نوشته شده توسط : کاریاب

تعریف مدیریت بازاریابی و فروش

یکی از کلماتی که امروزه در دنیای کسب و کار زیاد شنیده می شود، بازاریابی و مدیریت بازاریابی و فروش است . اگر شما تعریف درستی از بازاریابی و فروش بدانید ، خیلی راحت تر می توانید تیم بازاریابی و فروش خود را انتخاب کنید و درآمد شرکت خود را به صورت چشمگیری افزایش دهید زیرا بسیاری از مدیران به غلط فکر میکنند بازاریابی و فروش یکی هستند و هر دو یک وظیفه ای به عهده دارند.

به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم در این مقاله ابتدا به تعریف « مدیریت »  بازاریابی بپردازیم و از دیدگاه بزرگان این عرضه بازاریابی را بررسی کنیم. زیرا همانطور که میدانید ، مدیریت بازاریابی فعالیت ها و عملکردهایی که در توزیع کالاها و خدمات درگیری دارند را تسهیل می کند . در ادامه استراتژی های متفاوت بازاریابی و فروش را به صورت مجزا بررسی کنیم.

به همان اندازه که در تاریخچه بازاریابی، شاهد تغییر و تحول بوده و هستیم، تعریف مدیریت بازاریابی هم، پیوسته دچار تحول و دگرگونی شده است. این تعریف با توجه به انواع بازاریابی متغیر است و به قول کاتلر: بازاریابی را می توان یک روزه یاد گرفت ، اما تسلط بر آن یک عمر زمان می خواهد.

تعریف مدیریت بازاریابی و فروش از نقطه نظر « فیلیپ کاتلر » :

مدیریت بازاریابی و فروش شامل آنالیز ، فرایند برنامه ریزی ، پیاده سازی برنامه توزیع محصولات و کنترل برنامه هایی است که برای ایجاد مبادلات مورد نظر با بازارهای مورد هدف طراحی شده اند تا دستیابی به اهداف سازمانی که همان جلب رضایت مشتری است را امکان پذیر سازند.

این امر به شدت به طراحی سازمانهای ارائه دهنده بر اساس نیازها و خواسته های بازار هدف و استفاده از قیمت گذاری های مؤثر متکی است . به بیانی دیگر ، مدیریت بازاریابی فرآیندی است که بصورت کار تیمی باید اجرا شود و یکی از لازمه های موفقیت سازمان ها در دنیای کسب و کار است.

مدیریت بازاریابی بدلیل افزایش رقابت و نیازی که برای پیشرفت روش هایی در جهت کاهش ضرر و افزایش سود وجود دارد ، اهمیت زیادی پیدا کرده است، به طوری که امروزه مدیریت بازاریابی مهم ترین عملکرد در شرکت های بازرگانی و تجاری محسوب می شود.

مدیریت بازاریابی یک نظم و انظباط کاری است که بر روی برنامه های کاربردی انواع روش های بازاریابی و مدیریت منابع و فعالیت های بازرگانی یک شرکت تمرکز دارد.

تعریف مدیریت بازاریابی و فروش از نقطه نظر « پیتر دراکر »:

هدف بازاریابی شناخت و درک مشتری است تا محصول و خدمات مورد نظر کاملا با انتظارات آنها مطابقت داشته باشد و به خوبی به فروش برسد .

وقتی شما مشتریان خود را بشناسید ، و مطمئن باشید که برند شما به راحتی برای مشتریان قابل پذیرش است ، در آن صورت عشق متقابلی از بازاریابی دریافت می کنید و در آن موفق می شوید. به همین دلیل است که مدیریت بازاریابی در هر زمینه ای بسیار حائز اهمیت است.

بازاریابی عمدتا تحت عنوان « هنر فروش محصولات » شناخته شده است. اما پیتر تراکر معتقد است که هدف بازاریابی رساندن میزان فروش به بالاترین حد ممکن است.

به طور ایده آل ، بازاریابی و مارکتینگ باید بر مشتری که آماده خرید است اثرگذار باشد.

در مدیریت بازاریابی و فروش ، بحث چرخه عمر محصول نیز مطرح است و اینکه این محصول تا چه زمانی می تواند در بازار بماند و به فروش ادامه بدهد. در نتیجه باید در طراحی قیف فروش در بازاریابی عمر محصول و نوع آن را نیز در نظر گرفت.

از این رو خواهید فهمید که چرا بسیاری از سازمان های رسانه ای و آژانس های خلاق در سراسر جهان ظاهر شدند . این به این دلیل است که امروزه با افزایش کسب و کار و رقابت ، تبلیغات در اولویت تمایز یک برند از رقبای خود قرار گرفته اند . از این رو اهمیت بازاریابی رو به افزایش است.



:: بازدید از این مطلب : 33
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

عبارت بازاریابی به چه معنی و مفهومی می‏باشد؟ اکثر مردم به طور اشتباه، بازاریابی را فقط به عنوان فروش و فعالیت‏های پیشبرد فروش مثل تبلیغات، تصور می‏کنند ولی فروش تنها یکی از وظایف بازاریابی می‏باشد و مهمترین جزء به شمار نمی‏رود. اگر بازاریاب بتواند با یک بررسی کامل در شناخت کالاهای موردنیاز مصرف‏کننده توفیق یافته و میزان توسعه کالاهای مرغوب، قیمت‏گذاری و توزیع کردن را به نحو موثری انجام دهد، کالاها به سادگی به فروش خواهند رفت، هر کسی اطلاعاتی در مورد کالاهایی که موردتوجه مصرف‏کنندگان است دارد، مثلا وقتی که ایستمن کداک دوربین اینستاماتیک خودش را طراحی کرد، وقتی که آتاری نخستین بازیهای ویدیویی را طراحی کرد و وقتی که هندا اتومبیل آکورد خود را تولید کرد، این تولیدکنندگان با درخواست‏های خرید مواجه شدند. آنها به جای طراحی کالاهایی برای استفاده شخصی، محصولاتی مناسب با خواست عموم تولید کردند. پیتر دراکر یکی از صاحبنظران و اندیشمندان مدیریت هدف بازاریابی را بدین شرح بیان می‏کند: «هدف بازاریابی این است که بیشترین فروش را انجام دهد و این ممکن نخواهد شد تا موقعی که مشتری را آنطور که خدمات یا تولیدات دقیقا متناسب با خواسته‏های او باشد، بشناسیم و درک کنیم. این بدین معنی نیست که فروش و تبلیغات مهم نیستند زیرا گذشته از اینکه قسمتی از مجموعه فعالیت‏های زنجیره‏ای بازاریابی هستند، به صورت ابزارهای بازاریابی با هم به کار می‏روند تا بر بازار تاثیر بگذارند.

تعریف بازار با دید بازاریابی کاربردی

:بازار محلی است که در آنجا کالا جهت تبادل وجود داشته باشد یا به عبارت دیگر مکانی که شامل حضور مشتری و عرضه باشد. مشتری باید دارای

  • پول
  • نیاز
  • میل به خرید باشد

بازاریابی

تعریف کلاسیک بازاریابی شامل آن دسته از فعالیت‏هایی است که کالاها و خدمات را از واحد تولیدی و خدماتی به مصرف‏کننده می‏رساند چنین تعریفی ناقص بوده و فعالیت‏های بازاریابی را محدود به انجام وظایفی که صرفا مابین تولید و مصرف قرار گرفته‏اند می‏نماید. از جمله این فعالیت‏ها می‏توان بسته‏بندی کالاها، نامگذاری و علائم تجاری فراورده‏های کانال‏های توزیع (نظیر فروش مستقیم به مصرف‏کننده نهایی، عمده فروش، واسطه، خرده‏فروش) ترابری، انبارداری، روش‏های فروش، آگهی‏های بازرگانی، قیمت‏گذاری و اعتبارات مصرفی را نام برد. امروزه این امر مسلم شده است که یک مدیر بازاریابی موفق نمی‏تواند فعالیت‏های خود را از زمانی که کالا تولید گردیده و آماده پخش است آغاز نموده و با تحویل کالا به مصرف‏کننده به پایان برساند. قسمتی از فعالیت‏های عمده بازاریابی به کارهای پیش تولیدی معطوف می‏شود ازجمله فعالیت‏های بازاریابی پیش‏تولیدی، شناخت مصرف‏کنندگان و رفتار آنان در بازار را می‏توان نامبرد. فعالیت دیگر شامل بررسی بازار کالا جهت تولید و فروش مقرون به صرفه آنها می‏باشد باز هم قبل از اینکه واحد تولیدی به ساخت محصول اقدام کند مدیر بازاریابی باید کالا را طوری طرح‏ریزی کند که پس از تولید موردپسند مصرف‏کنندگان قرار گرفته و نیازها و خواسته‏های آنها را برآورده سازد. نوآوری محصولات و خرید کالا و قطعات به منظور تولید و فروش نیز از جمله فعالیت‏های بازاریابی پیش تولیدی می‏باشد. مدیر بازاریابی همچنین نمی‏تواند وظایف خود را با فروش و تحویل کالا به مصرف‏کننده خاتمه یافته پندارد. ازجمله وظایف پس از فروش کالا را می‏توان تعمیر و نگهداری کالاهای فروش رفته، اجرای قرارداد ضمانت کالا، ارائه خدمات به مشتریان و گردآوری اطلاعات پیرامون رضایت مصرف‏کننده نسبت به کالاهای فروش رفته و پیشنهاد آن اطلاعات به قسمت‏های مختلف سازمان به ویژه واحد طرح‏ریزی کالا نام برد. علاوه بر فعالیت‏های پیش تولیدی، توزیعی و پس از فروش بازاریابی تعدادی از فعالیت‏های مدیریت بازار نیز وجود دارد که دامنه آنها محدود به هیچ یک از حوزه‏های سه گانه بالا نمی‏باشد. ازجمله این فعالیت‏های بازاریابی را می‏توان پژوهش‏های بازار، شرایط محیطی بازار، قوانین و مقررات بازار، سیستم‏های اطلاعات بازار، تعهدات اخلاقی در امور بازاریابی و بازاریابی بین‏المللی نام برد. بدین ترتیب روشن می‏گردد که دامنه بازاریابی بسیار وسیع بوده و فعالیت‏های گسترده اقتصادی را شامل می‏گردد. به همین جهت در حدود نیمی از جمعیت فعال کشورهای پیشرفته صنعتی را شاغلین امور بازار تشکیل می‏دهند در کشورهای در حال توسعه از جمله در کشور ایران با اینکه تمام وظایف نام برده شده به وسیله شرکت‏ها و کارخانجاتی که سهم عمده‏ای در بازار دارند اعمال می‏گردد لیکن نظر به شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی این کشورها تکیه بر پاره‏ای از فعالیت‏های بازاریابی بیشتر از سایر فعالیت‏ها می‏باشد. مثلا نحوه توزیع کالا از تولید به مصرف و حذف واسطه هایی که صرفا جنبه احتکار و بورس‏بازی دارند یکی از وظایف مهم مدیران بازار در کشورهای در حال رشد می‏باشد در مقابل به علت کمبود منابع تولیدی و نیاز فراوان مصرف‏کنندگان در مواردی که رقابت عامل موثری در سهم بازار باشد توجه زیادی به آگهی‏های بازرگانی جهت انگیزش خریداران نمی‏شود. همچنین در جوامعی نظیر کشور ایران که نرخ تورم به نسبت بالاتر از مشابه آن در کشورهای صنعتی است انگیزه‏هایی برای فروش قسطی باقی نمی‏ماند. بدین ترتیب این روش حمایت از فروش کمتر مورد استفاده قرار می‏گیرد. اطلاعات نقش مهمی در فعالیت‏های مدیریت بازاریابی استراتژیک دارد، اطلاعات قابل اطمینان - موثق و در دسترس بخصوص در جهت تشخیص نیازمندی‏های بازار بهبود کالا و خدمات - نوآوری و خلاقیت - برنامه‏ریزی و کنترل برای مدیریت بازاریابی با ارزش و موثر است که این موضوع به عنوان یکی از مسائل مهم مدیران بازاریابی در ایران و سایر کشورهای در حال توسعه می‏باشد. تعریف ما از بازاریابی به شرح ذیل می‏باشد:
«بازاریابی عبارت از فعالیت‏های نیروی انسانی است که از طریق تبادل فرایندها به سمت ارضاء نیازها و خواسته‏ها هدایت شود.» برای روشن‏تر کردن این تعریف، نگاهی به واژه‏های ذیل خواهیم داشت: احتیاجات، خواسته‏ها، تقاضاها، محصولات، داد و ستد، معاملات و بازارها.

احتیاجات (Needs)

اساسی‏ترین و زیربنایی‏ترین مفهوم بازاریابی، نیازهای بشر می‏باشد که ما آن را به شرح زیر تعریف می‏کنیم: احتیاجات عبارت از بیان احساس کمبود در یک فرد می‏باشد. وقتی که یک نیاز ارضاء نشود، شخص ناراحت است. یک فرد ناراضی یکی ازاین دو کار را انجام می‏دهد: یا به دنبال چیزی خواهد گشت که نیاز او را برطرف کند و یا کوشش می‏کند که نیازهایش را کاهش دهد. مردم در جوامع صنعتی سعی می‏کنند کالاهایی را پیدا کرده یا توسعه دهند که خواسته‏های آنها را ارضاء نماید. مردم در جوامع فقیر سعی می‏کنند که خواسته‏های خود را به چیزهایی که قابل دسترس باشند کاهش دهند.

خواسته‏‌ها( Wants)

دومین مفهوم اساسی در بازاریابی، خواسته‏های بشر می‏باشد. خواسته‏های بشر زمانی که توسط فرهنگ و شخصیت افراد شکل بگیرند، شناخته می‏شوند. همراه با تکامل جامعه، خواسته‏های اعضای آن نیز افزایش و گسترش می‏یابد. مردم در معرض کالاهای متنوعی که علاقه و تمایلات آنها را برمی‏انگیزد قرار دارند. تولیدکنندگان کوشش می‏کنند که رابطه‏ای بین چیزهایی که آنها تولید می‏کنند و نیازهای مردم برقرار نمایند.

تقاضاها (Demands)

مردم اکثرا خواسته‏های نامحدود، اما منابع محدود دارند. آنها تولیداتی را انتخاب می‏کنند که حداکثر رضایتمندی را در مقابل پولشان ایجاد نماید. خواسته‏ها وقتی تبدیل به تقاضاها می‏شوند که با قدرت خرید همراه باشند. مصرف‏کنندگان به تولیدات به عنوان مجموعه‏های پرمنفعت می‏نگرند و کالاهایی را انتخاب می‏کنند که بهترین و بیشترین استفاده را به آنها می‏دهد. پس یک تویوتا یعنی یک حمل و نقل اساسی، یک قیمت پایین و سوخت اقتصادی (کم مصرف) ، یک اتومبیل خوب یعنی: راحتی، تجمل و منزلت. مردم کالایی را انتخاب می‏کنند که حداکثر رضامندی را در ارتباط با خواسته‏ها و منافع آنها ایجاد نماید.

محصولات (Products)

احتیاجات، خواسته‏ها و تقاضاهای بشر، اشاره ضمنی به این مطلب دارد که محصولاتی وجود دارند که می‏توانند آنها را ارضاء نمایند ما محصول را به شرح ذیل تعریف می‏نماییم: یک محصول عبارت از هر چیزی است که بتواند جهت اطلاع و رویت، اکتساب، استفاده یا مصرف، به بازار ارائه شود و بتواند یک خواسته یا یک نیاز را ارضاء نماید. تمامی محصولات به طور مساوی مورد درخواست نیستند. قابل دسترس‏ترین و کم قیمت‏ترین محصولات محتملا در درجه اول اهمیت، برای خریده شدن قرار دارند. مفهوم یک محصول محدود به اشیاء فیزیکی نمی‏باشد بلکه هر عاملی که توانایی برآورده کردن یک نیاز را داشته باشد یک محصول است علاوه بر کالاها وخدمات محصول شامل: افراد، مکانها، سازمانها، فعالیت‏ها وایده‏ها می‏باشد. یک مصرف‏کننده در مورد سرگرمی‏هایش تصمیم می‏گیرد: تلویزیون تماشا می‏کند، به چه مکانهایی برای تعطیلات برود، در سازمان‏ها عضو شود، از عقاید و نظرات حمایت کند. برای مصرف‏کننده تمام اینها یک محصول هستند. اگر واژه «محصول» مناسب نباشد، می‏توانیم از واژه‏های ارضاءکننده «منبع یا پیشنهاد» استفاده نماییم.

مبادله (Exchange)

بازاریابی زمانی صورت می‏گیرد که مردم تصمیم می‏گیرند نیازها و خواسته‏های خودشان را از طریق مبادله ارضاء نمایند. مبادله عبارتست از عمل به دست آوردن چیز مورد درخواست از یک شخص و دادن چیزی در مقابل آن. مبادله طریقه‏ای است که مردم می‏توانند توسط آن کالای موردنیاز و درخواست خود را به دست آورند. مبادله از محدودیت خاص خود برخوردار است: مردم ناچار به التماس یا محتاج بخشش دیگران نیستند. مردم باید دارای مهارت‏ها و تخصص‏هایی باشند که بتوانند چیز مورد احتیاجی را تولید نمایند یا خدمت موردنیازی را ارائه کنند و در مقابل کار یا کالای تولید یا ارائه شده دیگران را به دست آورند. مبادله هدف اصلی بازاریابی می‏باشد. برای اینکه یک مبادله صورت پذیرد، شرایط متعددی وجود دارد که باید در نظر گرفته شوند: باید حداقل دو طرف وجود داشته باشد و هر طرف نیز باید چیز ارزشمندی برای طرف مقابل در اختیار داشته باشد، هر طرف باید بخواهد تا با طرف دیگر معامله کند و هرکدام باید در قبول یا رد محصول ارائه شده توسط دیگری آزاد باشند و بالاخره هر طرف باید قادر به برقراری ارتباط و تحویل کالا باشد. این شرایط، مبادله را ممکن می‏سازد. برای اینکه یک معامله واقعا صورت پذیرد، دو طرف باید به توافق برسند. اگر آنها موافق باشند، چنین نتیجه می‏گیریم که عمل مبادله، طرفین را در شرایط و موقعیت بهتری از کار قرار داده است. زیرا هر یک از آنها در قبول یا رد پیشنهاد آزاد بوده است. با این توصیف، درست همانطور که تولید محصول ایجاد ارزش می‏کند، مبادله نیز ایجاد ارزش می‏کند و این امر توانایی‏های مصرفی بیشتری را به مردم می‏دهد.

معاملات (Transaction)

از آنجایی که مبادله هدف اساسی بازاریابی می‏باشد، معامله محور فعالیت‏های بازاریابی است. معامله عبارتست از یک داد و ستد ارزش‏ها بین دوطرف. یک معامله حداقل شامل دو چیز با ارزش، شرایطی که در یک زمان معین روی آنها توافق شده و یک محل مورد توافق است. بازاریابی مجموعه اقداماتی است در جهت رساندن تولیدات، خدمات، ایده‏ها و امثال آن به مرحله مبادله یا معامله.

بازارها (Markets)

مفهوم معاملات ما را به مفهوم یک بازار هدایت می‏نماید. یک بازار عبارتست از مجموعه خریداران واقعی و بالقوه یک کالا. همانطور که تعداد افراد و معاملات در یک جامعه رو به افزایش است، تعداد تجار و مکان‏های بازار نیز رو به افزایش است. در جوامع پیشرفته، بازار لزومی ندارد که به صورت مکانی که خریدار و فروشنده در آن به داد و ستد ارزشها می‏پردازند، باشد با حمل و نقل و ارتباطات مدرن، یک تاجر می‏تواند یک کالا را در برنامه آخر شب تلویزیون تبلیغ نماید. توسط تلفن از صدها مشتری سفارش بگیرد و روز بعد آن کالا را برای خریداران پست نماید بدون اینکه هیچ گونه برخورد حضوری با خریدار داشته باشد. یک بازار می‏تواند در اطراف یک محصول، یک خدمت، یا هر چیز با ارزشی رشد نماید. به عنوان مثال: یک بازار کار، شامل افرادی است که تمایل دارند کار خود را در مقابل دستمزد یا محصولات، ارائه دهند. موسسات مختلفی از قبیل موسسات کاریابی و موسسات مشاوره، در اطراف یک بازار کار رشد کردند تا بتوانند به عملکرد آن به نحو بهتری کمک نمایند. بازار پول یکی دیگر از بازارهای مهم می‏باشد که برای این به وجود آمده است تا احتیاجات مردم را برآورده کند، بنابراین آنها می‏توانند پول قرض بگیرند، قرض بدهند یا پس‏انداز کنند.

بازاریابی ( Marketing )

بالاخره مفهوم بازار ما را به چرخه کامل مفهوم بازاریابی می‏رساند. بازاریابی یعنی کار کردن با بازارها، به این منظور که باعث رضامندی احتیاجات و خواسته‏های بشر می‏گردد. پس ما به تعریف خودمان در مورد بازاریابی ، برمی‏گردیم. به عنوان «فعالیت‏های بشر که برای ارضاء کردن احتیاجات و خواسته‏ها از طریق تبادل فرایندها هدایت می‏شود» تبادل فرایندها، مستلزم کار است. فروشندگان مجبورند خریداران را جستجو کنند، نیازهای آنها را شناسایی نموده و کالاهای خوب و مناسب طراحی نمایند، آنها را توسعه داده، انبار نموده و قیمت‏گذاری کرده و تحویل نمایند. چنین فعالیت هایی از قبیل توسعه محصول، تحقیق، ارتباطات، توزیع، قیمت‏گذاری و خدمات،فعالیت‏های اصلی بازاریابی می‏باشند. اگرچه مامعمولا به بازاریابی به عنوان ادامه کسب توسط فروشنده، می‏اندیشیم اما خریداران نیز به فعالیت‏های بازاریابی می‏پردازند. مصرف‏کنندگان وقتی «بازاریابی» می‏کنند که به جستجوی کالاهایی که توان پرداخت قیمت آنهارا دارند می‏پردازند. نمایندگی یک شرکت زمانی بازاریابی می‏کند که به دنبال فروشندگان رفته و برای شرایط خوب، چانه می‏زند. یک «بازار فروشندگان» بازاری است که در آن فروشنده دارای قدرت زیادتری می‏باشد و خریداران مجبورند که خیلی دقیق و کوشا باشند. در یک «بازار خریداران»، خریدار دارای قدرت زیادی بوده و فروشنده، مجبور است که بسیار فعال و کوشا باشد.

وظایف مدیریت بازار

عالیت‏های مدیریت بازاریابی باید در چارچوب برنامه‏های استراتژیک یک شرکت و با نگرش نظام‏گرا انجام گیرد. مدیریت بازاریابی وظایف زیر را به عهده دارد:
جمع‏آوری و بررسی اطلاعات به منظور تشخیص وضعیت و استعداد بازار و به طور کلی تعیین نیاز مصرف‏کنندگان موردنظر. لازم به توضیح می‏باشد که مدیران بازاریابی باید از طریق تقسیم بازار بتوانند مصرف‏کنندگان موردنظر را شناسایی نمایند و با توجه به خصوصیات مصرف‏کنندگان، کالا و خدمات موردنیاز آنها را تامین کنند. تعیین هدفهای بازاریابی با توجه به نتایج اطلاعات به دست آمده و منابع شرکت مانند مشخص کردن هدف‏های فروش و سهمیه بازار. تعیین آمیزه و یا ترکیب بازاریابی Mix Marketing که عناصر عمده آن عبارتند از محصول، قیمت، کانال‏های توزیع و فعالیت‏های پیشبرد فروش که این عناصر به عنوان فعالیت‏های قابل کنترل مدیریت بازاریابی می‏باشند. مدیران بازاریابی باید به این سوالات جواب دهند که چه محصولی، با چه قیمتی تولید و در چه مکانی عرضه نمایند و با چه شیوه تبلیغاتی به اطلاع مصرف‏کنندگان برسانند. بدیهی است که این عوامل قابل کنترل مدیریت بازاریابی با توجه به شرایط محیطی (سیاسی، اقتصادی، بازرگانی، فرهنگی و. .. ) که بر فعالیت‏های بنگاه اقتصادی تاثیر دارند با امکانات موسسه مشخص می‏گردند. در نتیجه مدیریت بازاریابی با توجه به نیاز مصرف‏کنندگان و منابع سازمان باید کالا یا خدمات موردنیاز مصرف‏کنندگان را تهیه و عرضه نمایند.

سازماندهی: به منظور اینکه مدیریت بازاریابی بتواند به اهداف موردنظر برسد باید فعالیت‏های بازاریابی خود را سازماندهی نماید و نیروی انسانی و آموزش لازم را تامین نماید و ضمنا جهت پیشبرد فعالیت‏ها هماهنگی‏های لازم را داشته باشد.
کنترل و یا نظارت: به منظور اینکه فعالیت‏ها با توجه به برنامه پیش برود مدیریت بازاریابی باید در مقاطع زمانی مختلف عملکرد را با برنامه مورد بررسی و مقایسه قرار دهد و در جهت رفع مشکلات و تجدیدنظر در برنامه اقدام نماید.
تامین خدمات بعد از فروش: مثل تامین لوازم و قطعات و ارائه خدمات تعمیراتی جهت محصولاتی که به فروش رفته‏اند. بدیهی است مصرف‏کنندگان در تصمیم‏گیری جهت خرید کالا در یک بازار رقابتی حتما به پارامتر خدمات بعد از فروش توسط تولیدکنندگان نیز توجه دارند.
بررسی نظریات مصرف‏کنندگان: مدیران بازار در نهایت، نقطه‏نظرات و عکس‏العمل مصرف‏کنندگان را در مورد کالا یا خدماتی که ارائه شده باید از طریق شیوه‏های مختلف تحقیقات بازاریابی دریافته و آنها را بررسی و مورد استفاده در تصمیم‏گیری و برنامه‏های خود قرار دهند. زیرا فرض ما در بازاریابی پیشرفته این است که مصرف‏کنندگان حرف اول را می‏زنند و اگر بنگاه اقتصادی بخواهد در اقتصاد رقابتی (اقتصاد بازار) فعال باشد و سهم عمده‏ای از بازار را به خود اختصاص دهد و در نتیجه سود داشته باشد و به زندگی خود ادامه دهد باید حتما به مصرف‏کنندگان توجه لازم را داشته باشد.

علاوه بر وظایف مذکور، ایجاد تقاضا برای محصول و خدمات ارائه شده نیز جزو وظایف مدیریت بازار می‏باشد. مدیریت بازاریابی وظیفه دارد «مقدار»، «زمان» و «خصوصیات» تقاضا را طوری هماهنگ کند که سازمان بتواند به اهداف خود برسد. بدیهی است در هر زمان مقدار واقعی تقاضا برای کالا یا خدمات ممکن است «پایین‏تر»، «مساوی» و یا «بالاتر» از سطح تقاضای موردنظر باشد. برای ایجاد تقاضا در مورد کالا سه شرط باید وجود داشته باشد: اول باید نیاز برای آن کالا توسط گروهی از مردم وجود داشته باشد، دوم آنکه این گروه قدرت خرید کالاها را داشته باشند و سوم آنکه میل داشته باشند قسمتی از پول خود را در رفع نیاز خود بپردازند.

اهم وظایف مدیریت بازار

  • جمع‏آوری و بررسی اطلاعات به منظور تشخیص وضعیت و استعداد بازار و تعیین نیاز مصرف‏کنندگان
  • مشخص نمودن هدف‏های فروش و سهمیه بازار
  • تعیین آمیزه و یا ترکیب بازاریابی که عناصر آن از محصول، قیمت، کانال‏های توزیع و فعالیت‏های پیشبرد فروش می‏باشند.
  • سازماندهی فعالیت‏های بازاریابی و نیروهای انسانی و آموزش لازم برای آن
  • کنترل و یا نظارت به منظور اینکه فعالیت‏ها با توجه به برنامه پیش برود.
  • تامین خدمات بعد از فروش: مثل تامین لوازم یدکی و قطعات
  • بررسی نظریات مصرف‏کنندگان در ارتباط با محصولات و خدمات ارائه شده
  • ایجاد تقاضا برای محصول و خدمات
  • ایجاد هماهنگی بین مقدار، زمان و خصوصیات تقاضا


:: بازدید از این مطلب : 31
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

پایگاه مشتریان فعلی یک کسب‌وکار، منبعی کاملا سودآور از فرصت‌های تجاری جدید و البته پایدار هستند، که باید دائما از آن‌ها نگهداری شود. حلقه گمشده موفقیت بسیاری از کسب‌وکارهایی که بعد از ماه‌ها دست از تلاش برای تبلیغات بَرمی‌دارند، مشتری است. مشتریِ راضی اصلی‌ترین نقش را در بازاریابی ارجاعی دارد و می‌تواند مانند یک بازاریاب برای برند کار کند. به‌این‌ترتیب نه تنها هزینه‌ها کاهش پیدا می‌کنند بلکه با وفادارسازی مشتریان فعلی، ریزش مشتری نیز کاهش می‌یابد. با توجه به اهمیت ویژه و نقش مشتری در حیات کسب‌وکارها، در این مقاله از وبلاگ بازاریابان به بررسی بازاریابی مشتری (Customer Marketing) یا بازاریابی مشتری محور می‌پردازیم.

بازاریابی مشتری به‌چه معناست؟

بازاریابی مشتری (Customer Marketing) یا بازاریابی از طریق مشتری روشی است که بر ارتقا و استفاده از تجربیات مشتریان فعلی با هدف بهبود فرایند حفظ مشتری و رشد کسب‌وکار تمرکز دارد. یک بازاریابی مشتری موفق بر تقسیم‌بندی مناسب مخاطبان، تعامل موثر با مشتریان و حفظ رابطه با مشتریان فعلی متکی است.

بازاریابی مشتری به کمپین‌ها یا فعالیت‌های بازاریابی خاص اشاره دارد که روی جذب مشتریان فعلی به‌جای مشتریان بالقوه جدید متمرکز هستند. کسب‌وکارها این کمپین‌ها و فعالیت‌های بازاریابی را با هدف تقویت وفاداری مشتری، بهبود تعامل، حفظ و نگهداری مشتری، غنی‌سازی تجربه کاربری و افزایش مشارکت ایجاد می‌کنند.

بازاریابی مشتری (بازاریابی از طریق مشتری) تا حد زیادی به هنر ایجاد اشتیاق و وفاداری در میان مشتریان وابسته است. خرید محصولات و خدمات جدید توسط مشتریان فعلی به عبارتی نشان‌دهنده ارتقا سطح مشتریان فعلی است. به این مفهوم که مشتریان فعلی یک کسب‌وکار آنقدر مشتاق و وفادار به برند هستند که با عرضه هر محصول و خدمت جدید، برای خرید اقدام می‌کنند. از طرفی آن‌ها به دوستان و خانواده خود نیز توصیه می‌کنند تا از محصول شما استفاده کنند.

یک استراتژی بازاریابی مبتنی بر مشتری، روشی برای استفاده از مشتریان فعلی کسب‌وکار به‌عنوان یک دارایی بازاریابی است. این فرایند فوق‌العاده مفید بوده اما اغلب مسیری سخت دارد.

چرا بازاریابی مشتری مهم است؟

حفظ یک مشتری فعلی برای کسب‌وکارها می‌تواند ۵ برابر ارزان‌تر از جذب یک مشتری جدید باشد. این آمار نشان‌دهنده اهمیت کار با پایگاه داده فعلی در شرکت‌هاست که صاحبان بسیاری از مشاغل را به تدوین استراتژی مشتری تشویق می‌کند.

یک استراتژی بازاریابی مبتنی بر مشتری به کسب‌وکارها امکان می‌دهد تا نرخ ریزش را کاهش داده و مصرف‌کنندگان وفادار بیشتری را برای برند حفظ کنند. این موضوع به‌صورت مستقیم روی فروش و سود برند تاثیر می‌گذارد چون افزایش نرخ نگهداری به میزان ۵% به افزایش سود ۲۵% تا ۹۵% کمک خواهد کرد.

مشتریان فعلی احتمالا ۳۰۰% بیشتر از مشتریان جدید پول خرج می‌کنند. همچنین تقریبا ۱۶ برابر بیشتر از مشتریان جدید درآمد موثر، برای برند به ارمغان می‌آورند.

دستیابی به مشتری جدید بین ۵ تا ۲۵ برابر گران‌تر از حفظ مشتری فعلی است. ارزش واقعی در این میان، تبدیل مشتری راضی به یک بازاریاب برند است. پیشرفت ۵ درصدی در حفظ مشتری می‌تواند سودآوری شرکت را تا ۷۵% افزایش دهد.

یک استراتژی بازاریابی مشتری قوی و موثر به کسب‌وکار کمک می‌کند تا مشتریان جدید را به مشتریان وفادار و سپس حامیان برند تبدیل کنند. ۷۲% از مردم یک تجربه مثبت را با ۶ نفر یا تعداد بیشتری از افراد به اشتراک می‌گذارند. این به کسب‌وکارها امکان می‌دهد تا توصیه‌های رایگان بیشتری دریافت کنند که همان بازاریابی دهان‌به‌دهان است. همان‌طور که می‌دانید تبلیغات دهان‌به‌دهان، ۵ برابر بیشتر از تبلیغات پولی، فروش دارد.

چطور یک استراتژی بازاریابی مشتری بنویسیم؟

ایجاد روابط بلندمدت با مصرف‌کنندگان می‌تواند سود زیادی برای شرکت داشته باشد. در ادامه راهنمای گام‌به‌گام نوشتن استراتژی بازاریابی مشتری آمده است.

داده‌های مصرف‌کننده را جمع‌آوری و مخاطبان هدف را بررسی کنید

طبق مطالعات Salesforce ، نود و هفت درصد از بازاریابان هنگامی که شروع به ارائه تجربیات مشتری می‌کنند، افزایش نتایج مشارکت آن‌ها را مشاهده خواهند کرد. برای رسیدن به نتایج مشابه، باید درک درستی از مخاطبان هدف خود داشته باشید. در اولین قدم، یک پرسونا برای کسب‌وکار خود تعریف کنید پیشنهاد می کنیم مقاله پرسونا چیست بلاگ راتین را برای درک بهتر این موضوع، مطالعه کنید.

جمعیت‌شناسی، نیازها، نقاط درد، خواسته‌ها و محرک‌های مخاطبان هدف خود را کشف کنید. حتی می‌توانید از تجزیه‌وتحلیل شبکه‌های اجتماعی نیز استفاده کنید. در نهایت نیز داده‌های مصرف‌کننده را در  نرم افزار CRM وارد کرده و تحقیقاتی روی جستجوهای محبوب در موتورهای جستجو انجام دهید. به این ترتیب وجه اشتراک و موضوعات مشابه مورد علاقه مشتریان خود را کشف خواهید کرد. حتی می‌توانید روی یک گروه از مخاطبان تمرکز کرده و با آن‌ها مصاحبه کنید تا اطلاعات کیفی و کمی بیشتری به‌دست آورید. تعیین دسته‌های مشخص برای زمینه فعالیت مشتریان و گزارش‌گیری بر اساس فیلتر آن‌ها می‌تواند راهکار مناسبی برای آگاهی شما از مخاطبان و مشتریان هدفتان باشد.

برای دسته‌بندی و مدیریت مخاطبان هدف و مشتریان کسب‌وکارتان بر اساس فیلترهای تعیین‌شده توسط خودتان، می‌توانید از نرم‌افزارهای مختلف سی‌آر‌ام یا نرم افزار CRM راتین استفاده کنید.

شخصیت‌های خریدار را تقسیم‌بندی کرده و آن‌ها را اولویت‌بندی کنید

اکنون که می‌دانید مشتریان شما چه کسانی هستند، زمان آن رسیده تا آن‌ها را به گروه‌هایی مشخص تقسیم‌ کنید. بهتر است ۳ تا ۵ بخش از مصرف‌کنندگان را بر اساس داده‌های موجود تعریف کنید. این داده‌ها همان‌هایی هستند که می‌توانند روی خدمات کسب‌وکار و تکنیک‌های تبلیغاتی آینده تاثیر بگذارند. همچنین می‌توانید شخصیت‌های خریدار را بر اساس فرایندهای قیف فروش نیز دسته‌بندی کنید.

تعیین اولویت، بخشی حیاتی در این مرحله خواهد بود. طبق قانون پارتو، ۲۰% از مشتریان شما، ۸۰% از فروش کسب‌وکار را رقم می‌زنند. بنابراین سود‌آورترین بخش‌ها را شناسایی کرده و روی رفع نیازهای آن‌ها تمرکز کنید. به این ترتیب می‌توانید نیازهای آن گروهی از شخصیت‌های خریدار را در اولویت قرار دهید که بیشترین میزان فروش برند را محقق می‌کنند. دسته‌های بعدی را فراموش نکنید و برای رفع نیازهای آن‌ها نیز برنامه‌ داشته باشید.

از مشتریان جدید به گرمی استقبال کنید

استقبال گرم از مشتریان جدید یک استراتژی بازاریابی مشتری مهم خواهد بود. به‌محض اینکه مشتری، محصول یا خدمتی را خریداری می‌کند، به گرمی از او استقبال کنید. این کار می‌تواند در قالب یک ایمیل مارکتینگ حرفه‌ای، ارائه کد تخفیف برای خرید دوم یا حتی عضویت رایگان در خبرنامه شرکت باشد. وقتی مشتری متوجه شود که کسب‌وکار، فعالیت‌های او را زیرنظر داشته و برای هر کار مثبتی از جمله خرید و ثبت‌نام و غیره که انجام می‌دهد، پاداشی در نظر گرفته، برای خریدهای بعدی تشویق می‌شود. نیازی نیست پاداشی سنگین و گران‌قیمت در نظر بگیرید، همین‌که در اولین خرید استقبالی گرم از او داشته باشید کافی است.

استراتژی فعلی کسب‌وکار را تجزیه‌وتحلیل کرده و آن را بهینه کنید

ممکن است یک استراتژی تبلیغاتی داشته باشید، اما زمانش رسیده تا آن را بهبود دهید. لازم است استراتژی تبلیغاتی خود را مشتری‌مدارتر کنید. بازگشت سرمایه و پتانسیل رشد کسب‌وکار را مطالعه کنید تا عملکرد فعلی را بهتر درک کنید. سپس از مصرف‌کنندگان خود بخواهید تمایل‌شان برای توصیه برند شما به دوستان و آشنایانان را از ۱ تا ۱۰ رتبه‌بندی کنند. از داده‌های به‌دست آمده می‌توانید برای شناسایی موانع و یافتن راه‌حل‌هایی برای رفع فوری آن‌ها استفاده کنید.

روی ارائه تجربیات مثبت مشتری تمرکز کنید

زمان آن رسیده تا محصولات و خدمات خود را برای برآورده کردن انتظارات مصرف‌کنندگان بهینه کنید. به تجربیاتی که مصرف‌کننده در هر نقطه از تماس با برند شما تجربه می‌کند، تمرکز کرده و آن را مثبت و ثابت نگه دارید. پس از خرید، با مصرف‌کننده در تماس باشید تا اهمیت خود برای برند را احساس کنند. مراقب مشکلات و دردهاشان باشید و به آن‌ها کمک کنید تا در سریع‌ترین زمان ممکن، راه‌حلی پیدا کنند. در نهایت نیز داده‌های مربوط به هر مصرف‌کننده را جمع‌آوری کنید تا ارتباطات شخصی‌سازی شده و در نتیجه روابط بلندمدت ایجاد شود.

بازخوردهای مشتری را ارزیابی کرده و با استراتژی بازاریابی تطبیق دهید

وقتی از مردم بازخورد می‌خواهید، آن‌ها درک می‌کنند که نظرشان مهم است. این موضوع به شما کمک می‌کند سطح وفاداری و تعامل آن‌ها را افزایش دهید. با این حال، دریافت نظر مصرف‌کنندگان، کافی نیست. باید تغییراتی در محصولات و برنامه‌های بازاریابی خود ایجاد کنید تا نشان دهد به بازخوردهای آن‌ها اهمیت می‌دهید. این تغییرات به کسب‌وکار امکان می‌دهد تا کمپین‌های مرتبط‌تر و موثرتری طراحی و اجرا کند. به این ترتیب می‌توانید مشتریان بالقوه بیشتری جذب کرده و مشتریان فعلی را برای خرید بیشتر ترغیب کنید.

برنامه‌های وفادارسازی مشتری را راه‌اندازی کنید

به مخاطبان هدف خود یک مزیت رقابتیِ قوی ارائه کنید تا تشویق شوند برای مدت بیشتری از شرکت شما خدمات دریافت کنند. تخفیف‌های دوره‌ای، اطلاع ویژه از رونمایی یک محصول جدید، خدمات پس از فروش و چندین مزیت دیگر می‌تواند آن‌ها را یک قدم به وفادار شدن به برند نزدیک‌تر کند. چنین استراتژی‌ای به کسب‌وکار کمک می‌کند تا روابط بلندمدت ایجاد کرده و به افراد انگیزه دهد تا همواره در کنار برند بمانند.

به مشتریان خود خدمات نمونه ارائه کنید

جلب توجه مشتری کار آنچنان ساده‌ای نیست. چون همزمان با تلاش‌های بی‌وقفه تیم بازاریابی شما، شرکت‌های رقیب نیز برنامه‌هایی دارند. تجربیات مشتریان در مواجهه با برند و استفاده از محصولات و خدمات، گره خورده است. کنترل تجربه مشتری در استفاده از محصول و خدمت بسیار سخت‌تر خواهد بود. چون هر فردی نیازها و خواسته‌ها و البته نقاط درد متفاوتی با دیگری دارد. برای ساختن یک تجربه عالی از برخورد با برند، مطمئن شوید که زیرساخت‌های پشتیبانی مشتری به‌خوبی کار می‌کنند.

ساختاری برای ارائه خدمات به مشتریان طراحی کنید. این ساختار به شما کمک می‌کند تا مشتریانی خوشحال داشته باشید. با منابع در دسترس، خدماتی نمونه به مشتریان ارائه کنید و مشکلات احتمالی آن‌ها را بلافاصله، با حوصله و هوشمندانه برطرف کنید. نیازی نیست محصولی خارق‌العاده یا با پایین‌ترین قیمت ممکن ارائه کنید تا مشتری از شما راضی باشد، همین که بداند خدماتی نمونه از شما دریافت می‌کند برای او کافی خواهد بود. به این ترتیب پایگاه مشتریان راضی و البته شاد‌تری خواهید داشت.

تاکتیک‌های بازاریابی مشتری چیست؟

طبق نظرسنجی که توسط North Highland صورت گرفته‌است، 87% از کسب‌وکارها تجربه مشتری را به‌عنوان موتور محرکه رشد خود در نظر می‌گیرند. اجرای تاکتیک‌هایی کاملا تعریف شده برای بازاریابی مشتری در چنین بازار رقابتی، حیاتی خواهد بود. در ادامه ایده‌هایی برای تقویت استراتژی بازاریابی مبتنی بر مشتری آمده است.

احساسات خاصی را منتقل کنید

۲ تا از بازی‌های نهایی استراتژی بازاریابی مبتنی بر مشتری، جلب وفاداری و تسهیل تعامل با مشتری است. این عوامل به تجربیات مشتریان شما بستگی دارند. تجربیات آن‌ها در استفاده از محصول یا خدمت یا برخورد با برند، منجر به سرمایه‌گذاری رفتاری خواهد شد.

برای تقویت تبلیغات کسب‌وکار، توصیه می‌شود از توصیف‌ ویژگی‌های کسل‌کننده و خسته‌کننده محصول، خودداری کنید. مشتریان به دنبال درک خارق‌العاده بودن محصول شما نیستند، آن‌ها به دنبال راهکاری برای حل مشکل و رفع نیاز خود هستند. در عوض می‌توانید به طریقی نشان دهید که محصولات و خدمات شما چطور زندگی دیگر مصرف‌کنندگان را بهتر کرده است.

این موضوع شرایطی را ایجاد می‌کند تا در مخاطبان هدف خود این احساس را ایجاد کنید که اگر می‌خواهند مانند آن شخص در تبلیغاتِ شما زندگی کنند، باید محصول شما را بخرند.

به مشتریان خود گوش دهید و با آن‌ها تعامل سازنده داشته باشید

بازخورد مشتری در اثربخشی استراتژی بازاریابی نقشی اساسی ایفا می‌کند. اگر به مشتریان خود گوش ندهید، چگونه متوجه می‌شوید که از برند و محصول شما چه انتظاری دارند؟

اگر افکار، نظرات و خواسته‌های آن‌ها را نادیده بگیرید، به‌زودی جایگزینی مناسب برای شما پیدا خواهند کرد. این جایگزین، قطعا یکی از رقبا خواهد بود.

به نحوه تعامل مشتریان خود با برند در رسانه‌های اجتماعی توجه کنید. آنچه را که آن‌ها در این کانال‌های ارتباطی می‌گویند به‌خوبی بشنوید و با استفاده از انتقادات، پیشنهادات و شکایات آن‌ها برای توسعه محصول و بهینه‌سازی استراتژی‌های بازاریابی مشتری محور قدم بردارید.

در بسیاری از موارد، تنها گوش دادن کافی نیست، با مشتریان خود به‌صورت آنلاین ارتباط بگیرید و سطح فعالیت خود را در شبکه‌های اجتماعی افزایش دهید. هر جایی که نامی از برند و محصول شما برده می‌شود در بحث حضور پیدا کنید تا آن‌ها بدانند صدای‌شان به گوش شما رسیده است.

استراتژی‌ بازاریابی مشتری محور هر برند، وسیله‌ای برای پرورش و سرمایه‌گذاری روی رضایت مشتریان است. یکی از بهترین راه‌ها برای انجام هر دو کار، این است که به مشتریان خود نشان دهید آن‌ها برای شما مهم هستند، مایل به گوش‌دادن به حرف‌هایشان هستید و بر اساس بازخوردی که ارائه کرده‌اند عمل خواهید کرد.

از بازاریابی محتوا استفاده کرده و با مشتریان به‌صورت آنلاین تعامل داشته باشید

رسانه‌های اجتماعی در حال حاضر یکی از بهترین و مناسب‌ترین بسترها برای ایجاد ارتباط سازنده و تعامل با مخاطبان هستند. چند پلتفرم را که مشتریان شما بیشتر در آن‌ها حضور دارند انتخاب کرده و با تولید محتوایی مفید و کاربردی، گروه مشتریان و مخاطبان خاص خود را بسازید. برای این کار به تدوین یک تقویم محتوایی نیاز دارید بنابراین بهتر است مقاله تقویم محتوایی چیست را در بلاگ راتین مطالعه کنید.

حتی می‌توانید برای ارائه داده‌های خاص و تعامل بیشتر با مشتریان، بلاگ شرکت خود را در رسانه‌های اجتماعی معرفی کنید. بازاریابی محتوایی ۶۲% کمتر از بازاریابی سنتی هزینه داشته و این روش می‌تواند به صرفه‌جویی در بودجه بازاریابی منجر شود.

احساس انحصار و فوریت در مصرف‌کنندگان ایجاد کنید

با ارائه خدمات نمونه به مشتریان می‌توانید احساس ویژه بودن را در آن‌ها بیدار کنید. بازاریابان اغلب از تکنیک انحصار و فوریت برای جذب سرنخ‌های جدید استفاده می‌کنند. اما شما می‌توانید از این تکنیک برای مشتریان فعلی خود نیز استفاده کنید. چنین روشی به کسب‌وکارها امکان می‌دهد تا با تبلیغ محصولات و خدمات خاص، فروش آن‌ها را افزایش دهند. در عین حال به مصرف‌کننده نیز اجازه می‌دهید تا احساس منحصربه‌فرد بودن کند.

از نظرات مشتریان در تبلیغات خود استفاده کنید

زمانی‌که به‌صورت دوره‌ای بازخوردهای مصرف‌کننده‌ها را جمع‌آوری کرده باشید، ایده‌های خوبی برای راه‌اندازی کمپین‌های بازاریابی خواهید داشت. داستان‌های موفقیت مشتری که با استفاده از محصول و خدمتی خاص رقم خورده به شما این امکان را می‌دهد که سرنخ‌های بیشتری جذب کنید. ۹۰% از مصرف‌کنندگان تمایل دارند به برندی توصیه‌شده اعتماد کنند، حتی اگر برای اولین‌بار نام آن برند را شنیده باشند. علاوه‌براین، ۹۵% از خریداران قبل از خرید، نظرات دیگران را می‌خوانند. استفاده از نظرات مشتریان در تبلیغات علاوه‌بر اینکه برای حفظ مشتری فعلی مفید است به تولید سرنخ‌های جدید و ایجاد احساس ارزشمندبودن نیز کمک خواهد کرد.

پس از خرید با مشتریان در ارتباط باشید

هنگام رسیدگی به مشکلات و نگرانی‌های مشتریان در مورد محصول و خدمات، چه از طریق ایمیل مارکتینگ یا از طریق چت‌آنلاین یا تلفنی و حضوری، دقیق و پاسخگو باشید. برای مشتریان یک برند، حیاتی است که با برند مورد نظرشان ارتباطی عاطفی داشته باشند. از مشتریان خود، بازخورد بخواهید و بعدا بر اساس این بازخوردها، تغییراتی ایجاد کرده و به مشتریان در مورد این تغییرات گزارش دهید. همچنین می‌توانید آموزش‌هایی در مورد نحوه استفاده از محصول و خدمات را در وب‌سایت و بلاگ خود قرار دهید. این آموزش‌ها به مشتریان و مخاطبان برند کمک می‌کند تا محصولات و خدمات را بهتر شناخته و بعد از خرید این احساس در وجود آن‌ها ایجاد شود که کسب‌وکار به آن‌ها اهمیت می‌دهد.

مشتریان را تشویق کنید تا حامی برند شما باشند

مشتریان می‌توانند بهترین تبلیغ‌کننده برای یک برند باشند. سعی کنید الهام‌بخشِ مخاطبانی باشید که توصیه‌ای برای کسب‌وکار شما دارند. برای اینکه مشتریان در شبکه‌های اجتماعی شخصی خود به برند شما اشاره کنند، کدهای تبلیغاتی برای دوستان‌شان در نظر بگیرد یا هدایایی برای افرادی که جذب می‌شوند در نظر بگیرید. ارائه تخفیف گروهی یا حتی اطلاع‌رسانی برای فروش‌های ویژه به‌صورت خاص برای گروهی خاص می‌تواند بهترین تشویق برای این کار باشد. آن‌ها را درگیر نگاه دارید تا حامی برند شما شوند، به این ترتیب به میزان قابل توجهی در هزینه‌های بازاریابی صرفه‌جویی خواهد شد. این روش می‌تواند به تولید سرنخ‌های جدید و قوی نیز کمک کند.

مزایای بازاریابی مشتری چیست؟

اکنون که با استراتژی بازاریابی مبتنی بر مشتری و تاکتیک‌های آن آشنا شده‌اید وقت صحبت از مزایا رسیده است.

کاهش ریزش مشتری

افزایش حفظ مشتری و وفاداری به برند یکی از مهم‌ترین و باارزش‌ترین مزایایی است که بازاریابی مشتری محور برای کسب‌وکارها به همراه دارد. زمانی‌که یک استراتژی بازاریابی مشتری به‌درستی اجرا شود، می‌تواند تجربه مشتری را بهبود ببخشد. بهبود تجربه مشتری منجر به بالاتر رفتن نرخ حفظ مشتری و ایجاد احساس قوی‌تری از وفاداری خواهد شد. تعامل با مشتریان و گوش‌دادن به آن‌ها، آن‌ها را برای مدتی طولانی‌تر در اطراف کسب‌وکار نگاه می‌دارد.

ارجاعات و طرفداران بیشتر برند

بازاریابی مشتری محور به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد تا حامیان برند خود را شناسایی کنند. وجود این افراد برای بازاریابی دهان‌به‌دهان ضروری هستند. با یک برنامه ارجاع (Referral Marketing) ممکن است نتایج مثبتی به‌دست آورید. مشتری راضی می‌تواند یک تبلیغ‌کننده یا بازاریابی خارق‌العاده برای برند باشد.

درآمد بالاتر

در حالی که استراتژی‌های بازاریابی مبتنی بر مشتری، بر مشتریان فعلی متمرکز است، اما فعالیت‌هایی که در این راستا انجام می‌شوند با چاشنی روابط طولانی‌مدت می‌توانند به خرید بیشتر منجر شوند. استراتژی بازاریابی مشتری یک راه عالی برای نشان‌دادن قدر‌شناسی برند در مقابل مشتریانی است که درآمد سازمان را با خرید بیشتر، افزایش می‌دهند.

تایید اجتماعی بیشتر

مشتریان راضی از طریق بررسی‌ها، توصیفات، توصیه‌ها، داستان‌های موفقیت و غیره، مهرِ تایید اجتماعی بر یک کسب‌وکار می‌زنند. تایید اجتماعی (Social Proof) روی مشتریان احتمالی برند تاثیر می‌گذارد و آن‌ها را برای خرید وسوسه می‌کند. یک استراتژی بازاریابی مشتری که به‌خوبی طراحی شده باشد، شامل استراتژی‌های خاصی برای به‌دست آوردن تایید اجتماعی بیشتر خواهد بود.

بهبود فرایندها در کسب‌وکار

اجرای استراتژی بازاریابی مشتری محور می‌تواند به بهبود فرایندهای کسب‌وکار کمک کند. شاید این موضوع به‌نظرتان عجیب برسد اما وقتی استراتژی یک کسب‌وکار روی مشتری بسته می‌شود، بخش‌های مختلف مانند تیم بازاریابی، فروش و پشتیبانی، روند کاری خود را مطابق با آن تغییر خواهند داد. این تغییرات می‌تواند به بهبود فرایندها و افزایش بهره‌وری شرکت منجر شود.

سخن پایانی

بازاریابی مشتری یا بازاریابی مشتری محور می‌تواند به روش‌های مختلفی سودهی یک کسب‌وکار را تضمین کند. این مدل بازاریابی، فراتر از فرایندهای فروش و دیگر استراتژی‌های بازاریابی بوده و روی تعامل و بهبود تجربه کلی از برند استوار است. پیگیری بازخورد، جمع‌آوری داده‌ها و تعاملی عمیق‌تر می‌تواند از مشتری فعلی برند، بازاریابی خودجوش بسازد که با ابزار بازاریابی دهان‌به‌دهان و UGC هزینه‌های بازاریابی را به میزان قابل توجهی کاهش می‌دهد. اما بازاریابی مبتنی بر مشتری تنها منجر به کاهش هزینه‌ها و کاهش ریزش مشتری نمی‌شود، افزایش فروش و آگاهی از برند از دیگر مزایای برتر این مدل هستند.

 منابع: 

پی‌یر۲پی‌یر مارکتینگ، کام‌باکس، جی‌۲، هاب‌اسپات، سندپالس، ایندید، پروداکت مارکتینگ آلیانس و آنچه ارزش خواندن شما را داشت!



:: بازدید از این مطلب : 47
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 24 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

یکی از رویکردهایی که به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا به‌طور موثر با مخاطبان هدف خود ارتباط برقرار کنند، بازاریابی مستقیم یا Direct Marketing است. هدف این نوع بازاریابی، شخصی‌سازی پیام برای گیرنده هدف است. این رویکرد امکان سنجش و بررسی اثربخشی بازاریابی را در مقایسه با انواع دیگر آن راحت‌تر فراهم می‌کند. در این نوشته شما را با بازاریابی مستقیم آشنا کرده و انواع، مزایا، معایب و اهداف اصلی آن را مورد بررسی قرار دهیم.
شاید شما هم پس از مطالعه این مقاله، درست به هدف زدید!

بازاریابی مستقیم چیست؟

بازاریابی مستقیم (Direct Marketing) نوعی تبلیغات است که در آن کسب‌وکارها از طریق رسانه‌های مختلف از جمله ایمیل، پست، رسانه‌های اجتماعی، بازاریابی تلفنی و تبلیغات آنلاین هدفمند، به‌طور مستقیم با مشتریان ارتباط برقرار می‌کنند. هدف از این نوع بازاریابی، تبلیغ محصولات یا خدمات به یک مخاطب خاص و تشویق او به پاسخ مستقیم، مانند خرید، ثبت نام در خبرنامه، یا بازدید از یک وب‌سایت است.

این رویکرد به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد تا پیام‌های بازاریابی خود را برای مصرف‌کنندگان فردی یا گروه‌های خاص، با هدف ایجاد تعامل شخصی‌تر و هدفمندتر تنظیم کنند. دایرکت مارکتینگ اغلب برای ایجاد آگاهی از برند، تولید سرنخ فروش و ایجاد وفاداری مشتری از طریق تعاملات مستقیم و قابل اندازه‌گیری استفاده می‌شود.

بازاریابی مستقیم چگونه انجام می‌شود؟

اکنون که متوجه شدید، بازاریابی مستقیم چیست، در این قسمت با نحوه انجام آن آشنا خواهید شد. دایرکت مارکتینگ با هدف قراردادن افراد یا گروه‌های خاص به‌وسیله پیام‌ها یا پیشنهادات تبلیغاتی شخصی‌سازی‌شده و با هدف ایجاد پاسخ مستقیم انجام می‌شود. در ادامه نحوه عملکرد آن را بررسی می‌کنیم.

  •       شناسایی مخاطبان هدف: ابتدا کسب‌وکارها داده‌های مشتری و جمعیت‌شناسی آن‌ها را تجزیه‌وتحلیل می‌کنند تا گروه‌ها یا افراد خاصی را شناسایی کنند که به محصولات یا خدمات آن‌ها علاقه دارند. شاید بتوان گفت اثرش را در طراحی پرسونای برند نشان می‌دهد.
  •       ایجاد پیام‌های شخصی‌‌سازی‌شده: پیام‌های بازاریابی، متناسب با مخاطبان شناسایی‌شده ایجاد می‌شوند و نیازها، اولویت‌ها و Pain Point آن‌ها را در نظر می‌گیرند.
  •       انتخاب کانال‌های ارتباطی: بازاریابان مستقیم، مناسب‌ترین کانال‌ها را برای دستیابی به مخاطبان هدف خود انتخاب می‌کنند؛ مانند ایمیل، پست مستقیم، رسانه‌های اجتماعی یا بازاریابی تلفنی.
  •       تحویل پیام: پیام‌های شخصی‌سازی‌شده به‌طور مستقیم از طریق کانال‌های ارتباطی انتخاب‌شده به گیرندگان مورد نظر تحویل داده می‌شوند.
  •   موفقیت در  call to action : پیام‌ها به‌گونه‌ای طراحی شده‌اند که یک پاسخ مستقیم مانند خرید یا ثبت‌نام در یک سرویس را ارائه دهند.
  •       ردیابی و سنجش اثربخشی: بازاریابان، اثربخشی کمپین‌های بازاریابی خود را با نظارت بر نرخ پاسخ، نرخ تبدیل و سایر معیارهای مرتبط، ردیابی و اندازه‌گیری می‌کنند.
  •       تنظیم و بهینه‌سازی: یادگیری از اقدامات انجام شده گام بسیار مهمی در بازاریابی است. بازاریابان براساس داده‌های عملکرد کمپین‌های پیشین رفتار مخاطب را می‌سنجند و بر اساس اطلاعات به دست آمده تنظیمات و بهینه‌سازی‌هایی را برای بهبود کمپین‌های آینده و به‌حداکثر رساندن تاثیر آن‌ها انجام می‌دهند.

 

دایرکت مارکتینگ با هدف قرار دادن مخاطبان خاص با پیام‌های شخصی‌‌سازی‌شده و اندازه‌گیری پاسخ‌های مستقیم، به کسب‌وکارها امکان می‌دهد تا آگاهی از برند را ایجاد، افراد را به‌سمت فروش هدایت کنند و وفاداری مشتری را به روشی قابل اندازه‌گیری و هدفمند پرورش دهند.

انواع بازاریابی مستقیم

برای اینکه این مدل بازاریابی را بهتر درک کنید، شناخت انواع بازاریابی مستقیم می‌تواند مفید باشد. در ادامه شما را با انواع آن آشنا خواهیم کرد.

اینترنت مارکتینگ

در عصر استفاده گسترده از اینترنت در سراسر جهان، بازاریابی اینترنتی یکی از رایج‌ترین انواع بازاریابی دیجیتال است که شامل استفاده از موتورهای جستجو برای هدایت ترافیک وب به سایت یک کسب‌وکار می‌شود. از محبوب‌ترین انواع اینترنت مارکتینگ، می‌توان به SEO (بهینه سازی موتور جستجو) اشاره کرد. همچنین تبلیغات نمایشی و SEM (بازاریابی موتورهای جستجو) نیز جزو این تبلیغات محسوب می‌شوند.

بازاریابی محتوایی

بازاریابی محتوا نوعی بازاریابی مستقیم است که شامل ارائه ارزش به مصرف‌کنندگان از طریق محتوا می‌شود. محتوا اشکال مختلفی دارد؛ مانند بلاگ‌ها، مقالات، محتواهای تعاملی، بیانیه‌های مطبوعاتی، داستان‌ها، مطالعات موردی، کتاب‌های الکترونیکی و غیره. بسته به علاقه مخاطبان هدف یک کسب‌وکار، می‌توان محتوای آموزشی، انگیزشی، اطلاعاتی، الهام‌بخش یا سرگرم‌کننده تولید کرد.

بازاریابی کاتالوگی

کاتالوگ‌ها، مجلات یا کتابچه‌های کوچکی هستند که پیشنهادات و ویژگی‌های یک برند را نمایش می‌دهند و تبلیغ می‌کنند. این امر به کسب‌وکارها امکان می‌دهد تا حجم عظیمی از اطلاعات محصول را به شیوه‌ای قابل مصرف برای مخاطبان ارسال کنند. سایت‌های تجارت الکترونیک، فروشگاه‌های دپارتمانی، فروشگاه‌های لباس و غیره، معمولاً از بازاریابی کاتالوگی برای نمایش مجموعه محصولات خود استفاده می‌کنند.

بازاریابی بروشوری

بروشورها، اسناد کاغذی آموزنده‌ای هستند که محصولات و خدمات یک کسب‌وکار را تبلیغ می‌کنند. آن‌ها برای جلب توجه گیرنده، با رنگ‌های جذاب و تصاویر زیبا طراحی می‌شوند. بروشورها به‌عنوان نوعی بازاریابی بصری عمل می‌کنند که حاوی اطلاعاتی در مورد یک برند، ارزش‌ها، تاریخچه، اهداف و غیره هستند. بازاریابی بروشوری، یافتن مشتریان جدید را تسهیل می‌کند.

تبلیغات نمایشی

این نوع تبلیغات که به‌عنوان تبلیغات بنری نیز شناخته می‌شوند، نوعی دایرکت مارکتینگ هستند که از تصاویر، ویدیوها یا رسانه‌های تعاملی برای انتقال پیام تبلیغاتی استفاده می‌کنند. این نوع تبلیغات در وب‌سایت‌ها، اپلیکیشن‌ها یا پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی نمایش داده می‌شوند و به گونه‌ای طراحی می‌شوند که توجه مخاطبان هدف را به خود جلب و آن‌ها را تشویق کنند تا برای ورود به وبسایت یا صفحه فرود تبلیغ‌کننده، کلیک کنند.

تبلیغات نمایشی می‌توانند در اندازه‌ها و فرمت‌های مختلفی باشند. این شکل از تبلیغات معمولاً برای افزایش آگاهی از برند، هدایت ترافیک سایت و تبلیغ محصولات یا خدمات به مخاطبان آنلاین گسترده استفاده می‌شوند.

فروش مستقیم

در این نوع بازاریابی مستقیم، محصولات یا خدمات به‌طور مستقیم به مشتریان خارج از یک فروشگاه سنتی خرده‌فروشی عرضه می‌شود و به فروش می‌رسد. فروش مستقیم اغلب توسط نمایندگان فروش یا توزیع‌کنندگان مستقل انجام می‌شود که از طریق کمیسیون یا پاداش براساس فروش، تشویق می‌شوند. این رویکرد به کسب‌ و کارها اجازه می‌دهد تا به‌صورت مستقیم با مصرف‌کنندگان ارتباط برقرار کنند، روابط شخصی ایجاد کنند و سطح بالایی از خدمات مشتری را ارائه دهند. همچنین کسب‌وکارهای تازه‌ کار با فروش مستقیم می‌توانند با سرمایه‌گذاری کم، فعالیت خود را شروع کنند.

بازاریابی تجربی

این بازاریابی که به‌عنوان بازاریابی تعاملی نیز شناخته می‌شود، یک استراتژی است که بر درگیر کردن مشتریان و ایجاد تجربیات به‌یادماندنی برای ایجاد آگاهی از برند و تقویت وفاداری مشتری تمرکز دارد. به‌جای تبلیغ ساده یک محصول یا خدمات، هدف بازاریابی تجربی، درگیرکردن مصرف‌کنندگان در یک تجربه فراموش‌نشدنی و معنادار است که به‌طور مستقیم با برند مرتبط است.

بازاریابی تجربی را می‌توان از طریق رویدادهای تعاملی، نمایش محصول، فروشگاه‌های پاپ‌آپ یا سایر تجربیات زنده که به افراد اجازه می‌دهد با برند به‌شیوه‌ای ملموس تعامل داشته باشند، اجرا کرد. هدف این بازاریابی، ایجاد یک وابستگی عاطفی قوی بین مصرف‌کننده و برند است که منجر به افزایش ماندگاری برند، تبلیغات دهان‌به‌دهان مثبت و در نهایت وفاداری و حمایت مشتری می‌شود. بازاریابی چریکی را می‌توان به‌نوعی زیرمجموعه این نوع بازاریابی در نظر گرفت.

بازاریابی متنی

بازاریابی متنی یا پیامکی، نوعی بازاریابی است که در آن برندها از طریق پیامک با مشتریان در ارتباط هستند. علاوه‌براین، استفاده از اختصارات متنی می‌تواند راهی موثر برای انتقال پیام‌های مختصر و جذاب در محدوده حروف پیامک باشد. این روش بسیار کارآمد است؛ زیرا جمعیت زیادی از تلفن همراه استفاده می‌کنند. همچنین از آنجا که اپراتورهای تلفن همراه بسته‌هایی را ارائه می‌دهند که ارسال پیامک انبوه را با قیمت مناسب امکان‌پذیر می‌کند، مقرون‌به‌صرفه است. (نوشتن متن پیام با توجه به پروتکل‌های برند و شخصیت آن می‌تواند اثر بخشی را افزایش در دهد در غیر اینصورت می تواند باعث سردرگمی مخاطبان شود )

ایمیل مارکتینگ

ایمیل مارکتینگ یا بازاریابی ایمیلی، احتمالا قدیمی‌ترین روش بازاریابی دیجیتال است. برندها و کسب‌وکارها می‌توانند با ارسال ایمیل‌های انبوه به مخاطبان خود، به مشتریان هدفشان دسترسی پیدا کنند. برای به‌دست‌آوردن حداکثر نتایج از این نوع رویکرد، تجزیه‌ و‌ تحلیل منظم بسیار مهم است. استفاده از ابزارهای تجزیه‌وتحلیل ایمیل مارکتینگ می‌تواند به کسب‌وکارها در این زمینه کمک کند؛ زیرا این ابزارها بینش‌های ارزشمندی در مورد کمپین‌های ایمیلی ارائه می‌دهند.

بازاریابی QR کد

این بازاریابی نوعی از بازاریابی دیجیتال است که از کدهای پاسخ سریع (QR) استفاده می‌کند تا به مشتریان امکان دسترسی سریع به سایت، کوپن یا سایر محتواهای دیجیتال را بدهد. مشتریان کد را با گوشی‌های هوشمند خود اسکن می‌کنند و برای دسترسی به تخفیف‌ها، کوپن‌ها، اطلاعات محصول یا سایر محتوای تبلیغاتی، به وبسایت خاصی منتقل می‌شوند. این نوع بازاریابی در سال‌های اخیر با رایج‌تر‌شدن تلفن‌های هوشمند و گسترده‌ترشدن اپلیکیشن‌های اسکن QR کد، به‌طور فزاینده‌ای محبوب شده است.

بازاریابی تلفنی

این بازاریابی شامل تبلیغ محصولات یا خدمات به مشتریان بالقوه از طریق تلفن است. بازاریاب‌های تلفنی معمولاً با هدف فروش، جمع‌آوری اطلاعات، انجام نظرسنجی یا تنظیم قرار ملاقات، با افراد یا شرکت‌ها تماس‌ برقرار می‌کنند. همچنین بازاریابی تلفنی ممکن است شامل دریافت تماس از سمت مشتریانی باشد که به تلاش‌های بازاریابی قبلی پاسخ داده‌اند. این نوع بازاریابی می‌تواند یک راه موثر برای دستیابی به مخاطبان گسترده و ارائه یک طرح فروش شخصی‌‌سازی‌شده باشد. البته برای انجام این بازاریابی مستقیم، رعایت الزامات قانونی برای اطمینان از ارتباط اخلاقی و محترمانه با مشتریان بالقوه ضروری است.

بازاریابی رسانه‌های اجتماعی

این بازاریابی از پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی برای ارتباط با مخاطبان هدف برای ایجاد یک برند، افزایش فروش و افزایش ترافیک سایت استفاده می‌کند. بازاریابی رسانه‌های اجتماعی ، شامل ایجاد و به‌اشتراک‌گذاری محتوا در شبکه‌های رسانه‌های اجتماعی مانند فیس‌بوک، اینستاگرام، توییتر، لینکدین و غیره برای دستیابی به اهداف بازاریابی و برندسازی است. هدف این بازاریابی ایجاد و به‌اشتراک‌گذاری محتوایی است که کاربران آن را ارزشمند بدانند و با شبکه‌های اجتماعی خود به اشتراک بگذارند که در نهایت منجر به افزایش دید برند و جذب مشتری می‌شود.

۷ مزیت بازاریابی مستقیم

استفاده از این نوع بازاریابی، مزایای مختلفی را برای کسب‌وکارها به همراه دارد که می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.

  •       ارتباطات هدفمند: بازاریابی مستقیم به کسب‌وکارها امکان می‌دهد تا پیام‌های خود را برای افراد یا گروه‌های خاص تنظیم کنند و ارتباط و اثربخشی تلاش‌های بازاریابی‌شان را افزایش دهند.
  •   امکان شخصی‌سازی: این بازاریابی با استفاده از داده‌های مشتری و تقسیم‌بندی، ارتباطات شخصی‌سازی‌شده را امکان‌پذیر می‌کند که می‌تواند میزان تعامل و پاسخ مشتری را ارتقا دهد.
  •       نتایج قابل اندازه‌گیری: کمپین‌های این مدل بازاریابی را می‌توان به‌راحتی ردیابی و اندازه‌گیری کرد و بینش‌های ارزشمندی را در مورد اثربخشی تلاش‌های بازاریابی و بازگشت سرمایه به دست آورد.
  •     هزینه مقرون‌به‌صرفه: در مقایسه با تبلیغات انبوه سنتی، دایرکت مارکتینگ می‌تواند مقرون‌به‌صرفه‌تر باشد، به‌خصوص زمانی‌که می‌توان بخش‌های خاصی از مشتریان را با پیام‌های شخصی هدف قرار داد.
  •       ‌ایجاد رابطه و وفاداری: این بازاریابی به ایجاد و تقویت روابط با مشتریان از طریق تعاملات شخصی کمک می‌کند و منجر به افزایش وفاداری و حفظ مشتری می‌شود.
  •       نتیجه‌گیری فوری: این بازاریابی اغلب پاسخ‌های فوری را به‌دنبال دارد و به کسب‌وکارها امکان می‌دهد تا سرنخ ایجاد کنند، فروش را هدایت کنند و مشتریان بالقوه را به انجام اقدامات خاصی وادار کنند.
  •     انعطاف‌پذیری: این نوع بازاریابی از نظر کانال‌ها و روش‌های مورد استفاده، انعطاف‌پذیری بالایی دارد و به کسب‌وکارها کمک می‌کند تا استراتژی‌های خود را براساس ترجیحات مشتری و روند بازار تطبیق دهند.

معایب بازاریابی مستقیم

علی‌رغم مزایای قابل توجه دایرکت مارکتینگ، مثل هر روش و مدل دیگر بازاریابی معایب خودش را نیز دارد. که ۴ مورد از مهم‌ترین آن‌ها را به طور مختصر باریتان توضیح می‌دهیم.

  • ایجاد مزاحمت: این نوع بازاریابی مانند بازاریابی تلفنی یا ایمیل مارکتینگ، می‌تواند توسط برخی از افراد به‌عنوان نوعی مزاحمت تلقی شود که ذهنیتی منفی در مورد برند ایجاد می‌کند.
  • نگرانی‌های مربوط به حفظ حریم خصوصی داده‌ها: این بازاریابی به داده‌های مشتری متکی است و اگر با دقت از آن‌ها محافظت نشود، ممکن است نگرانی‌های مربوط به حریم خصوصی را افزایش دهد.
  • تغییر نرخ پاسخ‌دهی : کمپین‌های این مدل بازاریابی ممکن است نرخ‌های پاسخ متفاوتی را ارائه دهند. برای همین پیش‌بینی و کنترل سطح تعامل و تبدیل مشتری، می‌تواند چالش‌برانگیز باشد.
  • درخواست‌های انصراف و لغو اشتراک: این نوع بازاریابی ممکن است به درخواست‌های انصراف یا لغو اشتراک منجر شود، اندازه پایگاه داده بازاریابی را کاهش دهد و فرصت‌های دسترسی آتی را محدود کند.

بنابراین کسب‌وکارها باید پیش از اجرای یکردن و پیاده سازی انواع بازاریابی مستقیم، به این معایب آن هرچند اندک و محدود توجه داشته باشند و با تمرکز بر ارتباط، احترام به حریم خصوصی و ترجیحات مشتری، تلاش‌های بازاریابی خود را انجام دهند.

۶ هدف اصلی در بازاریابی مستقیم

این نوع بازاریابی اهدافی را دنبال می‌کند که در این قسمت به مهم‌ترین آن‌ها اشاره خواهیم کرد.

هدایت فروش

یکی از اهداف بازاریابی مستقیم، هدایت فروش فوری و مستقیم محصولات یا خدمات به مشتریان بالقوه از طریق ارتباطات هدفمند و شخصی‌سازی‌شده است.

ایجاد آگاهی از برند

این نوع بازاریابی را می‌توان برای افزایش شناخت و دیده‌شدن برند در میان بخش‌های خاص مشتری مورد استفاده قرار داد که منجر به افزایش یادآوری و توجه به برند می‌شود.

جذب مشتری از اهداف بازاریابی مستقیم

تلاش‌های این مدل بازاریابی معمولاً بر روی دستیابی به مشتریان جدید از طریق ارتباط با افراد یا گروه‌هایی که پتانسیل تبدیل‌شدن به حامیان وفادار کسب‌وکار را دارند، متمرکز است.

حفظ مشتری

این مدل بازاریابی می‌تواند برای تعامل با مشتریان فعلی، تشویق به تکرار خرید و تقویت وفاداری و حفظ مشتریان بلندمدت استفاده شود.

تولید سرنخ

این بازاریابی به‌دنبال ایجاد سرنخ‌ها و کوئری‌هایی از مشتریان بالقوه است که به محصولات یا خدمات ارائه‌شده توسط کسب‌وکار ابراز علاقه کرده‌اند.

ایجاد ارتباط

هدف بازاریابی مستقیم، ایجاد و تقویت روابط با مشتریان از طریق تعاملات شخصی‌سازی‌شده است که در نهایت منجر به ایجاد یک پایگاه مشتری وفادار می‌شود.

۹ گام بلند برای موفقیت در بازاریابی مستقیم

برای اینکه بتوانید در این بازاریابی موفق شوید، لازم است که به یکسری نکات مهم توجه کنید. نمی شود همین‌جور دل به دریا زد و کمپین های بازاریابی مستقیم را اجرایی کرد.
این نکات که بر اساس منابع معتبر بازاریابی بین المللی و تجربیات تیم راتین به دست آمده‌است عبارت‌اند از:

  •       مخاطبان هدف خود را تعریف کنید: گروه خاصی از افراد را که به محصول یا خدمات شما علاقه‌مند هستند، شناسایی کنید.
  •       محصول خود و ارزش پیشنهادی آن را درک کنید: توضیح دهید که چگونه محصول شما زندگی افراد را بهبود می‌بخشد و مشکلات آن‌ها را بهتر از پیشنهادات رقبا برطرف می‌کند.
  •       به محصول خود ایمان داشته باشید: نشان‌دادن اشتیاق واقعی به محصول می‌تواند به شما کمک کند تا به‌طور موثر مزایای آن را به مشتریان هدف خود منتقل کنید.
  •       اعتبار و تخصص خود را نشان دهید: با نشان‌دادن دانش و تجربه خود در صنعتی که در آن فعالیت می‌کنید، اعتماد مخاطبان‌تان را جلب کنید.
  •       از داده‌ها برای بهبود رویکرد خود استفاده کنید: داده‌های مشتری را برای شناسایی گرایش‌ها و سلیقه آن‌ها تجزیه‌وتحلیل و استراتژی بازاریابی خود را براساس آن تنظیم کنید.
  •       ارتباط خود را با مشتریان حفظ کنید: تمرکز بر ایجاد و حفظ روابط با مشتریان، منجر به افزایش رضایت مشتریان و وفاداری طولانی‌مدت آن‌ها می‌شود.
  •       شفاف و روراست باشید: پیام بازاریابی و ارزش پیشنهادی خود را به وضوح به مشتریان بالقوه منتقل کنید.
  •       از کانال‌های مختلف بازاریابی مستقیم استفاده کنید: از روش‌های مختلفی مانند ایمیل مارکتینگ، بازاریابی تلفنی، رسانه‌های اجتماعی و پست مستقیم برای دستیابی به مخاطبان هدف خود استفاده کنید.
  •       اهداف واقع‌بینانه تعیین کنید: اهداف واضح و قابل دستیابی برای کمپین‌های بازاریابی خود داشته باشید.

با اجرای این استراتژی‌ها، می‌توانید یک کمپین بازاریابی موثر ایجاد کنید که به شما کمک می‌کند تا به مخاطبان هدف خود برسید، روابط ایجاد کنید و اهداف کسب‌وکارتان را برآورده سازید.

سخن پایانی

بازاریابی مستقیم به‌عنوان یک ابزار قدرتمند برای کسب‌و‌کارها عمل می‌کند تا از طریق آن با مخاطبان هدف خود درگیر شوند، فروش را افزایش دهند و روابط پایدار با مشتریان ایجاد کنند. با استفاده از ارتباطات شخصی، پیام‌های هدفمند و نتایج قابل اندازه‌گیری، کسب‌وکارها می‌توانند به طیف وسیعی از اهداف تجاری خود دست یابند. درحالی‌که این بازاریابی مزایای متعددی را ارائه می‌دهد؛ اما کسب‌وکارها باید چالش‌های آن را نیز در نظر بگیرند و با تمرکز بر احترام به ترجیحات مشتری، برنامه‌های بازاریابی خود را طراحی و پیاده‌سازی کنند.

با استراتژی‌های مناسب و رویکرد مشتری محور، دایرکت مارکتینگ می‌تواند یک دارایی ارزشمند در مجموعه ابزار بازاریابی باشد و به کسب‌وکارها کمک کند تا با مخاطبان خود به شیوه‌ای معنادار و تاثیرگذار ارتباط برقرار کنند.



:: بازدید از این مطلب : 40
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : یک شنبه 22 مهر 1403 | نظرات ()