نوشته شده توسط : کاریاب

چهره بازاریابی در سال‌های گذشته به ویژه در یک دهه فعلی به‌ شدت تغییر کرده است. رشد روز افزودن دیجیتالی شدن، افزایش ابزارهای تکنولوژیک و سونامی AI و حتی رخداد پاندمی کرونا، تغییرات عظیمی را در چند سال گذشته در بازاریابی به‌وجود آورده است. به نوعی شاید وارد بازاریابیِ آینده شده‌ایم.

با وجود این‌ تغییرات اساسی که در سرتاسر جهان رخ می‌دهند، بازاریابان باید انعطاف‌پذیری را بیاموزند، به دانش‌های جدید مجهز شوند و در استراتژی، پلن و تاکتیک، تن به تغییرات و دگرگونی بدهند.

در طول تاریخ و به ویژه در این تکانش شدید بازاریابی، رفتار مصرف‌کننده هرگز به یک صورت نخواهد بود. مدام تغییر خواهد کرد و در بسیاری مواقع شما را غافلگیر می‌کند.

به همین خاطر، کارشناسان بازاریابی در سراسر جهان به دنبال پیش‌بینی و محاسبه حدودی تغییرات آتی در بازاریابی هستند. پیش‌بینی بازاریابی در آینده کار همانند تمام پیش‌بینی ها و پیشگویی‌ها کار ساده‌ای نیست و باید عوامل زیادی را در نظر گرفت. اما آنچه مسلم است، تغییر است و لزوم آماده‌شدن برای تغییر.

چطور برای تغییرات پیش‌رو آماده شوید؟

بازاریابی در آینده به انواع تغییرات رخ داده در دنیای آنلاین و چگونگی تغییر تعامل با مشتریان بالقوه وابسته است. در آیندۀ بازاریابی، شخصی‌سازی تجربه مشتری، انتقال سریع داده‌ها، تجزیه و تحلیل داده‌ها، وفاداری مشتری، آشنایی با نسل Z و جذب آن‌ها و بسیاری موارد دیگر، موفقیت برندها را تضمین می‌کنند.

هوش مصنوعی، مانند تمام بخش‌های دیگر، بازاریابی دیجیتال را هم متحول کرده و برندها به ناچار باید به این سمت پیش بروند. از طرفی داده‌ها نقش پُررنگ‌تری در تجزیه و تحلیل رفتار مصرف‌کننده دارند چون مصرف‌کننده آینده رفتاری بسیار پیچیده‌تر در زمان خرید خواهد داشت.

تنها حضوری به‌موقع، قدرتمند و هوشمندانه در بازار، می‌تواند موفقیت شما را تضمین کند.

به منظور آمادگی برای تغییرات پیش‌رو در آینده بازاریابی باید تمرکز بیشتری روی رفتار مصرف‌کننده داشت و از ابزارهای به‌روز مانند واقعیت مجازی – Virtual Reality، واقعیت افزوده – Augmented Reality، موسیقی، جستجوی صوتی، هوش مصنوعی – Artificial intelligence و بسیاری دیگر استفاده کرد. 

در تمام این تغییرات اما یک چیز هنوز ثابت است: تنها حضوری به‌موقع، قدرتمند و هوشمندانه در بازار، می‌تواند موفقیت شما را تضمین کند.

چرا مصرف‌کنندگان امروزی تا این حد مستعد تغییر هستند؟

مصرف‌کننده امروزی انتظار دارد که برند به نیازهای عاطفی او پاسخ دهد، از یک هدف و ایده‌های عالی حمایت کرده و به جوامع محلی و بین‌المللی کمک کند.

برندها نه تنها باید در سطحی عمیق‌تر و احساسی‌تر به مشتری دست‌ پیدا کنند، بلکه باید مطمئن شوند که در هر مرحله، مصرف‌کننده تجربه‌ای منحصربه‌فرد خواهد داشت. با وجود اینکه این محصول است که بیشترین اهمیت را دارد، اما داستان‌ها، ارزش‌های عالی و دلایل مصرف‌کننده برای خرید را نباید نادیده گرفت.

وقتی مصرف‌کننده از تعامل با برندی احساس خُشنودی و رضایت‌مندی نداشته باشد، قطعا در کوتاه‌ترین زمان ممکن برند را عوض خواهد کرد. وقتی محصولی از سطح انتظارات مصرف‌کننده خارج شود، او در چشم‌برهم‌زدنی، گزینه بهتری، یعنی رقبای شما را انتخاب خواهد کرد.

آینده بازاریابی: خلاقا‌نه‌تر و مشتری‌محورتر

بدون شک حرکت‌های شرکت‌های فناوری موج بعدی گرایش‌های بازاریابی را هدایت خواهد کرد. همین حالا گوگل اعلام کرده که پشتیبانی نهایی از کوکی‌ها را تا سال ۲۰۲۳ لغو خواهد کرد. اپل ویژگی جدید محافظت از ایمیل را در جدیدترین سیستم عامل خود راه‌اندازی کرده است. موتورهای جستجو، روش‌های جدید برای ارائه اطلاعات دقیق‌تر و شخصی‌سازی‌شده به کاربران را دنبال می‌کنند.

برای هر کسی که ممکن است مسئول تبلیغات دیجیتال، بازاریابی ایمیلی، بهینه‌سازی وب یا حوزه‌های دیگر بازاریابی در آینده باشد، این تغییرات می‌تواند به ایجاد یک رویکرد استراتژیک متفاوت منجر شود. این رویکرد استراتژیک به صورت مستقیم روی برنامه‌ریزی بازاریابی در سال‌های آینده نیز تاثیر خواهد گذاشت.

یک مساله واضح است، آینده بازاریابی متعلق به برندهایی خواهد بود که متعهد به ارائه یک تجربه کامل و بهینه برای مشتری‌اند.

اتفاقی به وضوح آیینه 

یک مساله واضح است، آینده بازاریابی متعلق به برندهایی خواهد بود که متعهد به ارائه یک تجربه کامل و بهینه برای مشتری‌اند.

 تجارت Omnichannel، پشتیبانی از مشتری مبتنی بر هوش مصنوعی و ارتباطات شخصی‌سازی شده، تنها تعدادی از راه‌هایی هستند که برندها، سطح بازی و حضور خود را در مورد تجربه مشتری ارتقا داده‌اند.

به همین خاطر است که طبق آمار:

 ۸۶ درصد از خریداران حاضرند برای تجربه بهتر مشتری، هزینه بیشتری بپردازند.
۷۷% از برندها ترجیح می‌دهند با اینفلوئنسرهای خُرد کار کنند زیرا آنها بسیار بیشتر با مخاطبان خود درگیر هستند و ارتباط برقرار می‌کنند.

به یک موضوع مهم دقت کنید

با اینکه میکرو اینفلوئنسرها در همه پلتفرم‌ها حضور دارند، امّا هیچ کجا بیشتر از TikTok در سال‌های اخیر اثرگذار نبوده است. دقیقا آن جایی که تبلیغات محصولات به‌طور یکپارچه در محتوای ویدیویی به روش‌های واقعی ادغام می‌شوند.

پس در دنیایی که کاربران آنلاین، می‌توانند یک آگهی را تنها در چند ثانیه ببینند، واضح است که چرا برندها برای رویکردی جدید به اینفلوئنسرهای خرد و به مشتریان آنلاین متکی هستند.

در نهایت، بازاریابان دیجیتال باید مهارت‌های خود را با تحولات دنیا و خواسته‌های مشتریان هماهنگ کنند. کسب‌وکارها نیز ملزم به استخدام افراد خلاق یا همکاری با آژانس‌هایی با قابلیت‌های خلاقانه‌اند زیرا درک سفر مشتری بر اساس پرسونای مخاطب باید اولین قدم شما برای ایجاد محتوای خلاقانه باشد.

آمیخته بازاریابی 4Ps را فراموش کنید، به 4Es خوش آمدید!

اگر سال‌ها برای آموختن تئوری‌های بازاریابی تلاش کرده‌اید، پس باید بدانید که با رشد سریع فناوری و تغییرات رخ داده در رفتار مصرف‌کننده، بازاریابی در آینده، بسیار متفاوت و متمایز از آنچه امروز می‌شناسیم خواهد بود. در حال حاضر تقریبا همه کسب‌وکارها به دنبال تعیین استراتژی بر اساس آمیخته بازاریابی 4P هستند تا برنامه‌های بازاریابی و استراتژی‌های بازاریابی خود را تدوین کنند. اما آنچه که در آینده نزدیک بر بازاریابی حکمرانی می‌کند، آمیخته بازاریابی 4P نخواهد بود.

به آمیخته بازاریابی 4E خوش‌آمد بگویید! 

آنچه که در آینده نزدیک بر بازاریابی حکمرانی می‌کند، آمیخته بازاریابی 4P نخواهد بود.

این آمیخته بازاریابی رویکردی جدید به ارزش پیشنهادی مشتری است، که شامل تعامل (Engagement)، تجربه (Experience)، انحصار (Exclusivity) و احساسات (Emotion) خواهد‌بود. مصرف‌کنندگان آینده در عوض محصول (Product)، قیمت (Price)، ترغیب (Promotion) و مکان توزیع (Place)، تجربه و احساسات را از شما می‌خرند.

بنابراین کسب‌وکارها باید به این موضوع فکر کنند که چطور و چگونه «چه چیزی را بفروشم؟» یا «چگونه باید بفروشم؟» را به «چرا باید بفروشم؟» تغییر دهند. برندسازی احساسی همان‌چیزی است که بازاریابی در آینده را برای یک کسب‌وکار را متمایز می‌کند.

دایره طلایی سایمون سینک را به‌خاطر دارید؟ دایره‌ای که متشکل از چرا؟ و چگونه؟ و چطور؟ است.

اگر دیده باشید، Why در مرکز دایره قرار گرفته و مهم‌ترین عنصری است که در آینده بازاریابی باید به آن توجه می‌شود. حتی امروز نیز موفق‌ترین برندها فقط محصولات یا خدمات فیزیکی ارائه نمی‌دهند، آن‌ها احساسات، تجربیات و داستان‌های عالی را به مشتری ارائه می‌کنند. 

کوکاکولا و دیزنی‌لند بهترین مثال در این مورد هستند، این برندها به شما محصولات خود را نمی‌فروشند، آن‌ها به شما و به احساسات شما، خوشبختی و شادی می‌فروشند. برند آدیداس و نایک، کفش های سری رانینگ و واکینگ نمی‌فروشند، آن‌ها به شما شهامت می‌دهند تا رویاهایتان را دنبال کنید. این چیزی است که بازاریابی باید به آن نگاهی ویژه داشته‌باشد.

همه آنچه بازاریابی را تکان خواهد داد!

بازاریابی به سرعت در حال رشد است و درک روندهای بازاریابی در آینده و نحوه اجرای آن‌ها در استراتژی‌های بازاریابی برای حفظ جایگاه برند و Top of Mind بودن، بسیار مهم است. روندهای بازاریابی در آینده می‌تواند برای کسب‌وکارهای مختلفی مورد استفاده قرار بگیرد. اینکه بدانید هر کدام از این روندها چه نقش مهمی در استراتژی بازاریابی شما در زمان حرکت رو به جلو دارند، بسیار حائز اهمیت است.

هوش مصنوعی در بازاریابی در آینده

هوش مصنوعی به سرعت در حال تبدیل شدن به یکی از روندهای برجسته بازاریابی در آینده است. این روند در بخش‌های مختلف بازاریابی بسیار محبوب خواهد بود. هوش مصنوعی نه تنها در تجزیه و تحلیل داده‌ها برای شناسایی روندها و پیش‌بینی آن‌ها مفید واقع می‌شود، بلکه در حوزه‌هایی مانند تبلیغ‌نویسی و طراحی گرافیک نیز مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
به تازگی با هوش مصنوعی Chat GPT آشنا شده‌اید و همه جا نام آن را می شنوید. هوش مصنوعی توانایی تولید متون و طرح‌های گرافیکی را دارد. یک دریچه تازه و ابتدایی برای آنچه در آینده خواهیم دید.

طبق آمار به دست آمده از تحقیقات روی چندین کسب‌وکار، مشخص شد که ۸۳% از کسب‌وکارهای بین‌المللی در حال حاضر ادعا می‌کنند هوش مصنوعی برای آن‌ها در اولویت قرار دارد و با این روند رو‌به‌رشد بازاریابی در آینده و هوش مصنوعی پیش‌بینی می‌شود تا سال ۲۰۲۶ بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار صرف بازار هوش مصنوعی شود.

همه آنچه بازاریابی را تکان خواهد داد!

اما اگر شما هم می‌خواهید با هوش مصنوعی در حوزه بازاریابی آینده به‌روز بمانید باید با اصطلاحی به‌نام Martech آشنا شوید.

Martech چیست؟

 Martech به ارتباط بین فناوری و بازاریابی اشاره دارد. مواجهه با توسعه فناوری، جدای از نقش خلاقانه بازاریابان، نیازمند دانش و تسلط بر ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی است. حقیقت تلخ اینجاست که اکثر مصرف‌کنندگان اصلا اهمیتی نمی‌دهند که 73% از برندها برای همیشه ناپدید شوند. برای همین اجازه ندهید عدم آشنایی و تسلط بر هوش مصنوعی روی بازاریابی در آینده کسب‌وکار شما تاثیر بگذارد.

اگر مصرف‌کنندگان در مقطعی از برندی ناراضی باشند، به راحتی به برند دیگری روی می‌آورند. به هر حال، برندهای دیگری وجود دارند که می‌توانند شکاف بین کسب‌وکار شما و مصرف‌کننده‌ها را پُر کنند. برای همین باید از همین حالا به فکر پرکردن شکافی باشید که هوش مصنوعی بین شما و نیاز مصرف‌کننده شما ایجاد خواهد‌کرد.

داستان‌های معنی‌دار درباره انسان‌های واقعی

مخاطبان همیشه هوس داستان‌های معنی‌دار درباره انسان‌های واقعی را در سر می‌پرورانند. همه ما در معرض تصویری از جهان قرار گرفته‌ایم که بر اساس واقعیت مصنوعی یا ساختگی (Artificial Reality) ساخته شده است. در این تصویر، رسانه‌ها تصاویر کاملی از بازیگران و افراد مشهور با به ما نشان می‌دهند. ما دوست داریم آن‌ها را تماشا کرده و سر از داستان زندگی‌شان در آوریم. اما در مقابل، هوس دنیایی را داریم که به دنیای ما نزدیک‌تر است. ما می‌خواهیم کسانی را ببینیم که در کار خود اصیل و صادق بوده و مهم‌تر از همه، دقیقا مثل ما هستند.

شاید به همین دلیل است که وقتی یک نوجوان بدون پیشینه‌ای حرفه‌ای در اتاقش از خودش فیلم می‌گیرد و در یوتیوب می‌گذارد، مخاطبان بیشتری در مقایسه با برندها دارد. این نوجوان به زبان جامعه صحبت‌ کرده و پیامی مستقیم را ارائه می‌دهد که افراد زیادی با آن ارتباط برقرار می‌کنند.

نقش موسیقی در موفقیت بازاریابی در آینده

موسیقی در به رسمیت شناختن برند و وفاداری مشتری، کمک می‌کند.

اگر همین حالا به کمپینی موفق فکر کنید، احتمالا یک موسیقی خوب در آن نقش داشته است. موسیقی یکی از قدرتمندترین ابزارهای بازاریابی در آینده خواهد بود. موسیقی به برندها کمک می‌کند تا در ذهن مردم ماندگار شوند چون آن‌ها با موسیقی تبلیغات شما ارتباط عاطفی برقرار کرده‌اند پس پیوندی قوی بین مخاطبان و کمپین تبلیغاتی ایجاد می‌شود. این موضوع به رسمیت شناختن برند و وفاداری مشتری، کمک می‌کند. موسیقی تاثیری فوق‌العاده شگرف و عمیق روی روحیه و احساسات افراد داشته و وجود آن در کمپین‌های تبلیغاتی بازاریابی در آینده ضروری است.

شناخت و تعامل با مصرف‌کننده فردا؛ نسل آلفا

مارک مک‌کریندل، نسلی که بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۵ متولد شده‌اند را «نسل آلفا» می‌نامد. این نسل، فناوری‌محورترین و ثروتمندترین نسل از لحاظ اطلاعات در تاریخ خواهد بود. مطمئنا نسل آلفا اولین نسلی است که کاملا در دنیای فناوری متولد شده است. قرار گرفتن در معرض انواع فناوری‌های روز در طول سال‌ها از آن‌ها افرادی ساخته که دارای سواد دیجیتال، انتظارات بالا و دامنه توجه کم هستند. این نسل دنیای مجازی را به دنیای واقعی ترجیح داده و فناوری را در اختیار خود می‌دانند.

گفته می‌شود که نسل آلفا با وجود پیشرفت‌های روزافزون فناوری مانند هوش مصنوعی و راه‌حل‌هایی دیگر، توجه بیشتری به رفاه، علایق و سایر جنبه‌های شخصی خود نشان می‌دهد. قدیمی‌ترین آلفاها در حال حاضر ۱۲ یا ۱۳ ساله هستند و هنوز برای پیش‌بینی رفتار آن‌ها و چگونگی جلب اعتمادشان زود است. اما بازاریابی در آینده وابسته به آن‌ها خواهد بود، چون این نسل، عمده‌ترین مشتریان آینده کسب‌وکارها هستند.

محتوای تولید شده توسط کاربر (UGC)

هیچ بخشی از بازاریابی در آینده واقعی‌تر از بازاریابی توسط مشتریان نخواهد بود. مشتریان راضی معمولا به تولید محتوایی برای برند مورد علاقه‌شان می‌پردازند که به آن محتوای تولید شده توسط کاربر یا User Generated Content می‌گویند. مشتریان وفادار به یک برند و یا کارمندان یک کسب‌وکار پست‌های مثبتی در مورد یک شرکت تولید می‌کنند. این نوع تبلیغات، ارزان اما بسیار کارآمد است و تاثیر فوق‌العاده‌ای روی آگاهی از برند خواهد داشت.

محتوای تولید شده توسط کاربر، اصالتی بیشتر از انواع روش‌های تبلیغات در بازاریابی در آینده خواهد داشت. یک مطالعه نشان می‌دهد که 80% از مخاطبان ادعا می‌کنند که UGC روی تصمیمات خرید آن‌ها تاثیر بسیار زیادی دارد.

محتوای تولید شده توسط کاربر، اصالتی بیشتر از انواع روش‌های تبلیغات در بازاریابی در آینده خواهد داشت.

میکرو اینفلوئنسر مارکتینگ و کاربردهای جدید رسانه‌های اجتماعی

رسانه‌های اجتماعی در حال تکامل هستند. با معرفی پلتفرم‌های جدید، تسلط کاربران و شرکت‌ها روی پلتفرم‌های قدیمی را بیشتر کرده و کسب‌وکارها و البته تیم بازاریابی را به ارزیابی مداوم استراتژی‌ها وادار می‌کند. همان‌طور که خرید کردن مشتریان به نظرات دیگر کاربران و نحوه فعالیت‌ در انواع شبکه‌های اجتماعی وابسته‌تر می‌شود، اینفلوئنسر مارکتینگ ارزش بیشتری پیدا می‌کند. همه افراد تقریبا با شیوه کار اینفلوئنسرها آشنا هستند بنابراین می‌دانید که اگر مخاطبان یک اینفلوئنسر به او اعتماد داشته باشند با چشمان بسته، محصول و خدمتی را که معرفی می‌کند، خریداری خواهند کرد.

متاورس – MetaVerse

متاورس که از سال پیش مورد بحث قرار گرفته، به نظر چالشی دائمی برای بازاریابی در آینده خواهد بود. در سال‌های آینده، بحث در مورد چگونگی استفاده برندها از این فضای دیجیتال در بازاریابی ارزشمندتر از قبل خواهد شد. این فناوری در حال حاضر به شکوفایی رسیده و کسب‌وکارهایی که در این مسیر قدم برداشته‌اند در آینده بازاریابی بسیار موفق خواهند بود چون در متاورس، هر چیزی به معنای واقعی کلمه، ممکن خواهد بود.

نقش NFT یا None Fungible Token

توکن‌های غیرقابل تعویض ( NFT) در واقع دارایی‌هایی دیجیتال هستند که می‌توان آن‌ها را معامله کرد. NFT یک نماد منحصر‌به‌فرد است که دنیای هنر و فناوری را متحول کرده‌ و شروع به نفوذ در دنیای بازاریابی در آینده کرده‌ است. بسیاری از هنرمندان ایرانی نیز از این روش برای بازاریابی استفاده کرده‌اند و کسب‌وکارها نیز می‌توانند به این سمت پیش بروند.

بهینه‌سازی جستجوی صوتی

بر اساس یک مطالعه مشخص شد که ۵۵% از نوجوانان هر روز از جستجوی صوتی استفاده می‌کنند. این جوانان مشتریان آینده بازاریابی شما هستند و باید روش‌های بازاریابی در کسب‌وکار خود را با آن‌ها همسو کنید. جستجوی صوتی در آینده بسیار محبوب خواهد بود و به یکی از ترندهای اصلی تبدیل خواهد شد.

استفاده از فناوری برای ادامه همسویی فروش و بازاریابی در آینده

همسویی بازاریابی و فروش یک هدف مهم و ثابت برای رهبران کسب‌وکارها است. این ۲ حوزه در یک رابطه همزیستی قرار دارند که در آن یکی دیگری را تغذیه می‌کند و حتی بالعکس آن هم اتفاق می‌افتد. اگر بخش‌های بازاریابی و فروش به طور موثر با هم کار نکنند، هر دو بخش اثربخشی کمتری خواهند داشت. کسب‌وکارهایی که در آن‌ها تیم‌های فروش و بازاریابی هماهنگ عمل می‌کنند، معمولا شانس بیشتری برای فراتر رفتن از اهداف درآمدی خواهند داشت.

فناوری همیشه در حال تغییر است و همسو شدن بازاریابی در آینده با فناوری، اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. ابزارهای ارتباطات، پایگاه‌های داده، فناوری ابری، هوش مصنوعی و دسترسی آزاد به داده‌ها همگی روی تصمیمات استراتژیک کسب‌وکارها تاثیر می‌گذارند.

استفاده از واقعیت مجازی (VR) و واقعیت افزوده (AR)

واقعیت مجازی و واقعیت افزوده (به ترتیب Virtual Reality و Augmented Reality) مدت زیادی است که به‌عنوان فناوری‌های نوین استفاده می‌شوند. این فناوری‌ها مدتی در حال تکامل بودند اما اخیرا به مرحله پذیرش رسیده‌اند. اکنون بسیاری از کسب‌وکارها از واقعیت مجازی و واقعیت افزوده برای ایجاد تجربیات به‌یادماندنی و منحصربه‌فرد استفاده می‌کنند. ایجاد تجربیات شبیه‌سازی شده که مشتریان و مصرف‌کنندگان می‌توانند در خانه و محل کار خود یا در یک رویداد داشته باشند، فرصتی عالی برای شکوفا شدن خلاقیت تیم بازاریابی در آینده خواهد بود.

Virtual Reality و Augmented Reality

محتوای تعاملی

تقریبا اکثر بازاریابان موافق هستند که محتوای تعاملی تاثیرات مثبت عمده‌ای بر بازاریابی در آینده خواهد داشت. نرخ جذب مخاطب بالاتر، وفاداری بیشتر به برند، افزایش تولید سرنخ و تجربه کاربری بهتر تنها برخی از مزایای ایجاد تعامل در استراتژی‌های محتوای کسب‌وکارها خواهد بود. انواع محتوا‌های خلاقانه به کسب‌وکارها کمک می‌کنند که در مقابل رقبا برجسته‌تر شوند، به این ترتیب می‌توانند محتوایی به‌یادماندنی ارائه کنند. انواع محتوای بازاریابی تعاملی شامل موارد زیر است.

  • آزمون‌ها
  • اینفوگرافیک‌های تعاملی
  • نظرسنجی‌ها
  • ارزیابی‌ها
  • بازی‌ها
  • فیلم‌ها

بازاریابی در آینده: یک دنیا نگرانی‌ برای حفظ حریم خصوصی

اکنون بازاریابان بیشتر از هر زمان دیگری از داده‌ها استفاده می‌کنند. اما گاهی فراموش می‌کنند که برای به‌دست آوردن این داده‌ها، کاربران و مخاطبان باید با کمال‌میل آن‌ها را در اختیار تیم بازاریابی و کسب‌وکارها قرار دهند. عنصر انسانی در جمع‌آوری داده‌ها چیزی نیست که به فراموشی سپرده شود.

از آنجایی که حریم خصوصی مهم‌ترین موضوع برای کاربران و مخاطبان یک کسب‌وکار است، بنابراین تیم‌ بازاریابی در آینده باید استراتژی‌ها و موضع‌گیری‌های جمع‌آوری داده‌ها را ارزیابی کرده و آن‌ها را برای مخاطبان خود به خوبی روشن کند. ضعف در حریم خصوصی و داده و یا حتی سوءاستفاده از داده‌های موجود می‌تواند تاثیری به شدت منفی روی تجربه کاربران داشته باشد. طبق مطالعه‌ای مشخص شده‌است که یک تجربه بد از حریم خصوصی یا به‌عبارتی نقض حریم خصوصی توسط برخی از کسب‌وکارها می‌تواند نظر حداقل ۴۳% از مخاطبان در مورد یک برند را به طور کلی تغییر دهد.

نقض حریم خصوصی توسط برخی از کسب‌وکارها می‌تواند نظر حداقل ۴۳% از مخاطبان در مورد یک برند را به طور کلی تغییر دهد.

ترندهای موثر روی بازاریابی در آینده

تلاش برای پیش‌بینی آینده همیشه کار پُرخطری خواهد بود. بسیاری از کارشناسان بازاریابی به دنبال روشی برای پیش‌بینی آینده بازاریابی هستند تا برای تغییرات احتمالی آماده باشند. اما همه ما می‌دانیم که این کار بسیار دشوار و در برخی موارد نشدنی است. در این بخش ترندهای موثر روی بازاریابی در آینده را بررسی خواهیم کرد که می‌توانند روی تصمیم‌گیری در مورد برنامه‌های بازاریابی موثر باشند.

پیچیدگی فزاینده در تصمیمات خرید مصرف‌کننده‌ها

مصرف‌کننده‌ها از انواع رسانه‌های موجود برای تصمیم‌گیری خرید استفاده می‌کنند. قرار دادن کسانی که محصولات خاصی را خریداری می‌کنند در یک دسته، سخت‌تر از قبل خواهد شد، چون تنوع‌طلبی در میان مصرف‌کننده‌ها افزایش پیدا می‌کند. به عبارتی ساده‌تر شاید نتوان مانند گذشته مشتریان را به دسته‌های مختلف، بخش‌بندی کرد. به‌عنوان‌مثال، یک مشتری می‌تواند یک محصول با کیفیت بالا و یک محصول ارزان قیمت را به‌طور همزمان خرید کند. مشتریان با ترکیبی نامتعادل از احساسات و منطق، می‌خواهند محصولات مورد نیازشان را بخرند.

رواج شخصی‌سازی در طراحی محصول و ارتباطات

این روزها کسب‌وکارهای بیشتری در حال یادگیری چگونگی ارائه محصولات و طرح‌های سفارشی هستند.

به لطف رسانه‌های اجتماعی، تولید انعطاف‌پذیر و داده‌های کلان، کسب‌وکارهای بیشتری در حال یادگیری چگونگی ارائه محصولات و طرح‌های سفارشی هستند. این روند سرعت فزاینده‌ای داشته و حتی به حوزه بهداشت و درمان نیز خواهد رسید. نکته جالب اینکه به‌زودی به سمت شخصی‌سازی داروهای مصرفی بر اساس تفاوت‌هایی مانند سن، وزن، جنسیت و سابقه پزشکی خواهیم رفت. بنابراین در حوزه بازاریابی در آینده و تولید، نیاز به انعطاف بیشتر و شخصی‌سازی محصول و خدمات خواهد بود.

تبدیل ارتباطات به مرکز بازاریابی

مدتی پیش در مطبوعات سر و صداهایی مبنی بر اینکه واتس‌اپ شماره تماس کاربران خود را برای ارائه تبلیغات هدفمند به فیس‌بوک داده بوجود آمد. هر چند که ممکن است دریافت یک پیام متنی در مورد تبلیغات یک محصول یا خدمت بدون اجازه شما، آزاردهنده به نظر برسد اما این شیوه هنوز مورد استفاده کسب‌وکارهای مختلف است. اینجاست که ارتباطات به مرکزی برای بازاریابی تبدیل خواهد شد.

شفافیت روابط برند و مشتری

کسب‌وکارها دیگر متوجه شده‌اند که راه فراری در مقابل شفاف‌سازی‌های رسانه‌ها ندارند. بسیاری از شرکت‌های بزرگ مانند فولکس‌واگن هم دچار رسوایی‌هایی شده‌اند. در این میان شرکت‌های بیشتری درس گرفته‌اند که در حوزه فعالیت خود شفاف باشند تا مورد حمله رسانه‌ها قرار نگیرند وگرنه بهای آن را خواهند پرداخت. این رسوایی و عدم شفافیت نه تنها جریمه‌های سنگین از سوی مقامات را به همراه دارد بلکه باعث از دست رفتن وفاداری مشتریان نیز خواهد شد.

دوستانه‌تر شدن بازاریابی مبتنی بر داده‌های شخصی

به لطف وجود داده‌ها، کسب‌وکارها می‌توانند اطلاعات زیادی در مورد مشتریان به‌دست آورند. اینکه آن‌ها چه کسانی هستند و به چه چیزی علاقه دارند. به این ترتیب هر شرکتی می‌تواند در هدف قرار دادن مشتری و برقراری ارتباط با او به موثرترین روش بسته به اینکه مشتری چه کسی است و چه عادات و نیازها و خواسته‌هایی دارد، موفق‌تر عمل کند. هرگز پیام‌ شرکت خود را به صورت انبوه ارسال نکنید، گاهی لازم است از داده‌های شخصی به‌دست آمده برای دوستانه‌تر شدن فرایند بازاریابی استفاده کنید.

گاهی لازم است از داده‌های شخصی به‌دست آمده برای دوستانه‌تر شدن فرایند بازاریابی استفاده کنید.

ظهور معیارها و پارامترهای دقیق‌تر

تا همین اواخر، اندازه‌گیری و توجیه تاثیر تصمیمات مشتریان، یک چالش بزرگ برای کسب‌وکارها بود. اما حالا راه‌های زیادی برای این کار وجود دارد. لایک‌ها، کلیک‌ها، ذخیره‌ها، ثبت‌نام، دانلود و بسیاری موارد دیگر مفهوم خاصی دارند. این اندازه‌گیری معیارها هرگز به‌صورت دقیق انجام نخواهد شد اما فناوری دیجیتال به بهبود آن کمک می‌کند. بازاریابی رویایی در سر دارد، اینکه مشتری پس از دیدن تبلیغات برای خرید اقدام کند. آیا این رویا در آینده به واقعیت می‌پیوندد؟

تیم‌های یکپارچه در بازاریابی

شاید هنوز هم کسب‌وکارهایی باشند که تیم دیجیتال و تیم بازاریابی آن‌ها دو بخش کاملا جداگانه هستند. اما این موضوع نمی‌تواند در آینده ادامه داشته باشد. برای موفقیت بازاریابی در آینده باید این دو تیم به صورت یکپارچه کار کنند. از طرفی کسب‌وکارها تنها به یک استراتژی دیجیتال نیاز نخواهند داشت، چیزی که آن‌ها نیاز دارند این است که چطور جزء دیجیتال را به فرایند پیچیده نحوه تصمیم مشتری برای خرید متصل کنند.

سخن پایانی

غیر از داشتن ذهنی خلاق و تحلیلی، بازاریاب‌ها باید دائما همراه با چشم‌اندازهای در حال تغییر بازاریابی به‌روز و هماهنگ شوند. اگر صاحب یک کسب و کار هستید، حواستان باشد که ارتباط با مصرف‌کننده در آینده، می‌تواند پیچیده‌تر از همیشه باشد.

برقراری ارتباط مناسب بین تیم بازاریابی با مصرف‌کننده در آینده، مستلزم استفاده‌ دقیق و هوشمندانه از فناوری‌های نوظهور است. اول بودن یا یکی از اولین‌ها بودن، مزیت بی‌نظیر رقابتی در مقابل رقبا است که هر کسب‌وکاری نمی‌تواند به آن دست پیدا کند. برای همین امیدواریم شما نیز هر چه زودتر در این مسیر قدم بگذارید.


آینده چشم به راه شما است، اما منتظر نخواهد ماند!



:: برچسب‌ها: بازاریابی ,
:: بازدید از این مطلب : 33
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 17 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

تاریخچه بازاریابی ، بررسی تاریخچه بازاریابی سنتی و دیجیتال

 
تا به حال به این فکر کرده‌اید که تاریخچه بازاریابی چیست و از کی شروع شد؟ اگر در حوزه بازاریابی مشغول به کار هستید، باید با تاریخ آن نیز آشنا باشید.

تاثیر بازاریابی از زمان معرفی ماشین چاپ در دهه ۱۴۰۰ به‌طور قابل‌توجهی افزایش یافت. این دستگاه ارتباطات را در مقیاس انبوه متحول کرد و روشی سریع و مقرون‌به‌صرفه برای دستیابی به مشتریان بالقوه در اختیار مشاغل قرار داد.

در واقع، این کار چارچوب و فرهنگی برای تمرکز بر مصرف‌کننده ایجاد و دری برای شرکت‌ها جهت مشارکت در فعالیت‌های مارکتینگ مدرن، باز کرد. در این مقاله سعی داریم به‌صورت خلاصه درباره تاریخچه بازاریابی صحبت کنیم و در نهایت به سوال بازاریابی چیست و از کی شروع شد پاسخ دهیم.

بازاریابی چیست؟

بازاریابی (مارکتینگ) در واقع به اقداماتی گفته می‌شود که هر شرکت یا سازمانی برای جذب مخاطبان انجام می‌دهد. هدف از بازاریابی این است که مشتریان به ارزش محصول یا خدمت ارائه‌شده توسط تولیدکنندگان پی ببرند.

از طرفی، تاریخچه بازاریابی به‌صورتی است که بازاریابان همواره در تلاش برای وفادار کردن مشتریان، از طریق معرفی محصولات مورد نیاز آن‌ها بوده‌اند.

یکی از اصول بازاریابی، تجزیه‌وتحلیل بازار است که می‌تواند در فروش بسیار موثر باشد. به‌همین دلیل، بخش مارکتینگ یکی از ارکان اصلی هر سازمانی به‌حساب می‌آید.

بازاریابی انواع مختلفی دارد که عبارتند از:

  • بازاریابی سنتی: این نوع از مارکتینگ از طریق کانال‌های آفلاین جهت تبلیغ برند اقدام می‌کند. از جمله مهم‌ترین بستر‌های این نوع از بازاریابی می‌توان به بیلبورد‌های تبلیغاتی اشاره کرد.
  • بازاریابی برون‌گرا: این نوع از بازاریابی به تبلیغات مزاحم، تبلیغات چاپی و ارسال ایمیل اشاره دارد. در بازاریابی برون‌گرا، محصولات یا خدمات از طریق ارسال پیامک به مخاطبان، معرفی می‌شوند.
  • بازاریابی درون‌گرا: این نوع از بازاریابی بر جذب بیشتر مشتریان متمرکز است. در بازاریابی درون‌گرا، مشتریان می‌توانند به‌صورت آنلاین تحقیقات لازم برای خرید محصول را انجام دهند.
  • بازاریابی دیجیتال: نوع دیگر بازاریابی، بازاریابی دیجیتال است. این مارکتینگ نقطه مقابل بازاریابی سنتی محسوب می‌شود و در این روش با روش‌های کاملاً دیجیتال با مخاطب ارتباط برقرار می‌شود. از جمله مهم‌ترین بستر‌های بازاریابی دیجیتال می‌توان به موتور‌های جستجو، رسانه‌های اجتماعی، وب‌سایت و غیره اشاره کرد.
  • بازاریابی موتور‌های جستجو: این نوع از بازاریابی شامل استراتژی‌هایی می‌شود که به شما این اطمینان را بدهند که در نتایج موتور‌های جستجو، جایگاه مناسبی را به‌خود اختصاص داده‌اید. در این نوع از بازاریابی، بهینه‌سازی صفحات وب‌سایت (SEO) و تبلیغات به ازای هر کلیک (PPC) بسیار مد نظر قرار می‌گیرند.
  • بازاریابی محتوایی: یکی از مهم‌ترین انواع بازاریابی، بازاریابی محتوا است. این نوع از مارکتینگ شامل ایجاد، انتشار و توزیع محتوا در بستر‌های مختلف می‌شود.
  • بازاریابی شبکه‌های اجتماعی: یکی دیگر از انواع مارکتینگ، بازاریابی شبکه‌های اجتماعی است. اینستاگرام، فیسبوک، لینکدین، توییتر و غیره بستر‌های مناسب این نوع از بازاریابی هستند.

از انواع دیگر بازاریابی می‌توان به بازاریابی ویدئویی، ایمیلی، بازاریابی دهان‌به‌دهان، اینفلوئنسر مارکتینگ، بازاریابی برند، بازاریابی ارجاعی، بازاریابی رابطه‌ای، B2B و B2C اشاره کرد.

تاریخچه بازاریابی چیست؟

بیشتر بازاریابان از تغییرات عمده صنعت ناشی از انقلاب دیجیتال آگاه هستند؛ اما کمتر کسی است که از تاریخچه بازاریابی سنتی خبر داشته باشد.

بازاریابی قبل از انقلاب دیجیتال چگونه بوده است؟ چگونه بازاریابان از ابزارها و تکنیک‌های موجود در طول قرن‌ها برای انتقال ارزش و تعامل با مخاطبان استفاده می‌کردند؟

مهم‌تر از همه، بازاریابان چگونه برای کمک به بهینه‌سازی تلاش‌های خود قبل از انقلاب دیجیتال، اندازه‌گیری‌هایی را انجام می‌دادند؟

تاریخچه بازاریابی فقط محدود به دوران انقلاب دیجیتال نمی‌شود. بازرگانی در طول سال‌ها به آرامی به رشد خود ادامه داد؛ زیرا بازرگانان به شهرهایی که بازار در آن‌ها رونق فراوان داشت، سفر می‌کردند.

آن‌ها دریافتند که باید در میان بازرگانان با پیشنهادهای مشابه، برجسته شوند. با رایج شدن تجارت بین‌المللی، نیاز به بازاریابی ضروری‌تر شد.

سپس، در دهه ۱۴۰۰، اختراع ماشین چاپ، انقلابی در توانایی افراد برای برقراری ارتباط ایجاد کرد و از آن زمان، همه تولیدکنندگان کالا یا ارائه‌دهندگان خدمات، به‌دنبال راه‌های جدیدی برای ارتباط با مصرف‌کنندگان محصولات و دریافت‌کنندگان خدمات هستند.

قدرت رسانه‌های چاپی و توانایی آن‌ها در دسترسی سریع‌تر به افراد بیشتر نیز بی‌توجه نماند. در عرض یک دهه پس از معرفی ماشین چاپ، اولین آگهی چاپی در دهه ۱۴۵۰ ثبت شد.

پس از آن، استفاده از چاپ سر به فلک کشید و همراه با آن، تبلیغات پیچیده‌تری به‌وجود آمد. از اولین ثبت آگهی در «مجله‌ عمومی بنجامین فرانکلین» در سال ۱۷۴۲ تا معرفی تبلیغات پست مستقیم در سال ۱۸۶۲، تعداد تبلیغات چاپی در این زمان به‌شدت افزایش یافت.

زمانی که تبلیغات رادیویی وارد فضای بازاریابی شد، طولی نکشید که هزینه تبلیغات رادیویی از چاپ پیشی گرفت. به‌طور مشابه، معرفی تبلیغات تلویزیونی در سال ۱۹۴۲ فرصت بیشتری را برای برندها فراهم کرد تا در یک بستر رسانه‌ای رو به رشد، به مشتریان دسترسی پیدا کنند.

تغییر بازاریابی به سمت مصرف‌کننده

همان‌طور که برند‌های بیشتری شروع به استفاده از ارتباطات جمعی برای تبلیغ محصولات و خدمات خود کردند، زمان زیادی طول نکشید که نیاز به درک اثرات تلاش‌های تبلیغاتی آن‌ها ایجاد شد.

پس از آن، صاحبان صنایع به این فکر افتادند که چگونه می‌توان ترکیب رسانه‌ای را بهینه کرد؟ در واقع، نیاز به تلاش‌های بازاریابی متمرکز و حرفه‌ای در سال ۱۹۰۲، زمانی که دانشگاه پنسیلوانیا اولین دوره بازاریابی را با نام «بازاریابی محصولات» ارائه کرد، مورد توجه قرار گرفت.

هنگامی که رسانه‌های پخش وارد صحنه شدند، اولین باری بود که بازاریابان باید تعداد زیادی کانال بازاریابی را مدیریت می‌کردند. برندها میلیون‌ها دلار برای تبلیغات چاپی، رادیویی و تلویزیونی خرج می‌کردند و در نتیجه، باید می‌دانستند که آن کانال‌ها کجا و چه زمانی کار می‌کنند.

بازاریابان جهت ایجاد بالاترین بازده بازاریابی و صرفه‌جویی در صرف هزینه برای تبلیغات، شروع به اجتناب از درگیر کردن مشتریان با پیام‌های عمومی کردند و تصمیم گرفتند به‌دنبال راهکار‌هایی برای درک بیش‌تر مشتری باشند. در نتیجه بازاریابی مدرن و سنجش عملکرد متولد شد.

معرفی سنجش عملکرد بازاریابی

پس از معرفی رسانه‌های پخش، بستر بازاریابی با تبلیغات بسیاری از برندهایی که برای جلب توجه مصرف‌کنندگان رقابت می‌کردند، اشباع شد.

بازاریابان باید به‌نوبه‌ خود، استراتژی‌هایی را توسعه می‌دادند که خارج از روش‌های سنتی ارسال تبلیغات برای هر تعداد از مخاطبان بود؛ بنابراین، اولین مفهوم اندازه‌گیری بازاریابی مدرن، «آمیخته بازاریابی» به صنعت بازاریابی معرفی شد.

ظهور مفهوم آمیخته بازاریابی

آمیخته بازاریابی برای اولین بار در سال ۱۹۵۲ ابداع و در سال ۱۹۶۴ توسط نیل بوردن رایج شد.

این مفهوم بر تشریح اجزای کلیدی مورد نیاز برای درک آنچه یک محصول یا خدمات به مصرف‌کنندگان ارائه می‌دهد و این‌که چگونه بازاریابان می‌توانند آن را برای بازاریابی محصولات و خدمات به بهترین نحو هماهنگ کنند، متمرکز بود. در این استراتژی بود که اولین بار «آمیخته بازاریابی 4P» مطرح شد.

بوردن در طرح اولیه آمیخته بازاریابی خود، محصول (Product)، تبلیغات (Promotion)، مکان (Place) و قیمت (Price) را به‌عنوان ۴ عنصر کلیدی برای موفقیت بازاریابی معرفی کرد.

به‌عبارت دیگر، بازاریابانی که می‌توانستند تقاضا برای محصول، قیمتی که مصرف‌کنندگان برای آن می‌پرداختند، تبلیغاتی که توجه آن‌ها را جلب می‌کرد و مکانی که آن تبلیغات می‌توانستند در معرض دید مشتریان قرار گیرند را درک کنند، موفق‌ترین کمپین‌های بازاریابی را داشتند.

در طول سال‌ها، این مفهوم گسترش یافت و در نهایت منجر به اولین استراتژی اندازه‌گیری بازاریابی مدرن، یعنی مدل‌سازی آمیخته بازاریابی (MMM) شد.

ظهور مفهوم مدل‌سازی آمیخته بازاریابی

هنگامی که مدل‌سازی آمیخته بازاریابی برای اولین بار طرح شد، آمیخته بازاریابی مورد استفاده برای جلب مخاطبان، به تبلیغات چاپی، پخش و تبلیغات خارج از خانه محدود شد.

این مفهوم، امکانی را برای بازاریابان فراهم کرد تا داده‌های بلندمدت و انبوهی را جمع‌آوری کنند که می‌توانستند رابطه بین آمیخته‌های بازاریابی و تأثیر کلی آن‌ها بر فروش را تعیین کنند.

بازاریابان می‌توانستند با در نظر گرفتن 4P بازاریابی، تلاش خود را در جهت قرار دادن پیام مناسب، در مقابل مصرف کننده مناسب، در زمان مناسب، هدف قرار دهند.

انقلاب دیجیتال و عصر جدید بازاریابی

تاریخچه بازاریابی دیجیتال بسیار جالب است. هنگامی که اولین تلفن بی‌سیم در سال ۱۹۷۲ اختراع شد، موجی از فناوری‌های نوظهور را به راه انداخت. در پی آن، اولین کامپیوتر شخصی در سال ۱۹۷۵ وارد صحنه دیجیتال جدید شد.

از آنجا بود که فناوری دیجیتال (و تبلیغات بعدی که برای سرمایه‌گذاری روی آن فناوری‌ها استفاده شد) رشد و توسعه یافت. در واقع تاریخچه بازاریابی مجازی را می‌توان از این دوره مورد بررسی قرار داد.

طولی نکشید که هرکسی رایانه شخصی خود را داشت که از طریق یک فناوری ارتباطی جدید می‌توانستند با هم در ارتباط باشند.

در اوایل دهه ۹۰، اولین موتور‌های جستجو برای کمک به کاربران در بستر وب ظاهر شدند و انواع اولیه بهینه‌سازی سایت، بهینه‌سازی موتور‌های جستجو و تبلیغات را با خود به‌همراه آوردند.

تلفن‌های هوشمند و تبلت‌ها همچنین امکان مشاهده فایل‌ها برای یافتن موارد جذاب و تعامل در حین حرکت را فراهم و بازاریابان به‌سرعت از فرصت‌های جدید برای بازاریابی بهتر و رشد درآمد خود، استفاده کردند.

همچنان که بستر دیجیتال در حال تکامل بود، بازاریابان خود را در تلاش برای دستیابی به مشتریان متعدد در تعدادی از کانال‌های دیجیتال مختلف، یافتند.

این ترکیب پیچیده بازاریابی دیجیتال به این معنی بود که بازاریابان باید در مورد چگونگی اندازه‌گیری تأثیر پیام‌های برند خود تجدید نظر کنند. در نتیجه، اسناد دیجیتالی متولد شد.

ظهور و تکامل مدل‌های اسناد دیجیتال

فناوری دیجیتال، فرصت‌های جدیدی را برای اندازه‌گیری‌های سریع و دقیق بازاریابی به ارمغان آورد. قبل از این، مدل‌سازی آمیخته بازاریابی (MMM)، روش اندازه‌گیری ترجیحی برای رسانه‌های چاپی و پخش بود.

با این حال، در این روش بر اندازه‌گیری‌های بلندمدت تکیه و بینش‌های گسترده‌ای در مورد اثربخشی کلی تلاش‌های بازاریابی ارائه شد.

با فناوری دیجیتال، بازاریابان می‌توانستند تعاملات را سریع‌تر مشاهده کنند و از طرفی به تجزیه‌و‌تحلیل‌های بازاریابی نیاز داشتند تا بتوانند به کار خود ادامه دهند.

با تکامل فناوری، مصرف‌کنندگان به طیف وسیع‌تری از پلتفرم‌های دیجیتال دسترسی پیدا کردند (هم در خانه و هم در حال حرکت).

به‌طبع آن، بازاریابان خود را در این کانال‌ها با مصرف‌کنندگان درگیر کردند، که به‌نوبه خود به این معنی بود که تلاش‌ها در راستای اندازه‌گیری بازاریابی، به‌همان اندازه پیچیده می‌شدند.

با این حال، بازاریابان می‌توانستند با استفاده از کانال‌های دیجیتال، مشاهده کنند که مصرف‌کنندگان چه زمانی و کجا با بازاریابی درگیر شده‌اند.

روند توسعه اسناد دیجیتالی

در ابتدا، اسناد دیجیتالی به‌صورت ابتدایی بود. بازاریابان به کانال‌های دیجیتالی، که به‌عنوان اندازه‌گیری «آخرین کلیک» یا «آخرین لمس» شناخته می‌شدند، نگاهی می‌انداختند و آن کانال‌ها را برای بهینه‌سازی یک کمپین تبلیغاتی اختصاص می‌دادند.

با این حال، زمانی که مصرف‌کنندگان شروع به درگیر شدن با رسانه‌ها در تعدادی از دستگاه‌ها کردند، آمیخته بازاریابی مورد استفاده برای تعامل با مصرف‌کنندگان پیچیده‌تر شد.

بازاریابان جهت درک این‌که کدام تبلیغات باعث درآمدزایی در سراسر این روند می‌شدند، از اسناد چند لمسی (multiple touchpoints) استفاده کردند و از طریق آن می‌توانستند نقاط تماس متعددی را در مسیر خرید مصرف‌کننده به‌دست آورند.

بازاریابان با شناسایی ایراد‌ات مدل‌های اسناد، شروع به اتخاذ مطالعات «افزایشی» کردند، که همان‌طور که از نام آن پیداست، نقاط تماس مصرف‌کننده را در یک کانال دیجیتالی خاص (مثلاً موبایل) «بالا می‌برد» و ارزش هر نقطه تماس را به‌صورت افزایشی، امتیاز می‌داد.

تغییر به‌سمت اندازه‌گیری یکپارچه‌ٔ بازاریابی

در حالی که مدل‌های اسناد دیجیتال در اندازه‌گیری بستر بازاریابی دیجیتال مؤثر عمل کردند؛ اما مصرف‌کنندگان همچنان با رسانه‌های چاپی و پخشی که برای دهه‌ها موجود بودند، ارتباط بیش‌تری برقرار می‌کردند.

امروزه، انقلاب دیجیتال امکان استفاده از ابزارهای عملکرد بازاریابی موثر را فراهم کرده است که قابلیت‌های اندازه‌گیری بازاریابی را پس از اسناد دیجیتال، گسترش می‌دهند.

بازاریابان اکنون می‌توانند به‌عنوان بخشی از یک استراتژی جامع و یکپارچهٔ بازاریابی (که به بازاریابان یک دید ۳۶۰ درجه از تلاش‌های بازاریابی خود به‌صورت آنلاین و آفلاین ارائه می‌کند)، به‌طور دقیق تلاش‌های خود را در سراسر آمیخته بازاریابی اندازه‌گیری کنند.

به لطف انقلاب دیجیتال، اندازه‌گیری‌های بازاریابی اکنون می‌توانند به بازاریابان کمک کنند تا تجربیات منحصر‌به‌فردی را که برای هر خریدار طراحی شده است، ارائه دهند.

نتیجه‌گیری

از زمان دستیابی به قابلیت‌های ارتباط جمعی، تلاش‌های بازاریابی از پیام‌های ساده و ابتدایی، به فرآیندی دقیق‌تر با هدف درک مصرف‌کننده تبدیل شده است.

در این تلاش، مدل آمیخته بازاریابی توسعه یافت و تا زمان عصر دیجیتال، به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین معیارهای سنجش بازاریابان باقی ماند.

هنگامی که فناوری دیجیتال وارد صحنه شد، انقلابی در نحوه تعامل مصرف‌کنندگان و برندها ایجاد کرد. علاوه بر این، نقش اندازه‌گیری‌های بازاریابی با ازدیاد تعداد کانال‌ها، افزایش یافت.

بازاریابان اکنون می‌توانند با بینش بازاریابی مناسب و پلتفرم بهینه‌سازی‌شده، اطلاعات غیرقابل تصوری در مورد رفتارهای مصرف‌کنندگانی که با آن‌ها درگیر بوده‌اند، به‌دست آورند.

همان‌طور که تکنولوژی تکامل می‌یابد، اندازه‌گیری‌ها و قابلیت‌های بازاریابان امروزی نیز افزایش می‌یابد و در بازاریابی مدرن امروزی به اوج خود می‌رسد.



:: بازدید از این مطلب : 31
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 17 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

سایت Dictionary بازاریابی را اینگونه تعریف می کند: «اقدام یا کسب و کار تبلیغ و فروش محصولات یا خدمات، شامل تحقیقات بازار و تبلیغات».

اگر شما در یک نقش بازاریابی کار می کنید، احتمالاً تعریف بازاریابی برای شما دشوار است. حتی اگر هر روز آن را می بینید و از آن استفاده می کنید – اصطلاح بازاریابی برای یک تعریف ساده کمی فراگیر و متغیر است.

این تعریف بی فایده به نظر می رسد.

به عنوان مثال، بخش فروش کمی بیش از حد با تعریف “فروش چیست” همپوشانی دارد .

اما با کاوش عمیق تر، متوجه می شویم که در واقع، بازاریابی با تبلیغات و فروش همپوشانی زیادی دارد. مارکتینگ در تمام مراحل کسب و کار از شروع تا پایان وجود دارد.

بازاریابی چیست ؟

در واقع بازاریابی به هر اقدامی اطلاق می شود که شرکت برای جذب مخاطب به محصول یا خدمات خود از طریق پیام رسانی با کیفیت بالا انجام می دهد. هدف بازاریابی ارائه ارزش مستقل برای مشتریان بالقوه و مصرف کنندگان از طریق محتوا، با هدف بلندمدت نشان دادن ارزش محصول، تقویت وفاداری به برند و در نهایت افزایش فروش است.

در ابتدا، شاید تعجیب کنیم که چرا بازاریابی یک جزء ضروری در طول توسعه محصول، یا فروش، یا توزیع خرده فروشی است. اما وقتی به آن فکر می کنید منطقی است – بازاریابان محکم ترین انگشت را روی نبض شخصیت مصرف کننده دارند.

هدف بازاریابی تحقیق و تجزیه و تحلیل مشتریان شما در تمام مدت، تشکیل گروه های متمرکز، ارسال نظرسنجی، مطالعه عادات خرید آنلاین و پرسیدن یک سوال اساسی است : “مصرف کننده ما کجا، چه زمانی و چگونه می خواهد با تجارت ما ارتباط برقرار کند . ؟”

در اینجا، بیایید اهداف بازاریابی، همراه با انواع بازاریابی، 4P’s بازاریابی و تفاوت بین بازاریابی و تبلیغات را بررسی کنیم.

چه یک بازاریاب باتجربه باشید که به دنبال تجدید تعاریف خود هستید، یا یک مبتدی که در وهله اول به دنبال درک چیستی بازاریابی هستید، ما شما را تحت پوشش قرار داده ایم. بیایید شروع کنیم .

مقاله بازاریابی   چالش های بازاریابی : 10 چالش بازاریابی و چگونگی غلبه بر آنها

بازاریابی چیست ؟ در بازاریابی موضوع شناسایی نیازهای انسان و جامعه و شیوه تأمین آن ها مطرح است.

یکی از کوتاه ترین تعریف های خوب بازاریابی این است “تأمین نیازها به شیوه ای سود آور”

هنگامی که  ebay متوجه شد مردم نمی توانند مطلوب ترین اقلام خود را پیدا کنند یک منبع حراج در شبکه معرفی کرد. هنگامی که آیکیا IKEA متوجه  شد مردم خواستار مبلمان خوب به قیمت های مناسب هستند.

این نوع مبلمان را به بازار عرضه کرد. این دو شرکت توان بالقوه بازاریابی را به اثبات رساندند و یک نیاز خاص یا اجتماعی را به یک فرصت سودمند تبدیل کردند.

“انجمن بازاریابی امریکا”به صورت رسمی تعریف زیر را از بازاریابی ارائه کرد:

بازاریابی عبارت است از مجموعه ای از نهادها و فرآیندهابرای تولید محصول(چیزی که از نظر مشتری،ارباب رجوع،همکار وکل جامعه ارزشمند است)اطلاع رسانی دراین مورد ومبادله آن.

دست یازیدن به این فرآیند مبادله مستلزم داشتن مقدار زیادی مهارت و انجام دادن کارهای بسیارزیاد است.

هدف از بازاریابی چیست ؟

بازاریابی فرآیند علاقه مند کردن مردم به محصول یا خدمات شرکت شما است. این از طریق تحقیقات بازار، تجزیه و تحلیل و درک علایق مشتری ایده آل تان اتفاق می افتد. بازاریابی به تمام جنبه های یک کسب و کار از جمله توسعه محصول، روش های توزیع، فروش و تبلیغات مربوط می شود.

آغاز بازاریابی مدرن

بازاریابی مدرن در دهه 1950 شروع شد، زمانی که مردم شروع به استفاده از رسانه های چاپی برای تأیید یک محصول کردند. با ورود تلویزیون – و به زودی اینترنت – وارد خانه‌ها شد. بازاریابان می‌توانند کمپین‌های کاملی را در چندین پلتفرم انجام دهند. و همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، در 70 سال گذشته، بازاریابان برای تنظیم دقیق نحوه فروش یک محصول به مصرف کنندگان برای بهینه سازی موفقیت، اهمیت فزاینده ای پیدا کرده اند.

در واقع هدف اساسی بازاریابی جذب مشتریان به برند شما از طریق پیام رسانی است. در حالت ایده آل، این پیام برای مخاطبان هدف شما مفید و آموزشی خواهد بود، بنابراین می توانید مصرف کنندگان را به سرنخ تبدیل کنید.

مقاله بازاریابی   نکات و تکنیکهای موفقیت آمیز در بازاریابی تلفنی

امروزه، به معنای واقعی کلمه ده ‌ها مکان وجود دارد که می ‌توان یک کمپین بازاریابی را انجام داد — در قرن جدید کجا این کار را انجام می دهیم؟

انواع بازاریابی

جایی که کمپین های بازاریابی شما اجرا می شوند کاملاً به محل سپری کردن وقت مشتریان تان بستگی دارد. این به شما بستگی دارد که تحقیقات بازار را انجام دهید و تعیین کنید کدام نوع بازاریابی – و ترکیبی از ابزارها در هر نوع – برای ایجاد برند بهترین است. در اینجا چندین نوع بازاریابی وجود دارد که امروزه بکار گرفته شده اند، که برخی از آنها امتحان خود را پس داده اند:

بازاریابی اینترنتی (Internet marketing) :

با الهام از کمپین محصول Excedrin که به صورت آنلاین انجام شد، ایده حضور در اینترنت به دلایل تجاری به خودی خود نوعی بازاریابی است.

آسپرین/پاراستامول/کافئین یک داروی ترکیبی برای درمان درد به ویژه سردرد تنشی و میگرن است. در ایالات متحده با نام های تجاری Goody’s Powder و Excedrin فروخته می شود، اگرچه همه محصولات فروخته شده با نام تجاری Excedrin حاوی این ترکیب نیستند.

بهینه سازی برای موتورهای جستجو (Search engine optimization) :

به اختصار «SEO»، این فرآیند بهینه سازی محتوای یک وب سایت به گونه ای است که در نتایج موتورهای جستجو ظاهر می شود. این ابزار توسط بازاریابان برای جذب افرادی استفاده می شود که جستجوهایی را انجام می دهند که نشان می دهد آنها علاقه مند به یادگیری در مورد یک صنعت خاص هستند.

بازاریابی وبلاگی (Blog marketing) :

وبلاگ ها دیگر منحصر به نویسنده نیستند. اکنون برندها وبلاگ هایی را منتشر می کنند تا در مورد صنعت خود بنویسند و علاقه مشتریان بالقوه ای را که برای کسب اطلاعات در اینترنت جستجو می کنند، پرورش دهند.

بازاریابی رسانه های اجتماعی (Social media marketing) :

 کسب و کارها می توانند از فیس بوک، اینستاگرام، توییتر، لینکدین و شبکه های اجتماعی مشابه استفاده کنند تا در طول زمان بر مخاطبان خود تأثیر بگذارند.

مقاله بازاریابی   راهنمای بازاریابی برای کسب و کارهای نوپا

بازاریابی چاپی (Print marketing) :

از آنجایی که روزنامه‌ها و مجلات بهتر کشف می کنند چه کسی برای مطالب چاپی آنها مشترک است، کسب ‌و کار ها همچنان به حمایت مالی از مقالات، عکاسی و محتوای مشابه در نشریاتی که مشتریانشان می‌خوانند، ادامه می‌دهند.

بازاریابی موتورهای جستجو (Search engine marketing) :

این نوع بازاریابی با SEO که در بالا توضیح داده شد کمی متفاوت است. کسب ‌و کارها اکنون می ‌توانند به موتور جستجو برای قرار دادن لینک‌ ها در صفحات شاخص خود که در معرض دید مخاطبانشان قرار می‌گیرند، پرداخت کنند.

بازاریابی ویدیویی (Video marketing) :

در حالی که زمانی فقط تبلیغات تجاری وجود داشت، بازاریابان اکنون برای ایجاد و انتشار انواع ویدیوهایی که مشتریان اصلی آنها را سرگرم کرده و آموزش می‌دهند، پول خرج می‌کنند.

مدیریت بازاریابی چیست ؟

اگر در مورد یک مبادله، دست کم، یکی از طرف ها به صورت بالقوه در اندیشه ابزارها یا راه هایی برای دریافت واکنش مطلوب (موردنظر) ازطرف دیگرباشد، درآن حالت موضوع”مدیریت بازاریابی“مطرح می شود.

از این رو، ما از این زاویه به “مدیریت بازاریابی” نگاه می کنیم:

مدیریت بازاریابی عبارت است از علم و هنر انتخاب بازارهای هدف و از مجرای ایجاد ارزش های بیشتر برای مشتریان، در دسترس قراردادن اقلام ارزشمند(رساندن آن ها به بازارهای هدف) و اطلاع رسانی(آگاه ساختن مشتریان هدف از آن ها)، جذب و نگهداری مشتریان هدف و افزودن بر تعداد آنها.

بدین گونه می توان از دو دیدگاه اجتماعی و مدیریت به تعریف بازاریابی نگاه کرد.

ازدیدگاه اجتماعی تعریف واژه بیانگر نقشی است که بازاریابی درجامعه ایفا می کند: برای مثال یک صاحب نظر در بازاریابی گفته است، نقش بازاریابی عبارت است از”ارائه استانداردبالاتراز زندگی“. از دیدگاه اجتماعی، این تعریف، خواست ما را تآمین می کند.

بازاریابی یک فرآیند اجتماعی است که افراد و گروه ها از مجرای تولید کالاها و خدمات ارزشمند و عرضه آن ها می توانند آزادانه (آن ها را)بادیگران دادو ستد کنند.

 

بازاریابی و تبلیغات چیست ؟

اگر بازاریابی یک چرخ است، تبلیغات یکی از اسپوک های آن چرخ است.

بازاریابی مستلزم توسعه محصول، تحقیقات بازار، توزیع محصول، استراتژی فروش، روابط عمومی و پشتیبانی مشتری است. بازاریابی در تمام مراحل سفر فروش یک کسب و کار ضروری است. و می‌تواند از پلتفرم‌ها، کانال‌ های رسانه ‌های اجتماعی و تیم ‌های متعدد درون سازمان خود برای شناسایی مخاطبان خود، برقراری ارتباط با آنها، تقویت صدای آن و ایجاد وفاداری به برند در طول زمان استفاده کند.

از سوی دیگر، تبلیغات تنها یکی از اجزای بازاریابی است. این یک تلاش استراتژیک است. که معمولاً برای گسترش آگاهی از یک محصول یا خدمات به عنوان بخشی از اهداف کل نگرتر ذکر شده در بالا پرداخت می شود. به زبان ساده، این تنها روشی نیست که بازاریابان برای فروش محصول استفاده می کنند.

این یک مثال است (به خواندن ادامه دهید، یک مسابقه در پایان آن وجود دارد):

فرض کنید یک کسب‌وکار در حال عرضه یک محصول کاملاً جدید است. و می‌خواهد کمپینی ایجاد کند که آن محصول را به پایگاه مشتریان خود تبلیغ کند. کانال های انتخابی این شرکت فیسبوک، اینستاگرام، گوگل و وب سایت شرکت هستند. از همه این فضاها برای حمایت از کمپین ‌های مختلف خود در هر سه ماهه استفاده می‌کند. و از طریق آن کمپین ‌ها منجر به جذب مشتری می‌شود.

برای پخش راه ‌اندازی محصول جدید خود، راهنمای محصول قابل دانلود را در وب ‌سایت خود منتشر می‌کند. ویدیویی را در اینستاگرام پست می‌کند که محصول جدید خود را نشان می‌دهد، و روی یک سری نتایج جستجوی حمایت شده در Google سرمایه‌گذاری می‌کند که ترافیک را به صفحه محصول جدید در وب ‌سایت خود هدایت می‌کند.

حال کدام یک از تصمیمات بالا بازاریابی و کدام یک تبلیغات بود؟

این تبلیغات در اینستاگرام و گوگل انجام شد. اینستاگرام معمولاً یک کانال تبلیغاتی نیست. اما زمانی که برای برند سازی استفاده می‌شود، می‌توانید پایگاهی از فالوورها را ایجاد کنید. که هر از گاهی برای یک اعلامیه ملایم محصول آماده می‌شوند. گوگل قطعا برای تبلیغات در این مثال استفاده شده است. به این شرکت برای فضا در گوگل پرداخت انجام می شود – برنامه ای که به عنوان پرداخت به ازای کلیک (PPC) شناخته می شود. – که در آن ترافیک را به یک صفحه خاص متمرکز بر محصول خود هدایت می کند. یک تبلیغ آنلاین کلاسیک .

مقاله بازاریابی   بازار محور بودن

بازاریابی در کجا انجام شد؟ این یک سوال ترفندی بود، زیرا بازاریابی کل فرآیند بود. این شرکت با همسو کردن اینستاگرام، گوگل و وب سایت خود حول یک ابتکار متمرکز بر مشتری، یک کمپین بازاریابی سه قسمتی را اجرا کرد که مخاطبان خود را شناسایی کرد. پیامی برای آن مخاطب ایجاد کرد و آن را در سراسر صنعت ارائه کرد تا تأثیر آن را به حداکثر برساند.

4P’s در بازاریابی چیست ؟

در دهه 1960، ای جروم مک کارتی (E Jerome McCarthy) 4 پی بازاریابی را ارائه کرد: محصول، قیمت، مکان، ترفیعات .

اساساً، این 4 پی بازاریابی توضیح می دهند که چگونه بازاریابی با هر مرحله از تجارت تعامل دارد.

تولید – محصول

فرض کنید برای محصولی که می‌خواهید کسب‌ و کارتان بفروشد، ایده‌ای دارید. بعدش چی؟ اگر تازه شروع به فروش آن کنید، احتمالاً موفق نخواهید شد.

در عوض، شما به تیم بازاریابی خود نیاز دارید تا تحقیقات بازار را انجام دهد و به برخی از سوالات مهم پاسخ دهد :

مخاطبان هدف شما چه کسانی هستند؟
 آیا بازار مناسبی برای این محصول وجود دارد؟
چه پیام‌ هایی باعث افزایش فروش محصول می‌شوند و در کدام پلتفرم ‌ها؟
توسعه دهندگان محصول تان چگونه باید محصول را تغییر دهند تا احتمال موفقیت را افزایش دهند؟
گروه های کانونی در مورد محصول چه فکر می کنند و چه سوالات یا تردید هایی دارند؟

بازاریابان از پاسخ به این سوالات برای کمک به کسب و کارها به منظور درک تقاضا برای محصول و افزایش کیفیت محصول با ذکر نگرانی های ناشی از گروه تمرکز یا شرکت کنندگان در نظرسنجی استفاده می کنند.

مقاله بازاریابی   قیمت گذاری در بازاریابی : استراتژی قیمت گذاری رقابتی ، تشویقی و تخفیف دار

قیمت

تیم بازاریابی شما قیمت محصولات رقبا را بررسی می کند یا از گروه های متمرکز و نظرسنجی ها استفاده می کند. تا تخمین بزند که مشتری ایده آل شما چقدر مایل به پرداخت است. آیا قیمت آن بسیار بالاست، و شما از این بابت متضرر خواهید شد. یا قیمت آن بسیار پایین است، و ممکن است پول بیشتری نسبت به کسب درآمد از دست بدهید. خوشبختانه، بازاریابان می توانند از تحقیقات صنعت و تجزیه و تحلیل مصرف کننده برای ارزیابی محدوده قیمت مناسب استفاده کنند.

مکان

بسیار مهم است که بخش بازاریابی شما از درک و تجزیه و تحلیل خود از مصرف کنندگان کسب و کار شما برای ارائه پیشنهادهایی برای نحوه و مکان فروش محصول خود استفاده کند. شاید آنها معتقدند که یک سایت تجارت الکترونیک بهتر از یک مکان خرده فروشی کار می کند یا برعکس. یا شاید آنها بتوانند بینشی در مورد اینکه کدام مکان برای فروش محصول شما، چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی، مناسب تر است، ارائه دهند.

ترفیع

این P احتمالاً همان چیزی است که از ابتدا انتظار داشتید . تبلیغات مستلزم هرگونه تبلیغات آنلاین یا چاپی، رویداد یا تخفیفی است که تیم بازاریابی شما برای افزایش آگاهی و علاقه به محصول شما ایجاد می کند و در نهایت منجر به فروش بیشتر می شود. در این مرحله، احتمالاً روش هایی مانند کمپین های روابط عمومی، تبلیغات یا تبلیغات رسانه های اجتماعی را خواهید دید.

امیدواریم تعریف ما و چهار P به شما در درک هدف بازاریابی و نحوه تعریف آن کمک کند. بازاریابی با تمام زمینه های یک تجارت تلاقی می کند، بنابراین مهم است که بدانید چگونه از بازاریابی برای افزایش کارایی و موفقیت کسب و کار خود استفاده کنید.

بازاریابی هنر فروش محصولات چیست ؟؟!!

گاهی مدیران از این زاویه به بازاریابی نگاه می کنند که آن “هنر فروش محصولات است” ولی برخی از افراد از بیان این دیدگاه شگفت زده می شوند که گفته شود، فروش مهم ترین بخش بازاریابی را تشکیل “نمی دهد” فروش تنها آن بخش از کوه- یخ شناور است که دیده می شود (از آب خارج است).

مقاله بازاریابی   بازاریاب و مشتری هدف : تعریف و انواع تقاضا در بازاریابی

پیتر دراکر نظریه پرداز بسیار مشهور مدیریت، آن را بدین گونه بیان می کند:

می توان این دیدگاه را پذیرفت که همیشه نوعی نیاز به فروش وجود دارد.

ولی هدف بازاریابی چیست؟  این است که فروش را به صورت امری زائد در آورد. هدف بازاریابی عبارت است از شناخت و درک مشتری تا بتوان کالا و خدمت مناسب (نیاز و خواست او) را عرضه کرد و آن گاه این اقلام “خود به خود” به فروش خواهند رفت.

کمال مطلوب این است که بازاریابی به یک مشتری بینجامد که آماده  خرید است. آن گاه تنها کاری را که باید انجام داد این است که کالاو خدمت را در دسترس وی قرار داد.

هنگامی که نینتندو Nintendo، سیستم بازی الکترونیکی wii را طرح ریزی کرد، زمانی که شرکت کنون Canon خط تولید دوربین دیجیتال  ELPH را راه اندازی کرد، و هنگامی که شرکت، تویوتا خودرو دوگانه سوز Prius را به بازار عرضه نمود آن ها شاهد وصول سفارش های بسیار سنگین بودند، زیرا توانسته بودند از مجرای مطالعات دقیق بازاریابی کالاهای مناسب بازار را تولید و عرضه کنند.

آن چه را که بازاریاب ها (شرکت ها)به بازار عرضه می کنند در ده گروه قرار می گیرند . کالا، خدمت، رویداد، تجربه، شخص، مکان، مالکیت، سازمان ، دیدگاه واطلاعات. ما هر یک از این گروه ها را شرح می دهیم.

کالا، کالاهای فیزیکی بخش عمده ای از فعالیت های تولید و بازاریابی بیشتر کشورها را تشکیل می دهند. در ایالات متحده، هرسال، شرکت ها میلیاردها بسته غذاهای تازه، کنسرو شده و منجمد و میلیون ها دستگاه خودرو، یخچال، تلویزیون، ماشین آلات و سایر کالاهای تولیدی سیستم نوین اقتصادی به بازارها عرضه می کنند.

خدمت : با پیشرفت سیستم های اقتصادی، درصد بالایی از فعالیت ها بر تولید و ارائه خدمات متمرکز می شود. در سیستم اقتصاد کنونی ایالات متحده 70 درصد خدمت و30 درصد کالا تولید و عرضه می شوند.

 



:: بازدید از این مطلب : 46
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

برنامه بازاریابی (به انگلیسی: Marketing Plan) یکی از بخش‌های مهم طرح کسب‌وکار به‌شمار می‌آید. از این رو فرایند برنامه‌ریزی بازاریابی بخش مهمی از فرایند برنامه‌ریزی و بودجه‌بندی سازمان‌ها تلقی می‌شود. طرح بازاریابی اهداف بازاریابی را تعیین می‌کند و راهبردهای دستیابی به آن‌ها را پیشنهاد می‌دهد. گرچه این طرح تمام اهداف و راهبردهای سازمان را در بر نمی‌گیرد. برنامه بازاریابی در صورتی که رابطه علت و معلولی مناسبی بین اهداف و استراتژی و همچنین تاکتیک‌های اجرای استراتژی را در بر داشته باشد می‌تواند فرایند مدیریت بازاریابی سازمان را تضمین نماید.

اصطلاح طرح بازاریابی برای تشریح روش‌های به‌کارگیری منابع بازاریابی برای رسیدن به اهداف بازاریابی به کار می‌رود. تقسیم بندی بازار، شناخت جایگاه بازار، پیش‌بینی اندازه بازار و برنامه‌ریزی سهم عملی بازار در مفهوم طرح بازاریابی جای می‌گیرند.

برای ایجاد یک برنامه بازاریابی یا همان مارکتینگ پلن، می بایست بسیار زیرکانه عمل کرد. مشاوران بازاریابی و تبلیغات، غالباً مشتریان خود را تهییج می‌کنند تا در بازارهای رقابت با حریفان با صرف هزینه‌های زیاد رقابت کنند. این رقابت اگر بر اساس یک برنامه دقیق و مدون اجرا نشود، می‌تواند تمام هزینه‌های انجام شده برای بازاریابی را از بین ببرد.

در یکی از مقالات نگاشته شده در این مورد که به موضوع نوشتن مارکتینگ پلن پرداخته شده، 15 مرحله برای نوشتن مارکتینگ پلن برای کسب و کارهای بزرگ و البته یک راهکار 5 مرحله‌ای برای کسب و کارهای نوپا، نظیر استارت آپ‌ها ارائه شده که می بایست آن‌ها را به ترتیب اجرایی نمود:

برنامه‌ریزی برای یک مارکتینگ پلن، برای شرکت‌های بزرگ به شرح زیر است:

  1. نوشتن برنامه کلی برای کسب و کار
  2. تعیین مشتریان هدف
  3. قیمت‌گذاری دقیق محصولات و تعیین جایگاه آنها
  4. ایجاد یک مزیت رقابتی ارزشمند برای محصول
  5. مشخص کردن سیستم پخش محصول مورد نظر
  6. وجه تمایز را در خدماتتان هم مشخص کنید (مثل: ارسال رایگان، تضمین بازگشت وجه)
  7. اقلام مورد نیاز را برای اجرای بازاریابی فراهم کنید
  8. یک کمپین تبلیغاتی مؤثر تعریف کنید
  9. استراتژی تبلیغات آنلاین را دقیق مشخص کنید
  10. مراقب ROI باشید
  11. سعی کنید برای تضمین بازگشت هزینه‌های انجام شده، ترفندی را در برنامه بگنجانید
  12. برنامه‌های وفاداری مشتری داشته باشید
  13. هزینه‌های (حتی جزئی) خرید و تراکنش‌هایش را محاسبه کنید
  14. برای مشتریان حتی بعد از خرید هم برنامه داشته باشید
  15. برنامه بودجه بنویسید

البته قابل ذکر است که یک مارکتینگ پلن، نباید شما را محدود به انجام فعالیت‌ها کند، بلکه این برنامه قابل اصلاح نیز هست.

و اما برنامه‌ریزی برای استارت آپ ها، یعنی اجرای یک مارکتینگ پلن که جزئیاتی مانند کسب و کارهای بزرگ ندارد و تا حد زیادی در بازار ناشناخته به سر می برد، قطعاً ساده‌تر از توضیحات بالا خواهد بود.

برنامه‌ریزی برای یک مارکتینگ پلن برای استارت آپ ها، به شرح زیر است:

  1. آنالیز وضعیت کسب و کار: وضعیت کسب و کار را بررسی کنید و با نمونه‌های انجام شده خارجی بسنجید
  2. مشتریان را هدف بگیرید: در دفتر کارتان شرح بند به بندی دربارهٔ مشتریانتان داشته باشید تا الگوی حرکتتان باشد
  3. تعریف اهداف: اهدافتان را برای 1 سال آینده بنویسید. البته اهداف باید مشخص و دقیق باشند نه کلی گویی: به عنوان مثال: افزایش 22% فروش
  4. تعریف استراتژی ها: می بایست مشخص کنید که هر بخش از سرمایه برای چه دسته‌ای فعالیت‌ها هدف‌گیری شود! چه بخشی آنلاین، چه بخشی آفلاین و ...
  5. بودجه بندی دقیق: باید تمام رویدادها را در قالب یک تقویم داشته باشید تا بتوانید میزان هزینه‌های مورد نیاز را در کسب و کار تأمین کنید.


:: بازدید از این مطلب : 39
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 16 مهر 1403 | نظرات ()