یک موقعیت منحصر به فرد برای محصول یا کسب و کار تعریف می‌کند تا کسب و کار را از رقبای خود متمایز نماید. اساساً، فروش و بازاریابی دست به دست هم می‌دهند تا درآمدزایی افزایش یابد. با این حال، فروش و بازاریابی به شکل متفاوتی به مسائل نگاه می‌کنند. به زبان ساده، مارکتینگ بر بازار متمرکز است، در حالی که فروش بر محصول تمرکز دارد.

برندسازی و تبلیغات در تعریف بازاریابی چه جایگاهی دارد؟

 تبلیغات و برندسازی از زیرمجموعه‌های مدیریت بازاریابی هستند، اما این دو مفهوم در زیر عنوان ارتباط (Communicating) نیز قرار دارند. در واقع تبلیغات و برندسازی، از جنس برقراری ارتباط با مشتری (یا بازار هدف) و رساندن پیام کسب‌وکار و ویژگی‌های آن به مشتریان نیز می باشند.

اما آیا فروش نیز زیرمجموعه مارکتینگ محسوب می‌شود؟

در برخی از مواقع مارکتینگ به صورت کلی‌تر مورد بحث قرار می‌گیرد. اگر دقیق‌تر به هر یک از این مفاهیم بپردازیم، باید فروش (Selling) را جدا از بازاریابی (Marketing) در نظر بگیریم. 

“کاتلر در کتاب‌های خود فروش را صرفاً به عنوان یک موضوع فرعی در انتهای فصل Communication مطرح کرده و صرفا به فروش می‌پردازد نه فروشندگی.”

بهتر است بحث و فهوم فروش و فروشندگی را بیشتر زیرمجموعه‌ی مذاکره در نظر بگیریم تا مدیریت بازاریابی.

تفاوت قیف بازاریابی و قیف فروش چیست؟

مفهوم «بازاریابی» و «فروش» همانطور که عنوان شد معنای بسیار نزدیکی به یک‌دیگر دارند، و جدا کردن آن‌ها از هم ممکن است کمی باعث سردرگمی شود. به‌طور کلی مارکتینگ یک عملکرد گسترده است که فعالیت‌های تجاری را شامل می‌شود؛ و فروش نیز می تواند یکی از زیرمجموعه‌های آن باشد. نکتۀ مهم این است که بازاریابی و فروش، یک قیف مشترک دارند. بنابراین تفاوت قیف بازاریابی و قیف فروش مرز باریکی است. قیف بازاریابی برروی معرفی یک برند به مخاطبان تمرکز دارد؛ و هدفش تبدیل مشتریان بالقوه به خریداران واقعی است. هنگامی‌که بازار هدف و مشتریان بالقوه شناسایی شده و آن‌ها به خدمات و محصولات‌مان علاقه‌مند می‌شوند، وارد قیف فروش می‌شویم. درواقع می‌شود گفت که قیف فروش بخشی از قیف بازاریابی است.

معرفی 43 روش بازاریابی

اغلب اوقات موفقیت یا شکست یک کسب و کار نتیجه مستقیم یک استراتژی بازاریابی است. بنابراین انتخاب روش مارکتینگ متناسب با محصول و خدمات شرکت از اهمیت حیاتی برخوردار است. به همین دلیل در ادامه به محبوب‌ترین انواع روش‌های مارکتینگ اشاره می‌کنیم:

1- بازاریابی وابسته (Affiliate marketing)

یکی از سودآورترین مدل‌هایی که به ‌طور فزاینده‌ای رو به رشد است، بازاریابی وابسته نام دارد که به آن افیلیت مارکتینگ (Affiliate marketing) نیز می گویند. در این روش صاحبان کسب‌وکار به شخص ثالث مبلغی را می‌پردازند تا به ازای آن، ترافیک منتهی به خدمات و محصولات کسب‌وکارها را افزایش دهند. این ترافیک انواع مختلفی دارد و لزوما فروش مد نظر نیست. بنابراین ممکن است شامل هر عملی مانند کلیک، بازدید، تولید سرنخ و … شود.

2- بازاریابی B2B

بازاریابی تجارت به تجارت (Business-to-Business) که بیشتر با نام بازاریابی B2B شناخته می شود، فرآیندی است که فروش یک محصول خاص تولید شده توسط یک شرکت را به شرکتی دیگر فراهم می کند. در این روش مشتریان یک شرکت، مردم نیستند؛ بلکه شرکت های دیگری هستند که محصول یا خدمت خود را به مردم می‌فروشند.

3- بازاریابی B2C

بازاریابی مصرفی یا B2C یکی از قدیمی ترین و محبوب ترین انواع بازاریابی است. این نوع، مجموعه‌ای از فرایندهایی است که یک کسب و کار برای ارائه محصولات یا خدمات خود به مشتریان استفاده می‌کند. در این روش برخلاف روش بازاریابی B2B که مخاطب آن شرکت ها هستند، مخاطبین هدف، مردم هستند. از این رو نحوه خرید و نوع معرفی محصول و تبلیغات، کاملا متفاوت با بازاریابی صنعتی است. 

4- بازاریابی ایمیلی (Email Marketing)

این روزها اگر نگاهی به صندوق دریافت ایمیل یا حتی پوشه اسپم خود بیندازید، احتمالا تعداد زیادی ایمیل تبلیغاتی ببینید. این به این دلیل است که شرکت ها از روش ارسال ایمیل جهت ارتباط و تبلیغات استفاده می‌کنند. ایمیل مارکتینگ روشی به صرفه و با رویکرد ارسال ایمیل به مشتریان بالقوه و تبدیل آنها به سکویی برای معرفی و فروش محصولات و خدمات است. 

5- بازاریابی پیامکی (SMS Marketing)

 فرایندی که در با استفاده از شماره تلفن مشتریان بالقوه و ارسال اس ام اس به آن ها، محصولات، خدمات خود را معرفی می کنند. اس ام اس مارکتینگ یک روش آسان و در عین حال مقرون به صرفه برای کسب و کارهاست و در برابر بازدهی بالا، هزینه ناچیزی دارد.

6- بازاریابی دیجیتال (Digital marketing)

 استفاده از یک کانال آنلاین (پولی یا غیرپولی) در فضای دیجیتال برای بازاریابی محصولات یا خدمات است. دیجیتال مارکتینگ زیر مجموعه های زیادی دارد. در بازاریابی دیجیتال به دلیل ماهیت دیجیتالی، امکان دسترسی به مخاطب و اندازه گیری نتایج بسیار آسان تر از بازاریابی سنتی است. همچنین هزینه ها را کمتر و هدف گیری را دقیق تر کرده است.  

7- بازاریابی چریکی یا گوریلا مارکتینگ(Guerrilla Marketing)

گوریلا مارکتینگ نام های زیادی دارد، از جمله بازاریابی چریکی، پارتیزانی یا نامتعارف. گوریلا مارکتینگ، شکلی از استراتژی مارکتینگ است که یک کسب و کار با استفاده از عنصر غافلگیری یا سایر روش‌های غیر متعارف تبلیغات می کند. در واقع، انجام کاری خلاقانه، ارزان و تاثیرگذار برای دستیابی به مشتریان بالقوه است.

8- بازاریابی درونگرا (Inbound Marketing)

 جذب مشتریان بالقوه به صورت ارگانیک با ارائه نوعی ارزش مانند تولید محتوای آموزشی است. در این روش سعی می‌کنیم با ایجاد ارزش برای مخاطب تجربه خوبی برای آنها رقم بزنیم و به جای رقابت برای جذب مشتری تلاش می‌کنیم خود مشتری به سمت ما بیاید.  

9- بازاریابی برونگرا (Outbound-marketing)

 ارسال پیام‌های تبلیغاتی شما به افرادی است که هنوز علاقه شدیدی به محصول شما نشان نداده‌اند. بر خلاف بازاریابی درونگرا، در این روش با پیامک تبلیغاتی، تلفن، ایمیل و … سعی در جلب توجه مشتری داریم.

10- بازاریابی ابری (Cloud marketing)

 به معنای استفاده از ابزارهای آنلاین به منظور ایجاد یک تعامل دیجیتالی با مشتریان بالقوه است. در واقع کسب و کارها سعی می‌کنند تا از طریق چند کانال مختلف به مشتریان دسترسی پیدا کنند. 

11- کمپین تبلیغات و بازاریابی 360 درجه (360 degree campaign)

 این نوع تبلیغات، همانطور که از نامش پیداست، همه عناصر بازاریابی را با هدف ارسال یک پیام ثابت به مشتریان هدف به کار می‌گیرد. با این کار مخاطبان هدف، در هر رسانه و پلتفرمی نام برند شما را با یک پیام واحد دریافت می‌کنند و با شما ارتباط برقرار می‌کنند. 

12- بازاریابی تلفنی (Telemarketing)

 اگرچه روش قدیمی است، اما هنوز هم بازاریابان زیادی از این روش برای ارتباط با مشتری استفاده می‌کنند. تله مارکتینگ استفاده از تلفن برای ارتباط با مشتریان جهت معرفی، فروش و پاسخگویی نسبت به محصولات و خدمات است.

13- بازاریابی بازگشتی (Retention Marketing)

هدف گذاری مجدد و بازگرداندن مشتریانی است که از سایت بازدید کرده‌اند ولی اقدامی انجام نداده‌اند. درواقع استراتژی اصلی در ریتنشن مارکتینگ، نگهداری و بازگرداندن مشتریان فعلی است تا جذب مشتری جدید. 

14- بازاریابی صوتی

 استفاده از پلتفرم‌های صوتی مانند پادکست‌ها و دستیارهای صوتی برای افزایش آگاهی در مورد یک محصول یا خدمات است. به علاوه کسب و کارها می‌توانند با ارسال پیام صوتی به انبوهی از مخاطبان، آنها را از کمپین یا برنامه های دیگر خود باخبر کنند.

15- بازاریابی ویدئویی (Video Marketing)

 استفاده از ویدئو برای آموزش، معرفی محصول و سایر خدمات در پلتفرم‌های مختلف مانند سایت، یوتیوب و غیره است. محتوای ویدیویی شما بسته به نوع پیام و بودجه می‌تواند کوتاه در حد چند ثانیه و یا طولانی باشد. 

16- بازاریابی رویدادی (event marketing)

 حضور در رویدادهای خاص مانند نمایشگاه جهت معرفی محصولات و خدمات و برندینگ شرکت است. شرکت ها با برگزاری رویداد حضوری، امکان تعامل چهره به چهره را فراهم میآورند و از طریق جایزه، تخفیف، تست رایگان و … محصولات یا خدمات خود را به مخاطبان معرفی کرده یا به فروش می‌رسانند.

17- بازاریابی مستقیم (Direct marketing)

 تبلیغ مستقیم محصول از طریق کانال‌های مختلف مانند پیامک، ایمیل یا شبکه‌های اجتماعی است. شرکت ها به طور مستقیم و بدون واسطه بر مشتریان بالقوه خود تمرکز می‌کنند و با ارسال پیامک، ایمیل و روش های دیگر با آنها ارتباط می‌گیرند. 

18- بازاریابی حسی (Sensory marketing)

 تحت تاثیر قرار دادن مشتریان از طریق حواس پنج گانه جهت خرید محصول و افزایش فروش است. درگیر کردن احساسات مخاطب مثل بوی عطر در فروشگاه یا صدای خرد شدن چیپس در دهان در اغلب موارد حس خوشایندی به او می‌دهد که می‌تواند منجر به خرید شود. 

19- بازاریابی چابک (Agile marketing)

 با تغییرات زیاد و سریعی که در بازار اتفاق می‌افتد، اگر نتوانیم خود را به موقع با این تغییرات سازگار کنیم بدون شک شکست میخوریم. اینجا استفاده از بازاریابی چابک به کمک ما می‌آید. این روش، استفاده از اصول روش شناسی چابک مدیریت پروژه‌های مرتبط با بازاریابی است.

20- بازاریابی شبکه‌های اجتماعی (smm)

تولید و پست کردن محتوا و جذب دنبال کننده برای رسانه‌های اجتماعی مانند اینستاگرام، فیسبوک و غیره است. به همین دلیل امروزه کسب و کارهای زیادی در این پلتفرم ها برای افزایش آگاهی از برند و فروش فعالیت می‌کنند.

21- بازاریابی محتوایی (Content Marketing)

 برنامه ریزی، تولید و انتشار محتوا در کانال‌های مختلف برای جذب مخاطبان ارگانیک است. محتوا حوزه وسیعی را در بر می‌گیرد و ممکن است از یک بلاگ گرفته تا ویدیوی آموزشی، ویس تبلیغاتی و طرح گرافیکی متفاوت باشد. بنابراین انتخاب نوع محتوا کاملا به خود شما و استراتژی شما بستگی دارد. 

22- بازاریابی محتوا محور (contextual Marketing)

جذب و حفظ مخاطب از طریق تولید و به اشتراک گذاری مقالات، ویدیوها، پادکست‌ها و سایر رسانه‌های مرتبط است. این یک روشی هوشمندانه در بازاریابی محتوایی است که از داده‌های کاربران  برای کمک به هدفمند کردن تبلیغات استفاده می‌کند.

23- بازاریابی موبایلی (Mobile Marketing)

 دستیابی به مخاطبان هدف در تلفن‌های هوشمند، تبلت‌ها یا هر دستگاه مرتبط دیگری از طریق وبسایت‌ها، ایمیل، پیامک و غیره است. دسترسی آسان به مخاطبان و سرعت بالا، از عوامل ترغیب کننده برای بازاریابان جهت استفاده از این روش است. 

24- بازاریابی غیر مستقیم (Indirect Marketing)

 روشی است که سعی در فروش محصول یا خدمات خاص به صورت غیر مستقیم دارد. تولید محتوا در بلاگ یا شبکه های اجتماعی از این دست هستند. به عبارتی شما به جای پیشنهاد خرید یک محصول، محتوایی تولید می‌کنید و از مزایای آن محصول می‌گویید. 

25- بازاریابی نوین (Modern Marketing)

 توانایی استفاده از قابلیت‌های کامل کسب و کار برای ارائه بهترین تجربه برای مشتری و در نتیجه رشد است.در اینجا از روش های جدیدی استفاده می‌شود که در گذشته مرسوم نبوده است؛ به عنوان نمونه دیجیتال مارکتینگ شاخه ای بازاریابی نوین است. 

26- بازاریابی تجربی (Experiential Marketing)

 مبتنی بر ایجاد تجربیات به یاد ماندنی و نوآورانه مشتری برای ایجاد ارتباطات عاطفی عمیق بین مشتریان و برند است. این روش، نوعی استراتژی است که شرکت به دنبال ایجادهرگونه تجربه مثبت برای مشتریان است تا بتواند خاطره ای مثبت و دلنشین برای آنها ایجاد کند.

27- بازاریابی تعاملی (Interactive Marketing)

 یک روش بازاریابی یک به یک است که بر روی عملکرد مشتریان بالقوه متمرکز است. کسب و کارها سعی دارند تا محیطی را ایجاد کنند که مشتریان بتوانند با آنها ارتباط برقرار کرده و نظرات، پشنهادات و انتفادات خود را در میان بگذارند. 

28- بازاریابی دهان به دهان (womm)

 کاربران یک برند تجربیات خود را در مورد یک محصول یا خدمات با دوستان، خانواده و سایر افراد به اشتراک بگذارند. طبق تحقیقات، بازدهی تبلیغات دهان به دهان نسبت به انواع دیگر بسیار بالاتر است و شما عملا هیچ هزینه ای در قبال این تبلیغات صرف نمی‌کنید. به علاوه چون خرید محصول یا خدمت از طریق دوست یا آشنا پیشنهاد می‌شود، حس اعتماد بیشتری را در مشتری ایجاد می‌کند. 

29- بازاریابی اجتماعی (Societal Marketing)

 ایجاد، برقراری ارتباط و ارائه ارزش به منظور تأثیرگذاری بر رفتارهای مخاطب به نفع جامعه (سلامت عمومی، ایمنی، محیط زیست و جوامع) است. برخلاف انواع دیگر بازاریابی، اینجا هدف اصلی ایجاد تغییر در رفتار مخاطبان است نه فروش.

30- بازاریابی برند (Brand Marketing)

 فرآیند ایجاد و رشد رابطه بین یک برند و مصرف کنندگان است. برند مارکتینگ، مجموعه ای از فعالیت های یک شرکت برای ایجاد یک برند قوی و نیز تداوم شهرت آن است. 

31- ریفرال مارکتینگ (referral marketing)

 تشویق پایگاه مشتریان فعلی برای تشویق دیگران به امتحان کردن محصولات شرکت مربوطه برای اولین بار است. به عبارتی یک برند با عوامل تشویقی مثل جایزه یا کد تخفیف، مشتریان فعلی را تشویق می‌کند تا او این برند را به دوستان خود توصیه کند. 

32- بازاریابی اجازه ای (Permission Marketing)

 به جای فشار وارد کردن به مشتریان، کسب و کار می‌تواند پیشنهادات تبلیغاتی خود را با رضایت مشتریان به آنها ارائه دهد. در این سبک قبل از هرگونه تبلیغات از خود مشتری اجازه گرفته می‌شود و در این صورت احتمال رد کردن تبلیغ یا دلسردگی مشتری از نمایش بی جای محصول، کاهش می‌یابد.

33- اتوماسیون بازاریابی (Marketing Automation)

 مجموعه‌ای از فعالیت‌های بازاریابی و فروش است که توسط داده‌های تولید شده به صورت سیستمی هدایت می‌شود. به کمک مارکتینگ اتومیشن نه تنها فرایندها تسریع می‌یابد، بلکه می‌توان برای هر مشتری عملیات را شخصی سازی کرد و باعث افزایش رضایت او شد. 

34- بازاریابی قطره ای یا چکه ای (Drip Marketing)

 ارسال تعداد محدودی ایمیل یا پیامک برای مخاطبان به صورت خودکار در یک بازه زمانی مشخص است. درست مثل آبیاری قطره ای در کشاورزی، عملیات اطلاع رسانی یا تبلیغات به صورت قطره ای اما مستمر ادامه می‌یابد. 

35- بازاریابی مکان محور (Geo Marketing)

 یک استراتژی بازاریابی مستقیم است که از موقعیت مکانی کاربران استفاده می‌کند تا به آنها پیشنهادات تبلیغاتی ارائه دهد. این استراتژی برای کسب و کارهای محلی اهمیت زیادی دارد تا بتوانند مشتریان را در مکان و زمان درست هدف گیری کنند. 

36- نیچ مارکتینگ (Niche Marketing)

 یک تکنیک مارکتینگ است که بخش خاصی از بازار (مخاطبان هدف) را هدف قرار می‌دهد. الگوی نیچ مارکتینگ این است که گوشه ای از بازار را که درآن رقابت کمتر است را انتخاب می‌کند تا بازار نه چندان گسترده اما همیشگی خود را داشته باشد. 

37- بازاریابی مجدد یا ریمارکتینگ(Remarketing)

ریمارکتینگ یکی از انواع استراتژی های دیجیتال مارکتینگ است که روی کاربرانی که قبلا با شما تعامل داشته اند، تمرکز دارد.

در فرایند ریمارکتینگ، تمرکز بر حفظ و نگهداشت مشتریان فعلی و سابق است.

بسیاری از دیجیتال مارکترها، این مدل بازاریابی را با نام ریتارگتینگ(Retargeting) هم می‌شناسند. به این شکل که در فرایندهای مارکتینگ خود، بجای تمرکز بر جذب مشتری جدید، با هدف حفظ و نگهداشت مشتری، بیشتر مشتریان قبلی و فعلی را تارگت کمپین های بازاریابی دیجیتال و آفلاین خود قرار می‌دهند.

38- بازاریابی عصبی یا نورومارکتینگ (Neuromarketing)

39- بازاریابی عملگرا یا پرفورمنس مارکتینگ (Performance Marketing)

روشی است که این روزها در دنیای دیجیتال مارکتینگ رایج شده است و شامل فرایندی است که کاملا به عملکرد شما بستگی دارد. این عملکرد می‌تواند تعداد ثبت نام، تعداد بازدید ویدیو، خرید محصول یا هر چیز دیگری باشد. مزیت عمده پرفورمنس مارکتینگ این است که تبلیغ دهنده تنها زمانی هزینه را پرداخت می‌کند که به نتایج مطلوب خود رسیده باشد.

40- بازاریابی اینترنتی یا آنلاین (Online Marketing)

تفاوت روش اینترنتی بازاریابی با روش سنتی در این است که در بازاریابی آنلاین، ما پیام، محصولات و خدمات خود را در بستر اینترنت و با روش های آنلاین می‌رسانیم. با پیشرفت تکنولوژی و استفاده رزون افزون مردم از اینترنت، این روش بین کسب و کارها محبوب تر شده و به تدریج جایگزین بازاریابی سنتی خواهد شد.

41- بازاریابی اشتراکی (Communal Marketing)

بازاریابی اشتراکی نوعی بازاریابی است که در آن شرکت ها از مشتریان خود دعوت می کنند تا بخشی از کمپین تبلیغاتی و بازاریابی شرکت باشند. همچنین مشارکت مشتری در هر کمپین بازاریابی شرکت، باعث ایجاد اعتماد و ارزش برند برای آن شرکت خاص می شود.

42- بازاریابی شاتگان(Shotgun Marketing)

استراتژی‌ بازاریابی شاتگان تلاش می‌کند تا به  جای تبلیغات برای گروه های خاص، تبلیغات خود را  در یک گروه بزرگ و غیرخاصی از افراد انجام دهند. این اصطلاح به یک تفنگ ساچمه ای اشاره دارد که برخلاف یک گلوله، تعداد زیادی گلوله کوچکتر را در یک منطقه وسیع شلیک می کند.

43- بازاریابی تک به تک (One-to-One Marketing)

بازاریابی تک به تک، یک استراتژی مدیریت مشتری و بازاریابی است که بر تعاملات شخصی و یک به یک با مشتری متمرکز است. استراتژی اصلی بازاریابی یک به یک، شخصی سازی و سفارشی سازی برای هر مخاطب است که به بهبود وفاداری مشتری کمک می کند و به او احساس خاص بودن می‌دهد.

نحوه ایجاد برنامه بازاریابی

یک چارچوب استراتژیک که قابلیت اجرا و قابل پیگیری باشد را پیاده سازی کنید. چنین برنامه‌ای به شما کمک می‌کند فرصت‌ها، استراتژی‌ها و اقداماتی را برای کمک به رشد کسب و کار خود در هر مرحله از قیف بازاریابی خود شناسایی کنید.

به عنوان یک بازاریاب، هر کاری که انجام می‌دهید، تحت سه عنصر اعم از فرصت، استراتژی و اقدام قرار می‌گیرد. با داشتن یک برنامه مارکتینگ قوی می‌توانید هر یک از این عناصر را اندازه گیری کنید. درحقیقت، فرآیند بازاریابی یک برنامه استراتژیک است که به شرکت کمک می‌کند تا اهداف مالی خود را تنظیم کند و به آن دست یابد. ایجاد برنامه مارکتینگ می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

  • بررسی پتانسیل بازار برای ورود و فعالیت
  • ارزیابی اهداف فروش و درآمد سازمان
  • شناسایی نیازهای بازار و شناخت مشتریان هدف
  • تولید و ارائه محصولات و خدمات مطابق با نیازهای بازار
  • تدوین استراتژی‌ها و تاکتیک‌های بازاریابی و تبلیغاتی
  • مدیریت و نظارت بر استراتژی‌ها و کمپین‌های تبلیغاتی
  • بهینه کردن استراتژی‌ها و کمپین‌ها براساس داده‌های جدید

مفهوم بازاریابی در فروش مکمل

فروش مکمل ‌(Cross-Selling) یکی از روش های نوین مارکتینگ است. این روش زمانی استفاده می‌شود که مشتری محصولات و خدمات مربوط به خرید اصلی خود را به همراه پیشنهادات دیگر مشاهده می‌کند. برای مثال، یک خریدار به دنبال خرید کفش مردانه است. بعد از انتخاب محصول و رفتن به سبد خرید، فروشگاه اینترنتی در کنار محصول اصلی یک یا چند محصول مرتبط مانند جوراب یا واکس کفش را به عنوان پیشنهاد ارائه می‌دهد. این کار فروش مکمل نام دارد.

بازاریابی و بخش بندی مشتریان

بخش بندی مشتری یکی از پیش نیازهای اصلی هر روش مارکتینگ است. عمل تقسیم مشتریان بدین معناست که کسب و کار مربوطه، مشتریان خود را به گروه‌هایی مختلف تقسیم می‌کند. هدف از این کار تصمیم گیری در مورد نحوه ارتباط با مشتریان در هر بخش به منظور به حداکثر رساندن ارتباطات و فروش محصولات مرتبط با نیازهای مشتری هدف است. بخش بندی مشتریان اغلب بر اساس سن، جنسیت، رفتارهای خرید، موقعیت مکانی و سایر موارد انجام می‌شود.

بازاریابی از طریق پنل اس ام اس

مارکتینگ از طریق پنل پیامکی نوعی ارتباط است که به شما امکان می‌دهد اعلان‌ها، کمپین‌ها، تبلیغات و موارد دیگر را از طریق پیام‌های متنی برای مشتریان خود ارسال کنید. این روش مارکتینگ را باید سریع‌ترین راه برای ترغیب مردم جهت دیدن پیام‌ها و ارائه بازخورد دانست.

بسیاری از مشاغل ترجیح می‌دهند با استفاده از خدمات پنل اس ام اس با مشتریان خود ارتباط برقرار کنند. بدین دلیل که این روش ارزان قیمت است و کارایی بالایی دارد. درحقیقت، 75 درصد از مردم مایلند پیشنهادات خرید، تخفیف‌ها، فورش ویژه و سایر موارد را از طریق پیامک دریافت کنند. همچنین 64 درصد از مردم تمایل دارند تا کسب و کارها از طریق پیامک با آنها در تماس باشند.

اگر به دنبال یک راه موثر برای تبلیغ کسب و کار خود هستید، ارسال پیامک تبلیغاتی، یکی از استراتژی‌های ارتباطی و تبلیغاتی کارآمد در جذب مشتری، حفظ و نگهداشت مشتری و افزایش فروش به‌شمار می‌روند.

 

به طور کلی، استفاده از پیامک می‌تواند مزایای زیر را به همراه داشته باشد:

 

  1. پیام‌های SMS دارای نرخ باز شدن کلی 98 درصد هستند.
  2. میانگین زمان پاسخگویی به پیامک کمتر از 90 ثانیه است.
  3. مشتریان تمایل دارند خیلی سریع‌تر از ایمیل‌ها به پیام‌های متنی پاسخ دهند.
  4. پیام‌های متنی ابزاری عالی برای ارسال یادآوری‌های کوتاه به مشترکین شما هستند.
  5. ایجاد، ارسال و مدیریت پیام‌های متنی از طریق پل اس ام اس آسان و سریع است.
  6. امکان ارسال پیامک براساس کد شهری، پیش شماره، موقعیت مکانی و سایر موارد وجود دارد.
  7. از آنجایی که پیامک از شبکه تلفن همراه استفاده می‌کند، مشترکین شما برای خواندن پیام‌های متنی نیازی به دسترسی به اینترنت ندارند.

 

 

 

جمع بندی

 

در این مقاله به تعریف بازاریابی پرداختیم. آن را از نگاه مراکز معتبر بررسی کردیم و انواع استراتژی و روش های مارکتینگ را بررسی کردیم.به کمک اطلاعاتی که در این مقاله و سایر مقالات مدیانا در اختیار شما قرار دادیم، می توانید با استفاده از آن گام های اولیه را برای پایه ریزی یک بازاریابی کارآمد و پر بازده بردارید و موفقیت بیشتری را در کسب و کار خود تجربه کنید.

 



:: بازدید از این مطلب : 29
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 17 مهر 1403 | نظرات ()