نوشته شده توسط : کاریاب

هر آنچه که درباره بازاریابی یا مارکتینگ باید بدانید…

سایت Dictionary به این سوال که بازاریابی چیست اینگونه پاسخ می دهد:

 “عملی برای تبلیغ و فروش محصولات یا خدمات، از جمله تحقیقات بازار و تبلیغات.”

اگر در یک نقش بازاریاب کار می کنید، احتمالاً تعریف بازاریابی برای شما دشوار است حتی اگر هر روز آن را  ببینید و از آن استفاده می کنید – اصطلاح بازاریابی برای یک تعریف ساده کمی فراگیر و متغیر است و این تعریف بی فایده به نظر می رسد.

اما با کاوش بیشتر، متوجه مشویم که در واقع، بازاریابی با تبلیغات و فروش همپوشانی زیادی دارد. بازاریابی در تمام مراحل کسب و کار از شروع تا پایان وجود دارد. بازاریابی یا marketing یکی از ح.زه های اصلی کسب و کار است که به منظور رشد و اسکیل موفقیت آمیز کسب و کار باید بر روی آن سرمایه گذاری زمانی و مالی کرد.

بازاریابی چیست؟

بازاریابی در رشد کسب و کار به هر اقدامی اطلاق می شود که شرکت برای جذب مخاطب به محصول یا خدمات شرکت از طریق پیام رسانی با کیفیت بالا انجام می دهد. هدف مارکتینگ ارائه ارزش مستقل برای مشتریان بالقوه و مصرف کنندگان از طریق محتوا، با هدف بلندمدت نشان دادن ارزش محصول، تقویت وفاداری به برند و در نهایت افزایش فروش است. می توان به این سوال که بازاریابی چیست اینگونه نیز پاسخ داد که بازاریابی هنر پیدا کردن نیاز و ارائه راه حل برای پاسخ دادن به آن است.

در ابتدا، ممکن است تعجب کنید که چرا مارکتینگ یک جزء ضروری در طول توسعه محصول، یا فروش، یا توزیع خرده فروشی است. اما وقتی به آن فکر می کنید منطقی است  بازاریابان محکم ترین انگشت را روی نبض شخصیت مصرف کننده شما دارند.

هدف بازاریابی تحقیق و تجزیه و تحلیل مشتریان شما، ارسال نظرسنجی، مطالعه عادات خرید آنلاین و پرسیدن یک سوال اساسی است: مصرف کننده ما کجا، چه زمانی و چگونه می خواهد با کسب و کار ما ارتباط برقرار کند؟

هدف بازاریابی چیست

مارکتینگ فرآیند علاقه مند کردن مردم به محصول یا خدمات شرکت شما است. این از طریق تحقیقات بازار، تجزیه و تحلیل و درک علایق مشتری ایده آل شما اتفاق می افتد. بازاریابی به تمام جنبه های یک تجارت از جمله توسعه محصول، روش های توزیع، فروش و تبلیغات مربوط می شود.

بازاریابی مدرن در دهه 1950 شروع شد، زمانی که مردم شروع به استفاده از رسانه های چاپی برای تایید یک محصول کردند. با ورود تلویزیون  و به زودی اینترنت  وارد خانه‌ها شد، بازاریابان می‌توانند کمپین‌های کاملی را در چندین پلتفرم انجام دهند. و همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، در 70 سال گذشته، بازاریابان برای تنظیم دقیق نحوه فروش یک محصول به مشتریان برای بهینه سازی موفقیت، اهمیت فزاینده ای پیدا کرده اند.

در واقع هدف اساسی مارکتینگ جذب مشتریان به برند شما از طریق پیام رسانی است. در حالت ایده‌آل، این پیام برای مخاطبان هدف شما مفید و آموزشی خواهد بود تا بتوانید سرنخها(مشتریان بالقوه) را به مشتریان نهایی تبدیل کنید.

امروزه، به معنای واقعی کلمه ده‌ها مکان وجود دارد که می‌توان یک کمپین مارکتینگ را انجام داد تا مشتریان جدیدی را جذب کرد.

محل زندگی کمپین های بازاریابی شما کاملاً به محل سپری کردن وقت مشتریان شما بستگی دارد. این به شما بستگی دارد که تحقیقات بازار را انجام دهید که تعیین کند کدام نوع مارکتینگ -و ترکیبی از ابزارها در هر نوع  برای ایجاد برند شما بهترین است. امروزه چندین نوع بازاریابی وجود دارد که برخی از آنها امتحان خود را پس داده اند:

مانند بسیاری از افرادی که در حال حاضر در این صنعت کار می کنند، دیجیتال مارکتینگ در دهه 1990 متولد شد. از آن زمان، این صنعت با سرعت سرسام آوری تکامل یافته و انواع بیشتری از بازاریابی را جوانه زده است.

از مارکتینگ موتورهای جستجو گرفته تا بازاریابی مبتنی بر حساب، هر برندی می تواند از ترکیبی از این تاکتیک ها برای جذب مخاطبان هدف خود و کسب درآمد بیشتر استفاده کند.

برای آشنایی با انواع برتر مارکتینگ امروزی، ادامه مطلب را بخوانید.

انواع مارکتینگ

  1. بازاریابی سنتی

مارکتینگ سنتی یکی از انواع مارکتینگ است که به تبلیغ برند در کانال‌های آفلاین اشاره دارد که قبل از ظهور اینترنت وجود داشتند. به بیلبوردها، آگهی‌ها و نقاط رادیویی فکر کنید.

از آنجایی که اطلاعات به راحتی در دسترس نبود و به راحتی در دسترس نبود، اکثر بازاریابی سنتی بر تاکتیک های بیرونی مانند تبلیغات چاپی، تبلیغات تلویزیونی و بیلبوردها متکی بود.

 

  1. بازاریابی برونگرا

مارکتینگ برون گرا یکی دیگر از انواع مارکتینگ است که به تبلیغات مزاحم، ارسال ایمیل به لیست های خریداری شده و تبلیغات چاپی اشاره دارد.

این روش بازاریابی «برون‌گرا» نامیده می‌شود، زیرا شامل ارسال پیامی به مشتریان برای افزایش آگاهی در مورد محصولات یا خدمات شما – بدون توجه به علاقه مصرف‌کننده است. به عبارتی، بازاریابی برونگرا معمولاً با ایجاد وقفه در مسیر دیدن یا شنیدن مخاطب انجام می‌شود.

 

  1. بازاریابی درونگرا

از سوی دیگر، مارکتینگ درونگرا که یکی دیگر از انواع مارکتینگ است به جای ایجاد وقفه، بر جذب مشتریان متمرکز است. اکثر تاکتیک‌های مارکتینگ درون‌گرا در حوزه بازاریابی دیجیتال قرار می‌گیرند، زیرا مصرف‌کنندگان با پیشرفت در سفر خرید خود، این اختیار را دارند که به صورت آنلاین تحقیق کنند.

Inbound بر روی سه ستون ساخته شده است: جذب، تعامل و لذت. هدف اولیه شما ایجاد محتوا و تجربیات ارزشمندی است که با مخاطبان شما طنین انداز شده و آنها را به سمت کسب و کار شما جذب کند.

مورد بعدی این است که آنها را از طریق ابزارهای مکالمه ای مانند بازاریابی ایمیلی و ربات های چت و البته محتوای ارزش دار درگیر کنید. در نهایت، با ادامه فعالیت به عنوان مشاور و متخصص همدل، آنها را خوشحال می کنید.

  1. بازاریابی دیجیتال

دیجیتال مارکتینگ یکی دیگر از انواع مارکتینگ است که برعکس بازاریابی سنتی است و از فناوری‌هایی استفاده می‌کند که به طور سنتی وجود نداشتند تا به روش‌های جدید به مخاطبان دسترسی پیدا کنند. این نوع مارکتینگ شامل تمام تلاش های بازاریابی است که به صورت آنلاین زندگی می کنند.

کسب‌وکارها از کانال‌های دیجیتالی مانند موتورهای جستجو، رسانه‌های اجتماعی، ایمیل و وب‌سایت‌ها برای ارتباط با مشتریان فعلی و بالقوه استفاده می‌کنند.

  1. بازاریابی موتورهای جستجو

مارکتینگ موتورهای جستجو یا SEM یکی دیگر از انواع مارکتینگ است که شامل تمام استراتژی هایی است که برای اطمینان از اینکه کسب و کار شما در صفحات نتایج موتور جستجو (SERP) قابل مشاهده است استفاده می شود. با استفاده از SEM، وقتی کاربر کلمه کلیدی خاصی را جستجو می کند، می توانید کسب و کار خود را در رتبه اول قرار دهید.

دو نوع SEM عبارتند از بهینه سازی موتور جستجو (SEO) برای نتایج جستجوی ارگانیک و تبلیغات پرداخت به ازای کلیک (PPC) برای نتایج موتور جستجوی حمایت شده.

برای شروع کار با سئو، باید با عوامل رتبه بندی موتورهای جستجو آشنا شوید و برای موتورهای جستجو محتوا تولید کنید تا فهرست شوند.

پرداخت به ازای هر کلیک SEM شامل مناقصه برای کلمات کلیدی برای قرار دادن تبلیغات شما، از طریق پلتفرم هایی مانند Google Ads است. همچنین ابزارهای مدیریت تبلیغات برای ایجاد و مدیریت کمپین های PPC وجود دارد.

  1. بازاریابی محتوا

بازاریابی محتوا یکی از انواع مارکتینگ است که یک ابزار کلیدی در مارکتینگ داخلی و دیجیتال است زیرا یکی از بهترین راه‌ها برای جذب مخاطبان هدف شماست.

این شامل ایجاد، انتشار و توزیع محتوا برای مخاطبان هدف شما از طریق کانال‌های آزاد مانند پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی، وبلاگ‌ها، ویدئوها، کتاب‌های الکترونیکی و وبینارها است.

با بازاریابی محتوا، هدف کمک به مخاطبان در طول سفر خریدار است. ابتدا، سؤالات متداول و نگرانی های خریداران را قبل از اینکه آماده خرید باشند، شناسایی کنید.

سپس، یک تقویم تحریریه ایجاد کنید تا به شما در ایجاد و مدیریت محتوای خود کمک کند. همچنین به داشتن یک سیستم مدیریت محتوا (CMS) برای آسان کردن انتشار کمک می کند.

  1. بازاریابی در رسانه های اجتماعی

بازاریابی در رسانه های اجتماعی با پلتفرم هایی مانند فیس بوک، اینستاگرام، لینکدین و توییتر یکی دیگر از انواع مارکتینگ است که می توانند کسب و کار خود را تبلیغ کنند و به صورت شخصی تر با مخاطبان ارتباط برقرار کنند.

با این حال، با رسانه های اجتماعی، دو چیز کلید موفقیت است: محتوای مرتبط و ثبات.

هیچ کس به دنبال چیزی برای خرید به شبکه های اجتماعی وارد نمی شود، مهم است که بین تبلیغات و سرگرمی تعادل برقرار کنید. تصاویر و زیرنویس‌های جذابی که مخاطبان شما را به لایک کردن، اشتراک‌گذاری و نظر دادن تشویق می‌کنند، برند شما را بسیار به جذب مشتری نزدیک‌تر می‌کند.

  1. بازاریابی ویدئویی

بازاریابی ویدئویی یکی دیگر از انواع مارکتینگ است. طبق یک مطالعه Wyzowl در سال 2021، 87٪ از بازاریابان می گویند استفاده از ویدیو در استراتژی مارکتینگ آنها بازدهی مثبتی دارد. ویدیو چه برای وب سایت، کانال یوتیوب، فهرست ایمیل و/ یا دنبال کننده رسانه های اجتماعی شما باشد، می تواند آگاهی از برند را افزایش دهد، تبدیل ایجاد کند و معاملات را ببندد.

برخی از برنامه های مارکتینگ ویدیویی حتی به شما امکان تجزیه و تحلیل، پرورش و امتیاز دهی بر اساس فعالیت آنها را می دهند.

  1. بازاریابی ایمیلی

بازاریابی ایمیلی یکی از انواع مارکتینگ است که در آن کسب و کارها از طریق ایمیل به سرنخ ها، مشتریان بالقوه و مشتریان متصل می شوند. از کمپین‌های ایمیلی می‌توان برای افزایش آگاهی از برند، ایجاد ترافیک به کانال‌های دیگر، تبلیغ محصولات یا خدمات، یا پرورش سرنخ‌ها برای خرید استفاده کرد.

مقررات ایمیل برندها را ملزم می‌کند تا از شیوه‌های ایمیل تجاری مسئولانه پیروی کنند، که در سه اصل خلاصه می‌شود:

  • فقط به افرادی ایمیل بزنید که انتظار دارند از شما بشنوند. یعنی آنها انتخاب کرده اند
  • انصراف را برای مشترکین آسان کنید.
  • هنگام برقراری تماس در مورد اینکه چه کسی هستید شفاف باشید.

با در نظر گرفتن این موضوع، اولین کاری که باید انجام دهید این است که استراتژی نحوه ایجاد لیست ایمیل خود را تعیین کنید – پایگاه داده مخاطبینی که می توانید برای آنها ایمیل ارسال کنید. رایج ترین روش از طریق فرم های جذب سرنخ در وب سایت شما است.

سپس، به نرم افزار مارکتینگ ایمیلی و یک CRM برای ارسال، ردیابی و نظارت بر اثربخشی ایمیل های خود نیاز دارید. برای پیشبرد استراتژی ایمیل خود و به حداکثر رساندن بهره وری، ممکن است بخواهید به نرم افزار اتوماسیون ایمیل نیز نگاهی بیاندازید که ایمیل ها را بر اساس معیارهای راه اندازی ارسال می کند.

  1. اینفلوئنسر مارکتینگ

اینفلوئنسر مارکتینگ یکی دیگر از انواع مارکتینگ است که به گونه ای طراحی شده است که از یک جامعه موجود از دنبال کنندگان درگیر در رسانه های اجتماعی استفاده کند. اینفلوئنسرها در جایگاه خود متخصص در نظر گرفته می شوند و وفاداری و اعتماد را از سوی مخاطبانی که ممکن است سعی در دستیابی به آنها داشته باشید ایجاد کرده اند.

برای شروع کار با اینفلوئنسر مارکتینگ، ابتدا باید استراتژی اینفلوئنسر مارکتینگ خود را بسازید و نوع اینفلوئنسر را مشخص کنید. سپس، شما می خواهید معیارهایی را برای اینفلوئنسر خود ایجاد کنید تا مطمئن شوید که با استراتژی و بودجه شما هماهنگ هستند. عواملی که باید در نظر گرفته شوند عبارتند از جایگاه آنها، اندازه مخاطبان و معیارهای فعلی آنها.

از روشهای زیر، می‌توانید اینفلوئنسرها را پیدا کنید و با آنها تماس بگیرید:

  • ارتباط دستی در رسانه های اجتماعی.
  • استفاده از پلتفرم اینفلوئنسر مارکتینگ
  • استخدام یک آژانس برای انجام تحقیقات و اطلاع رسانی برای شما.
  1. بازاریابی برند

برند مارکتینگ یکی از انواع مارکتینگ است که شکل دادن به درک عمومی برند شما و ایجاد ارتباط عاطفی با مخاطب هدف شما از طریق داستان سرایی، خلاقیت، طنز و الهام را انجام می دهد.

هدف در اینجا تفکر برانگیز بودن و ایجاد بحث است تا برند شما به خاطر سپرده شود و با احساسات مثبت همراه شود.

برای شروع بازاریابی برند، باید شخصیت خریدار خود را عمیقاً درک کنید و آنچه در آنها طنین انداز می شود. شما همچنین باید موقعیت خود را در بازار و آنچه شما را از رقبای خود منحصر به فرد می کند در نظر بگیرید. این می‌تواند به شکل‌دهی ارزش‌ها و آنچه که برای آن ایستاده‌اید کمک کند، و به شما خوراکی برای کمپین‌های داستان‌گویی می‌دهد.

  1. بازاریابی معرف

بازاریابی معرف یکی از انواع مارکتینگ است. هنگامی که یک کسب و کار به برند دیگری – به نام شریک – با پورسانت برای هر خریدی که توسط مشتری از طریق تاکتیک‌های تبلیغاتی آن شرکت انجام می‌شود، پاداش می‌دهد، این مارکتینگ معرف است.

در میان تأثیرگذاران محبوب است، اما همچنین می‌تواند توسط برندها برای تبلیغ محصولات یا خدماتی که با برندهای خودشان هماهنگ هستند، استفاده کنند.

اگر از قبل دارایی‌های بازاریابی دارید که عملکرد خوبی دارند، مانند وب‌سایتی که سرنخ ایجاد می‌کند یا یک شبکه رسانه اجتماعی فعال، مارکتینگ وابسته راهی عالی برای افزایش بیشتر این دارایی‌ها است. محصول یا برندی را انتخاب کنید که کاملاً با آنچه می فروشید همسو باشد اما با شما رقابت نمی کند  و آن را برای مخاطبان خود تبلیغ کنید.

از طرف دیگر، این یک روش مقرون به صرفه برای گسترش آگاهی از برند و جایگزین خوبی برای بازاریابی تأثیرگذار است. شما می توانید از مارکتینگ وابسته برای کسب درآمد بیشتر استفاده کنید. و بهترین بخش این است که هر کسب و کاری می تواند قوانین خود را هنگام راه اندازی یک برنامه وابسته طراحی کند.

13. بازاریابی دهان به دهان

به نظر چه کسی بیشتر اعتماد دارید: به نظر دوستتان یا یک برند؟ پاسخ واضح است.

به همین دلیل است که بازاریابی دهان به دهان که یکی از انواع مارکتینگ است بسیار قدرتمند می باشد. در حالی که نمی‌توانید آن را مجبور کنید، اما می‌توانید برند خود را به گونه‌ای قرار دهید که انجام آن را آسان‌تر کند، مانند:

  • ایجاد محتوای قابل اشتراک گذاری و ارزش ویروسی.
  • ارائه برنامه های ارجاع و وفاداری.
  • درخواست بررسی پس از ارائه محصول یا خدمات.
  1. بازاریابی رابطه مند

مارکتینگ رابطه مند یکی دیگر از انواع مارکتینگ است که نوعی از بازاریابی مشتری است که بر ایجاد روابط عمیق تر و معنادارتر با مشتریان برای اطمینان از وفاداری بلندمدت به برند تمرکز دارد.

این در تایم های کوتاه مدت یا معاملات فروش متمرکز نیست، بلکه بر ایجاد مبشران برندی است که برند را ارتقا می دهند.

کلید انجام این کار تمرکز بر خوشحال کردن مشتریانی است که قبلاً از برند شما راضی هستند. با استفاده از نرم افزار بازخورد مشتری برای اجرای یک کمپین امتیاز خالص تبلیغ کننده (NPS) شروع کنید تا به شما کمک کند بفهمید این مشتریان چه کسانی هستند.

سپس، راه‌هایی بیابید تا آن مشتریان راضی را به طرفداران متحیر تبدیل کنید. از آنجا، می‌توانید از آنها درخواست کنید که یک گواهی بگذارند، در یک مطالعه موردی شرکت کنند، یا به شما کمک کنند تا به روشی دیگر به اهداف خود دست یابید.

۱۵ – بازاریابی B2B

بازاریابی بی تو بی یکی از انواع مارکتینگ است که به مارکتینگ کسب و کار به کسب و کار و  مارکتینگ محصولات یا خدمات به سایر مشاغل و سازمان ها اشاره دارد. تمایز اصلی آن با بازاریابی B2C این است که در مارکتینگ B2C هدف مصرف کنندگان نهایی هستند ولی در مارکتینگ B2B هدف شرکت ها و در اصطلاح بیزینس های مختلف می باشد.

بازگشت سرمایه (ROI) به ندرت برای افراد عادی مورد توجه قرار می گیرد (حداقل از لحاظ پولی) اما مساله اصلی برای تصمیم گیرندگان شرکتی است.

در محیط مدرن، بازاریابان B2B اغلب کالا و خدمات خود را  به ماموران خرید شرکت ها  یا سهامداران کلیدی مجموعه می‌فروشند. این یک چشم‌انداز پیچیده و گاهی چالش‌برانگیز را ایجاد می‌کند، اما با قوی‌تر شدن و دقیق‌تر شدن منابع داده، توانایی بازاریابان B2B برای ترسیم سیستم های خرید شرکت ها و دستیابی به خریداران با اطلاعات مرتبط و شخصی‌شده، بسیار بهبود یافته است.

16- بازاریابی B2C

بازاریابی بی تو سی یکی دیگر از انواع مارکتینگ است که به مارکتینگ کسب و کار با مشتری که معمولاً به عنوان مارکتینگ B2C شناخته می شود، مجموعه ای از استراتژی کسب و کار ها، شیوه ها و تاکتیک هایی است که یک شرکت برای ارائه محصولات یا خدمات خود به مشتریان استفاده می کند. کمپین های B2C فقط بر روی مزایا یا ارزشی که یک محصول ارائه می دهد تمرکز نمی کنند، بلکه بر روی فراخوانی پاسخ احساسی مشتری نیز تمرکز دارند.

بازاریابی B2C بر این اساس کار می کند که مشتریان به دنبال کالاها یا خدمات برای رفع نیاز فوری خود هستند. بنابراین، آنها تمایل به خرید بدون انجام تحقیقات زیادی در مورد محصول یا خدمات دارند. با خریدهای B2C، کاربران معمولاً در اولین ساعات یا روزهای اول پس از آگاهی از محصول یا خدمات، خرید خود را تکمیل می کنند. برای یک کمپین موفقیت آمیز B2C، یک صاحب کسب و کار باید عادات خرید مشتریان، روندها در بازار و استراتژی هایی را که رقبا استفاده می کنند، درک کند.

کمپین بازاریابی چیست؟

کمپین‌های مارکتینگ ، تلاش‌هایی سازمان‌یافته و استراتژیک برای ارتقای یک هدف خاص شرکت، مانند افزایش آگاهی از یک محصول جدید یا گرفتن بازخورد مشتری هستند. هدف آن‌ها دستیابی به مشتریان از طرق مختلف است و ترکیبی از رسانه‌ها را شامل می‌شود که شامل ایمیل، تبلیغات چاپی، تبلیغات تلویزیونی یا رادیویی، پرداخت به ازای هر کلیک و رسانه‌های اجتماعی می‌شود.

کمپین مارکتینگ محصول

کمپین توسعه برند

کمپین مارکتینگ ایمیلی

کمپین مارکتینگ محتوا

کمپین محتوای تولید شده توسط کاربر

روابط عمومی / کمپین آگاهی

کمپین پست مستقیم

کمپین مارکتینگ وابسته

کمپین رسانه های اجتماعی

کمپین مارکتینگ کسب

بازاریابی پولی / کمپین تبلیغاتی

قیف بازاریابی چیست؟

قیف بازاریابی تجسمی برای درک فرآیند تبدیل سرنخ ها(لیدها یا مشتریان بالقوه) به مشتریان است، همانطور که از دیدگاه بازاریابی (و فروش) درک می شود. ایده این است که، مانند یک قیف، بازاریابان شبکه گسترده‌ای را برای جذب هرچه بیشتر سرنخ‌ها ایجاد می‌کنند و سپس به آرامی مشتریان بالقوه را از طریق تصمیم خرید پرورش می‌دهند و این نامزدها را در هر مرحله از قیف محدود می‌کنند.

در حالت ایده‌آل، این قیف بازاریابی در واقع یک استوانه بازاریابی خواهد بود و همه سرنخ‌های شما به مشتری تبدیل می‌شوند. اگرچه این یک واقعیت برای کسب و کارها نیست، اما بخشی از کار یک بازاریاب است که تا آنجایی که ممکن است سرنخ ها را به مشتری تبدیل کند، بنابراین قیف را استوانه ای تر می کند.

مهم است که توجه داشته باشید که یک نسخه مورد توافق از قیف وجود ندارد. برخی دارای “مراحل” زیادی هستند در حالی که برخی دیگر دارای تعداد کمی هستند، با نام ها و اقدامات متفاوتی که توسط کسب و کار و مصرف کننده برای هر یک انجام می شود. در نمودار زیر، ما تمام تلاش خود را کرده‌ایم تا متداول‌ترین و مرتبط‌ترین مراحل، اصطلاحات و اقدامات قیف را بیرون بکشیم تا این اطلاعات تا حد امکان برای بسیاری از بازاریابان مفید باشد.

مارکتینگ و تبلیغات

اگر مارکتینگ یک خودرو است، تبلیغات  چرخ این خودرو است.

بازاریابی مستلزم توسعه محصول، تحقیقات بازار، توزیع محصول، استراتژی فروش، روابط عمومی و پشتیبانی مشتری است. مارکتینگ در تمام مراحل فروش یک کسب و کار ضروری است و می‌تواند از پلتفرم‌ها، کانال‌های رسانه‌های اجتماعی و تیم‌های متعدد درون سازمان خود برای شناسایی مخاطبان خود، برقراری ارتباط با آن‌ها، تقویت صدای آن و ایجاد وفاداری به برند در طول زمان استفاده کند.

از سوی دیگر، تبلیغات تنها یکی از اجزای مارکتینگ است. این یک تلاش استراتژیک است که معمولاً برای گسترش آگاهی از یک محصول یا خدمات به عنوان بخشی از اهداف کل نگرتر ذکر شده در بالا پرداخت می شود. به زبان ساده، این تنها روشی نیست که بازاریابان برای فروش محصول استفاده می کنند.

فرض کنید یک کسب‌وکار در حال عرضه یک محصول کاملاً جدید است و می‌خواهد کمپینی ایجاد کند که آن محصول را به پایگاه مشتریان خود تبلیغ کند. کانال های انتخابی این شرکت فیسبوک، اینستاگرام، گوگل و وب سایت شرکت آن است. از همه این فضاها برای حمایت از کمپین‌های مختلف خود در هر سه ماهه استفاده می‌کند و از طریق آن کمپین‌ها سرنخ ایجاد می‌کند.

برای پخش راه‌اندازی محصول جدید خود، راهنمای محصول قابل دانلود را در وب‌سایت خود منتشر می‌کند، ویدیویی را در اینستاگرام پست می‌کند که محصول جدید خود را نشان می‌دهد، و روی یک سری نتایج جستجوی حمایت‌شده در Google سرمایه‌گذاری می‌کند که ترافیک را به صفحه محصول جدید در وب‌سایت خود هدایت می‌کند.

حال کدام یک از تصمیمات بالا بازاریابی و کدام تبلیغات بوده است؟

این تبلیغات در اینستاگرام و گوگل انجام شد. اینستاگرام عموماً یک کانال تبلیغاتی نیست، اما زمانی که برای برندسازی استفاده می‌شود، می‌توانید پایگاهی از فالوورها را ایجاد کنید که هر از گاهی برای یک اعلامیه ملایم محصول آماده می‌شوند. گوگل قطعا برای تبلیغات در این مثال استفاده شده است. این شرکت برای فضا در ((گوگل پرداخت))  برنامه ای که به عنوان پرداخت به ازای کلیک (PPC) شناخته می شود،  که در آن ترافیک را به یک صفحه خاص متمرکز بر محصول خود هدایت می کند. یک تبلیغ آنلاین کلاسیک

مارکتینگ کجا انجام شد؟ این یک سوال ترفندی بود، زیرا مارکتینگ کل فرآیند بود. این شرکت با همسو کردن اینستاگرام، گوگل و وب سایت خود حول یک ابتکار متمرکز بر مشتری، یک کمپین بازاریابی سه قسمتی را اجرا کرد که مخاطبان خود را شناسایی کرد، پیامی برای آن مخاطب ایجاد کرد و آن را در سراسر صنعت ارائه کرد تا تأثیر آن را به حداکثر برساند.

تفاوت مارکتینگ و فروش چیست؟

معمولاً دو عبارت مارکتینگ و فروش همواره در کنار یکدیگر دیده می شوند و همین موضوع یکی از علت هایی است که باعث شده خیلی این دو را یکی بدانند در صورتی که اینطور نیست.  مارکتینگ به این معنا است که محصولات یا خدمات بیزنس خود را به ذهن مصرف کنندگان وارد کنیم و آن‌ها را ترغیب به خرید کنیم. در حالی که مفهوم فروش عبارتست از برانگیختن ذهن مصرف کننده نسبت به کالاها و خدمات مربوطه است. یکی از مهم‎ترین تفاوت‌های میان مارکتینگ و فروش، تمرکز این دو تیم است. تمرکز بازاریابی بر روی نیازهای مشتری است، اما تمرکز فروش بر اعمال فشار بیشتر برای خرید محصولات موجود می‌باشد. در مارکتینگ ، برنامه‌ریزی تجاری بلندمدت وجود دارد که تمرکز آن بر وفاداری برند و هزینه سوییچینگ بالا است. در حالی که فروش، یک برنامه‌ریزی تجاری کوتاه مدت است.

4P بازاریابی چیست؟

در دهه 1960، ای جروم مک کارتی 4 P بازاریابی را ارائه کرد: محصول، قیمت، مکان، تبلیغ.

اساساً، این 4 P توضیح می دهند که چگونه مارکتینگ با هر مرحله از تجارت تعامل دارد.

مراحل قیف بازاریابی

تولید – محصول(product)

فرض کنید برای محصولی که می‌خواهید کسب‌وکارتان بفروشد، ایده‌ای دارید. بعدش چی؟ اگر تازه شروع به فروش کنید، احتمالاً موفق نخواهید شد.

در عوض، شما به تیم مارکتینگ خود نیاز دارید تا تحقیقات بازار را انجام دهد و به برخی از سوالات مهم پاسخ دهد: مخاطبان هدف شما چه کسانی هستند؟ آیا بازار مناسبی برای این محصول وجود دارد؟ چه پیام‌هایی باعث افزایش فروش محصول می‌شوند و در کدام پلتفرم‌ها؟ توسعه دهندگان محصول شما چگونه باید محصول را تغییر دهند تا احتمال موفقیت را افزایش دهند؟ گروه های کانونی در مورد محصول چه فکر می کنند و چه سوالات یا تردیدهایی دارند؟

بازاریابان از پاسخ به این سوالات برای کمک به کسب و کارها برای درک تقاضا برای محصول و افزایش کیفیت محصول با ذکر نگرانی های ناشی از گروه تمرکز یا شرکت کنندگان در نظرسنجی استفاده می کنند.

 

قیمت(price)

تیم مارکتینگ شما قیمت محصولات رقبا را بررسی می کند یا از گروه های متمرکز و نظرسنجی ها استفاده می کند تا تخمین بزند که مشتری ایده آل شما چقدر مایل به پرداخت است. قیمت آن خیلی بالاست، و شما یک پایگاه مشتری مستحکم را از دست خواهید داد. قیمت آن بسیار پایین است و ممکن است بیشتر از چیزی که به دست می آورید از دست بدهید. خوشبختانه، بازاریابان می توانند از تحقیقات صنعت و تجزیه و تحلیل مصرف کننده برای ارزیابی محدوده قیمت مناسب استفاده کنند.

 

محل(place)

بسیار مهم است که بخش مارکتینگ شما از درک و تجزیه و تحلیل خود از مصرف کنندگان کسب و کار شما برای ارائه پیشنهادهایی برای نحوه و مکان فروش محصول خود استفاده کند. شاید آنها معتقدند که یک سایت تجارت الکترونیک بهتر از یک مکان خرده فروشی کار می کند یا برعکس. یا، شاید آنها بتوانند بینش هایی در مورد اینکه کدام مکان ها برای فروش محصول شما، چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی، مناسب تر هستند، ارائه دهند.

ترویج(promotion)

این P احتمالاً همان چیزی است که از ابتدا انتظار داشتید: تبلیغات مستلزم هرگونه تبلیغات آنلاین یا چاپی، رویداد یا تخفیفی است که تیم مارکتینگ شما برای افزایش آگاهی و علاقه به محصول شما ایجاد می کند و در نهایت منجر به فروش بیشتر می شود. در این مرحله، احتمالاً روش هایی مانند کمپین های روابط عمومی، تبلیغات یا تبلیغات رسانه های اجتماعی را خواهید دید.

امیدواریم تعریف ما و چهار P به شما در درک اینکه هدف بازاریابی چیست؟ و نحوه تعریف آن کمک کند. بازاریابی با تمام زمینه های یک تجارت تلاقی می کند، بنابراین مهم است که بدانید چگونه از مارکتینگ برای افزایش کارایی و موفقیت کسب و کار خود استفاده کنید

شاخصهای مهم در مارکتینگ

شاخص کلیدی علمکرد. KPI (key performance Indicator)  یک مقدار قابل اندازه گیری است که نشان می‌دهد یک شرکت در رسیدن به اهداف کلیدی چقدر موفق ظاهر شده است. جالبه بدونید که شرکت ها برای موفقیت خود در دستیابی به اهداف، از چند شاخص استفاده می‌کنند ار مهمترین شاخص های موجود میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

طول عمر مشتری (Customer LifeTime Value )

هزینه جذب مشتری (Customer Acquisition Cost )

نرخ تبدیل مشتری بالقوه به مشتری بالفعل (Lead to customer ratio)

تفاوت مارکتینگ و برند چیست؟

در مارکتینگ، سعی میشود یک برند را به یک بازار هدف که از قبل تعیین شده، عرضه کنیم. این کار با استفاده از روش های بسیاری که شامل سئو، بنر تبلیغاتی، بنر در وب سایت ها و دیگر راهکارهاست، اجرا می شود .

اما برندینگ، فارغ از هر گونه تلاش خاص مارکتینگ، زمانی که فعالیت های بازاریابی (Marketing) تمام شد و دیده شدن آن پایان پذیرفت، آنچه کماکان در فضای ذهنی مشتریان مانده است ، برند است. به طور کلی برندینگ، چیزی است که در زمان نیاز به خرید مشتری، او را به خریدن یا نخریدن محصول شما وادار می کند،

نکته پایانی

هیچ راه درست یا غلطی برای انجام مارکتینگ وجود ندارد – تا زمانی که با مخاطبان مورد نظر شما ارتباط برقرار کند و بازگشت سرمایه را فراهم کند. اکثر شرکت ها از ترکیبی از این استراتژی ها برای تولید سرنخ و جذب مشتری استفاده می کنند.

در نهایت، شما باید بر اساس محصول، مخاطبان و منابع انسانی و سایر را خود انتخاب کنید که چه چیزی برای کسب و کار شما منطقی تر است.



:: برچسب‌ها: بازاریاب , مارکتینگ , ,
:: بازدید از این مطلب : 60
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

مشاور بازاریابی کیست؟

به طور معمول، مشاور بازاریابی یک متخصص خارجی است که تلاش ‌های بازاریابی کسب‌ و کارها،

از استارت  ‌آپ ‌ها گرفته تا شرکت ‌های بزرگ و کوچک را طراحی، برنامه ‌ریزی و اجرا می ‌کند.

این افراد متخصص به مشتریان خود کمک می ‌کنند تا چارچوب ‌هایی را برای افزایش آگاهی از برند،

تولید سرنخ ‌های بیشتر، بهبود نرخ تبدیل و دیگر دلایل بازاریابی استراتژیک تنظیم کنند.

برخلاف یک کارمند تمام وقت و داخلی، یک مشاور بازاریابی و یا یک شرکت مشاوره بازاریابی و فروش نیز مانند یک شریک برای شما عمل می کند.

به طور کلی، می توان گفت که آنها می توانند به راحتی به مدیران شرکت ها در مورد بهترین شیوه ها مشاوره دهند و در عین حال این کار دشوار را برای سایر مالکان کسب و کارها آسان تر کنند.

اغلب متخصصان حوزه بازاریابی و فروش در نهایت شرکت های مشاوره بازاریابی خود را ایجاد می کنند و پروفایل های اضافی را برای ارائه مشاوره در مورد نرخ های ثابت به کار می گیرند.

در اینجا باید این نکته را در نظر بگیرید که یک مشاور با آژانس تبلیغاتی و یا بازاریابی سنتی بسیار متفاوت است.

معمولا آژانس های تبلیغاتی و یا بازاریابی سنتی تنها می توانند به یافتن راه های خلاقانه برای اجرای استراتژی و ارائه پیام های بازاریابی به شما کمک کنند.

این در حالی است که یک مشاور و یا یک شرکت مشاوره بازاریابی می تواند به شما در انجام کلیه این کارها که شامل انجام تحقیقات بازار، ایجاد و اجرای کمپین های بازاریابی است، کمک کند.

چگونه یک مشاور بازاریابی می تواند به کسب و کار شما کمک کند؟

در صورتی که به عنوان صاحب یک کسب و کار یا مدیر بازاریابی یک شرکت فعالیت دارید،

برای گسترش کسب و کار خود بهتر است با برخی از مزایای استخدام یک مشاور بازاریابی با تجربه برای رشد شرکت خود آشنا شوید.

در ادامه برخی از مهمترین خدماتی که یک مشاوره بازاریابی و یا یک شرکت بازاریابی و فروش می تواند به شما ارئه دهد را آورده ایم:

  • معمولا شرکت های مشاوره بازاریابی و فروش، تحقیقات بازار شما را به عهده می گیرند و یک استراتژی مشخص برای موقعیت کسب و کار شما طراحی می کنند.
  • یک مشاور بازاریابی که تجربه کافی در این امر دارد می تواند به شما در مورد بودجه بندی و هزینه های فرصت مشاوره دهد.
  • یک شرکت مشاوره بازارایابی و فروش قادر است استراتژی های رشدی را طراحی کند که برای ویژگی های منحصر به فرد کسب و کار شما شخصی سازی شده است.
  • یک مشاور بازاریابی همچنین فرآیندها و چرخه عمر توسعه محصولات شرکت شما را ایجاد می کند.
  • شرکت های مشاوره بازاریابی و فروش قادرند به کسب و کار شما کمک کنند تا بتوانید به راحتی و به طور کاملا موثری تجربه مشتری و روابط عمومی خود را بهبود ببخشید.
  • مشاوران بازاریابی و فروش، استراتژی های منحصر به فردی را برای افزایش نرخ تبدیل طراحی می کنند.
  • یک مشاور بازاریابی می تواند به شما در طراحی استراتژی های بازاریابی شبکه های اجتماعی کمک کند.

با در نظر گرفتن کلیه موارد می توان ادعا کرد که یک شرکت مشاوره بازاریابی که از افراد متخصص و مجرب بهره می برد می تواند بر روی نتیجه کسب و کار شما به طور قابل توجهی تاثیر داشته باشد.

در دنیای مدرن امروز کلیه شرکت ها و کسب‌ و کارهای بزرگ و کوچک برای متمایز شدن از سایر رقبای خود، همچنین تصرف بخش‌ های بازار و انتقال پیام ‌هایشان به کلیه مواردی که در بالا ذکر شد نیاز دارند. بنابراین در صورتی که شما نیز به عنوان مالک یک کسب و کار به کمک افراد مختصص در حوزه مشاوره بازاریابی و فروش نیاز دارید، توصیه می کنم با مشاوران متخصص و مجرب بازاریابی سایت مافینس تماس بگیرید و از راهنمودهای آنها بهره مند شوید.

در ادامه نقش ها و مسئولیت های معمول مشاوران بازاریابی را شرح خواهیم داد. بنابراین پیشنهاد می کنم همچنان ما را تا انتهای مقاله همراهی فرمایید.

نقش ها و مسئولیت های معمول یک مشاور بازاریابی

در نهایت، یک مشاور بازاریابی یک بازاریاب با تجربه به حساب می آید که خدمات خود را به صورت یکپارچه به مشتریان خود ارائه می دهد.

شرکت های مشاوران بازاریابی معمولا برای سازمان ‌هایی مناسب هستند که در طرح‌ های بازاریابی خود به کمک نیاز دارند و به هیچ وجه تمایل ندارند یک کارمند تمام وقت برای این منظور استخدام کنند.

علاوه بر این، شرح شغل مشاور بازاریابی به نوع خدماتی که ارائه می دهد بستگی دارد. یک مشاور معمولی ممکن است تنها در ایجاد استراتژی ها تخصص داشته باشد، اما لزوماً منابع لازم برای اجرای کامل استراتژی های مذکور را نداشته باشد.

اما یک مشاور یا شرکت مشاوره بازاریابی و فروش خبره و مجرب، وظایف زیر را بر عهده دارد (به خاطر داشته باشید که یک کسب و کار و یا یک مشتری لزوماً مشاور خود را مجبور به انجام کلیه کارهای زیر نخواهد کرد).

شناخت اهداف شرکت و انجام تحقیقات بازار

قبل از هر چیز، از یک مشاور بازاریابی انتظار می رود که وظایف خود را انجام دهد و عمیقا برای شناخت تجارت مشتری خود تلاش کند.

غوطه ور شدن در یک ابتکار بازاریابی بدون شناخت اولیه کسب و کار، صنعت و الزامات استراتژیک آن، یک دستورالعمل کلاسیک فاجعه بار است.

برای این منظور، مشاور بازاریابی با ذینفعان اصلی – مدیر عامل یا رئیس شرکت و غیره – برای شناخت اهداف تجاری همکاری نزدیک دارد.

پس از آن، مشاور، تحقیقات گسترده ای را برای شناخت مخاطبان هدف، شناسایی فرصت های رشد و تأیید نیاز محصولات یا خدمات انجام می دهد. با این حال، در صورتی که مشاور تجربه کافی در خدمت به مشتریان مشابه از همان بخش را داشته باشد، ممکن است لزوماً تحقیقات بازار را از ابتدا انجام ندهند.

ایجاد و اجرای استراتژی های بازاریابی

به طور کلی، ایجاد و اجرای استرتژهای بازاریابی از اصلی ترین مسئولیت های هر یک از مشاوران بازاریابی به حساب می آید. مشاوران بازاریابی تجربه کافی در زمینه بازاریابی سنتی و دیجیتال دارند.

اکنون پس از شناخت کامل کسب و کار، الزامات و مخاطبان هدف، یک مشاور بازاریابی از نزدیک با مشتریان خود برای طراحی یک استراتژی بازاریابی همکاری می کنند.

استراتژی اصلی شامل:

  • تحقیقات بازار
  • توصیف مخاطب هدف
  • اهداف تجاری
  • میزان بودجه
  • تحلیل رقبا
  • قیمت گذاری
  • تثبیت موقعیت

برای اجرای استراتژی بازاریابی کلی، مشاور بازاریابی، استراتژی های دیگری را نیز ارائه می دهد. برای آگاهی بیشتر در این باره با مشاوران بازاریابی ما تماس بگیرید.

توسعه ابزارهای تاثیر گذار در بازاریابی

یک مشاور بازاریابی همچنین مسئول توسعه (یا حداقل نظارت) بر ابزارهای تاثیر گذار در بازاریابی است. برای یک بازاریاب، این عمدتا شامل کپی رایتینگ است. با این حال، یک متخصص ماهر نیز ممکن است مستقیماً با فرآیندهای طراحی گرافیک و تولید ویدیو درگیر باشد.

موارد قابل تحویل ممکن است شامل موارد زیر باشد:

  • صفحات فرود فروش
  • کپی ایمیل
  • پست برای وبلاگ شرکت
  • بروشورها
  • جستجوی کپی آگهی
  • اسکریپت های ویدئویی
  • طراحی تبلیغات اجتماعی

با این حال، این تنها نوک کوه یخ است. یک کسب و کار و یا یک مشتری ممکن است از مشاور خود بخواهد که مطالب بیشتری را تهیه کند.

هماهنگ کردن فعالیت های مرتبط با بازاریابی

یک مشاور بازاریابی ممکن است یکی از بهترین گزینه ها باشد، اما برای یک نفر غیرممکن است که کلیه کمپین های بازاریابی را به تنهایی اجرا کند.

به همین دلیل، اغلب مشاوران بازاریابی به سمت ایجاد تیم های داخلی یا خارجی متشکل از خلاقان، متخصصان روابط عمومی و تحلیلگران روی می آورند.

مشاور بازاریابی، برنامه ‌ای مشخص برای ابتکارات بیشتر ایجاد خواهد نمود و با تیم ‌های مربوطه هماهنگ خواهد کرد تا اطمینان حاصل شود که کلیه  فعالیت‌های بازاریابی به موقع انجام می‌ شوند.

بنابراین می توان ادعا کرد که کمک گرفتن از یک شرکت مشاوره بازاریابی و فروش بسیار موثرتر از کمک گرفتن از یک مشاور بازاریابی فردی است.



:: برچسب‌ها: مشاور , بازاریابی , بازاریاب ,
:: بازدید از این مطلب : 74
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

تفاوت بازاریابی و فروش

بازاریابی و فروش از ارکان اصلی کسب و کارها هستند که تعاریف نزدیکی دارند که برداشت‌های نادرستی از هریک صورت می‌گیرد. تعریف بازاریابی وسیع‌تر و پویاتر از تعریف فروش است. فروش کار خود را از محصولات و مشتریان فعلی کسب و کار و افزایش فروش کالا و خدمات به مشتریان آغاز می‌کند در حالی که بازاریابی علاوه بر تمرکز بر مشتریان، محصولات و خدمات فعلی دیدگاهی بلندمدت-تری برای کشف نیازهای بیشتری از مشتریان دارد و شامل مجموعه‌ای از فعالیت‌ها قبل و بعد از فروش و ایجاد آگاهی در مورد یک کسب و کار است. در ادامه به جزئیات هریک می‌پردازیم:

تعریف بازاریابی (Marketing definition):

اقداماتی که منجر به فروش محصولات یا خدمات، از جمله تحقیقات بازار و تبلیغات می‌شود. بازاریابی از ابتدا تا انتهای چرخه کسب و کارها جریان دارد و بسیاری معتقدند کسب و کارها باید بر اساس این خط متمرکز شوند و اقدامات بازاریابی بر کسب و کار تاثیرگذار است. بخش بازاریابی یک کسب و کار تضمین می‌کند که اطلاعات صحیح در مورد محصولات یا خدمات در دسترس مشتریان باشد و به کاوش، ایجاد و ارائه ارزش برای برآوردن نیازهای یک بازار هدف می‌پردازد. انتخاب ویژگی‌ها یا مضامین برای تاکید در تبلیغات، اجرای کمپین‌های تبلیغاتی، حضور در نمایشگاه‌های تجاری و رویدادهای عمومی، طراحی محصولات و بسته بندی برای مشتریان از دیگر وظایف بخش بازاریابی است.

تعریف فروش (Sales definition):

مجموعه فعالیت‌هایی که منجر به توافق بین دو یا چندین طرفین شامل مبادله کالاها، خدمات یا دارایی‌های مشهود یا نامشهود در مقابل یک ارزش (معمولا پول) است. در بازارهای مالی، فروش به توافقی که خریدار و فروشنده در مورد اوراق بهادار مالی نیز می‌گردد. صرف نظر از زمینه، اقدامی که بین فروشنده یک کالا یا خدمت و خریدار که مایل به پرداخت برای آن کالا یا خدمات است. به طور خلاصه فروش مبادله پول برای کالاها، خدمات یا سایر موارد است. فروش در سه مدل فروش مستقیم، فروش غیرمستقیم (واسطه‌ای) و سیستم همکاری جریان دارد.

 

یکپارچگی بازاریابی و فروش (Integrity of marketing and sales)

بازاریابی و فروش در یک کسب و کار رابطه تنگاتنگی دارند و یکپارچه محسوب می‌شوند. هماهنگی تیم‌های بازاریابی و فروش باعث بهبود عملکرد سازمان می‌شود به عنوان مثال بخش بازاریابی باید هنگام اجرای کمپین‌های تبلیغاتی به بخش فروش اطلاع دهد تا بخش فروش بتواند تلاش خود را به حداکثر برساند. به طور مشابه بخش فروش باید نیازهای مشتریان را در اختیار بخش بازاریابی بگذارد تا استراتژی‌های بخش بازاریابی براساس نیاز مشتریان تهیه و تدوین شود.
برای بررسی شباهات بازاریابی و فروش به بررسی عناصر اصلی هر بخش می‌پردازیم.

فرآیندهای بازاریابی و فروش (Marketing and sales process)

هر دو فرآیندهای بازاریابی و فروش شامل جزئیاتی در مورد فلسفه کسب و کار و اهداف کلی آن هستند و سپس فرآیند‌ها به جنبه‌هایی اختصاصی از دو موضوع می‌پردازند. بازاریابی مشخص می‌کند که محصول چیست، قیمت چقدر باشد، به چه کسی فروخته می‌شود و کجا فروخته خواهدشد. سپس فرآیندهای بازاریابی تعیین می‌شوند، کانال‌های بازاریابی انتخاب می‌شوند و بودجه‌ برای کمپین‌هایی که تیم بازاریابی قصد دارد دنبال کند، در نظر گرفته می‌شود. فرآیندهای فروش شامل جزئیاتی در مورد ساختار تیم، بازار هدف و اهداف فروش (Target) است. در ضمن ابزارها و منابعی که برای هدف قرار دادن این موارد استفاده قرار خواهند گرفت، مشخص می‌شوند.

 

اهداف بازاریابی و فروش (Marketing and sales goals)

اهداف بازاریابی و فروش متمرکز بر کسب درآمد برای کسب و کار است. هدف اصلی بازاریابی معرفی و تبلیغ کسب و کار، محصول یا خدمات و برندینگ است. بازاریابی قیمت‌گذاری محصولات و اطلاع‌رسانی چگونگی رفع نیازها و خواسته‌های مشتریان توسط محصول را انجام می‌دهد و اهداف آن اغلب طولانی‌مدت است و می‌توانند در طول چندین ماه ادامه داشته باشند. فروش متمرکز بر رسیدن به افزایش فروش و تارگت فروش است و معمولا کوتاه مدت است. اهداف فروش اغلب ماه به ماه اندازه گیری می شوند و براساس مدل کسب و کار فروش متفاوت است.

استراتژی‌های بازاریابی و فروش (Sales and marketing strategies)

بخش بازاریابی براساس نوع کمپین و مشتریان مورد نظرشان می‌توانند رویکردهای استراتژیک متفاوتی را اتخاذ کنند. استراتژی‌های بازاریابی رایج عبارتند از:

  • بازاریابی اینترنتی
  • بازاریابی وبلاگی
  • بازاریابی از طریق رسانه های اجتماعی
  • بازاریابی ویدئویی
  • بازاریابی حضوری

استراتژی‌های فروش براساس نوع محصولات، بازار و مشتریان متفاوت است. برخی از رایج ترین روش‌های فروش عبارتند از:

  • فروش مفهومی
  • فروش مشتری محور
  • فروش چرخشی
  • سیستم سندلر 

 

ابزارها و منابع بازاریابی و فروش (marketing and sale tools and resources)

در نهایت به ابزارهای رایج در بازاریابی و فروش می پردازیم. 

ابزارهای فروش:

  • سیستم مدیریت ارتباط با مشتری (CRM): از مهم ترین ابزارهایی است که توسط بازاریابی و فروش به طور مشترک مورد استفاده قرار می‌گیرد. این سیستم به هر دو بخش کمک می‌کند تا وضعیت مشتریان را در هر مرحله‌ای از فرآیند مشتریان مورد بررسی قرار دهند.
  • شبکه‌های اجتماعی: از شبکه‌های اجتماعی می‌توان به عنوان ابزارهای ارتباطی با مشتریان استفاده کرد. 
  • نرم افزارهای مرتبط برای مدیریت سرنخ‌ها 
  • نرم افزارهای مدیریت موجودی و سفارشات است.

ابزارهای بازاریابی:

  • شبکه‌های اجتماعی: برای بازاریابی می‌توان از رسانه‌های اجتماعی برای تبلیغ محتوا و اطلاع‌رسانی در مورد کسب و کار استفاده نمود. بنابراین شبکه‌های اجتماعی می‌توانند توسط هر دو واحد بازاریابی و فروش مورد استفاده قرار گیرند.
  • ابزارهای مناسب تولید محتوا
  • ابزارهای بهینه سازی موتور جستجو (SEO)
  • نرم افزارهای گزارش‌دهی

تمامی مطالب ذکر شده را می‌توان به صورت خلاصه در جدول زیر ملاحظه نمود:

مفاهیم

فروش

بازاریابی

تعریف

مبادله پول برای کالاها، خدمات یا سایر موارد است.

بازاریابی درصدد ارضای نیازهای مشتریان تلاش می کند.

اهداف

هدف اصلی بخش فروش کسب و کارها، فروش و افزایش میزان درآمد کسب و کار است. فروش هدف کسب و کار است.

مجموعه ای از فعالیت ­ها در راستای فروش، معرفی و تبلیغ کسب و کار، محصول یا خدمات و برندینگ است. مشتریان هدف کسب و کار است.

استراتژی

بخش فروش متمرکز بر فروش و افزایش درآمد است و درصدد ارضای نیازهای مشتریان فعلی است. به عبارت دیگر به چگونگی فروش می­ پردازد.

بخش بازاریابی علاوه بر تمرکز بر مشتریان، محصولات و خدمات فعلی دیدگاهی بلندمدت­ تری برای کشف نیازهای بیشتری از مشتریان دارد. بازاریابی معتقد به یکپارچگی در بازاریابی و فروش است.

دیدگاه­های بازاریابی و فروش

اولویت فروشندگان برای میزان فروش عامل موثری است. بخش فروش در مرکز ساختار کسب و کار است.

مشتریان چارچوب کلی رویه بازاریابی را مشخص می­ کنند و مشتریان در مرکز ساختار کسب و کار هستند.

محصولات و خدمات

بخش فروش به نحوه چگونگی فروش محصولات و خدمات به مشتریان می­ پردازد.

بخش بازاریابی نیازهای مشتریان را رصد می­ کند تا محصولات و خدمات براساس خواسته­ های مشتریان برنامه­ ریزی شود.

تکنولوژی و ابزارها

اصرار بر تکنولوژی و ابزارهای موجود برای کاهش هزینه­ ها و افزایش اثربخشی.

ابداع تکنولوژی و ابزارهای جدید در راستای ایجاد ارزش برای مشتریان و اثربخشی به فرآیندهای کسب و کار.

دوره فعالیت

معمولا منحصر به دوره فروش است.

بخش بازاریابی قبل و بعد از فروش فعالیت دارد.

هزینه­‌ها

اجرای فرآیندهای فروش نیازمند هزینه‌­های بسیاری است و بخشی است که برای کسب و کار درآمدزایی می ­کند.

هر عملکرد بازاریابی از تبلیغات تا تدارکات هزینه دارد.

 

 




:: برچسب‌ها: بازاریابی , فروش , درآمد ,
:: بازدید از این مطلب : 66
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 18 مهر 1403 | نظرات ()
نوشته شده توسط : کاریاب

۱۰ مورد از مهم‌ترین اصول بازاریابی؛ راهنمایی برای موفقیت در بازار

با شنیدن بازاریابی چه چیزی در ذهن شما تداعی می‌شود؟ آیا شما هم از آن دسته از افراد هستید که بازاریابی را معادل تبلیغات یا فروش می‌دانند؟ اگر این‌گونه است باید بگوییم که اشتباه می‌کنید!
هر کسب‌وکاری که داشته باشید، به یک استراتژی بازاریابی نیاز دارید و برای طراحی این استراتژی باید از اصول بازاریابی آگاه باشید. فرقی نمی‌کند شما یک فروشگاه بزرگ یا یک آنلاین‌ شاپ کوچک داشته باشید، بازاریابی تنها راهی است که مشتریان می‌توانند شما را بشناسند. شاید فکر کنید که در حال حاضر بازاریابی انجام نمی‌دهید؛ اما حتی داشتن یک وبسایت یا حضور در شبکه‌های اجتماعی، نوعی بازاریابی است. بازاریابی موضوع بسیار مهمی است که باید توسط یک تیم حرفه ای انجام شود. قبل از بررسی جامع اصول بازاریابی بیایید به این موضوع بپردازیم که اصلا بازایابی چیست؟

 

بازاریابی چیست؟

طبق تعریف بزرگان این رشته، «بازاریابی فرآیندی است که در طی آن مشخص می‌شود مشتریان خواهان چه محصولات و خدماتی هستند و از چه استراتژی‌هایی باید در فروش، ارتباطات و توسعۀ کسب‌وکار استفاده شود.» این تعریف فیلیپ کاتلر، پدر بازاریابی نوین، از بازاریابی است. برای انجام این فرآیند، باید اصول بازاریابی را بشناسید و آن‌ها را در کسب‌وکار خود به کار بگیرید تا به موفقیت برسید.
برای آگاهی از اصول بازاریابی با ما در این مقاله همراه باشید.

۱۰ اصل مهم بازاریابی

اصول بازاریابی تکنیک‌ها، ترفندها و نکاتی هستند که با رعایت آن‌ها می‌توانید با مشتریان تعامل بهتری داشته باشید، اعتبار برند خود را افزایش دهید و در کمپین‌های بازاریابی خود موفق‌تر عمل کنید. فیلیپ کاتلر در کتاب اصول بازاریابی، ۱۰ اصل را به‌عنوان اصول بازاریابی مشخص کرده است که عبارتند از:

۱ – ارائۀ پیشنهاد به مشتری

اصول بازاریابی فقط دربارۀ تولید کالا نیست؛ بلکه از آن‌ها برای یک خدمت نیز استفاده شود. در کسب‌وکار خود بین کالا و خدمت تفاوت قائل شوید. فرض کنید که کار شما فروش لوازم خانگی است و در کنار آن خدمات دیگری مثل تعمیرات لوازم خانگی هم انجام می‌دهید.
برای پیشنهادات خود باید ۲ نکته را رعایت کنید؛ اول اینکه پیشنهاد شما باید نیاز یا خواستۀ مشتری را برطرف کند. دوم اینکه این پیشنهاد باید بتواند شما را از رقبایتان متمایز کند.

۲ – انجام تحقیقات بازار

بر روی بازار هدف محصول خود تحقیق کنید و دربارۀ مشتریان احتمالی خود اطلاعات جمع کنید. برای شناخت مشتری باید عوامل زیادی را در نظر بگیرید؛ عواملی مثل سن، جنسیت، نژاد، شغل، درآمد، سطح تحصیلات یا اطلاعاتی در مورد اعتقادات و سبک زندگی مشتریانتان.
هرچه تحقیقات بیشتر انجام دهید و درک عمیق‌تری نسبت به مصرف‌کنندگان داشته باشید، با خواسته‌ها و نیازهای آن‌ها بهتر آشنا می‌شوید و محصول متمایزتری نسبت به رقبا تولید می‌کنید.

۳ – شناسایی بازار هدف

شما نه می‌توانید و نه باید محصول خود را برای تمام افراد جامعه تولید کنید! همۀ مردم مخاطب شما نیستند و بسیاری از آن‌ها به کالا یا خدمات شما نیازی ندارند. پس مشتریان واقعی خود را پیدا کنید. اگر اصل دوم را به درستی رعایت کرده باشید کار راحت‌تری برای شناسایی مشتریان خود خواهید داشت.

۴ – شناخت رفتار مصرف‌کنندگان

تجزیه‌وتحلیل رفتار مصرف‌کنندگان اطلاعات زیادی در مورد نحوۀ رفتار و تعامل مشتریان با محصول یا برند به شما می‌دهد. شما می‌توانید از این اطلاعات استفاده کنید تا مراحل سفر مشتری را بهینه‌سازی کنید. ۵ مرحلۀ سفر مشتری به این ترتیب است:

۱ – شناخت یک نیاز یا مشکل

۲ – به دست آوردن اطلاعات در مورد چگونگی حل مشکل

۳ – مقایسه و ارزیابی گزینه‌های موجود

۴ – انتخاب بهترین گزینه و خرید

۵ – ارزیابی محصول پس از خرید

به این نکته توجه کنید که رفتار مشتریان دائما در حال تغییر است و شما باید اصول بازاریابی را کاملا بشناسید تا بتوانید درک درستی از آن داشته باشید و با آن‌ها ارتباط برقرار کنید. مرحلۀ سوم و پنجم بسیار مهم هستند و اگر در این ۲ مرحله موفق باشید می‌توانید مخاطبان خود را به مشتریان وفادار تبدیل کنید.

۵ – طراحی و تهیۀ برنامۀ بازاریابی

بعد از طرح توجیهی (Business plan)، برنامۀ بازاریابی (Marketing plan) مهم‌ترین چیزی است که باید تهیه کنید. در طراحی یک برنامۀ بازاریابی مناسب، باید تمام مراحل بازاریابی خود از جمله اهداف کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت، محصولاتی که ارائه می‌کنید، شناسایی بازارهای هدف و منابع موثر در بازاریابی مانند بودجه و… را در یک بازۀ زمانی مشخص، تعیین کنید. مهم است به این نکته توجه داشته باشید که این برنامه باید با برنامه‌های استراتژیک شما همخوانی داشته باشد. طراحی برنامۀ بازاریابی ۵ مرحله دارد که در ادامه به‌طور خلاصه با آن‌ها آشنا می‌شویم:

۱ – تجزیه‌وتحلیل ماتریس SWOT (نقاط قوت، ضعف، فرصت‌ها و تهدیدها)

۲ – شناسایی مشتریان و تقسیم‌بندی آن‌ها

۳ – تعیین اهداف

۴ – تعیین آمیختۀ بازاریابی (۴P)

۵ – مدیریت بودجه

۶ – تعیین ۴P صحیح

آمیختۀ بازاریابی (Marketing Mix) یا ۴P به ترکیب عناصر مهم بازاریابی می‌گویند که در ادامه آن‌ها را به شما توضیح می‌دهیم.

۱ – محصول (Product)

در این قسمت شما باید یک تعریف صحیح از محصول خود ارائه کنید و ویژگی‌های آن را بیان کنید.

۲ – قیمت (Price)

شما باید یک استراتژی صحیح برای قیمت‌گذاری انتخاب کنید. یادتان باشد که تعیین قیمت کار ساده‌ای نیست و همیشه عوامل غیرمنتظره بر قیمت‌گذاری شما تاثیر می‌گذارند؛ عواملی مثل تورم و رقبای جدید.

۳ – مکان توزیع (place)

مکانی که محصولتان را ارائه می‌کنید کجاست و مشتریان کجا به دنبال محصولات شما می‌گردند؟ این مفهوم فقط در مورد فروش حضوری نیست و شما باید فروش آنلاین خود را نیز در نظر داشته باشید.

۴ – پروموشن (promotion)

شما باید از روش‌های هدفمند برای تبلیغات استفاده کنید. در فروش فیزیکی، نمایشگاه‌ها، آگهی‌ها و تبلیغات محلی و در فروش آنلاین، محتوای وبلاگ، شبکه‌های اجتماعی، ویدیوها و پادکست‌ها محل مناسبی برای عرضۀ محصولات شما هستند.

۷ – روابط عمومی و شبکه‌های اجتماعی

برای اجرای اصول بازاریابی باید با مشتریان بالقوه و بازار هدف خود در ارتباط باشید. می‌توانید این کار را با نوشتن یک پست در شبکه‌های اجتماعی یا یک وبلاگ انجام دهید و به مخاطبان نشان دهید که در حوزۀ کاری خود تخصص دارید.
مزیت شبکه‌های اجتماعی این است که می‌توانید مستقیما با مشتریان خود در ارتباط باشید و از نظرات، پیشنهادات و یا انتقادات آن‌ها باخبر شوید و اعتماد آن‌ها را جلب کنید. ایجاد رابطۀ حرفه‌ای با خبرنگاران و رسانه‌های حوزۀ فعالیت شما هم می‌تواند به شناخته شدن برند شما کمک کند.

۸ – تعیین بودجۀ بازاریابی

برای اجرای اصول بازاریابی فقط به روابط عمومی نیاز ندارید؛ شما باید کمپین‌های مناسب و تبلیغات کافی را هم در نظر داشته باشید. همۀ این‌ها هزینه‌بر هستند و باید بودجۀ مناسب را برایشان پیش‌بینی کرد. بر اساس اولویت، آن‌ها را دسته‌بندی کنید و بودجۀ کافی را برای اجرا در نظر بگیرید. در بودجه‌بندی باید به محدودیت‌های شرکت و تغییرات پیش‌بینی نشده هم توجه کنید.

۹ – سنجش و اندازه‌گیری شاخص‌های عملکرد

رسیدن به موفقیت، بدون سنجش عملکرد و بررسی میزان اثربخشی استراتژی‌های بازاریابی ممکن نیست. برای این کار شما باید میزان «نرخ بازگشت سرمایۀ» خود (ROI) را بدانید. فروش فقط یک قسمت از داستان است و شما باید ببینید چه میزان از سرمایه‌ای که برای اجرای یک استراتژی بازاریابی هزینه کردید به شما برگشته است. اندازه‌گیری شاخص‌های مرتبط با قیف فروش در بازه‌های زمانی معین، می‌تواند وضعیت ROI شرکت شما را به وضوح نشان دهد. البته ممکن است همۀ افرادی که در حال حاضر با برند شما در ارتباط هستند از شما خرید نکنند؛ پس در برنامۀ بعدی بازاریابی شما باید روی این افراد تمرکز کنید.

۱۰ – ارزیابی میزان رضایت و وفاداری مشتریان

ارتباط بین مشتری و تولیدکننده، دیگر یک‌طرفه نیست و همۀ تکنیک‌های بازاریابی و فروش باید بر محور مشتری‌مداری باشند. ولی رضایت مشتری به تنهایی کافی نیست و شما باید برای جذب مشتریان وفادار تلاش کنید. در صورتی مشتریان به شما وفادار می‌مانند که پاسخگوی نیازها و مشکلات آن‌ها باشید. برای این کار، تیم پشتیبانی خود را تقویت کنید و پاسخگوی خوبی برای مشتریان خود در شبکه‌های اجتماعی باشید.
اگر مصرف‌کنندگان را درک کنید، آن‌ها اطلاعات باارزشی را در اختیار شما قرار می‌دهند که در گذشته هزینۀ زیادی برای آن‌ها پرداخت می‌شد. در ادامه به اهمیت رعایت اصول بازاریابی می‌پردازیم.

اهمیت اصول بازاریابی

هدف از اصول بازاریابی این است که هر کسب‌وکاری آن‌ها را در استراتژی بازاریابی خود به کار بگیرد. بازاریابی به کسب‌وکار شما اجازه می‌دهد تا با مشتریان فعلی خود ارتباط برقرار کنید. این ایجاد ارتباط، باعث می‌شود تا افراد بیشتری با شما آشنا شوند و در نتیجه تعداد مشتریان شما بیشتر خواهد شد. با بازاریابی شما می‌توانید استراتژی مناسبی طراحی کنید و تمام بخش‌های کسب‌وکار خود را پوشش دهید که هستۀ اصلی این استراتژی باید اصول بازاریابی باشد.
اهمیت بازاریابی علاقه‌مند کردن مشتریان به محصول شما و در نهایت افزایش درآمد است. درک اهمیت بازاریابی در تجارت فرصت‌های خوبی را برای ارتباط با مشتری، به دست آوردن سهم بازار و افزایش درآمد فراهم می‌کند. اصول بازاریابی علاوه بر اینکه باعث می‌شود تا استراتژی صحیحی را طراحی کنید مزایایی هم دارد که عبارتند از:

  • افزایش سودآوری
  • کسب اطلاعات با ارزش برای تصمیم‌گیری‌های تجاری بهتر
  • ایجاد شغل در بازار
  • درک بهتر رقبا و روند تغییرات بازار
  • ایجاد اعتماد و ارتباط با مصرف‌کنندگان
  • خلق ایده‌های جدید با استفاده از نظرات مشتریان
  • افزایش کیفیت محصول

برای درک بهتر اصول بازاریابی بهتر است تا نگاهی هم به مفاهیم اصلی بازاریابی داشته باشیم.

 

مفاهیم اصلی بازاریابی

مفاهیم اصلی بازاریابی به ما می‌گویند بازاریابی چگونه کار می‌کند، اجزای آن چیست و چگونه کامل می‌شود. این مفاهیم عبارتند از:

۱ – نیاز، خواسته و تقاضا

نیاز (Need)، خواسته (Want) و تقاضا (Demand) سه بخش مهم زندگی است که همواره با انسان همراه بوده است. در بازاریابی امروز، این مراحل به‌دقت در سازمان‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرند و برنامه‌های مختلفی برای آنها وجود دارند. در ادامه تعریف هرکدام از این ۳ مورد و نقش آن‌‌ها در بازاریابی را بررسی می‌کنیم.

۱ – ۱ – نیاز

انسان نیازهای متفاوتی را در طول زندگی خود تجربه می‌کند. نیازهای اساسی مانند خوراک، پوشاک و سرپناه برای ادامۀ بقای انسان ضروری هستند. شاید فکر کنید محصولاتی که در این دسته قرار می‌گیرند نیازی به تبلیغ ندارند؛ اما در بازار رقابتی امروز هزاران برند با محصولات مشابه وجود دارند و محصول شما باید در ذهن مصرف‌کنندگان قرار بگیرد تا بتوانید سهمی از بازار را به دست آورید.

معروف‌ترین دسته‌بندی نیازهای انسان، هرم مازلو است که نیازهای انسان را به ۵ دسته تقسیم می‌کند. در عکس زیر این هرم را مشاهده می‌کنید.

 

اما در بازاریابی این دسته‌بندی متفاوت است. نیاز، نقطه شروع بازاریابی است و به ۵ دسته تقسیم می‌شود:

  • نیازهای بیان شده

مصرف‌کننده به‌صراحت نیاز خود را اعلام می‌کند. مثلا مصرف‌کننده با صراحت اعلام می‌کند که نیاز به تلفن همراه دارد.

  • نیازهای واقعی

مشتری نیاز خود را اعلام کرده است؛ اما آنچه که می‌خواهد، تمام آن چیزی که گفته نیست. مثلا مشتری اعلام کرده که نیاز به تلفن همراه دارد، اما می‌خواهد سیستم عامل اندروید داشته باشد.

  • نیازهای بیان نشده

نیازهایی که مشتری از فروشنده انتظار دارد و آن‌ها را بیان نکرده است. مثلا مشتری هنگام خرید تلفن همراه از فروشنده انتظار گارانتی مناسب دارد.

  • نیازهای پنهان

نیازهایی هستند که مصرف‌کننده علاقه‌ای به ابراز آن ندارد؛ اما بخش مهمی از خواستۀ او است. مثلا مشتری آخرین مدل تلفن همراه را فقط برای اعتباری که برای او به دنبال دارد می‌خواهد اما تمایلی به پذیرش نیاز به اعتبار ندارد.

  • نیازهای غیرواقعی یا نیاز لذت‌بخش

نیازی است که مشتری علاقه‌مند است که داشته باشد اما به صراحت آن را بیان نمی‌کند. مثلا مشتری هنگام خریدن تلفن همراه می‌خواهد که دوربین خوب و یا قاب و سیم‌کارت رایگان داشته باشد، اما آن را به فروشنده اعلام نمی‌کند.

۱ – ۲ – خواسته

خواسته، محصولی است که مشتری آن را می‌خواهد؛ اما برای ادامۀ بقای او ضروری نیست. خواسته‌های انسان در گذر زمان تغییر می‌کنند و بر اساس محیط و فرهنگ جامعه در هر فرد متفاوت است. در واقع خواسته مرحله‌ای است که یک انسان برای رفع نیازهای خود محصولی را انتخاب می‌کند. مثلا برای رفع گرسنگی یک نفر فست‌فود را انتخاب می‌کند و یک نفر دیگر غذای سنتی.

خواسته در بازاریابی مرحلۀ پس از نیاز است که در آن مشتری نیاز به یک محصول خاص را احساس کرده و آن را خواسته است.

۱ – ۳ – تقاضا

مرحلۀ آخر پروسۀ خرید مشتری تقاضا است. فرق اساسی بین خواسته‌ و تقاضا میل است. ممکن است مشتری به چیزی علاقه داشته باشد اما نتواند خواسته خود را برآورده کند؛ بنابراین خواسته‌ها زمانی به تقاضا تبدیل می‌شوند که مشتری تمایل و توانایی خرید نیازها یا خواسته‌های خود را داشته باشد. بسیاری از مردم ماشین لوکس می‌خواهند، اما عدۀ کمی می‌توانند آن را خریداری کنند.

۲ – کالا، خدمت، تجربه

کالا، خدمت و تجربه چیزهایی هستند که برای برآوردن نیازها و خواسته‌های مشتریان استفاده می‌شوند. محصولات معمولا به شکل فیزیکی، خدمات ناملموس و تجربه‌ای هستند که مشتری پس از استفاده به دست می‌آورد.

۳ – بازار

بازار مکانی است که در آن خریداران و فروشندگان، کالاها و خدمات را مبادله می‌کنند. بازار، مکان مشخصی ندارد و می‌تواند هر جایی باشد. در واقع هر جایی که خریدار و فروشنده معاملات خود را انجام می‌دهند، بازار محسوب می‌شود.

۴ – مبادله، معامله و رابطه

مبادله یعنی چیزی را به کسی بدهیم و در مقابل چیزی را بگیریم. در مبادلات الزاما پول رد و بدل نمی‌شود و می‌تواند کالا به کالا، خدمت به خدمت و کالا به خدمت باشد.
معامله به معنای ارائۀ کالا یا خدمت به شخص دیگری است که در ازای آن پول دریافت می‌شود. در معامله، برخلاف مبادله الزام به پرداخت پول وجود دارد.
رابطه در دنیای بازاریابی به معنای ایجاد یک ارتباط بلندمدت بین خریداران و فروشندگان است که هستۀ اصلی موفقیت در بازاریابی همین ارتباط بلندمدت است.

۵ – ارزش و رضایت مشتری

ارزش و رضایت مشتری، عملکرد محصولات یا خدمات را نشان می‌دهد. ارزش مشتری (Customer Value) تفاوت بین ارزش خرید و مصرف یک محصول با هزینه‌هایی است که مشتری باید برای داشتن آن بپردازد. به عبارت دیگر وقتی مشتری تصمیم می‌گیرد که محصولی را بخرد، میزان پول، تلاش و سایر هزینه‌هایی که باید در این راه هزینه کند را با ارزش‌هایی که پس از خرید محصول به آن‌ها می‌رسد، مقایسه می‌کند.
رضایت نقطۀ پایانی بازاریابی است. زمانی بازاریابی شما موفق است که رضایت مشتری را به همراه داشته باشد. اگر بتوانید رضایت مشتری را جلب کنید، می‌توانید امیدوار باشید که تعداد مشتریان وفادار شما افزایش پیدا کند.

 

آنچه در این مقاله گفتیم…

در این مقاله در مورد اصول بازاریابی با شما صحبت کردیم. رعایت اصول بازاریابی می‌تواند به توسعه و اجرای موفق استراتژی‌های بازاریابی کمک کند. با وجود تغییر مداوم شرایط بازار، استفاده از این اصول در بلندمدت، می‌تواند شما را به هر آنچه که بازاریابی برای یک کسب‌وکار فراهم می‌کند، برساند. امیدواریم که توانسته باشیم به شما در این راه کمک کنیم.

شاید برای شما هم سوال باشد…

۱ – آمیختۀ بازاریابی ۴P و ۷P چه تفاوتی دارند؟
عناصر آمیخته بازاریابی، به دلیل تغییرات در بازار کار، تغییرات بسیاری کرده‌اند. ۴ عنصر اولیۀ آن محصول، قیمت، مکان توزیع و پروموشن بودند و به‌تدریج ۳ مورد دیگر یعنی شواهد عینی، مردم و فرآیند به آن‌ها اضافه شدند.

۲ – تفاوت فروش و بازاریابی چیست؟
تمرکز فروش بر روی مشتری‌های بالقوه و محصولات موجود است، اما بازاریابی بر ایجاد علاقه به محصولات متمرکز است.

۳ – تحلیل SWOT چه چیزهایی را بررسی می‌کند؟
عبارت SWOT مخفف نقاط قوت (Strengths)، نقاط ضعف (Weaknesses)، فرصت‌ها (Opportunities) و تهدیدها (Threats) است. در تحلیل SWOT این ۴ مورد را مورد بررسی قرار می‌دهیم.



:: بازدید از این مطلب : 89
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 17 مهر 1403 | نظرات ()